علیرضا پناهیان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اذان خصوصی» ثبت شده است

کلیپ‌های شما

اذان خصوصی

شناسنامه:

 

 

* انتشار کلیپهای صوتی تولیدی توسط کاربران بیان معنوی، بر اساس سیاست سایت در راستای توجه به نقش فعال کاربران در رشد معنویت و ایجاد هم‌افزایی از طریق سایت بیان معنوی می‌باشد. لذا انتشار کلیپ‌های رسیده به منزلۀ تایید کیفیت هنری کلیپ تولید شده نیست. بازخوردهای کاربران می‌تواند تا حدی به ارزیابی و بهبود کلیپ‌های ساخته شده کمک کند.

متن کلیپ:

‌‌‌چقدر خوب است نماز این‌جوری باشد! خدا نگاه بکند به ما ببیند ما کی نیاز داریم نماز بخوانیم! کی نیاز داریم از دنیا بِبُریم! مثلاً‌ ها! خدا ببیند ما داریم عصبانی می‌شویم یک‌‌دفعه‌ای بفرماید مؤذن اذان بگو، الآن با اذان و نماز این باید از این حال در بیاید بیرون. یک‌دفعه‌ای خدا دارد می‌بیند که ما می‌رویم که برای دنیا غش بکنیم بفرماید مؤذن الآن برای این اذان بگو، این دارد غش می‌کند همین‌ الآن باید بیدارش کنی.

بعد آن یکی دارد افسرده می‌شود می‌رود در خیالات واهی غصه‌های دنیا، صدا بزند مؤذن، مؤذن، مؤذن الآن نیم ساعت گذشته ولی برای این الآن اذان بگو. این همین الآن برایش اذان بگو. چقدر خوب بود اذان و نماز و هر یک از ما با دیگری فرق داشت و هر یک از ما متناسب با خود، اذان دریافت می‌کرد.

تو فکر می‌کنی خدای تو عاجز است از اینکه هر کسی را جداگانه برایش زمانی را برای اذان و نماز تعیین کند متناسب آن لحظه‌ای که او نیاز دارد قطع کند و بیاید سر نماز و تمام این زمان‌ها یکسان باشد؟ تو اینقدر نمی‌دانی! من خدا هستم. این اذانی که برای همه از یک مأذنه در یک زمان می‌گویند اذان خصوصی است برای هر کسی! هر کسی در آن لحظه در حالی است که همان لحظه باید از حال خود خارج شود و برود سر سجادۀ نماز بایستد.

تو دیدی من برای همه دارم می‌گویم این یعنی کسی را رعایت نکردم؟ شما فکر کردی اذان عمومی می‌گویند رابطۀ خصوصی من سر اذان مختل شده؟ نمی‌دانی من خدا هستم؟! «یا مَنْ لا یَشْغَلُهُ سَمْعٌ عَنْ سَمْعٍ» ای خدایی که هزاران نفر با تو سخن می‌گویند مشغول نمی‌شوی دیگری را گوش ندهی! اصلاً اذان فقط برای تو یکی است. اینقدر من با تو در حال تعامل هستم.

با خدا زندگی کن. یکی از آثارش این است. وقتی داری می‌خوابی دلت نمی‌آید زیاد بخوابی زود می‌پری از خواب، می‌گویی خدایا ادامه بدهیم؟ فرمود «أنا جَلیسّ مَن ذَکَرَنی» من همنشین کسی هستم که به یاد من است. ما با هم هستیم، با هم داریم گفتگو می‌کنیم.

آقازادۀ آقای بهجت می‌فرمود که: بابای من خصوصاً این اواخر دیگر بیشتر شده بود. می‌رفت! گاهی از اوقات می‌آمدم صدا می‌زدم طول می‌کشید تا برگرده، می‌رفت! کجا می‌رفت؟ آنجایی که همۀ ما باید برویم. پیش همان خدایی که خدای من و تو هم است. و همان‌قدر برای من و تو وقت می‌گذارد. و همان‌قدر برای من و تو علاقه دارد که پیشش برویم و همان‌قدر حاضر است به ما لذت بدهد، و همان‌جایی می‌رفت که همه بنا است در بهشت و رضوان الهی آنجا بروند.

خب بله. بعد جزئیاتی را تعریف می‌فرمودند. عرض کردم به ایشان خب بله معلوم است ایشان زمان جوانی‌شان به مرحوم قاضی نامه می‌نوشتند کسی سه روز رفت پیش خدا و در این دنیا نبود و بعد از سه روز برگشت بعد باید نمازهایش را قضا کند؟ حکم شرعی‌اش چی می‌شود؟ بعد مرحوم قاضی به کسی از دوستانش نامه نوشته بوده که آقای بهجت این سؤال را از من کرده، من می‌‌دانم که این سؤال در مورد خودش است ولی ایشان گفته کسی این‌گونه بود چه باید بکند؟! خودش است این‌جوری است!

چرا باید رفت پیش خدا؟ چون لذتش خیلی بیشتر از این حرف‌ها است. حالی‌ات است؟ این کلمۀ حالی‌ات را می‌‌دانی برای چی گفتم؟ برای اینکه دیگر لات و اوباش عالم هم می‌فهمند لذت چیست؟ شما لذت نمی‌خواهی بفهمی یعنی چی؟ اگر آمدی رفتی اصلاً هنر نکردی بگو خدایا من لذتی بردم که همۀ اهل عالم می‌فهمند لذت، لذت است دیگر! اگر نیامدی فقط خودت را سرزنش کن.

 


برای اطلاع از نحوه ارسال کلیپ و آشنایی با برخی نکات ضروری در این زمینه، اینجا را مشاهده کنید.

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۲/۱۹
مجید شهشهانی