ارزش هدایت دیگران
وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً...
- قرآن کریم: و کیست خوش گفتارتر از آن کس که به سوی خدا دعوت نماید و کار نیک کند و گوید: من در برابر خدا از تسلیم شدگانم؟؛ وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِّمَّن دَعَآ إِلَی اللَّهِ وَ عَمِلَ صالِحًا وَ قَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ(فصلت/33)
بهتر از دنیا
- رسول خدا(ص) خطاب به امیرالمؤمنین(ع): «به خدا سوگند، اگر خداوند کسی را به دست تو هدایت کند برایت بهتر است از آنچه آفتاب بر آن طلوع و غروب میکند ؛ وَ ایْمُ اللَّهِ لَأَنْ یَهْدِیَ اللَّهُ عَلَی یَدَیْکَ رَجُلًا خَیْرٌ لَکَ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ وَ غَرَبَتْ»(کافی/5/28)
بالاترین هدیه و صدقه
- رسول خدا(ص): «مردم هیچ صدقه ای ندادند که برتر از دانشی باشد که در میان مردم پخش شود؛ مَا تَصَدَّقَ النَّاسُ بِصَدَقَةٍ مِثْلَ عِلْمٍ یُنْشَرُ»(منیة المرید/105)
- رسول خدا(ص): «بهترین هدیه ای که انسان مسلمان به برادر خود می دهد، سخن حکیمانه ای است که خداوند به سبب آن بر هدایت او بیفزاید و از هلاکت بازش دارد؛ مَا أَهْدَی الْمَرْءُ الْمُسْلِمُ إِلَی أَخِیهِ هَدِیَّةً أَفْضَلَ مِنْ کَلِمَةِ حِکْمَةٍ یَزِیدُهُ اللَّهُ بِهَا هُدًی وَ یَرُدُّهُ عَنْ رَدًی»(منیة المرید/105)
پاسخ خدا به حضرت داوود(ع)
- روایت شده است که داوود(ع) تنها به صحرا رفت. خداوند به او وحی فرمود: ای داوود! چه شده است که تو را تنها می بینم؟ عرض کرد: معبودا! شوق دیدار تو در جانم شدّت گرفته و میان من و خلق تو حائل گشته است. خداوند به او وحی فرمود: به میان آنان برگرد؛ زیرا اگر تو یک بنده گریز پا را نزد من بیاوری نام تو را در لوح، با صفت ستوده ثبت می کنم؛ وَ رُوِیَ أَنَّ دَاوُدَ ع خَرَجَ مُصْحِراً مُنْفَرِداً فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ یَا دَاوُدُ مَا لِی أَرَاکَ وَحْدَانِیّاً فَقَالَ إِلَهِی اشْتَدَّ الشَّوْقُ مِنِّی إِلَی لِقَائِکَ فَحَالَ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ خَلْقُکَ فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ ارْجِعْ إِلَیْهِمْ فَإِنَّکَ إِنْ تَأْتِنِی بِعَبْدٍ آبِقٍ أُثْبِتْکَ فِی اللَّوْحِ حَمِیداً(ارشاد القلوب دیلمی/1/171)
کسانی که پیامبران و شهدا به آنها غبطه میخورند
- رسول خدا(ص) فرمود: «آیا برای شما از اقوامی بگویم که با آن که پیامبر و یا شهید نبودند، اما در روز قیامت، به خاطر مقامی که نزد خداوند دارند و بر روی منبرهایی از نورند، پیامبران و شهیدان، به آنان غبطه می خورند؟». گفته شد: ای رسول خدا! آنان کیان اند؟ فرمود: «آنان، کسانی هستند که خدا را در نظر مردم و مردم را در نظر خداوند، محبوب می سازند». گفتیم: این که خداوند را در نظر بندگان محبوب می سازند، روشن است ؛ اما چگونه بندگان خدا را در نظر خداوند، محبوب می سازند؟ فرمود: «آنان را بدانچه خداوند دوست می دارد، فرمان می دهند و از آنچه خداوند ناپسند می شمارد، نهی شان می کنند. وقتی مردم از آنان اطاعت کنند، خداوند ایشان را دوست خواهد داشت» «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَ لَا أُحَدِّثُکُمْ عَنْ أَقْوَامٍ لَیْسُوا بِأَنْبِیَاءَ وَ لَا شُهَدَاءَ یَغْبِطُهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ الْأَنْبِیَاءُ وَ الشُّهَدَاءُ بِمَنَازِلِهِمْ مِنَ اللَّهِ عَلَی مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ قِیلَ مَنْ هُمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ هُمُ الَّذِینَ یُحَبِّبُونَ عِبَادَ اللَّهِ إِلَی اللَّهِ- وَ یُحَبِّبُونَ اللَّهَ إِلَی عِبَادِهِ قُلْنَا هَذَا حَبَّبُوا اللَّهَ إِلَی عِبَادِهِ فَکَیْفَ یُحَبِّبُونَ عِبَادَ اللَّهِ إِلَی اللَّهِ قَالَ یَأْمُرُونَهُمْ بِمَا یُحِبُّ اللَّهُ وَ یَنْهَوْنَهُمْ عَمَّا یَکْرَهُ اللَّهُ- فَإِذَا أَطَاعُوهُمْ أَحَبَّهُمُ اللَّه»(مشکوة الانوار/136)
بخشش با یک سخن
- امام صادق(ع) فرمود: شخصی سخنی بر لب جاری میکند و خداوند به یُمن آن، ایمان را در قلب شخصی دیگر ثبت میکند و در پی آن، هر دو را با هم میبخشد؛ إنَّ الرَّجُلَ لَیَتَکَلَّمُ بِالکَلِمَةِ فَیَکتُبُ اللّه ُ بِها إیمانا فی قَلبِ آخَرَ، فَیَغفِرُ لَهُما جَمیعاً(محاسن/1/231)
آیت الله بهجت
- آیت الله بهجت(ره): از عبارت «کُلُّکُمْ رَاعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِه»(هر کدام از شما مسئول هستید و دربارۀ کسانی که سخنان شما را گوش میکنند، بازخواست میشوید؛ ارشاد القلوب/1/184) استفاده میشود که هر کدام از اهل ایمان در رابطه با آنچه میداند، اگرچه یک کلمه باشد، باید معلم دیگران باشد، یعنی به اهلش برساند و تبلیغ کند و از نااهل احتراز و کتمان نماید، و نسبت به کلمهای که نمیداند متعلم باشد.(در محضر بهجت/ج2/شماره90)
بالاترین ثواب در میان اعمال حج
- [ایت الله بهجت] از من سؤال کردند که: «چه چیزی در این سفر، مهمتر است؟». عرض کردم: تحصیل رضایت خداوند متعال. فرمودند: «آری؛ ولی چه عملی ارزش بیشتری دارد؟». بعد، خودشان جواب دادند که:«هدایت دیگران» (فرمایشات آیت الله بهجت در دیدار آقای ری شهری در تاریخ 24/7/1377 -کتاب زمزم عرفان/ص315)
۹۳/۰۱/۱۰