علیرضا پناهیان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تجمع عزاداران» ثبت شده است

در تجمع هیئات عزاداری در تهرانسر

ریشۀ جدایی دین از سیاست، واقعی ندانستن ارزشها و احکام الهی است/ عزاداری یک رفتار عقلانی است و مهمترین سرمایه اجتماعی محسوب می‌شود

پناهیان: بعضی‌ها با به کارگیری کلمه «ارزش‌ها» میخواهند حساب احکام دینی را از واقعیت‌ها جدا کنند و امور دینی و معنوی را اموری غیرواقعی جلوه دهند. در حالی‌که امور معنوی در دین ما تماماً از واقعیت‌ها حکایت می‌کنند و آثار واقعی در دنیا و آخرت دارند. کسانی که نمی‌توانند این واقعیت‌های معنوی را ببینند و محاسبه کنند، از عقل کافی برخوردار نیستند. واقعی ندانستن ارزشها و احکام الهی، ریشۀ جدایی دین از سیاست است. این‌گونه افراد ظاهراً به ارزش‌ها احترام هم می‌گذارند ولی با غیرواقعی دانستن آنها دین را به حاشیه می‌رانند.

حجت الاسلام پناهیان در تجمع دستجات عزاداری و هیئات تهرانسر که در روز شهادت امام صادق(ع) گرد هم آمده بودند، سخنرانی کرد. در ادامه فرازهایی از این سخنرانی را می‌خوانید:

امام صادق(ع) بزرگ معلّم «عقلانیت دینی» است/ احکام و توصیه‌های دینی ما تماماً عقلانی هستند

  • روز شهادت امام صادق(ع) روز تثبیت «عقلانیت دینی» و ترویج عقلانی دین است، روز احیاء عقل است؛ چرا که امام صادق(ع) در تاریخ اسلام، عقلانیت را در جهان اسلام احیا کرد و جلوی احکام و معارف غیرعاقلانه را گرفت. اگر زحمات امام صادق ع نبود ما امروز شاهد انبوهی از احکام غیر عقلانی و تحریفات وحشتناکی، شبیه آنچه تکفیری ها بدعتگذاری میکنند، بودیم.
  • یکی از مهمترین آثار تلاش‌های امام صادق(ع) که تا کنون باقی است این بود که عقلانیت دین را احیاء و تثبیت فرمودند و جلوی بی‌عقلی‌ها و کج‌فهمی‌ها را گرفتند. ایشان بزرگ معلم دین و عقلانیت دینی بود که تمام مذاهب اسلامی از ایشان بهره بردند.
  • احکام و توصیه‌های دینی ما، تماماً عقلانی هستند و اگر کسی این معنا را در جامعۀ ما جا بیندازد، در مسیر امام صادق(ع) حرکت کرده است. چه در فقه و چه در کلام و اخلاق ما شاهد فرمایشات بسیار حیاتی امام صادق)ع( هستیم که ابواب معارف و علوم اسلامی را گشودند و عقلانیت دین را تبیین فرمودند.

محکم ایستادن در مقابل دشمن لازمۀ عقلانیت است/ تنها ارزش‌ها و احکام اسلامی نیست که ما را به مقاومت دعوت میکند 

  • وقتی در عرصۀ سیاست مطابق دستورات دین عمل کنیم در واقع عقلانی عمل کردهایم، و آرمانهای دینی ما در متن همین عقلانیت تحقق مییابد. جهاد و محکم ایستادن در مقابل دشمن لازمۀ عقلانیت است. شما اگر به قیامت، شهادت و اجر و پاداش الهی نیز معتقد نباشید، عقلانیت تجربی هم به شما می‌گوید که باید در مقابل دشمن ایستادگی کرد. در مقابل سگ هاری که به شما حمله می‌کند، نباید فرار کنید بلکه باید برگردید و یک سنگ بردارید و مقابلش بایستید تا او فرار کند. اینها را عقلانیت تجربی هم به ما می‌گوید، تنها ارزش‌ها و احکام اسلامی نیست که ما را به مقاومت دعوت میکند.
  • امیرالمومنین(ع) میفرماید: شقی کسی است که به تجربه بیاعتنا باشد.(إنَّ الشَّقِیَّ مَن حُرِمَ نَفعَ ما اُوتِیَ مِنَ العَقلِ و التَّجرِبَةِ؛ نهج‌البلاغه/نامه 78) بعضی از سیاسیون به تجربه‌های روشن تاریخی بی‌اعتنا هستند. کسانی که عقل را تنها عقل تجربی معنا می‌کنند هم نمی‌توانند با اتکاء به تجربیات، علیه معنویات اقامۀ دلیل کنند. چون تجربه بشری نیز دائماً در تأیید عقلانیت دینی است.

واقعی ندانستن احکام الهی، ریشۀ جدایی دین از سیاست است/ می‌خواهند حساب ارزش‌ها را از واقعیت‌ها جدا کرده و امور ارزشی را غیرواقعی جلوه دهند

  • یک کلمه‌ای رایج شده است به نام «ارزش‌ها». مثلاً می‌گویند: «این‌ها مسائل ارزشی هستند...» منتها اصل این کلمه از دین گرفته نشده است. بله ما از ارزشها دفاع میکنیم ولی باید دید منظور از ارزشها چیست؟ نباید اجازۀ سوء استفاده از مفهوم ارزشها را به تجربه گرایان داد.
  • بعضی‌ها با به کارگیری کلمه «ارزش‌ها» میخواهند حساب احکام دینی را از واقعیت‌ها جدا کنند و امور دینی و معنوی را اموری غیرواقعی جلوه دهند. در حالی‌که امور معنوی در دین ما تماماً از واقعیت‌ها حکایت می‌کنند و آثار واقعی در دنیا و آخرت دارند. کسانی که نمی‌توانند این واقعیت‌های معنوی را ببینند و محاسبه کنند، از عقل کافی برخوردار نیستند. واقعی ندانستن احکام الهی، ریشۀ جدایی دین از سیاست است. این‌گونه افراد ظاهراً به ارزش‌ها احترام هم می‌گذارند ولی با غیرواقعی دانستن آنها دین را به حاشیه می‌رانند.
  • وقتی آنها دربارۀ برخی دیگر می‌گویند: «این‌ها آدم‌های ارزشی هستند» در واقع می‌خواهند این مطلب را جابیندازند که: «دو گونه آگاهی و گزاره وجود دارد: یک نوع آگاهی و گزاره‌هایی که واقعی هستند و یک نوع هم گزاره‌ها و جملاتی که ارزشی هستند.» یعنی می‌خواهند حساب ارزش‌ها را از حساب واقعیت‌ها جدا کنند و بگویند که امور ارزشی، غیرواقعی هستند. لذا می‌گویند: «ما به ارزش‌ها احترام می‌گذاریم، اما بر اساس واقعیت‌ها زندگی می‌کنیم.»
  • مثلاً می‌گویند: اینکه «زمین جاذبه دارد» یک گزارۀ ارزشی نیست بلکه یک گزارۀ واقعی است. ولی اینکه «وضو نور دارد» یک گزارۀ ارزشی است؛ نه یک گزارۀ واقعی! در حالی‌که پیامبران الهی، تماما از واقعیت‌های عالم به مردم خبر میدادند. همان‌طور که زمین جاذبه دارد و این را می‌توان اندازه‌گیری کرد، وضو هم نور دارد و این واقعیت را هم با روشهای گوناگون می‌توان مورد ارزیابی قرار دارد، البته دشوارتر است.

دین یعنی عقلانیت و کسی که بی‌دینی کند یعنی کار غیرعقلانی انجام داده است/ در آخرالزمان مردم از سر عقلانیت، دینداری می‌کنند

  • دین یعنی عقلانیت، و گزاره‌های دینی گزاره‌هایی واقعی(و مطابق با واقعیت) هستند نه گزاره‌های ارزشی -به آن معنایی که بعضی‌ها می‌گویند و منظورشان غیرواقعی بودن این گزاره‌هاست- گزاره‌های دینی مطابق با واقعیت هستند؛ هرچند ممکن است ما با علم تجربی ناقص خودمان به واقعی بودن آنها پی نبرده باشیم. ولی می‌توان گفت که در آخرالزمان، مردم بیشتر از سر عقلانیت دینداری می‌کنند. یعنی عقلانیت دین را میفهمند چه عقلانیت تجربی چه عقلانیت دینی آنچنان که در فقه و کلام از آن استفاده میشود.
  • سعی امام صادق(ع) بر این بود که به ما بفهماند همۀ دین، عین عقلانیت است. نتیجۀ چنین فهمی از دین، این است که اگر کسی بی‌دینی کند یعنی کار غیرعقلانی انجام داده است و اگر کسی دینداری کند یعنی آدم عاقل و فهمیده‌ای است. این همان دینی است که امام صادق(ع) دارد به ما عرضه می‌کند و می‌فرماید: «ستون خیمۀ انسان، عقل است، اگر این عقل نورانی شود خوب کار می‌کند و فهم و حفظ و تداعی و همۀ آنچه از عقل انتظار می‌رود، به خوبی فعّال خواهد شد؛ دِعَامَةُ الْإِنْسَانِ الْعَقْلُ وَ الْعَقْلُ مِنْهُ الْفِطْنَةُ وَ الْفَهْمُ وَ الْحِفْظُ وَ الْعِلْمُ وَ بِالْعَقْلِ یَکْمُلُ وَ هُوَ دَلِیلُهُ وَ مُبْصِرُهُ وَ مِفْتَاحُ أَمْرِهِ فَإِذَا کَانَ تَأْیِیدُ عَقْلِهِ مِنَ النُّورِ کَانَ عَالِماً حَافِظاً ذَاکِراً فَطِناً فَهِماً فَعَلِمَ بِذَلِکَ کَیْفَ وَ لِمَ وَ حَیْثُ وَ عَرَفَ مَنْ نَصَحَهُ وَ مَنْ غَشَّه‏»(کافی/1/25)
  • یکی از مهمترین تفاوت‌های اسلام با دیگر ادیان این است که اگر در دیگر ادیان بخواهید یک مقدار بحث عقلانی کنید، به شما خواهند گفت: «اینها با روشهای عقلانی قابل درک و تبیین نیستند! چرا می‌خواهید مسائل معنوی را با عقل محاسبه می‌کنید؟!» ولی در اسلام، همۀ امور دینی و معنوی بر اساس عقلانیت است.   

چرا دوران مسخره کردن دینداران با ظهور امام زمان(ع) به پایان می‌رسد؟

  • می‌دانید چرا گاهی دینداران را مسخره می‌کنند؟ یکی از دلائلش این است که عقلانیت دین به انحاء و اقسام تبیین نشده است. به صورت های مختلف باید به ترویج عقلانیت دین پرداخت حتی اگر لازم باشد با ادبیات گوناگون دین تبلیغ شود همانطور که در روایات و آیات قرآن مشاهده میکنیم.
  • وقتی امام زمان(ع) تشریف می‌آورند، این‌طور نیست که ایشان جیب انسان‌ها را پر از پول و ثروت کنند، یا جسم آنها را سرشار از سلامتی کنند، یا اینکه روحیۀ تعبد به انسان‌ها بدهند، یا ایمان آنها را افزایش دهند، یا قلب انسان‌ها را نورانی کنند. حضرت به‌جای همۀ این کارها، بر سر بندگان دست می‌کشند و عقل آنها را افزایش می‌دهند(إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ اللَّهُ یَدَهُ عَلَى رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ کَمَلَتْ بِهِ أَحْلَامُهُم‏؛ کافی/1/25) چون اگر عقل انسان‌ها افزایش پیدا کند، همۀ آن خوبی‌ها به همراهش خواهد آمد. اگر عقل انسان افزایش پیدا کند، روحیۀ تعبد هم به دنبالش خواهد آمد چون عقل انسان‌ها آن‌قدر زیاد می‌شود که از روی عقل و فهم، تعبد پیدا می‌کنند و نورانی هم میشوند.

پرهیز ما از زندگی غربی به خاطر عقلانیت ماست نه صرفاً به خاطر ارزش‌های اسلامی

  • امیدوارم ما در آخرالزمان قرار داشته باشیم و عقلانیت دینی ما افزایش پیدا کند. امیدواریم از کسانی باشیم که از سرِ عقل، دینداری می‌کنند؛ امیدواریم همان کسانی باشیم که امام صادق(ع) دربارۀ آنها فرمود که از سر عقل‌شان، سخنان ما را می‌پذیرند و به آن عمل می‌کنند. 
  • ما دیگر نباید فقط بگوییم: «به خاطر ارزش‌های اسلامی، مثل غربی‌ها زندگی نمی‌کنیم!» بلکه میتوانیم بگوییم: «به خاطر اینکه عقل‌مان می‌رسد، مثل آنها زندگی نمی‌کنیم. و اصلاً آن‌گونه زندگی کردن عین حماقت است حتی اگر دین نداشته باشیم.» برای این سخن خودمان هم دلایل زیادی داریم، مثلاً اینکه در آنجا خانواده‌ها متلاشی شده‌اند، نسل‌ها منقرض شده‌اند، انسان‌ها روان‌پریش شده‌اند، کیفیت زندگی کاهش پیدا کرده‌ است و بسیاری از دلایل دیگری که با کمی دقت و هوشیاری می‌توان از زندگی‌های آنها فهمید.

چرا حاضر نیستیم مثل غربی‌ها زندگی کنیم؟/چون بر همۀ کشورهای غربی، گرگ‌ها و حامیان جنایتکاران حاکم هستند

  • چرا ما حاضر نیستیم مثل غربی‌ها زندگی کنیم؟ یکی از دلائل قاطع ما این است که بلا استثناء بر کشورهای غربی، گرگ‌های خون‌خواری حاکم شده‌اند که از خون‌خواران و جنایتکاران جهان حمایت می‌کنند. نفرین بر فرهنگی که چنین انسان‌های پست و رذلی را بر جامعه حاکم میکند، که کشتن انسان‌ها برای‌شان این‌قدر آسان است و اسلحۀ قاتلان و جنایتکاران عالم را با وقاحت تمام تأمین می‌کنند. ما هرگز حاضر نیستیم فرهنگ غربی ها را بپذیریم تا چنین گرگ‌هایی بر ما حاکم شوند. در این‌نگاه اصلاً بحث دین و ارزش‌ها مطرح نیست، بلکه بحث عقلانیت مطرح است.
  • حاکمان کشورهای غربی دارند این‌همه جنایت را می‌بینند، از جنایت‌های غزه گرفته تا همین جنایتکاران تکفیری که این‌طور وحشیانه آدم می‌کشند. فقط یک نمونه از جنایت‌های تکفیری‌ها این بود که دو هزار و پانصد کودک را سر بریدند، به دلیل اینکه محبتی به اهل بیت ع دارند، آنها دارند این جنایت‌ها را می‌بینند ولی سکوت میکنند و حتی رسماً از جنایتکاران حمایت می‌کنند و به آنها اسلحه می‌دهند.
  • در مقابل آن‌همه جنایت سکوت کردند و حمایت کردند، اما وقتی یک خبرنگار آمریکایی توسط تکفیری‌ها سربریده شد، تازه صدای اعتراض‌شان بلند شده است. خاک بر سر فکر و فرهنگی که چنین انسان‌های پست‌فطرتی را بر آن جوامع بشری حاکم میکند. این‌جا بحث از ارزش‌های دینی نیست، بحث انقلابی‌گری هم نیست. بلکه یک بحث عقلانی است. چگونه یک طرز تفکر و یک فرهنگ و یک تمدن منجر به چنین جنایاتی بشود و هیچ راهی برای کنترل آن نداشته باشد و معقول باشد؟

اینکه امام(ره) فرمود؛ آمریکا قابل اعتماد نیست، یک بحث عقلانی است نه یک بحث ارزشی

  • راه حضرت امام(ره) نیز، راه عقلانی بود. مثلاً اینکه امام(ره) می‌فرمود، نمی‌شود به آمریکا اعتماد کرد، یک بحث عقلانی است، نه یک بحث ارزشی. شما ببینید کدام کشور در جهان، به آمریکا اعتماد کرده و زمین نخورده است؟! مثلاً ژاپنی‌ها برای اینکه نیروی مسلح داشته باشند و بتوانند از زیر یوغ آمریکایی‌ها خارج شوند و سربازان آمریکایی از ژاپن خارج شوند، 70 سال است که دارند سعی می‌کنند اعتماد آمریکایی‌ها را جلب کنند، ولی هر کاری برای جلب اعتماد آنها انجام می‌دهند باز هم آمریکایی قبول نمی‌کنند و به آنها اجازه‌ی استقلال کامل نمی‌دهند، معلوم نیست که دیگر این ژاپنی‌ها چه کار باید انجام دهند تا آمریکایی‌ها به آنها اطمینان پیدا کنند؟! در عرصۀ اقتصاد هم می‌دانید که هنوز ژاپن به سرمایه‌داران غربی و صهیونیست‌ها چقدر وابسته است.
  • آمریکا به هیچ یک از قراردادهای بین‌المللی خودش ملتزم نبوده است و صهیونیست‌ها نیز پای هیچ عهد و پیمانی تا آخر نایستاده‌اند. این مسائل کاملاً عقلانی است و برای فهمیدن و پذیرش آن، حتی نیاز به اعتقاد به دین و انقلاب و ارزش‌ها هم نیست. هر سیاستمداری که این مسائل را نفهمد، عقل او ضعیف است. البته اگر انسان در شرایطی مجبور به گفتگو شود، گفتگو می‌کند ولی باید بداند با چه کسی دارد گفتگو می‌گوید. باید تجربۀ تاریخی طرف مقابل را مد نظر قرار دهد.
  • درک این مسائل نیاز به عقلانیت دارد نه دیانت. البته دیانت عقلانیت انسان را افزایش میدهد و به همین دلیل هم دیانت لازم است چون آدم بی دین به نسبت بیدینیش عقلش هم کم میشود. شما اگر بخواهید با کسی که در ماه‌های گذشته نیمی از چک‌های او برگشت خورده است معامله کنید، طبیعتاً با احتیاط بیشتری با او معامله می‌کنید و اگر مجبور نباشید، اصلاً با او معامله نمی‌کنید، چون عقل انسان می‌گوید که او آدم بدحساب و بدعهد و بی‌وفایی است، نیاز به قرآن و آیه و روایت هم نیست. همین که قرآن به ما فرموده است: «با دست خود، خودتان را به هلاکت نیفکنید؛ لا تُلْقُوا بِأَیْدیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ»(بقره/195) برای ما کافی است.

عزاداری یک رفتار عقلانی است و مهمترین سرمایه اجتماعی محسوب می‌شود / کسانی که عزاداری‌ها را بی‌فایده می‌دانند، باید عقل خود را اصلاح کنند

  • شما که الان برای اهل‌بیت(ع) عزاداری می‌کنید، می‌دانید که عزاداری کردن هم یک رفتار عقلانی است. وقتی محاسبۀ عقلانی انجام می‌دهید می‌بینید که همین عزاداری‌ها مهمترین سرمایه اجتماعی محسوب میشود. سردبیر یکی از نشریات معتبر روسی، سال‌ها قبل در ماه محرم به ایران آمده بود و عزاداری‌های مردم را دیده بود و بعد از بازگشت گفته بود: ایران اگر سلاح هسته‌ای هم داشته باشد، غربی‌ها از سلاح هسته‌ای ایران نمی‌ترسند، ایران هر تکنولوژی‌ و هر نیروی نظامی‌ای در اختیار داشته باشد، غربی‌ها از آن نمی‌ترسند، آنچه که غربی‌ها می‌ترسند، و چیزی که ایران با آن ابرقدرت خواهد شد و تمدن غرب را نابود خواهد کرد، آن چیزی است که من در روز عاشورا در ایران مشاهده کردم و آن دسته‌های عزاداری محرم بود که سرمایۀ اجتماعی بسیار بی‌نظیری است.(خبرگزاری فارس/ شماره: 8910060655) این یک سخن ارزشی نیست، بلکه یک سخن عقلانی است. او که بر اساس آیات و روایت سخن نگفته است! او که طبق روایات ما سخن نگفته است که مثلاً «هر کسی در رثای اهل‌بیت(ع) یک قطره اشک بریزد، بهشت بر او واجب می‌شود» او نظر عقلانی خودش را بیان کرده و طبق محاسبات عقلانی خودش بررسی کرده است که این مسأله، در جامعه یک نیروی عظیم اجتماعی تولید خواهد کرد.
  • عزاداری برای اهل‌بیت(ع) یک کار عقلانی است. اینکه بعضی‌ها عزاداری‌ها را بی‌فایده می‌دانند، باید عقل خودشان را اصلاح کنند و الا حتی اگر این‌همه روایت دربارۀ اهمیت رثای اهل‌بیت(ع) نداشتیم، باز هم انسان عاقل با عقل خودش می‌فهمید که این عزاداری‌ها چه اثر عمیقی دارد.
  • مثلاً همین نوحه‌خوانی و جواب دادن به نوحه‌ها که در هیات‌ها مرسوم است، آیا یک رسم و فرهنگ من‌درآوری ما است؟! به هیچ وجه این‌طور نیست؛ خود اهل‌بیت(ع) تأکید فرموده‌اند که در رثای آنها شعر خوانده شود. امام صادق(ع) می‌فرماید: کسی که در رثای اباعبدالله(ع) یک بیت شعر بسراید یا اینکه شعر و نوحۀ دیگران را بخواند، ما بهشت را بر او تضمین می‌کنیم.(مَنْ أَنْشَدَ فِی الْحُسَیْنِ ع شِعْراً... ؛ کامل الزیارات/ص104) وقتی یک عالم علوم اجتماعی به این مسأله، دقیق نگاه می‌کند می‌فهمد که چه اثری دارد و چه قدرتی در جامعه ایجاد می‌کند.
  • بیش از ده سال قبل، در روز عاشورا یکی از مسئولین به بنده می‌گفت: من پذیرایی‌کننده از یک گروهی از دانشمندان روسی هستم که برای یک کار علمی به تهران آمده‌اند. در ایام محرم آنها را به چهارراه گلوبندک بردم تا دسته‌های عزاداری را ببینند و به تعبیر آنها «کارناوال‌ها» را تماشا کنند. آنها بعد از اینکه دسته‌های عزاداری را دیدند می‌گفتند: ما بین خودمان دربارۀ این مسأله بحث می‌کنیم که این‌ ایرانی‌ها با چنین سرمایۀ عظیم اجتماعی که دارند چرا تا به حال ابرقدرت نشده‌اند؟! خب معلوم است چون قدر نعمت را نمیدانیم و برخی از مسئولان فرهنگی در جامعۀ ما عقلشان به این مسائل نمیرسد.
  • این‌ها مسائل عقلانی است، منتها اگر شما انتظار دارید که دشمنان ما و شبکه های استکبار از عاشورای ما به عظمت یاد کنند، آنها هیچ‌وقت چنین کاری انجام نمی‌دهند، اتفاقاً آنها سعی می‌کنند که به این موضوع بی‌اعتنایی کنند و در رسانه‌های خودشان منعکس نکنند، انگار که چیز مهمی نیست! اگر هم خبری دربارۀ آن منتشر کنند، به عنوان یک مسألۀ فرعی فرهنگی از آن یاد می‌کنند. ولی خودشان می‌دانند که این مسأله چقدر مهم و قدرت‌ساز است.

چرا ما بعد از 35 سال نتوانسته‌ایم با امام حسین(ع) جهان را فتح کنیم؟

  • ما با این تجمع‌ها و عزاداریها می‌توانیم تحولی در جهان ایجاد کنیم. اما چرا 35 سال است که ما با این اهل‌بیت(ع) و با این امام حسین(ع)، جهان را نجات نداده ایم و اهل عالم را بیدار نکرده‌ایم، و همه را تحت تأثیر آن قرار نداده‌ایم؟ چون برخی از مسئولین فرهنگی ما این‌قدر که حضرت امام(ره) درایت داشت، آنها نداشته‌اند تا بفهمند که این سرمایه‌های اجتماعی چقدر قیمت دارد. (حضرت امام(ره) می‌فرماید: «همان سینه زنى، همان نوحه‏خوانى، همانها رمز پیروزى ماست. در سرتاسر کشور مجلس روضه باشد. همه روضه بخوانند. و همه گریه بکنند. از این هماهنگ‏تر چى؟ شما در کجا سراغ دارید که ملتى این طور هماهنگ بشود؟ کى اینها را هماهنگ کرده؟ اینها را سید الشهداء(ع) هماهنگ کرده است... این دستجات با آن عظمت، با آن محتوا همه جا [راه مى‏افتند] کى مى‏تواند یک چنین اجتماعى درست کند؟ در کجاى عالم شما سراغ دارید که این مردم این طور هماهنگ باشند.»(صحیفۀ امام/11/99))
  • امام(ره) از سر عقلانیتش بر این امور معنوی این‌همه تأکید داشت ولی بودجه‌ها و هزینه‌هایی که در طول این 35 سال انقلاب برای محافل غیرمعنوی صرف شده، بسیار بیشتر از هزینه‌هایی بوده که در این راه صرف شده است. چقدر از بودجۀ این مملکت، برای امور فرهنگی غیرمعنوی صرف شده است که اتفاقاً مردم را از معنویت فاصله دهد! البته نمی‌گوییم که مسئولین مربوطه آدم‌های بی‌دینی بوده‌اند؛ بلکه بحث ما بر سرِ میزان درایت و عقل است.

اخلاص عاقلانه از اخلاص عوامانه سخت‌تر و باارزش‌تر است

  • سخن آخر بنده هم این است: اینکه ما این‌قدر بر عقلانیت تأکید می‌کنیم، پس عشق کجا می‌رود؟! ایمان و اخلاص چه می‌شود؟! ما می‌خواهیم عاشقانه عزاداری کنیم و عاشقانه بگوییم: «یابن الحسن!»، آیا این عشق و اخلاص هم با عقلانیت تناسب دارد؟ پاسخ این است که عشق و اخلاص نه تنها با عقل منافاتی ندارد بلکه عین عقلانیت است.
  • برخی از عوام تصور می‌کنند که وقتی عقل ما بگوید «این کار را انجام نده» ولی ما به خاطر خدا آن کار را انجام دهیم، در این صورت اخلاص خواهیم داشت! این «اخلاص عوامانه» است. اخلاص عاقلانه و عالمانه به ما می‌گوید: «این کار برای تو نفع دارد ولی به خاطر خدا آن را انجام بده، نه به خاطر منافع دنیایی خودت.» این‌جاست که اخلاص زیباست.
  • اینکه ما فایدۀ عقلانی یک کار را ندانیم و آن را به خاطر خدا انجام دهیم، این اخلاص عوامانه است. ولی اخلاص عالمانه مثلا به ما می‌گوید: «سجدۀ طولانی اگرچه گفته اند برای گردش خون و مغز ما مفید است و برای سلامتی جسم انسان مؤثر است، و شما می‌دانید که این سجده چقدر فایده دارد ولی این کار را به خاطر تقرب به خدا انجام دهید نه به خاطر نفع و فایدۀ مادی آن» این اخلاص هم سخت‌تر است و هم ارزشمندتر است.  معلوم است که تمام دستورات دینی به حال دنیای انسان در کوتاه مدت یا دراز مدت مفیدند. معنای اخلاص این نیست که خداوند چند کار بی‌فایده و حتی مضرّ به ما پیشنهاد داده باشد و از ما بخواهد این کارها را فقط به خاطر او انجام دهیم.
  • عشق هم با عقلانیت منافاتی ندارد. اصلاً عقلانیت، عشق انسان را تقویت می‌کند و برای انسان معشوق خوب تعیین می‌کند. عقل می‌گوید: «عاشقِ آن معشوقی باشد که واقعاً ارزش داشته باشد و الا در عشق خودت شکست می‌خوری و نابود خواهی شد» یعنی عقل در خدمت عشق قرار می‌گیرد و عاشقی را تقویت می‌کند. عقل و عشق با هم منافاتی ندارد و اگر می‌بینید گاهی در ادبیات، عقل و عشق با هم منافات دارند به خاطر این است که میخواهند عقل دنیانگر کوته بین را تحقیر کنند. و الا اگر کسی عاقل نباشد عاشق نخواهد شد و این عقل است که به انسان می‌گوید: عاشق پروردگار خودت شو تا بیرزی. «عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید ؛ ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی»

یک روزی اشک و گریه و شور بیشتر، نشانۀ عقل و علم بیشتر خواهد بود

  • ما به رشد جامعۀ خودمان امید داریم. ان‌شاءالله در همین جامعۀ اسلامی یک روزی خواهید دید، آن کسانی که بیشتر اهل اشک و گریه و شور و حال هستند، نشانۀ این خواهد بود که عقل و علم‌شان بیشتر است. امروز هم علائم این مسأله دیده می‌شود. کمااینکه در مراسم محرم و مراسم اعتکاف، در محیط‌های دانشگاهی بیشتر از محیط‌های دیگر، شاهد اشک و گریه هستیم. عقل و عشق نه تنها با هم منافات ندارند بلکه عقل و فهم، انسان را به عشق نزدیک‌تر می‌کند. عشق و شور انقلابی مال آدم‌های عاقل است. کسی که اهل فهم و درک نباشد، شور انقلابی هم نخواهد داشت.
  • دین ما دین عقلانی است و عشق و ایمان و اخلاص ما هم عقلانی است. صفای باطن ما هم نتیجۀ عقل ماست. پیامبر گرامی اسلام می‌فرماید: «هر گناهی را انجام دهید یک قطعه‌ای از عقل شما کم می‌شود؛ مَن قارَفَ ذَنباً فارَقَهُ عَقلٌ لا یَرجِعُ إلَیهِ أبداً»(میزان‌الحکمه/حدیث6751) گناه عقل انسان را کم می‌کند و کار خوب عقل انسان را بیشتر و نورانی می‌کند.
  •  از خدا می‌خواهیم که به دستان با برکت آقا امام زمان(ع) حتی قبل از ظهور ایشان، عقل ما را افزایش دهد، و عقل ما را کامل و نورانی بگرداند، و ما را از سرِ عقل، مرید اهل‌بیت(ع) قرار دهد و عبادات ما را عقلانی قرار دهد و جامعۀ ما راهنمای رشد عقل و عقلانیت در جهان قرار دهد.   
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۶/۰۲
مجید شهشهانی

در تجمع عزاداران امام صادق(ع)

مفاد پیام امام صادق(ع) به ابومسلم این بود که «فراهم شدن قدرت توسط هر کس و به هر شیوه را قبول نمی‌کنیم»/ مافوق دموکراسی‌گرایی غربی!/ امام صادق(ع) پاکی قدرت و احترام به درک انسان‌ها را به جهان بشریت نشان داد/ یک روایت برای سیاستمداران و دولتمردان/ رسول خدا(ص) حکم اعدام توطئه کنندگان را به خاطر نفوذ افراد نادرست در میان مردم اجرا نکردند

حجت الاسلام علیرضا پناهیان در سالروز شهادت امام صادق، و در جمع عزاداران صادق آل محمد(ص) که در میدان فلسطین تهران گرد آمده بودند گفت: ابومسلم خراسانی کسی بود که به اسم اهل‌بیت(ع) قیام کرد، اما دستورات اهل‌بیت(ع) را در مسیر قیام خودش رعایت نمی‌کرد. او حتی شعارهای اهل‌بیتی می‌داد و می‌گفت که می‌خواهم انتقام خون اهل‌بیت(ع) را بگیرم. او علیه بنی‌امیه و بنی‌مروان قیام کرده بود و صدها هزار نفر را به کشتن داد ولی نتیجۀ قیام او حکومت بنی‌العباس شد؛ بنی‌العباسی که کمتر از بنی‌امیه به اهل‌بیت(ع) ظلم نکردند. در ادامه فرازهایی از سخنان ایشان را می‌خوانید:

 

دریافت در قالب PDF در ابعاد A4

دریافت در قالب PDF در ابعاد A5

 

دانلود (4.99 مگابایت)

 

امام صادق(ع) نورانیّت و پاکی قدرت و احترام به درک و فهم انسان‌ها را به جهان بشریت نشان داد / خیلی‌ها از امام صادق(ع) خواستند برای به دست گرفتن قدرت قیام کنند ولی چون مردم زمانه، بصیرت لازم را نداشتند حضرت قبول نکرد

  • ما نباید امام صادق(ع) را فقط رئیس مذهب تشیّع بدانیم. بلکه ایشان رئیس جهان اسلام است، و رؤسای همۀ مذاهب به امام صادق(ع) احترام می‌گذارند. امام صادق(ع) افتخار جهان اسلام است. ایشان نورانیّت و پاکی قدرت، احترام به حقوق انسان‌ها، و احترام به درک و فهم انسان‌ها را به جهان بشریت نشان داد.
  • فقط بُعد علمی و تعلیماتی امام صادق(ع) نیست که به ایشان عظمت داده است. نحوۀ برخورد ایشان با مقولۀ قدرت و سیاست هم خیلی موجب عظمت یاد ایشان است. در جهان اسلام آن زمان که خیلی هم وسعت پیدا کرده بود، افراد زیادی آمدند و از ایشان خواستند که برای به دست گرفتن قدرت قیام کنند ولی حضرت نگاه کردند و دیدند مردم زمانه، آن بصیرت و همت لازم را ندارند لذا قبول نکردند و به دوستان خود و به دیگران جواب رد دادند. حتی این موجب شد دیگران بیایند و قدرتی که برای ایشان مهیا بود را تصاحب کنند و به خود ایشان ظلم کنند. این نحوه برخورد امام صادق ع با مقولۀ قدرت چه پیامی برای امروز ما دارد؟ 

مفاد پیام امام صادق(ع) به ابومسلم: فراهم شدن قدرت توسط هر کس و به هر شیوه را قبول نمی‌کنیم/ اهمیت پاکی قدرت نزد امام صادق(ع)

  • ابومسلم خراسانی کسی بود که به اسم اهل‌بیت(ع) قیام کرد، اما دستورات اهل‌بیت(ع) را در مسیر قیام خودش رعایت نمی‌کرد. او حتی شعارهای اهل‌بیتی می‌داد و می‌گفت که می‌خواهم انتقام خون اهل‌بیت(ع) را بگیرم،( الحیاه السیاسیه للامام الرضا(ع)، جعفر مرتضی العاملی/ص29-43) او علیه بنی‌امیه و بنی‌مروان قیام کرده بود و صدها هزار نفر را به کشتن داد ولی نتیجۀ قیام او حکومت بنی‌العباس شد؛ بنی‌العباسی که کمتر از بنی‌امیه به اهل‌بیت(ع) ظلم نکردند. ابومسلم در مسیر حرکت خودش وقتی به امام صادق(ع) نامه نوشت که ما داریم قدرت را برای شما فراهم می‌کنیم(إِنِّی دَعَوْتُ النَّاسَ إِلَى مُوَالاةِ أَهْلَ الْبَیْتِ فَإِنْ رَغِبْتَ فِیهِ فَأنا أُبَایِعْکَ‏؛ همان منبع/ص41)، حضرت یک جواب کوتاه و بسیار عمیق به او داد و فرمود: «تو از مردان من نیستی و زمانه هم زمانۀ من نیست؛ مَا أَنْتَ مِنْ رِجَالِی وَ لاَ الزَّمَانِ زَمَانِی»(همان منبع) یعنی هر کسی و به هر شیوه‌ای برای‌ ما قدرت فراهم کند، ما از او قبول نمی‌کنیم. این سخن نشان‌دهندۀ نگاه حضرت به پاکی قدرت است.
  • اگر امروز در دانشگاه‌های دنیا بخواهند به صورت نظری از آزادی و رعایت حقوق بشر و دخالت انسان‌ها در سرنوشت خودشان سخن بگویند و به زیباترین صورت و حتی به صورت غیرواقع‌بینانه و خیالی از دموکراسی و از ارزش آدم‌ها چیزی بگویند سخنی پیشرفته‌تر از این سخن امام صادق(ع) پیدا نمی‌کنند.
  • حضرت به ابومسلم خراسانی می‌فرماید «تو آدم ما نیستی». یعنی درست است که به ظاهر داری برای ما شمشیر می‌زنی، ولی ما این کار تو را نمی‌توانیم قبول کنیم، چون تو در شمشیر زدن تقوا را رعایت نمی‌کنی، چون دستورات الهی و حقوق آدم‌ها را که خدا مقرر کرده است، رعایت نمی‌کنی.
  • شاید اگر بسیاری از مذهبییون یا آزادی‌خواهان به زندگی ابومسلم خراسانی نگاه کنند، از او تقدیر کنند و بگویند او داشت مردم را از ظلم سفاکان بنی‌مروان نجات می‌داد، ولی امام صادق(ع) این آدم را انتخاب نکرد و فرمود تو آدم من نیستی! اگر ما بودیم، شاید می‌گفتیم: چون بالاخره دارد یک کاری می‌کند که قدرت دست آدم‌های صالح بیفتد و همین مقدارش خوب است! ولی حضرت او را انتخاب نکرد.

باید پای همۀ دین ایستاد/ اینکه فقط قسمت‌هایی از دین رعایت شود و بقیه عمداً دور ریخته شود و به چند شعار دینی و انقلابی اکتفا شود ارزش ندارد

  • اهل‌بیت(ع) این‌طور نیستند که به هر قیمتی بخواهند قدرت و حاکمیت را به دست بیاورند، ارزش این نگاه را امروز مردم مغرب‌ زمین که خیلی فضای ذهنی‌ آنها را سخنان آزادی‌خواهانه و حقوق بشری پر کرده است خیلی بهتر می‌فهمند و قدر یک چنین شخصیت بزرگی را می‌دانند. امام صادق(ع) در آستانۀ تصاحب قدرت بود ولی حاضر نشد قدرت را به دست بگیرد. هیچ امامی به اندازۀ امام صادق(ع) یار نداشت ولی حضرت یاری آنها را قبول نکردند و فرمودند این یاری شما ظاهری است، شما باید بتوانید پای همۀ دین خوب بایستید. اینکه فقط قسمت‌هایی از دین رعایت شود و بقیه عمداً دور ریخته شود و به چند شعار دینی و انقلابی اکتفا شود ارزش ندارد. خیلی اهمیت دارد که ما این مطلب را در ذهن خودمان داشته باشیم و در مواقع مختلف به آن توجه کنیم.
  • باید دید چه کسانی واقعاً در حدّ آدم‌های امام صادق(ع) و آن 313 نفری که حضرت منتظرشان است، هستند. شخصی به امام صادق(ع) عرض کرد: چرا نشسته‌اید و برای گرفتن حقّتان قیام نمی‌کنید؟ به خدا قسم اگر امیرالمومنین(ع) این تعداد یار و یاور داشت (صد هزار، بلکه دویست هزار نفر) هرگز دیگران در گرفتن حق وی طمع نمی‌کردند! آنگاه امام صادق فرمود: اگر به تعداد این گوسفندان یاور داشتم قیام می‌کردم! وقتی گوسفندان را شمردند، دیدند تنها هفده عدد بودند! (... فَقَالَ: وَ اللَّهِ یَا سَدِیرُ لَوْ کَانَ لِی شِیعَةٌ بِعَدَدِ هَذِهِ الْجِدَاءِ مَا وَسِعَنِی الْقُعُودُ وَ نَزَلْنَا وَ صَلَّیْنَا فَلَمَّا فَرَغْنَا مِنَ الصَّلَاةِ عَطَفْتُ عَلَى الْجِدَاءِ فَعَدَدْتُهَا فَإِذَا هِیَ سَبْعَةَ عَشَرَ؛ کافی/ج 2/ص 242)
  • این نشان‌دهندۀ ضرورت پاکی قدرت در اسلام است و نشان می‌دهد که امام صادق(ع) چقدر در مورد یاران خود سختگیر هستند و چقدر استانداردهای مورد نظر حضرت بالاست، ایشان هر خدمتی را از هر کسی نمی‌پذیرند. لذا اگر قدرت به دست امام صادق(ع) می‌افتاد، قدرت پاکی می‌شد.

مافوق دموکراسی‌گرایی غربی!/ در مکتب امام صادق(ع) ارزش فهم مردم و حاکمیت مردم بر سرنوشت خود یک سخن شعاری نیست /اما غربی‌ها با فریب فقط دنبال رای مردم هستند

  • امام صادق(ع) در قسمت دوم کلام خود به ابومسلم می‌فرماید: « وَ لاَ الزَّمَانِ زَمَانِی؛ زمانه هم زمانۀ من نیست» یعنی به فرض که قدرت به دست ما بیفتد، ولی تا وقتی مردم عمیقاً دین را نفهمیده باشند، فایده ندارد. یعنی ما در زمانی حکومت خواهیم کرد که مردم عمیقاً دین ما را فهمیده باشند و از صمیم دل ما را بخواهند. این سخن مافوق سخن دموکراسی‌گرایی و حقوق‌بشربازی غربی‌هاست. در مغرب زمین با دروغ و فریب، دنبال به دست آوردن رای مردم هستند و بعد دیگر برایشان مهم نیست که چه بشود.
  • در مکتب امام صادق(ع) اینکه مردم باید بر سرنوشت خودشان حاکم شوند، و اینکه فهم و اعتقاد مردم ارزش دارد یک سخن شعاری نیست. اینکه حضرت فرمودند «زمانه زمانۀ من نیست»، یعنی وقتی مردم عمیقاً حق را نمی‌فهمند و نمی‌خواهند، پس ما اهل‌بیت(ع)، غربت را تحمل می‌کنیم؛ یعنی ما این‌قدر برای فهم مردم احترام قائل هستیم. این در حالی بود که قدرت تقریبا در دست‌های امام صادق(ع) بود، و اصلاً بنی‌العبّاس به اسم اهل‌بیت(ع) قدرت پیدا کردند.
  • اکنون شما این نگاه و رفتار امام صادق(ع) را در مقابل یاوه‌سرایی غربی‌ها بگذارید که اینقدر جنایت می‌کنند و بعد شعار حقوق بشر سر می‌دهند. اینها به حدّی با جنایت‌های خودشان ننگ بشریت شده‌اند، که دیگر بعید است در عالم هیچ متفکری باشد که در عرصۀ سیاست از یک نظام سرمایه‌داری یا دموکراتیک، و این مفاهیم حقوق بشری که غربی‌ها به دنبالش هستند، حتی به لحاظ نظری دفاع کند و آنها را قابل تحقق بداند.
  • وزیر امور خارجۀ سابق آمریکا خودش اعتراف کرد که ما القاعده را درست کرده‌ایم.(فارس/خبر13901007000921) امروز هم به همین قبیل گروه‌هایی آدم‌هایی که خودشان به وجود آورده‌اند، بمب شیمیایی می‌دهند تا مردم را بزنند، بعد به دروغ می‌گویند: این بمب‌های شیمیایی را دولت سوریه زده است، پس ما باید دولت سوریه را بزنیم! در حالی‌که تقریباً یقین دارند هیچ آدم مطلع و عاقلی در عالم دروغ‌های اینها را باور نمی‌کنند. ولی کارشان به اینجا رسیده که به این ترفندهای سخیف و مفتضحانه دست می‌زنند. چرا کارشان به اینجا رسیده؟ چون حقیقتاً برای آدم‌ها ارزش قائل نیستند.
  • طبق نظر بسیاری از اندیشمندان جهان، دموکراسی یک فریب و یک اشرافیت مدرن بیشتر نیست. حالا مردمی که در اروپا و آمریکا و جاهای دیگر زندگی می‌کنند و با مفاهیم حقوق بشر آشنا هستند، آنها را بیاورید و با امام صادق(ع) آشنا کنید و بگویید امام ما این‌قدر برای آدم‌ها احترام قائل بودند که حکومت به آنها پیشنهاد شد اما حاضر نشدند حکومت کنند، برای اینکه نگاه می‌کردند و می‌دیدند که مردم عمیقاً متوجّه نیستند.

هنگام هجوم مردم برای بیعت با امیرالمؤمنین(ع)، درابتدا حضرت نپذیرفتند، چون زمانه زمانۀ ایشان نبود/ حکومت دینی، حکومتی است که به رأی ظاهریِ مردم اکتفا نمی‌کند و رأی باطنی مردم را هم می‌خواهد

  • نمونۀ دیگری از رفتار امام صادق(ع) را در امیرالمؤمنین علی(ع) می‌بینید که وقتی مردم آمدند درِ خانۀ امیرالمؤمنین(ع) و از حضرت خواستند حکومت را قبول کنند، حضرت قبول نکردند(1) و مردم را به درِ خانۀ زبیر برد و صدا زد: زبیر! تو بیا و خلافت را قبول کن! من با تو بیعت می‌کنم و به تو کمک می‌کنم. این یعنی امیرالمؤمنین(ع) داشتند می‌فرمودند «زمانه زمانۀ من نیست». در واقع زبان‌حال امیرالمؤمنین(ع) چیزی شبیه به همین کلام امام صادق(ع) بود. یعنی الان مردم احساساتی شده‌اند و به درِ خانۀ من آمده‌اند ولی عمیقاً نمی‌فهمند و نمی‌توانند حکومت علی‌بن ابیطالب(ع) را تحمل کنند. قطعاً امیرالمؤمنین(ع) تعارف نداشتند و نمی‌خواستند زهدفروشی کنند، اما وقتی به حد اجبار رسید حضرت مجبور شدند خلافت را قبول کنند و الّا زمانه زمانۀ حضرت نبود. لذا در تاریخ می‌بینید که به سرعت ثابت شد این آدم‌هایی که درِ خانۀ علی(ع) آمدند، آدم‌های حضرت نبودند و همان طلحه و زبیر که جزء اصرارکننده‌ها و اولین بیعت‌کنندگان بودند، اولین کسانی شدند که با حضرت جنگ کردند.
  • حکومت دینی، یک حکومتی است که به رأی ظاهریِ مردم هم اکتفا نمی‌کند و رأی باطنی مردم را می‌خواهد و این افتخار ماست که امام صادق(ع) نمونۀ عالی این‌ حقیقت است. البته همۀ امامان ما همینگونه‌اند، اما زمانه به هیچیک از امامان اینقدر که به امام صادق(ع) اقبال کرده بوده اقبال نکرده بود و هیچ امامی مثل امام صادق(ع) این‌قدر زمینۀ حکومت نداشته است؛ به حدی که عادت دوستان‌شان شده بوده که از حضرت تقاضا می‌کردند چرا شما قیام نمی‌کنید؟
  • اینکه حضرت امام(ره) قیام فرمودند و این نظام اسلامی را برقرار کردند هم به این دلیل بودکه با آن بصیرت بی‌نظیر دریافته بودند مردم حقیقتاً خواهان اسلام هستند و توان درک معانی و مبانی عمیق اسلام را دارند و تاریخ صحت این نگاه حضرت امام را اثبات کرد.

یک روایت برای سیاستمداران و دولتمردان/امام صادق(ع): اگر قدرت در دست من بود، شبانه‌روز باید برای خدمت به مردم تلاش می‌کردیم

  • این روایت را هم برای سیاستمداران و دولتمردان می‌گویم! یکی از اصحاب امام صادق(ع) به نام مفضل می‌گوید: در اعمال حج وقتی غربت حضرت را دیدم و از آن‌طرف دشمنان حضرت را دیدم که مکنتی دارند، به ایشان عرض کردم: «ای کاش قدرت در دست شما بود!» حضرت فرمودند: ای مفضّل، اگر قدرت در دست من بود، تو شب تا صبح باید می‌نشستی کنار من به برنامه‌ریزی اقدام می‌کردی و صبح تا شب هم باید برای خدمت کردن به مردم تلاش می‌کردی، و ما باید مثل امیرالمؤمنین(ع) به خودمان سخت می‌گرفتیم. الان قدرت در دست من نیست، و می‌توانی استراحتی کنی و آسوده باشی. (کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع بِالطَّوَافِ فَنَظَرَ إِلَیَّ وَ قَالَ لِی یَا مُفَضَّلُ مَا لِی أَرَاکَ مَهْمُوماً مُتَغَیِّرَ اللَّوْنِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ نَظَرِی إِلَى بَنِی الْعَبَّاسِ وَ مَا فِی أَیْدِیهِمْ مِنْ هَذَا الْمُلْکِ وَ السُّلْطَانِ وَ الْجَبَرُوتِ فَلَوْ کَانَ ذَلِکَ لَکُمْ لَکُنَّا فِیهِ مَعَکُمْ فَقَالَ یَا مُفَضَّلُ أَمَا لَوْ کَانَ ذَلِکَ لَمْ یَکُنْ إِلَّا سِیَاسَةُ اللَّیْلِ وَ سَبَاحَةُ النَّهَارِ وَ أَکْلُ الْجَشِبِ وَ لُبْسُ الْخَشِنِ شِبْهَ أَمِیرِ لْمُؤْمِنِینَ ع وَ إِلَّا فَالنَّارُ فَزُوِیَ ذَلِکَ عَنَّا فَصِرْنَا نَأْکُلُ وَ نَشْرَبُ وَ هَلْ رَأَیْتَ ظُلَامَةً جَعَلَهَا اللَّهُ نِعْمَةً مِثْلَ هَذا؛ غیبت نعمانی/ص287)
  • معنایش این است که اگر قدرت در دست اهل‌بیت(ع) باشد، کارگزاران حکومت در آسایش و راحتی نخواهند بود بلکه باید شبانه‌روز برای خدمت به مردم تلاش کنند. لذا امام زمان(ع) نسبت به دو گروه سخت‌گیر هستند، یکی دشمنان، و دیگری دوستان و کارگزاران خودشان. یعنی به کارگزاران خودشان هم خیلی سخت‌گیر هستند و از آنها توقع کار و خدمت شبانه‌روزی دارند.

رسول خدا(ص) حکم اعدام توطئه کنندگان را به خاطر نفوذ افراد نادرست در میان مردم اجرا نکردند/ اتکای قوت و ضعف حکومت دینی به معرفت مردم

  • البته گاهی یک حکومت دینی هم به‌خاطر ضعف معرفت مردم، مشکلاتی برایش پیش می‌آید و ضعیف می‌شود و افراد نادرست هم در حکومت نفوذ پیدا می‌کنند. که برای رفع این مشکلات هم باز نیاز به معرفت و بصیرت مردم و خواص جامعه است. کما اینکه در حکومت پیامبر گرامی اسلام(ص) عده‌ای از همین افراد نادرست حتی قصد ترور پیامبر(ص) را داشتند. اما وقتی توطئۀ آنها لو رفت و موفق نشدند، یکی از یاران حضرت به نام حذیفه از ایشان خواست این خائنین را اعدام نماید و یا لااقل آنها را رسوا کند، حضرت در پاسخ به او فرمود: مردم معرفتش را ندارند و لذا نمی‌توانند این مسأله را تحمل کنند و (به دنبال سخن افراد دارای نفوذ در مردم) برای ما حرف در می‌آورند و می‌گویند: پیامبراکرم(ص) یاران خودش را زد. (أَکْرَهُ أَنْ یَتَحَدَّثَ النَّاسُ وَ یَقُولُوا إِنَّ مُحَمَّداً قَدْ وَضَعَ یَدَهُ فِی أَصْحَابِه: اعلام الوری/123)
  • حکومت دینی خیلی به معرفت حقیقی مردم وابسته است. البته وقتی حکومت دینی برقرار شد، دیگر اگر کسانی مثل طلحه و زبیر که بهانه درست کردند و جلوی امیرالمؤمنین(ع) و حکومت حق ایستادند، حضرت آنها را از دم شمشیر می‌گذراند. اگر گروهی از مردم فریب خوردند یا به شقاوت افتادند مثلاً به‌صورت خوارج در مقابل علی(ع) قرار گرفتند، حضرت بعد از نصایح فراوان، همۀ آنها را هم از دم شمشیر می‌گذراند. وقتی حکومت حق برقرار شد، اگر کسی مثل معاویه در مقابل حضرت ایستاد و کاخ سبز خود را تحویل نداد، حضرت با او نبرد کرد. وقتی امام زمان(ع) ظهور بفرمایند و آن حکومت حقّ برقرار شود، اگر کسانی بخواهند مردم‌فریبی کنند و به هر طریقی سدّ راه بشوند، حضرت آنها را هم گردن خواهد زد.
  • زیباترین جلوۀ پاکیِ قدرت را در دستان امام صادق(ع) می‌توانید ببینید. درست است که امام صادق(ع) حکومت نکردند، ولی نحوۀ حکومت کردن را نشان دادند، امروز این افتخار ما برای اهل عالم است که امام صادق(ع) در موضوع قدرت این‌گونه برخورد کردند. البته امام صادق(ع) تمام تلاش خود را برای افزایش معرفت مردم و ایجاد انسجام بین مومنین انجام دادند و در جهت تشکیل حکومت به صورت اساسی اقدام کردند، اما در آن مقطع به نتیجه نرسید.

تحمیل نکردن از سوی اهل‌بیت(ع)  فقط جنبۀ اجتماعی و حکومتی ندارد، بلکه جنبۀ فردی هم دارد/ اهل‌بیت(ع) کسی را وادار به تبعیت و پیروی و خدمت‌گزاری نمی‌کنند

  • این تحمیل نکردن از سوی اهل‌بیت(ع) فقط جنبۀ اجتماعی و حکومتی ندارد، بلکه جنبۀ فردی هم دارد. دوستان امام صادق(ع) باید خیلی مراقب باشند. اهل‌بیت(ع) به این سادگی‌ها کسی را وادار به تبعیت و پیروی و خدمت‌گزاری نمی‌کنند. امامان ما به قدری بزرگوار هستند، که چیزی را به کسی تحمیل نمی‌کنند. یک‌وقت فکر نکنید که امام زمان(ع) عشق را به شما تحمیل می‌کند، بلکه فرصت می‌دهد شما خودت عاشق بشوی. یک‌وقت فکر نکنید ایشان فرشته‌ای را می‌فرستد که شما را در زندگی‌تان در یک تنگنایی قرار دهد تا مجبور شوید به حضرت کمک کنید! اصلاً این‌طور نیست. منتظر نباشید کسی شما را مجبور کند به امام زمانت خدمت کنی، آزاد باش، جمعه‌هایت مال خودت است، و می‌توانی به تفریح و سرگرمی خودت برسی. مجبور نیستی برای دین و امام زمان و امام حسین خودت وقت بگذاری. اگر خودت فهمیدی، عاشق شدی و منّت کشیدی، شاید این توفیق را به تو بدهند.
  • آیۀ «أَ نُلْزِمُکُمُوها وَ أَنْتُمْ لَها کارِهُونَ»(هود/28) را که زبان‌حال امام صادق(ع) هست را حتماً شنیده‌اید، یعنی «من ما شما را به پذیرش آن مجبور نمی‌کنیم در حالی که از آن کراهت دارید» این آیۀ کریمه، سخن حضرت نوح(ع) است که به اهل عالم اعلام می‌کند: هرکسی دین را نخواهد، خداوند متعال او را مجبور به دین‌داری نمی‌کند. به این سادگی‌ها خدا حاضر نمی‌شود توفیق دین‌داری به او بدهد.
  • این ما هستیم که باید این‌قدر برویم درِ خانۀ امام صادق(ع) منّت بکشیم، تمنّا کنیم، تقاضا کنیم تا آقا به ما عنایت کنند. ولی وقتی عنایت کنند، دیگر کم عنایت نمی‌کنند. ما دوستان امام زمان(ع) دوست داریم حضرت بیاید به هر نحوی شده دست دل ما و بچه‌های ما را بگیرد، و به سمت خودش بکشاند و ببرد. ممکن است خیلی‌ها بگویند: ما از این آزادی خسته شده‌ایم، بیا ما را به عنوان بنده و غلام خودت قبول کن. اما حضرت به این سادگی قبول نمی‌کند. دستگاه اهل‌بیت(ع) این‌طوری است.
  • چرا امام صادق بعد از 1400 سال هنوز غریب هستند؟ چون ناز کسی را نمی‌کشند. لذا وقتی شخصی آمد و به امام صادق(ع) گفت: قیام کنید و ما آماده‌ایم پای رکاب شما شمشیر بزنیم و خودمان را برای شما بکشیم! حضرت به او فرمود: خُب بلند شو برو توی تنور! گفت آخر تنور آتش داغ است، مرا به آتش نیافکنید. حضرت بلافاصله فرمود خب لازم نیست بروی. بعد یکی از دوستان و شیعیان واقعی حضرت از راه رسید و حضرت به او فرمودند برو توی تنور. گفت چشم آقا! اصلاً سؤال نکرد و بلافاصله وارد تنور آتش شد. بعد از اینکه مدتی گذشت، حضرت به آن مرد اول، فرمود: خیلی نگران رفیق‌مان که در داخل تنور است، هستی برو نگاه کن. او هم رفت دید و دید که داخل تنور نشسته و دارد ذکر می‌گوید و آتش برای او «برداً و سلاماً» است. (...ثُمَّ قَالَ قُمْ یَا خُرَاسَانِیُّ وَ انْظُرْ مَا فِی التَّنُّورِ قَالَ فَقُمْتُ إِلَیْهِ فَرَأَیْتُهُ مُتَرَبِّعاً فَخَرَجَ إِلَیْنَا وَ سَلَّمَ عَلَیْنَا فَقَالَ لَهُ الْإِمَامُ ع کَمْ‏ تَجِدُ بِخُرَاسَانَ‏ مِثْلَ‏ هَذَا فَقُلْتُ وَ اللَّهِ وَ لَا وَاحِداً؛ مناقب آل ابیطالب ع/ج4/ص237)‏
  • نه اینکه این دوستان خاص اهل‌بیت(ع)، مقلّدهای چشم و گوش بسته‌ای هستند و تبعیت کورکورانه می‌کنند، نه! این‌قدر عقل دارد که بداند حضرت بی‌حساب حرف نمی‌زند. یعنی خیلی عقلش می‌رسد و از حضرت حکمت‌های فراوان دیده است.

------------------------------------------------------------

(1) امیرالمؤمنین(ع): رهایم کنید و غیر مرا بخواهید، زیرا ما با حادثه‏اى روبرو هستیم که آن را چهره‏ها و رنگهاست، حادثه‏اى که دلها بر آن استوار، و عقلها بر آن پایدار نمى‏ماند. آفاق حقیقت را ابر سیاه گرفته، و راه مستقیم دگرگون و ناشناخته شده است. بدانید اگر خواسته شما را پاسخ دهم بر اساس آنچه خود مى‏دانم با شما رفتار مى‏کنم، و به گفتار هیچ گوینده و سرزنش هیچ سرزنش کننده‏اى توجّه نمى‏کنم. و اگر رهایم کنید مانند یکى از شما خواهم بود، و چه بسا از شما شنواتر و فرمانبردارتر باشم نسبته به کسی که حکومت خود را به او مى‏سپارید. و من براى شما وزیر باشم، به است از اینکه امیر باشم ؛ دَعُونِی وَ الْتَمِسُوا غَیْرِی فَإِنَّا مُسْتَقْبِلُونَ أَمْراً لَهُ وُجُوهٌ وَ أَلْوَانٌ لَا تَقُومُ لَهُ الْقُلُوبُ وَ لَا تَثْبُتُ عَلَیْهِ الْعُقُولُ‏ وَ إِنَّ الْآفَاقَ قَدْ أَغَامَتْ وَ الْمَحَجَّةَ قَدْ تَنَکَّرَتْ.  وَ اعْلَمُوا أَنِّی إِنْ أَجَبْتُکُمْ رَکِبْتُ بِکُمْ مَا أَعْلَمُ وَ لَمْ أُصْغِ إِلَى قَوْلِ الْقَائِلِ وَ عَتْبِ الْعَاتِبِ وَ إِنْ تَرَکْتُمُونِی فَأَنَا کَأَحَدِکُمْ وَ لَعَلِّی أَسْمَعُکُمْ وَ أَطْوَعُکُمْ لِمَنْ وَلَّیْتُمُوهُ أَمْرَکُمْ وَ أَنَا لَکُمْ وَزِیراً خَیْرٌ لَکُمْ مِنِّی أَمِیراً و نیز خطاب به مردم فرمودند: لَا حَاجَةَ لِی فِی أَمْرِکُمْ فَمَنِ اخْتَرْتُمْ رَضِیتُ بِهِ؛ الکامل فی التاریخ،ج‏3،ص:190

 

دریافت در قالب PDF در ابعاد A4

دریافت در قالب PDF در ابعاد A5

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۶/۱۷
مجید شهشهانی