علیرضا پناهیان

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهوت پنهان» ثبت شده است

سخنرانی هفتگی در هیئت محبین امیرالمؤمنین(ع)/ قسمت سوم مباحث «تنها مسیر»: راحت‌طلبی- جلسه2

اگر با راحت‌طلبی خود مقابله نکنید، بعید است بتوانید مقابل لذت‌طلبی نفس‌تان بایستید/ عامل بسیاری از طلاق‌ها «اشتباه در انتخاب» نیست، «راحت‌طلبی» است/ مبارزه با راحت‌طلبی باید از هفت سالگی و با مدیریت پدر و مادر شروع شود/ برای مقابله با راحت‌طلبی باید «برنامه» داشت

با پایان یافتن بخش اول و دوم مباحث بسیار مهم «تنها مسیر» که به تبیین جهاد اکبر یعنی مبارزه با هوای نفس آشکار و پنهان می‌پرداخت، بخش سوم مباحث «تنها مسیر» با موضوع یکی از مصادیق مهم هوای نفس، یعنی «راحت‌طلبی» آغاز شد که کلیات آن در مراسم سوگواری ایام فاطمیه در حسینیه امام خمینی ارائه شده بود. قسمت سوم مباحث «تنها مسیر» تحت عنوان «راحت‌طلبی اولین گرایش انسان» جمعه شب‌ها در مسجد امام صادق(ع) واقع در میدان فلسطین به همت هیئت محبین امیرالمؤمنین(ع) برگزار می‌شود. در ادامه گزیده‌ای از مباحث مطرح شده در دومین جلسه از قسمت سوم مباحث «تنها مسیر» را می‌خوانید:

راحت‌طلبی بستر حب‌الدنیا و سایر گرایش‌های بد را در انسان ایجاد می‌کند/ اگر با راحت‌طلبی خود مقابله نکنید، بعید است بتوانید مقابل لذت‌طلبی نفس‌تان بایستید

  • در جلسات قبلی بحث تنها مسیر، گفتیم که «زندگی یعنی مخالفت کردن با برخی از امیال، و این کار اگر با برنامۀ خدا باشد، می‌شود بندگی» و گفتیم که اگر خداوند در برنامه‌ای که به ما داده، به جای اینکه به ما «پیشنهاد» بدهد، به ما «دستور» می‌دهد، برای این است که اگر به تو دستور بدهد خیلی بیشتر به نفس تو برمی‌خورَد. اگر به تو پیشنهاد بدهد و تو اجرا کنی، معمولاً حالت طلبکارانه و مغرورانه پیدا می‌کنی و انانیت تو از بین نمی‌رود. لذا خدا به ما «دستور» می‌دهد تا وقتی آن دستور را اجرا می‌کنیم، انانیت ما تضعیف شود و نفس ما ذلیل شود.

  • یکی از گرایش‌هایی که ما لااقل باید با بخشی از آن مخالفت کنیم، «راحت‌طلبی» است. راحت‌طلبی اولین گرایش انسان است که بستر حب‌الدنیا و گرایش‌های بد دیگر را در انسان ایجاد می‌کند. راحت‌طلبی حتی قبل از لذت‌طلبی، انسان را با خودش درگیر می‌کند و اگر کنترل نشود انسان را بیچاره خواهد کرد. اگر شما در مرحلۀ راحت‌طلبی، با راحت‌طلبی خودتان مقابله نکنید، بعید است که در جریان لذت‌طلبی نفس بتوانید در مقابل لذت‌ها بایستید.

نمی‌شود گفت که عامل اکثر طلا‌ق‌ها، انتخاب نابه‌جاست/ عامل عمدۀ بسیاری از طلاق‌ها راحت‌طلبی است

  • اگر به این شرایطی که امروزه در جامعه به‌وجود آمده نگاه کنید می‌توانید ردّ پای راحت‌طلبی را ببینید. به عنوان مثال همین آمار طلاق را در نظر بگیرید. ظاهراً یکی از مسئولین اخیراً گفته‌ است که عامل 60 درصد طلاق‌ها، انتخاب نامناسب است. یعنی 60درصد طلاق‌ها به این دلیل اتفاق می‌افتد که زن و شوهرها همدیگر را بد انتخاب کرده‌اند. اما این برداشت صحیحی نیست؛ حتی اگر 60 درصد کسانی که طلاق می‌گیرند، خودشان بگویند که انتخاب ما بد بوده است. چون زن و مرد حتماً در طول زندگی مشترک، با همدیگر اختلاف خواهند داشت و این اختلاف یک امر طبیعی است؛ اختلاف جنسیتی و اختلاف روحیه که همواره بین زن و مرد وجود دارد، علاوه بر آن معمولاً اختلاف اخلاق و دیدگاه هم با همدیگر دارند و این را خداوند قرار داده تا آنها بتوانند در این اصطکاک، مایۀ رشد همدیگر شوند.

  • زن و شوهرهایی که الان دارند با هم زندگی می‌کنند، زندگی کردن‌شان اصلاً دلیل بر این نیست که با هم اختلاف ندارند، بلکه معنایش این است که توانسته‌اند اختلافات خود را با هم کنار بیایند.

  • معمولاً کسانی که برای اجرای خطبۀ عقد خودشان نزد حضرت امام(ره) می‌رفتند و بعد هم از ایشان می‌خواستند یک توصیه‌ای برای آنها داشته باشد، امام(ره) می‌فرمود: «بروید با هم بسازید»(خاطره رهبر انقلاب از حضرت امام در مراسم اجرای خطبۀ عقد-۱۳۷۰/۰۴/۲۰) انسان چه موقع چنین توصیه‌ای برای زن و شوهرهای جوان خواهد داشت؟ وقتی که احتمال اختلاف و درگیری در زندگی را بدهد.

  • کدام زن و شوهرها نمی‌توانند با هم بسازند؟ کسانی که یک دومینویی در وجودشان شروع شده است که آغازش «راحت‌طلبی» است. چیزی که می‌تواند عامل بسیاری از طلاق‌ها و ناسازگاری‌ها باشد، این موارد است: برداشت اشتباه از زندگی و زندگی مشترک، راحت‌طلبی، و زیاده‌خواهی در راحت‌طلبی و لذت‌طلبی افراطی که نتیجۀ راحت‌طلبی است و خیالپردازی که نتیجۀ راحت‌طلبی است.

در گذشته با اینکه اکثر ازدواج‌ها تا حدودی اجباری بود، این‌قدر آمار طلاق بالا نبود، چون اصل بر «سازش» بود

  • قدیم که مردم ازدواج می‌کردند، معمولاً نسبت به بحث انتخاب همسر این تصور را داشتند که «همان‌طور که انسان پدر و مادر خودش را نمی‌تواند انتخاب کند یا تغییر دهد، همسر خودش را هم نمی‌تواند انتخاب کند یا تغییر دهد» لذا وقتی ازدواج می‌کردند، سعی می‌کردند با هم بسازند و با همسر خودشان کنار بیایند. اما وقتی انسان راحت‌طلب شد، سعی می‌کند تمام موانعی که مانع راحت‌طلبی او می‌شود را از سر راه خودش بردارد، تا در راحت‌طلبی خودش غرق باشد. در این صورت معلوم است که دیگر نمی‌تواند با همسر خودش بسازد و کنار بیاید، لذا شروع می‌کند به ایراد گرفتن از همسر خودش. و بالاخره هر کسی هم ایرادهایی دارد؛ کدام یک از ما ایراد نداریم؟ پس تقریباً می‌توان گفت: هیچ کس برای هیچ کس «کفو» نیست. ضمن اینکه گاهی اوقات اگر شما بیش از حد از با کسی داشته باشید، چه بسا خداوند اجازه ندهد با او ازدواج کنید، چون در این صورت خوب رشد نخواهید کرد.

  • این‌طور نیست که 60 درصد طلاق‌ها به خاطر بد انتخاب کردن باشد؛ اتفاقاً امروزه جوان‌ها همسر خودشان را خیلی بهتر از گذشته، انتخاب می‌کنند، اصلاً قدیم زیاد حقّ انتخاب نداشتند، مثلاً در یک روستا، همین‌که پسر و دختری سنّ‌شان به هم می‌خورد (و برخی شرایط دیگر هم مناسب بود) باید با هم ازدواج می‌کردند و راه دیگری نداشتند. مثلاً آن دختر یا پسر که نمی‌توانست مهاجرت کند و به یک شهر و روستای دیگری برود. اما در گذشته با اینکه اکثر ازدواج‌ها تا حدودی اجباری بود، این‌قدر آمار طلاق بالا نبود، چون اصل را بر ساختن و کنار آمدن قرار می‌دادند. ولی الان که امکان انتخاب خیلی بیشتر از قبل شده، می‌بینید که چقدر آمار طلاق بالا رفته است. پس اشتباه در انتخاب نمی‌تواند عامل بسیاری از طلاق‌ها باشد، بلکه راحت‌طلبی (و بعد از آن لذت‌طلبی) عامل عمدۀ بسیاری از طلاق‌هاست.

یکی از مصادیق مهم هواپرستی، راحت‌طلبی است/آدمِ راحت‌طلب وقتی نا«راحت» می‌شود، به‌هم‌ریخته و عصبانی می‌شود

  • یکی از مصادیق مهم هواپرستی، راحت‌طلبی است. راحت‌طلبی همان چیزی است که یک‌دفعه‌ای آدم را به هم می‌ریزد و ناراحت می‌کند. کسی که راحت‌طلب است وقتی نا«راحت» می‌شود خیلی به‌هم می‌ریزد، چون خیلی راحت بودن را دوست دارد و وقتی یک‌مقدار از این راحتی فاصله می‌گیرد، خیلی زود به‌هم می‌ریزد و تعادل خود را از دست می‌دهد.

  • وقتی یک چیزی باعث ناراحتی تو شد، زیاد دنبال علت آن ناراحتی نگرد، چون بسیاری اوقات قرار است ناراحت شوی، پس همیشه دنبال مقصر نباش و سعی کن در مقابل ناراحتی‌هایی که برایت مقدر می‌شود لبخند بزنی.

  • مقصر اصلی، وضع و اقتضائات طبیعی این دنیا است. امام زین‌العابدین(ع) می‌فرمایند: «لا تَطلُبْ ما لَم یُخلَقْ» چیزی که خلق نشده تقاضا نکن! پرسیدند: آن چیست؟ فرمود «الراحَةُ لَم تُخلَقْ فی الدنیا» راحتی در دنیا خلق نشده؛(خصال صدوق/1/64) چرا چیزی را که اصلاً در این دنیا خلق نشده است را تقاضا می‌کنید؟ البته عواملی که راحتی ما را سلب می‌کنند، مختلف هستند. در روایت آمده که مؤمن یا از ناحیۀ همسر یا فرزندانش اذیت می‌شود، یا از ناحیۀ همسایه، یا از ناحیۀ رهگذر، یا از ناحیۀ کافر، یا از ناحیۀ منافق و یا از ناحیۀ مؤمن دیگری که به او حسادت می‌کند. (امام صادق(ع): مَا أَفْلَتَ‏ الْمُؤْمِنُ‏ مِنْ‏ وَاحِدَةٍ مِنْ‏ ثَلَاثٍ وَ لَرُبَّمَا اجْتَمَعَتِ الثَّلَاثُ عَلَیْهِ إِمَّا بُغْضُ مَنْ یَکُونُ مَعَهُ فِی الدَّارِ یُغْلِقُ عَلَیْهِ بَابَهُ‏ یُؤْذِیهِ أَوْ جَارٌ یُؤْذِیهِ أَوْ مَنْ فِی طَرِیقِهِ إِلَى حَوَائِجِهِ یُؤْذِیهِ وَ لَوْ أَنَّ مُؤْمِناً عَلَى قُلَّةِ جَبَلٍ لَبَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ شَیْطَاناً یُؤْذِیهِ وَ یَجْعَلُ اللَّهُ لَهُ مِنْ إِیمَانِهِ أُنْساً لَا یَسْتَوْحِشُ مَعَهُ إِلَى أَحَد؛ کافی/2/249) و (امام صادق(ع): أَرْبَعٌ لَا یَخْلُو مِنْهُنَّ الْمُؤْمِنُ أَوْ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ مُؤْمِنٌ یَحْسُدُهُ وَ هُوَ أَشَدُّهُنَّ عَلَیْهِ وَ مُنَافِقٌ یَقْفُو أَثَرَهُ أَوْ عَدُوٌّ یُجَاهِدُهُ أَوْ شَیْطَانٌ یُغْوِیه؛ کافی/2/250)‏

مبارزه با راحت‌طلبی باید از هفت سالگی و با مدیریت پدر و مادر شروع شود/عاملی که نمی‌گذارد ایمان و محبت ما آثار خوب خودش را نشان دهد، راحت‌طلبی است

  • وقتی می‌گوییم مبارزه با هوای نفس از هفت‌سالگی با مدیریت پدر و مادر شروع می‌شود، یعنی مبارزه با راحت‌طلبی به عنوان یکی از مصادیق مهم هوای نفس، از هفت سالگی و با مدیریت پدر و مادر شروع می‌شود. بعضی از مادرها هستند که علیه راحت‌طلبی بچه‌های خودشان قیام می‌کنند و برای این کار تدبیر و برنامه دارند. این مادرها، واقعاً بچه‌های خوبی تربیت خواهند کرد.

  • واقعیت این است که ما برای اینکه جامعۀ خوبی داشته باشیم زیاد نیاز به افزایش ایمان و محبت‌ها از میزان فعلی نداریم، همین مقدار ایمان و همین مقدار محبت به اهل‌بیت(ع) که در دل اکثر آدم‌های مختلف در اطراف خودمان می‌بینیم، برای اینکه جامعۀ ما سعادتمند بشود کافی است. مگر برای رسیدن به حداقل‌های یک جامعۀ سعادتمند، به چقدر ایمان و محبت نیاز داریم؟! اما باید ببینیم که چه چیزی نمی‌گذارد این ایمان و این محبت به اهل‌بیت(ع) و این وجدان، اثر خوب خودش را نشان بدهد؟ آن عامل، راحت‌طلبی است.

دومینویی که منجر به بدبختی آدم راحت‌طلب می‌شود چگونه شکل می‌گیرد؟/نویسندگان سیاه‌نما مانند صادق هدایت و کافکا مورد علاقۀ افراد راحت‌طلب

  • وقتی آدم راحت‌طلب بار بیاید، یک دومینویی آغاز می‌شود که موجب بدبختی او می‌شود؛ به این صورت که این آدم راحت‌طلب دوست دارد راحت باشد و وقتی به هر دلیلی نا«راحت» می‌شود، به‌هم می‌ریزد و عصبانی می‌شود، چون اصلاً به کسی حقّ نمی‌دهد که او را ناراحت کند، و وقتی عصبانی شد، دیگران و اطرافیان از او می‌ترسند و سعی می‌کنند او را بیشتر راحت بگذارند و وقتی بیشتر رعایتش می‌کنند، او بیشتر خراب می‌شود.

  • می‌دانید این دومینویی که در وجود انسان راحت‌طلب شکل می‌گیرد، به کجا منتهی خواهد شد؟ به جایی که او را به یک وجود منفی‌باف، ناشکر و نِق بزن تبدیل می‌کند؛ وجودی که فرصت‌ها را از دست می‌دهد و نمی‌تواند از امکانات خودش بهره‌برداری کند. چون او از بابت آن‌مقدار رنج‌هایی که دارد می‌کشد ناراحت است و دائماً مشغول آن ناراحتی خودش است و دغدغه‌اش آن‌جاست و این ناراحتی هم برطرف نخواهد شد، چون امام سجاد(ع) فرمود: «راحتی در دنیا خلق نشده؛ الراحَةُ لَم تُخلَقْ فی الدنیا»(خصال صدوق/1/64) لذا او تبدیل می‌شود به یک آدم منفی و سیاه و همه‌چیز را سیاه می‌بیند. برخی از این‌ها اگر اهل ادبیات بشوند، مثل «صادق هدایت» یا «کافکا» خواهند شد و با قلم سیاهی که دارند، مدام سیاهنمایی می‌کنند. طبیعتاً هر کسی از این نوشته‌ها خوشش بیاید، آدمی است که راحت‌طلبی در او موج می‌زند.

امام صادق(ع): اگر درد گرسنگی انسان را وادار به غذا خوردن نمی‌کرد، او از شدت تنبلی آن‌قدر غذا نمی‌خورد تا بمیرد!

  • اینکه می‌گوییم راحت‌طلبی موضوع مهمی است، داریم بر اساس تعداد بسیاری از آیات و روایت این گزاره را بیان می‌کنیم، نه اینکه فقط چند تا آیه و روایت در این زمینه باشد و بخواهیم به آن پر و بال داده و آن را مهم جلوه بدهیم. حالا به یک روایت جالب از میان انبوه روایت‌ها دربارۀ راحت‌طلبی توجه کنید: امام صادق(ع) می‌فرماید: «بدن انسان طبیعتاً به غذا خوردن نیاز دارد، ولی اگر انسان انگیزۀ غذا خوردنش را فقط می‌خواست از علم و معرفتش بگیرد (که چون من به غذا نیاز دارم باید غذا بخورم) یعنی اگر قرار بود که غذا خوردن انسان به خاطر شناخت او از بدنش باشد و دیگر دردی به نام گرسنگی او را دنبال غذا نمی‌فرستاد، در این صورت انسان از سر تنبلی و راحت‌طلبی آن‌قدر غذا نمی‌خورد تا می‌مرد؛ وَ لَوْ کَانَ الْإِنْسَانُ إِنَّمَا یَصِیرُ إِلَى أَکْلِ الطَّعَامِ لِمَعْرِفَتِهِ بِحَاجَةِ بَدَنِهِ إِلَیْهِ وَ لَمْ یَجِدْ مِنْ طِبَاعِهِ شَیْئاً یَضْطَرُّهُ إِلَى ذَلِکَ کَانَ خَلِیقاً أَنْ یَتَوَانَى عَنْهُ أَحْیَاناً بِالثِّقْلِ وَ الْکَسَلِ حَتَّى‏ یَنْحَلَ بَدَنُهُ فَیَهْلِکَ»(توحید مفضل/75) ببینید! انسان یک چنین موجود تنبلی است و راحت‌طلبی در انسان این‌قدر اثر دارد که اگر درد گرسنگی نبود و این انگیزۀ طبیعی، انسان را وادار به غذا خوردن نمی‌کرد، انسان از شدت تنبلی آن‌قدر غذا نمی‌خورد تا بمیرد! نه اینکه راحت‌طلبی فقط موجب بشود نماز انسان به تأخیر بیفتد.

  • امیرالمؤمنین(ع) دربارۀ کسالت و تنبلی می‌فرماید: «اینکه انسان کار خود را عقب بیندازد، علامت کسالت و تنبلی و بی‌حالی است؛ تَأْخِیرُ الْعَمَلِ‏ عُنْوَانُ الْکَسَل‏»(غررالحکم/4471) کسل به کسی می‌گویند که تنبلی در او غلبه کرده باشد. مثلاً وقتی انسان نماز خودش را به تأخیر می‌اندازد، غالباً به خاطر راحت‌طلبی و کسالت و تنبلی است. و الا اکثر ما آن‌قدر ایمان داریم که نمازمان را به تأخیر نیندازیم.

برای فرزندان 7 تا 14 سالۀ خود باید برنامه‌ها و سخت‌گیری‌هایی داشته باشید تا بچه‌ها راحت‌طلب بار نیایند

  • راحت‌طلبی یک گرایش زشت و قبیح در انسان است. برای اینکه راحت‌طلبی در وجود انسان از بین برود خیلی کارها باید کرد. مثلاً پدر و مادرها باید برای فرزندان هفت تا چهارده سالۀ خودشان برنامه‌هایی درنظر بگیرند و در برخی موارد سخت‌گیری‌هایی نسبت به آنها داشته باشند تا بچه‌ها راحت‌طلب بار نیایند؛ حتی ممکن است در برخی موارد، محرومیت‌های جزئی ولی مؤثر برایشان در نظر بگیرید و بهشان اعلام کنید. مثلاً بگویید: «اگر فلان کار را انجام ندهی، اجازه نیست امروز فلان برنامه تلویزیونی را نگاه کنی، یا با بچۀ همسایه بازی کنی.» در عمل هم واقعاً جدّی و البته همراه با مهربانی و حساب‌شدگی برخورد کنید. اگر این‌طور برخورد کنید، کم‌کم بچه یاد می‌گیرد که با تنبلی و راحت‌طلبی خودش مبارزه کند. البته مراقب باشید که هدفتان را گم کنید؛ بعضی‌ها به اسم تربیت بچه و اینکه بچه باید یاد بگیرد، درواقع به دنبال راحت‌طلبی خودشان هستند؛ یعنی هروقت خودشان حال انجام دادن کاری را ندارند، از فرزندشان می‌خوهند آن کار را انجام دهد؛ اینها چیزهایی است که از ناخودآگاه بچه‌ها پنهان نمی‌ماند و اثر منفی خودش را در تربیت فرزند می‌گذارد. داشتن برنامه‌های از قبل فکر شده، یکی از مواردی است که کمک می‌کند زیاد از هدف اصلی دور نشوید. و البته لازم است پدر و مادر همزمان با راحت‌طلبی خودشان هم مبارزه کنند، تا نتایح بهتری بگیرند.

  • راحت‌طلبی یک اژدهای کژدم است که باید با آن درگیر شد و الا انسان را نابود می‌کند. فرق این اژدهای کژدم با عقرب این است که وقتی عقرب نیش می‌زند، دردت می‌آید اما این اژدها وقتی نیشت می‌زند خوشت هم می‌آید در حالی که اثر سوئش بسیار مهلک و خطرناک است.

مادرها با محبت‌های اضافی و بی‌جای خودشان بچه‌ها را راحت‌طلب بار نیاورند/ گاهی اوقات خود مادرها راحت‌طلبی‌شان را به اعضای خانواده انتقال می‌دهند

  • مادرهای محترم مراقب باشند که با محبت‌های اضافی و بی‌جای خودشان بچه‌ها را راحت‌طلب بار نیاورند چون در واقع با این کار همت، اراده و بسیاری از استعدادهای خوب بچه‌های خودشان را نابود می‌کنند. حتی گاهی اوقات خود مادرها راحت‌طلبی‌شان را به اعضای خانواده انتقال می‌دهند.

  • امروز دشمنان بشریت برای فریب انسان‌ها، سعی می‌کنند راحت‌طلبی و لذت‌طلبی را رواج دهند و از این طریق زندگی‌ها را نابود کنند. فرهنگ مبتذل و بسیار پلید غرب در واقع دنبال نابود کردن انسان‌ها و جلوگیری از لذت‌های بسیار عمیق و ماندگار در وجود انسان‌هاست. لذا راحت‌طلبی و هوسرانی را ترویج می‌کند در حالی که خود همان کسانی که دارند جهان غرب را اداره می‌کند، خودشان این‌گونه که برای مردم تبلیغ می‌کنند، زندگی نمی‌کنند. و متاسفانه وضعیت فرهنگی ما طوری شده که وقتی می‌خواهیم توصیه‌ای بکنیم که «این‌طوری رفتار کنید و آن‌طوری رفتار نکنید» می‌گویند: «بگذار راحت باشیم»!

بزرگان ما چطور با راحت‌طلبی مبارزه می‌کنند؟/ لااقل به این قله‌ها نگاه کنید و مبارزه با راحت‌طلبی را جدی بگیرید/خاطره‌ای از آیت الله بهجت و آیت الله جوادی آملی

  • وقتی به زندگی برخی از بزرگان نگاه می‌کنیم می‌بینیم که چقدر به خودشان سخت می‌گیرند و اصلاً اهل راحت‌طلبی نیستند. به عنوان مثال بنده از فرزند آقای بهجت(ره) پرسیدم: «شنیده‌ام که آقای بهجت(ره) به بعضی‌ها توصیه کرده بود: اگر می‌خواهید خواب بر شما غلبه نکند، نشسته بخوابید.» ایشان پاسخ داد: «بله! خود آقای بهجت(ره) اکثراً نشسته می‌خوابیدند.» و بعد هم چند تا از عکس‌های ایشان را به من نشان داد که آقای بهجت(ره) بر روی یک صندلی بسیار ساده، در حالت نشسته، خوابیده بودند.

  • همچنین بنده یک مدتی با آقای جوادی آملی مراوده داشتم. می‌دیدم که ایشان وقتی در ماشین می‌نشینند، به پشتیِ صندلی تکیه نمی‌دهند. و بعد پرسیدم و متوجه شدم ایشان اغلب همین‌طوری می‌نشینند. ایشان در مراوده با افراد مختلف به قدری ادب رعایت می‌کردند و به خودشان سخت می‌گرفتند که اطرافیان خجالت می‌کشیدند و معذب می‌شدند. البته من نمی‌گویم که شما هم مثل این بزرگواران زندگی کنید، ولی لااقل به این قله‌ها نگاه کنید و بحث مبارزه با راحت‌طلبی را جدی بگیرید و یک‌مقدار با راحت‌طلبی خودتان مخالفت کنید.

برای مقابله با ماهواره چکار باید کرد؟ / علیه راحت‌طلبی خودتان قیام کنید، تا گرفتار لذت‌طلبی نشوید

  • اگر امروز ماهواره‌ها آمده‌اند و می‌خواهند شما را با هوسرانی و شهوت‌پرستی خراب کنند، شما برای مقابله با آن، علیه راحت‌طلبی خودتان قیام کنید. چون وقتی بتوانید با راحت‌طلبی خودتان مخالفت کنید، در واقع ریشۀ تمدن منحوس غرب را که همان هواپرستی است، نابود می‌کنید. وقتی دشمن از آن‌طرف دارد پیش‌روی می‌کند و شما را به سمت لذت‌پرستی سوق می‌دهد، شما از این‌طرف پیش‌روی کنید؛ یعنی شروع کنید با راحت‌طلبی خودتان مخالفت کنید، تا گرفتار لذت‌طلبی نشوید. چون کسی که علیه راحت‌طلبی خودش قیام کند، طبیعتاً مبارزه با لذت‌طلبی برایش راحت خواهد بود.

برای مقابله با راحت‌طلبی باید برنامه داشته باشید/ هر فعالیتی قیام علیه راحت‌طلبی محسوب نمی‌شود، همانطور که هر تحرک بدنی ورزش محسوب نمی‌شود

  • حالا ما چطوری باید علیه راحت‌طلبی خودمان قیام کنیم؟ یک وقت فکر نکنید که اگر یک خطر یا مشکلی برای شما پیش آمد و شما «مجبور شدید» یک مدتی راحتی خود را کنار بگذارید، این کار شما قیام علیه راحت‌طلبی محسوب می‌شود! چون بعد از اینکه آن خطر برطرف شد، آن ناراحتی موقت را برای خودتان جبران می‌کنید و چند برابر آن، به خودتان راحتی می‌دهید! این‌قبیل کارها (که انگیزه‌اش فرار یا ترس است) اثر و فایده‌ای در مقابله با راحت‌طلبی انسان ندارد، برای مقابله با راحت‌طلبی باید برنامه داشته باشید. اینطور نیست که هر تحرک و فعالیتی قیام علیه راحت‌طلبی محسوب شود، کما اینکه هر نوع تحرک بدنی هم ورزش محسوب نمی‌شود و آثار و فواید ورزش را ندارد.
  • ان‌شاءالله در جلسات بعد در ادامۀ همین بحث فهرستی را ارائه خواهیم داد و خواهیم گفت اگر انسان بخواهد با راحت‌طلبی خودش مبارزه کند، چه کارهایی باید انجام دهد؟ مثلاً حضرت امام(ره) که برای نماز شب بیدار می‌شدند، به جای اینکه یک‌بار بلند شوند و همۀ رکعات نماز شب را بخوانند، چند مرتبه بلند می‌شدند، یعنی اول بلند می‌شدند دو رکعت از نماز شب را می‌خواندند و می‌خوابیدند و دوباره بلند می‌شدند و دو رکعت دیگر می‌خواندند. چون اصل سختی نماز شب، همان بیدار شدن از خواب است که فرمود: «پهلوهایشان از خوابگاه‏هایشان دور مى‏شود و خدای خود را می‌خوانند؛ تَتَجافى‏ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ»(سجده/16) چون کندن از خواب شیرین، خیلی سخت است. و کسی که این‌طوری تمرین کند، روحش علیه راحت‌طلبی خیلی قوی و مستحکم می‌شود.
  • حضرت زهرا(س) که در همۀ زمینه‌ها برای ما اسوه هستند، در زمینۀ مبارزه با راحت‌طلبی هم اسوه هستند. بعید می‌دانم هیچ خانم هجده ساله‌ای دستش در اثر کار کردن پینه ببندد. یعنی آن‌قدر کار کند که دستش مثل دستان مبارک حضرت زهرا(س) پینه ببندد. از خدا می‌خواهیم که به حقّ حضرت زهرا(س) ریشه‌های بدی‌ها را در دل ما بسوزاند و سرگرمی و لذت و راحتی ما را در ذکر و لقاء خودش قرار دهد.
۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۲/۱۶
مجید شهشهانی

فاطمیۀ اول-اخلاص یعنی بی‌هوا بودن- ج3

دین‌داری کردن بدون اخلاص، چهرۀ ناپسند و ناخوشایندی از دین ارائه می‌دهد/ به جای اینکه سعی کنی فقط «رفتار» خوبی داشته باشی، سعی کن مخلص باشی

حجت الاسلام پناهیان به مناسبت ایام فاطمیه به مدت سه شب در میدان فلسطین، مسجد امام صادق(ع) با موضوع «اخلاص یعنی بی‌هوا بودن» به سخنرانی پرداخت.  در ادامه گزیده‌ای از مباحث مطرح شده در سومین جلسه را می‌خوانید:

به جای اینکه سعی کنی فقط «رفتار» خوبی داشته باشی، سعی کن مخلص باشی

  • ما اگر بخواهیم نماز خوب و باتوجهی بخوانیم باید اذکار نماز را واقعاً باور کنیم. «سبحان ربّی العظیم و بحمده»، «سبحان ربّی الاعلی و بحمده» باید علوّ و عظمت خدا که در این اذکار هست را باور کنیم. ذکر محوری نماز یعنی «الله اکبر» که کبریایی خدا را بیان می‌کند را هم باید باور کنیم. نمی‌شود آدم علوّ و عظمت خدا را باور نکند، بعد یک نماز خوب بخواند.
  • حالا چگونه می‌توان کبریایی و علوّ و عظمت خدا را باور کرد؟ یکی از مهمترین راه‌هایش این است: «به جای اینکه تلاش کنیم رفتار خوبی داشته باشیم، سعی کنیم آدم مخلصی باشیم.» بین این دو مفهوم خیلی فرق هست. گاهی اوقات رفتار درست داشتن، چیزی جز تکبر و قساوت قلب انسان را افزایش نمی‌دهد. به حدّی که گاهی می‌بینید یک چاقوکش حرفه‌ای از انسانی که به ظاهر رفتار خوبی دارد، باصفاتر است و نهایتاً همین باصفا بودن او را نجات می‌دهد و عامل عاقبت به خیری او می‌شود.

دین‌داری کردن بدون اخلاص، چهرۀ ناپسند و ناخوشایندی از دین ارائه می‌دهد

  • دین‌داری کردن بدون اخلاص یا بدون توجه به اخلاص، چهرۀ ناپسند و ناخوشایندی از دین ارائه می‌دهد؛ حتی اگر صدر تا ذیل دین‌داری را درست رعایت کنیم. کسی که رفتار خوب و متدینانه‌ای داشته باشد اما اخلاص نداشته باشد، انگار از روح دین خبر ندارد و روحش نور ندارد. چون بالاخره این نور شماست که باید ساطع شود تا روی دیگران تأثیر بگذارد.
  • البته تأکید ما بر اخلاص، به معنای کم‌رونق کردن کار خوب نیست، طبیعتاً آدم برای اینکه مخلص باشد، باید رفتار خوب هم داشته باشد و اعمال خوب هم انجام دهد. چون کمترین مرتبۀ اخلاص این است که آدم تمام قوت خودش را برای خدا بگذارد(أَدْنَى‏ حَدِّ الْإِخْلَاصِ‏ بَذْلُ الْعَبْدِ طَاقَتَهُ؛ مصباح‌الشریعه/ص37) نه اینکه فقط گاهی اوقات یک کاری برای خدا انجام دهد.

خیلی‌ها توجه ندارند که اگر کارهای خوبشان «به خاطر خدا» نباشد اصلاً ارزش ندارد

  • یک بیماری و مرضی وجود دارد که انسان را به رفتا و و کار خوب دعوت می‌کند ولی به مخلص بودن دعوت نمی‌کند. گاهی اوقات هم، انسان مخلص بودن را فقط به معنای «ریا نکردن» می‌گیرد. در حالی که ممکن است انسان ریا نکند، ولی عمل خودش را «برای خدا» هم انجام ندهد و مثلاً برای دل خودش یا وجدانش انجام بدهد یا به خاطر حسن ذاتی آن کار خوب انجام بدهد(یعنی برای اینکه آن کار ذاتاً کار خوبی است انجام دهد) یا به خاطر صفات ژنتیکی و خانوادگی خودش آن کار خوب را انجام بدهد. مثلاً بعضی‌ها به صورت ژنتیکی سخاوتمند یا مهربان هستند اما بخشندگی یا مهربانی آنها به خاطر خدا نیست. این‌جاست که آدم می‌بیند، اخلاص چقدر غریب است.
  • خیلی‌ها توجه ندارند که اگر کارهای خوبشان «به خاطر خدا» نباشد، اصلاً ارزش ندارد. اصلاً کار خوب انجام دادن و خوب بودن، بهانه‌ای است که تو برای خدا یک کاری انجام بدهی و پروانۀ وجود او باشی.

برای اولیاء خدا خیلی مهم است که خداوند با «چه مقدار محبت» به آنها نگاه کند؟

  • در ادعیه ماه مبارک رمضان، عبارت زیبایی هست که صدا می‌زند: «وَ لَا کَفَفْتُ‏ عَنْ‏ تَمَلَّقِک‏؛ من هیچ وقت از تملّق‌گویی برای تو سیر نمی‌شوم»(مصباح المتهجد/ج2/ص590) یعنی خدایا! من نگاه تو را می‌خواهم، من نظر محبت‌آمیز تو را می‌خواهم.
  • برای اولیاء خدا خیلی مهم است که خداوند با چه مقدار محبت به آنها نگاه کند. این‌قدر مهم است که اولیاء خدا برای افزایش درصد نگاه محبت‌آمیز خدا به آنها، جان می‌دهند. نگاه خدا به قدری اهمیت دارد که بالاترین عذاب قیامت این است که خداوند اصلاً به بعضی‌ها نگاه نکند. خداوند دربارۀ اینها می‌فرماید: «إِنَّ الَّذینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَیْمانِهِمْ ثَمَناً قَلیلاً أُولئِکَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ وَ لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لایَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لایُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ»(آل‌عمران/77) امام صادق(ع) در مورد آیۀ فوق می‌فرماید: سه گروه هستند که در قیامت خدا با آنها سخن نمی‌گوید و به آنها نگاه نمی‌کند: کسى که امامى را که خدا او را منصوب نکرده، منصوب کند یا امامى را که خدا منصوب کرده است انکار کند، و کسى که تصور کند این دو گروه در اسلام سهمى دارند. (قَالَ الصَّادِقُ ع ثَلَاثَةٌ لایُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لایَنْظُرُ إِلَیْهِمْ‏ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ‏ مَنْ أَنْبَتَ شَجَرَةً لَمْ یُنْبِتْهُ اللَّهُ یَعْنِی مَنْ نَصَبَ إِمَاماً لَمْ یَنْصِبْهُ اللَّهُ أَوْ جَحَدَ مَنْ نَصَبَهُ اللَّهُ وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ لِهَذَیْنِ سَهْماً فِی الْإِسْلَام‏؛ تحف‌العقول/329)

اخلاص یعنی تو برای «نگاه خدا» کار کنی نه این که برای خودت انسان خوبی بشوی

  • خداوند به بعضی‌ها اصلاً نگاه نمی‌کند و به بعضی‌ها هم نگاه مهربان دارد، اما همین نگاه هم درجه‌بندی دارد. مثلاً نگاهی که خداوند به اباعبدالله‌الحسین(ع) دارد طبیعتاً به ما ندارد. قلب انسان در روز قیامت متوجه نگاه مهربان یا نامهربان خدا می‌شود. این نگاه خدا چیست که اگر به کسی نگاه نکند برایش بدتر از جهنم است؟
  • اخلاص یعنی تو برای «نگاه خدا» کار کنی نه اینکه برای خودت انسان خوبی بشوی و کارهای خوب انجام دهی. واقعش این است که اگر به خاطر خدا خوب نشوی و به این مرحله نیانجامد، تقریباً خوب شدن تو ارزشی ندارد؛ حتی اگر این کارهای خوبت برای تظاهر و ریا و نگاه مردم هم نباشد. نباید این‌طور باشد که جامعۀ مؤمنین به خوب بودن و رفتار خوب بها بدهد، اما به اخلاص توجه نکند.

اگر مخلص باشی تازه می‌فهمی که خداست که دارد با تو تعامل می‌کند

  • وقتی به اخلاص توجه کنی، کم کم می‌توانی تعامل خدا با خودت را ببینی. اگر مخلص نباشی اصلاً خدا را نمی‌بینی اما اگر مخلص باشی می‌فهمی که آن‌طرف میز، خداست که دارد با تو بازی می‌کند. در مقام تشبیه، هر دفعه می‌فهمی که خداوند توپ را کدام طرف دارد می‌اندازد تا تو تمرین کنی و رشد کنی. وقتی چهار دفعه توپ را سمت چپ انداخت می‌فهمی که تو باید سمت چپ خودت را تقویت کنی. وقتی بخواهی مخلص باشی، خواهی دید که خداوند چه بازی‌هایی سرت در می‌آورد که معلوم شود می‌توانی مخلصِ خوبی باشی یا نه؟ تازه از این به بعد وارد بازی می‌شوی و تو را حساب می‌کنند! چون قبل از این، اصلاً ثبت ‌نام نکرده‌ بودی که وارد این بازی شوی. ثبت نامش هم به داشتن «حب الاخلاص» است؛ یعنی اینکه دوست داشته باشی مخلص باشی.(با توجه به این روایت از رسول خدا(ص) که جلسه قبل بیان شد: قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَا أَطَّلِعُ‏ عَلَى قَلْبِ عَبْدٍ فَأَعْلَمُ فِیهِ حُبَ‏ الْإِخْلَاصِ‏ لِطَاعَتِی لِوَجْهِی وَ ابْتِغَاءِ مَرْضَاتِی إِلَّا تَوَلَّیْتُ تَقْوِیمَهُ وَ سِیَاسَتَهُ وَ تَقَرَّبْتُ مِنْه‏؛ مصباح الشریعه/ص92

وقتی سعی می‌کنی اخلاص داشته باشی، تازه عظمت خدا را باور می‌کنی

  • چگونه عظمت خدا را بفهمیم و باور کنیم؟ وقتی تلاش می‌کنی اخلاص داشته باشی، تازه عظمت خدا را باور می‌کنی. مدتی سعی کن اخلاص را رعایت کنی؛ ببین چقدر مخلص بودن سخت است. اگر یک گوشه‌ای از یک عمل تو، چه قبل از عمل، چه در حین عمل و چه بعد از آن (حتی ده سال بعد از عمل) به خاطر غیرخدا بوده باشد، اخلاص عملت از بین می‌رود. حتی اگر یک عمل را به خاطر خدا انجام داده باشی اما بعد از سال‌ها یک کسی بگوید: «آفرین! چه کار خوبی انجام دادی» و تو از این تعریف، خوشت بیاید، معنایش این است که آن عمل مصرفِ خودت شده و دیگر برای خدا نیست لذا اجر عمل خوبت از بین می‌رود.
  • اگر انسان بخواهد عظمت خدا را باور کند، باید عظمت خدا را رعایت کند و رعایت کردن عظمت خدا را کجا می‌توانی تمرین کنی؟ آنجایی که سعی می‌کنی اعمال خودت را «فقط به خاطر» خدا انجام دهی، اما نمی‌توانی، و خدا هم عملی که برای او نباشد را قبول نمی‌کند. تازه اینجا می‌فهمی که مسأله چقدر جدّی است! اخلاص است که عظمت خدا را برای آدم جامی‌اندازد. اخلاص است که خدا را از شوخی بودن در می‌آورد. اخلاص است که اگر روی آن کار کردی، خدا برایت جدّی می‌شود.

اگر سعی کنی اخلاص داشته باشی، خود به خود امراض و صفات روحی بدت از بین می‌رود/سعی کن مخلص باشی تا هوای نفس پنهان خودت را ببینی

  • اگر سعی کنی اخلاص داشته باشی، خود به خود امراض و صفات روحی بدت از بین می‌رود. به جای این که دانه دانه روی امراض روحی خودت کار کنی تا درست شود، به جای همۀ آنها روی اخلاص خودت کار کن. به ما گفته‌اند اخلاص داشته باشید نه اینکه صفات مذموم خود را یکی یکی درست کنید. بچه مذهبی‌هایی که اهل اخلاص نیستند خیلی خطرناک هستند، حتی ملحدین هم این‌قدر خطرناک نیستند!
  • امام صادق(ع) دربارۀ آیه شریفه «إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلیم»(شعراء/89) می‌فرماید: «قلب سلیم یعنی اینکه خدا را ملاقات کنی در حالی که احدی غیر از خدا در قلبت نیست؛ الْقَلْبُ‏ السَّلِیمُ‏ الَّذِی‏ یَلْقَى رَبَّهُ وَ لَیْسَ فِیهِ أَحَدٌ سِوَاهُ»(کافی/ج2/ص16) یعنی روز قیامت این را از تو می‌خواهند که جز خدا کس دیگری اصلاً در قلب تو نباشد و این یعنی اخلاص.
  • برای اینکه هوای نفس پنهان(شهوات پنهان) خود را از بین ببریم، هم راه سلبی داریم و هم راه ایجابی. برخورد ایجابی با شهوات پنهان این است که سعی کنیم مخلص شویم تا هوای نفس پنهان ما رو بیاید. یعنی بدی‌های پیچیده و پنهان روح انسان، کم‌کم خودش را نشان می‌دهد. سعی کن آدم مخلصی باشی، بعد ببین چه موجودات خطرناکی از درون روح تو بیرون می‌آیند! موجودات وحشتناکی که تا قبل از این با آنها اُنس پیدا کرده بودی! سعی کن مخلص باشی تا هوای نفس پنهان خودت را ببینی و از بین ببری.

خالص نگه‌داشتن عمل، خیلی سخت‌تر از انجام دادن عمل است/ عمل مخلصانه عملی است که دوست نداری کسی غیر از خدا بابت آن از تو تشکر کند

  • امام صادق(ع) در تفسیر آیۀ «لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً؛ ما شما را آزمایش کنیم که معلوم شود کدامتان بهترین عمل را انجام می‌دهید»(ملک/2) فرمود: «معنایش این نیست که چه کسی بیشتر کار کرده است، معنایش این است که چه کسی بیشتر کارش به مقصود اصابت کرده و به‌درد خورده است. و اصابت عمل به مقصود، به ترسیدن و حساب بردن از خدا و نیت خالص و صادقانه و خوب است؛ لَیْسَ‏ یَعْنِی‏ أَکْثَرَ عَمَلًا وَ لَکِنْ أَصْوَبَکُمْ عَمَلًا وَ إِنَّمَا الْإِصَابَةُ خَشْیَةُ اللَّهِ وَ النِّیَّةُ الصَّادِقَةُ وَ الْحَسَنَةُ»(کافی/ج2/ص16)
  • حضرت در ادامه می‌فرماید: «اینکه تو عملت را نگه داری تا خالص بشود، خیلی سخت‌تر از انجام دادن عمل است. عمل مخلصانه عملی است که دوست نداری کسی غیر از خدا بابت آن عمل از تو تشکر کند و تو را تحسین کند؛ الْإِبْقَاءُ عَلَى الْعَمَلِ حَتَّى یَخْلُصَ أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ وَ الْعَمَلُ الْخَالِصُ الَّذِی لَا تُرِیدُ أَنْ یَحْمَدَکَ عَلَیْهِ أَحَدٌ إِلَّا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ»(همان) چه کسی می‌تواند این‌طوری باشد؟ آیا جز عاشقِ مجنون کسی می‌تواند این حالت را داشته باشد که نخواهد هیچ کسی از او تعریف کند؟ و حتی ناراحت بشود از اینکه دیگران به خاطر اعمالش او را تحسین کنند و اصلاً نخواهد دیگران تحویلش بگیرند. نوزاد معمولاً این حالت را دارد که وقتی مادرش را بخواهد هر کسی غیر از مادرش هم به او لبخند بزند، قبول نمی‌کند بلکه ناراحت هم می‌شود و گریه می‌کند و می‌گوید «فقط مادرم را می‌خواهم».

چرا پروندۀ اعمال برخی از بندگان مخلص خدا، خالی و سفید است؟  

  • امام صادق(ع) می‌فرماید: خداوند بندگانی دارد که روز قیامت پروندۀ اعمالشان کاملاً خالی و سفید است. ملائکه از پروردگار می‌پرسند: چرا هیچ چیزی در پروندۀ اعمال اینها ثبت نشده است؟ خداوند می‌فرماید: اینها برخی از بندگان مخلص من هستند که آن‌قدر خلوص‌شان بالا بوده که وقتی کار خوبی انجام می‌دادند حتی دوست نداشتند ملائکه‌ای که اعمال را ثبت می‌کنند هم ببینند، فقط دوست داشتند خدا ببیند! لذا هر وقت اینها می‌خواستند کار خوب انجام دهند، خدا اجازه نمی‌داد ملائکه ببینند و ثبت کنند. اینها حساب‌شان با خود خداوند است. (إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً عَامَلُوهُ بِخَالِصٍ مِنْ سِرِّهِ فَعَامَلَهُمْ بِخَالِصٍ مِنْ بِرِّهِ فَهُمُ الَّذِینَ تَمُرُّ صُحُفُهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فُرُغاً وَ إِذَا وُقِفُوا بَیْنَ یَدَیْهِ تَعَالَى مَلَأَهَا مِنْ سِرِّ مَا أَسَرُّوا إِلَیْهِ فَقُلْتُ یَا مَوْلَایَ وَ لِمَ ذَلِکَ فَقَالَ أَجَلَّهُمْ أَنْ تَطَّلِعَ الْحَفَظَةُ عَلَى مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَهُمْ؛ عدة الداعی و نجاح الساعی/ص207) اینها از شدت اخلاص، حتی نمی‌توانند تحمل کنند که فرشتگان الهی نیز شاهد اعمال خوب آنها باشند! واقعاً کسی در محبت به اینجاها می‌تواند برسد؟!

اگر اخلاص داشته باشی، ولایت را می‌پذیری

  • اما اینکه اخلاص با ولایت چه رابطه‌ای دارد، در اینجا مجال بحث دربارۀ آن را نداریم. فقط به ذکر یک روایت اکتفا می‌کنیم که امام صادق(ع) فرمود: «ولایت علی بن ابیطالب(ع) را به مؤمنین عرضه کردند و غیر از مخلصین آن را نپذیرفتند؛ وَ عُرِضَ‏ عَلَى‏ الْمُؤْمِنِینَ‏ فَلَمْ یُقِرَّ بِهِ إِلَّا الْمُخْلَصُون»(تفسیر فرات کوفی/ص428) ‏غیر از مخلصین، بقیه هر کدام یک‌جورهایی از زیر این بار شانه خالی می‌کنند، یا دوری و دوستی را ترجیح می‌دهند. اگر اخلاص داشته باشی، ولایت را می‌پذیری.

رابطۀ اخلاص با غربت چیست؟/گاهی کار خوبی انجام می‌دهی ولی هیچ‌کس قدر تو را نمی‌داند

  • رابطۀ اخلاص با غربت چیست؟ گاهی اوقات خداوند تو را غریب قرار می‌دهد تا به اخلاص تو کمک کند. گاهی خداوند صحنه‌ را طوری طراحی می‌کند که تو یک کار خوبی انجام می‌دهی اما دیگران قدر تو را نمی‌دانند و هیچ کسی هم از تو تشکر نمی‌کند و تو را تحویل نمی‌گیرد. و این تحویل نگرفتن گاهی آن‌قدر شدید است که بندۀ مخلص خدا غریب و تنها از دنیا می‌رود. خیلی از اولیاء خدا غریبانه از دنیا رفتند. البته اولیاء خدا نیاز ندارند که خداوند صحنه را طوری برای آنها غریبانه طراحی کند تا بتوانند اخلاص داشته باشند، یعنی بدون اینکه صحنه غریبانه باشد، نهایت اخلاص را دارند اما وقتی صحنه هم غریبانه می‌شود، غوغا می‌کنند.
  • امان از دلِ زهرای اطهر(س) که چقدر غریبانه از دنیا رفت! حضرت زهرا(س) صدا زد: علی جان! شب مرا کفن کن و به خاک بسپار. من اصلاً نمی‌خواهم کسی بفهمد قبر من کجاست...
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۲/۲۷
مجید شهشهانی

سخنرانی هفتگی در هیئت محبین امیرالمؤمنین(ع)/ قسمت دوم مباحث «تنها مسیر»- ج6

گاهی عدم تمرکز و سرگردانی انسان ناشی از خواسته‌های برآورده نشدۀ دل است/ به‌جای اتکاء به کارهای خوب‌مان، به توبۀ خودمان اتکاء کنیم

با پایان یافتن بخش اول مباحث بسیار مهم «تنها مسیر» که از ابتدای ماه مبارک رمضان توسط حجت الاسلام پناهیان آغاز شده بود، بخش دوم این مباحث که شامل برخی از نکات تکمیلی و مراحل عالی مبارزه با هوای نفس است، آغاز شد. جلسات هفتگی «تنها مسیر» جمعه شب‌ها در مسجد امام صادق(ع) واقع در میدان فلسطین برگزار می‌شود. در ادامه گزیده‌ای از مباحث مطرح شده در ششمین جلسه از قسمت دوم مباحث «تنها مسیر» را می‌خوانید:

دریافت در قالب PDF در ابعاد A4

دریافت در قالب PDF در ابعاد A5

خیلی بد است که انسان متکبر و حسود باشد اما خودش نداند که متکبر و حسود است

  • موضوع بحث ما در سلسله جلسات اخیر، «هوای نفس پنهان» است؛ یعنی یک عیب‌هایی در ما هست یا یک تمایلات بدی داریم اما آنها را رو نمی‌کنیم به حدّی که کم‌کم خودمان هم آنها را انکار می‌کنیم و حتی از آنها خبردار هم نمی‌شویم. این خیلی بد است که انسان متکبر باشد اما نفهمد که متکبر است، یا حسود باشد ولی نفهمد حسود است، یا بخیل باشد ولی نفهمد که بخیل است یا سوء ظن به خدا داشته باشد ولی متوجه این مسأله نباشد.
  • یکی از چیزهای مهمی که پیامبر اکرم(ص) برای امت خودشان از آن می‌ترسیدند، شهوات مخفی یا هوای نفس پنهان بوده است: «إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَى أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی هَذِهِ الْمَکَاسِبُ الْحَرَامُ وَ الشَّهْوَةُ الْخَفِیَّةِ وَ الرِّبَا»(کافی/5/124) حضرت در این روایت شهوت خفی را در کنار رباخواری و کسب حرام قرار داده‌اند. رسول خدا(ص) در روایت دیگری می‌فرماید: «شهوت خفی و ریا در حد شرک است؛ الشّهوة الخفیّة و الرّیاء شرک»(نهج‌الفصاحه/ص540)‏ در اینجا شهوت خفی را در کنار «ریا» قرار می‌دهند. در روایت دیگری آمده است: أَخْوَفَ ما أَخافُ علیکم الرِّیاءُ و الشَّهْوَةُ الخفیَّة.(شرح‌ابن‌ابی‌الحدید/19/167)

آرامش ما نباید از باب «خوب بودنِ ما» باشد/ به‌جای اتکاء به کارهای خوب‌مان، به توبۀ خودمان اتکاء کنیم

  • اهل تدین باید بدانند که با مذهبی شدن هیچ‌وقت کار تمام نمی‌شود، بلکه تازه سیر و سلوک آغاز می‌شود. البته با طرح موضوع «هوای نفس پنهان»، نمی‌خواهیم منفی‌بافی کنیم و روحیه خودمان را تضعیف کنیم و بگوییم که خیلی وضعمان خراب است. هر نکتۀ منفی و عیبی که می‌بینیم در ما هست، کافی است که درِ خانۀ خدا به آن عیب اعتراف کنیم و جزء توابین قرار بگیریم و یقین داشته باشیم که «خدا توابین را دوست دارد؛ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابین»(بقره/222) یعنی هر وقت دیدید که روحیۀ شما ضعیف شده، این آیه را به یاد خودتان بیاورید و با توبه و استغفار، در آغوش رحمت و مغفرت پروردگار قرار بگیرید. اصلاً «توبه» یعنی بازگشت ملتمسانه و متضرعانه به سوی خدا، همین‌که با قلب‌مان به سمت خدا برگردیم می‌شود توبه؛ انگار خدا غیر از این توبه از بنده‌اش چیزی نمی‌خواهد که می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابین» یعنی ارزش توبۀ ما از کارهای خوبی که انجام داده‌ایم بیشتر است. پس به‌جای اتکاء به کارهای خوب خودمان، به توبۀ خودمان اتکاء کنیم.
  • چیزی که باید به ما روحیه و آرامش بدهد این است که خداوند توبۀ ما را می‌پذیرد، لذا سعی کنیم همیشه در حال توبه و استغفار باشیم. اما اگر نخواهیم از باب توبه و استغفار آرامش بگیریم، بلکه بخواهیم از باب «خوب بودن خودمان» آرامش بگیریم، اشتباه کرده‌ایم؛ چنین چیزی در منظومۀ معارف دین نیست. پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «مؤمن هر عیبی را که در خودش از بین ببرد، عیب دیگری برایش آشکار می‌شود؛ فَإِنَّهُ لَا یَنْفِی مِنْهَا عَیْباً إِلَّا بَدَا لَهُ‏ عَیْبٌ‏»(کافی/2/147)
  • همۀ ما عیوب پنهان و آشکاری داریم. خداوند می‌فرماید: « خودتان را پاک و تزکیه‌شده ندانید؛ فَلا تُزَکُّوا أَنْفُسَکُمْ»(نجم/32) پس بحث ما نداشتن عیب نیست، بلکه بحث ما مبارزۀ دائمی با این عیوب است و اینکه نگذاریم عیبی در وجود ما پنهان بماند و ما از آن غافل باشیم. مهم این است که ما یک حرکت و مبارزۀ مداوم با هوای نفس را برای خودمان برنامه‌ریزی کنیم که این حرکت تا آخر عمر ادامه داشته باشد. بنا نیست ما به جای خاصی برسیم، بلکه همین حرکت و تداوم در این مسیر برای ما شیرین است.

شهوت پنهان بدی‌‌ای است که انسان در خود پنهان کند هرچند به آن عمل نکند/کسی که از خودش راضی است عیب‌های خودش را نمی‌بیند

  • در این جلسه می‌خواهیم یک‌مقدار دربارۀ عیوب پنهان و مخفی بودن عیوب در وجود انسان صحبت کنیم و به اصل عیوب پنهان، بیشتر توجه پیدا کنیم. در کتاب «تاج العروس» که یکی از کتب لغت است، در توضیح شهوت خفیه چنین آمده است: «شهوت مخفی هر چیزی از گناه است که صاحبش آن را پنهان می‌کند، و بر آن اصرار دارد اگرچه به آن عمل نکند (هنوز موقعیتی برای بروز آن پیدا نکرده است)؛ کلُّ شی‏ءٍ من‏ المَعاصِی‏ یضْمِرُه صاحِبُه‏ و یصرُّ علیه‏ و إن لم یَعْمَلْ»(تاج‌العروس/19/588) بعضی‌ها یک چیز بد را دوست دارند اما موقعیت آن گناه برایشان پیش نیامده و اگر موقعیتش پیش بیاید انجام می‌دهند.
  • بعضی‌ها چیزهای بدی را دوست دارند ولی آن‌قدر آن را پنهان کرده‌اند که از دید خودشان هم پنهان شده است. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «کسی که از خودش راضی است عیب‌هایش از او پنهان است؛ الرَّاضِی‏ عَنْ‏ نَفْسِهِ‏ مَسْتُورٌ عَنْهُ عَیْبُهُ‏»(غررالحکم/ص118) حضرت در روایت دیگری می‌فرماید: «از بدترین و شدیدترین عیوب آدم این است که عیوب خودش را نشناسد؛ مِنْ‏ أَشَدِّ عُیُوبِ‏ الْمَرْءِ أَنْ تَخْفَى عَلَیْهِ عُیُوبُه‏»(غررالحکم/ص673) و در جای دیگر می‌فرماید: «بر حماقت یک انسان همین‌قدر بس، که به عیوب مردم نگاه کند ولی به عیوب پنهان خودش نگاه نکند؛ کَفَى بِالْمَرْءِ غَبَاوَةً أَنْ یَنْظُرَ مِنْ عُیُوبِ النَّاسِ إِلَى مَا خَفِیَ عَلَیْهِ مِنْ عُیُوبِه»(غررالحکم/ص522)‏ منظور از نگاه کردن به عیوب مردم این است که انسان خودش را مشغول عیوب دیگران کند. حضرت می‌فرماید: «خوشا به حال کسی که پرداختن به عیوب خودش او را از پرداختن به عیوب مردم بازدارد؛ طُوبَى‏ لِمَنْ‏ شَغَلَهُ‏ عَیْبُهُ‏ عَنْ عُیُوبِ النَّاس»(نهج‌ا‏لبلاغه/خطبۀ 176)
  • امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «کسی که نقص دارد، عیبش از او پوشیده است؛ الْمَنْقُوصُ‏ مَسْتُورٌ عَنْهُ عَیْبُهُ»(غررالحکم/ص61) اصلاً اینجا انگار اصل بر مخفی بودن عیوب گذاشته شده است، گویا اصل بر این نیست که انسانی که نقصی دارد، عیب خودش را بفهمد.

امام رضا(ع): یکی از چهار برنامۀ اصلی روزمره شما باید پیدا کردن عیوب خود با کمک دوستان‌تان باشد 

  • امام رضا(ع) می‌فرماید: «شما ساعات خودتان را به چند قسمت تقسیم کنید، یک زمانی را برای مناجات با خدا قرار دهید، زمانی را هم برای امر معاش و کار و کسب قرار دهید(تحصیل هم برای محصلین می‌تواند جزء همین زمان محسوب شود) و زمانی را برای آسایش، خوابیدن، غذا خوردن و لذات خود قرار دهید، و یک زمانی را هم برای معاشرت با برادران مورد اعتماد خود قرار دهید، کسانی که عیوب شما را به شما بگویند؛ أَنْ یَکُونَ زَمَانُکُمْ أَرْبَعَ سَاعَاتٍ سَاعَةً مِنْهُ لِمُنَاجَاتِهِ وَ سَاعَةً لِأَمْرِ الْمَعَاشِ‏ وَ سَاعَةً لِمُعَاشَرَةِ الْإِخْوَانِ الثِّقَاتِ وَ الَّذِینَ یُعَرِّفُونَکُمْ عُیُوبَکُمْ وَ یَخْلُصُونَ لَکُمْ فِی الْبَاطِنِ وَ سَاعَةً تَخْلُونَ فِیهَا لِلَذَّاتِکُمْ وَ بِهَذِهِ السَّاعَةِ تَقْدِرُونَ عَلَى الثَّلَاثِ السَّاعَات‏»(فقه منصوب به امام رضا(ع)/ص337) یعنی یک برنامه از چهار برنامۀ اصلی زندگی ما باید این باشد که با رفقای خودمان بنشینیم و روی عیوب خودمان کار کنیم و از دوستان خود بخواهیم که عیوب ما را به ما بگویند. امام صادق(ع) می‌فرماید: «بهترین دوستان من کسانی هستند که عیوب مرا به من هدیه کنند؛ أَحَبُ‏ إِخْوَانِی‏ إِلَیَ‏ مَنْ أَهْدَى إِلَیَّ عُیُوبِی‏»(کافی/2/639) متاسفانه بعضی‌ها هستند که ظرفیت شنیدن و پذیرفتن عیوب خود را ندارند به حدّی که گاهی یک عمر با بعضی‌ها مراوده دارید اما جرات نمی‌کنید عیب‌شان را به آنها بگویید.
  • باید این را به عنوان یک برنامۀ روزانه برای خودمان قرار دهیم که بنشینیم و به کمک دیگران به عیوب خودمان بپردازیم، عیوب خود را شناسایی کنیم تا بتوانیم آنها را برطرف کنیم. پیدا کردن و شناسایی مداوم عیوب ما، باید یک برنامۀ منظم و روزانه در زندگی ما باشد، نه اینکه فقط گاهی اوقات به عیوب خودمان بپردازیم. طبق فرمایش امام رضا(ع) ما باید برای شناسایی عیوب خودمان عملیات گروهی نیز انجام بدهیم، یعنی دور هم بنشینیم و در شناسایی عیوب خودمان به همدیگر کمک کنیم. حالا اگر رفقای ما عیوب ما را به ما نگفتند چه؟ امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «کسی که عیب تو را از تو بپوشاند، دشمن توست؛ مَنْ‏ سَاتَرَکَ‏ عَیْبَکَ‏ فَهُوَ عَدُوُّک‏»(عیون الحکم/ص444)

همین‌که عیوب پنهان خود را بشناسیم و درِ خانۀ خدا اعتراف کنیم، نصف راه بلکه تقریباً همۀ راه را رفته‌ایم

  • خیلی مهم است که ما عیوب پنهان خودمان را بشناسیم. همین‌که ما عیوب پنهان خود را بشناسیم و درِ خانۀ خدا اعتراف کنیم، نصف راه را بلکه تقریباً همۀ راه را رفته‌ایم. چون بنا نیست که ما کار خاصی انجام دهیم، بلکه بناست ما توبه کنیم و برویم درِ خانۀ خدا بگوییم: «من نمی‌خواهم این عیب را داشته باشم»
  • همین‌که واقعاً ناراحت باشی از اینکه فلان عیب را داری، خداوند کمک می‌کند تا آن عیب در وجودت از بین برود. امام کاظم(ع) می‌فرماید: «اینکه نفس خودت را مذمت کنی، از عبادت چهل سال برای تو بهتر است؛ ذَمُّکَ‏ لِنَفْسِکَ‏ أَفْضَلُ مِنْ عِبَادَتِکَ أَرْبَعِینَ سَنَة»(کافی/2/73)
  • فهمیدن و شناختن یک عیب پنهان به طور طبیعی انسان را به سمت توبه سوق می‌دهد. یعنی وقتی یکی از عیوب پنهان خود را پیدا کنیم و بفهمیم که ما این عیب را داریم، طبیعی است که از بابت آن عیب، ناراحت شویم که همین ناراحتی زمینه‌ای برای توبه خواهد بود، و طبیعی است که درِ خانۀ خدا از این عیب خودمان ابراز ناراحتی کنیم. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «از عیوب خودت ناراحت باش، و به نفس خودت غضب کن؛ تَخَلَّصْ‏ إِلَى‏ مَعْرِفَتِکَ‏ نَفْسَکَ، وَ تَجْهَرُ لَهَا بِعُیُوبِهَا وَ مَقْتِکَ إِیَّاهَا»(عیون الحکم/ص106)

بعضی‌ها بیش از حد با نفس‌شان رفیق و مهربان هستند

  • بعضی‌ها خیلی با نفس خودشان رفیق و مهربان هستند! و اصلاً به خودشان نهیب نمی‌زنند و نفس خود را مذمت نمی‌کنند و به آن غضب نمی‌کنند در حالی که رسول اکرم(ص) می‌فرماید: «بدترین دشمنان تو نفسی است که در بین دو پهلوی توست؛ أَعْدَى‏ عَدُوِّکَ‏ نَفْسُکَ الَّتِی بَیْنَ‏ جَنْبَیْک‏»(مجومۀ ورّام/1/59) با خودت مهربان نباش و آرامش خود را از ناحیۀ رفاقت و مهربانی با نفس خودت نگیر، بلکه به عیوب خودت بپرداز.
  • بعضی‌ها آن‌قدر با خودشان دوست هستند که اصلاً نمی‌شود به آنها گفت بالای چشم‌تان ابروست! در حالی که در روایات، بسیار مذمت شده که انسان انتقاد‌هایی که به او می‌شود را قبول نکند.(به عنوان نمونه امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «کسی که هوای نفس مالک او شود(تحت فرمان هوای نفس خودش باشد)، نصیحت هیچ کسی را قبول نمی‌کند؛ مَنْ مَلَکَهُ الْهَوَى لَمْ یَقْبَلْ مِنْ نَصُوحٍ نُصْحا»(غررالحکم/ص650))
  • تمرین کنیم که وقتی علیه ما حرف زدند برنیاشوبیم و برآشفته نشویم، حتی تمرین کنیم که درِ خانۀ خدا، علیه خودمان حرف بزنیم، سرِ هیچ نمازی نباشد که علیه خودمان حرف نزنیم. لااقل به موضوع پنهان بودن عیوب، و هوای نفس پنهان و شهوات پنهان در وجود خودمان توجه پیدا کنیم.

بی‌حوصلگی، عدم تمرکز، اعصاب‌خُردی، ناآرامی و پریشانی می‌تواند ناشی از عیوب پنهان باشد/ گاهی عدم تمرکز و سرگردانی انسان ناشی از خواسته‌های برآورده نشدۀ دل است

  • انسان باید عیوب پنهان خود را بفهمد، اما چگونه؟ مثلاً از روی آثار این عیوب. آثار عیوب پنهان متنوع و متعدد هستند؛ گاهی به صورت بی‌حوصلگی، گاهی عدم تمرکز، گاهی اعصاب‌خُردی، گاهی ناآرامی و پریشان احوالی خودش را نشان می‌دهد.
  • عیوب پنهان گاهی باعث می‌شوند انسان عصبی‌مزاج شود(البته غیر از عصبانی‌مزاج شدنی که دلایل فیزیولوژیک دارد) گاهی باعث می‌شوند انسان بی‌حال و بی‌حوصله شود(غیر از دلایل فیزیولوژیک) گاهی انسان تمرکز خود را برای درس خواندن از دست می‌دهد. دلیلش این است که دلش یک جای دیگر است که حوصله و تمرکز برای درس خواندن ندارد. چون این دل هزار تا خواستۀ نرسیده دارد لذا الان سرگردان است.
  • چرا گاهی اوقات انسان قدرت تمرکز ندارد؟ چون مراکز توجهش به صورت خودآگاه یا ناخودآگاهی یک نقاط دیگری است و لذا نمی‌تواند آن هیجان مورد نظر را در خودش تولید کند. یکی از علائم آدم خوب این است که قدرت تمرکزش دست خودش است. این را تمرین کنید، این جزئی از زندگی ماست.

از بین بردن عیوب پنهان و «دل یک‌دله کردن» انسان را سرِ حال می‌آورد

  • انسان برای اینکه از عیوب پنهان خود خلاص شود، باید برود در خانۀ خدا و به آن اعتراف کند. بگوید: «خدایا! من ناراحت هستم از که این عیب را دارم. چکار کنم؟!» اگر هم در این مناجات با خدا گریه‌ات نیامد، لااقل ناله بزن(حالت تباکی داشته باش) و حالت تضرع داشته باش.
  • اگر عیوب پنهان شما از بین برود و بعد از مدتی بتوانید همۀ دل خود را کنترل کنید، غوغا می‌شود. مثلاً تمرکز فوق‌العاده پیدا می‌کنید، استعدادهای شما شکوفا می‌شود، به حدی که از حداقل استعدادها به جاهای بسیار بالا خواهید رسید. «دل یک‌دله کردن» خیلی انسان را سرِ حال می‌آورد.     
  • سعی کنیم بیشتر به عیوب پنهان خود بپردازیم چون هر چه بدبختی می‌کشیم از عیوب پنهان خودمان است. نباید منتظر بمانیم که این عیوب پنهان یک روزی بروز پیدا کنند و خودشان را به ما نشان دهند چون آن موقع خیلی دیر است و آن موقع انسان نمی‌تواند از دستش نجات پیدا کند.

دریافت در قالب PDF در ابعاد A4

دریافت در قالب PDF در ابعاد A5

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۲/۱۰
مجید شهشهانی

سخنرانی هفتگی در هیئت محبین امیرالمؤمنین(ع)/ قسمت دوم مباحث «تنها مسیر»- ج5

«شهوت پنهان» یعنی نفس ما قانع نشده است که از خواسته‌های بدش دل بکَند/ اگر اهل اعتراف به بدی‌هایمان نباشیم، کم‌کم بدی‌هایمان از دید خودمان هم پنهان می‌شود/ «شهوت پنهان» یکی از دلایل ریزش‌ها در امت اسلامی است/ مهمترین راه برای رهایی از شهوات پنهان اعتراف مکرر به آنها درِ خانۀ خداست

با پایان یافتن بخش اول مباحث بسیار مهم «تنها مسیر» که از ابتدای ماه مبارک رمضان توسط حجت الاسلام پناهیان آغاز شده بود، بخش دوم این مباحث که شامل برخی از نکات تکمیلی و مراحل عالی مبارزه با هوای نفس است، آغاز شد. جلسات هفتگی «تنها مسیر» جمعه شب‌ها در مسجد امام صادق(ع) واقع در میدان فلسطین برگزار می‌شود. در ادامه گزیده‌ای از مباحث مطرح شده در پنجمین جلسه از قسمت دوم مباحث «تنها مسیر» را می‌خوانید:

دریافت در قالب PDF در ابعاد A4

دریافت در قالب PDF در ابعاد A5

چرا انسان ظالم شبیه مظلوم است؟ /چون به قصدی ظلم می‌کند که به آن نمی‌رسد

  • انسان وقتی ظالم است شبیه به مظلوم است. به تعبیر دیگر، انسان موجود ظالمی است که در عین ظالم بودن، مظلوم است. انسان وقتی به خودش ظلم می‌کند، از یک زاویۀ دیگر، می‌شود گفت که مظلوم و ستمدیده است. چرا انسان ظالم شبیه مظلوم است؟ چون او به یک قصدی ظلم می‌کند و معصیت انجام می‌دهد که به آن قصد نمی‌رسد. امام حسین(ع) می‌فرماید: «هر کس بخواهد از راه گناه به مقصدى برسد، دیرتر به آرزویش خواهد رسید و زودتر به خطر می‌افتد؛ مَنْ حَاوَلَ أَمْراً بِمَعْصِیَةِ اللَّهِ کَانَ‏ أَفْوَتَ‏ لِمَا یَرْجُو وَ أَسْرَعَ لِمَجِی‏ءِ مَا یَحْذَرُ» (کافی/2/373) کسی که ظلم می‌کند در واقع اشتباه کرده و وقتی گناه می‌کند نتیجه‌ای که می‌خواهد را از گناهش به دست نمی‌آورد، لذا به تعبیری می‌شود گفت دچار سوء تفاهم است. از این بابت قابل ترحم و دلسوزی است.
  • وقتی انسام ظلم، جنایت و گناهی انجام می‌دهد، خودش به تعبیری مظلوم است. البته این چیزی از جرم گنهکار و ظلم جنایتکار کم نمی‌کند، ولی خوب است لااقل هرکس گاهی اوقات از این زاویه هم به خودش نگاه کند؛ یعنی دربارۀ خودمان این تصور را داشته باشیم که آن وقت‌هایی که به زعم خودمان با زرنگی منفعت ناسالمی را نصیب خودمان می‌کنیم، در واقع داریم سر خودمان را کلاه می‌گذاریم. کسی که گناه می‌کند در حقیقت دارد خودش را از لذت بیشتر، محروم می‌کند و به خودش ظلم می‌کند. آدم باید دلش برای خودش بسوزد. در مضامین ادعیه هست که از نفس خودمان پیش خدا شکایت می‌کنیم. در دعای دوم از مناجات‌های معروف به «خمس عشر»، امام سجاد(ع) می‌فرماید: «خدایا به تو شکایت می‌کنم از نفسی که مدام من را به بدی امر می‌کند و... ؛ إِلَهِی إِلَیْکَ أَشْکُو نَفْساً بِالسُّوءِ أَمَّارَةً وَ إِلَى الْخَطِیئَةِ مُبَادِرَةً وَ بِمَعَاصِیکَ مُولَعَةً...»(مفاتیح الجنان) در دعای کمیل هم که حضرت امیر(ع) به کمیل تعلیم کردند، می‌خوانیم: «من به خودم ظلم کردم؛ الهی ظَلَمْتُ‏ نَفْسِی‏ وَ تَجَرَّأْتُ بِجَهْلِی‏»(مفاتیح الجنان) اینجا بنده، مانند بچه‌ای که به خودش آسیب رسانده و دست و پای خودش را مجروح کرده است و می‌رود پیش مادرش و از خودش شکایت می‌کند، پیش خدا می‌رود و از خودش شکایت می‌کند.

فریب‌کاری ذاتی نفس انسان، یکی از عوامل پنهان کردن خواسته‌های بد پشت خواسته‌های خوب است

  • در بحث مبارزه با هوای نفس پنهان باید در نظر بگیریم که یکی از عوامل پنهان شدن خواسته‌های بد و هوس‌های ما پشت سر خواسته‌های دیگرِ ما-که ممکن است به ظاهر خواسته‌های خوبی باشند- این زرنگ‌بازی و فریب‌کاری نفس، در ذات انسان وجود دارد. آدم ذاتاً موجودی است که می‌خواهد زرنگی کند و اگر نفس خودش را رها کند، دوست دارد سر همه را کلاه بگذارد، حتی سر خودش را هم کلاه می‌گذارد، و این به خاطر نفس مکّار اوست. به جز اولیاء خدا، همه یک بهره‌ای از این زرنگ‌بازی را دارند. این زرنگ‌بازی باعث می‌شود انسان بدی‌های خود را مخفی کند.
  • انسان چون دوست دارد پیش خودش و دیگران، به عنوان یک آدم خوب شناخته شود، بدی‌های خودش را ندیده می‌گیرد و پنهان می‌کند یا اینکه بدی‌های خود را انکار می‌کند و آنها را به صورت‌های مختلف توجیه می‌کند. حتی بدی‌های خود از چشم خودش هم پنهان می‌کند. اگر انسان بدی‌هایش را از خودش هم پنهان کند، می‌شود «متکبر» و اگر بدی‌های خود را پیش دیگران پنهان کند می‌شود «ریاکار».

انکار کردن عیوب و بدی‌های نفس، زرنگی نیست/ زرنگی این است که عیوب نفس خودمان را درِ خانۀ خدا اقرار کنیم

  • این زرنگ‌بازی‌های که آدم‌ دارد، به او لطمه می‌زند و او را عقب نگه می‌دارد. فرض کنید یک پمپ بنزینی باشد که به خاطر پاکیزگی هوای شهر، هر خودرویی که در حال بنزین زدن است، در همان‌جا معاینه فنی (تست تنظیم موتور) را هم به صورت رایگان انجام دهد و اگر ایرادی داشت یک کارتی به راننده بدهد تا هر موقع خواست به تعمیرگاه ویژه مراجعه کند و به صورت رایگان خودروی خود را تعمیر کند. اگر کسی از این شرایط استفاده نکند و با اینکه خودروی او ایراد فنی دارد، آن ایراد را انکار کند و بعد فکر کند که زرنگ‌بازی کرده است، آیا سر خودش را کلاه نگذاشته است؟ چون او دارد به خودش ضرر می‌رساند.
  • انکار کردن عیوب نفس زرنگی نیست، زرنگی این است که برویم به درگاه خداوند و عیوب نفس خودمان را اقرار کنیم و از خداوند بخواهیم این عیوب را درمان کند. کسی که درِ خانۀ خداوند، به گناهان و بدی‌های خودش اعتراف نمی‌کند، در واقع دارد بدی‌های خودش را از خودش هم پنهان می‌کند. انسان گاهی اوقات زرنگ‌بازی در می‌آورد یا برای اینکه به نتیجۀ خوب بودن‌هایش برسد عجله می‌کند و یا از روی غرور و تکبر، عیوب و بدی‌های خود را پنهان می‌کند و نمی‌گذارد موتور وجودش تعمیر شود. این انسان واقعاً بیچاره و مصیبت‌زده است و باید به حال این انسان گریه کرد. امام سجاد(ع) در دعای ابوحمزه علت گریه خود را همین مساله بیان می‌فرماید: چرا گریه نکنم؟ گریه می‌کنم به خاطر اینکه من وضعی برای خودم درست کرده‌ام که اگر در این وضع از دنیا بروم چه کار کنم... (فَمَنْ یَکُونُ أَسْوَءَ حَالًا مِنِّی إِنْ أَنَا نُقِلْتُ عَلَى مِثْلِ حَالِی إِلَى قَبْرِی لَمْ أُمَهِّدْهُ لِرَقْدَتِی وَ لَمْ أَفْرُشْهُ بِالْعَمَلِ الصَّالِحِ لِضَجْعَتِی وَ مَا لِی‏ لَا أَبْکِی‏ وَ مَا أَدْرِی إِلَى مَا یَکُونُ مَصِیرِی وَ أَرَى نَفْسِی تُخَادِعُنِی‏؛ مصباح‌ المتهجد/2/591)
  • آدم برای کسی که مظلوم است گریه می‌کند و یکی از کسانی که باید برایش گریه کرد، خودش است، یعنی باید به حال خودش گریه کند. بعضی‌ها در مناجات‌ها و توبه‌های خودشان اصرار دارند خدا را راضی کنند ولی به حال خودشان گریه نمی‌کنند. البته همین هم خوب است ولی خداوند آن وقتی بنده‌اش را بیشتر تحویل می‌گیرد که بنشیند و به حال خودش گریه کند و اعتراف کند که خودش را ضایع و تباه کرده است. در مناجات شعبانیه می‌خوانیم: «خدایا من عمر خودم را در بی توجهی نسبت به تو فنا کردم و ایام جوانی خود را در دوری از تو سپری کردم؛ وَ قَدْ افْنَیْتُ‏ عُمْرِی‏ فِی شَرَهِ‏ السَّهْوِ عَنْکَ وَ أَبلَیْتُ شَبابِی‏ فِی سَکْرَةِ التَّباعُدِ مِنْک‏»(اقبال الاعمال/2/686)

اگر اهل اعتراف به بدی‌های خود نباشیم، کم‌کم بدی‌های ما از دید خودمان هم پنهان می‌شود

  • آدم اگر اهل اعتراف کردن به بدی‌های خودش باشد کم‌کم عیب‌های خودش را می‌بیند، اما اگر اهل اعتراف کردن به بدی‌های خودش نباشد یک فرآیندی اتفاق می‌افتد که باعث می‌شود کم‌کم خودش از خودش هم پنهان شود و خودش را فقط آن‌طوری که تمایل دارد می‌بیند نه آن‌طوری که هست؛ یعنی حقیقت خودش را نمی‌بیند و به عیوب خودش نگاه نمی‌کند.
  • اگر انسان عیب‌های خودش را ببیند بنا نیست خودش به تنهایی آنها را برطرف کند بلکه این خداوند است که در صورت جدیت انسان، عیوب او را برطرف می‌کند. کافی است که انسان نفس خودش را مذمت کند و به عیوب خودش اعتراف کرده و مدام استغفار و تمنا و توسل کند و در کنار اینها یک‌مقدار هم مراقبت از نفس داشته باشد. بقیه کارها را خدا درست می‌کند.

آن چیزی که مراقبت از نفس را برای ما سخت می‌کند، انکار کردن بدی‌ها و عیوب نفس توسط خودمان است/ کسی که می‌خواهد خودش را بشناسد باید با خودش رو راست باشد و چیزی را از خودش پنهان نکند

  • فکر نکنید که مراقبت کردن از نفس در برابر بدی‌ها کار بسیار پیچیده‌ و سختی است. کافی است یک چیزهایی را رعایت کنیم؛ شبیه رعایت کردن مقررات راهنمایی رانندگی. اصلاً خداوند از ما کار پیچیده نمی‌خواهد و در قرآن کریم می‌فرماید: «خدا براى شما آسانى و سهولت را خواسته و دشوارى نخواسته است؛ یُریدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُریدُ بِکُمُ الْعُسْرَ»(بقره/185) آن چیزی که مراقبت از نفس را برای ما سخت می‌کند، انکار کردن بدی‌ها و عیوب نفس توسط خودمان است. لذا پیامبر اکرم(ص) فرمود: «بیشترین چیزی که بر امت خودم می‌ترسم شهوت پنهان و .. است؛ إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَى أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی هَذِهِ الْمَکَاسِبُ الْحَرَامُ وَ الشَّهْوَةُ الْخَفِیَّةِ وَ الرِّبَا»(کافی/5/124)
  • لااقل چیزی را از خودمان و خدای خودمان پنهان نکنیم، اگر خواسته‌های بدی هم داریم آن بدی‌ها را به درگاه خدا اعتراف کنیم و اقرار کنیم که ما این چیزهای بد را می‌خواهیم، شاید خداوند دستی روی سر و دلمان کشید و تغییر و تحولی در ما ایجاد کرد و وضعمان درست شد. اگر می‌خواهیم به خودشناسی یا معرفت نفس برسیم، نباید بدی‌های خودمان را از خودمان پنهان کنیم. امام صادق(ع) می‌فرماید: «اینکه پیامبر اکرم(ص) فرمودند طلب علم بر هر مسلمانی واجب است، منظورشان علم معرفت نفس است؛ الْعِلْمُ أَصْلُ کُلِّ حَالٍ سَنِیٍّ وَ مُنْتَهَى کُلِّ مَنْزِلَةٍ رَفِیعَةٍ وَ لِذَلِکَ قَالَ النَّبِیُّ ص طَلَبُ‏ الْعِلْمِ‏ فَرِیضَةٌ عَلَى‏ کُلِ‏ مُسْلِمٍ‏ وَ مُسْلِمَةٍ أَیْ عِلْمِ التَّقْوَى وَ الْیَقِینِ وَ قَالَ عَلِیٌّ ع اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّینِ وَ هُوَ عِلْمُ مَعْرِفَةِ النَّفْسِ‏»(مصباح الشریعه/ص13) یعنی خودشناسی واجب است و کسی که می‌خواهد خودش را بشناسد باید با خودش رو راست باشد و چیزی را از خودش پنهان نکند؛ یعنی عیوب و بدی‌های خود را انکار نکند و از خودش پنهان نکند.

بعضی‌ها شهوت پنهان خود را پشت مسلمانی کردن‌شان مخفی می‌کنند/ امان از آدم‌های مذهبی‌ای که هوای نفس پنهان دارند و اهل گریه و توبه نیستند

  • یکی از گیرهای اساسی و مهمی که بسیاری از ما داریم «هوای نفس پنهان» یا «شهوت پنهان» است. اینکه کسی شهوت پنهان خود را پشت سر مسلمانی کردن خودش مخفی کند، خیلی بد و خطرناک است. امان از انسان‌های متدینی که خودشان را نساخته‌اند و هوای نفس پنهان دارند و بدی‌های خود را انکار کرده یا توجیه می‌کنند. چون اینها عیوب پنهان خود را با آب دعا و توبه شستشو نمی‌دهند و اهل گریه و توبه و اعتراف به گناه نیستند. اگر انسان این اعتراف به بدی‌ها را پیش خودش انجام ندهد، کم‌کم بدی‌هایش روی هم تل‌انبار می‌شود و تبدیل به بیماری‌های لاعلاج روحی می‌شود. حالا اگر این شخص، در مجموعۀ بچه‌مذهبی‌ها باشد، همۀ این بدی‌ها و عیوب تل‌انبارشدۀ خود را با پوشش دینی، توجیه خواهد کرد و این خیلی خطرناک است.
  • یکی از دلایل ضعف جامعۀ اسلامی و گروه مسلمانان همین است که بعضی‌ها فقط از نظر عقیدتی مؤمن بشوند و از نظر هویت دینی جزء گروه مسلمانان و گروه اهلبیتی‌ها محسوب شوند و اهل نماز و قرآن هم بشوند، اما به همین اکتفا کنند و دیگر هیچ زحمتی برای خودسازی و مبارزه با نفس نکشند. خدا اینها را ضعیف می‌کند. آن وقت همین‌ها می‌نشینند و می‌گویند: «ما مسلمان‌ها ضعیف هستیم و کفار مدام دارند به ما ظلم می‌کنند»! در حالی که خود اینها اصلاً روی خودشان کار نکرده‌اند و قوی نشده‌اند که بتوانند جلوی این ظلم‌ها را بگیرند؛ فقط آمده‌اند عضو گروه مؤمنان و مسلمان‌ها شده‌اند. باطل که توان ضربه زدن به مؤمنین را ندارد، باطل کجا و ضربه به مؤمنین کجا؟ در حقیقت این ضربه‌ها کار خود خداست که به وسیلۀ یک یا چند گروه ضعیف باطل صورت می‌گیرد، به این دلیل که گروه مؤمنان حاضر نشده‌اند برای مبارزه با نفس خودشان زحمت بکشند و به همین که عضو گروه مؤمنان باشند، بسنده کرده‌اند؛ این ضربه‌ها برای بیدار کردن و هشیار کردن مؤمنان است.

شهوت پنهان برای امت اسلامی بسیار مهلک بوده و یکی از دلایل ریزش‌هاست

  • شهوت پنهان برای امت اسلامی بسیار مهلک و خطرناک است و یکی از دلایل ریزش‌ها نیز همین است. بعضی‌ها را می‌بینید که قبلاً آدم خوبی بوده‌اند اما بعداً سقوط می‌کنند، چون شهوت پنهان داشته‌اند. به عنوان مثال، زبیر با وجود سوابق خوبی که داشت اما به خاطر یک شهوت پنهان(حسادت پنهان) سقوط کرد. او در جریان یک مأموریتی که در زمان رسول خدا(ص) داشت یک حسادتی در قلبش نسبت به علی(ع) ایجاد شد و آن را پنهان کرد تا اینکه در اثر همان حسادت پنهان سقوط کرد. (موسوعۀ التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی/ج4/ص620)
  • شهوت پنهان فقط منحصر به مسمانان نیست، غیرمسلمان‌ها و کافران هم می‌توانند شهوت پنهان داشته باشند. بعضی از کافران، کفر خود(عیوب خود) را پشت سر دلایل موجه و منطقی پنهان می‌کنند؛ و چنین کافرانی غالبا انسان‌های خیلی رذل و خبیث هم هستند. به عنوان مثال برخی از کافرانی که کفر خود را پشت سر دلایل موجه پنهان می‌کنند، می‌گویند: «ما به خاطر حقوق بشر با اسلام مخالفت می‌کنیم» در حالی که دروغ می‌گویند. اینها مشکل‌شان جای دیگری است، مثلاً پذیرش اسلام، دینداری، و عبادت برایشان سخت است یا اینکه نسبت به مؤمنین حسادت می‌کنند اما واقعیت را نمی‌گویند و در عوض سعی می‌کنند با بهانه‌تراشی و آوردن دلایل منطقی و فلسفی، اسلام را از چشم‌ها بیاندازند. اینها هم دارند پنهان‌کاری می‌کنند. اینها اسیر شهوات و هوای نفس خودشان هستند ولی صداقت ندارند و بدی‌های خود را توجیه می‌کنند.
  • امروزه در دانشگاه‌های غربی در حوزۀ علوم انسانی، تئوری‌های بسیاری طراحی شده است تا نظام سلطه و زندگی غلط در غرب را توجیه کنند؛ یعنی سعی می‌کنند آدم‌ها را توجیه کنند که برده شدن در مقابل نظام سلطه را بپذیرند. اینها هم از جلوه‌های عدم صداقت آنهاست. همین شهوات پنهانی وجود دارد که از درون آنها فمینیسم و بحث‌های حقوق بشری و برخی قوانین حقوقی در می‌آید.

مهمترین راه برای رهایی از شهوات پنهان اعتراف مکرر به آنها درِ خانۀ خداست/ ما نیاز به یک نوع صداقت عمیق داریم تا دچار شهوت پنهان نشویم

  • کسی که دچار شهوت پنهان است و می‌خواهد خودش را نجات دهد، باید با اعتراف مکرر به گناه و ضعف‌های و عیوب خودش به درگاه خداوند متعال، خودش را نجات دهد؛ این مهمترین راه برای رهایی از شهوات پنهان است. 
  • علت شهوت پنهان، زرنگ‌بازی و فریب‌کاری نفس انسان است، به حدی که گاهی نمی‌خواهد پیش خداوند به این شهوات اعتراف پنهان کند و گاهی نمی‌خواهد پیش خودش به آنها اعتراف کند. این نکته خیلی مهم است که ما نیاز به یک نوع صداقت عمیق داریم تا دچار شهوت پنهان نشویم و الا انسان موجود توجیه‌گری است و می‌خواهد زرنگ‌بازی در بیاورد و سر خودش و دیگران را کلاه بگذارد و این اختصاص به افراد مذهبی هم ندارد، غیرمذهبی‌ها و کافران هم این‌گونه هستند. همه باید روی خودشان کار کنند تا بدی‌های پنهان نداشته باشند؛ البته نمی‌گوییم کسی نباید بدی داشته باشد، بلکه می‌گوییم کسی نباید بدی‌ پنهان داشته باشد، یعنی بدی‌های خود را پنهان نکند و انکار نکند و پیش خودش و در خانۀ خدا به آنها اقرار کند.

از کجا بفهمیم که شهوت پنهان داریم؟ / از روی آثار شهوات پنهان: عصبانی‌ شدن‌های بی‌خود یا بیش از حد،  منفی‌بافی،  غم و اندوه بی‌جا

  • حالا از کجا بفهمیم که شهوت پنهان داریم؟ از روی آثار شهوات پنهان خودمان می‌توانیم به وجود آنها در خودمان پی ببریم. مثلاً یکی از آثار بدی‌های پنهان، عصبانی‌ شدن‌های بی‌خود است. بعضی‌ها سر یک چیزهایی، زیادی عصبانی می‌شوند(بیش از حدّ عصبانی می‌شوند) مثلاً کسی یک کاری می‌کند که شما خیلی عصبانی می‌شوید و به‌هم می‌ریزید، در حالی که واقعاً آن کار نباید شما را این‌قدر عصبانی می‌کرد. در برخی از این مواقع باید بفهمید که ایراد شما از یک جای دیگری است. باید ببینید کدام شهوتِ برآورده نشدۀ شماست که باعث عصبانیت شما شده؛ خواستۀ پنهانی که نمی‌توانید به کسی بگویید و حتی پیش خودتان هم حاضر نیستید به آن اعتراف کنید ولی برآورده نشدن آن دوست‌داشتنی پنهان، شما را به شدت عصبانی و ناراحت کرده است.
  • یکی دیگر از آثار شهوات پنهان این است که آدم منفی‌باف می‌شود. مثلاً بعضی‌ها همه‌چیز را به اوضاع و احوال مملکت ربط می‌دهند و مدام منفی‌بافی می‌کنند. به عنوان مثال وقتی می‌بینند که یک کسی از چراغ قرمز رد شده، شروع به سیاهنمایی اوضاع مملکت می‌کنند و همۀ نظام را زیر سؤال می‌برند فقط به خاطر اینکه یک نفر از چراغ قرمز عبور کرده است!
  • برخی از منفی‌بافی‌ها ناشی از حسادت است. مثلاً اگر شما نسبت به کسی حسادت داشته باشید، عیوب او را بیشتر می‌بینید و اگر حسادت خود را پنهان کرده باشید، نمی‌توانید تشخیص دهید که این منفی‌بافی شما ناشی از حسادت است.
  • یکی دیگر از آثار شهوات پنهان غم و اندوه بی‌جا و بی‌مورد است. این غم و اندوه در اثر به دست نیاوردن و نرسیدن به دوست‌داشتنی‌هایی است که انسان حتی رویش نمی‌شود بگوید من این چیزها را دوست دارم. انسان در اثر نرسیدن به شهوات پنهان، گاهی دلش می‌گیرد و غصه می‌خورد ولی نمی‌داند مشکلش از کجاست. حتی ممکن است در اثر این غصه خوردن‌ها، کم‌کم افسرده بشود.
  • دقت کنید که: «گاهی اوقات» غضب بی‌جا یا عصبانیت شدید ناشی از شهوات پنهان است، نه همیشه. یعنی این خشم و غضب، دلایل دیگری نیز می‌تواند داشته باشد لذا می‌گوییم «گاهی اوقات». مثلاً ممکن است عصبانیت و غضب بی‌مورد، ناشی از عوامل جسمی و فیزیولوژیکی انسان، یا شرایط محیط زندگی  و یا خصوصیات ژنتیک باشد. مثلاً بعضی‌ها به صورت ژنتیکی آستانۀ تحمل‌شان پایین است. اگر این موارد را کنار بگذاریم، در اغلب موارد می‌توان گفت عصبانیت بی‌جا و بیش از حدّ، ناشی از شهوت پنهان است. اگر انسان شهوات پنهان خود را ببیند و برای خودش حل کند و بین خودش و خدای خودش در میان بگذارد، خیلی راحت‌تر می‌تواند با ناملایمات و بحران‌های مختلف روبرو شود.

شهوت پنهان یعنی نفس ما قانع نشده است که از خواسته‌های بدش دل بکَند

  • نفس انسان خواسته‌های متنوع و زیادی از او دارد و برای اینکه به همۀ خواسته‌هایش نرسیده است ناراحت است، لذا سعی می‌کند این ناراحتیِ خود را یک‌جور دیگری بروز بدهد. ما نباید بگذاریم که نفس‌مان ناراحتی‌های ناشی از ناکامی‌ در برآورده شدن خواسته‌هایش را یک‌جور دیگری(مثل عصبانیت‌ بی‌‌مورد، غم و اندوه بی‌جا و ...) بروز بدهد. باید نفس خود را قانع کنیم که به این خواسته‌هایش نخواهد رسید و باید از آنها دل بکَند. شهوت پنهان یعنی نفس ما قانع نشده است که از آن خواسته‌های بدش دل بکَند، لذا مدام دارد نقشه می‌کشد و تلاش می‌کند تا از یک ‌طریقی به آن خواسته‌های بد و پنهانش برسد. حالا دلی که این‌طور باشد، آیا به دنبال خدا خواهد رفت؟! این دل اصلاً جایی برای خدا ندارد.
  • اگر در ابتدای این بحث تأکید می‌کردیم که هر کسی باید فلسفۀ رنج کشیدن در این دنیا را برای خودش حل کند(لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی‏ کَبَد؛ بلد/4)، به خاطر این بود که پذیرش این مسأله موجب می‌شود جلوی شهوات پنهان ما گرفته شود. باید مدام به خودمان بگوییم که در این دنیا نمی‌شود به همۀ خواسته‌هایت برسی لذا بی‌خود روی خواسته‌هایت پافشاری نکن و درِ خانۀ خدا به خواسته‌های پنهانی نفس خودت اعتراف کن. اگر این مسأله را برای خودمان حل کنیم دیگر بر روی برخی از دوست‌داشتنی‌های خودمان اصرار نخواهیم داشت.
  • یک روایت بسیار جالب دربارۀ شهوت پنهان این است که رسول خدا(ص) می‌فرماید: «اگر کسی دوست داشته باشد فردا زندگی کند، یعنی دوست دارد همیشه زندگی کند؛ مَنْ کَانَ یَأْمُلُ أَنْ یَعِیشَ غَداً فَإِنَّهُ یَأْمُلُ أَنْ یَعِیشَ أَبَدا»(کنزالفوائد/1/62) اما اگر از چنین کسی بپرسید که آیا دوست داری همیشه زندگی کنی؟ او می‌گوید: نه! در صورتی که واقعاً این خواسته را دارد ولی آن را پنهان کرده است و حتی خودش هم نمی‌داند که این خواسته را دارد.

یکی از مهمترین عوامل پنهان شدن هوای نفس، اصرار به بدی و گناه است/ کسی که بدی خود را پنهان می‌کند یعنی اصرار بر نگه‌داشتن آن بدی دارد

  • یکی از مهمترین عوامل پنهان شدن هوای نفس و شهوات در وجود انسان، اصرار بر بدی و گناه است. اگر کسی اهل پنهان کردن بدی‌هایش نباشد یکی از لوازمش این است که بر آن بدی‌ها اصرار ندارد. استغفار و توبه، اصرار بر گناه را از بین می‌برد. کسی که بدی خود را پنهان می‌کند و آن را انکار می‌کند معنایش این است که اصرار بر نگه‌داشتن آن بدی دارد.
  • اگر روی برخی از دوست‌داشتنی‌های پنهان خودت زیادی اصرار داشته باشی، به یک شهوت پنهان یا هوای نفس پنهان تبدیل می‌شود که بقیه زندگی تو را به‌هم می‌ریزد و نمی‌توانی بفهمی که چرا زندگی‌ات به‌هم خورده است.
  • امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «بزرگترین گناهان نزد خداوند گناهی است که صاحبش روی آن اصرار داشته باشد؛ أَعْظَمُ‏ الذُّنُوبِ‏ عِنْدَ اللَّهِ‏ ذَنْبٌ أَصَرَّ عَلَیْهِ عَامِلُه»(غررالحکم/201) متاسفانه نگاه عموم مردم به بزرگ بودن گناه، این‌طوری نیست، یعنی گناه را به خاطر حجم جنایتش بزرگ می‌دانند ولی طبق فرمایش امیرالمؤمنین(ع) باید این نگاه تغییر پیدا کند.‏ اصرار نداشتن روی گناه به چیست؟ به این است که توبه و استغفار کنیم و به درگاه خدا اعتراف کنیم که «من این مشکل را دارم» و از خدا برای رفع آن کمک بگیریم. اگر به گناه خود اعتراف نکنیم و آن را پنهان کنیم معنایش این است که بر گناه خودمان اصرار داریم.
  • پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «چهار چیز در گناه هست که بدتر از خودِ گناه است؛ گناه را کوچک شمردن، به آن گناه افتخار کردن، همدیگر را به گناه بشارت دادن، اصرار داشتن به گناه؛ أَرْبَعَةٌ فِی‏ الذَّنْبِ‏ شَرٌّ مِنَ الذَّنْبِ الِاسْتِحْقَارُ وَ الِافْتِخَارُ وَ الِاسْتِبْشَارُ وَ الْإِصْرَار»(مستدرک‌الوسایل/11/349) این چهار مورد از خود گناه هم بدتر هستند.

امام باقر(ع): اصرار بر گناه این است که کسی گناه کند ولی استغفار نکند و پیش خودش هم نگوید که من باید توبه کنم

  • امام محمد باقر(ع) ضمن بیان این آیه شریفه که می‌فرماید «چه کسی جز خداوند گناهان را می‌بخشد؟ گناهان کسانی را می‌بخشد که اصرار بر گناه ندارند؛ وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللَّهُ وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلى‏ ما فَعَلُوا»(آل‌عمران/135) در تعریف اصرار می‌فرمایند: «اصرار این است که بنده، گناه کند ولی استغفار نکند و پیش خودش هم نگوید که من(اشتباه کرده‌ام و) باید توبه کنم؛ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع‏ فِی قَوْلِ اللَّهِ‏ وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلى‏ ما فَعَلُوا وَ هُمْ یَعْلَمُونَ‏ قَالَ الْإِصْرَارُ أَنْ‏ یُذْنِبَ‏ الْعَبْدُ وَ لَا یَسْتَغْفِرَ وَ لَا یُحَدِّثَ نَفْسَهُ بِالتَّوْبَةِ فَذَلِکَ الْإِصْرَار»(تفسیر عیاشی/1/198) گاهی اوقات ما غیبت می‌کنیم ولی بعدش نمی‌گوییم که ما اشتباه کرده‌ایم و باید توبه کنیم، بلکه گناه خودمان را توجیه می‌کنیم و می‌گوییم: «آن کسی که غیبتش را کردم، حقش همین است، من کار درستی کردم...» همین می‌شود اصرار به گناه.
  • امام رضا(ع) می‌فرماید: «گناهان کوچک راهی به سوی گناهان بزرگ هستند، و کسی که در کم از خدا نترسد در زیاد هم از خدا نمی‌ترسد؛ الصَّغَائِرُ مِنَ‏ الذُّنُوبِ‏ طُرُقٌ إِلَى الْکَبَائِرِ وَ مَنْ لَمْ یَخَفِ اللَّهَ فِی الْقَلِیلِ لَمْ یَخَفْهُ‏ فِی الْکَثِیرِ»(عیون اخبار الرضا(ع)/2/180) کسی که در گناهان کوچک از خدا نترسد در گناهان بزرگ هم از خدا نخواهد ترسید و هر جنایتی از او برمی‌آید. اگر کسی نمی‌خواهد به این مرحله برسد، باید از گناهان کوچک خودش هم استغفار کند و نگذارد کارش به آن‌جاها برسد.

اصرار بر گناهان کوچک انسان را از ولایت اهل‌بیت(ع) خارج کرده و وارد پذیرش ولایت دشمنان اهل‌بیت(ع) می‌کند

  • امام زین العابدین(ع) می‌فرماید: «بترسید از گناهانی که کم (کوچک) هستند اما صاحبش بر آن گناه اصرار دارد، چون اصرار بر گناهان کوچک آدم را به خروج از ولایت اهل‌بیت(ع) می‌کشاند و وارد پذیرش ولایت دشمنان اهل‌بیت(ع) می‌کند؛ َ إِیَّاکُمْ وَ الذُّنُوبَ الَّتِی قَلَّ مَا أَصَرَّ عَلَیْهَا صَاحِبُهَا إِلَّا أَدَّاهُ إِلَى الْخِذْلَانِ- الْمُؤَدِّی إِلَى الْخُرُوجِ عَنْ وَلَایَةِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ الطَّیِّبِینَ مِنْ آلِهِمَا، وَ الدُّخُولِ فِی مُوَالاةِ أَعْدَائِهِمَا»(مستدرک الوسائل/12/101)
  • پیامبر گرامی اسلام(ص) می‌فرماید: «هیچ چیزی از بدی را کم نشمارید حتی اگر در چشمان شما کوچک به نظر برسد... هیچ گناه کوچکی با اصرار، دیگر کوچک نیست؛ لَا تُحَقِّرُوا شَیْئاً مِنَ الشَّرِّ وَ إِنْ صَغُرَ فِی أَعْیُنِکُمْ ...وَ لَا صَغِیرَةَ مَعَ الْإِصْرَار»(من‌لایحضره الفقیه/4/18) تحقیر و کوچک‌شمردن گناه و اصرار بر گناه موجب می‌شود کم‌کم بدی‌های ما از چشم ما پنهان بشوند، لذا باید اینها را جلوی چشم خودمان بیاوریم و بین خود و خدای خود در میان بگذاریم و از آنها استغفار کنیم تا پاک بشویم.
  • امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «وقتی گناه را بزرگ شمردی در واقع خدا را بزرگ شمرده‌ای، و هر وقت گناه را کوچک شمردی در واقع خدا را کوچک شمرده‌ای، چون حق خداوند هم در گناه کوچک و هم در گناه بزرگ هست، و تو به این حق بی‌احترامی کرده‌ای، و هیچ گناه بزرگی نیست مگر اینکه آن گناه را بزرگ بشمری و خداوند آن را کوچک بشمرد (و راحت ببخشد) و هیچ گناه کوچکی نیست که تو آن را کوچک بشماری و خداوند متعال آن را بزرگ بشمارد؛ إِذَا عَظَّمْتَ‏ الذَّنْبَ‏ فَقَدْ عَظَّمْتَ اللَّهَ وَ إِذَا صَغَّرْتَهُ فَقَدْ صَغَّرْتَ اللَّهَ لِأَنَّ حَقَّهُ فِی الصَّغِیرِ وَ الْکَبِیرِ وَ مَا مِنْ ذَنْبٍ عَظِیمٍ عَظَّمْتَهُ إِلَّا صَغُرَ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى وَ لَا مِنْ صَغِیرٍ صَغَّرْتَهُ إِلَّا عَظُمَ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل‏»(الجعفریات/237) وقتی گناه را بزرگ بشماری و آن را یک جنایت خیلی بزرگ بدانی این در واقع احترام تو نسبت به خداوند است.
  • وقتی انسان گناهی مرتکب شود ولی فکر کند کار چندان بدی نکرده است، این آغازی برای پنهان کردن عیوب و بدی‌هایش است. لذا وقتی به چنین کسانی گفته شود که باید توبه کنید، می‌گویند: از کدام گناه توبه کنم؟! مگر من گناهی مرتکب شده‌ام، مگر من عیبی دارم؟! اینها آدم‌های بیماری هستند که خودشان را سالم می‌دانند. باید سعی کنیم این روحیۀ بسیار بد را نداشته باشیم که عیوب خود را از خودمان پنهان کنیم، و همیشه نسبت به نفس خودمان گمان بد(سوء ظن نسبت به نفس) داشته باشیم.

دریافت در قالب PDF در ابعاد A4

دریافت در قالب PDF در ابعاد A5

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۲/۰۳
مجید شهشهانی