علیرضا پناهیان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پنجاه سال یعنی هیچوقت!» ثبت شده است

کلیپ های شما:

پنجاه سال یعنی هیچوقت!

شناسنامه:

* انتشار کلیپهای صوتی تولیدی توسط کاربران بیان معنوی، بر اساس سیاست سایت در راستای توجه به نقش فعال کاربران در رشد معنویت و ایجاد هم‌افزایی از طریق سایت بیان معنوی می‌باشد. لذا انتشار کلیپ‌های رسیده به منزلۀ تایید کیفیت هنری کلیپ تولید شده نیست. بازخوردهای کاربران می‌تواند تا حدی به ارزیابی و بهبود کلیپ‌های ساخته شده کمک کند.

متن کلیپ:

به زمان، کوتاه نگاه کن. زمان کوتاه است. واقعا کوتاه است.

چند سال در دنیا زندگی می کنیم؟ بگو هفتاد سال، بگو هفتصد سال. هفتصد سال را منها کن از بینهایت سالی که در آخرت زندگی خواهیم کرد، باز چی باقی می ماند؟ بینهایت. صفر رو از بینهایت کم کن، باز چی می ماند؟ بینهایت. پس این هفتصد سال در مقام مقایسه با صفر یکی است. یک روزی این را می فهمی. یک روزی این را می فهمی. آن روزی که این را می فهمیم روز نیست، شب است. شب اول قبر است.

یک جوری میگوید یک عمر، انگار خیلی است. فکر میکنی خیلی طولانی تر از نشستن در اتوبوس است تا به خانه ات برسی؟ «بچه ای» قاطی کردی؟. این کلمه «بچه ای» خیلی سخن عمیقی بود. بگذارید من از نظر روانشناسی رشد شناختی انسان را در ارتباط با زمان یک مقداری توضیح بدهم به زبان ساده خودمان.

بچه می آید می گوید من بستنی می خواهم. من این اسباب بازی را می خواهم. کوچولو که باشد بهش بگویی فردا برات ده تا بستنی می خرم به اضافه ده تا اسباب بازی. فردا نمی فهمد یعنی چی؟ نمی تواند توضیح بدهد. می گوید ببین، فردا برایت می خرم عین این است که بگویی هرگز برایت نمی خرم. ول کن. الان همین یک دانه بستنی را بیا و بخر و فردا نمی خواهد اینقدر به زحمت بیفتی.

بیچاره می گوید وقت ندارم. الان پول ندارم. چشم نوکرت هم هستم. کار مهمتری دارم. فردا میرم اصلا یک کامیون بستنی میارم در خونه ات. تمام رفقات هم بستنی بده. این فردا را نمی فهمد. اصلا نمی فهمد بچه از نظر رشد شناختی، کم کم متوجه می شود دیگه. فردا را نمی فهمد. یکسال بزرگتر می شود. می گوید من بستنی میخوام الان. می گوید فردا دو تا برات می خرم. پارسال یک کامیون هم فردا قبول نمیکرد. چون گفتی فردا الان نیست یعنی هیچی نیست. سال بعد بزرگتر شده بهش می گویی فردا برات می خرم میگوید راست می گویی؟ باشه

بعد بهش بگو میشود یک ماه دیگه من برات بخرم؟ دیگه یک ماه رو نمی فهمد. نه... یک ماه یعنی هیچوقت. بابا یکماه یعنی یکماه. نه هیچوقت. یک ماشین بنز آخرین مدل هم می گذارم رویش بهت میدهم. یک ماه. هر چی فکر می کند یک ماه را نمی فهمد. واقعا عرض می کنم ها. نمیتواند بفهمد یک ماه یعنی چی. بزرگتر میشود یک ماه را می فهمد. یک سال را نمی تواند بفهمد . سال دیگه این موقع برایت می خرم. گیج می شود. سال دیگه؟ یعنی هیچوقت. نمی تواند بفهمد سال را. همینجوری بزرگ می شود.

انسانها معمولا بزرگ می شوند تا حدود 15 - 16 سالگی. دیگر بزرگ نمی شوند. هر چی خدا بهش می گوید ببین این را من بعد از عمرت بهت می دهم. می گوید این که گفتی یعنی هیچوقت. ببین این هیچوقت نیست. من بعد از پنجاه سال این را بهت می دهم. می گوید این که گفتی یعنی هیچوقت. بابا پنجاه سال هم یک زمانی است، بفهم! می گوید من نمی فهمم. مثل همون بچه ای که فردا رو نمی فهمید، بعد از عمرش رو نمی فهمد.

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۱۴
مجید شهشهانی