علیرضا پناهیان

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کلیپ» ثبت شده است

کلیپ های شما:

زندگی دوباره

شناسنامه:

* انتشار کلیپهای صوتی تولیدی توسط کاربران بیان معنوی، بر اساس سیاست سایت در راستای توجه به نقش فعال کاربران در رشد معنویت و ایجاد هم‌افزایی از طریق سایت بیان معنوی می‌باشد. لذا انتشار کلیپ‌های رسیده به منزلۀ تایید کیفیت هنری کلیپ تولید شده نیست. بازخوردهای کاربران می‌تواند تا حدی به ارزیابی و بهبود کلیپ‌های ساخته شده کمک کند.

متن کلیپ:

کَفَی بِالمَوتِ وَاعِظاً... امیرالمؤمنین علی(ع) می فرماید. موت بعنوان واعظ کافی است.

در روایت هست فرمودند وقتی که تشییع جنازه ای شد شما حتما در تشییع جنازه شرکت کنید. خیلی سفارش شده. می فرماید هر جا که رفتی در تشییع جنازه شرکت کردی، خودت را بگذار جای آن کسی که رفته، بگو الآن دارند من را می برند در تابوت. تمام شد! دارند مرا می برند...

بعد وقتی که رساندند برای دفن یا آن هفت قدم یا مقداری که با او رفتی، هِی تمنا کن خدایا من را برگردان بگذار عُمر دوباره بکنم...

بعد تشییع جنازه تمام شد یا شما همراهی ات برای این تشییع جنازه قطع شد بگو خدا به تو مهلت داد یک چند روز دیگری زندگی کنی. برگرد درست زندگی کن. برگرد دیگر از عمرت استفاده کن. برگرد دیگر دقت و وسواس به خرج بده. برگرد درست زندگی کن...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۲۹
مجید شهشهانی

کلیپ صوتی:

شرط ورود به مهمانی خدا

شناسنامه:

متن کلیپ:

نسبت بحث جهاد اکبر را با ماه مبارک رمضان خدمت شما عرض کنم،با یک کلمه از کلمات حضرت امام، به شما عرض می‌کنم که بله ماه رمضان، ماه جهاد با نفس است می‌فرماید "همه دعوت شدید به ضیافت‌الله، همه مهمان خدا هستید و مهمانی به ترک است. اگر ذرّه‌ای هوای نفس در انسان باشد، این به مهمانی وارد نشده است. یا اگر وارد شده است، استفاده نکرده است." امام می‌فرماید در واقع شرط ورود به مهمانی، این است که ذرّه‌ای هوای نفس در وجود آدم نباشد. ذرّه‌ای هوای نفس نباشد.

در روایات دارد می‌فرماید مبارزه کردن با هوای نفس، سخت‌تر از این است که یک آدمی به تنهایی بخواهد یک شهری را فتح کند. از هر طرفی می‌زنندش، با هو کردن داغونش می‌کنند، چه برسد بخواهند بزنندش. می‌خواهد برود یک شهر را فتح کند یک نفره. بابا! یک شهر را باید یکی از آن‌طرف بفرستی، یکی را از این‌طرف بفرستی، نقشه بکشی، بعد بروی...، کار دارد.

این یک تنه می‌خواهد یک شهری را فتح کند، خیلی کار سختی است. آن‌وقت ائمۀ معصومین می‌فرماید سخت‌تر است، مبارزه با هوای نفس، مبارزه...، جهاد با نفس سخت‌تر از یک همچین شرایطی است. که اصلاً یک همچین شرایطی را ما نمی‌توانیم تصوّر کنیم.

آن‌وقت حضرت امام می‌فرماید کسی ذرّه‌ای هوای نفس داشته باشد، وارد این مهمانی نشده. ما دوست نداریم این‌جوری بشود. بعد می‌فرماید: "تمام این مفاسدی که در عالم حاصل میشود، برای این است که در این ضیافت وارد نشدند یا اگر وارد شدند استفاده نکردند."

ببینید! حالا شما بگویید ماه رمضان ماه عبادت است یا ماه مبارزه با هوای نفس؟ اگر ماه عبادت است، ماه قرآن است، ماه روزه است، ماه نماز است، ماه مناجات است، چرا شما می‌فرمایید ذرّه‌ای کسی هوای نفس داشته باشد، وارد این ماه نشده؟ هوای نفس، چه ضربه‌ای می‌زند به عبادت؟ به حال خوش انسان؟ چی هست هوای نفس؟

محبّت اهل‌بیت را برای چی نیاز داریم، چرا اینقدر فرمودند محبّت اهل‌بیت لازم است؟

فدایتان بشوم! قرار ما روز قیامت. من حرف آخر را همین اول بزنم معطلت نکنم. آخر آخرش چی می‌خواهی بگویی؟ می‌خواهم بگویم هیچ عاملی مثل محبّت اهل‌بیت عصمت و طهارت، آدم را کمک نمی‌کند در اینکه آدم هوای نفسش را زیر پایش بگذارد. ابرقدرت‌ترین عامل این است، حالا برو بگرد؛ ترس از عذاب الهی، شوق به بهشت. حالا اگر پیدا کردی سلام ما را هم برسان. ایمان به خدا، قیامت، حساب و کتاب، خب ان‌شاءالله که موفق باشید، باشد ما که حرفی نداریم.

ولی فقط بهت بگویم، بچه‌ها آن لحظه‌ای که از جا کَنده می‌شدند از جان‌شان می‌گذشتند، آن لحظه‌ای بود که پای روضۀ حضرت زهرا تصمیم می‌گرفت پشت پیراهنش بنویسد، بنویسد می‌روم انتقام سیلی مادرم فاطمۀ زهرا را بگیرم، دیگر خالص می‌رفت بقیه‌اش را. یک روضه برایش خوانده بودند، حسابش را رسیده بودند.

آن لحظه‌هایی که داری خودت را تقویت می‌کنی در محبّت اهل‌بیت، آن لحظه‌های نورانی‌ای است که آماده می‌شوی برای اینکه یک لحظه شب عملیات دستت را بگیرند، شب عملیات مبارزه با هوای نفس هم شب عملیاتی است برای خودش. و آنهایی که جبهه را تجربه کردند، هیچ‌کسی مثل فاطمۀ زهرا(س) بچه‌ها را کمک نکرده، بگذارید شب اول جلسۀمان روز اول ماه رمضان، برویم درِ خانۀ حضرت زهرا(س).

اگر من خودم خیلی بیچاره نبودم، خیلی محتاج نبودم، شاید این‌جوری مستقیم درِ خانۀ حضرت نمی‌رفتم، ولی مهمانی شروع شده، ما هم لباس‌هایمان آلوده است. مادر باید بیاید لباس بچه‌هایش را عوض کند. دیگر وقتی مهمانی می‌شود مادر نمی‌ایستد بگوید بچه! تو لباست را کثیف کردی، مسئولیتش پای خودت است، برو.

مادر بیشتر از بچه نگران آبروی بچۀ خودش است. لباسش را عوض می‌کند، سر و صورت بچه‌اش را می‌شوید، کثیفی‌های بچه‌اش را می‌گیرد، بعد بچه‌اش را با لبخند تحویل مهمان می‌دهد می‌گوید ببینید چقدر بچۀ من زیباست.

در این عالم یک نفر هست می‌تواند امشب لباس قشنگ به ما بدهد آن هم فاطمۀ زهرا(س) است. یک نفر، آن دلسوزی‌ای که حضرت دارند. آن عاطفه‌ای که حضرت دارند. از آن صدای ضجّه‌ای که بین در و دیوار زد معلوم بود که چقدر این مادر دلسوخته است و هوای بچه‌هایش را دارد. یک نفر.

آن ضجّه‌ای که می‌کشید، آن فریادی که می‌کشید، می‌گفت طوری آمد، وقتی علی را داشتند می‌بردند طوری آمد ناله زد همۀ مردم مدینه شنیدند، یک خانمی دارد داد می‌زند. همه‌اش دلش برای شما بود. بله، علی‌بن ابیطالب امام زمانش است، ولی او همه را دارد می‌بیند. هم امام زمانش را طناب بستند دارند می‌کشند، این می‌کُشدش، هم می‌دانید امام را که ببرند، چه بلایی بر سرِ بچه‌های فاطمۀ زهرا می‌آید.

بچه‌ها همۀ رنج‌های شما، هر رنجی که می‌کشیم، مال همان روزی است که در کوچۀ بنی‌هاشم علی را روی زمین می‌کشیدند و مادرمان ضجّه می‌زد، ناله می‌زد. همه‌اش مال آنجاست. کربلا هم آنجاست. خیمه‌ها هم آتش گرفت مال آنجاست. آن در آتش گرفت که خیمه‌ها آتش گرفتند.

ما آمدیم امشب یک مقدار بحث کردیم، ولی بگویید: مادر! ما نمی‌توانیم! ما نمی‌توانیم این راه‌ها را برویم. حالا از باب انجام تکلیف، از باب اینکه دست و پایمان را بزنیم، باشد چشم! سعی می‌کنیم یاد بگیریم، بفهمیم، توجّه کنیم، ولی کار ما با این کارها درست نمی‌شود ها!

از علّامۀ طباطبایی پرسیدند چی‌کار کنیم بالاخره؟ فرمود توسل توسل توسل؛ بروید درِ خانۀ اهل‌بیت. از اهل‌بیت بخواهید. من تبریک می‌گویم ماه رمضان را چون سی شب پشت سر هم شما می‌توانید بروید جلسۀ روضۀ اباعبدالله‌الحسین، روضۀ اهل‌بیت. یک‌جوری هم تنظیم بکنید قطع نشود، حالا هرجایی رفتید، ما روض...، ما بچۀ جلسۀ روضه هستیم. علّامۀ امینی، آن‌همه زحمت کشید کتاب نوشت، چی‌کار کرد چی‌کار کرد، پسرش خوابش را دیده بود، بابا! این نعمت هایی که داری مال چیه؟ مال کتاب‌هایت است؟ سخنرانی‌ات است؟ چیست؟

گفت همه‌اش مال زیارت اباعبدالله‌الحسین، کربلای اباعبدالله است. آخرش هم تو می‌بینی اصلاً هیچی را حساب نمی‌کنند پیش آن. و ما امشب می‌رویم در توسل، سرچشمه درِ خانۀ حضرت زهرا را می‌زنیم. یک کمی اگر طول کشید امشب درِ خانۀ حضرت زهرا را بزنی، اصلاً گله‌مند نشوید ها! این خانه اگر درِش دیر باز بشود، اشکالی ندارد. یک روزی درِ این خانه را زدند، مادر آمده پشت در، اینقدر اهل این خانه از آن خاطره خاطرۀ بدی دارند. طبیعی است دیر باز بکنند.

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۴/۰۵
بیان معنوی

کلیپ تصویری:"خبری هست..."

شناسنامه:

تذکر: دیدن برخی قسمتهای این فیلم برای بچه ها و بیماران قلبی مناسب نیست.

 

  • برای درج این کلیپ در سایت یا وبلاگ خود کافیست کد زیر را در آن درج کنید:
<iframe src="http://www.aparat.com/video/video/embed/videohash/OoJ2Y/vt/frame" allowFullScreen="true" webkitallowfullscreen="true" mozallowfullscreen="true" height="270" width="480" ></iframe>

 

بخش هایی از متن فیلم :

با خدایی زندگی کن که تو را تا مرز ناامیدی می‌بَرد/خدای گهوارۀ موسای رود نیل، خدای یوسف ته چاه،...

با این خدا زندگی کن، به او ایمان بیاور، قبولش کن، باورش کن، به او تکیه کن. ایشان اخلاقش این‌طوری است که [تو را] تا مرز ناامیدی می‌بَرد، با این خدا زندگی کن، به این خدا ایمان بیاور...

این هنرنمایی‌های خدا را ببینید. ببینید چکار می‌کند! خداوند متعال یک کارهایی می‌کند، که این کارها را سرِ ما هم در می‌آورد. هم نترسید و هم آماده باشید. ببینید خداوند متعال از دلِ چه بحران‌ها و چه تاریکی‌ها و چه مظلومیت‌هایی اسلام ناب را عبور می‌دهد...

حالا با این خدا زندگی کن! با خدای گهوارۀ موسای رود نیل، با خدای یوسف تهِ چاه، با خدای ابراهیمِ در دلِ آتش، با خدای اسماعیل تنهای در مکان لم‌یزرع، با خدای هابیل مقتول و قابیل مسلّط...

همیشه اسلام از همین تنگه‌ها عبور کرده است، از همین باریکی‌ها و در اوج ناامیدی عبور کرده است. روایت داریم که فرج در اوج ناامیدی، می‌رسد.(امام رضا(ع): فَعَلَیْکُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّهُ إِنَّمَا یَجِی‏ءُ الْفَرَجُ‏ عَلَى الْیَأْس»(کمال الدین/2/645) اصلاً خود فرج حضرت هم همین‌طوری می‌آید. (امام صادق(ع)؛ وَ لَا یَکُونُ الّذی تَمُدُّونَ إلیه أعناقکم إلّا بَعدَ إیاسٍ؛ غیبت نعمانی/208)

این‌طوری امام زمان(عج) نمی‌آید...

ظاهراً شما آقایان، الان خیلی اوضاع‌تان خوب است! می‌بینم که چهره‌های شما -ماشاءالله- حسابی گُل انداخته است! پس احتمالاً [حضرت] به این سادگی‌ها نمی‌آید! هر موقع ضجه زدی و زمین و آسمان را چنگ زدی و گفتی: «آقا جان! همه‌چیز تمام شد، دیگر پس کِی می‌آیی؟ مثل اینکه اصلاً دیگر نمی‌خواهی بیایی!» آن‌وقت است که آقا می‌آید. ولی الان که از سرِ سیری می‌گوییم: «اوضاع که خوب است، ان‌شاءالله آقا هم بیاید، بهتر بشود!» این‌طوری آقا نمی‌آید. من دارم طبق روایات به شما می‌گویم.

وضعیت منطقه را ببینید تا به لحظه‌های اضطرار برسید

دوستان من، الان اگر سرتان را کمی از محل خودتان بالاتر بگیرید- مثلاً یک جای بلندی بایستید و بتوانید منطقه را ببینید- الان اگر کل خاور میانه را ببینید، [متوجه می‌شوید] که الان همان لحظه‌های اضطرار است. فلوجه را ببینید، لاذقیه را ببینید، طرابلس را ببینید، ضاحیه را ببینید، بحرین را ببینید، اگر واقعاً اینها را ببینید، فردا صبح ضجه می‌زنی و می‌گویی: «یابن الحسن! پس دیگر کِی؟ پس دیگر کِی؟»

بحران هست، بحران‌های خیلی سخت. اگر بپذیری سخت است، دیگر سخت‌تر نمی‌شود، ولی اگر نپذیری که سخت است، سخت‌تر می‌شود! سخت است ولی ناامید نباش. [خواهی دید که] از دل همین سختی‌ها چه چیزهایی در خواهد آمد و خدا چکار خواهد کرد!

غریب‌‌ترین نقطه‌ها آغاز بزرگترین تحولات بوده است/ یک خبری هست! یک کسی دارد می‌آید...

سوریه دیگر تقریباً با خاک یکسان شده است. ولی [در همین سوریه] چنان سربازهایی دارد برای امام زمان(ع) درست می‌شود که آدم واقعاً می‌ماند حسرت این‌همه ظلم و جور را بخورد یا آن شکوفایی را؟ یک خبری هست!

از اول تا حالا، غریب‌‌ترین نقطه‌ها آغاز بزرگترین تحولات بوده است. سخت‌ترین شرایط بر این اسلام گذشته است و [همان شرایط سخت] آغاز بزرگترین تحولات بوده است، [حالا حساب کنید] الان چه خواهد شد؟ بیست میلیون نفر در اربعین، با پای پیاده دور کربلای اباعبدالله الحسین(ع) جمع می‌شوند، این قدرت تا حالا نبوده است، یک خبری هست، یک خبری هست! یک کسی دارد می‌آید. باور کن! آماده‌ای؟!

یک عراقی در موکب می‌گفت: اصلاً دست خودمان نیست که می‌آییم و برای پذیرایی از زائرین اربعین پول خرج می‌کنیم. یک کسی این را در دل ما می‌اندازد که بیاییم و در این راه، پول خرج کنیم. به حدّی که همۀ هستی خودمان را می‌دهیم، در حالی که ما قبلاً این‌طوری نبودیم.

این قضایا اصلاً عادی نیست. واقعاً چه شده است؟ از این تاریخِ گذشته، که خداوند از هیچ‌چیز، همه‌چیز درست کرده است، از این شرایط که همه‌چیز هست، خدا می‌خواهد چی درست کند؟! از این زاویه هم نگاه کنید! خبری هست! این قدرت اَلَکی جمع نمی‌شود.

حتی اگر تمام بودجۀ سی سال جمهوری اسلامی را هم جمع می‌کردیم، نمی‌توانستیم این فضا را در منطقه ایجاد کنیم، اصلاً دست ما نیست، ما نیستیم که این فضا را درست کرده‌ایم، مثل اینکه کار از دست همه در رفته است! من نمی‌خواهم فقط تو را بترسانم. خیلی سرعت تحولات  بالا رفته است. خیلی قدرت اسلام زیاد شده است، اصلاً این شرایط دست کسی نیست، از دست ما خارج است. یک خبری هست...         

۱۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۳/۲۰
بیان معنوی