علیرضا پناهیان

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گفتگوی زنده تلویزیونی» ثبت شده است

برنامه جلسات آخر هفته حجت الاسلام پناهیان/گفتگوی زنده با مشاور فرهنگی رئیس جمهور در برنامۀ تلویزیونی

به گزارش بیان معنوی برنامه های سخنرانی آخر هفته (3 تا 5 اردیبهشت ماه 93) حجت الاسلام علیرضا پناهیان به شرح زیر است:

  • چهارشنبه |  ساعت 18:45  | برنامه تلویزیونی یاد خدا (پخش زنده) | شبکه قرآن، برنامه یاد خدا
  • پنج شنبه | ساعت 21:00 | هیئت هفتگی شهدای گمنام | موضوع: "تاریخ تحلیلی اسلام" (جلسه 25) | خ ولیعصر(ع)، پایین تر از م منیریه، خ فرهنگ، حسینیه شهدای قهرود   -یا-   خ حافظ، بعد از خ ابوسعید، خ فرهنگ
  • پنج شنبه | ساعت 22:45 | برنامه تلویزیونی دیروز امروز فردا | گفتگو با دکتر آشنا (مشاور فرهنگی رئیس جمهور) با موضوع:«جایگاه فرهنگ درشعار سال و الزامات عرصه فرهنگی» | شبکه 3، برنامه تلویزیونی دیروز امروز فردا
  • جمعه      | ساعت 20:45 | هیئت هفتگی محبین امیرالمومنین(ع) | موضوع: تنها مسیر (راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی) (جلسه 51) | میدان فلسطین، مسجد امام صادق(ع)
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۲/۰۳
بیان معنوی

گفتگوی زنده تلویزیونی در شبکه قرآن

تکبر یعنی پاسخ ناصحیح به نیاز صحیحِ بزرگ شدن/ تکبر عقل انسان را زائل می‌کند و مانع فهم و یادگیری می‌شود/ چگونه ­­تفاوت تکبر با عزت را تشخیص دهیم؟/ چگونه والدین به سادگی تکبر را به بچه‌ها منتقل می‌کنند؟ / در خانه، کسی که بهتر می‌تواند درس تواضع بدهد مادر است، چون عاطفه‌اش بیشتر است

پناهیان: حالا چرا همۀ انسان‌ها دوست دارند بزرگ بشوند؟ چون انسان‌ها برای خدا آفریده شده‌اند و خدا بزرگ است و اینها باید (به نسبت) بزرگ بشوند تا لیاقت دیدار خدا را پیدا کنند و به ملاقات خدا برسند. پس یک کشش ذاتی نسبت به بزرگ شدن در وجود انسان قرار داده شده است لذا همۀ ما بی‌تردید «میل به بزرگ شدن» داریم و اصل این تمایل هم چیز خوبی است، اما باید دید ما از چه راهی می‌خواهیم به این تمایل خود پاسخ بدهیم؟

حجت الاسلام والمسلمین پناهیان، که اخیراً کتابی با نام «رهایی از تکبر پنهان» به قلم از او چاپ شده است، شب جمعه در برنامۀ زنده تلویزیونی باران، در گفتگویی پیرامون موضوع تکبر شرکت کرد. بخش‌هایی از آنچه در این گفتگوی تلویزیونی مطرح شد را در ادامه می‌خوانید:

دریافت در قالب PDF در ابعاد A4

دریافت در قالب PDF در ابعاد A5

دریافت فیلم معرفی کتاب "رهایی از تکبر پنهان"

یکی از نیازهای پنهان انسان، «بزرگ شدن» است/ چرا همۀ انسان‌ها دوست دارند بزرگ بشوند؟

  • قبل از اینکه دربارۀ تکبر و بدی آن صحبت کنم، مقدمه‌ای را عرض می‌کنم که در کتاب «رهایی از تکبر پنهان» نیز به آن پرداخته‌ایم. آن مقدمه، دربارۀ نیاز و میل انسان به بزرگ شدن است. یکی از نیازهای پنهان انسان، «بزرگ شدن» است. حتماً دیده‌اید که بچه‌ها، در دوران کودکی دوست دارند کفش بزرگ‌ترها را بپوشند یا اَدای آنها را دربیاورند، یا اینکه دوست دارند زودتر بزرگ شوند، این تمایل تا آخر هم در وجود انسان خواهد ماند، (منتها نحوۀ بروز و ظهورش فرق می‌کند.)  
  • حالا چرا همۀ انسان‌ها دوست دارند بزرگ بشوند؟ چون انسان‌ها برای خدا آفریده شده‌اند و خدا بزرگ است و اینها باید (به نسبت) بزرگ بشوند تا لیاقت دیدار خدا را پیدا کنند و به ملاقات خدا برسند. پس یک کشش ذاتی نسبت به بزرگ شدن در وجود انسان قرار داده شده است لذا همۀ ما بی‌تردید «میل به بزرگ شدن» داریم و اصل این تمایل هم چیز خوبی است، اما باید دید ما از چه راهی می‌خواهیم به این تمایل خود پاسخ بدهیم؟

تکبر یعنی پاسخ دادن ناصحیح به نیاز صحیحِ بزرگ شدن/ اگر بخواهیم به صورت نابجا بزرگ شویم دچار تکبر می‌شویم

  • اگر از راه نامعقولی بخواهیم بزرگ شویم یا اگر بخواهیم برای بزرگ شدن عجله کنیم و شتابزده عمل کنیم، یک آدم متکبر خواهیم شد. لذا انسان خیلی راحت می‌تواند متکبر بشود، چون میل به بزرگ شدن یک کشش طبیعی در وجود انسان است. تکبر یعنی پاسخ دادن ناصحیح به نیاز صحیحِ بزرگ شدن که این نیاز در همۀ انسان‌ها وجود دارد.
  • روایات در باب تکبر و آثار شوم آن بسیار زیاد است. به عنوان نمونه، امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «زشت‌ترین اخلاق‌ها، تکبر است؛ أَقْبَحُ‏ الْخُلُقِ‏ التَّکَبُّر»(غررالحکم/ص188) یعنی در بین همۀ خُلق‌ها تکبر از همه زشت‌تر است. امیرالمؤمنین(ع) در روایت دیگری می‌فرماید: «از کبر بپرهیز، چون کبر بزرگترین گناهان است و دردناکترین عیب‌ها است و حیله ابلیس است؛ إِیَّاکَ وَ الْکِبْرَ فَإِنَّهُ أَعْظَمُ الذُّنُوبِ وَ أَلْأَمُ الْعُیُوبِ وَ هُوَ حِلْیَةُ إِبْلِیس»(غررالحکم/ص166)‏
  • تکبر صفتی است که اگر انسان خودش را رها کند، به صورت طبیعی دچارش می‌شود. درست است که میل به بزرگ شدن در وجود همۀ ما هست اما اگر بخواهیم به صورت نابجا بزرگ شویم دچار تکبر می‌شویم؛ مثلاً خداوند به ما گفته است با سجده کردن بزرگ شوید، حالا اگر ما بخواهیم از راه دیگری مثل به دست آوردن ماشین، خانه یا مقام بزرگ شویم، دچار تکبر می‌شویم. یا به ما گفته شده است که با تواضع کردن، بزرگ شوید ولی ما بخواهیم با مدرک علمی بزرگ شویم، همین می‌شود تکبر. یا اینکه خداوند می‌فرماید «بزرگ شدن تو، به این است که منِ خدا تو را تحویل بگیرم»، اما اگر ما بزرگ شدن خود را در این بدانیم که در چشم مردم بزرگ شویم، باز هم می‌شود تکبر.

تقریباً کسی نمی‌تواند بگوید «من تکبر ندارم»

  • اگر بخواهیم از راه غلط بزرگ شویم یا اینکه در رسیدن به بزرگی عجله کنیم، یعنی باوجود اینکه هنوز بزرگ نشده‌ایم و سعۀ وجودی پیدا نکرده‌ایم ولی خودمان را بزرگ بپنداریم، این می‌شود تکبر. تکبر یک بیماری نسبتاً فراگیر است به حدّی که تقریباً کسی نمی‌تواند بگوید «من تکبر ندارم». لذا همه باید تلاش کنند تکبر را از وجود خودشان خلع کنند.
  • از آنجایی که بذر تکبر در وجود همۀ ما هست لذا وقتی داریم گیاهانِ خوب وجود خود را آبیاری می‌کنیم، خود به خود علف هرزِ تکبر هم آب می‌خورد. مثلاً شما با خواندن نماز شب، می‌خواهید ایمان خودتان را آبیاری کنید، در کنارش علف هرز تکبر هم آب می‌خورد. لذا فردا صبح به خاطر اینکه نماز شب خوانده‌اید، یک کمی هم قیافه می‌گیرید که من توفیق نماز شب پیدا کردم!
  • مثلاً شما با تواضع می‌روید پای کلاس استاد می‌نشینید تا علم یاد بگیرید. اما وقتی یک‌مقدار این کار را انجام می‌دهید، نهال علاقۀ به علم‌آموزی را در وجود خودتان آبیاری کرده‌اید غافل از اینکه در کنارش علف هرز تکبر هم آب خورده است، لذا یک‌دفعه‌ای می‌گویید: «می‌دانی من چند وقت است که پای کلاس فلان استاد نشسته‌ام!» این ناشی از تکبر است.

مرز بین تکبر و عزت را با بصیرتی که ناشی از تقواست، می‌توان تشخیص داد/ آثار عزت با آثار تکبر متفاوت است

  • در کنار تکبر یک مفهوم دیگری هم داریم به نام «حفظ عزت نفس» که ممدوح است ولی مرز بین این دو مفهوم بسیار باریک است و تشخیص اینکه یک رفتار ناشی از تکبر است یا ناشی از عزت نفس، دشوار است. نه تنها دربارۀ تشخیص عزت و تکبر، بلکه در بسیاری مفاهیم دیگر نیز مرزها را فقط می‌توان با یک بصیرتی که ناشی از تقواست، تشخیص داد. مثلاً در اسلام هم جنگ داریم و هم صلح داریم، اما اینکه انسان تشخیص دهد الان وقت جنگ است یا وقت صلح، نیاز به تقوا دارد، و نیاز دارد که خداوند به انسان، فرقان(یعنی بینش جداکنندۀ خوبی‌ها از بدی‌ها) بدهد.
  • البته برای تشخیص عزت از تکبر، ملاک‌هایی نیز وجود دارد، مثلاً اینکه آثار عزت با آثار تکبر متفاوت است. در حفظ عزت، شما قساوت قلب پیدا نمی‌کنید، و حالت بی‌روحی و سردی معنوی به شما دست نمی‌دهد، حتی لطافت روحی شما بیشتر هم می‌شود. در حفظ عزت، خودخواهی شما تقویت نمی‌شود، ولی در تکبر، شما به ظاهر ممکن است تصور کنید که دارید عزت نفس خود را حفظ می‌کنید اما اگر عمیق‌تر نگاه کنید می‌فهمید که دارید خودخواهی خودتان را ارضاء می‌کنید و دارید به طرف مقابل خودتان بی‌رحمی یا بی‌توجهی می‌کنید و این لطافت روح شما از بین می‌برد یا کم می‌کند.
  • به عنوان مثال وقتی امیرالمؤمنین(ع) با عمرو بن عبدود مواجه شد، او به صورت مبارک امیرالمؤمنین(ع) آب دهان پرتاب کرد و خواست به عزت حضرت، لطمه بزند. اما حضرت وقتی او را به قتل رساند، عزت او را حفظ کرد و لباس (زره) او را از تنش بیرون نیاورد. با اینکه همه به ایشان می‌گفتند این حق شماست که به عنوان غنیمت جنگی، زره گران‌قیمت او را از تنش در بیاوری. وقتی رسول خدا(ص) از علی(ع) پرسید: چرا زره او را از تنش در نیاوردی؟ علی(ع) فرمود: او رئیس قبیله بود و رئیس قبیله برای خودش احترامی دارد، (هرچند او رئیس قبیلۀ کفار بوده) لذا خواستم احترامش را حفظ کنم. در اینجا بعد از اینکه عمرو به صورت حضرت آب دهان پرتاب کرد، حضرت از روی تکبر او را نزد، اگر از روی تکبر و هوای نفس او را می‌زد، احیاناً بیرحم می‌شد و زره او را هم از تنش در می‌آورد و احترامش را حفظ نمی‌کرد. معلوم می‌شود که علی(ع) از روی حفظ عزت اسلام و جامعۀ اسلامی با عمرو جنگید نه از روی تکبر، یعنی پای نفسانیت در میان نبود.  

دو ملاک برای تشخیص عزت از تکبر/وقتی برای عزت خودت در مقابل کسی می‌ایستی، نباید بی‌رحم بشوی

  • وقتی شما برای عزت خودت کاری را انجام می‌دهی و در مقابل کسی می‌ایستی، نباید بی‌رحم بشوی، حتی نسبت به همان کسی که می‌خواسته به عزت شما لطمه بزند. و اگر دیدی که بی‌رحم شده‌ای، می‌فهمی که دیگر حفظ عزت مطرح نیست، بلکه تکبر است.
  • یک ملاک دیگر هم برای تشخیص عزت از تکبر، وجود دارد. ما یک عزت شخصی داریم و یک عزت ملی یا همان عزت امت اسلامی است که ناشی از هویت دینی ماست؛ اگر کسی به هویت دینی شما جسارت کرد، یا حتی به هویت انسانی شما جسارت کرد، این فرق می‌کند با وقتی که به هویت شخصی شما جسارت می‌کند. مثلاً اگر کسی شما را نمی‌شناسد و با شما به عنوان «یک انسان»، بد برخورد کند، معنایش این است که اصلاً برای انسان‌ها ارزشی قائل نیست. در اینجا شما می‌توانید به خاطر حفظ عزت انسانی، با او برخورد کنید. یا اینکه کسی به شما به عنوان یک آدم مذهبی توهین کند، اینجا چون به دین شما توهین شده، قضیه با توهین به یک شخص فرق می‌کند.
  • اگر کسی به عزت شخصی شما جسارت کرد، بیشتر جای بخشش دارد اما اگر کسی هویت انسانی یا هویت ملی شما را مورد اهانت قرار دهد، کمتر جای بخشش دارد. البته نمی‌خواهیم این ملاک را به طور قطعی مطرح کنیم، باید در هر موقعیت، شرایط را به دقت مورد بررسی قرار داد.

برخی آثار شوم تکبر/تکبر عقل انسان را زائل می‌کند و مانع فهم و یادگیری می‌شود

  • حالا برخی از آثار شوم تکبر را هم بیان کنیم. یکی از آثار بسیار شوم تکبر این است که عقل انسان را زائل می‌کند و امکان آموزش و یادگیری را از انسان می‌گیرد. امام باقر(ع) می‌فرماید: «مَا دَخَلَ قَلْبَ امْرِئٍ شَیْ‏ءٌ مِنَ الْکِبْرِ إِلَّا نَقَصَ مِنْ عَقْلِهِ مِثْلَ مَا دَخَلَهُ مِنْ ذَلِکَ؛ قَلَّ ذَلِکَ أَوْ کَثُرَ؛ در قلب هر کسی مقداری کبر داخل شود، به همان اندازه از عقلش کاسته می‌شود، کم باشد یا زیاد»(کشف الغمه/2/132) اگر کسی عقلش زائل شود، دیگر از علمش هم نمی‌تواند استفاده کند. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «لَا یَتَعَلَّمُ‏ مَنْ‏ یَتَکَبَّر؛ کسی که تکبر دارد نمی‌تواند چیزی یاد بگیرد(قدرت فراگیری‌اش کم می‌شود)»(غررالحکم/ص773).
  • یکی از آثار تکبر این است که قدرت فهم انسان زائل می‌شود. در آیات قرآن مکرر آمده است؛ آنهایی که سخن پیامبران الهی را قبول نمی‌کردند به خاطر این بود که متکبر بودند. (یَسْمَعُ آیاتِ اللَّهِ تُتْلى‏ عَلَیْهِ ثُمَّ یُصِرُّ مُسْتَکْبِراً کَأَنْ لَمْ یَسْمَعْها؛ جاثیه/8) و(قالَ الَّذینَ لایَرْجُونَ لِقاءَنا لَوْلا أُنْزِلَ عَلَیْنَا الْمَلائِکَةُ أَوْ نَرى‏ رَبَّنا لَقَدِ اسْتَکْبَرُوا فی‏ أَنْفُسِهِمْ وَ عَتَوْا عُتُوًّا کَبیراً؛ فرقان/21) چون متکبر بودند سخن حق پیامبران را نمی‌فهمیدند و قانع نمی‌شدند و مدام دلایل و نشانه‌های مختلف طلب می‌کردند. اما دلیل خواستن‌شان به خاطر این نبود که اهل علم بودند، بلکه به خاطر این بود که اهل تکبر بودند و الا آفتاب که برای روشنایی خودش دلیل نمی‌خواهد «آفتاب آمد دلیل آفتاب» لذا به ما سفارش کرده‌اند با فردِ متکبّر بحث نکنید، او هیچ وقت متقاعد نمی‌شود. امام صادق(ع) می‌فرماید: «کَثِیرٌ مِنْ أَنْوَاعِ‏ الْکِبْرِ یَمْنَعُ‏ مِنِ اسْتِفَادَةِ الْعِلْمِ وَ قَبُولِهِ وَ الِانْقِیَادِ لَه؛ بسیاری از انواع تکبّر مانع از استفاده کردن از علم و قبول آن و گردن نهادن به آن می‌شود.»(المصباح الشریعه/ص72)

تکبر باید مخصوصاً از محیط‌های علمی دور شود/ تواضع باعث افزایش رشد علمی خواهد شد

  • با توجه به این اثر تکبر که مانع فهم و یادگیری می‌شود، تکبر باید مخصوصاً از محیط‌های علمی دور شود. اگر من مسئول مدرسه یا دانشگاهی بودم، به جای هر نوع امکانات آموزش و به جای هر اقدامی که بخواهد سطح علمی محصلین را بالا ببرد، اول با آن محصلین همکاری می‌کردم که تکبرشان را پیدا کنند و از بین ببرند. چون اگر کسی تکبر نداشته باشد، از ضعیف‌ترین استادها بیشترین بهره‌ها را می‌برد و از کمترین آگاهی‌ها بیشترین استفاده را خواهد برد و اهل خلاقیت خواهد شد. مثلاً تحلیل بنده دربارۀ دکتر حسابی این است که ایشان از تواضع خودش به خیلی‌ جاها رسیده است.
  • بسیاری از کسانی که استعداد متوسط دارند و خودشان را نابغه نمی‌دانند، فقط اگر به‌اضافه بشوند با تواضع و همۀ تکبر خود را از بین ببرند، خواهید دید که چه ابداعات علمی‌ای را موجب خواهند شد. یعنی تواضع باعث افزایش قدرت تحلیل و رشد علمی خواهد شد. بعضی‌ها در مراحل اولیه تحصیل علم، بانشاط هستند و مدام علم می‌گیرند و داشته‌های علمی خود را بالا می‌برند، اما از یک مرحله‌ای به بعد متوقف می‌شوند و دیگر داشته‌های جدید کسب نمی‌کنند و تحلیل‌های خود را فقط بر اساس داشته‌های فعلی خود انجام می‌دهند، دلیلش هم این است که به داشته‌های خود مغرور شده‌ و دچار تکبر علمی شده‌اند. این معضل، خلاقیت علمی و نقد علمی را در افراد متوقف می‌کند.

از آثار تکبر این است که انسان را از خدا دور می‌کند/ دورترین افراد از خداوند متکبرین هستند

  • یکی دیگر از آثار تکبر این است که انسان را از خدا دور می‌کند. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: از ابلیس عبرت بگیرید که یک لحظه تکبر کرد و عبادت شش‌هزار ساله‌اش از بین رفت (فَاعْتَبِرُوا بِمَا کَانَ مِنْ فِعْلِ اللَّهِ بِإِبْلِیسَ إِذْ أَحْبَطَ عَمَلَهُ الطَّوِیلَ وَ جَهْدَهُ الْجَهِیدَ وَ کَانَ‏ قَدْ عَبَدَ اللَّهَ‏ سِتَّةَ آلَافِ‏ سَنَةٍ لَا یُدْرَى أَ مِنْ سِنِی الدُّنْیَا أَمْ مِنْ سِنِی الْآخِرَةِ عَنْ کِبْرِ سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ؛ نهج‌البلاغه/خطبه 192) یعنی این تکبر ابلیس ظاهراً تکبر زمان‌داری نبود. در مورد سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ برخی گفته‌اند که منظور یک لحظه است، و نه حتی به اندازۀ شصت دقیقه.
  • امام صادق(ع) می‌فرماید که خداوند متعال به حضرت داود فرمود: «همان‌طوری که نزدیک‌ترین مردم به خداوند آدم‌های متواضع هستند، دورترین افراد از خداوند متکبرین هستند؛ کَمَا أَنَّ أَقْرَبَ النَّاس‏ مِنَ اللَّهِ الْمُتَوَاضِعُونَ کَذَلِکَ أَبْعَدُ النَّاسِ مِنَ اللَّهِ الْمُتَکَبِّرُون‏»(کافی/2/123)
  • از آثار آخرتی تکبر هم این است که رسول خدا(ص) می‌فرماید: «مَن ماتَ و فی قَلبِهِ مِثقالُ ذَرَّةٍ مِن کِبرٍ لم یَجِدْ رائحَةَ الجَنَّةِ إلاّ أن یَتوبَ قبلَ ذلکَ؛ کسی که بمیرد و در قلبش ذره‌ای تکبّر باشد، بوی بهشت هم به مشامش نخواهد رسید، مگر اینکه قبلش توبه کند»(امالی شیخ طوسی/ص537) البته می‌گویند این تکبر، تکبر سنگین اعتقادی است نه تکبرهای معمولی بین آدم‌ها، یعنی کسانی که در مقابل حق یا ولی خدا داشته باشند. بدترین جای جهنم هم برای متکبرین است. دردناک‌ترین آیات عذاب آن آیاتی است که به خلود در جهنم و جاودانه بودن عذاب الهی برای بعضی‌ها دلالت دارد. و این عذاب جاودانه برای متکبّرین است: «وَ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ اسْتَکْبَرُوا عَنْها أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ»(اعراف/36)

برخی از شیوه‌های انتقال تکبر در خانه/ تکبر در خانواده، به سادگی می‌تواند به بچه‌ها منتقل شود

  • حالا اجازه بدهید یک‌مقدار شیوه‌های انتقال تکبر در خانواده را ترسیم کرده و برخی را‌ه‌های جلوگیری از آن را بیان کنیم. رابطۀ بین پدر و مادر خیلی برای فرزندان تربیت‌کننده است. حتی چگونگی هر یک از پدر یا مادر آن‌قدر اثر تربیتی ندارد که رابطۀ آنها این‌قدر اثر تربیتی بر روی فرزندان دارد. یعنی خیلی مهم است که زن و مرد در ارتباط با همدیگر چه نقشی را ایفا می‌کنند. اگر مادر در مقابل پدر تکبر کند، یا اگر پدر در مقابل حق تکبر کند و بعداً بچه‌های آنها در مقابل حق، متکبر شدند، تعجب نکنند.
  • در خانواده، به سادگی می‌توان تکبر را به بچه‌ها انتقال داد، مثلاً با قیافه گرفتن پدر و مادر نسبت به همدیگر و یا با تشویق بچه‌ها به برتری‌‌جویی نسبت به دیگران. و اگر تکبر را به بچه‌های خود انتقال دهیم دیگر بچه‌های ما درس‌خوان و چیزفهم نمی‌شوند و عقل آنها زائل می‌شود و اگر هم چیزی بفهمند دیگر نمی‌توانند از آن استفاده کنند.

یکی از وجوه تکبر این است که بخواهی بر دیگری برتری پیدا کنی/ چگونه خانواده‌ها انگیزۀ برتری جویی و تکبر را در فرزندان خود تقویت می‌کنند؟

  • گاهی اوقات پدر و مادرها بچه‌های خود را به سوی تکبر سوق می‌دهند. یکی از وجوه تکبر این است که تو بخواهی بر دیگری برتری پیدا کنی. وقتی پدر و مادر بچه‌ها را به مسابقه و رقابت با شیوۀ متکبرانه دعوت می‌کنند خود به خود آنها را به سوی تکبر سوق داده‌اند. مثلاً می‌گویند: «این کار را بکن تا روی پسر خاله‌ات کم بشود!» یعنی داری به فرزندت می‌گویی که تو باید بر او برتری پیدا کنی، و انگیزۀ حرکت بچۀ خود را تکبر قرار داده‌ای.  
  • امیرلمؤمنین(ع) دربارۀ معنای برتری‌جوی یا «علو در زمین» که در این آیۀ شریفه آمده است: «تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذینَ لا یُریدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ»(قصص/83) چنین می‌فرماید: «اینکه شخصی دوست‌داشته باشد بند کفشش از بند کفش دوستش بهتر باشد؛ إنّ الرَجُل لیُعجِبَهِ أن یَکونَ شراکَ نَعلِهِ‏ أحسَن‏ مِن‏ شراکَ نَعلِ صاحِبِهِ‏»(شرح‌ابن‌ابی‌الحدید/1/202) حالا شما ببینید برخی از ما در این مهمانی‌ها چگونه رفتار می‌کنیم! مثلاً می‌گوییم: «دیدید وقتی به خانه فلانی رفتیم چه سفره‌ای چیده بود؟!» اتفاقاً شما سعی کنید عمداً سفرۀ ضعیفتری نسبت به او بچینید تا خدای نکرده یک موقع برتری‌جویی نباشد. اشکالی ندارد؛ بگذار بگویند: «سفرۀ تو به سفرۀ ما نرسید». در مقابل برتری‌جویی خودتان بایستید.
  • البته اینکه افراد را به رقابت سالم و سبقت گرفتن در خوبی‌ها دعوت کنیم خوب است کما اینکه خداوند می‌فرماید: «فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرات»(مائده/48) اما یکی از شروط رقابت سالم این است که برتری‌جویی نداشته باشیم و نخواهیم با سبقت گرفتن از دیگران آنها را تحقیر کنیم.

در خانه، کسی که بهتر می‌تواند درس تواضع بدهد مادر است/تواضع برای مادر آسان‌تر است چون عاطفه‌اش بیشتر است

  • در خانه باید بساط تکبر را جمع کرد و نقش مادرها در این میان بسیار پررنگ‌تر است. خلقت زن و مرد به گونه‌ای است که خمیرمایه و گِل تواضع مادرها بیشتر از پدرهاست و تواضع برایشان آسان‌تر است. و است. کسی که تواضع برایش آسان‌تر است طبیعتاً مسئولیتش در این زمینه بیشتر است. برای مادر تواضع کردن آسان‌تر است چون عاطفه‌اش بیشتر است و زودتر دلش به رحم می‌آید، لذا راحت‌تر می‌تواند کوتاه بیاید. جایگاه مادر هم این است که از راه عاطفه بر دیگران تأثیرگذار باشد نه از راه تحکم. مادری که می‌تواند به بچه‌اش بگوید: «اگر این کار را بکنی دلم می‌شکند» چه نیازی دارد که از باب تحکم وارد شود و بخواهد سلطانی بکند؟
  • البته در خانه، هم عزت نفس مادر باید حفظ شودو هم عزت پدر باید حفظ شود اما کسی که بهتر می‌تواند درس تواضع بدهد مادر است چون قدرتش در این زمینه زیاد است و اگر مادر اهل تواضع نباشد درس تکبر خیلی بیشتر به فرزندان منتقل می‌شود. و زندگی فرزندان هم خدشه‌دار خواهد شد. مثلاً پسر یا دختر جوانی که تازه ازدواج کرده،‌ دچار مشکل می‌شود؛ چرا؟ چون می‌گوید: «همسرم این حرف را به من زد و به من برخورد!» یعنی از یک حرف همسرش به شدت ناراحت شده و این ناراحتی را تبدیل به کینه کرده و زندگی خود را به هم می‌ریزد. متاسفانه این ناهنجاری‌ها خوب تبلیغ نمی‌شود و مردم نمی‌دانند این‌قبیل رفتارها (که ناشی از تکبر است) چقدر زشت است و چقدر می‌تواند تأثیر بدی داشته باشد. فیلم‌سازها و مبلغین باید اینها را به خوبی نشان دهند و حکمت‌هایش را به مردم منتقل کنند.

یکی از علائم تکبر «رفتار دفاعی» است/ بعضی‌ها حتی به اندازۀ یک جمله هم نمی‌توانند دفاع از خود را به تأخیر بیندازند

  • تکبر یک نوع شتابزدگی در دفاع از خود به انسان می‌دهد. اینکه انسان در گفتگوها و در مقابل سخن دیگران، خیلی زود بخواهد از خودش دفاع کند، بوی تکبر می‌دهد و در روان‌شناسی به آن رفتار دفاعی می‌گویند. می‌توان گفت یکی از علائم تکبر «رفتار دفاعی» است. بعضی‌ها حتی به اندازۀ یک جمله هم نمی‌توانند دفاع از خود را به تأخیر بیندازند. باید سعی کنیم رفتار دفاعی نداشته باشیم، حتی اگر به ما انتقاد تندی کردند همان اول از خودمان دفاع نکنیم. مثلاً اگر دربارۀ ما چیزی گفتند که درست نبود یا حق با ما بود، از همان اول مخالفت نکنیم، یعنی بلافاصله از خودمان دفاع نکنیم، بلکه لااقل بعد از چند جمله یا چند دقیقه از خودمان دفاع کنیم. مثلاً بگوییم: «بله اگر کسی این کار را کرده باشد که خیلی کار زشتی است ولی من این کار را نکردم.»
  • اگر رفتار دفاعی را تحلیل کنید می‌بینید که در زندگی ما چقدر مصادیق رفتار دفاعی زیاد است. مثلاً به بعضی‌ها می‌گویی: «هوا سرد است» می‌گوید: «نه! آخه می‌دانی، فلان‌جا برف آمده و اینجا سرد شده است!» یعنی در واقع دارد حرف ما را تأیید می‌کند اما اولش «نه» می‌گوید. این‌قبیل افراد همه‌اش می‌خواهند «نه» بگویند، حتی آن‌جایی که سخن شما را تأیید می‌کنند اول «نه» می‌گویند.
  • بعضی‌ها هم هستند که در مقام دفاع از خودشان دیگری را تخریب می‌کنند. یعنی قبل از اینکه از خودش دفاع کند(رفتار دفاعی نشان دهد) طرف مقابل خود را تخریب می‌کند و مثلاً می‌گوید «تو خودت خیلی بدتر از این‌ها هستی» یا اینکه برخی از امور پنهانی طرف مقابل را رو می‌کند. و اگر زن و شوهر این کار را در قبال هم انجام دهند نزدیک است که از ولایت خدا خارج شوند.

دو راه برای از بین بردن تکبر: 1. نماز 2.  قبول کردن سخن حق/ فلسفۀ نماز از بین بردن تکبر است

  • راه‌های درمان تکبر چیست؟ در اینجا به طور مختصر دو راه برای از بین بردن تکبر عرض می‌کنم. یکی اینکه هر وقت سخن حق را شنیدیم قبول کنیم. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «من به دنبال خضوع و تواضع گشتم و آن را نیافتم مگر در قبول حق؛ طَلَبْتُ الْخُضُوعَ فَمَا وَجَدْتُ‏ إِلَّا بِقَبُول‏»(جامع‌الاخبار/124) اینکه انسان سخن حق را بپذیرد تواضع او را افزایش می‌دهد و تکبر را از بین می‌برد. هر وقت فهمیدی یک سخن حق است، زود آن را قبول کن.
  • اما راه اساسی برای از بین بردن تکبر چیست؟ اگر تکبر بدترین بیماری انسان است و یک لحظه‌اش می‌تواند انسان را از خدا دور کند حتماً باید برای از بین بردنش مهمترین اقدامات را به ما پیشنهاد داده باشند و همین‌طور هم هست؛ و آن «نماز» است. اصلاً فلسفۀ نماز از بین بردن تکبر است، امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «فَرَضَ اللّه الصَّلَاةَ تَنْزِیهاً عَنِ الْکِبْر؛ خداوند نماز را واجب کرده است برای اینکه کبر انسان از بین برود»(نهج‌البلاغه/حکمت252) اگر نمازمان را خوب بخوانیم تکبرمان واقعاً اصلاح می‌شود. حالا چگونه نماز بخوانیم که تکبر ما از بین برود. مثلاً اینکه معنای سجود را بفهمیم و خودمان را وقتی سر نماز در مقابل خداوند تواضع می‌کنیم، ببینیم. مثلاً بگوییم یک کسی در موقع سجده از ما عکس بگیرد و آن را ببینیم و فکر کنیم. یعنی متوجه این رفتار خودمان باشیم و به معنای آن دقت کنیم.
  • گاهی اوقات نماز به وقت خواندن تکبر آدم را از بین می‌برد. لذا آقای بهجت(ره) می‌فرمودند که نماز اول وقت آدم را به همه‌جا می‌رساند. همان اول وقت خواندنش در زائل کردن تکبر مؤثر است.

دریافت در قالب PDF در ابعاد A4

دریافت در قالب PDF در ابعاد A5

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۲/۱۱
مجید شهشهانی

فیلم، صوت و متن سلسله جلسات یاد خدا (برنامه تلویزیونی یاد خدا - شبکه قرآن) /بروزرسانی شد(تا جلسه دوازدهم)

شناسنامه

  • زمان: چهارشنبه ها ساعت 19
  • مکان: شبکه قرآن سیما
  • موضوع سخنرانی: یاد خدا

 

جلسه اول

جلسه دوم

  • متن [مشاهده سریع: اینجا | دریافت A5 | A4 :PDF]
  • صوت [دانلود  | بشنوید]
  • فیلم [ ببینید ]

جلسه سوم

  • متن [مشاهده سریع: اینجا | دریافت A5 | A4 :PDF]
  • صوت [دانلود  | بشنوید]
  • فیلم [ ببینید ]

جلسه چهارم

  • متن [مشاهده سریع: اینجا | دریافت A5 | A4 :PDF]
  • صوت [دانلود  | بشنوید]
  • فیلم [ ببینید ]

جلسه پنجم

  • متن [مشاهده سریع: اینجا | دریافت A5 | A4 :PDF]
  • صوت [دانلود  | بشنوید]
  • فیلم [ ببینید ]

جلسه ششم

  • متن [مشاهده سریع: اینجا | دریافت A5 | A4 :PDF]
  • صوت [دانلود  | بشنوید]
  • فیلم [ ببینید ]

جلسه هفتم

  • متن [مشاهده سریع: اینجا | دریافت A5 | A4 :PDF]
  • صوت [دانلود  | بشنوید]
  • فیلم [ ببینید ]

جلسه هشتم

  • متن [مشاهده سریع: اینجا | دریافت A5 | A4 :PDF]
  • صوت [دانلود  | بشنوید]
  • فیلم [ ببینید ]

جلسه نهم

  • متن [مشاهده سریع: اینجا | دریافت A5 | A4 :PDF]
  • صوت [دانلود  | بشنوید]
  • فیلم [ ببینید ]

جلسه دهم

  • متن [مشاهده سریع: اینجا | دریافت A5 | A4 :PDF]
  • صوت [دانلود  | بشنوید]
  • فیلم [ ببینید ]

جلسه یازدهم

  • متن [مشاهده سریع: اینجا | دریافت A5 | A4 :PDF]
  • صوت [دانلود  | بشنوید]
  • فیلم [ ببینید ]

جلسه دوازدهم

  • متن [مشاهده سریع: اینجا | دریافت A5 | A4 :PDF]
  • صوت [دانلود  | بشنوید]
  • فیلم [ ببینید ]
۱۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۸/۱۱
مجید شهشهانی

در برنامه تلویزیونی «یاد خدا» -1

تقوا‏، ستون خیمه سبک زندگی اسلامی است / مهمترین ویژگی‌های سبک زندگی خوب چیست؟/ اصلاح سبک زندگی، نیازمند ارادۀ جمعی

حجت الاسلام علیرضا پناهیان، چهارشنبه‌ها ساعت 19 تا 20 با حضور در برنامه تلویزیونی «یاد خدا» که به صورت زنده از شبکه قرآن پخش می‌شود، در گفتگوی تلویزیونی با موضوع «یاد خدا» شرکت می‌کند. بخش‌هایی از مطالب مطرح شده در اولین برنامه را در ادامه می‌خوانید:

 

دریافت در قالب PDF در ابعاد A4

دریافت در قالب PDF در ابعاد A5

 

دانلود (7.54 مگابایت)

 

رفتارها صرفاً «محصول» نیستند/ عادت‌های رفتاری، بر طرز تفکر ما  تأثیر می‌گذارد / از نقش سازندۀ رفتار در عقاید و شخصیت خود غافل نشویم

  • ما در مسایل دینی گاهی از اوقات به معارف و اعتقادات دینی آنقدر اهمیت می‌دهیم که اهمیت بُعد رفتاری به فراموشی سپرده می‌شود. این توجه به درون البته در ادبیات فارسی هم زیاد دیده می‌شود مانند این شعر که : «ما درون را بنگریم و حال را/ نی برون را بنگریم و قال را»
  • اعتقاد و تفکر اصالت دارند ولی نباید از نقش سازندۀ رفتار در عقاید و شخصیت خود غافل شویم. عمل برای ایجاد صفات، روحیات و شخصیت انسان بسیار سازنده است. نباید رفتارها را صرفاً به عنوان «محصول» دید، رفتارها می‌توانند روحیات ما را تغییر دهند. اگر به رفتاری عادت کنیم، طرز تفکر ما هم تعیین خواهد شد. رفتار ما صفات درونی ما را تغییر خواهد داد. حتی تا این حدّ که بگوییم: «شما بگو چگونه زندگی می‌کنی، تا معلوم شود چه شخصیتی پیدا کرده‌ای، شما بگو چگونه زندگی می‌کنی، تا معلوم شود چه مقدار ایمان به خدا، قیامت و معاد پیدا کرده‌ای».

چگونه می‌توانیم با رفتارمان، ایمان و اعتقادمان را تقویت کنیم؟/کم اثر بودن اعتقاد‏، با عمل انسان برطرف می‌شود

  • خیلی‌ها می‌پرسند چه کار کنیم که اعتقادمان به معاد افزایش پیدا کند و شوق به بهشت در درون ما قرار بگیرد؟ این افراد اگرچه معتقد به قیامت و بهشت و دوزخ هستند، ولی از این اعتقاد‏، تأثیر زیادی در روح خود احساس نمی‌کنند.
  • فردی از پیامبر اکرم(ص) سؤال کرد: «ای رسول خدا! چرا من مرگ را دوست ندارم؟ پیامبر(ص) پرسیدند آیا مالی داری؟ آن فرد گفت: بله. پیامبر(ص) پرسیدند آیا آن را برای آخرتت پیش فرستاده‌ای؟ گفت: خیر. حضرت فرمودند: به همین دلیل است که مرگ را دوست نداری؛ چون قلب انسان نزد مال و اموالش است؛ جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ مَا لِی یَا رَسُولَ اللَّهِ لَا أُحِبُ‏ الْمَوْتَ‏؟ فَقَالَ‏ لَهُ‏ أَ لَکَ‏ مَالٌ‏؟ قَالَ نَعَمْ. قَالَ فَقَدَّمْتَهُ؟ قَالَ لَا قَالَ فَمِنْ ثَمَّ لَا تُحِبُّ الْمَوْتَ لِأَنَّ قَلْبَ الرَّجُلِ عِنْدَ مَتَاعِهِ» مستدرک الوسلئل/2/95). یعنی اگر شما یک عمل بزرگ و خوب برای آخرت بفرستید، به معاد علاقمند می‌شوید. این حدیث نشان می‌دهد که عمل چه تأثیری بر افزایش ایمان به معاد دارد. مشکل کم اثر بودن اعتقاد‏، با عمل انسان برطرف می‌شود.

بسیاری اوقات «رفتار ما» از  «یادگیری» و «علم ما»  در سازندگی ما مؤثرتر است

  • رفتار کردن، در مقایسه با یادگرفتن، مؤثرتر است. ما آگاهی‌هایی داریم، و همان‌ها برای سعادتمندی ما در مراحل ابتدایی کافی است. این مطلب در مورد ایمان هم درست است. در مرحله اولِ ایمان، وقتی تسلیم می‌شویم و می‌پذیریم که پشت پرده واقعاً خبری هست و عالم باطنی دارد و وراء این ظاهر، خدایی نظاره می‌کند، خداوند می‌فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، ایمان بیاورید؛ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا آمِنُوا»(نساء/136) این ایمان دوم، ایمانی است که در قلب انسان نفوذ می‌کند و به واسطه «عمل» حاصل می‌شود. به عمل باید اهمیت داد. عمل آینده ما را می‌سازد. البته نیت، گرایش‌ها، افکار و آگاهی‌ها نیز مؤثر هستند، ولی گاهی از اوقات اثر علم بسیار کمتر از عمل است.
  • اگر عمل مطابق آگاهی‌های صحیح انجام شود، قدرت روحی شما افزایش پیدا می‌کند. مثلاً برای علاقمند شدن به اهل‌بیت (ع) چه کار باید کرد؟ یک مقدار کتاب خواندن لازم است ولی بیشتر از آن عمل لازم است. این عمل، شخصیت و روحیات شما را به اهل‌بیت (ع) نزدیک خواهد کرد.
  • سبک زندگی در اسلام خیلی اهمیت دارد چون زندگی مجموعه‌ای از رفتارهای ما است؛ مجموعه‌ای از رفتارهای دائمی که به آداب و عادات تبدیل شده‌اند. سبک زندگی اگر چه از عقیده نشأت گرفته است ولی بیش از اینکه به تفکر انسان برگردد، به رفتار و عمل انسان برمی‌گردد؛ خصوصاً رفتاری که دائمی شده است و عادت و برنامه است.

الف) «نماز» یکی از کلیدی‌ترین عناصر سبک زندگی/ تغییر سبک زندگی، اولین دستور دینی برای تربیت فرزند

  • این رفتار که به شدت در روحیه و اندیشه ما مؤثر است، آنقدر اهمیت پیدا می‌کند که اولین دستوری که از هفت سالگی برای تربیت فرزندان داده شده است، امر کردن آنها به نماز خواندن است. یعنی نماز که یکی از کلیدی‌ترین عناصر سبک زندگی است را باید از همان 7 سالگی وارد زندگی کرد. (قال رسول الله(ص) مخاطبا لأولیاء الأطفال: امروا أولادکم بالصلاة و هم أبناء سبع و اضربوهم علیها و هم أبناء عشر؛ عوالی اللآلی/ج1/ص328 و علِّموا أولادَکُمُ الصَّلاةَ إذا بَلَغوا سَبْعا ، و اضرِبُوهُمْ علَیها إذا بَلَغوا عَشْرا؛ کنزالعمال/45330)
  • نماز در طول روز حداقل سه بخش از روز ما را به طور ثابت می‌گیرد و در عین حال خودش سبک زندگی طراحی می‌کند؛ لباس باید پاک باشد، وضو باید بگیریم، موانع وضو را باید برطرف کنیم و همین مقدمات، آنقدر جزئیات دارد که رعایت آن‌ها تأثیر خاصی بر سبک زندگی انسان می‌گذارد.

وقتی قسمتی از سبک زندگی با نماز اصلاح شد، انسان تعادل روحی برای کسب معارف پیدا می‌کند

  • این اهتمام اسلام به نماز خواندن فرزندان، قبل از این است که آموزش عقیدتی جدی یا آگاهی‌های دیگری از محیط به فرزندان ارائه شده باشد. نظر اسلام این است که فعلاً و ابتداءً باید عنصر مهمی به نام نماز در سبک زندگی او وارد شود، بعد از این عمل است که جای اندیشه باز می‌شود. وقتی یک قسمت از سبک زندگی با نماز اصلاح شد، فرزند ما تعادل روحی پیدا می‌کند، و آنگاه می‌توان در مورد سایر معارف دین با او حرف زد. ما هنوز این مسائل را جدی نگرفته‌ایم و مثلاً نماز را به عنوان یک عامل تأثیرگذار در رشد علمی نمی‌دانیم، بلکه فقط برای نماز احترام قائل هستیم.

کدام مدرسه به دانش‌آموزان اعلام می‌کند: اگر نماز نخوانید، نمی‌توانید خوب درس بخوانید؟/شکوفایی همۀ استعدادها نیازمند تعادل روحی است/نماز عامل تعادل روحی

  • کدام مدرسۀ ما به دانش‌آموزان اعلام می‌کند که اگر نماز نخوانید، نمی‌توانید خوب درس بخوانید؟ مدرسه‌ای که چنین مطلبی را بگوید، می‌توان گفت توسط مدیرانی فهمیده اداره می‌شود. با نماز است که می‌توان از تمام استعدادها استفاده کرد. بدون نماز می‌توان از حداقل استعداد استفاده کرد و حتی نمره 20 هم گرفت، ولی حیف است که همۀ استعدادهای دانش‌آموز شکوفا نشود. اگر بخواهیم همه استعدادها شکوفا شود، باید تعادل روحی ایجاد شود که این کار با نماز است.

عادات و آداب رفتاری، کف و سقف پروازی ما را تعیین می‌کند 

  • ما باید به عمل خیلی اهمیت بدهیم. نه تنها عمل‏، بلکه عادات رفتاری هم مهم هستند و نه تنها عادات رفتاری، بلکه آن چیزی که در جامعه تبدیل به آداب شده‌اند هم بسیار مهم هستند. آداب، بسیار مهم هستند و سقف و کف پروازی ما را تعیین می‌کنند. این آداب بخشی از فرهنگ را شکل می‌دهند. اهمیت عمل، اهمیت عادات و اهمیت آداب اجتماعی باعث اهمیت یافتن سبک زندگی از نظر اسلام شده است.

ب) «ادب‏»، یکی از مفاهیم مرتبط با سبک زندگی است

  • چه مفاهیم دیگری را هم‌خانواده یا مترادف سبک زندگی می‌توان در دین سراغ گرفت؟ ادب‏، یکی از مفاهیم مرتبط با سبک زندگی است. امام صادق(ع) می‌فرماید: «بهترین چیزی که پدران و مادران برای فرزندان خود به ارث می‌گذارند، ادب است؛ إِنَّ خَیْرَ مَا وَرَّثَ‏ الْآبَاءُ لِأَبْنَائِهِمُ الْأَدَب‏»(کافی/ج8/ص150)
  • ادب یعنی مجموعه رفتارهایی که به‌هنجار هستند و ما خود را به آن عادت داده‌ایم. ادب‏، حسن خلق را به دنبال دارد. ادب جزء رفتارهای حیاتی و ضروری برای حیات انسان به شمار نمی‌آید، ولی مجموعه مفاهیمی که ذیل آداب مطرح می‌شوند، در سبک زندگی نقش و اثر محوری دارند. اصل غذا خوردن بین انسان‌ها مشترک است ولی اینکه چه غذایی و چه ساعتی و چگونه خورده شود، به آداب مربوط است. آداب عبادی، سبک عبادت ما را تعیین می‌کند. آداب لباس پوشیدن، سبک لباس پوشیدن و همینطور آداب حرف زدن، آداب چیدمان زندگی و ... در آداب تعریف می‌شوند.

ج) تقوا، از دیگر مفاهیم مرتبط با سبک زندگی است/ تقوا‏، ستون خیمه سبک زندگی اسلامی است

  • یکی دیگر از مفاهیم هم‌خانواده یا مترادف با سبک زندگی کلمه کلیدی «تقوا» است که کاملاً با سبک زندگی مرتبط است. چون تقوا، یک رفتار دائمی است که تبدیل به ملکه می‌شود. تقوا که به معنای یک مراقبت دائم است، نه تنها یک عنصر در سبک زندگی است، بلکه به عنوان ستون خیمۀ سبک زندگی اسلامی مطرح است.

د) بسیاری از دستورات دینی نقش مهمی در تعیین سبک زندگی دارند

  • غیر از این دو مفهوم کلی و کلان (یعنی ادب و تقوی)، بسیاری از دستورات دینی در زمینه‌های مختلف، تعیین‌کنندۀ نوع سبک زندگی هستند. به نظر می‌رسد یک دستور کلی در مورد سبک زندگی وجود داشته که این موارد برای پر کردن جزئیات آن دستور کلی هستند. این دستورات به نوعی هستند که سبک زندگی ما را طراحی می‌کنند.

مهمترین ویژگی‌های سبک زندگی خوب و مناسب

  • مجری: یک سبک زندگی خوب و مناسب چه ویژگی‌هایی دارد؟

1. مفید بودن (انطباق با منافع) /اطعام مالی توسط داغدیده، برخلاف سبک زندگی اسلام

  • وقتی یک سبک زندگی شکل می‌گیرد یا طراحی می‌شود، باید به الگویی برسیم که چند ویژگی مهم داشته باشد.
  • یکی از ویژگی‌ها این است که عناصر سبک زندگی باید مفید باشند، نه مضر. نباید عنصری در سبک زندگی ما باشد که ما را از منافع خود دور کند و به ما ضرر بزند. بلکه باید در سبک زندگی به دنبال این باشیم که به خود و دیگران نفع برسانیم.
  • به عنوان مثال، یکی از رسم‌های غلطی که ما داریم این است که وقتی کسی از دنیا می‌رود، در کنار داغ مصیبت و لطمه روحی که برای بازماندگان دارد، یک لطمه مالی هم باید به آنها وارد شود و دیگران را اطعام کند، در حالی که سبک زندگی اسلامی اینطوری نیست. پس اولین ویژگی سبک زندگی خوب این است که باید منطبق با منافع باشد.

2. زیبا بودن‏/ خرج برای عطر

  • دومین ویژگی سبک زندگی خوب این است که باید زیبا باشد و زندگی را دل‌چسب قرار دهد. باید بین این دو ویژگی جمع کرد. نه باید آنقدر منفعت‌پرست شد که هیچ پولی خرج زیبایی نکنیم و مثلاً پول عطر ندهیم و نه اینکه آنچنان به دنبال زیبایی برویم که کار به تجمل بکشد. زیبایی و آراستگی ظاهری در سبک زندگی بسیار مهم است.

3. محبوب بودن

  • عنصر دیگری این است که سبک زندگی باید محبوب انسان باشد. انسان به سبک زندگی‌اش باید عشق بورزد.

4. پُر نشاط بودن/پرخوری شب مانع نشاط روز

  • ویژگی دیگر نشاط آور بودن سبک زندگی است. سبک زندگی باید نشاطی در انسان ایجاد کند که انسان به خدا و نعمت‌های خدا عشق بورزد و با سرزندگی بیشتری به زندگی بپردازد. نباید عاداتی داشته باشیم که نشاط ما را از بین ببرد.
  • به عنوان مثال، مثلاً پرخوری در شب و دیر بیدار شدن صبح که باعث می‌شود در روز و به هنگام کار نشاط لازم را نداشته باشیم، سبک زندگی مناسبی نیست.
  • به عنوان مثال دیگر، در گفتار باید توجه کنیم که چگونه سخن بگوییم که دیگران به نشاط بیایند؛ از کلمات نیش‌دار و کنایه‌آمیز استفاده نکنیم، یا اگر به کسی علاقه داشتیم، به او ابراز کنیم. همۀ این موارد نشان می‌دهد اسلام به دنبال طراحی و تحمیل یک سبک زندگی خشک و تلخ نیست.

برای رسیدن به سبک زندگی صحیح، یک ارادۀ جمعی نیاز است

  • برای رسیدن به سبک زندگی صحیح، یک اراده جمعی نیاز است. همه باید با همدیگر همکاری کنند تا سبک زندگی خودمان را تغییر دهیم. همه باید بنا داشته باشیم که سبک زندگی خود را تغییر دهیم. هم یک اراده و بنای عمومی لازم است و هم یک ارادۀ فردی لازم است. اگر هر فرد تصمیم به اصلاح سبک زندگی خودش داشته باشد‏، در کنار آن عزم جمعی؛ سبک زندگی بهبود پیدا می‌کند.

دریافت در قالب PDF در ابعاد A4

دریافت در قالب PDF در ابعاد A5

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۵/۲۵
مجید شهشهانی

گفتگوی زنده تلویزیونی حجت الاسلام پناهیان با موضوع سبک زندگی

به گزارش بیان معنوی، حجت الاسلام علیرضا پناهیان فردا (چهارشنبه) در گفتگو زنده تلویزیونی با موضوع "سبک زندگی" حضور خواهد یافت. این گفتگو در برنامه "یاد خدا" از شبکه قرآن فردا (چهارشنبه 23 مرداد) از ساعت 19 تا 20 به طور زنده پخش خواهد شد.

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۵/۲۲
بیان معنوی

گفتگوی زنده تلویزیونی حجت الاسلام پناهیان در روز شهادت مولای متقیان

به گزارش بیان معنوی، حجت الاسلام علیرضا پناهیان فردا (سه شنبه) مصادف با سالروز شهادت امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) از ساعت 11:30 تا اذان ظهر در گفتگوی زنده تلویزیونی در ویژه برنامه "حلقه وصل" شبکه قرآن حضور خواهد یافت.

 

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۵/۰۷
مجید شهشهانی
حضورپناهیان درگفتگوی زنده تلویزیونی باموضوع انتخابات/امشب (١٨ خرداد) ساعت٢٢-شبکه٥

حجت الاسلام پناهیان امروز(١٨ خرداد) در گفتگوی زنده تلویزیونی با موضوع انتخابات حضور خواهد داشت. این گفتگو در برنامه شب آفتابی از شبکه ۵ ،امشب از ساعت ۲۲ تا ۲۳ به طور زنده پخش خواهد شد.

با توجه به پایان یافتن مناظره های تلویزیونی نامزدها، به نظر می رسد ارزیابی مواضع نامزدها در مناظره ها و نیز نحوه برگزاری مناظره ها از جمله موضوعات مورد گفتگو در این برنامه زنده تلویزیونی باشد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۳/۱۸
مجید شهشهانی
حجت الاسلام پناهیان در گفتگوی زندۀ تلویزیونی عنوان کرد

چرایی اهمیت «اخلاق در سیاست» از نگاه امیرالمؤمنین(ع): مردم به مسئولین خود شبیه‌تر هستند تا به پدر و مادرهای خود/ اثر بداخلاقی مسئولین در بی‌انصافی یک مغازه‌دار یا بی‌ادبی یک محصل / اولین فضای رقابت انتخاباتی سالم در انتخابات «مجلس نهم» بود

 

حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان شب گذشته در یک گفتگوی تلویزیونی با موضوع «اخلاق انتخاباتی» که به صورت زنده از استدیوی برنامۀ راه سوم شبکه دوم سیما پخش می‌شد، شرکت کرد.

در ادامه گزیده‌ای از آنچه این استاد حوزه و دانشگاه در این گفتگو مطرح کرد را می‌خوانید:

چرا در عرصۀ سیاست، اخلاق اهمیت دارد؟ / زیرا مردم به امرای خود شبیه‌تر هستند تا به پدر و مادرهای خود

  • در عرصۀ سیاست اخلاق خیلی اهمیت دارد و این اهمیت در عرصۀ انتخابات بیشتر می‌شود. اما چرا در عرصۀ سیاست، اخلاق اهمیت دارد؟ برای پاسخ دادن به این سؤال، یک پرسش مطرح می‌کنم؛ به نظر شما پدر و مادرها نقش عمیق‌تری در تربیت انسان‌ها دارند یا مسئولین جامعه؟ معمولاً مردم می‌گویند که نقش پدر و مادرها بیشتر است ولی امیرالمؤمنین(ع) در روایتی عکس این مطلب را بیان می‌کنند. ایشان می‌فرمایند: «مردم به امرای خود شبیه‌تر هستند تا به پدر و مادرهای خود؛ النَّاسُ‏ بِأُمَرَائِهِمْ‏ أَشْبَهُ‏ مِنْهُمْ بِآبَائِهِم» (تحف العقول/ص208) این نشان می‌دهد که نقش تربیتی و اخلاقی مسئولین جامعه فوق‌العاده بالاست. متاسفانه در افکار عمومی جامعه و حتی بین خود مسئولین توجه چندانی به این موضوع نمی‌شود.

کوچک‌ترین بداخلاقی مسئولین اثر خود را در دامنۀ جامعه نشان می‌دهد/ اثر بداخلاقی مسئولین در بی‌انصافی یک مغازه‌دار یا روابط محصل با معلم

  • متأسفانه یک مسئول مملکتی برای خودش نقش«مربی اخلاقی جامعه» قائل نیست. حتی کسانی که مسئول سیاسی نیستند ولی در معرض مسئولیت هستند، مانند لیدرهای سیاسی یا افراد صاحب‌نفوذ جامعه نیز از باید این نقش مربی اخلاق را برای خودشان قائل باشند.
  • کوچک‌ترین اتفاق خلاف اخلاق مانند لجبازی یا بی‌ادبی، اگر بین چند نفر از مسئولین صورت بگیرد یک‌دفعه‌ای اثر خودش را در دامنۀ جامعه نشان می‌دهد و مثلاً باعث می‌شود که یک محصل سر کلاس با معلم خودش برخورد نادرستی داشته باشد، یا یک خانمی حجاب خودش را رعایت نکند، یا یک مغازه‌دار غیرمنصافنه خرید و فروش کند و ... یک‌دفعه‌ای همه به هم می‌ریزند. مطالعۀ میدانی این مسأله هم خیلی سخت است که انسان بخواهد بفهمد کدام‌یک از بداخلاقی‌های بدنۀ جامعه مربوط به کدام‌یک از بداخلاقی‌های سیاسیون بوده است.
  • وقتی یک جایی از سوی مسئولین یک بداخلاقی صورت گرفت همین موجب می‌شود یک نوع بداخلاقی در میان مردم رواج پیدا ‌کند. این مسأله ربطی به جامعۀ دینی یا نگاه دینی ما ندارد. چه جامعه‌ای دینی باشد و چه دینی نباشد این قاعده در آن جامعه وجود دارد. لذا حتی در جوامع غربی نیز تا حدی اخلاق سیاسی را رعایت می‌کنند و سعی می‌کنند برخی بداخلاقی‌ها در میان مسئولینشان دیده نشود. چون اثرش را در جامعه می‌دانند و می‌فهمند که با وجود بداخلاقی‌ بین سیاسیون، دیگر نمی‌توانند جامعه را اداره کنند.

مسئولین سیاسی باید خودشان را مربیان اخلاقی جامعه بدانند/ مردم باید بدانند که اخلاقی بودن یک مسئول چقدر در تربیت فرزندانشان تأثیر دارد

  • مسئولین سیاسی باید خودشان را مربیان اخلاقی جامعه بدانند. این هنوز در بین مسئولین ما جانیافتاده است. داشتن چنین انتظاری از مسئولین هم هنوز در میان مردم جامعه جا نیافتاده است. زیرا مردم هم باید بدانند که چقدر اخلاقی بودن یک مسئول در تربیت فرزندانشان تأثیر دارد.

مسئولین باید اوج قله‌های اخلاق را به نمایش بگذارند/ زیرا الگو هستند

  • مسئولین سیاسی نه تنها باید رعایت اخلاق را بکنند و از بداخلاقی پرهیز کنند بلکه باید اوج قله‌های اخلاق را به نمایش بگذارند. باید به عنوان الگوی اخلاق جامعه باشند. طبیعتاً کسی که مثل و شبیه ما باشد الگوی ما نخواهد بود، او باید خیلی جلوتر از ما باشد تا بتواند الگوی ما قرار گیرد.

 

خیلی از سیاسیون ما اذعان به خوبی‌های طرف مقابل را یک ریسک می‌دانند!

  • به عنوان مثال اگر یک مسئول مملکتی از نظر سیاسی در یک گروهی قرار داشته باشد اما وقتی می‌خواهد از گروه مقابل خودش انتقاد کند، اول خوبی‌های گروه مقابلش را بگوید و بعداً انتقاد خود را مطرح کند، همه خواهند گفت که او انسان بانصاف و بااخلاقی است.
  • متاسفانه خیلی از سیاسیون ما تصور می‌کنند اگر بخواهند قبل از انتقاد از طرف مقابلشان، ابتدا خوبی‌های او را بگویند این یک ریسک است و میدان را از دست می‌دهند! در حالی که این تصور اشتباهی است.

اعتلای جامعه از هر بُعد مبتنی بر اعتلای اخلاقی جامعه است

  • بالاخره هدف نهایی از انتخابات و کل ساختار نظام جمهوری اسلام، «اعتلای جامعه» است و اعتلای جامعه از هر بُعد مبتنی بر اعتلای اخلاقی جامعه است. از نظر صنعت، کشاورزی و خدمات و از هر جهت دیگری، آیا بدون اخلاق می‌توان جامعه را اداره کرد؟ حتی کشورهای غربی هم که به اخلاق زیاد بها نمی‌دهند، به یک مقدار حداقلی از اخلاق در سیاست پایبند هستند و سیاسیون آنها یک مقدار اخلاق را رعایت می‌کنند.

ما اخلاق سیاسی خودمان را باید طوری رعایت کنیم که شبیه غرب نباشیم

  • البته در غرب بداخلاقی‌های سیاسی زیادی هم وجود دارد. آنجا بسیاری از موازین اخلاقی را در عرصۀ سیاست رعایت نمی‌کنند. در آنجا به راحتی مردم را فریب می‌دهند و به مردم وعده‌های دروغ می‌دهند. مثلاً در آمریکا وعدۀ تغییر می‌دهند ولی بعد از رسیدن به قدرت آن تغییر را ایجاد نمی‌کنند. برخی سیاسیون غربی به راحتی همدیگر را به اموری متهم می‌کنند که خودشان هم از آن اتهام برخوردار هستند.
  • در مورد فضیلت غرب و اخلاق‌مداری آنها نباید دچار اشتباه بشویم و برای غرب فضیلت‌ و اخلاق زیادی قائل شویم. ما اخلاق سیاسی خودمان را باید طوری رعایت کنیم که شبیه غرب نباشیم. نباید اعتماد به نفس ملی خودمان را از دست بدهیم. نباید اعتمادمان به فرهنگ خود را از دست بدهیم.

رعایت اخلاق انتخاباتی با سیاه و سفید کردن رقیب پدید نمی‌آید/ احزاب، گروه‌ها و کاندیداها نباید سیاه و سفید کنند

  • بعضی‌ها تصور می‌کنند که شور انتخاباتی با سیاه و سفید کردن پدید می‌آید. این تصور کاملاً اشتباهی است. برخی از جریان‌های سیاسی داخل کشور ما زمانی که می‌خواستند رو بیایند به رقیب خودشان می‌گفتند: «اینها طالبانی هستند!» و به این شکل فضا را سیاه و سفید می‌کردند. در چنین فضایی یک شور انتخاباتی کاذبی پدید می‌آید. ولی در همان سال‌هایی که بعضی‌ها از این روش برای ایجاد شور انتخاباتی استفاده کردند دیدیم که در سال‌های بعد، اتفاقاً مشارکت مردم کاهش پیدا کرد.
  • اگر می‌خواهیم اخلاق در انتخابات رعایت شود، همه از جمله احزاب و گروه‌ها و خود کاندیداها نباید سیاه و سفید کنند. باید نظر خودشان را بگویند و بقیه را به خود مردم واگذار کنند.

اولین فضای رقابت انتخاباتی سالم در انتخابات «مجلس نهم» بود

  • در انتخابات دور نهم مجلس شورای اسلامی (انتخابات اسفند 90) شاید برای اولین بار بود که ما یک فضای رقابت انتخاباتی سالم را شاهد بودیم. طوری که در میان مردم، چند نفر که سلایق مختلفی داشتند و به کاندیداهای متفاوتی رأی می‌دادند، دور یک سفره می‌نشستند و هیچ کدام هم دیگری را تکفیر نمی‌کرد. لذا انتخابات خیلی خوبی بود. علی‌رغم اینکه خیلی‌ها می‌گفتند که در آن انتخابات چون تشنج‌های سیاسی که طبیعتاً زمینۀ بداخلاقی است وجود ندارد، لذا مشارکت کم می‌شود، اما دیدیم که یکی از پرشورترین انتخابات‌های مجلس در تاریخ انقلاب بود، با وجود اینکه دو لیست اصلی تفاوت‌های زیادی با هم نداشتند. یعنی رقابت خوبی ایجاد شد، بدون اینکه دشمنی ایجاد شود.
  • انتخابات آتی ریاست جمهوری نیز دارد به همین سمت پیش می‌رود. رنگ‌های سیاسیِ تشنج آفرین خودشان را کم‌رنگ کرده‌اند و فضای خوبی ایجاد شده است.

نباید تصور کرد که شور انتخاباتی و حماسۀ سیاسی فقط در صورتی پدید می‌آید که دو طرف دشمن همدیگر باشند

  • نباید تصور کرد که شور انتخاباتی فقط در صورتی پدید می‌آید که دو نفر که دشمن همدیگر هستند وارد انتخابات شوند، یا اینکه یک نفر اساساً ارزش‌های نظام یا قانون اساسی را قبول نداشته باشد و دیگری بخواهد بر ارزش‌ها پافشاری کند.
  • باید اختلاف‌های اساسی را در فضای سیاسی رقیق کنیم. کما اینکه در این انتخابات این فضا به وجود آمده و بالاخره یک نزدیکی و قرابتی در مسائل اصولی و اساسی بین کاندیداها وجود دارد.

رقابت در انتخابات نباید رقابت بین انقلابی و ضد انقلابی باشد

  • رقابت در انتخابات نباید رقابت بین انقلابی و ضد انقلابی باشد. رقابت باید بین درصد کمی از تفاوت باشد. مثلاً یک نفر از نظر فرهنگی قوی‌تر است، نفر دیگری از نظر اقتصادی قوی‌تر است. نفر دیگر از نظر مدیریت قوی‌تر است. و مردم بین اینها انتخاب می‌کنند و به این شکل رقابت هم به خوبی شکل می‌گیرد.
  • این اشتباه است که تصور کنیم رقابت فقط در صورت دشمنی دو نفر شکل می‌گیرد؛ مگر زمین فوتبال است که حتماً باید یک نفر دیگری را بزند و پیروز از زمین بیرون برود؟! انتخابات مجلس نهم این‌گونه نبود و رقابت سالمی بود، این انتخابات نیز اگر کسانی فضا خراب‌ نکنند، انشاءالله رقابت سالمی خواهیم داشت.

کاندیداها علی‌غم اختلاف نظر، به یکدیگر احترام می‌گذارند

  • در این انتخابات نیز رنگ‌های مختلفی وجود دارد که هر کدام یک محسناتی دارند و یک عیوبی دارند. هیچ کس هم نمی‌آید بنیاد نظام اسلامی را زیر سؤال ببرد و بگوید ما باید غربی بشویم، (مثل سخنی که در دوره‌های قبل گفته شده بود) و هیچ کس هم دیگری را متهم به دزدی نمی‌کند(مثل سخنی که قبلاً مطرح شده بود). الان کاندیداها احترام نسبت به یکدیگر را رعایت می‌کنند، علی‌رغم اینکه اختلاف‌ نظرهایی با هم دارند. و ما هم با نگاه به همین اختلاف نظرها اصلح را تشخیص می‌دهیم.

مبنای اخلاقی شدن انتخابات این است که اساساً تفاوت زیادی از نظر مبانی نظری بین کاندیداها نباشد

مبنای اخلاقی شدن انتخابات این است که اساساً تفاوت زیادی بین کاندیداها از نظر مبانی نظری و تئوریک نباشدکه مثلاً بعضی‌ها بخواهند ضد انقلاب یا دشمنان خارجی را پشت سر خودشان بیاورند و برخی بخواهند مردم را پشت سر خودشان بیاورند و بعد جنگ انقلابی و ضد انقلابی شکل بگیرد و طبیعتاً مبنای بداخلاقی هم خواهد شد.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۳/۰۶
مجید شهشهانی