علیرضا پناهیان

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رهایی از تکبر پنهان» ثبت شده است

خبرگزاری فارس به نقل از وبلاگ بیدارها

آنچه آینه‌ها نشان می‌دهند دروغ نیست!

آنچه در کتاب «رهایی از تکبر پنهان» مورد توجه قرار می‌گیرد این است که حتی بسیاری از ویژگی‌های به ظاهر مثبت و اعمال حسنه ما نیز در خدمت تکبر پنهان ما هستند حتی تواضع و اخلاص ما!

به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس وبلاگ بیدارها نوشت: یکی از بهترین کتاب‌های اخلاقی که شاید به جرأت بتوان گفت یکی از شجاعانه‌ترین کتاب‌های حمله به حب نفس انسان، کتاب «رهایی از تکبر پنهان» استاد پناهیان است که البته این اثر جزو معدود آثار نوشتاری این استاد است. روزی که این کتاب را شروع به خواندن کردم شاید فکر نمی‌کردم که برخی حرکات ریز و به ظاهر کوچک ما که آن را جزو حقوق مسلم و ارکان شخصیت خود می‌دانیم از خطرناک‌ترین و رذیله‌ترین ویژگی‌های انسانی باشد که می‌تواند حتی انسان را به مقابله و سرپیچی در برابر پروردگار عالم هم بکشاند و وقتی خواندم دیدم ما که نه به اندازه شیطان رجیم عبادت کرده‌ایم (6000 سال) و نه آنقدر ابتدا در دستگاه الهی مقرب بوده‌ایم سرانجام ذره‌ای تکبر 6 هزار  سال عبادت و بندگی را به باد داد و لحظه‌ای سرپیچی و تکبر او را کاملاً از رحمت الهی محروم کرد.

در ادامه باید بگویم که قصد این نیست که شرح کتاب گفته شود و تنها به چند نقطه شاخص اشاره و بسنده می‌شود تا مخاطب پس از مطالعه به ابعاد مهم‌تر کتاب دست یابد.

اما آنچه بسیار در این کتاب جلب توجه می‌کند این است که حتی بسیاری از ویژگی‌های به ظاهر مثبت و اعمال حسنه ما نیز در خدمت تکبر پنهان ما هستند حتی تواضع و اخلاص ما!

مهم‌ترین ویژگی این صفت پنهانی بودن آن است و اکنون یک سوال از شما و خودم می‌پرسم آیا شما آدم متکبری هستید؟ و خود شما انصافاً پس از مطالعه کتاب باز هم این سوال را جواب بدهید شاید جواب بسیار متفاوت باشد!

و نکته دیگر اینکه برای یافتن این صفت در خودمان باید تنها و تنها از خودمان شروع کنیم و مصداق بارز شعر: آینه چو بنمود خطا خود شکن آیینه شکستن خطاست؛ شویم چرا که اگر این نشود معمولاً ابتدا و فی نفسه به دنبال اصلاح دیگران و حتی بعضاً جهان پیرامون خود هستیم و خود را قهرمان و فرشته نجات دیگران می‌دانیم و بعد هم سری به خودمان می‌زنیم.

منبع: خبرگزاری فارس

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۳/۰۴
مجید شهشهانی

گفتگوی زنده تلویزیونی در شبکه قرآن

تکبر یعنی پاسخ ناصحیح به نیاز صحیحِ بزرگ شدن/ تکبر عقل انسان را زائل می‌کند و مانع فهم و یادگیری می‌شود/ چگونه ­­تفاوت تکبر با عزت را تشخیص دهیم؟/ چگونه والدین به سادگی تکبر را به بچه‌ها منتقل می‌کنند؟ / در خانه، کسی که بهتر می‌تواند درس تواضع بدهد مادر است، چون عاطفه‌اش بیشتر است

پناهیان: حالا چرا همۀ انسان‌ها دوست دارند بزرگ بشوند؟ چون انسان‌ها برای خدا آفریده شده‌اند و خدا بزرگ است و اینها باید (به نسبت) بزرگ بشوند تا لیاقت دیدار خدا را پیدا کنند و به ملاقات خدا برسند. پس یک کشش ذاتی نسبت به بزرگ شدن در وجود انسان قرار داده شده است لذا همۀ ما بی‌تردید «میل به بزرگ شدن» داریم و اصل این تمایل هم چیز خوبی است، اما باید دید ما از چه راهی می‌خواهیم به این تمایل خود پاسخ بدهیم؟

حجت الاسلام والمسلمین پناهیان، که اخیراً کتابی با نام «رهایی از تکبر پنهان» به قلم از او چاپ شده است، شب جمعه در برنامۀ زنده تلویزیونی باران، در گفتگویی پیرامون موضوع تکبر شرکت کرد. بخش‌هایی از آنچه در این گفتگوی تلویزیونی مطرح شد را در ادامه می‌خوانید:

دریافت در قالب PDF در ابعاد A4

دریافت در قالب PDF در ابعاد A5

دریافت فیلم معرفی کتاب "رهایی از تکبر پنهان"

یکی از نیازهای پنهان انسان، «بزرگ شدن» است/ چرا همۀ انسان‌ها دوست دارند بزرگ بشوند؟

  • قبل از اینکه دربارۀ تکبر و بدی آن صحبت کنم، مقدمه‌ای را عرض می‌کنم که در کتاب «رهایی از تکبر پنهان» نیز به آن پرداخته‌ایم. آن مقدمه، دربارۀ نیاز و میل انسان به بزرگ شدن است. یکی از نیازهای پنهان انسان، «بزرگ شدن» است. حتماً دیده‌اید که بچه‌ها، در دوران کودکی دوست دارند کفش بزرگ‌ترها را بپوشند یا اَدای آنها را دربیاورند، یا اینکه دوست دارند زودتر بزرگ شوند، این تمایل تا آخر هم در وجود انسان خواهد ماند، (منتها نحوۀ بروز و ظهورش فرق می‌کند.)  
  • حالا چرا همۀ انسان‌ها دوست دارند بزرگ بشوند؟ چون انسان‌ها برای خدا آفریده شده‌اند و خدا بزرگ است و اینها باید (به نسبت) بزرگ بشوند تا لیاقت دیدار خدا را پیدا کنند و به ملاقات خدا برسند. پس یک کشش ذاتی نسبت به بزرگ شدن در وجود انسان قرار داده شده است لذا همۀ ما بی‌تردید «میل به بزرگ شدن» داریم و اصل این تمایل هم چیز خوبی است، اما باید دید ما از چه راهی می‌خواهیم به این تمایل خود پاسخ بدهیم؟

تکبر یعنی پاسخ دادن ناصحیح به نیاز صحیحِ بزرگ شدن/ اگر بخواهیم به صورت نابجا بزرگ شویم دچار تکبر می‌شویم

  • اگر از راه نامعقولی بخواهیم بزرگ شویم یا اگر بخواهیم برای بزرگ شدن عجله کنیم و شتابزده عمل کنیم، یک آدم متکبر خواهیم شد. لذا انسان خیلی راحت می‌تواند متکبر بشود، چون میل به بزرگ شدن یک کشش طبیعی در وجود انسان است. تکبر یعنی پاسخ دادن ناصحیح به نیاز صحیحِ بزرگ شدن که این نیاز در همۀ انسان‌ها وجود دارد.
  • روایات در باب تکبر و آثار شوم آن بسیار زیاد است. به عنوان نمونه، امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «زشت‌ترین اخلاق‌ها، تکبر است؛ أَقْبَحُ‏ الْخُلُقِ‏ التَّکَبُّر»(غررالحکم/ص188) یعنی در بین همۀ خُلق‌ها تکبر از همه زشت‌تر است. امیرالمؤمنین(ع) در روایت دیگری می‌فرماید: «از کبر بپرهیز، چون کبر بزرگترین گناهان است و دردناکترین عیب‌ها است و حیله ابلیس است؛ إِیَّاکَ وَ الْکِبْرَ فَإِنَّهُ أَعْظَمُ الذُّنُوبِ وَ أَلْأَمُ الْعُیُوبِ وَ هُوَ حِلْیَةُ إِبْلِیس»(غررالحکم/ص166)‏
  • تکبر صفتی است که اگر انسان خودش را رها کند، به صورت طبیعی دچارش می‌شود. درست است که میل به بزرگ شدن در وجود همۀ ما هست اما اگر بخواهیم به صورت نابجا بزرگ شویم دچار تکبر می‌شویم؛ مثلاً خداوند به ما گفته است با سجده کردن بزرگ شوید، حالا اگر ما بخواهیم از راه دیگری مثل به دست آوردن ماشین، خانه یا مقام بزرگ شویم، دچار تکبر می‌شویم. یا به ما گفته شده است که با تواضع کردن، بزرگ شوید ولی ما بخواهیم با مدرک علمی بزرگ شویم، همین می‌شود تکبر. یا اینکه خداوند می‌فرماید «بزرگ شدن تو، به این است که منِ خدا تو را تحویل بگیرم»، اما اگر ما بزرگ شدن خود را در این بدانیم که در چشم مردم بزرگ شویم، باز هم می‌شود تکبر.

تقریباً کسی نمی‌تواند بگوید «من تکبر ندارم»

  • اگر بخواهیم از راه غلط بزرگ شویم یا اینکه در رسیدن به بزرگی عجله کنیم، یعنی باوجود اینکه هنوز بزرگ نشده‌ایم و سعۀ وجودی پیدا نکرده‌ایم ولی خودمان را بزرگ بپنداریم، این می‌شود تکبر. تکبر یک بیماری نسبتاً فراگیر است به حدّی که تقریباً کسی نمی‌تواند بگوید «من تکبر ندارم». لذا همه باید تلاش کنند تکبر را از وجود خودشان خلع کنند.
  • از آنجایی که بذر تکبر در وجود همۀ ما هست لذا وقتی داریم گیاهانِ خوب وجود خود را آبیاری می‌کنیم، خود به خود علف هرزِ تکبر هم آب می‌خورد. مثلاً شما با خواندن نماز شب، می‌خواهید ایمان خودتان را آبیاری کنید، در کنارش علف هرز تکبر هم آب می‌خورد. لذا فردا صبح به خاطر اینکه نماز شب خوانده‌اید، یک کمی هم قیافه می‌گیرید که من توفیق نماز شب پیدا کردم!
  • مثلاً شما با تواضع می‌روید پای کلاس استاد می‌نشینید تا علم یاد بگیرید. اما وقتی یک‌مقدار این کار را انجام می‌دهید، نهال علاقۀ به علم‌آموزی را در وجود خودتان آبیاری کرده‌اید غافل از اینکه در کنارش علف هرز تکبر هم آب خورده است، لذا یک‌دفعه‌ای می‌گویید: «می‌دانی من چند وقت است که پای کلاس فلان استاد نشسته‌ام!» این ناشی از تکبر است.

مرز بین تکبر و عزت را با بصیرتی که ناشی از تقواست، می‌توان تشخیص داد/ آثار عزت با آثار تکبر متفاوت است

  • در کنار تکبر یک مفهوم دیگری هم داریم به نام «حفظ عزت نفس» که ممدوح است ولی مرز بین این دو مفهوم بسیار باریک است و تشخیص اینکه یک رفتار ناشی از تکبر است یا ناشی از عزت نفس، دشوار است. نه تنها دربارۀ تشخیص عزت و تکبر، بلکه در بسیاری مفاهیم دیگر نیز مرزها را فقط می‌توان با یک بصیرتی که ناشی از تقواست، تشخیص داد. مثلاً در اسلام هم جنگ داریم و هم صلح داریم، اما اینکه انسان تشخیص دهد الان وقت جنگ است یا وقت صلح، نیاز به تقوا دارد، و نیاز دارد که خداوند به انسان، فرقان(یعنی بینش جداکنندۀ خوبی‌ها از بدی‌ها) بدهد.
  • البته برای تشخیص عزت از تکبر، ملاک‌هایی نیز وجود دارد، مثلاً اینکه آثار عزت با آثار تکبر متفاوت است. در حفظ عزت، شما قساوت قلب پیدا نمی‌کنید، و حالت بی‌روحی و سردی معنوی به شما دست نمی‌دهد، حتی لطافت روحی شما بیشتر هم می‌شود. در حفظ عزت، خودخواهی شما تقویت نمی‌شود، ولی در تکبر، شما به ظاهر ممکن است تصور کنید که دارید عزت نفس خود را حفظ می‌کنید اما اگر عمیق‌تر نگاه کنید می‌فهمید که دارید خودخواهی خودتان را ارضاء می‌کنید و دارید به طرف مقابل خودتان بی‌رحمی یا بی‌توجهی می‌کنید و این لطافت روح شما از بین می‌برد یا کم می‌کند.
  • به عنوان مثال وقتی امیرالمؤمنین(ع) با عمرو بن عبدود مواجه شد، او به صورت مبارک امیرالمؤمنین(ع) آب دهان پرتاب کرد و خواست به عزت حضرت، لطمه بزند. اما حضرت وقتی او را به قتل رساند، عزت او را حفظ کرد و لباس (زره) او را از تنش بیرون نیاورد. با اینکه همه به ایشان می‌گفتند این حق شماست که به عنوان غنیمت جنگی، زره گران‌قیمت او را از تنش در بیاوری. وقتی رسول خدا(ص) از علی(ع) پرسید: چرا زره او را از تنش در نیاوردی؟ علی(ع) فرمود: او رئیس قبیله بود و رئیس قبیله برای خودش احترامی دارد، (هرچند او رئیس قبیلۀ کفار بوده) لذا خواستم احترامش را حفظ کنم. در اینجا بعد از اینکه عمرو به صورت حضرت آب دهان پرتاب کرد، حضرت از روی تکبر او را نزد، اگر از روی تکبر و هوای نفس او را می‌زد، احیاناً بیرحم می‌شد و زره او را هم از تنش در می‌آورد و احترامش را حفظ نمی‌کرد. معلوم می‌شود که علی(ع) از روی حفظ عزت اسلام و جامعۀ اسلامی با عمرو جنگید نه از روی تکبر، یعنی پای نفسانیت در میان نبود.  

دو ملاک برای تشخیص عزت از تکبر/وقتی برای عزت خودت در مقابل کسی می‌ایستی، نباید بی‌رحم بشوی

  • وقتی شما برای عزت خودت کاری را انجام می‌دهی و در مقابل کسی می‌ایستی، نباید بی‌رحم بشوی، حتی نسبت به همان کسی که می‌خواسته به عزت شما لطمه بزند. و اگر دیدی که بی‌رحم شده‌ای، می‌فهمی که دیگر حفظ عزت مطرح نیست، بلکه تکبر است.
  • یک ملاک دیگر هم برای تشخیص عزت از تکبر، وجود دارد. ما یک عزت شخصی داریم و یک عزت ملی یا همان عزت امت اسلامی است که ناشی از هویت دینی ماست؛ اگر کسی به هویت دینی شما جسارت کرد، یا حتی به هویت انسانی شما جسارت کرد، این فرق می‌کند با وقتی که به هویت شخصی شما جسارت می‌کند. مثلاً اگر کسی شما را نمی‌شناسد و با شما به عنوان «یک انسان»، بد برخورد کند، معنایش این است که اصلاً برای انسان‌ها ارزشی قائل نیست. در اینجا شما می‌توانید به خاطر حفظ عزت انسانی، با او برخورد کنید. یا اینکه کسی به شما به عنوان یک آدم مذهبی توهین کند، اینجا چون به دین شما توهین شده، قضیه با توهین به یک شخص فرق می‌کند.
  • اگر کسی به عزت شخصی شما جسارت کرد، بیشتر جای بخشش دارد اما اگر کسی هویت انسانی یا هویت ملی شما را مورد اهانت قرار دهد، کمتر جای بخشش دارد. البته نمی‌خواهیم این ملاک را به طور قطعی مطرح کنیم، باید در هر موقعیت، شرایط را به دقت مورد بررسی قرار داد.

برخی آثار شوم تکبر/تکبر عقل انسان را زائل می‌کند و مانع فهم و یادگیری می‌شود

  • حالا برخی از آثار شوم تکبر را هم بیان کنیم. یکی از آثار بسیار شوم تکبر این است که عقل انسان را زائل می‌کند و امکان آموزش و یادگیری را از انسان می‌گیرد. امام باقر(ع) می‌فرماید: «مَا دَخَلَ قَلْبَ امْرِئٍ شَیْ‏ءٌ مِنَ الْکِبْرِ إِلَّا نَقَصَ مِنْ عَقْلِهِ مِثْلَ مَا دَخَلَهُ مِنْ ذَلِکَ؛ قَلَّ ذَلِکَ أَوْ کَثُرَ؛ در قلب هر کسی مقداری کبر داخل شود، به همان اندازه از عقلش کاسته می‌شود، کم باشد یا زیاد»(کشف الغمه/2/132) اگر کسی عقلش زائل شود، دیگر از علمش هم نمی‌تواند استفاده کند. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «لَا یَتَعَلَّمُ‏ مَنْ‏ یَتَکَبَّر؛ کسی که تکبر دارد نمی‌تواند چیزی یاد بگیرد(قدرت فراگیری‌اش کم می‌شود)»(غررالحکم/ص773).
  • یکی از آثار تکبر این است که قدرت فهم انسان زائل می‌شود. در آیات قرآن مکرر آمده است؛ آنهایی که سخن پیامبران الهی را قبول نمی‌کردند به خاطر این بود که متکبر بودند. (یَسْمَعُ آیاتِ اللَّهِ تُتْلى‏ عَلَیْهِ ثُمَّ یُصِرُّ مُسْتَکْبِراً کَأَنْ لَمْ یَسْمَعْها؛ جاثیه/8) و(قالَ الَّذینَ لایَرْجُونَ لِقاءَنا لَوْلا أُنْزِلَ عَلَیْنَا الْمَلائِکَةُ أَوْ نَرى‏ رَبَّنا لَقَدِ اسْتَکْبَرُوا فی‏ أَنْفُسِهِمْ وَ عَتَوْا عُتُوًّا کَبیراً؛ فرقان/21) چون متکبر بودند سخن حق پیامبران را نمی‌فهمیدند و قانع نمی‌شدند و مدام دلایل و نشانه‌های مختلف طلب می‌کردند. اما دلیل خواستن‌شان به خاطر این نبود که اهل علم بودند، بلکه به خاطر این بود که اهل تکبر بودند و الا آفتاب که برای روشنایی خودش دلیل نمی‌خواهد «آفتاب آمد دلیل آفتاب» لذا به ما سفارش کرده‌اند با فردِ متکبّر بحث نکنید، او هیچ وقت متقاعد نمی‌شود. امام صادق(ع) می‌فرماید: «کَثِیرٌ مِنْ أَنْوَاعِ‏ الْکِبْرِ یَمْنَعُ‏ مِنِ اسْتِفَادَةِ الْعِلْمِ وَ قَبُولِهِ وَ الِانْقِیَادِ لَه؛ بسیاری از انواع تکبّر مانع از استفاده کردن از علم و قبول آن و گردن نهادن به آن می‌شود.»(المصباح الشریعه/ص72)

تکبر باید مخصوصاً از محیط‌های علمی دور شود/ تواضع باعث افزایش رشد علمی خواهد شد

  • با توجه به این اثر تکبر که مانع فهم و یادگیری می‌شود، تکبر باید مخصوصاً از محیط‌های علمی دور شود. اگر من مسئول مدرسه یا دانشگاهی بودم، به جای هر نوع امکانات آموزش و به جای هر اقدامی که بخواهد سطح علمی محصلین را بالا ببرد، اول با آن محصلین همکاری می‌کردم که تکبرشان را پیدا کنند و از بین ببرند. چون اگر کسی تکبر نداشته باشد، از ضعیف‌ترین استادها بیشترین بهره‌ها را می‌برد و از کمترین آگاهی‌ها بیشترین استفاده را خواهد برد و اهل خلاقیت خواهد شد. مثلاً تحلیل بنده دربارۀ دکتر حسابی این است که ایشان از تواضع خودش به خیلی‌ جاها رسیده است.
  • بسیاری از کسانی که استعداد متوسط دارند و خودشان را نابغه نمی‌دانند، فقط اگر به‌اضافه بشوند با تواضع و همۀ تکبر خود را از بین ببرند، خواهید دید که چه ابداعات علمی‌ای را موجب خواهند شد. یعنی تواضع باعث افزایش قدرت تحلیل و رشد علمی خواهد شد. بعضی‌ها در مراحل اولیه تحصیل علم، بانشاط هستند و مدام علم می‌گیرند و داشته‌های علمی خود را بالا می‌برند، اما از یک مرحله‌ای به بعد متوقف می‌شوند و دیگر داشته‌های جدید کسب نمی‌کنند و تحلیل‌های خود را فقط بر اساس داشته‌های فعلی خود انجام می‌دهند، دلیلش هم این است که به داشته‌های خود مغرور شده‌ و دچار تکبر علمی شده‌اند. این معضل، خلاقیت علمی و نقد علمی را در افراد متوقف می‌کند.

از آثار تکبر این است که انسان را از خدا دور می‌کند/ دورترین افراد از خداوند متکبرین هستند

  • یکی دیگر از آثار تکبر این است که انسان را از خدا دور می‌کند. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: از ابلیس عبرت بگیرید که یک لحظه تکبر کرد و عبادت شش‌هزار ساله‌اش از بین رفت (فَاعْتَبِرُوا بِمَا کَانَ مِنْ فِعْلِ اللَّهِ بِإِبْلِیسَ إِذْ أَحْبَطَ عَمَلَهُ الطَّوِیلَ وَ جَهْدَهُ الْجَهِیدَ وَ کَانَ‏ قَدْ عَبَدَ اللَّهَ‏ سِتَّةَ آلَافِ‏ سَنَةٍ لَا یُدْرَى أَ مِنْ سِنِی الدُّنْیَا أَمْ مِنْ سِنِی الْآخِرَةِ عَنْ کِبْرِ سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ؛ نهج‌البلاغه/خطبه 192) یعنی این تکبر ابلیس ظاهراً تکبر زمان‌داری نبود. در مورد سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ برخی گفته‌اند که منظور یک لحظه است، و نه حتی به اندازۀ شصت دقیقه.
  • امام صادق(ع) می‌فرماید که خداوند متعال به حضرت داود فرمود: «همان‌طوری که نزدیک‌ترین مردم به خداوند آدم‌های متواضع هستند، دورترین افراد از خداوند متکبرین هستند؛ کَمَا أَنَّ أَقْرَبَ النَّاس‏ مِنَ اللَّهِ الْمُتَوَاضِعُونَ کَذَلِکَ أَبْعَدُ النَّاسِ مِنَ اللَّهِ الْمُتَکَبِّرُون‏»(کافی/2/123)
  • از آثار آخرتی تکبر هم این است که رسول خدا(ص) می‌فرماید: «مَن ماتَ و فی قَلبِهِ مِثقالُ ذَرَّةٍ مِن کِبرٍ لم یَجِدْ رائحَةَ الجَنَّةِ إلاّ أن یَتوبَ قبلَ ذلکَ؛ کسی که بمیرد و در قلبش ذره‌ای تکبّر باشد، بوی بهشت هم به مشامش نخواهد رسید، مگر اینکه قبلش توبه کند»(امالی شیخ طوسی/ص537) البته می‌گویند این تکبر، تکبر سنگین اعتقادی است نه تکبرهای معمولی بین آدم‌ها، یعنی کسانی که در مقابل حق یا ولی خدا داشته باشند. بدترین جای جهنم هم برای متکبرین است. دردناک‌ترین آیات عذاب آن آیاتی است که به خلود در جهنم و جاودانه بودن عذاب الهی برای بعضی‌ها دلالت دارد. و این عذاب جاودانه برای متکبّرین است: «وَ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ اسْتَکْبَرُوا عَنْها أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ»(اعراف/36)

برخی از شیوه‌های انتقال تکبر در خانه/ تکبر در خانواده، به سادگی می‌تواند به بچه‌ها منتقل شود

  • حالا اجازه بدهید یک‌مقدار شیوه‌های انتقال تکبر در خانواده را ترسیم کرده و برخی را‌ه‌های جلوگیری از آن را بیان کنیم. رابطۀ بین پدر و مادر خیلی برای فرزندان تربیت‌کننده است. حتی چگونگی هر یک از پدر یا مادر آن‌قدر اثر تربیتی ندارد که رابطۀ آنها این‌قدر اثر تربیتی بر روی فرزندان دارد. یعنی خیلی مهم است که زن و مرد در ارتباط با همدیگر چه نقشی را ایفا می‌کنند. اگر مادر در مقابل پدر تکبر کند، یا اگر پدر در مقابل حق تکبر کند و بعداً بچه‌های آنها در مقابل حق، متکبر شدند، تعجب نکنند.
  • در خانواده، به سادگی می‌توان تکبر را به بچه‌ها انتقال داد، مثلاً با قیافه گرفتن پدر و مادر نسبت به همدیگر و یا با تشویق بچه‌ها به برتری‌‌جویی نسبت به دیگران. و اگر تکبر را به بچه‌های خود انتقال دهیم دیگر بچه‌های ما درس‌خوان و چیزفهم نمی‌شوند و عقل آنها زائل می‌شود و اگر هم چیزی بفهمند دیگر نمی‌توانند از آن استفاده کنند.

یکی از وجوه تکبر این است که بخواهی بر دیگری برتری پیدا کنی/ چگونه خانواده‌ها انگیزۀ برتری جویی و تکبر را در فرزندان خود تقویت می‌کنند؟

  • گاهی اوقات پدر و مادرها بچه‌های خود را به سوی تکبر سوق می‌دهند. یکی از وجوه تکبر این است که تو بخواهی بر دیگری برتری پیدا کنی. وقتی پدر و مادر بچه‌ها را به مسابقه و رقابت با شیوۀ متکبرانه دعوت می‌کنند خود به خود آنها را به سوی تکبر سوق داده‌اند. مثلاً می‌گویند: «این کار را بکن تا روی پسر خاله‌ات کم بشود!» یعنی داری به فرزندت می‌گویی که تو باید بر او برتری پیدا کنی، و انگیزۀ حرکت بچۀ خود را تکبر قرار داده‌ای.  
  • امیرلمؤمنین(ع) دربارۀ معنای برتری‌جوی یا «علو در زمین» که در این آیۀ شریفه آمده است: «تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذینَ لا یُریدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ»(قصص/83) چنین می‌فرماید: «اینکه شخصی دوست‌داشته باشد بند کفشش از بند کفش دوستش بهتر باشد؛ إنّ الرَجُل لیُعجِبَهِ أن یَکونَ شراکَ نَعلِهِ‏ أحسَن‏ مِن‏ شراکَ نَعلِ صاحِبِهِ‏»(شرح‌ابن‌ابی‌الحدید/1/202) حالا شما ببینید برخی از ما در این مهمانی‌ها چگونه رفتار می‌کنیم! مثلاً می‌گوییم: «دیدید وقتی به خانه فلانی رفتیم چه سفره‌ای چیده بود؟!» اتفاقاً شما سعی کنید عمداً سفرۀ ضعیفتری نسبت به او بچینید تا خدای نکرده یک موقع برتری‌جویی نباشد. اشکالی ندارد؛ بگذار بگویند: «سفرۀ تو به سفرۀ ما نرسید». در مقابل برتری‌جویی خودتان بایستید.
  • البته اینکه افراد را به رقابت سالم و سبقت گرفتن در خوبی‌ها دعوت کنیم خوب است کما اینکه خداوند می‌فرماید: «فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرات»(مائده/48) اما یکی از شروط رقابت سالم این است که برتری‌جویی نداشته باشیم و نخواهیم با سبقت گرفتن از دیگران آنها را تحقیر کنیم.

در خانه، کسی که بهتر می‌تواند درس تواضع بدهد مادر است/تواضع برای مادر آسان‌تر است چون عاطفه‌اش بیشتر است

  • در خانه باید بساط تکبر را جمع کرد و نقش مادرها در این میان بسیار پررنگ‌تر است. خلقت زن و مرد به گونه‌ای است که خمیرمایه و گِل تواضع مادرها بیشتر از پدرهاست و تواضع برایشان آسان‌تر است. و است. کسی که تواضع برایش آسان‌تر است طبیعتاً مسئولیتش در این زمینه بیشتر است. برای مادر تواضع کردن آسان‌تر است چون عاطفه‌اش بیشتر است و زودتر دلش به رحم می‌آید، لذا راحت‌تر می‌تواند کوتاه بیاید. جایگاه مادر هم این است که از راه عاطفه بر دیگران تأثیرگذار باشد نه از راه تحکم. مادری که می‌تواند به بچه‌اش بگوید: «اگر این کار را بکنی دلم می‌شکند» چه نیازی دارد که از باب تحکم وارد شود و بخواهد سلطانی بکند؟
  • البته در خانه، هم عزت نفس مادر باید حفظ شودو هم عزت پدر باید حفظ شود اما کسی که بهتر می‌تواند درس تواضع بدهد مادر است چون قدرتش در این زمینه زیاد است و اگر مادر اهل تواضع نباشد درس تکبر خیلی بیشتر به فرزندان منتقل می‌شود. و زندگی فرزندان هم خدشه‌دار خواهد شد. مثلاً پسر یا دختر جوانی که تازه ازدواج کرده،‌ دچار مشکل می‌شود؛ چرا؟ چون می‌گوید: «همسرم این حرف را به من زد و به من برخورد!» یعنی از یک حرف همسرش به شدت ناراحت شده و این ناراحتی را تبدیل به کینه کرده و زندگی خود را به هم می‌ریزد. متاسفانه این ناهنجاری‌ها خوب تبلیغ نمی‌شود و مردم نمی‌دانند این‌قبیل رفتارها (که ناشی از تکبر است) چقدر زشت است و چقدر می‌تواند تأثیر بدی داشته باشد. فیلم‌سازها و مبلغین باید اینها را به خوبی نشان دهند و حکمت‌هایش را به مردم منتقل کنند.

یکی از علائم تکبر «رفتار دفاعی» است/ بعضی‌ها حتی به اندازۀ یک جمله هم نمی‌توانند دفاع از خود را به تأخیر بیندازند

  • تکبر یک نوع شتابزدگی در دفاع از خود به انسان می‌دهد. اینکه انسان در گفتگوها و در مقابل سخن دیگران، خیلی زود بخواهد از خودش دفاع کند، بوی تکبر می‌دهد و در روان‌شناسی به آن رفتار دفاعی می‌گویند. می‌توان گفت یکی از علائم تکبر «رفتار دفاعی» است. بعضی‌ها حتی به اندازۀ یک جمله هم نمی‌توانند دفاع از خود را به تأخیر بیندازند. باید سعی کنیم رفتار دفاعی نداشته باشیم، حتی اگر به ما انتقاد تندی کردند همان اول از خودمان دفاع نکنیم. مثلاً اگر دربارۀ ما چیزی گفتند که درست نبود یا حق با ما بود، از همان اول مخالفت نکنیم، یعنی بلافاصله از خودمان دفاع نکنیم، بلکه لااقل بعد از چند جمله یا چند دقیقه از خودمان دفاع کنیم. مثلاً بگوییم: «بله اگر کسی این کار را کرده باشد که خیلی کار زشتی است ولی من این کار را نکردم.»
  • اگر رفتار دفاعی را تحلیل کنید می‌بینید که در زندگی ما چقدر مصادیق رفتار دفاعی زیاد است. مثلاً به بعضی‌ها می‌گویی: «هوا سرد است» می‌گوید: «نه! آخه می‌دانی، فلان‌جا برف آمده و اینجا سرد شده است!» یعنی در واقع دارد حرف ما را تأیید می‌کند اما اولش «نه» می‌گوید. این‌قبیل افراد همه‌اش می‌خواهند «نه» بگویند، حتی آن‌جایی که سخن شما را تأیید می‌کنند اول «نه» می‌گویند.
  • بعضی‌ها هم هستند که در مقام دفاع از خودشان دیگری را تخریب می‌کنند. یعنی قبل از اینکه از خودش دفاع کند(رفتار دفاعی نشان دهد) طرف مقابل خود را تخریب می‌کند و مثلاً می‌گوید «تو خودت خیلی بدتر از این‌ها هستی» یا اینکه برخی از امور پنهانی طرف مقابل را رو می‌کند. و اگر زن و شوهر این کار را در قبال هم انجام دهند نزدیک است که از ولایت خدا خارج شوند.

دو راه برای از بین بردن تکبر: 1. نماز 2.  قبول کردن سخن حق/ فلسفۀ نماز از بین بردن تکبر است

  • راه‌های درمان تکبر چیست؟ در اینجا به طور مختصر دو راه برای از بین بردن تکبر عرض می‌کنم. یکی اینکه هر وقت سخن حق را شنیدیم قبول کنیم. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «من به دنبال خضوع و تواضع گشتم و آن را نیافتم مگر در قبول حق؛ طَلَبْتُ الْخُضُوعَ فَمَا وَجَدْتُ‏ إِلَّا بِقَبُول‏»(جامع‌الاخبار/124) اینکه انسان سخن حق را بپذیرد تواضع او را افزایش می‌دهد و تکبر را از بین می‌برد. هر وقت فهمیدی یک سخن حق است، زود آن را قبول کن.
  • اما راه اساسی برای از بین بردن تکبر چیست؟ اگر تکبر بدترین بیماری انسان است و یک لحظه‌اش می‌تواند انسان را از خدا دور کند حتماً باید برای از بین بردنش مهمترین اقدامات را به ما پیشنهاد داده باشند و همین‌طور هم هست؛ و آن «نماز» است. اصلاً فلسفۀ نماز از بین بردن تکبر است، امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «فَرَضَ اللّه الصَّلَاةَ تَنْزِیهاً عَنِ الْکِبْر؛ خداوند نماز را واجب کرده است برای اینکه کبر انسان از بین برود»(نهج‌البلاغه/حکمت252) اگر نمازمان را خوب بخوانیم تکبرمان واقعاً اصلاح می‌شود. حالا چگونه نماز بخوانیم که تکبر ما از بین برود. مثلاً اینکه معنای سجود را بفهمیم و خودمان را وقتی سر نماز در مقابل خداوند تواضع می‌کنیم، ببینیم. مثلاً بگوییم یک کسی در موقع سجده از ما عکس بگیرد و آن را ببینیم و فکر کنیم. یعنی متوجه این رفتار خودمان باشیم و به معنای آن دقت کنیم.
  • گاهی اوقات نماز به وقت خواندن تکبر آدم را از بین می‌برد. لذا آقای بهجت(ره) می‌فرمودند که نماز اول وقت آدم را به همه‌جا می‌رساند. همان اول وقت خواندنش در زائل کردن تکبر مؤثر است.

دریافت در قالب PDF در ابعاد A4

دریافت در قالب PDF در ابعاد A5

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۲/۱۱
مجید شهشهانی

کتاب اخلاقی پناهیان به چاپ چهارم رسید/تکبر، مهمترین عامل رکود علمی

 

کتاب «رهایی از تکبر پنهان» اثر حجت الاسلام علیرضا پناهیان در حوزۀ اخلاق که در مهرماه سال گذشته توسط انتشارات بیان معنوی راهی بازار نشر شده بود، به چاپ چهارم رسید.

حجت الاسلام پناهیان در اثر خود، به این سوالها پاسخ داده است:

  • چرا به یک «عیب» می‌پردازیم، آیا بهتر نیست از «خوبی‌ها» سخن بگوییم؟
  • با وجود اینکه ما آدم‌ها ذاتاً بد نیستیم، چرا تکبّر همیشه با ما همراه است؟
  • چه کسانی بیشتر در معرض تکبّر هستند؟
  • تکبّر چگونه به روح ما راه می‌یابد؟
  • چرا پنهان بودن عیوب بدتر از پنهان بودن خوبی‌هاست؟
  • چگونه گناه سبب بهشت رفتن انسان می‌شود؟
  • چگونه گرایش ارزشمند «تمایل به بزرگ شدن» به ضدارزش تبدیل می‌شود؟
  • چه کسانی متکبّر می‌شوند؟
  • چرا داستان خلقت انسان با تکبّر ابلیس آغاز می‌شود؟
  • چرا خدا برای هدایت انسان متکبّر کاری نمی‌کند؟
  • چرا نباید نگاه اخلاقی را در عرصه سیاست کنار گذاشت؟
  • چرا تکبّر به ولیّ‌خدا زشت‌تر از تکبّر به خلق خداست؟
  • کِی پنهان ماندن تکبّر از دیگران بد نیست؟

در بخشی از این کتاب آمده است: « مهم‌ترین آموزه‌ای که پدران و مادران و همۀ مراکز تعلیم و تربیت می‌توانند برای رشد راندمان علمی بچه‌ها به‌ کار بگیرند، آموزش تواضع و دوری از تکبّر به آنهاست؛ چراکه تکبّر مهم‌ترین عاملِ نفهمیدن و کج فهمیدن است. چه خوب است معلّمین، در پیچ و خم تعلیم و تربیت، بیش از همۀ تعالیم به این بپردازند که در دل دانش‌آموز چیزی از تکبّر باقی نماند. و چه خوب است که در حوزه و دانشگاه هم به خطر تکبّر، به عنوان مهم‌ترین عامل ایجاد رکود علمی، بیشتر توجه شود. کسی که متکبر باشد، نمی‌فهمد و یا حاضر نیست متوجه اشتباه خودش بشود و رای خودش تغییر دهد.»

 

* گفتنی است انتشارات «بیان معنوی» پیشتر کتابهای "انتظار عامیانه، انتظار عالمانه، انتظار عارفانه"، "تحلیلی بر نگاه امام به هنر و رسانه"، "شکوه امر خدا" و "شهر خدا؛ رمضان و رازهای روزه‌داری" را از همین مولف منتشر کرده بود. فهرست و متن فصل اول کتابهای حجت الاسلام پناهیان در پایگاه اطلاع رسانی بیان معنوی به نشانی www.bayanmanavi.ir قابل مشاهده است.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۱/۱۳
مجید شهشهانی

کتاب "رهایی از تکبر پنهان"جدیدترین اثر استاد پناهیان منتشر شد + معرفی کتاب و PDF فصل اول کتاب

دریافت PDF فصل اول کتاب رهایی از تکبر پنهان (حجم: 808 کیلوبایت)

خرید اینترنتی در فروشگاه اینترنتی موسسه بیان معنوی

کتاب «رهایی از تکبر پنهان» اثر جدید حجت الاسلام علیرضا پناهیان توسط انتشارات بیان معنوی با سبکی متفاوت راهی بازار نشر شد. پناهیان پیشتر در مصاحبه‌ای اینگونه به این سبک جدید اشاره کرده بود: «در این اثر تمامی بندهای ارایه شده کتاب با وجود استقلال معنا، با یکدیگر پیوندی دارند که نشان از نوعی خلاصه‌گویی دارد. در نگارش این کتاب تصمیم داشتم با تجربه کردن این شیوه از خلاصه‌نویسی، تاثیر القای معانی به مخاطبان را ارزیابی کنم تا از نتایج آن در تالیفات بعدی‌ام کمک بگیرم و به این نکته دست‌یابم که آیا کم‌حجم نوشتن مطالب موجب نتایج عمیق‌تری در ذهن خوانندگان می‌شود یا نه.»

مشاور نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها، در خصوص موضوع کتاب نیز گفته بود: «در این کتاب با اشاره به پنهان بودن برخی از صفات اخلاقی نظیر تکبر در وجود انسان، به نقش گمراه‌کننده آن در مسیر معنوی و اخلاقی انسان‌ها پرداخته‌ام و یادآوری کرده‌ا‌م که پنهان بودن برخی از این صفات نادرست، ضربه سنگینی به انسان‌ها وارد می‌کند.»

انتشارات بیان معنوی پیشتر کتابهای «انتظار عامیانه، انتظار عالمانه، انتظار عارفانه»، «شکوه امر خدا؛ به ضمیمه یادداشتی برای معتکفین»، «شهر خدا؛ رمضان و رازهای روزه‌داری» و «تحلیلی بر نگاه امام به هنر و رسانه» از همین مولف را منتشر کرده بود. فهرست و متن کامل فصل اول این کتابها در پایگاه اطلاع رسانی بیان معنوی قابل مشاهده است.

فرازهایی از متن کتاب «رهایی از تکبر پنهان» نوشتۀ حجت الاسلام و المسلمین پناهیان را در ادامه می‌خوانید:

بیش از دشمنان حق که با تکبر نابود شده‌اند، طرفداران حق باید از وجود تکبر پنهان در خود بترسند

  • بیش از دشمنان حق که با تکبر نابود شده‌اند، طرفداران حق باید از وجود تکبر پنهان در خود بترسند، چون سرانجام وجود تکبر پنهان در آدم‌های خوب، سرنوشت 6000 سال عبادت ابلیس است.
  • اینکه چرا صفت زشتی مثل تکبّر بر انسان پوشیده می‌ماند، پاسخ پیچیده‌ای ندارد؛ وقتی به پاک شدن روحمان از صفت تکبّر اهمیت ندهیم، آن را نمی‌بینیم. یعنی وقتی نمی‌خواهیم آن را ببینیم، نمی‌بینیم. این خیلی ساده است. باید به آن اهمیت بدهیم و درون خود را بکاویم تا پیدایش کنیم. هرچند مقدارش در وجود هر کسی متفاوت است، ولی بعید است که اصلاً نباشد.
  • یکی از دلایل پنهان ماندن تکبّر، آثار اجتماعی آن است. وقتی انسان می‌بیند همه از آدم متکبّر متنفرند، خب عاقلانه‌تر است تکبّر خود را پشت لبخند ملیح و متواضعانه‌ای پنهان کند. بعد کم‌کم خودِ او هم باور می‌کند تکبّر ندارد. فقط خدا می‌داند چه زمانی این تکبر بروز پیدا کرده و صاحبش را بیچاره می‌کند.

باید با تکبّر مثل یک بیماری مرموز و پنهان برخورد کنیم

  • باید با تکبّر مثل یک بیماری مرموز و پنهان برخورد کنیم، به دنبال علائم این بیماری در خودمان باشیم و از سلامت خود محافظت نماییم. باید گوش به زنگ باشیم و تا کوچک‌ترین علامت این بیماری را در خود مشاهده کردیم، به مبارزه با آن برخیزیم.
  • تکبّر پنهان، علاوه بر اینکه یک عیبِ بزرگ و خطرناک است، یک بیماریِ پیچیده و عجیب نیز هست. چون کسی‌که تکبّر پنهان دارد، غالباً نمی‌پذیرد که این عیب در درونش وجود دارد و این مسأله سببِ پیچیده‌تر شدنِ موضوع می‌شود. شاید چون تکبّر پیش همۀ انسان‌ها زشت و ناپسند است و همه از تکبّر بَدِشان می‌آید، معمولاً کسی حاضر نیست به وجود آن در درون خود اعتراف کند؛ و به همین راحتی، انسان در تشخیص تکبّر دچار اشتباه می‌شود.

مظاهر تکبّر پنهان/ اصرار قرآن در بیان نشانه‌های متکبرین

  • شاید یکی از مهم‌ترین دلایل پنهان ماندن تکبّر، عدم آگاهی از مظاهر تکبّر باشد. خیلی‌ها چون با نشانه‌های تکبّر آشنا نیستند، نه این صفت را در خود می‌یابند و نه در دیگران.
  • البته بعضی‌ وقت‌ها ممکن است یکی از مظاهر تکبّر و یا مشابه آن را در کسی ببینیم، ولی واقعاً تکبّری در آن فرد وجود نداشته باشد، بلکه در اثر عوامل دیگری مثل ساده‌لوحی این وضعیت پدید آمده باشد، که در این صورت باید مواظب باشیم او را متهم به تکبّر نکنیم.
  • چه کسی تکبّر پنهان دارد؟ کسی که علائم تکبّر را در رفتار خود دارد، ولی وجود تکبّر را انکار می‌کند. به همین دلیل باید به بحث «آثار تکبّر» خیلی دقت کرد. وجود «نشانه‌های» تکبّر خیلی مهم‌تر از «احساس» تکبّر است. چون انسان می‌تواند خود را فریب بدهد و تکبّر خود را احساس نکند.
  • در قرآن کریم خداوند متعال در آیات متعددی به بیان نشانه‌های رفتاری متکبّرین می‌پردازد، این اصرار قرآن در بیان نشانه‌ها امری قابل تأمل است.
  • تکبّر پشت سر رفتارهایی پنهان می‌شود که ما ممکن است آنها را نشناسیم، لذا خداوند متعال برخی از این رفتارها را در قرآن کریم ذکر می‌فرماید: «یَسْمَعُ آیاتِ اللَّهِ تُتْلى‏ عَلَیْهِ، ثُمَّ یُصِرُّ مُسْتَکْبِراً کَأَنْ لَمْ یَسْمَعْها؛ فَبَشِّرْهُ بِعَذابٍ أَلیمٍ؛ پیوسته آیات خدا را مى‏شنود که بر او تلاوت مى‏شود، امّا از روى تکبّر اصرار بر مخالفت دارد گویى اصلاً آن را هیچ نشنیده است چنین کسى را به عذابى دردناک بشارت ده!)»[1]اصرار بر نشنیده گرفتن؛ این یک رفتار متکبّرانه است.

بهانه‌جویی و مجادلات بی‌پایه و پرتوقعی‌های بی‌جا، از مظاهر تکبّر پنهان

  • بهانه‌جویی و مجادلات بی‌پایه و پرتوقعی‌های بی‌جا، همه مظاهری از تکبّر پنهان هستند که در رفتار متکبّران دیده می‌شوند: «وَ قالَ الَّذینَ لایَرْجُونَ لِقاءَنا لَوْلا أُنْزِلَ عَلَیْنَا الْمَلائِکَةُ أَوْ نَرى‏ رَبَّنا؟ لَقَدِ اسْتَکْبَرُوا فی‏ أَنْفُسِهِمْ وَ عَتَوْا عُتُوًّا کَبیراً؛ کسانى که امیدى به دیدار ما ندارند (و رستاخیز را انکار می کنند) گفتند: «چرا فرشتگان بر ما نازل نشدند و یا پروردگارمان را با چشم خود نمی بینیم؟!» آنها درباره خود تکبّر ورزیدند و طغیان بزرگى کردند.[2]
  • معلوم نیست چرا خداوند متعال این قدر اصرار دارد که به ذکر جزئیات رفتار متکبّران بپردازد؟ شاید این اصرار به این دلیل است که ما بدانیم پشت این رفتارها چه تکبّری پنهان شده است، شاید هم برای ابراز شدت انزجار حضرت حق نسبت به این گونه رفتارهای متکبّران باشد: «وَ إِذا تُتْلى‏ عَلَیْهِ آیاتُنا وَلَّى مُسْتَکْبِراً کَأَنْ لَمْ یَسْمَعْها، کَأَنَّ فی‏ أُذُنَیْهِ وَقْراً فَبَشِّرْهُ بِعَذابٍ أَلیمٍ؛ هنگامى که آیات ما بر او خوانده می شود، مستکبرانه روى برمی گرداند، گویى آن را نشنیده است گویى اصلاً گوش‌هایش سنگین است، او را به عذابى دردناک بشارت ده.»[3]
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۱/۱۳
مجید شهشهانی

فایل PDF فصل اول کتاب‌های منتشر شده از استاد پناهیان

انتشارات بیان معنوی ناشر آثار استاد پناهیان تاکنون پنج عنوان کتاب از حجت الاسلام پناهیان منتشر کرده است. فصل اول این کتاب‌ها به صورت PDF از طریق لینک‌های زیر در دسترس قرار گرفته است.

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۱/۱۳
مجید شهشهانی