علیرضا پناهیان

۵۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مسجد امام صادق» ثبت شده است

صوت و متن سلسله جلسات تنها مسیر(راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی)/بروزرسانی شد(تا جلسه دوم از قسمت چهارم)

  • زمان: ماه مبارک رمضان ـ سال 92 و ادامه در هیئت محبین امیرالمؤمنین
  • مکان: تهران ـ مسجد امام صادق(ع)
  • موضوع سخنرانی: تنها مسیر (راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی)

فهرست:

1) تنها مسیر-بخش اول |  40 جلسه | هستۀ اصلی بحث

دریافت متن تمام جلسات در یک فایل(PDF)

2) تنها مسیر-بخش دوم | 8 جلسه | نکات تکمیلی و مراحل عالی مبارزه با هوای نفس

دریافت متن تمام جلسات در یک فایل(PDF)

3) تنها مسیر-بخش سوم | 9 جسله | راحت طلبی

 


 

قسمت اول مبحث تنها مسیر:

جلسه اول (92/04/19)

جلسه دوم (92/04/20)

جلسه سوم (92/04/21)

جلسه چهارم (92/04/22)

جلسه پنجم (92/04/23)

جلسه ششم (92/04/24)

جلسه هفتم (92/04/25)

جلسه هشتم (92/04/26)

جلسه نهم (92/04/27)

جلسه دهم (92/04/28)

جلسه یازدهم (92/04/29)

جلسه دوازدهم (92/04/30)

جلسه سیزدهم (92/04/31)

جلسه چهاردهم (92/05/01)

جلسه پانزدهم (92/05/02)

جلسه شانزدهم (92/05/03)

جلسه هفدهم (92/05/04)

جلسه هجدهم (92/05/05)

جلسه نوزدهم (92/05/06)

جلسه بیستم (92/05/08)

جلسه بیست و یکم (92/05/09)

جلسه بیست و دوم (92/05/10)

جلسه بیست و سوم (92/05/11)

جلسه بیست و چهارم (92/05/12)

جلسه بیست و پنجم (92/05/13)

جلسه بیست و ششم (92/05/14)

جلسه بیست و هفتم (92/05/15)

جلسه بیست و هشتم (92/05/16)

جلسه بیست و نهم (92/05/17)

 


ادامه جلسات بعد از ماه مبارک رمضان در جلسات هفتگی هیئت محبین امیرالمؤمنین برگزار شده است:

 

جلسه سی ام (92/05/25)

جلسه سی و یکم (92/06/01)

جلسه سی و دوم (92/06/08)

جلسه سی و سوم (92/06/15)

جلسه سی و چهارم (92/06/22)

جلسه سی و پنجم (92/06/29)

جلسه سی و ششم (92/07/05)

جلسه سی و هفتم (92/07/12)

جلسه سی و هشتم (92/07/19)

جلسه سی و نهم (92/07/26)

جلسه چهلم (92/08/03)


قسمت دوم مبحث تنها مسیر:

جلسه اول (92/10/20)

جلسه دوم (92/10/27)

جلسه سوم (92/11/04)

جلسه چهارم (92/11/11)

جلسه پنجم (92/11/25)

جلسه ششم (92/12/02)

جلسه هفتم (92/12/09)

جلسه هشتم (92/12/16)


قسمت سوم مبحث تنها مسیر:

جلسه اول (93/01/22)

جلسه دوم (93/01/29)

جلسه سوم (93/02/05)

جلسه چهارم (93/02/26)

جلسه پنجم (93/03/02)

جلسه ششم (93/03/09)

جلسه هفتم (93/03/16)

جلسه هشتم (93/03/23)

جلسه نهم (93/03/30)


قسمت چهارم مبحث تنها مسیر:

جلسه اول (93/05/31)

جلسه دوم (93/06/07)

این پست بروز رسانی خواهد شد...

۲۲۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۶/۱۰
مجید شهشهانی

صوت | خدا چگونه انسان را هدایت می کند؟

  • زمان: ماه مبارک رمضان - 93
  • مکان: تهران - مصلی بزرگ امام خمینی(ره) و مسجد امام صادق(ع)
  • تعداد: 25 جلسه
  • موضوع سخنرانی: خدا چگونه انسان را هدایت می کند؟

معرفی بحث:

هدایت، مهمترین تعامل پروردگار متعال را با انسان رقم می‌زند. این رابطه می‌تواند در سه حوزه معرفت، قلب و عمل مطرح شود که البته متناسب با میزان توجه و اهتمام به هدایت قبلی، هدایت بعدی هم تنظیم و ارائه می‌شود. هدایت دارای جایگاه خاصی در منظومه معارف قرآنی و روایی است که به عنوان یک نیاز همیشگی باید آن را تمنا کرد. عواملی مختلفی بر کاهش و افزایش هدایت مؤثر هستند. به هنگام بررسی موضوع هدایت، موضوعات و سرفصل‌هایی مانند معنای هدایت، پیچیدگی‌های هدایت، عوامل و شاخص‌های هدایت، انواع هدایت، نقش امام در هدایت، ارتباط هدایت با مبارزه با هوای نفس و .......... مطرح می‌شوند که در مجموع مباحث نظری و کاربردی مهمی را شکل داده که به مناسبت ماه مبارک رمضان در مصلای امام خمینی(ره) و در ادامه در مسجد امام صادق(ع) توسط استاد پناهیان برگزار گردیده است.

فهرست:

جلسه 1: اهمیت و جایگاه هدایت

  • اهمیت مفهوم هدایت

  • فرق هدایت با تربیت

  • معنای لغوی هدایت

  • تناسب هدایت با ماه رمضان

  • همیشگی بودن هدایت

  • ظرائف معنای هدایت

  • جایگاه مفهوم هدایت

  • اهمیت تلاوت قرآن در ماه رمضان

    • قرآن مهمترین وسیله هدایت

    • پر مز و راز بودن هدایت قرآن

  • توسل به حضرت زهرا(س)

جلسه 2: تقاضای هدایت، ضرورتی همیشگی

  • هدایت، مفهومی فراگیر در حیات بشر

  • ساز و کار هدایت

  • بررسی قرآنی هدایت

    • ارتباط کاربردی هدایت و قرآن

    • آشنایی با برخی مفاهیم همراه هدایت 

  • تقاضای هدایت، ضرورتی همیشگی

  • تمنای هدایت

  • مراحل هدایت

    • 1-فهم و درک نیاز به هدایت

    • 2-تقاضای هدایت

    • 3-درک هدایت در مغز

    • 4-پذیرش هدایت در دل

    • 5-تأثیرپذیری از هدایت در عمل

  • نامحدود بودن هدایت

  • روضه امام حسین(ع)

جلسه 3: هدایت، مفهومی دل‌نشین و جذاب

  • هدایت، اولین کار خدا بعد از خلقت

  • بار روانی زیبا در مفهوم هدایت

  • زیباسازی هدایت در دل و جان، با توجه به آیات قرآن

  • حفظ کرامت انسان‌ها در هدایت

  • هدایت؛ کاری که خداوند بر عهده گرفته است

  • ضرورت زیبا دیدن هدایت برای تمنای هدایت

  • تمنای هدایت در لحظه‌های ناب ذکر و دعا

  • چگونه به هدایت مشتاق شویم؟

  • روضه شهدای کربلا و اشاره به روضه حضرت عباس(ع)

جلسه 4: قواعد خدا برای هدایت

  • اصول و قواعد هدایت

  • اهمیت و ضرورت آشنایی با ساز و کار هدایت

  • خدا از روش غلط برای هدایت استفاده نمی‌کند

  • اجباری نبودن هدایت

  • ابهام آمیز بودن هدایت

  • معنای اجباری نبودن هدایت

  • برخورد شدید خدا و اهل بیت(ع) با هدایت اجباری

  • امام زمان اجازه نمی‌دهد که مردم را با اجبار به سوی جهنم ببرند

  • روضه امام حسین(ع)

جلسه 5: ضرورت ازدیاد هدایت

  • لوازم طلب هدایت کردن

  • جمع بندی جلسه گذشته در مورد قواعد هدایت خدا

    • هدایت سرشار از احترام به انسانها

    • رعایت کرامت انسان در جریان هدایت

  • لزوم شناخت هدایت دینی

    • ویژگی جریان های تکفیری

  • هدایت یک جریان مستمر

  • افزایش هدایت

  • تمنای هدایت، لازمه ازدیاد و تداوم هدایت

  • ضرورت ازدیاد هدایت برای مذهبی‌ها

  • روضه حضرت عباس(ع)

جلسه 6: آشنایی با موضوع هدایت الهی

  • خلاصه‌ای از جلسه قبل

  • هدایت مراتب دارد

  • شرط دریافت هدایت های الهی

  • خداوند ما را به چه چیزی هدایت می کند؟

  • به سوی خودش هدایت می‌کند

  • خدا با چه ابزاری خودش را به ما نشان می دهد؟

  • راه دریافت هدایت‌های خاص الهی

  • خداوند به سوی راه و راهنما هدایت می‌کند

  • تلاش برای دریافت هدایت‌های الهی

  • روضه ابالفضل العباس(ع)

جلسه 7: هدایت، امری مرموز و پیچیده

  • هدایت بسیار پیچیده است

  • وجوه مرموز بودن هدایت

    • 1-پیچیده بودن انسان

    • 2-بی‌نهایت بودن خدا

    • 3-بطون متعدد قرآن به عنوان وسیله هدایت

  • پیچیدگی‌های هدایت در زندگی بزرگان

  • آنهایی که هدایت شدند دلبری می کنند

  • اصرار خدا برای هدایت ما

  • مروری بر برخی آیات سوره انعام در مورد هدایت

جلسه 8: آشنایی با مراحل ضلالت

  • مرور برخی از ویژگی‌های هدایت

  • هدایت مضاعف، پاداش بهره‌مندی خوب از هدایت قبلی

  •  پیچیده بودن هدایت و ضلالت

  • چرا بعضی‌ها هدایت نمی‌شوند؟

  • اتفاقاتی که بر عدم هدایت مؤثر است

  • رذالت، عاملی برای عدم هدایت

  • دلداری دادن گمراهان به یکدیگر

  • مروری بر مراحل ضلالت از نگاه قرآن کریم

  • هدایت خود را تمنا کنیم

  • اشاره به روضه حضرت رقیه(س)

جلسه 9: خدا چگونه انسان را هدایت می‌کند؟

  • آشنایی با ادبیات قرآن در مورد هدایت

    • هدایت، امری منحصر در اراده خدا

    • خدا می‌داند که چه کسی هدایت‌پذیر است

    • میزان نقش انسان در هدایت

  • افزایش فریب‌ها در آخر الزمان

    • هر کسی فریب بخورد، خودش مقصر بوده است

  •  خداوند چگونه انسان را هدایت می‌کند؟

  • الهام قلبی، اولین راه هدایت

  • حضرت خدیجه(س)؛ نمونه‌ای از کسانی که قلبی هدایت‌شده داشتند

  • روضه حضرت خدیجه(س) و حضرت رقیه(س)

جلسه 10: شاخص‌ها و ابزارهای هدایت

  • هدایت، مفهومی کلیدی در قرآن کریم

  • ضرورت تقاضای هدایت بیشتر

  • هدایت؛ مفهومی کامل نسبت به بسیاری از مفاهیم دینی

  • شاخص‌های هدایت انسان

    • 1-اشتیاق به لقاء الله

      • شهدا؛ هدایت یافته بودند

    • 2-داشتن شرح صدر

  • نقش شرح صدر در پذیرش دستورات دین

  • خوش فهمی و پذیرش دین

  • ابزارهای آسمانی هدایت

    • 1-الهام و هدایت مستقیم قلبی

    • 2-هدایت بوسیله اولیاء خدا

    • 3-هدایت بوسیله کتاب قرآن

  • ابزارهای زمینی هدایت

    • 1-هدایت شدن با خود انسان

    • 2-هدایت بوسیله تفکر در عالم هستی

    • 3-هدایت با سنت‌های حاکم بر جهان 

  • معجزه‌هایی بزرگ برای درک هدایت الهی

جلسه 11: قلب و هدایت الهی

  • هدایت، امری قلبی

  • اهمیت پذیرش هدایت توسط قلب در آیات قرآن

  • هدایت مستقیم قلب توسط خداوند

  • اولویت پذیرش قلبی بر پذیرش توسط سایر جوارح

  • قلب شفاف چگونه خدا را در همه مسایل می‌بیند؟

  • قلب اولیاء خدا چگونه هدایت می‌شود؟

  • تحلیل و بررسی برخی علل گرایش به باطل

  • نقش صفای باطن در امر هدایت

  • روضه حضرت عباس(ع)

جلسه 12: قرآن؛ یکی از عوامل هدایت الهی

  • قرآن، مهمترین عامل شادی انسان

  • نقش فوق‌العاده قرآن بر هدایت انسان

  • ویژگی‌های منحصر به فرد قرآن

    • محفوظ بودن توسط معجزه

    • قرآن، سخنان مستقیم خدا

    • نمایش علم و هنر خدا در سخنش

    • قرآن، عامل مبارک شدن ماه رمضان

    • آشنایی با اخلاق خدا با تلاوت قرآن

    • عظمت قرآن از زبان خودش

  • ضرورت هدایت شدن با قرآن

  • کسب محبت نسبت به قرآن

جلسه 13: آشنایی بیشتر با هدایت قرآن

  • زندگی انسان در عالمی ظریف و دقیق

  • نیاز انسان به قرآن و موسیقی قرآن

  • اثر قرآن بر قاری قرآن

  • توجه بیشتر به آثار کتاب هدایت

  • تأملی در مورد موعظه بودن قرآن

  • مراحل هدایت قرآن با توجه به آیات سوره یونس

    • موعظه، شفا دادن سینه، هدایت، برخورد با رحمت

  • قرآن برای مؤمنین شفا است

  • روضه قرائت قرآن توسط سر بریده

جلسه 14: نسبت قرآن و امام

  • مروری بر ابزار و عوامل هدایت

  • قرآن و ولی خدا؛ دو عامل مهم هدایت

  • نسبت قرآن و امام

    • 1-از بین رفتن تکبر توسط قرآن و پذیرش ولایت امام

      • قرآن چگونه ما را آماده ولایت‌پذیری می‌کند؟

      • سختی‌های دعوت به ولایت

    • 2-امام دل را آماده می‌کند تا به قرآن برسی

      • ایصال به مطلوب توسط امام

  • کرامت و بزرگواری‌های امام حسن(ع)

جلسه 15: ابعاد اجتماعی هدایت توسط امام

  • امام و ایصال به مطلوب

  • بررسی چگونگی هدایت توسط امام با توجه به روایات

  • تأثیر افزایش محبت به امام بر افزایش هدایت

  • آثار اجتماعی محبت به امام

  • حکومت، یکی از ابعاد مهم هدایت توسط امام

  • هدایت، فلسفه مهم تشکیل حکومت

  • سیاسی شدن، لازمه هدایت است

  • قوانین اجتماعی نباید مانع هدایت باشند

  • حکومت امام، تابع قوانین هدایت

  • قابلیت مردم برای تشکیل حکومت در زمان ظهور

  • ابعاد گسترده مسائل اجتماعی مرتبط با امام

  • حکومت، مهمترین لازمه هدایت

  • روضه امام حسن(ع)

جلسه 16: قلب انسان، عامل درونی هدایت

  • انسان در محاصره عوامل هدایت

  • مروری بر عوامل هدایت

    • خدا، کتاب خدا، ولی خدا

  • آشنایی با قلب انسان به عنوان عامل درونی هدایت

  • اثر منفی گناه بر قلب انسان برای کسب هدایت

  • افزایش تجربه‌ها و آگاهی‌ها برای هدایت قلب

  • اثر عمل بر هدایت قلب

  • آشنایی با عوامل تولید هدایت

  • قطب‌نمای درونی انسان و رشد روحی او

  • نقد تفکر غرب در متوقف کردن رشد انسان

  • ضرورت فعال شدن هدایت درونی انسان

  • ضرورت اصلاح نظام تعلیم و تربیت برای هدایت درونی

  •  محاسبه نفس و مناجات، دو عمل فردی برای هدایت درونی

  • روضه شب عاشورا و اشاره به روضه حضرت قاسم(ع) و حضرت عبدالله بن حسن(ع)

جلسه 17:

 

جلسه 18: آشنایی با بخش‌های اجباری هدایت

  • معنای هدایت اجباری

  • هدایت اجباری در مقدرات بشر

  • تأثیر پیچیدگی هدایت بر اجباری بودن بخشی از آن

  • بخش‌های اجباری هدایت، مطلق نیست

  • اعمال تدبیر  الهی در زندگی انسان

  • آیات خدا در تدبیرهایش

  • تأثیر تقدیر الهی بر بهترین مصلحت بنده

  • احاطه تقدیرات الهی بر زندگی انسان

  • جایگاه امتحان در تقدیرات خدا

  • روضه امیرالمؤمنین علی(ع)


* ادامه این جلسات در مسجد امام صادق(ع) برگزار شده است

جلسه 19: رابطه عمل و هدایت

  • عمل انسان، یکی از عوامل مهم هدایت

  • هدایت بیشتر، مزد عمل انسان

  • هدایت انسان در ماه رمضان، به دلیل اعمال این ماه

  • شهدا، نمونه کسانی که بر اثر عمل هدایت شدند

  • برخی از آیات قرآن در مورد اثر عمل بر هدایت

  • دریافت هدایت بالاتر، مستلزم عمل کردن طبق هدایت قبلی است

  • اثر عمل بد بر از دست دادن هدایت

  • بدکاران، هدایت‌های اولیه را هم از دست می‌دهند

  • مُهر خوردن بر قلب بدکاران

  • تعامل هدایت و عمل

  • فضای عمل و هدایت، فضایی آرامش‌بخش

  • روضه حضرت زینب(س)

جلسه 20: رابطه هدایت و مبارزه با هوای نفس

  • مروری بر مباحث گذشته

    • اهمیت هدایت با توجه به آیات ابتدایی سوره بقره

    • اهمیت تمنا و تقاضا برای هدایت

    • افزایش هدایت و کاهش خطا

    • پیچیدگی‌های هدایت

    • هدایت، نیازی مداوم و همیشگی

  • رابطه هدایت و مبارزه با هوای نفس

    • آشنایی با مکانیسم هدایت

    • هر هدایت، مستلزم یک عمل است    

    • مواظبت از عمل، یعنی مخالفت با دوست‌داشتنی‌ها

    • وابستگی شدید هدایت به عمل و مبارزه با نفس

    • راز هدایت در مخالفت با تمایلات است

    • بی‌تقوایی نقطه مقابل هدایت

    • هدایت را به سمت هواپرستی نبریم

    • نقش هدایت در تعیین هوایی که باید با آن مبارزه کرد

  • روضه امام حسین(ع)

جلسه 21: هوای نفس، مانع انواع هدایت‌ها

  • مروری بر رابطه هدایت و مبارزه با هوای نفس

    • هدایت، امری برای تمام موجودات

    • هدایت، نقطه مقابل هوای نفس

    • هدایت و تعیین علاقه‌های بد

    • نیروبخشی هدایت برای مبارزه با علاقه بد

  • مختصری از مباحث مبارزه با هوای نفس

    • ضرورت تولید ارزش افزوده در اثر مبارزه با علایق بد

    • ارائه برنامه مبارزه با علایق بد توسط دین

  • نیاز به هدایت در مراحل مبارزه با هوای نفس

    • 1-هدایت و تعیین مصداق و روش مبارزه با علایق بد

    • 2-هدایت و ارائه انگیزه و افزایش توان مبارزه

  • هوای نفس، مانع هر سه نوع هدایت

    • 1-چگونگی مخالفت هوای نفس با هدایت نظری

    • 2-چگونگی مخالفت هوای نفس با هدایت قلبی

    • 3-چگونگی مخالفت هوای نفس با هدایت عملی

  • گمراهی تروریست‌ها و طرفداران لیبرال دمکراسی

  • خطر هوای نفس برای مدیران داخلی و بین المللی

  • جنگ غزه، هدایتی روشن برای راه حق

  • روضه حضرت علی اصغر(ع)

جلسه 22: تأثیر مبارزه بیشتر با نفس بر افزایش هدایت

  • نیاز به هدایت الهی برای مبارزه با نفس

  • هوای نفس، مشکل اصلی عدم هدایت

  • ازدیاد ایمان و مبارزه با نفس، لازمه افزایش هدایت

  • بررسی قرآنی در مورد ضرورت ازدیاد هدایت

  • عدم همراهی با ظلم، یکی از نشانه‌های هدایت

  • رابطه ظلم‌های اسراییل با تکفر لیبرال دمکراسی

  • تبعیت از هوای نفس، دلیل خباثت

  • در راه مبارزه با هوای نفس باشیم

  • آیاتی از قرآن در مورد تقابل هدایت و مبارزه با هوای نفس

  • هدایت، مسیر دائمی برای مخالفت با هوای نفس

  • محبت به ایمان، کمکی برای یافتن جهت هدایت

  • هدایت، مسأله‌ای پیچیده تنها مسیر

  • روضه حضرت عباس(ع)

جلسه 23: اهمیت هدایت نظری‌

  • نیاز انسان به خدا، در رابطه هدایت و مبارزه با نفس

    • انسان، مستقل نیست

    • شدت وابستگی انسان به خدا برای کسب هدایت

  • هدایت، بهترین پاداش مبارزه با هوای نفس

  • سلب هدایت درونی در اثر معصیت

  • عمل به هدایت و مبارزه با نفس بیشتر، لازمه افزایش هدایت

  • تعامل هدایت و مبارزه با نفس با توجه به فرازهایی از دعای ابوحمزه

  • وابستگی شدید خود به خدا را ببنیم

  • معنای رب بودن خدا، تعامل دائم با بندگان

  • عمل به آگاهی‌ها، مقدمه افزایش هدایت

  • به هدایت‌های نظری اهتمام داشته باشیم

  • با آگاهی‌های خودمان با وجدان برخورد کنیم

  • تأثیر عمل به آگاهی‌ها بر انواع هدایت‌

  • برای درک بهتر هدایت‌های معرفتی چه باید کرد؟

  • روضه حضرت زینب(س) و اشاره به روضه حضرت زهرا(س)

جلسه 24: هدایت قلب

  • مرور برخی از مباحث گذشته

    •  تعامل خدا با بنده‌اش در جریان هدایت

    •  ضرورت عمل کردن به آگاهی‌ها

  •  آشنایی با هدایت قلبی

  • نمونه‌هایی از هدایت قلبی در طول تاریخ

    • فضیل عیاض

    • بُشر حافی

  • تسلط خدا بر قلب‌ها

  • شاخص‌هایی برای هدایت قلب

    • محبت به اهل بیت(ع)

    • علاقه به عبادت خداوند

    • داشتن حزنی زیبا و سازنده

    • خوف از خدا

    • درک زشتی گناه

  • محبت و هدایت قلبی قابل توضیح نیست

  • اطلاع امام زمان(عج) از اعمال ما، به دلیل شدت محبت است

  • برای هدایت قلبی چه باید کرد؟

  • در مورد حالات قلب خود با خدا مناجات کنیم

    • 1-مبارزه بیشتر با هوای نفس

    • 2-بهره بردن از هدایت قبلی و عمل به آن

  • ارادت قلبی مؤمنین به حضرت زهرا(س)

  • روضه حضرت زهرا(س)

جلسه 25: هدایت عملی

  • مرور برخی مباحث گذشته

    • تعامل هدایت و مبارزه با نفس

    • تفاوت مراحل هدایت نزد انسان

    • برخی از شاخص‌های هدایت قلبی

  •  کار امام در مورد هدایت قلبی

  • ضعیف بودن کید شیطان در مقابل محبت امام

  • تلاش و تکاپو در عوامل هدایت برای هدایت انسان

  • هدایت، محل شیرین شدن مبارز با هوای نفس

  • باب هدایت برای همه تا همیشه باز نیست

  • معنای هدایت عملی

  • کار و عمل خوب، هدیه‌ای از طرف پروردگار

  • توفیق عمل در اختیار خدا است

  • مراحل هدایت عملی

    • 1-خدا ما را در کار خیر بیاندازد

    • 2-خدا بین ما و گناه حائل شود

    • 3-رفاقت با خوب‌ها را نصیب ما کند

    • 4-دوری از بدها را نصیب ما کند

  • به توفیق‌های اندک بی‌توجه نباشیم

  • روضه امام حسین(ع) و اشاره به روضه حضرت زهرا(س)

۴۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۱۸
مجید شهشهانی

صوت | برخی از شرایط قلبی برای حضور در شب قدر

  • زمان: ماه مبارک رمضان - 93، شب بیست و دوم
  • مکان: تهران - مسجد امام صادق(ع)
  • تعداد: 1 جلسه
  • موضوع سخنرانی: برخی از شرایط قلبی برای حضور در شب قدر

معرفی بحث:

به دلیل اهمیت شب قدر و تأثیر مستقیمی که بر تمام زندگی خواهد داشت، کسب آمادگی برای ورود به شب قدر و بهره‌مندی از فیوضات آن، امری ضروری و اجتناب‌ناپذیر است. کسب این آمادگی بستگی تام به شرایط قلب و دل انسان دارد. برای کسب این آمادگی روحی چه باید کرد؟ دل با صفا چگونه دلی است؟ استاد پناهیان در این جلسه به تبیین 9 شرط به عنوان شرایط قلبی برای حضور در شب قدر پرداخته‌اند.

فهرست:

  • دل با صفا برای حضور در شب قدر، چگونه دلی است؟

    • 1-دلی که از کینه و بدی نسبت به مؤمنین خالی باشد

    • 2-دلی که توأم از رضایت از خداوند باشد

    • 3- دلی که بلند همت است

    • 4-دلی که در گذشته‌اش خوبی برای خود نبیند

    • 5-دلی که برای آینده‌اش تکیه‌گاهی جز خدا نبیند

    • 6-دلی که محبت اولیاء خدا و برائت از دشمنانشان را داشته باشد

    • 7- دلی که در برابر بارگاه ربوبی تعظیم داشته باشد

    • 8-دلی که امید بسیار بالایی به خدا داشته باشد

    • 9-  دلی که خوف از عقاب  شوق ثواب داشته باشد

  • روضه حضرت علی(ع)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۰۶
مجید شهشهانی

دعای وداع با ماه رمضان توسط استاد پناهیان

به گزارش بیان معنوی، مراسم سخنرانی و دعای وداع با ماه مبارک رمضان حجت الاسلام پناهیان در مسجد امام صادق(ع) به شرح زیر می باشد:

  • زمان: یکشنبه و دوشنبه شب (امشب و فرداشب)

    • سخنرانی: ساعت 23:15

    • دعای وداع: ساعت 24:30

  • مکان: میدان فلسطین، مسجد امام صادق(ع)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۰۵
مجید شهشهانی

صوت | محبت علی(ع)، معیار پاکی دل

  • زمان: ماه مبارک رمضان - 93، شب بیستم
  • مکان: تهران - مسجد امام صادق(ع)
  • تعداد: 1 جلسه
  • موضوع سخنرانی: محبت علی(ع)، معیار پاکی دل

معرفی بحث:

امتحان الهی، یکی از سنت‌های خداوند در دنیا است که سنجش پاکی و طهارت دل یکی از اهداف آن محسوب می‌شود. در میان کارهای خوب بسیاری که می‌توان انجام داد، محبت به علی بن ابیطالب(ع) بیش از هر چیز دیگری علامت پاکی دل و باطن انسان است. اما این محبت را باید افزایش داد و به حداقل‌های آن بسنده نکرد. اگر کسی محبت علی(ع) را در دل داشته و در امتحان با محبت حضرت علی(ع) قبول شده باشد، خداوند خطاهای دیگر او را راحت‌تر می‌بخشد.

فهرست:

  • اندازه‌گیری پاکی دل در امتحانات الهی

  • دقیق‌ترین امتحان برای سنجش پاکی دل چیست؟

  • محبت علی(ع)، مهمترین معیار پاکی دل

  • ساده‌تر شدن بخشش خطاها در صورت پاک بودن دل

  • محبت بیشتر به امیرالمؤمنین(ع)، نشانه بهتر بودن انسان

  • حداقل‌ها و حداکثرها در محبت حضرت علی(ع)

  • ضرورت افزایش محبت امیرالمومنین(ع)

  • روضه حضرت علی(ع)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۰۵
مجید شهشهانی

صوت | راز به زحمت افتادن اولیاء خدا

  • زمان: 93/02/12
  • مکان: مسجد امام صادق(ع) - میدان فلسطین
  • تعداد: 1 جلسه
  • موضوع سخنرانی: راز به زحمت افتادن اولیاء خدا
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۳/۲۶
مجید شهشهانی

سخنرانی استاد پناهیان به مناسبت میلاد امیرالمومنین(ع)

به گزارش بیان معنوی، به مناسبت مبلاد باسعادت امیرالمومنین علی(ع) حجت الاسلام پناهیان در هیئت محبین امیرالمومنین(ع) سخنرانی خواهند کرد.گفتنی است این مراسم دوشنبه(فردا) شب بعد از نماز مغرب و عشاء در مسجد امام صادق(ع) واقع در میدان فلسطین برگزار خواهد شد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۲/۲۱
بیان معنوی

سخنرانی هفتگی در هیئت محبین امیرالمؤمنین(ع)/ قسمت سوم مباحث «تنها مسیر»: راحت‌طلبی- جلسه2

اگر با راحت‌طلبی خود مقابله نکنید، بعید است بتوانید مقابل لذت‌طلبی نفس‌تان بایستید/ عامل بسیاری از طلاق‌ها «اشتباه در انتخاب» نیست، «راحت‌طلبی» است/ مبارزه با راحت‌طلبی باید از هفت سالگی و با مدیریت پدر و مادر شروع شود/ برای مقابله با راحت‌طلبی باید «برنامه» داشت

با پایان یافتن بخش اول و دوم مباحث بسیار مهم «تنها مسیر» که به تبیین جهاد اکبر یعنی مبارزه با هوای نفس آشکار و پنهان می‌پرداخت، بخش سوم مباحث «تنها مسیر» با موضوع یکی از مصادیق مهم هوای نفس، یعنی «راحت‌طلبی» آغاز شد که کلیات آن در مراسم سوگواری ایام فاطمیه در حسینیه امام خمینی ارائه شده بود. قسمت سوم مباحث «تنها مسیر» تحت عنوان «راحت‌طلبی اولین گرایش انسان» جمعه شب‌ها در مسجد امام صادق(ع) واقع در میدان فلسطین به همت هیئت محبین امیرالمؤمنین(ع) برگزار می‌شود. در ادامه گزیده‌ای از مباحث مطرح شده در دومین جلسه از قسمت سوم مباحث «تنها مسیر» را می‌خوانید:

راحت‌طلبی بستر حب‌الدنیا و سایر گرایش‌های بد را در انسان ایجاد می‌کند/ اگر با راحت‌طلبی خود مقابله نکنید، بعید است بتوانید مقابل لذت‌طلبی نفس‌تان بایستید

  • در جلسات قبلی بحث تنها مسیر، گفتیم که «زندگی یعنی مخالفت کردن با برخی از امیال، و این کار اگر با برنامۀ خدا باشد، می‌شود بندگی» و گفتیم که اگر خداوند در برنامه‌ای که به ما داده، به جای اینکه به ما «پیشنهاد» بدهد، به ما «دستور» می‌دهد، برای این است که اگر به تو دستور بدهد خیلی بیشتر به نفس تو برمی‌خورَد. اگر به تو پیشنهاد بدهد و تو اجرا کنی، معمولاً حالت طلبکارانه و مغرورانه پیدا می‌کنی و انانیت تو از بین نمی‌رود. لذا خدا به ما «دستور» می‌دهد تا وقتی آن دستور را اجرا می‌کنیم، انانیت ما تضعیف شود و نفس ما ذلیل شود.

  • یکی از گرایش‌هایی که ما لااقل باید با بخشی از آن مخالفت کنیم، «راحت‌طلبی» است. راحت‌طلبی اولین گرایش انسان است که بستر حب‌الدنیا و گرایش‌های بد دیگر را در انسان ایجاد می‌کند. راحت‌طلبی حتی قبل از لذت‌طلبی، انسان را با خودش درگیر می‌کند و اگر کنترل نشود انسان را بیچاره خواهد کرد. اگر شما در مرحلۀ راحت‌طلبی، با راحت‌طلبی خودتان مقابله نکنید، بعید است که در جریان لذت‌طلبی نفس بتوانید در مقابل لذت‌ها بایستید.

نمی‌شود گفت که عامل اکثر طلا‌ق‌ها، انتخاب نابه‌جاست/ عامل عمدۀ بسیاری از طلاق‌ها راحت‌طلبی است

  • اگر به این شرایطی که امروزه در جامعه به‌وجود آمده نگاه کنید می‌توانید ردّ پای راحت‌طلبی را ببینید. به عنوان مثال همین آمار طلاق را در نظر بگیرید. ظاهراً یکی از مسئولین اخیراً گفته‌ است که عامل 60 درصد طلاق‌ها، انتخاب نامناسب است. یعنی 60درصد طلاق‌ها به این دلیل اتفاق می‌افتد که زن و شوهرها همدیگر را بد انتخاب کرده‌اند. اما این برداشت صحیحی نیست؛ حتی اگر 60 درصد کسانی که طلاق می‌گیرند، خودشان بگویند که انتخاب ما بد بوده است. چون زن و مرد حتماً در طول زندگی مشترک، با همدیگر اختلاف خواهند داشت و این اختلاف یک امر طبیعی است؛ اختلاف جنسیتی و اختلاف روحیه که همواره بین زن و مرد وجود دارد، علاوه بر آن معمولاً اختلاف اخلاق و دیدگاه هم با همدیگر دارند و این را خداوند قرار داده تا آنها بتوانند در این اصطکاک، مایۀ رشد همدیگر شوند.

  • زن و شوهرهایی که الان دارند با هم زندگی می‌کنند، زندگی کردن‌شان اصلاً دلیل بر این نیست که با هم اختلاف ندارند، بلکه معنایش این است که توانسته‌اند اختلافات خود را با هم کنار بیایند.

  • معمولاً کسانی که برای اجرای خطبۀ عقد خودشان نزد حضرت امام(ره) می‌رفتند و بعد هم از ایشان می‌خواستند یک توصیه‌ای برای آنها داشته باشد، امام(ره) می‌فرمود: «بروید با هم بسازید»(خاطره رهبر انقلاب از حضرت امام در مراسم اجرای خطبۀ عقد-۱۳۷۰/۰۴/۲۰) انسان چه موقع چنین توصیه‌ای برای زن و شوهرهای جوان خواهد داشت؟ وقتی که احتمال اختلاف و درگیری در زندگی را بدهد.

  • کدام زن و شوهرها نمی‌توانند با هم بسازند؟ کسانی که یک دومینویی در وجودشان شروع شده است که آغازش «راحت‌طلبی» است. چیزی که می‌تواند عامل بسیاری از طلاق‌ها و ناسازگاری‌ها باشد، این موارد است: برداشت اشتباه از زندگی و زندگی مشترک، راحت‌طلبی، و زیاده‌خواهی در راحت‌طلبی و لذت‌طلبی افراطی که نتیجۀ راحت‌طلبی است و خیالپردازی که نتیجۀ راحت‌طلبی است.

در گذشته با اینکه اکثر ازدواج‌ها تا حدودی اجباری بود، این‌قدر آمار طلاق بالا نبود، چون اصل بر «سازش» بود

  • قدیم که مردم ازدواج می‌کردند، معمولاً نسبت به بحث انتخاب همسر این تصور را داشتند که «همان‌طور که انسان پدر و مادر خودش را نمی‌تواند انتخاب کند یا تغییر دهد، همسر خودش را هم نمی‌تواند انتخاب کند یا تغییر دهد» لذا وقتی ازدواج می‌کردند، سعی می‌کردند با هم بسازند و با همسر خودشان کنار بیایند. اما وقتی انسان راحت‌طلب شد، سعی می‌کند تمام موانعی که مانع راحت‌طلبی او می‌شود را از سر راه خودش بردارد، تا در راحت‌طلبی خودش غرق باشد. در این صورت معلوم است که دیگر نمی‌تواند با همسر خودش بسازد و کنار بیاید، لذا شروع می‌کند به ایراد گرفتن از همسر خودش. و بالاخره هر کسی هم ایرادهایی دارد؛ کدام یک از ما ایراد نداریم؟ پس تقریباً می‌توان گفت: هیچ کس برای هیچ کس «کفو» نیست. ضمن اینکه گاهی اوقات اگر شما بیش از حد از با کسی داشته باشید، چه بسا خداوند اجازه ندهد با او ازدواج کنید، چون در این صورت خوب رشد نخواهید کرد.

  • این‌طور نیست که 60 درصد طلاق‌ها به خاطر بد انتخاب کردن باشد؛ اتفاقاً امروزه جوان‌ها همسر خودشان را خیلی بهتر از گذشته، انتخاب می‌کنند، اصلاً قدیم زیاد حقّ انتخاب نداشتند، مثلاً در یک روستا، همین‌که پسر و دختری سنّ‌شان به هم می‌خورد (و برخی شرایط دیگر هم مناسب بود) باید با هم ازدواج می‌کردند و راه دیگری نداشتند. مثلاً آن دختر یا پسر که نمی‌توانست مهاجرت کند و به یک شهر و روستای دیگری برود. اما در گذشته با اینکه اکثر ازدواج‌ها تا حدودی اجباری بود، این‌قدر آمار طلاق بالا نبود، چون اصل را بر ساختن و کنار آمدن قرار می‌دادند. ولی الان که امکان انتخاب خیلی بیشتر از قبل شده، می‌بینید که چقدر آمار طلاق بالا رفته است. پس اشتباه در انتخاب نمی‌تواند عامل بسیاری از طلاق‌ها باشد، بلکه راحت‌طلبی (و بعد از آن لذت‌طلبی) عامل عمدۀ بسیاری از طلاق‌هاست.

یکی از مصادیق مهم هواپرستی، راحت‌طلبی است/آدمِ راحت‌طلب وقتی نا«راحت» می‌شود، به‌هم‌ریخته و عصبانی می‌شود

  • یکی از مصادیق مهم هواپرستی، راحت‌طلبی است. راحت‌طلبی همان چیزی است که یک‌دفعه‌ای آدم را به هم می‌ریزد و ناراحت می‌کند. کسی که راحت‌طلب است وقتی نا«راحت» می‌شود خیلی به‌هم می‌ریزد، چون خیلی راحت بودن را دوست دارد و وقتی یک‌مقدار از این راحتی فاصله می‌گیرد، خیلی زود به‌هم می‌ریزد و تعادل خود را از دست می‌دهد.

  • وقتی یک چیزی باعث ناراحتی تو شد، زیاد دنبال علت آن ناراحتی نگرد، چون بسیاری اوقات قرار است ناراحت شوی، پس همیشه دنبال مقصر نباش و سعی کن در مقابل ناراحتی‌هایی که برایت مقدر می‌شود لبخند بزنی.

  • مقصر اصلی، وضع و اقتضائات طبیعی این دنیا است. امام زین‌العابدین(ع) می‌فرمایند: «لا تَطلُبْ ما لَم یُخلَقْ» چیزی که خلق نشده تقاضا نکن! پرسیدند: آن چیست؟ فرمود «الراحَةُ لَم تُخلَقْ فی الدنیا» راحتی در دنیا خلق نشده؛(خصال صدوق/1/64) چرا چیزی را که اصلاً در این دنیا خلق نشده است را تقاضا می‌کنید؟ البته عواملی که راحتی ما را سلب می‌کنند، مختلف هستند. در روایت آمده که مؤمن یا از ناحیۀ همسر یا فرزندانش اذیت می‌شود، یا از ناحیۀ همسایه، یا از ناحیۀ رهگذر، یا از ناحیۀ کافر، یا از ناحیۀ منافق و یا از ناحیۀ مؤمن دیگری که به او حسادت می‌کند. (امام صادق(ع): مَا أَفْلَتَ‏ الْمُؤْمِنُ‏ مِنْ‏ وَاحِدَةٍ مِنْ‏ ثَلَاثٍ وَ لَرُبَّمَا اجْتَمَعَتِ الثَّلَاثُ عَلَیْهِ إِمَّا بُغْضُ مَنْ یَکُونُ مَعَهُ فِی الدَّارِ یُغْلِقُ عَلَیْهِ بَابَهُ‏ یُؤْذِیهِ أَوْ جَارٌ یُؤْذِیهِ أَوْ مَنْ فِی طَرِیقِهِ إِلَى حَوَائِجِهِ یُؤْذِیهِ وَ لَوْ أَنَّ مُؤْمِناً عَلَى قُلَّةِ جَبَلٍ لَبَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ شَیْطَاناً یُؤْذِیهِ وَ یَجْعَلُ اللَّهُ لَهُ مِنْ إِیمَانِهِ أُنْساً لَا یَسْتَوْحِشُ مَعَهُ إِلَى أَحَد؛ کافی/2/249) و (امام صادق(ع): أَرْبَعٌ لَا یَخْلُو مِنْهُنَّ الْمُؤْمِنُ أَوْ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ مُؤْمِنٌ یَحْسُدُهُ وَ هُوَ أَشَدُّهُنَّ عَلَیْهِ وَ مُنَافِقٌ یَقْفُو أَثَرَهُ أَوْ عَدُوٌّ یُجَاهِدُهُ أَوْ شَیْطَانٌ یُغْوِیه؛ کافی/2/250)‏

مبارزه با راحت‌طلبی باید از هفت سالگی و با مدیریت پدر و مادر شروع شود/عاملی که نمی‌گذارد ایمان و محبت ما آثار خوب خودش را نشان دهد، راحت‌طلبی است

  • وقتی می‌گوییم مبارزه با هوای نفس از هفت‌سالگی با مدیریت پدر و مادر شروع می‌شود، یعنی مبارزه با راحت‌طلبی به عنوان یکی از مصادیق مهم هوای نفس، از هفت سالگی و با مدیریت پدر و مادر شروع می‌شود. بعضی از مادرها هستند که علیه راحت‌طلبی بچه‌های خودشان قیام می‌کنند و برای این کار تدبیر و برنامه دارند. این مادرها، واقعاً بچه‌های خوبی تربیت خواهند کرد.

  • واقعیت این است که ما برای اینکه جامعۀ خوبی داشته باشیم زیاد نیاز به افزایش ایمان و محبت‌ها از میزان فعلی نداریم، همین مقدار ایمان و همین مقدار محبت به اهل‌بیت(ع) که در دل اکثر آدم‌های مختلف در اطراف خودمان می‌بینیم، برای اینکه جامعۀ ما سعادتمند بشود کافی است. مگر برای رسیدن به حداقل‌های یک جامعۀ سعادتمند، به چقدر ایمان و محبت نیاز داریم؟! اما باید ببینیم که چه چیزی نمی‌گذارد این ایمان و این محبت به اهل‌بیت(ع) و این وجدان، اثر خوب خودش را نشان بدهد؟ آن عامل، راحت‌طلبی است.

دومینویی که منجر به بدبختی آدم راحت‌طلب می‌شود چگونه شکل می‌گیرد؟/نویسندگان سیاه‌نما مانند صادق هدایت و کافکا مورد علاقۀ افراد راحت‌طلب

  • وقتی آدم راحت‌طلب بار بیاید، یک دومینویی آغاز می‌شود که موجب بدبختی او می‌شود؛ به این صورت که این آدم راحت‌طلب دوست دارد راحت باشد و وقتی به هر دلیلی نا«راحت» می‌شود، به‌هم می‌ریزد و عصبانی می‌شود، چون اصلاً به کسی حقّ نمی‌دهد که او را ناراحت کند، و وقتی عصبانی شد، دیگران و اطرافیان از او می‌ترسند و سعی می‌کنند او را بیشتر راحت بگذارند و وقتی بیشتر رعایتش می‌کنند، او بیشتر خراب می‌شود.

  • می‌دانید این دومینویی که در وجود انسان راحت‌طلب شکل می‌گیرد، به کجا منتهی خواهد شد؟ به جایی که او را به یک وجود منفی‌باف، ناشکر و نِق بزن تبدیل می‌کند؛ وجودی که فرصت‌ها را از دست می‌دهد و نمی‌تواند از امکانات خودش بهره‌برداری کند. چون او از بابت آن‌مقدار رنج‌هایی که دارد می‌کشد ناراحت است و دائماً مشغول آن ناراحتی خودش است و دغدغه‌اش آن‌جاست و این ناراحتی هم برطرف نخواهد شد، چون امام سجاد(ع) فرمود: «راحتی در دنیا خلق نشده؛ الراحَةُ لَم تُخلَقْ فی الدنیا»(خصال صدوق/1/64) لذا او تبدیل می‌شود به یک آدم منفی و سیاه و همه‌چیز را سیاه می‌بیند. برخی از این‌ها اگر اهل ادبیات بشوند، مثل «صادق هدایت» یا «کافکا» خواهند شد و با قلم سیاهی که دارند، مدام سیاهنمایی می‌کنند. طبیعتاً هر کسی از این نوشته‌ها خوشش بیاید، آدمی است که راحت‌طلبی در او موج می‌زند.

امام صادق(ع): اگر درد گرسنگی انسان را وادار به غذا خوردن نمی‌کرد، او از شدت تنبلی آن‌قدر غذا نمی‌خورد تا بمیرد!

  • اینکه می‌گوییم راحت‌طلبی موضوع مهمی است، داریم بر اساس تعداد بسیاری از آیات و روایت این گزاره را بیان می‌کنیم، نه اینکه فقط چند تا آیه و روایت در این زمینه باشد و بخواهیم به آن پر و بال داده و آن را مهم جلوه بدهیم. حالا به یک روایت جالب از میان انبوه روایت‌ها دربارۀ راحت‌طلبی توجه کنید: امام صادق(ع) می‌فرماید: «بدن انسان طبیعتاً به غذا خوردن نیاز دارد، ولی اگر انسان انگیزۀ غذا خوردنش را فقط می‌خواست از علم و معرفتش بگیرد (که چون من به غذا نیاز دارم باید غذا بخورم) یعنی اگر قرار بود که غذا خوردن انسان به خاطر شناخت او از بدنش باشد و دیگر دردی به نام گرسنگی او را دنبال غذا نمی‌فرستاد، در این صورت انسان از سر تنبلی و راحت‌طلبی آن‌قدر غذا نمی‌خورد تا می‌مرد؛ وَ لَوْ کَانَ الْإِنْسَانُ إِنَّمَا یَصِیرُ إِلَى أَکْلِ الطَّعَامِ لِمَعْرِفَتِهِ بِحَاجَةِ بَدَنِهِ إِلَیْهِ وَ لَمْ یَجِدْ مِنْ طِبَاعِهِ شَیْئاً یَضْطَرُّهُ إِلَى ذَلِکَ کَانَ خَلِیقاً أَنْ یَتَوَانَى عَنْهُ أَحْیَاناً بِالثِّقْلِ وَ الْکَسَلِ حَتَّى‏ یَنْحَلَ بَدَنُهُ فَیَهْلِکَ»(توحید مفضل/75) ببینید! انسان یک چنین موجود تنبلی است و راحت‌طلبی در انسان این‌قدر اثر دارد که اگر درد گرسنگی نبود و این انگیزۀ طبیعی، انسان را وادار به غذا خوردن نمی‌کرد، انسان از شدت تنبلی آن‌قدر غذا نمی‌خورد تا بمیرد! نه اینکه راحت‌طلبی فقط موجب بشود نماز انسان به تأخیر بیفتد.

  • امیرالمؤمنین(ع) دربارۀ کسالت و تنبلی می‌فرماید: «اینکه انسان کار خود را عقب بیندازد، علامت کسالت و تنبلی و بی‌حالی است؛ تَأْخِیرُ الْعَمَلِ‏ عُنْوَانُ الْکَسَل‏»(غررالحکم/4471) کسل به کسی می‌گویند که تنبلی در او غلبه کرده باشد. مثلاً وقتی انسان نماز خودش را به تأخیر می‌اندازد، غالباً به خاطر راحت‌طلبی و کسالت و تنبلی است. و الا اکثر ما آن‌قدر ایمان داریم که نمازمان را به تأخیر نیندازیم.

برای فرزندان 7 تا 14 سالۀ خود باید برنامه‌ها و سخت‌گیری‌هایی داشته باشید تا بچه‌ها راحت‌طلب بار نیایند

  • راحت‌طلبی یک گرایش زشت و قبیح در انسان است. برای اینکه راحت‌طلبی در وجود انسان از بین برود خیلی کارها باید کرد. مثلاً پدر و مادرها باید برای فرزندان هفت تا چهارده سالۀ خودشان برنامه‌هایی درنظر بگیرند و در برخی موارد سخت‌گیری‌هایی نسبت به آنها داشته باشند تا بچه‌ها راحت‌طلب بار نیایند؛ حتی ممکن است در برخی موارد، محرومیت‌های جزئی ولی مؤثر برایشان در نظر بگیرید و بهشان اعلام کنید. مثلاً بگویید: «اگر فلان کار را انجام ندهی، اجازه نیست امروز فلان برنامه تلویزیونی را نگاه کنی، یا با بچۀ همسایه بازی کنی.» در عمل هم واقعاً جدّی و البته همراه با مهربانی و حساب‌شدگی برخورد کنید. اگر این‌طور برخورد کنید، کم‌کم بچه یاد می‌گیرد که با تنبلی و راحت‌طلبی خودش مبارزه کند. البته مراقب باشید که هدفتان را گم کنید؛ بعضی‌ها به اسم تربیت بچه و اینکه بچه باید یاد بگیرد، درواقع به دنبال راحت‌طلبی خودشان هستند؛ یعنی هروقت خودشان حال انجام دادن کاری را ندارند، از فرزندشان می‌خوهند آن کار را انجام دهد؛ اینها چیزهایی است که از ناخودآگاه بچه‌ها پنهان نمی‌ماند و اثر منفی خودش را در تربیت فرزند می‌گذارد. داشتن برنامه‌های از قبل فکر شده، یکی از مواردی است که کمک می‌کند زیاد از هدف اصلی دور نشوید. و البته لازم است پدر و مادر همزمان با راحت‌طلبی خودشان هم مبارزه کنند، تا نتایح بهتری بگیرند.

  • راحت‌طلبی یک اژدهای کژدم است که باید با آن درگیر شد و الا انسان را نابود می‌کند. فرق این اژدهای کژدم با عقرب این است که وقتی عقرب نیش می‌زند، دردت می‌آید اما این اژدها وقتی نیشت می‌زند خوشت هم می‌آید در حالی که اثر سوئش بسیار مهلک و خطرناک است.

مادرها با محبت‌های اضافی و بی‌جای خودشان بچه‌ها را راحت‌طلب بار نیاورند/ گاهی اوقات خود مادرها راحت‌طلبی‌شان را به اعضای خانواده انتقال می‌دهند

  • مادرهای محترم مراقب باشند که با محبت‌های اضافی و بی‌جای خودشان بچه‌ها را راحت‌طلب بار نیاورند چون در واقع با این کار همت، اراده و بسیاری از استعدادهای خوب بچه‌های خودشان را نابود می‌کنند. حتی گاهی اوقات خود مادرها راحت‌طلبی‌شان را به اعضای خانواده انتقال می‌دهند.

  • امروز دشمنان بشریت برای فریب انسان‌ها، سعی می‌کنند راحت‌طلبی و لذت‌طلبی را رواج دهند و از این طریق زندگی‌ها را نابود کنند. فرهنگ مبتذل و بسیار پلید غرب در واقع دنبال نابود کردن انسان‌ها و جلوگیری از لذت‌های بسیار عمیق و ماندگار در وجود انسان‌هاست. لذا راحت‌طلبی و هوسرانی را ترویج می‌کند در حالی که خود همان کسانی که دارند جهان غرب را اداره می‌کند، خودشان این‌گونه که برای مردم تبلیغ می‌کنند، زندگی نمی‌کنند. و متاسفانه وضعیت فرهنگی ما طوری شده که وقتی می‌خواهیم توصیه‌ای بکنیم که «این‌طوری رفتار کنید و آن‌طوری رفتار نکنید» می‌گویند: «بگذار راحت باشیم»!

بزرگان ما چطور با راحت‌طلبی مبارزه می‌کنند؟/ لااقل به این قله‌ها نگاه کنید و مبارزه با راحت‌طلبی را جدی بگیرید/خاطره‌ای از آیت الله بهجت و آیت الله جوادی آملی

  • وقتی به زندگی برخی از بزرگان نگاه می‌کنیم می‌بینیم که چقدر به خودشان سخت می‌گیرند و اصلاً اهل راحت‌طلبی نیستند. به عنوان مثال بنده از فرزند آقای بهجت(ره) پرسیدم: «شنیده‌ام که آقای بهجت(ره) به بعضی‌ها توصیه کرده بود: اگر می‌خواهید خواب بر شما غلبه نکند، نشسته بخوابید.» ایشان پاسخ داد: «بله! خود آقای بهجت(ره) اکثراً نشسته می‌خوابیدند.» و بعد هم چند تا از عکس‌های ایشان را به من نشان داد که آقای بهجت(ره) بر روی یک صندلی بسیار ساده، در حالت نشسته، خوابیده بودند.

  • همچنین بنده یک مدتی با آقای جوادی آملی مراوده داشتم. می‌دیدم که ایشان وقتی در ماشین می‌نشینند، به پشتیِ صندلی تکیه نمی‌دهند. و بعد پرسیدم و متوجه شدم ایشان اغلب همین‌طوری می‌نشینند. ایشان در مراوده با افراد مختلف به قدری ادب رعایت می‌کردند و به خودشان سخت می‌گرفتند که اطرافیان خجالت می‌کشیدند و معذب می‌شدند. البته من نمی‌گویم که شما هم مثل این بزرگواران زندگی کنید، ولی لااقل به این قله‌ها نگاه کنید و بحث مبارزه با راحت‌طلبی را جدی بگیرید و یک‌مقدار با راحت‌طلبی خودتان مخالفت کنید.

برای مقابله با ماهواره چکار باید کرد؟ / علیه راحت‌طلبی خودتان قیام کنید، تا گرفتار لذت‌طلبی نشوید

  • اگر امروز ماهواره‌ها آمده‌اند و می‌خواهند شما را با هوسرانی و شهوت‌پرستی خراب کنند، شما برای مقابله با آن، علیه راحت‌طلبی خودتان قیام کنید. چون وقتی بتوانید با راحت‌طلبی خودتان مخالفت کنید، در واقع ریشۀ تمدن منحوس غرب را که همان هواپرستی است، نابود می‌کنید. وقتی دشمن از آن‌طرف دارد پیش‌روی می‌کند و شما را به سمت لذت‌پرستی سوق می‌دهد، شما از این‌طرف پیش‌روی کنید؛ یعنی شروع کنید با راحت‌طلبی خودتان مخالفت کنید، تا گرفتار لذت‌طلبی نشوید. چون کسی که علیه راحت‌طلبی خودش قیام کند، طبیعتاً مبارزه با لذت‌طلبی برایش راحت خواهد بود.

برای مقابله با راحت‌طلبی باید برنامه داشته باشید/ هر فعالیتی قیام علیه راحت‌طلبی محسوب نمی‌شود، همانطور که هر تحرک بدنی ورزش محسوب نمی‌شود

  • حالا ما چطوری باید علیه راحت‌طلبی خودمان قیام کنیم؟ یک وقت فکر نکنید که اگر یک خطر یا مشکلی برای شما پیش آمد و شما «مجبور شدید» یک مدتی راحتی خود را کنار بگذارید، این کار شما قیام علیه راحت‌طلبی محسوب می‌شود! چون بعد از اینکه آن خطر برطرف شد، آن ناراحتی موقت را برای خودتان جبران می‌کنید و چند برابر آن، به خودتان راحتی می‌دهید! این‌قبیل کارها (که انگیزه‌اش فرار یا ترس است) اثر و فایده‌ای در مقابله با راحت‌طلبی انسان ندارد، برای مقابله با راحت‌طلبی باید برنامه داشته باشید. اینطور نیست که هر تحرک و فعالیتی قیام علیه راحت‌طلبی محسوب شود، کما اینکه هر نوع تحرک بدنی هم ورزش محسوب نمی‌شود و آثار و فواید ورزش را ندارد.
  • ان‌شاءالله در جلسات بعد در ادامۀ همین بحث فهرستی را ارائه خواهیم داد و خواهیم گفت اگر انسان بخواهد با راحت‌طلبی خودش مبارزه کند، چه کارهایی باید انجام دهد؟ مثلاً حضرت امام(ره) که برای نماز شب بیدار می‌شدند، به جای اینکه یک‌بار بلند شوند و همۀ رکعات نماز شب را بخوانند، چند مرتبه بلند می‌شدند، یعنی اول بلند می‌شدند دو رکعت از نماز شب را می‌خواندند و می‌خوابیدند و دوباره بلند می‌شدند و دو رکعت دیگر می‌خواندند. چون اصل سختی نماز شب، همان بیدار شدن از خواب است که فرمود: «پهلوهایشان از خوابگاه‏هایشان دور مى‏شود و خدای خود را می‌خوانند؛ تَتَجافى‏ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ»(سجده/16) چون کندن از خواب شیرین، خیلی سخت است. و کسی که این‌طوری تمرین کند، روحش علیه راحت‌طلبی خیلی قوی و مستحکم می‌شود.
  • حضرت زهرا(س) که در همۀ زمینه‌ها برای ما اسوه هستند، در زمینۀ مبارزه با راحت‌طلبی هم اسوه هستند. بعید می‌دانم هیچ خانم هجده ساله‌ای دستش در اثر کار کردن پینه ببندد. یعنی آن‌قدر کار کند که دستش مثل دستان مبارک حضرت زهرا(س) پینه ببندد. از خدا می‌خواهیم که به حقّ حضرت زهرا(س) ریشه‌های بدی‌ها را در دل ما بسوزاند و سرگرمی و لذت و راحتی ما را در ذکر و لقاء خودش قرار دهد.
۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۲/۱۶
مجید شهشهانی

سخنرانی هفتگی در هیئت محبین امیرالمؤمنین(ع)/ قسمت سوم مباحث «تنها مسیر»: راحت‌طلبی- ج 1

تفسیر زندگی «مدیریت علاقمندی‌ها» و تفسیر بندگی «اجرای برنامۀ خدا برای مدیریت علاقه‌ها»ست/ راحت‌طلبی مبدأ بسیاری از گرفتاری‌های روحی، اخلاقی و مشکلات ما در سبک زندگی است/ محبت خدا علاقۀ به راحتی را از آدم می‌گیرد

پناهیان: این‌قدر دربارۀ بچه‌هایتان نگویید: «بگذار بچه راحت باشد!» با این ‌کار در واقع بچۀ خودتان را راحت‌طلب بار می‌آورید و او را خراب می‌کنید... برخی از راحتی‌ها را باید برویم و به دست بیاوریم. حتی وقتی آنها را به دست می‌آوریم، ثواب هم می‌بریم. ولی برخی از آنها را باید ترک کنیم. مهم این است که روحیۀ راحت‌طلبی خودمان را از بین ببریم و آماده باشیم که هر جا لازم بود راحتی را کنار بگذاریم. برای تحقق این هدف باید این بیماری راحت‌طلبی در فرهنگ ما شناخته شود، و در تفکر ما این بیماری جایگاه منحوسی پیدا کند و به آن نگاه بدی داشته باشیم. اینکه در جامعۀ ما، نگرش‌ها و نگاه‌های بسیار مثبت نسبت به راحتی وجود دارد، واقعاً یک فاجعه برای رشد و تعالی است. در حالی که این «راحتی» سمّ مهلک است و باید آن را کنار بزنیم.

با پایان یافتن بخش اول و دوم مباحث بسیار مهم «تنها مسیر»، که به تبیین جهاد اکبر یعنی مبارزه با هوای نفس آشکار و پنهان می‌پرداخت، بخش سوم مباحث «تنها مسیر» با موضوع یکی از مصادیق مهم هوای نفس، یعنی «راحت‌طلبی» آغاز شد که کلیات آن در مراسم سوگواری ایام فاطمیه در حسینیه امام خمینی ارائه شده بود. جلسات هفتگی مباحث «تنها مسیر» جمعه شب‌ها در مسجد امام صادق(ع) واقع در میدان فلسطین به همت هیئت محبین امیرالمؤمنین(ع) برگزار می‌شود. در ادامه گزیده‌ای از مباحث مطرح شده در اولین جلسه از قسمت سوم مباحث «تنها مسیر»- راحت‌طلبی اولین گرایش انسان - را می‌خوانید:

اگر تفسیر دقیقی از زندگی نداشته باشیم، نمی‌توانیم از دینداری و بندگی هم تفسیر دقیقی داشته باشیم/ گرفتاری‌های فردی و اجتماعی به خاطر نقص ما در تلقی از زندگیست

  • ما باید تفسیر دقیقی از زندگی داشته باشیم، اگر تفسیر دقیقی از زندگی نداشته باشیم، طبیعتاً نمی‌توانیم از دینداری و بندگی هم تفسیر دقیقی داشته باشیم. این اشتباه است که ما زندگی را نشناسیم و بعد تصور کنیم که بندگی و عبادت را می‌شناسیم؛ مثلاً فکر کنیم که «دینداری یعنی صرفاً داشتن همین چند اعتقاد و رفتارهای خوبی که ما داریم»! در این صورت با مشکلات زیادی در مسیر بندگی و دینداری مواجه خواهیم شد.

  • اینکه تفسیر ما از زندگی چیست، در پذیرش و فهم دین و در متقاعد شدن به دینداری و موفق شدن در دینداری کردن، خیلی تعیین‌کننده است. هر کسی هر ضعف یا رفتار غلطی داشت، اول باید ببیند آیا «تفسیر او از زندگی» درست است یا نه؟ اگر تفسیر ما از زندگی درست و دقیق باشد، همین‌مقدار ایمان ما و همین‌مقدار محبت ما به اهل‌بیت(ع) خیلی می‌تواند ما را نجات بدهد و حتی می‌تواند ما را فوق‌العاده تعالی ببخشد و رشد دهد.

  • در اندازه‌های اجتماعی هم هرچه گرفتاری اجتماعی داریم به خاطر این است که ما در تلقی خودمان از زندگی نقص داریم. برای اغلب مردم جامعه شفاف نیست که واقعاً زندگی چیست؟ زندگی چیست که ما می‌خواهیم با بندگی و دینداری کردن، این زندگی را اصلاح کنیم، رشد دهیم یا آن را با خداوند متعال معامله کنیم و به سوی خدا حرکت کنیم. چه بخواهیم دینداری حداقلی داشته باشیم و چه چه بخواهیم دینداری حداکثری داشته باشیم، به این وابسته است که تفسیر دقیق زندگی را بدانیم.

تفسیر زندگی انسان، «مدیریت علاقمندی‌ها» است

  • بر اساس آنچه در جلسات گذشته گفته شد، زندگی انسان شامل علاقمندی‌هایی است که باید با برخی از آنها مخالفت کرد و فقط با بخشی از آنها باید موافقت کرد. به تعبیر دیگر، زندگی درگیری انسان با علاقمندی‌های خود و برآوردن بخشی از علاقمندی‌هاست. اما در بین علاقمندی‌های ما، غالباً باید به کدام یک از آنها توجه کرد که برآورده بشوند؟ علاقمندی‌هایی که نوعاً پنهان‌تر هستند. البته معنایش این نیست که علاقمندی‌های آشکار خود را کلاً کنار بگذرایم. نام این «مخالفت و موافقت» یا «بیدارساختن و خواباندنِ علاقه‌ها» را «مدیریت علاقه‌ها» می‌گذاریم. پس تفسیر زندگی «مدیریت علاقمندی‌ها» است. باید این را بفهمیم و بپذیریم.

  • هرچه در خانه‌ها، خیابان‌ها، جوامع بشری و در تک‌تک آدم‌ها می‌بینیم، همین مدیریت علاقمندی‌هاست؛ هر چه در اولیاء خدا می‌بینیم همین است و هرچه در اراذل و اوباش عالم می‌بینیم، همین است. یعنی همه دارند علاقه‌های خودشان را مدیریت می‌کنند البته اینکه غلط مدیریت می‌کنند یا درست مدیریت می‌کنند، موضوع دیگری است.

  • فهمیدن و یادگرفتن نیز در خدمت مدیریت این علاقه‌هاست. یعنی به خاطرعلاقه‌هایت می‌روی یک چیزهایی را یاد بگیری و بفهمی. و هر چیزی را هم که یاد می‌گیری، اثرش در علاقه‌های تو معلوم خواهد شد.

خداوند به جریان مدیریت علاقه‌های ما نگاه می‌کند که ببیند در مدیریت علاقه‌های‌مان به کجا رسیده‌ایم؟

  • وقتی از کسی می‌پرسیم: «حالت چطور است؟» در واقع دو معنا دارد، یکی وضعیت جسمی و یکی وضعیت روحی که حال اصلی ما همین وضعیت روحی ماست. ریشۀ حال روحی ما برمی‌گردد به اینکه با علاقه‌هایمان چکار می‌کنیم؟ به چه چیزهایی علاقه داریم و چقدر قدرت مدیریت علاقه‌هایمان را داریم؟

  • می‌دانید خداوند وقتی به ما نگاه می‌کند، در اصل به چه چیزی در وجود ما نگاه می‌کند؟ به جریان مدیریت علاقه‌های ما نگاه می‌کند که ببیند ما در مدیریت علاقه‌های خودمان به کجا رسیده‌ایم؟ یعنی چه چیزهایی را دوست داریم؟ کدام یک از علاقه‌های خود را تقویت کرده‌ایم و کدام یک را تضعیف کرده‌ایم؟ تمام مقدراتی هم که خداوند بر سر ما نازل می‌کند، - اعم از نعمت و نقمت- سرِ همین مدیریت علاقه‌هاست. و در نهایت هم از ما این را می‌خواهد: «إِلَّا مَنْ أَتىَ اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیم»(شعراء/89) خدا می‌خواهد ما در مدیریت علاقه‌های خود موفق شویم و به «قلب سلیم» برسیم؛ قلب سلیم هم از قلب سالم بالاتر است، یعنی خیلی سالم.

  • قلب انسان آن‌قدر باعظمت است که خداوند در حدیث قدسی می‌فرماید: «زمین و آسمان جای من نیست، اما قلب بندۀ مؤمن، جای من است؛ لَا یَسَعُنِی أَرْضِی‏ وَ لَا سَمَائِی‏ وَ لَکِنْ‏ یَسَعُنِی قَلْبُ عَبْدِیَ الْمُؤْمِن‏»(عوالی اللئالی/ج4/ص7) یعنی قلب بندۀ مؤمن از آسمان‌ها و زمین بزرگ‌تر است. لذا وقتی مشغول مدیریت کردن علاقه‌های خود بشوید، اگر عمر حضرت خضر(ع) را هم داشته باشید، این مدیریت علاقه‌ها کار مستمری است که تا آخر عمر ادامه دارد و تمام نمی‌شود.

  • هیچ کسی از این بازی مدیریت علاقه‌ها استثنا نیست. چه آدمهای بد و چه آدم‌های خوب. مثلاً وقتی خداوند می‌بیند که حضرت ابراهیم(ع) به فرزندش اسماعیل(ع) خیلی علاقه‌دارد، به او می‌فرماید: حالا این فرزند خودت را قربانی کن تا ببینم می‌توانی از او دل ببُری یا نه؟

تفسیر بندگی ما این است: «برنامه‌ای که از خدا می‌گیریم برای مدیریت علاقه‌ها»/ دین، برنامه‌ای است برای مدیریت علاقه‌ها

  • وقتی فهمیدیم که تفسیر زندگی، مدیریت علاقمندی‌هاست، حالا باید ببینیم، تفسیر بندگی چیست؟ تفسیر بندگی و دینداری ما این است: «برنامه‌ای که از خدا می‌گیریم برای مدیریت علاقه‌ها». یعنی دین برنامه‌ای است برای مدیریت علاقه‌ها. آیا بدون خدا می‌شود علاقه‌ها را مدیریت کرد؟ نه! بدون خدا اولاً نمی‌دانیم باید چه کار کنیم، و ثانیاً علاقه به خدا، خودش اصلی‌ترین علاقۀ انسان است و این علاقۀ کلیدی(حب الله) باید بیاید و در مدیریت علاقه‌های ما نقش ایفا کند تا ما آرام و متعادل بشویم.

  • ملاک و معیار رشد این است که انسان علاقه‌های نو و عالی به دست بیاورد. انسان در جریان مدیریت علاقه‌های خود، هم علاقه‌هایش را افزایش و کاهش می‌دهد، هم علاقه‌های جدید را کشف می‌کند، و هم در جریان پاسخ یافتن و نیافتن علاقه‌هایش لذت و رنج می‌برد. اصلاً زندگی یعنی درگیری با علاقه‌ها، پاسخ دادن و پاسخ ندادن به علاقه‌ها، زیاد و کم کردن علاقه‌ها.

  • اصل ماجرا در جریان مدیریت علاقه‌های خود، آن‌جایی است که شما می‌خواهی با برخی از علاقه‌های خودت مخالفت کنی. و الا آن جایی که انسان می‌خواهد با علاقه‌های خودش موافقت کند که هنر نکرده و اتفاق خاصی نیفتاده است. اصل زندگی آن چیزهایی که به‌دست آمده‌اند نیست، اصل زندگی همان علاقه‌هایی است که به دست نیاورده‌ای یا علاقه‌هایی که می‌خواهی با آنها مخالفت کنی. اصل زندگی در آن بخش تلخ ماجراست. به همین دلیل گفتیم که «نخ تسبیح همۀ فضائل، مخالفت کردن با هوای نفس است» امیراالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «نظام دین، مخالفت با هوای نفس است؛ نِظَامُ‏ الدِّینِ‏ مُخَالَفَةُ الْهَوَى‏»(غررالحکم/ص721)

مهمترین بخش مدیریت علاقه‌ها، مخالفت کردن با هوای نفس است

  • مهمترین بخش مدیریت علاقه‌ها مخالفت کردن با هوای نفس است. یعنی یک فهرستی از علاقه‌ها را جلوی ما می‌گذارند تا با آنها مبارزه کنیم و البته این فهرست تمام نمی‌شود چون هر علاقۀ بد و مزاحمی را کنار بزنی، یک علاقۀ بد و مزاحم دیگر رو می‌آید. پیامبر(ص) فرمود: «هر عیبی را از خودت دور کنی، یک عیب دیگر در خودت می‌یابی؛ فَإِنَّهُ لَا یَنْفِی مِنْهَا عَیْباً إِلَّا بَدَا لَهُ عَیْبٌ؛ کافی/ج2/ص148) اگر هم بعد از یک مدتی همۀ علاقه‌های بد ما از بین برود و تمام شود چه اتفاقی می‌افتد؟ حالا نوبت به علاقه‌های خوب می‌رسد که باید با آنها مبارزه کنیم تا به علاقه‌های عالی‌تر‌ برسیم. اینکه حضرت ابراهیم(ع) فرزندش اسماعیل(ع) را دوست داشت، مگر علاقۀ بدی بود که خدا فرمود باید از این علاقه دل ببُری؟

  • یا باید خودت با علاقه‌های بدت درگیر شوی، یا اینکه خداوند – از طریق مقدرات و اتفاقات زندگی‌ات- به تو کمک می‌کند تا با علاقه‌های بدت مبارزه کنی. مثلاً یک چیزی را دوست داری، ولی خدا آن را از جلوی تو بر می‌دارد و کنار می‌کشد. باید بدانی آن موقعی که به علاقه‌ات نمی‌رسی مصلحت بوده که به آن نرسی تا رشد کنی. آن موقعی هم که خداوند اجازه می‌دهد به یکی از علاقه‌های خودت برسی و جواب بدهی، در واقع مصلحت دانسته که تو به آن برسی، و این هم برای جریان کلی رشد تو لازم بوده است.

«راحت‌طلبی» یکی از مصادیق هوای نفس است که مدیریت آن از نظر فردی و اجتماعی اهمیت دارد

  • از ابتدای بحث تنها مسیر تا به اینجا، به طور کلی دربارۀ مبارزه با هوای نفس آشکار و پنهان صحبت کردیم، حالا می‌خواهیم دربارۀ یکی از مصادیق هوای نفس و یکی از علاقه‌های مهمی که باید آن را مدیریت کرد، کمی صحبت کنیم. و آن علاقه «راحت‌طلبی» است. این علاقه، علاقۀ بسیار کلیدی و مهمی است که هم دارای «اولیت» است و هم از جهاتی دارای «اولویت» است؛ یعنی یکی از علاقه‌هایی که ابتدائاً باید با آن مبارزه کنیم و خیلی هم اهمیت دارد، «راحت‌طلبی» است.

  • راحت‌طلبی اولین علاقه‌ای است که انسان در بدو تولد آن‌را تجربه می‌کند و تا آخر هم با انسان باقی می‌ماند. مدیریت کردن این علاقه، هم از نظر فردی و هم از نظر اجتماعی اهمیت دارد. اینکه در جامعۀ ما، نگرش‌ها و نگاه‌های بسیار مثبت نسبت به راحتی وجود دارد، واقعاً یک فاجعه برای رشد و تعالی است. در حالی که این «راحتی» سمّ مهلک است و باید آن را کنار بزنیم. کمتر کسی توجه دارد به اینکه راحت‌طلبی را به عنوان یکی از مصادیق هوای نفس باید مدیریت  وکنترل کرد.

انسان‌های راحت‌طلب، زود به زود ناراحت می‌شوند/ راحت‌طلبی مبدأ بسیاری از گرفتاری‌های روحی و مشکلات ما در سبک زندگی است

  • بعضی‌ها عقاید و علاقه‌های خیلی خوبی دارند، ولی با این مسأله (مبارزه با راحت‌طلبی) درست کنار نیامده‌اند. کسانی که راحت‌طلب هستند، زود به زود، ناراحت می‌شوند. لذا به جای اینکه به چنین کسی بگوییم: «چقدر عصبانی و بداخلاق هستی!» باید بگوییم: «چقدر راحت‌طلب هستی!» چون تا یک‌مقدار از راحتی فاصله می‌گیری، خیلی زود ناراحت و عصبانی می‌شوی.

  • راحت‌طلبی مبدأ بسیاری از گرفتاری‌های روحی ماست. لذا اگر راحت‌طلبی خودمان را از بین ببریم برخی از بیماری‌های روحی دیگرمان هم در کنارش خود به خود درست می‌شود.

  • راحت‌طلبی مبدأ بسیاری از مشکلات ما در سبک زندگی و مبدأ بسیاری از پذیرش‌ها نسبت به فرهنگ منحط غرب هم است.

راحت‌طلبی غیر از لذت‌طلبی است/ ما با راحت‌طلبی به دنیا آمده‌ایم ولی باید این علاقه را مدیریت کنیم

  • راحت‌طلبی غیر از لذت‌طلبی است. با اینکه راحتی هم نوعی لذت دارد، ولی لذت، غیر از راحت است. آدم وقتی راحت شد، تازه به دنبال لذت بردن می‌شود. مثلاً اینکه انسان می‌خواهد گرسنگی نکشد، از راحت‌طلبی است ولی اینکه انسان می‌خواهد غذای خوشمزه بخورد، از لذت‌طلبی است. و طبیعتاً این دو با هم فرق می‌کند.

  • بچه‌ای که به دنیا می‌آید در ابتدا دنبال راحتی است نه دنبال لذت. لذا وقتی گرسنه می‌شود شروع می‌کند به گریه کردن. و بعد از اینکه سیر شد، آمادۀ بازی کردن می‌شود. آدمی‌زاد با راحت‌طلبی به دنیا می‌آید و این راحت‌طلبی تا آخر عمر با او می‌ماند. راحت‌طلبی حداقل درخواست‌های انسان است ولی همین درخواست حداقلی می‌تواند آدم را بدبخت و بیچاره کند.

  • درست است که ما با راحت‌طلبی به دنیا آمده‌ایم ولی از آنجا که «تفسیر زندگی، مدیریت علاقه‌هاست» باید این علاقه را مدیریت کنیم. امام زین‌العابدین(ع) می‌فرماید: «لا تَطلُبْ ما لَم یُخلَقْ» چیزی که خلق نشده تقاضا نکن! پرسیدند: آن چیست؟ فرمود «الراحَةُ لَم تُخلَقْ فی الدنیا» راحتی در دنیا خلق نشده؛(خصال صدوق/1/64) راحتی کامل در این دنیا خلق نشده و همیشه در کنار هرمقدار راحتی، مقداری ناراحتی و رنج هست. لذا هم مدیریت کنی و بگویی: همین‌قدر راحتی که دارم بس است، نمی‌خواهم خیلی راحت باشم و راحتی کامل داشته باشم و علاوه بر این خودت هم باید از برخی از راحتی‌هایی که فراهم است فاصله بگیری، تا رشد کنی و قوی شوی.

ترک راحتی، آغاز و کلید مخالفت با هوای نفس است/برای مدیریت علاقه‌ها، اولین علاقه‌ای که باید با آن مبارزه کنیم راحت‌‌طلبی است

  • امام صادق(ع) می‌فرماید: «تَفْسِیرُ الْعُبُودِیَّةِ بَذْلُ‏ الْکُلّ» تفسیر عبودیت این است که همۀ وجودت را به خدا بدهی. حتی اگر یک ذره از وجودت را بخواهی برای خودت نگه‌داری، دیگر عبد نیستی. شرط و شروط نباید بگذاری. «وَ سَبَبُ ذَلِکَ مَنْعُ النَّفْسِ عَمَّا تَهْوَى وَ حَمْلُهَا عَلَى مَا تَکْرَهُ» سبب و عامل اینکه بتوانی این کار را انجام دهی، این است که نفس خودت را از هوای نفس منع کنی و نفس خود را وادار کنی به کاری که دوست ندارد(البته این کار باید طبق برنامۀ دین باشد) «وَ مِفْتَاحُ ذَلِکَ تَرْکُ الرَّاحَةِ» آغاز و کلید مخالفت با هوای نفس، ترک راحتی است.(مصباح‌الشریعه/7) بنابراین اگر ترک راحت نکنی، نمی‌توانی مبارزه با هوای نفس کنی. یعنی اگر خواستیم با هوای نفس خود مبارزه کنیم و علاقه‌های خود را مدیریت کنیم، اولین علاقه‌ای که باید با آن مبارزه کنیم راحت‌‌طلبی است.

محبت خدا علاقۀ به راحتی را از آدم می‌گیرد/علاقۀ انسان به راحتی، فقط در لقاء الله جواب پیدا می‌کند

  • امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «الْقَلْبُ الْمُحِبُّ لِلَّهِ یُحِبُ‏ کَثِیراً النَّصَبَ لِلَّهِ» قلبی که خدا را دوست دارد و عاشق خداست دوست دارد زیاد در راه خدا سختی بکشد «وَ الْقَلْبُ اللَّاهِی عَنِ اللَّهِ یُحِبُّ الرَّاحَةَ» و قلب بی‌خود  و بی‌خبر از خدا، راحتی را دوست دارد(و انگار هنوز بالغ نشده است)؛ (مجموعۀ ورّام/ج2/ص87) محبت خدا یکی از چیزهایی است که حب علاقۀ به راحتی را از آدم می‌گیرد. دیگر آدم دوست ندارد راحت باشد. «حب الله» با آدم این‌ کار را می‌کند.

  • حب راحت با انسان زاده می‌شود اما راحتی در دنیا وجود ندارد. خداوند در این دنیا راحتی تو را مدیریت می‌کند. باید این را بفهمی و بپذیری و هر وقت راحت شدی، خودت را جمع کنی و الا جمعت می‌کنند! یعنی خدا با مقدرات کاری می‌کند که مجبور شوی خودت را جمع کنی! چون راحتی در این دنیا خلق نشده است.

  • ما چه موقع به این راحتی می‌رسیم؟ از پیامبر(ص) پرسیدند: «مَا الرَّاحَةُ» راحتی چیست؟ «قَالَ لِقَاءُ اللَّهِ‏ تَعَالَى» حضرت فرمود: راحتی، لقاء خداوند متعال است(‏بحارالانوار/35/383) یعنی تو فقط آنجا راحت می‌شوی؛ در ملاقات پروردگار عالم است که می‌توانی مزۀ واقعی راحتی را بچشی. این علاقۀ انسان به راحتی، فقط آنجا جواب پیدا می‌کند، در دنیا جواب پیدا نمی‌کند.

  • می‌خواهید یک جایی را به شما نشان بدهم که در آنجا یک شمّه‌ای از این راحتی را احساس کنید؛ احساسی که از جنس لقاء الله است؟ بروید بهشت زهراء قطعۀ شهدا، در بین قبور شهدا قدم بزنید، چون آنها در بهترین صورت، لقاء الله را تجربه کرده‌اند، بدن‌های مطهرشان آنجا را نورانی کرده، در آنجا نور لقاء الله هست. نور رؤیت وجه الله است. یک نوع راحتی خاصی به وجودت می‌‌دهد که آرام می‌گیری.

یک جلوه از معرفت نفس این است که راحت‌طلبی را در وجود خودمان بشناسیم

  • ان‌شاء الله خدا به ما توفیق بدهد که راحت‌طلبی را در وجود خودمان بشناسیم. و این یک جلوه از معرفت نفس است؛ که پیامبر(ص) فرمود: «مَنْ‏ عَرَفَ‏ نَفْسَهُ‏ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه»(مصباح‌الشریعه/13) و امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «مَعْرِفَةُ النَّفْسِ أَنْفَعُ‏ الْمَعَارِف‏» (غررالحکم/9865) همین‌که کسی واقعاً بفهمد که راحت‌طلب است، خودش یک توفیق است و نیاز به دعا و استعانت از خداوند دارد. از خدا بخواهیم که راحت‌طلبی ما را به ما نشان بدهد؛ هرجلوه‌ای از راحت‌طلبی که در وجود ما هست به ما نشان بدهد. چون هر کسی راحتی را در یک چیزی می‌خواهد و می‌داند.

  • از خدا مدد بگیریم که راحت‌طلبی را در خودمان و در خانواده‌های خود از بین ببریم. این‌قدر دربارۀ بچه‌های خود، نگویید: «بگذار بچه راحت باشد!» با این ‌کار در واقع بچۀ خودتان را راحت‌طلب بار می‌آورید و او را خراب می‌کنید.

باید راحتی را مدیریت کنیم نه اینکه کلاً آن را قلع و قمع کنیم!/ گاهی باید راحتی باشد و گاهی نباید باشد؛ این است که کار ما را سخت کرده است!

  • البته نباید راحتی را به طور مطلق حذف کنیم، حتی برای برخی از انواع راحتی‌ها باید اقدام کنیم. مثلاً رفتن به خارج شهر و استفاده صحیح از راحتی و تفریح در یک حدّی خوب است. اینکه ما باید علیه راحتی اقدام کنیم، معنایش این نیست که خودمان را غرق در عدم راحت کنیم.

  • اتفاقاً اگر می‌گفتند به طور کلی راحتی را کنار بگذارید، مبارزه با آن زیاد سخت نبود، بدون بحث کلاً آن را کنار می‌گذاشتیم. ولی مسأله این‌جاست که گاهی باید این راحتی باشد و گاهی نباید باشد. این است که کار ما را در مدیریت «راحتی» سخت می‌کند. باید آن را مدیریت کنیم نه اینکه کلاً قلع و قمع کنیم. آن جاهایی که انسان زیادی و بی‌خودی راحت‌طلبی می‌کند، باید خودش را جمع کند. اما یک جاهایی هم باید استراحت کنیم.

  • جالب اینجاست که گاهی اوقات ما برعکس عمل می‌کنیم! یعنی جاهایی که باید راحتی را کنار بگذاریم، به دنبال راحتی می‌رویم و جاهایی که باید راحت باشیم خودمان را ناراحت می‌کنیم و به دنبال برخی از لذت‌ها می‌رویم که راحتی ما را از بین می‌برند. مثلاً گفته‌اند: «موسیقی گوش نکن چون موسیقی در درازمدت تو را ناراحت می‌کند و اعصابت را به هم می‌ریزد.» ولی موسیقی گوش می‌دهیم.

  • برخی از راحتی‌ها را باید برویم و به دست بیاوریم. حتی وقتی آنها را به دست می‌آوریم، ثواب هم می‌بریم. ولی برخی از آنها را باید ترک کنیم. مهم این است که روحیۀ راحت‌طلبی خودمان را از بین ببریم و آماده باشیم که هر جا لازم بود راحتی را کنار بگذاریم.

  • برای تحقق این هدف باید این بیماری راحت‌طلبی در فرهنگ ما شناخته شود، و در تفکر ما این بیماری جایگاه منحوسی پیدا کند و به آن نگاه بدی داشته باشیم.

معیار «راحت‌طلبی» در انتخاب همسر

  • در بحث انتخاب همسر هم به این مسأله توجه کنید. چون زندگی کردن با انسان راحت‌طلب واقعاً یک مصیبت است! ببینید طرف مقابل شما سخت‌کوش بوده یا نه؟ ثروتمند یا فقیر بودنش در مقابل این روحیۀ مهم و کلیدی اصلاً مهم نیست. مثلاً ممکن است یک کسی ثروتمند باشد ولی راحت‌طلب نباشد، یا فقیر باشد ولی راحت‌طلب هم باشد. آنچه مهم است این است که راحت‌طلب نباشد.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۲/۰۲
مجید شهشهانی

فاطمیۀ اول-اخلاص یعنی بی‌هوا بودن- ج3

دین‌داری کردن بدون اخلاص، چهرۀ ناپسند و ناخوشایندی از دین ارائه می‌دهد/ به جای اینکه سعی کنی فقط «رفتار» خوبی داشته باشی، سعی کن مخلص باشی

حجت الاسلام پناهیان به مناسبت ایام فاطمیه به مدت سه شب در میدان فلسطین، مسجد امام صادق(ع) با موضوع «اخلاص یعنی بی‌هوا بودن» به سخنرانی پرداخت.  در ادامه گزیده‌ای از مباحث مطرح شده در سومین جلسه را می‌خوانید:

به جای اینکه سعی کنی فقط «رفتار» خوبی داشته باشی، سعی کن مخلص باشی

  • ما اگر بخواهیم نماز خوب و باتوجهی بخوانیم باید اذکار نماز را واقعاً باور کنیم. «سبحان ربّی العظیم و بحمده»، «سبحان ربّی الاعلی و بحمده» باید علوّ و عظمت خدا که در این اذکار هست را باور کنیم. ذکر محوری نماز یعنی «الله اکبر» که کبریایی خدا را بیان می‌کند را هم باید باور کنیم. نمی‌شود آدم علوّ و عظمت خدا را باور نکند، بعد یک نماز خوب بخواند.
  • حالا چگونه می‌توان کبریایی و علوّ و عظمت خدا را باور کرد؟ یکی از مهمترین راه‌هایش این است: «به جای اینکه تلاش کنیم رفتار خوبی داشته باشیم، سعی کنیم آدم مخلصی باشیم.» بین این دو مفهوم خیلی فرق هست. گاهی اوقات رفتار درست داشتن، چیزی جز تکبر و قساوت قلب انسان را افزایش نمی‌دهد. به حدّی که گاهی می‌بینید یک چاقوکش حرفه‌ای از انسانی که به ظاهر رفتار خوبی دارد، باصفاتر است و نهایتاً همین باصفا بودن او را نجات می‌دهد و عامل عاقبت به خیری او می‌شود.

دین‌داری کردن بدون اخلاص، چهرۀ ناپسند و ناخوشایندی از دین ارائه می‌دهد

  • دین‌داری کردن بدون اخلاص یا بدون توجه به اخلاص، چهرۀ ناپسند و ناخوشایندی از دین ارائه می‌دهد؛ حتی اگر صدر تا ذیل دین‌داری را درست رعایت کنیم. کسی که رفتار خوب و متدینانه‌ای داشته باشد اما اخلاص نداشته باشد، انگار از روح دین خبر ندارد و روحش نور ندارد. چون بالاخره این نور شماست که باید ساطع شود تا روی دیگران تأثیر بگذارد.
  • البته تأکید ما بر اخلاص، به معنای کم‌رونق کردن کار خوب نیست، طبیعتاً آدم برای اینکه مخلص باشد، باید رفتار خوب هم داشته باشد و اعمال خوب هم انجام دهد. چون کمترین مرتبۀ اخلاص این است که آدم تمام قوت خودش را برای خدا بگذارد(أَدْنَى‏ حَدِّ الْإِخْلَاصِ‏ بَذْلُ الْعَبْدِ طَاقَتَهُ؛ مصباح‌الشریعه/ص37) نه اینکه فقط گاهی اوقات یک کاری برای خدا انجام دهد.

خیلی‌ها توجه ندارند که اگر کارهای خوبشان «به خاطر خدا» نباشد اصلاً ارزش ندارد

  • یک بیماری و مرضی وجود دارد که انسان را به رفتا و و کار خوب دعوت می‌کند ولی به مخلص بودن دعوت نمی‌کند. گاهی اوقات هم، انسان مخلص بودن را فقط به معنای «ریا نکردن» می‌گیرد. در حالی که ممکن است انسان ریا نکند، ولی عمل خودش را «برای خدا» هم انجام ندهد و مثلاً برای دل خودش یا وجدانش انجام بدهد یا به خاطر حسن ذاتی آن کار خوب انجام بدهد(یعنی برای اینکه آن کار ذاتاً کار خوبی است انجام دهد) یا به خاطر صفات ژنتیکی و خانوادگی خودش آن کار خوب را انجام بدهد. مثلاً بعضی‌ها به صورت ژنتیکی سخاوتمند یا مهربان هستند اما بخشندگی یا مهربانی آنها به خاطر خدا نیست. این‌جاست که آدم می‌بیند، اخلاص چقدر غریب است.
  • خیلی‌ها توجه ندارند که اگر کارهای خوبشان «به خاطر خدا» نباشد، اصلاً ارزش ندارد. اصلاً کار خوب انجام دادن و خوب بودن، بهانه‌ای است که تو برای خدا یک کاری انجام بدهی و پروانۀ وجود او باشی.

برای اولیاء خدا خیلی مهم است که خداوند با «چه مقدار محبت» به آنها نگاه کند؟

  • در ادعیه ماه مبارک رمضان، عبارت زیبایی هست که صدا می‌زند: «وَ لَا کَفَفْتُ‏ عَنْ‏ تَمَلَّقِک‏؛ من هیچ وقت از تملّق‌گویی برای تو سیر نمی‌شوم»(مصباح المتهجد/ج2/ص590) یعنی خدایا! من نگاه تو را می‌خواهم، من نظر محبت‌آمیز تو را می‌خواهم.
  • برای اولیاء خدا خیلی مهم است که خداوند با چه مقدار محبت به آنها نگاه کند. این‌قدر مهم است که اولیاء خدا برای افزایش درصد نگاه محبت‌آمیز خدا به آنها، جان می‌دهند. نگاه خدا به قدری اهمیت دارد که بالاترین عذاب قیامت این است که خداوند اصلاً به بعضی‌ها نگاه نکند. خداوند دربارۀ اینها می‌فرماید: «إِنَّ الَّذینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَیْمانِهِمْ ثَمَناً قَلیلاً أُولئِکَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ وَ لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لایَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لایُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ»(آل‌عمران/77) امام صادق(ع) در مورد آیۀ فوق می‌فرماید: سه گروه هستند که در قیامت خدا با آنها سخن نمی‌گوید و به آنها نگاه نمی‌کند: کسى که امامى را که خدا او را منصوب نکرده، منصوب کند یا امامى را که خدا منصوب کرده است انکار کند، و کسى که تصور کند این دو گروه در اسلام سهمى دارند. (قَالَ الصَّادِقُ ع ثَلَاثَةٌ لایُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لایَنْظُرُ إِلَیْهِمْ‏ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ‏ مَنْ أَنْبَتَ شَجَرَةً لَمْ یُنْبِتْهُ اللَّهُ یَعْنِی مَنْ نَصَبَ إِمَاماً لَمْ یَنْصِبْهُ اللَّهُ أَوْ جَحَدَ مَنْ نَصَبَهُ اللَّهُ وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ لِهَذَیْنِ سَهْماً فِی الْإِسْلَام‏؛ تحف‌العقول/329)

اخلاص یعنی تو برای «نگاه خدا» کار کنی نه این که برای خودت انسان خوبی بشوی

  • خداوند به بعضی‌ها اصلاً نگاه نمی‌کند و به بعضی‌ها هم نگاه مهربان دارد، اما همین نگاه هم درجه‌بندی دارد. مثلاً نگاهی که خداوند به اباعبدالله‌الحسین(ع) دارد طبیعتاً به ما ندارد. قلب انسان در روز قیامت متوجه نگاه مهربان یا نامهربان خدا می‌شود. این نگاه خدا چیست که اگر به کسی نگاه نکند برایش بدتر از جهنم است؟
  • اخلاص یعنی تو برای «نگاه خدا» کار کنی نه اینکه برای خودت انسان خوبی بشوی و کارهای خوب انجام دهی. واقعش این است که اگر به خاطر خدا خوب نشوی و به این مرحله نیانجامد، تقریباً خوب شدن تو ارزشی ندارد؛ حتی اگر این کارهای خوبت برای تظاهر و ریا و نگاه مردم هم نباشد. نباید این‌طور باشد که جامعۀ مؤمنین به خوب بودن و رفتار خوب بها بدهد، اما به اخلاص توجه نکند.

اگر مخلص باشی تازه می‌فهمی که خداست که دارد با تو تعامل می‌کند

  • وقتی به اخلاص توجه کنی، کم کم می‌توانی تعامل خدا با خودت را ببینی. اگر مخلص نباشی اصلاً خدا را نمی‌بینی اما اگر مخلص باشی می‌فهمی که آن‌طرف میز، خداست که دارد با تو بازی می‌کند. در مقام تشبیه، هر دفعه می‌فهمی که خداوند توپ را کدام طرف دارد می‌اندازد تا تو تمرین کنی و رشد کنی. وقتی چهار دفعه توپ را سمت چپ انداخت می‌فهمی که تو باید سمت چپ خودت را تقویت کنی. وقتی بخواهی مخلص باشی، خواهی دید که خداوند چه بازی‌هایی سرت در می‌آورد که معلوم شود می‌توانی مخلصِ خوبی باشی یا نه؟ تازه از این به بعد وارد بازی می‌شوی و تو را حساب می‌کنند! چون قبل از این، اصلاً ثبت ‌نام نکرده‌ بودی که وارد این بازی شوی. ثبت نامش هم به داشتن «حب الاخلاص» است؛ یعنی اینکه دوست داشته باشی مخلص باشی.(با توجه به این روایت از رسول خدا(ص) که جلسه قبل بیان شد: قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَا أَطَّلِعُ‏ عَلَى قَلْبِ عَبْدٍ فَأَعْلَمُ فِیهِ حُبَ‏ الْإِخْلَاصِ‏ لِطَاعَتِی لِوَجْهِی وَ ابْتِغَاءِ مَرْضَاتِی إِلَّا تَوَلَّیْتُ تَقْوِیمَهُ وَ سِیَاسَتَهُ وَ تَقَرَّبْتُ مِنْه‏؛ مصباح الشریعه/ص92

وقتی سعی می‌کنی اخلاص داشته باشی، تازه عظمت خدا را باور می‌کنی

  • چگونه عظمت خدا را بفهمیم و باور کنیم؟ وقتی تلاش می‌کنی اخلاص داشته باشی، تازه عظمت خدا را باور می‌کنی. مدتی سعی کن اخلاص را رعایت کنی؛ ببین چقدر مخلص بودن سخت است. اگر یک گوشه‌ای از یک عمل تو، چه قبل از عمل، چه در حین عمل و چه بعد از آن (حتی ده سال بعد از عمل) به خاطر غیرخدا بوده باشد، اخلاص عملت از بین می‌رود. حتی اگر یک عمل را به خاطر خدا انجام داده باشی اما بعد از سال‌ها یک کسی بگوید: «آفرین! چه کار خوبی انجام دادی» و تو از این تعریف، خوشت بیاید، معنایش این است که آن عمل مصرفِ خودت شده و دیگر برای خدا نیست لذا اجر عمل خوبت از بین می‌رود.
  • اگر انسان بخواهد عظمت خدا را باور کند، باید عظمت خدا را رعایت کند و رعایت کردن عظمت خدا را کجا می‌توانی تمرین کنی؟ آنجایی که سعی می‌کنی اعمال خودت را «فقط به خاطر» خدا انجام دهی، اما نمی‌توانی، و خدا هم عملی که برای او نباشد را قبول نمی‌کند. تازه اینجا می‌فهمی که مسأله چقدر جدّی است! اخلاص است که عظمت خدا را برای آدم جامی‌اندازد. اخلاص است که خدا را از شوخی بودن در می‌آورد. اخلاص است که اگر روی آن کار کردی، خدا برایت جدّی می‌شود.

اگر سعی کنی اخلاص داشته باشی، خود به خود امراض و صفات روحی بدت از بین می‌رود/سعی کن مخلص باشی تا هوای نفس پنهان خودت را ببینی

  • اگر سعی کنی اخلاص داشته باشی، خود به خود امراض و صفات روحی بدت از بین می‌رود. به جای این که دانه دانه روی امراض روحی خودت کار کنی تا درست شود، به جای همۀ آنها روی اخلاص خودت کار کن. به ما گفته‌اند اخلاص داشته باشید نه اینکه صفات مذموم خود را یکی یکی درست کنید. بچه مذهبی‌هایی که اهل اخلاص نیستند خیلی خطرناک هستند، حتی ملحدین هم این‌قدر خطرناک نیستند!
  • امام صادق(ع) دربارۀ آیه شریفه «إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلیم»(شعراء/89) می‌فرماید: «قلب سلیم یعنی اینکه خدا را ملاقات کنی در حالی که احدی غیر از خدا در قلبت نیست؛ الْقَلْبُ‏ السَّلِیمُ‏ الَّذِی‏ یَلْقَى رَبَّهُ وَ لَیْسَ فِیهِ أَحَدٌ سِوَاهُ»(کافی/ج2/ص16) یعنی روز قیامت این را از تو می‌خواهند که جز خدا کس دیگری اصلاً در قلب تو نباشد و این یعنی اخلاص.
  • برای اینکه هوای نفس پنهان(شهوات پنهان) خود را از بین ببریم، هم راه سلبی داریم و هم راه ایجابی. برخورد ایجابی با شهوات پنهان این است که سعی کنیم مخلص شویم تا هوای نفس پنهان ما رو بیاید. یعنی بدی‌های پیچیده و پنهان روح انسان، کم‌کم خودش را نشان می‌دهد. سعی کن آدم مخلصی باشی، بعد ببین چه موجودات خطرناکی از درون روح تو بیرون می‌آیند! موجودات وحشتناکی که تا قبل از این با آنها اُنس پیدا کرده بودی! سعی کن مخلص باشی تا هوای نفس پنهان خودت را ببینی و از بین ببری.

خالص نگه‌داشتن عمل، خیلی سخت‌تر از انجام دادن عمل است/ عمل مخلصانه عملی است که دوست نداری کسی غیر از خدا بابت آن از تو تشکر کند

  • امام صادق(ع) در تفسیر آیۀ «لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً؛ ما شما را آزمایش کنیم که معلوم شود کدامتان بهترین عمل را انجام می‌دهید»(ملک/2) فرمود: «معنایش این نیست که چه کسی بیشتر کار کرده است، معنایش این است که چه کسی بیشتر کارش به مقصود اصابت کرده و به‌درد خورده است. و اصابت عمل به مقصود، به ترسیدن و حساب بردن از خدا و نیت خالص و صادقانه و خوب است؛ لَیْسَ‏ یَعْنِی‏ أَکْثَرَ عَمَلًا وَ لَکِنْ أَصْوَبَکُمْ عَمَلًا وَ إِنَّمَا الْإِصَابَةُ خَشْیَةُ اللَّهِ وَ النِّیَّةُ الصَّادِقَةُ وَ الْحَسَنَةُ»(کافی/ج2/ص16)
  • حضرت در ادامه می‌فرماید: «اینکه تو عملت را نگه داری تا خالص بشود، خیلی سخت‌تر از انجام دادن عمل است. عمل مخلصانه عملی است که دوست نداری کسی غیر از خدا بابت آن عمل از تو تشکر کند و تو را تحسین کند؛ الْإِبْقَاءُ عَلَى الْعَمَلِ حَتَّى یَخْلُصَ أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ وَ الْعَمَلُ الْخَالِصُ الَّذِی لَا تُرِیدُ أَنْ یَحْمَدَکَ عَلَیْهِ أَحَدٌ إِلَّا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ»(همان) چه کسی می‌تواند این‌طوری باشد؟ آیا جز عاشقِ مجنون کسی می‌تواند این حالت را داشته باشد که نخواهد هیچ کسی از او تعریف کند؟ و حتی ناراحت بشود از اینکه دیگران به خاطر اعمالش او را تحسین کنند و اصلاً نخواهد دیگران تحویلش بگیرند. نوزاد معمولاً این حالت را دارد که وقتی مادرش را بخواهد هر کسی غیر از مادرش هم به او لبخند بزند، قبول نمی‌کند بلکه ناراحت هم می‌شود و گریه می‌کند و می‌گوید «فقط مادرم را می‌خواهم».

چرا پروندۀ اعمال برخی از بندگان مخلص خدا، خالی و سفید است؟  

  • امام صادق(ع) می‌فرماید: خداوند بندگانی دارد که روز قیامت پروندۀ اعمالشان کاملاً خالی و سفید است. ملائکه از پروردگار می‌پرسند: چرا هیچ چیزی در پروندۀ اعمال اینها ثبت نشده است؟ خداوند می‌فرماید: اینها برخی از بندگان مخلص من هستند که آن‌قدر خلوص‌شان بالا بوده که وقتی کار خوبی انجام می‌دادند حتی دوست نداشتند ملائکه‌ای که اعمال را ثبت می‌کنند هم ببینند، فقط دوست داشتند خدا ببیند! لذا هر وقت اینها می‌خواستند کار خوب انجام دهند، خدا اجازه نمی‌داد ملائکه ببینند و ثبت کنند. اینها حساب‌شان با خود خداوند است. (إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً عَامَلُوهُ بِخَالِصٍ مِنْ سِرِّهِ فَعَامَلَهُمْ بِخَالِصٍ مِنْ بِرِّهِ فَهُمُ الَّذِینَ تَمُرُّ صُحُفُهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فُرُغاً وَ إِذَا وُقِفُوا بَیْنَ یَدَیْهِ تَعَالَى مَلَأَهَا مِنْ سِرِّ مَا أَسَرُّوا إِلَیْهِ فَقُلْتُ یَا مَوْلَایَ وَ لِمَ ذَلِکَ فَقَالَ أَجَلَّهُمْ أَنْ تَطَّلِعَ الْحَفَظَةُ عَلَى مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَهُمْ؛ عدة الداعی و نجاح الساعی/ص207) اینها از شدت اخلاص، حتی نمی‌توانند تحمل کنند که فرشتگان الهی نیز شاهد اعمال خوب آنها باشند! واقعاً کسی در محبت به اینجاها می‌تواند برسد؟!

اگر اخلاص داشته باشی، ولایت را می‌پذیری

  • اما اینکه اخلاص با ولایت چه رابطه‌ای دارد، در اینجا مجال بحث دربارۀ آن را نداریم. فقط به ذکر یک روایت اکتفا می‌کنیم که امام صادق(ع) فرمود: «ولایت علی بن ابیطالب(ع) را به مؤمنین عرضه کردند و غیر از مخلصین آن را نپذیرفتند؛ وَ عُرِضَ‏ عَلَى‏ الْمُؤْمِنِینَ‏ فَلَمْ یُقِرَّ بِهِ إِلَّا الْمُخْلَصُون»(تفسیر فرات کوفی/ص428) ‏غیر از مخلصین، بقیه هر کدام یک‌جورهایی از زیر این بار شانه خالی می‌کنند، یا دوری و دوستی را ترجیح می‌دهند. اگر اخلاص داشته باشی، ولایت را می‌پذیری.

رابطۀ اخلاص با غربت چیست؟/گاهی کار خوبی انجام می‌دهی ولی هیچ‌کس قدر تو را نمی‌داند

  • رابطۀ اخلاص با غربت چیست؟ گاهی اوقات خداوند تو را غریب قرار می‌دهد تا به اخلاص تو کمک کند. گاهی خداوند صحنه‌ را طوری طراحی می‌کند که تو یک کار خوبی انجام می‌دهی اما دیگران قدر تو را نمی‌دانند و هیچ کسی هم از تو تشکر نمی‌کند و تو را تحویل نمی‌گیرد. و این تحویل نگرفتن گاهی آن‌قدر شدید است که بندۀ مخلص خدا غریب و تنها از دنیا می‌رود. خیلی از اولیاء خدا غریبانه از دنیا رفتند. البته اولیاء خدا نیاز ندارند که خداوند صحنه را طوری برای آنها غریبانه طراحی کند تا بتوانند اخلاص داشته باشند، یعنی بدون اینکه صحنه غریبانه باشد، نهایت اخلاص را دارند اما وقتی صحنه هم غریبانه می‌شود، غوغا می‌کنند.
  • امان از دلِ زهرای اطهر(س) که چقدر غریبانه از دنیا رفت! حضرت زهرا(س) صدا زد: علی جان! شب مرا کفن کن و به خاک بسپار. من اصلاً نمی‌خواهم کسی بفهمد قبر من کجاست...
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۲/۲۷
مجید شهشهانی