سایت جدید بیان معنوی راه اندازی شد برای مشاهده کلیک کنید.
تنها مسیر(راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی)-22
اگر مدیریت مخالفت با هوای نفس را به ولیّ خدا ندهیم، به دست دشمن خدا میافتد که رحم ندارد / کسانی که در راه حق سختی نکشند، همان سختی را در راه باطل خواهند کشید/ اگر امروز ذرهای در مقابل دشمن کوتاه بیاییم، فردا باید از تروریستهایی که در سوریه هستند در کشور خودمان پذیرایی کنیم!
حجت الاسلام و المسلمین پناهیان، شبهای ماه مبارک رمضان در اولین ساعات بامداد(حدود ساعت24) در مسجد امام صادق(ع)-جنب میدان فلسطین، به مدت 30 شب و با موضوع «تنها مسیر(راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی)» سخنرانی میکند و پایانبخش برنامه شبهای این مسجد، دقایقی مداحی و سپس مناجات حجت الاسلام علیرضا پناهیان از ساعت 1تا 1:30بامداد است. در ادامه گزیدهای از مباحث مطرح شده در بیست و دومین جلسه را میخوانید:
دریافت در قالب PDF در ابعاد A4
دریافت در قالب PDF در ابعاد A5
دانلود (6.84 مگابایت)
پذیرش فرمان «ولی خدا»، علامت صحت ایمان و صداقت در مخالفت با هوای نفس
- بعد از اینکه انسان قبول کرد با هوای نفس خود مبارزه کند و این مبارزه را هم با برنامهای که خداوند داده و مقدراتی که برای او طراحی کرده انجام دهد تا «منِ» او تضعیف شود، حالا خداوند به او میگوید: «برای اینکه منیّت تو از بین برود، فقط اینکه در مقابل خدای خود تواضع کنی کافی نیست و دلالت بر پاکی تو نمیکند، زیرا انسان موجود پیچیدهای است و چه بسا در نهان خانۀ دل خود هنوز از تکبر چیزی باقی گذاشته باشد. لذا من ولیّ خودم را میفرستم تا به تو دستور بدهد. تو باید در مقابل ولیّ من تواضع کنی و به دستور او گوش کنی. اکنون اگر به فرمان ولیّ من گوش کنی، معلوم میشود در این ادّعا که حاضری به خاطر خدا و با دستورات او با هوای نفس خود مخالفت کنی، صداقت داری.»
- سنجش صحتِ ایمان ما، و سنجش صدق ادعای ما در مخالفت با هوای نفس، به واسطۀ سلسله مراتبی است که خداوند متعال در نظام عالم طراحی کرده است. یعنی بحث لزوم اطاعت کردن، یک پله از خداوند پایین میآید و به رسول خدا(ص)، امیرالمؤمنین(ع)، ائمۀ هدی(ع) و امام زمان(ع) میرسد. البته این سلسله مراتب در پلههای پایینتر به صورتهای دیگری مانند اطاعت از پدر و مادر نیز وجود دارد.
مهار کردن نفس، فقط با اطاعت از دستورات مستقیم خدا امکانپذیر نیست
- ما باید نفس خود را مهار کنیم، و منیّت و تکبر نفس خود را بگیریم و نفس خود را در مقابل پروردگار عالم ذلیل و فروتن کنیم، و این مسأله به واسطۀ دستور مستقیم پروردگار عالم امکانپذیر نیست، چون نه امکان دریافت دستور از خدا به صورت مستقیم برای همه وجود دارد و نه نفس انسان نهایت پاکی خود را با صرف اطاعت مستقیم از خدا به اثبات میرساند؛ لذا خداوند در این میان، ولیّ خود و بعد از او یک سلسله مراتبی -مثل پدر و مادر را قرار داده که باید حرف آنها را گوش کنیم. یعنی پدر و مادر هم جزئی از همین سلسله مراتب هستند که با اطاعت از آنها، در جایی که لازم است، تکبر و منیّت ما تضعیف میشود و نفسمان در مقابل خدا ذلیل میشود.
- امام صادق(ع) میفرماید: «نفست را ذلیل کن، با تحمّل کسی که مافوق تو است و دارد با تو مخالفت میکند؛ ذَلِّلْ نَفْسَکَ بِاحْتِمَالِ مَنْ خَالَفَکَ مِمَّنْ هُوَ فَوْقَکَ»(کافی/ج8/ص243) یعنی مدیریت مخالفت با هوای نفس خود را به مافوق خودت بده. مثلاً مافوق خانمها در یک زمینههایی شوهران آنها هستند؛ یعنی در همان محدودهای که شوهر ولایت دارد. این سلسله مراتب مافوق در انواع بخشهای اجتماعی و حیات بشر وجود دارد.
مدیریت هوای نفس هرکس باید با مافوقی باشد که خدا برای او تعیین کرده
- همۀ ما برای خودمان مافوق داریم. مثلاً پدر و مادرهای ما، مافوق ما هستند، لذا باید بخشی از مدیریت مخالفت با هوای نفس خود را به پدر و مادر خود بدهیم. خداوند در قرآن کریم چندین مرتبه به لزوم تبعیت از این مافوق تأکید فرموده و بعد از اینکه دستور میدهد به خدا شرک نورزید، میفرماید: به پدر و مادر نیکی کنید «وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» (نساء/36) و میفرماید حتی «اُف» هم نباید به آنها بگویید: «فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ»(اسراء/23) و نباید طوری با آنها برخورد کنیم که دلشان بشکند و از ما ناراحت شوند. اقتضاء این احسان و احترام به پدر و مادر، مخالفت با هوای نفس با سلیقۀ آنهاست.
- مدیریت هوای نفس من باید با مافوقی باشد که خدا او را تعیین کرده است. هر کسی باید ببیند که در سلسله مراتبی که خداوند تعیین فرموده، مافوق او چه کسی است تا از او تبعیت کند، مافوقها نیز در درجات مختلف توسط خداوند متعال تعیین شدهاند. مثلاً برای یک خانم، شوهر او مافوقش است، برای آقایان، پدر و مادر مافوق هستند، و مافوق مطلق هم «ولیّ الله الاعظم» است و بعد از او و در نیابت از او «ولیّ فقیه» قرار دارد.
- اساسا پذیرش مافوق خودش یک مرتبه از مراتب سلامت نفس است و تواضع میآورد منتها باید ببینی مقابل چه مافوقی خاضع میشوی آنکه خدا تعیین فرموده است یا آنکه طاغوت وار خودش را بر تو تحمیل کرده است و خدا دستور اطاعت او را نداده است.
امام صادق(ع): نفست را با تحمّل کسی که فضلی بر تو دارد ذلیل کن
- در ادامۀ روایت میفرماید: نفست را با تحمّل کسی که فضلی بر تو دارد ذلیل کن؛ یعنی اگر خداوند به کسی برتریهایی نسبت به تو داده است، مدیریت مخالفت با هوای نفس خود را به او بده. در اینصورت تو به فضل او اقرار کردی تا با او مخالفت نکرده باشی؛ ذَلِّلْ نَفْسَکَ بِاحْتِمَالِ مَنْ خَالَفَکَ مِمَّنْ هُوَ فَوْقَکَ وَ مَنْ لَهُ الْفَضْلُ عَلَیْکَ؛ فَإِنَّمَا أَقْرَرْتَ بِفَضْلِهِ لِئَلَّا تُخَالِفَهُ»(کافی/ج8/ص243) به عنوان مثال طبیب نسبت به بیمار، برتری دارد و بیمار باید به سخن طبیب خود گوش کند. لذا آنطور که از پزشکان حضرت امام(ره) نقل شده، ایشان در مقام یک بیمار، فوقالعاده تسلیم دستور طبیب خود بود. اینها همه مراتبی از روحیۀ ولایت پذیری است. با اینکه طبیب، ولیّ انسان نیست ولی از نظر اخلاقی کسی که نمیتواند تشخیص یک متخصصتر از خودش را بپذیرد متکبر است.
کسی که برای احدی، برتری و فضلی قائل نباشد؛ آدم خودپسندی است
- امام صادق(ع) در ادامه میفرماید: «و کسی که برای احدی، برتری و فضلی قائل نباشد؛ آدم خودپسندی است؛ وَ مَنْ لَا یَعْرِفْ لِأَحَدٍ الْفَضْلَ، فَهُوَ الْمُعْجَبُ بِرَأْیِهِ»(کافی/ج8/ص243) راز تکوینی این سخن این است که سر راه همۀ ما بالاخره انسان بافضیلتتری قرار خواهد گرفت که باید به برتری او اعتراف کنیم و البته اعتراف کردن به فضل و برتری دیگران، کار هر کسی نیست. بعضیها هم برای آنکه خود را خلاص کنند اصلا برای کسی فضل قائل نمیشوند که آنها تکلیفشان معلوم است و دچار عجب شدهاند که بدترین روحیه است.
- در شرح اصول کافی در خصوص روایت فوق، آوردهاند مصداق اتمّ و اکمل برای «مافوق» اهلبیت(ع) و ائمۀ هدی(ع) یا همان «ولایت» است. ولی من بحث را توسعه میدهم تا حسن تربیتی و اخلاقی اطاعت از مافوق بهتر فهمیده شود.
اگر مدیریت مخالفت با هوای نفس را به ولیّ خدا ندهیم، به دست دشمن خدا میافتد که رحم ندارد
- اگر در این مسیر، مدیریت مخالفت با هوای نفس با ولیّ خدا نباشد چه اتفاقی میافتد؟ در این صورت مدیریت مخالفت با هوای نفس ما به دست دشمن ما خواهد افتاد و او دیگر رحم ندارد. یعنی خدا رذلترین آدمهای روزگار را بر ما مسلط خواهد کرد و این یک قاعده و سنت الهی است.
- اگر مدیریت مخالفت با هوای نفس خود را به دست ولیّ خدا ندهی، مجبور خواهی شد با مدیریت اراذل و اوباش عالم مخالفت با هوای نفس بکنی و راه دیگری هم وجود ندارد.
آیا در مصر که سی و پنج سال به آمریکا «چَشم» گفت، مردم راحت زندگی میکنند؟
- اگر انسان کمی با دستور ولیّ خدا با هوای نفس مخالفت کرد و در راه حق مقاومت کرد، یک عُمر آسایش خواهد داشت، اما اگر با مدیریت ولیّ خدا، با هوای نفس مخالفت نکرد، استکبار و اراذل و اوباش عالم بر او سلطه پیدا میکنند و وقتی سلطه پیدا کردند زندگی راحتی نخواهد داشت.
- نمونهاش کشور مصر است که سی و پنج سال به آمریکا «چَشم» گفت. آیا الان زندگی راحتی دارند؟! مصر میتوانست پیشرفتهترین وضع اقتصادی و فرهنگی در منطقه را داشته باشد. مصر دروازۀ ورود معرفت به اروپا بوده است. مردم مصر و سرزمین مصر هیچ کمبودی ندارند، ولی به خاطر اینکه به آمریکا «بله» گفتند، به این وضع گرفتار شدند که امروز فقر و فلاکت در آنجا بیداد میکند.
- متاسفانه رسانههای ما در انعکاس خبرهای مربوط به اوضاع منطقه و کشور مصر، یک زبان دیپلماسی خُشک و رسمی که مربوط به جلسات سران دُول است را اتخاذ کردهاند؛ در صورتی که با چند تا مستند میتوانند اوضاع واقعی مردم منطقه را به خوبی نشان دهند.
- ببینید امروز مملکت عراق چقدر زیر سلطۀ آمریکا قرار دارد. با اینکه آمریکا سربازهای خود را از عراق بیرون برده، ولی سلطۀ خود را قطع نکرده است. بزرگترین سفارتخانۀ آمریکا (با چند هزار نفر کارمند) شاید در عراق باشد. آمریکا خودش نفت عراق را میفروشد و مبلغی هم بابت فروش نفت عراق به خود عراقیها میدهد، گویا خزانهدار عراق است! لااقل یک مقدار هم در جهت آباد کردن عراق قدم بر نمیدارد تا بلکه وجاهتی پیدا کند! ناامنی را در عراق ببینید. روزی چندنفر باید در عراق کشته شوند تا آمریکاییها راضی بشوند؟
آیا باید تکه تکه شویم تا بعضیها رذالت دشمن را باور کنند!
- متاسفانه بعضیها آنقدر نادان هستند که این واقعیتهای دنیا را نمیبینند و وجود دشمن را باور نمیکنند. اینگونه افراد تا خود و جامعۀ خود را به دست دشمن نابود نکنند، نمیفهمند که چیزی به نام دشمن، و چیزی به نام استکبار وجود دارد. آیا حتماً باید تا آنجا به دشمن فرصت بدهیم تا امنیتمان از بین برود و تکه تکه بشویم تا بعضیها رذالت دشمن را باور کنند؟! حرف انقلابی زدن در جامعۀ ما هنوز غربت دارد!
هنگامی باید با غربیها مذاکره کنیم که .../ با استکبار نمیشود مذاکره کرد، مگر اینکه به شدت در مقابل ما ذلیل بشود/ فقط از موضع قدرت میشود با آنها گفتگو کرد
- باید در مقابل مدیریت استکبار جهانی بایستیم. با او مذاکره هم نمیشود کرد، مگر اینکه به شدت در مقابل ما ذلیل بشود. زیرا تا ببیند ما اهلِ کوتاه آمدن هستیم، بلافاصله پُررویی میکند.
- ما هنگامی باید با غربیها مذاکره کنیم که وقتی روی میز مذاکره محکم مشت خودمان را کوبیدیم و گفتیم که تروریستها را از سوریه بیرون بکشید تا با شما حرف بزنیم، ذلیلانه بگویند «چَشم». چون فقط از موضع قدرت میشود با آنها گفتگو کرد و الا اگر در موضع ضعف بخواهیم با آنها گفتگو کنیم، آنها روی میز میکوبند و میگویند که حزب الله و مقاومت سوریه را در اختیار ما قرار دهید تا همه را گردن بزنیم! آنها سالهاست که حرفِ اولشان همین است که از حزبالله و از مقاومت، حمایت نکنید.
اگر امروز ذرهای در مقابل دشمن کوتاه بیاییم، فردا باید از تروریستهایی که در سوریه هستند در کشور خودمان پذیرایی کنیم!
- ما حتی باید بررسی کنیم که اروپا چگونه جرات کرده است شاخۀ نظامی حزب الله لبنان را جزء تروریستها قرار دهد؟ چه عواملی موجب شده به خود اجازۀ چنین ظلمی را داده است؟ اگر امروز ذرهای در مقابل دشمن کوتاه بیاییم، فردا باید از تروریستهایی که در سوریه هستند در کشور خودمان پذیرایی کنیم!
- اگر مدیریت مخالفت با هوای نفس خودت را به ولیّ خدا ندهی، مدیریت مخالفت با هوای نفسِ تو، به دست دشمن خدا میافتد و او دیگر رحم ندارد. در واقع ما در روز قدس فریاد میزنیم که مدیریت مخالفت با هوای نفس ما به دست عدوّ خدا نیست، بلکه به دست ولیّ خدا است. باید از خدا بخواهیم مدیریت مخالفت با هوای نفس ما را به دست ولیّ خدا حفظ کند.
کسانی که در راه حق سختی نکشند، همان سختی را در راه باطل خواهند کشید/کوفیانی که سختی مقابله با معاویه در رکاب علی(ع) را تحمل نکردند، همان سختی را در رکاب یزید و در جنگ با حسین(ع) تحمل کردند و هزاران کشته دادند
- بنا بر سنت الهی کسانی که در راه حق، سختی نکشند، همان سختی را در راه باطل خواهند کشید. (امام صادق(ع) اعْلَمْ أَنَّهُ مَنْ لَمْ یُنْفِقْ فِی طَاعَةِ اللَّهِ ابْتُلِیَ بِأَنْ یُنْفِقَ فِی مَعْصِیَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ لَمْ یَمْشِ فِی حَاجَةِ وَلِیِّ اللَّهِ ابْتُلِیَ بِأَنْ یَمْشِیَ فِی حَاجَةِ عَدُوِّ اللَّه؛ من لا یحضره الفقیه/4/412) مردمی که در کوفه برای علی(ع) بهانه آوردند که هوا گرم است، سرد است، سخت است و... و با این بهانهها از علی(ع) تبعیت نکردند که بجنگند، کارشان به جایی رسید که به اشارۀ یزید بن معاویه، سیدالشهداء(ع) را کشتند و خودشان هم هزاران نفر کشته دادند.
- کسانی که قرار بود پای رکاب امیرالمؤمنین(ع) در نبرد با معاویه شهید بشوند، کارشان به جایی رسید که پای رکاب یزید، در نبرد با امام حسین(ع) کشته شدند و به درک واصل شدند. یعنی کسانی که از حق دفاع نکردند، کارشان به جایی رسید که از باطل دفاع کردند.
انگلیسیها برای اهداف خود سربازان هندی را به کشتن میدادند / کسی که در مقابل استکبار «چَشم» بگوید، کارش به جایی میرسد که باید برای اهداف استکبار کشته شود
- یک زمانی غربیها برای سرکوب قیامهای منطقه از جوانان و سربازان ایران استفاده میکرد. ببینید ما چه وضعی داشتیم و امام(ره) با انقلاب ما را به کجا رساند که نه تنها برای دشمن نبرد نکنیم بلکه علیه او مقاومت کنیم. یعنی ما جوانان و سربازهای خود را به کشتن میدادیم برای اینکه آمریکا در منطقه به خواستههای خودش برسد! این وضع ما بود!
- یک زمانی انگلیسیها از سربازان هندی استفاده میکردند تا اهداف استعماری خود را در کشورهای دیگر دنبال کنند و این سربازان بدبخت را برای بسط سلطۀ استعماری خود در کشورهای دیگر به کشتن میدادند. یعنی کسی که در مقابل استکبار «چَشم» بگوید، باید تا آخر برود و کارش به اینجا میرسد که باید برای اهداف استکبار کشته شود.
- یعنی اگر به دشمن خدا چَشم بگویی، او به تو زندگی راحتی نمیدهد و حتی فقط از تو نمیخواهد که سختیهای ناشی از ظلم او را تحمل کنی، بلکه میگوید باید برای من کشته بشوی! چون حِیف است برای سلطۀ من سرباز خودم کشته شود!
- اغلب اوقات نیازی نیست با دشمن بجنگیم، فقط کافی است روحیۀ جهادی داشته باشیم. سگِ هار را لازم نیست بزنی، فقط کافی است از مقابل او فرار نکنی. اگر سنگ را برداری بلافاصله سرِ جایش مینشیند و حتی مانند سگی که سنگ خورده باشد زوزه هم میکشد! باید با دشمن با روحیۀ انقلابی برخورد کرد والا همۀ ملت متضرر میشود.
سیاستمداران ما باید در مقابل این گرگهای پست فطرت بایستند
- سیاستمداران ما باید یکی از دیگری بهتر در مقابل این گرگهای پست فطرت بایستند. در مجلس شورای اسلامی علیه اروپائیان بیشرم که حزبالله لبنان را تروریست اعلام کرده بودند، موضعگیری مختصری انجام شد؛ ولی لازم است همۀ سیاستمداران عکسالعمل محکمی نشان بدهند. هر کس در مقابل این بیشرمها ذرهای کوتاه بیاید، و عزتمندانه دفاع نکند و شجاعانه حمله نکند، دچار ذلت خواهد شد و خداوند اسباب این ذلت را فراهم میکند.
- البته این مقاومت عزتمندانه و تهاجم شجاعانه به دشمن باید با حکمت و تدبیر و توام با واقع بینی باشد، ولی این هم از اهم واقعیتهای عالم است که خداوند متعال به یاری کنندگان و مقاومت کنندگان در برابر دشمن وعدۀ نصرت داده است.
دریافت در قالب PDF در ابعاد A4
دریافت در قالب PDF در ابعاد A5
مطالب مرتبط:
- تنها مسیر - راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی (1)
- تنها مسیر - راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی (2)
- تنها مسیر - راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی (3)
- تنها مسیر - راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی (4)
- تنها مسیر - راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی (5)
- تنها مسیر - راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی (6)
- تنها مسیر - راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی (7)
- تنها مسیر - راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی (8)
- تنها مسیر - راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی (9)
- تنها مسیر - راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی (10)
- تنها مسیر - راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی (11)
- تنها مسیر - راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی (12)
- تنها مسیر - راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی (13)
- تنها مسیر - راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی (14)
- تنها مسیر - راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی (15)
- تنها مسیر - راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی (16)
- تنها مسیر - راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی (17)
- تنها مسیر - راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی (18)
- تنها مسیر - راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی (19)
- تنها مسیر - راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی (20)
- تنها مسیر - راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی (21)
- تنها مسیر - راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی (23)
- تنها مسیر - راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی (24)
- تنها مسیر - راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی (25)
- تنها مسیر - راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی (26)
در پاسخ به "س"
سلام
اولا به نظرم سرپرست با مافوق تفاوت چندانی نمی کند.
ثانیا مافوق مرد، حتی بعد از ازدواج، در و مادرش هستند. مافوق خانمها، قبل از ازواج پدر و مادرشان است و بعد از ازدواج، همسرشان.
ثالثا در اداره یا مدرسه یا بانک یا هر جایی کار کند، حتما مافوق دارد. بنابراین همه مافوق دارند، بلکه ممکن است مافوق های متعدد داشته باشند.
رابعا چرا خانمها باید فکر کنند که فقط خوشان مافوق دارند. اغلب مردها که روزی 8 -12 ساعت کار می کنند، در تمام این مدت مدیر و رئیس دارند. فکر می کنم اگر مافوق آدم همسرش باشد که دوستش دارد و خودش او را پسندیده، خیلی شیرین تر است تا اینکه یک نفر در اداره مدیری داشته باشد که انتخاب و عوض شدنش دست مدیرهای بالاتری او است و خودش نقشی در انتخاب او ندارد.
خامسا نمی دانم چطوری است که خیلی از خانمها وقتی به اداره و بانک و ... می رودند و 8 ساعت یک مافوق غریبه و احیانا سخت گیر را می پذیرند و دوست دارند کار کنند. اما برای 4-5 ساعت زمان مشترک با همسرشان، با اینکه همسرشان مافوقشان باشد مسئله دارند.
به نظر من جای هیچ گونه نگرانی نیست. همه مافوق دارند و مافوق داشتن طبیعت زندگی این دنیا است.