سایت جدید بیان معنوی راه اندازی شد برای مشاهده کلیک کنید.
در نشست سالانه انجمن اسلامی مستقل
مهمترین اشتباه تمام سیاسیونی که ریزش کردند، بیتوجهی به مقدرات الهی بوده است/ به دلیل عوامل تقدیری الهی امکان انحراف از خط امام به شدت کاهش پیدا کرده/ امروز نتیجۀ سازش با دشمن، ورود تروریستها به کشور است/ از گویندۀ «ما در حال تمرین دموکراسی هستیم» بپرسید «آیا هنوز از دموکراسی غربی دفاع میکنید؟!»/ آیا مردم فرانسه و آمریکا رأی دادهاند که اینقدر جنایت بشود؟!
حجت الاسلام علیرضا پناهیان با حضور در چهاردهمین نشست سالانه اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان دانشگاههای سراسر کشور که در دانشگاه تربیت مدرس برگزار شد، به سخنرانی پرداخت. پناهیان با اشاره به اهمیت امور تکوینی و تشریعی در سرنوشت انسان، ضمن برشمردن برخی از نتایج بیتوجهی به مقدرات الهی در برنامهریزی و محاسبات سیاسی، به تبیین نقش مقدرات الهی در پیشبرد جبهۀ حق پرداخت و به نمونههایی اشاره کرد. در ادامه فرازهایی از سخنان ایشان را میخوانید:
دریافت در قالب PDF در ابعاد A4
دریافت در قالب PDF در ابعاد A5
دانلود (10 مگابایت)
امور تکوینی و امور تشریعی دو امر از جانب خداوند هستند که در سرنوشت انسان و جامعه مؤثرند
- ما در زندگی با دو نوع امر الهی مواجه هستیم که در سرنوشت ما مؤثرهستند؛ 1- امور تکوینی الهی و 2- امور تشریعی خداوند
- امور تکوینی در کنار امور تشریعی دو امری هستند که از جانب پروردگار متعال وجود یک انسان و یک جامعه را احاطه میکنند. یعنی همانطور که امور تشریعی و دستورات الهی، خواست پروردگار عالم هستند و در سرنوشت و حیات بشر تعیینکننده هستند، امور تکوینی و تقدیری نیز همین طور هستند.
- دستوراتی که خداوند به ما میدهد دو نوع است، یکی دستورات عمومی که برای همۀ ما یکسان است و دیگری دستورات اختصاصی که با توجه به ویژگیهای شخصیتیِ هر کسی، مخصوص هر فردی است. مثلاً دستور عمومی همۀ ما نماز است ولی دستور اختصاصی یک جوان، مثلاً ممکن است این باشد که اگر مادرش راضی نباشد حتی به خاطر درس یا کار هم نباید مسافرت کند.
- دستورات «عمومی» و «اختصاصی» جزء امور تشریعی خداوند هستند ولی این امور تشریعی در شرایطی به ما میرسد که امور تکوینی و تقدیری خدا نیز از قبل برای ما معیّن شده است. مثلاً گاهی شرایط و مقدرات ما بهگونهای رقم میخورد که اجرای دستورات الهی که در شرایط عادی برای ما راحت به نظر میرسید، ناگهان برای ما خیلی سخت میشود. به عنوان مثال یک خانم یا آقایی، ممکن است همسری نصیبش شود که خیلی بداخلاق است لذا صبر کردن یا مدارا کردن با او خیلی سخت میشود ولی همان خدایی که مقدر کرده این همسر نصیبِ او شود، همان خدا دستور به صبر و مدارا داده است.
مهمترین اشتباه تمام سیاسیونی که ریزش کردند، بیتوجهی به مقدرات الهی بوده است / جوامع بشری، اسیر دو نوع اوامر الهی هستند؛ تشریعی و تکوینی
- بر اساس روایات ما، اگر کسی از عوامل تشریعی فرار کند و مثلاً در جایی که لازم بوده مبارزه با نفس کند، این کار را انجام ندهد و دچار معصیت شود، عوامل تکوینی و تقدیری خداوند او را تحت فشار قرار خواهد داد و او مجبور به مبارزه با نفس خواهد شد، بدون اینکه اجری داشته باشد.(مثلا: رسول خدا(ص): مَنْ مَنَعَ مَالَهُ مِنَ الْأَخْیَارِ اخْتِیَاراً صَرَفَ اللَّهُ مَالَهُ إِلَى الْأَشْرَارِ اضْطِرَاراً؛جامع الاخبار/178 و امام صادق(ع): مَا مِنْ عَبْدٍ یَمْنَعُ دِرْهَماً فِی حَقِّهِ إِلَّا أَنْفَقَ اثْنَیْنِ فِی غَیْرِ حَقِّهِ؛ کافی/3/504) انسانها در اینکه امر خدا را اجرا کنند، تا حدی از آزادی برخوردار هستند. انسانها در اینکه بتوانند شرایط اجرای امر خدا را فراهم کنند، آزادی مطلق ندارند و تا حدّی تأثیرگذار هستند.
- انسانها و جوامع بشری، اسیر دو نوع اوامر الهی هستند؛ هم عوامل تشریعی و هم عوامل تکوینی. اگر کسی به عنوان یک نیروی مذهبی و معتقد که برای اوضاع سیاسی کشور خود برنامهریزی میکند، فقط بخواهد روی عوامل تشریعی حساب باز کند، دچار اشتباه شده است چون عوامل تکوینی و تقدیری را نادیده گرفته است.
- در شرایط سیاسی جامعه نیز این دو نوع عوامل تکوینی و تشریعی در کنار همدیگر تأثیر دارند. در طول این سالها ثابت شده که حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری در مقام رهبری و مدیریت کلان جامعه به هر دو نوع عوامل تکوینی و تشریعی توجه دارند. یعنی هم به مقدرات الهی نگاه میکنند و هم به اوامر الهی توجه دارند؛ و همین مسأله است که حضرت امام(ره) را در برقراری این انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی موفق کرده و رهبری معظم را از همۀ مراحل حساس و خطرناک عبور داده است.
- هر شخص یا جریان سیاسی که در این انقلاب دچار اشتباه و بعد دچار ریزش شده است، مهمترین بخش اشتباهش درنظر نگرفتن عوامل تقدیری و تکوینی الهی بوده است. ممکن است کسانی که انحراف سیاسی پیدا کردند یک جاهایی امر خدا را اطاعت نکرده باشند، ولی در امور سیاسی، عدم اطاعت از امر خدا بدتر از بیتوجهی به مقدرات الهی نیست.
در محاسبۀ رفتار سیاسیونی که غلط میاندیشند و غلط رفتار میکنند باید تقدیرات الهی را هم در نظر گرفت
- بعضی از سیاسیون بودهاند که سخنانی گفتهاند و کارهایی کردهاند که رأی مردم را به طرف خودشان کشیده و تأثیری بر جامعه گذاشتهاند تا به نتیجۀ مورد نظر خود برسند. یعنی تصمیمی که گرفتهاند غلط بوده و خلاف امر خدا بوده است، چون به سیاست و قدرت نگرش غیرالهی داشتهاند و انگیزۀ سالمی نداشتهاند. تا اینجا زیاد مهم نیست، مهم این است که آنها درنظر نگرفتهاند که در کدام شرایط تکوینی و تقدیری میخواهند این اهداف شوم خود را محقق کنند. یعنی تصور کردهاند به راحتی میتوانند نافرمانی خدا را بکنند و موفق هم بشوند! آنها به این نکته توجه ندارند که شرایط تکوینی و تقدیری که در دست آنها نیست، و لذا اوضاع-بر اساس خواست و تقدیر الهی- بهگونهای پیش میرود که زیر پای انواع و اقسام جریانهای انحرافیافته را خالی میکند و پیشفرضها و پیشبینیهایی که بر اساس آن برنامهریزی و اقدام کردهاند را به نفع حق تغییر میدهد. یعنی خداوند به دست مقدرات خودش کاری میکند که این منحرفین سیاسی به زمین بخورند.
- در محاسبۀ رفتار سیاسیونی که غلط میاندیشند و غلط رفتار میکنند باید تقدیرات الهی را هم در نظر گرفت و البته در رفتارهای سیاسیون و افراد خوب هم باید این تقدیرات را در نظر گرفت. لذا مقام معظم رهبری بارها تصریح میفرمایند باید به درِ خانۀ خدا برویم و به نصرت الهی امید داشته باشیم. و بارها این آیه را فرمودهاند که: «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ» (محمد/7) چون مقدرات عالم دست خداست. البته باید محاسبات خود را انجام دهیم، ولی در این محاسبات، غیر از ضرورت اطاعت امر خدا، ضرورت عملی شدن عوامل تکوینی و تقدیری خدا را هم در نظر بگیریم.
عوامل تقدیری خداوند بسیاری از مسائل را به نفع جبهۀ حق حل کرده است
- گذشت زمان و عوامل تقدیری خداوند بسیاری از مسائل را خود به خود به نفع جبهۀ حق حل کرده است. به عنوان مثال، یک آقای روحانیای که بعد از حضرت امام(ره) غیرولایی عمل میکرد و غیرولایی سخن میگفت، در جریان یک دادگاهی، گفت: «چرا ما در مخالفت با اسرائیل، کاسۀ از آش داغتر شدهایم و از خودِ فلسطینیها جلوتر زدهایم؟! آنها خودشان دارند با اسرائیل کنار میآیند ولی ما میگوییم اسرائیل باید از بین برود؟!» این سخن در آن مقطع زمانی خیلی تأثیر بدی در جامعه داشت و این جریان فکری حتی به سمتی میرفت که شعار مرگ بر آمریکا را تبدیل به درود بر آمریکا کند! اما وقتی جلوتر آمدیم جریان انتفاضه در فلسطین آغاز شد و دور تازهای از جنایتهای اسرائیل شروع شد و اسرائیل آنقدر خودش را بیآبرو کرد که دیگر آن شخصی که در جلسۀ عمومی دادگاه این سخن را گفت شاید دیگر در جلسۀ خصوصی هم جرأت نکند همان سخن را بگوید. در حالی که آن آدم تغییری نکرده است بلکه عوامل تقدیری و مقدرات الهی طوری رقم خورده که این واقعیت را به همۀ مردم نشان داد که در مبارزۀ با استکبار چگونه باید عمل کرد.
امروز عوامل تقدیری باعث شده کسی مثل گذشته نتواند از دموکراسی، جامعۀ مدنی و تمدن غربی دفاع کند
- به عنوان یک مثال دیگر میتوانیم به طرفداری کردن عدهای از شعارهای جامعۀ مدنی و دموکراسی غربی اشاره کنیم که در کشور ما با افتخار از سوی بعضیها صورت میگرفت. به حدّی که در آن دوره، مفاهیم دینی در مقابل آن مفاهیم غربی تحقیر میشدند و حتی کار را به توهین به مفاهیم دینی میکشاندند. گرچه در آن مقطع زمانی تا حدّی بحث با آنها به صورت علمی دنبال شد، ولی امروز گذشت زمان باعث شده که دیگر کسی به آن صراحت نتواند از تمدن و تفکر غربی دفاع کند. چون الان جنایتهایی که دموکراسی غربی در جهان انجام داده است به حدّی آشکار است که دیگر کسی رویش نمیشود، از دموکراسی غربی دفاع کند. البته آن آدمها اصلاح نشدهاند بلکه اوضاع زمانه بهگونهای شده است که دیگر نمیشود آن سخنان غلط را به زبان جاری کرد و این نصرت خداوند است که شرایط را طوری تغییر داده است که دیگر نشود آن اشتباه را تکرار کرد.
ما الان نگران سازش با غرب نیستیم، چون الان دشمن ما به مراتب وحشیتر و رسواتر از قبل شده/کسی نمیتواند با این دشمن سازش کند/کمک عوامل تقدیری برای تحقق عوامل تشریعی
- به عنوان مثالی دیگر، همین الان بعضیها نگران سازش با غرب هستند و میپرسند: قضیۀ سازش با غرب چه میشود؟ در پاسخ میگوییم: ما الان برای بحث سازش با غرب نگرانی نداریم، چون الان دشمن ما به مراتب وحشیتر از 30سال، 20سال و بلکه 10 سال قبل شده است. الان دشمن ما آنقدر رسواتر دارد عمل میکند که دیگر کسی در خواب هم نمیتواند ببیند که با این دشمن به شدّت پستفطرت و جنایتکار سازش کند.
امروز؛ سازش با دشمن، منجر به ورود تروریستها به کشور میشود/ امروز لازمۀ سازش با دشمن، تقاضای تسلیم زنان و کودکان لبنانی به تروریستها است
- البته الان امکان سازش با دشمن هم وجود ندارد، چون الان سازش با دشمن، در یک دومینوی بسیار کوتاه به اینجا منجر میشود که تروریستهایی که در سوریه جنایت میکنند را به کشور خودمان راه بدهیم؛ الان سازش با دشمن معنایش این است. البته یک زمانی بود که اگر میخواستیم با دشمن سازش کنیم، برای امیتاز دادن به دشمن، مثلا باید به حزب الله لبنان پیشنهاد میکردیم کمی از مواضع خود کوتاه بیاید. آن موقع برخی جرأت میکردند این تقاضا را بکنند، کما اینکه بعضیها میرفتند و میگفتند! ولی الان اگر بخواهیم در مقابل دشمن کوتاه بیاییم و سازش کنیم، باید از حزب الله بخواهیم به تروریستها اجازه بدهد که بیایند و سر آنها را ببُرند، کودکانشان را اعدام کنند و هر جنایتی را انجام دهند! امروز چه کسی میتواند از حزب الله لبنان چنین تقاضایی داشته باشد و از آنها بخواهد در مقابل تروریستهای جنایتکار، ذلیل و دستبسته باشند؟!!
- شرایط امروز دیگر مانند شرایط گذشته نیست که امکان آن درجۀ کم از سازش (که شاید قبلاً امکان داشت، هرچند غلط بود) قابل تحقق باشد. امروز شرایط عوض شده است و این یعنی عوامل تقدیری و تکوینی الهی به میدان آمدهاند و تمرّد از عوامل تشریعی خدا دیگر اثر چندانی در عالم ندارد. این است که رسول خدا(ص) میفرماید: «از فتنههای آخرالزمان اکراه نداشته باشید، چون این فتنهها منافقین را رسوا میکند؛ لا تَکرَهُوا الفِتنَةَ فی آخِرِ الزمانِ فإنّها تُبِیرُ المُنافِقینَ»(میزان الحکمه/حدیث15748) و امام صادق(ع) میفرماید: «تمنا کنید فتنه را، چون فتنه موجب نابودى ستمگران و پاک شدن زمین از لوث وجود فاسقان میشود؛ تَمَنَّوُا الْفِتْنَةَ، فَفِیهَا هَلَاکُ الْجَبَابِرَةِ، وَ طَهَارَةُ الْأَرْضِ مِنَ الْفَسَقَة«(امالی طوسی/ص700)
بعضیها که ادعای انقلابیگری داشتند، میگفتند «ما نباید خودمان را خرج سوریه کنیم»!/آیا آنها امروز که نتیجۀ فتنههای سوریه را میبینند شرمنده نمیشوند؟!
- بعضیها که ادعای حزباللهیگری و مبارزه با استکبار هم داشتند در آغازِ مشکلاتی که در سوریه پدید آمده بود، میگفتند «ما نباید خودمان را خرج سوریه کنیم»! آنها عمق فاجعه و نهایت دومینویی که دشمن در سوریه آغاز کرده بود را نمیدیدند. لذا آنها در مناسبات سیاسی خودشان، اصلاً به حمایت از خط مقاومت که جبهۀ اصلی آن در سوریه گشوده شده، بها ندادند. آیا الان که آنها دارند نتیجۀ فتنههای سوریه و جنایتهایی که در سوریه انجام میشود را میبینند، شرمنده نمیشوند و رویشان میشود بگویند ما دوسال پیش چنین موضعی داشتیم؟! اینها عوامل تقدیری و تکوینی الهی هستند که شرایط را به نفع عوامل تشریعی تغییر میدهند و روز به روز ما با این صحنهها بیشتر مواجه خواهیم شد.
امکان انحراف از خط امام به شدت کاهش پیدا کرده / نگرانی ما به شدّت نسبت به قبل کاهش پیدا کرده
- باید ببینیم امروز با چه شرایطی در داخل و خارج کشور مواجه هستیم یا خواهیم شد؟ این شرایط تماماً به نفع خط حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری و رهنمودهای ایشان است به حدّی که امکان انحراف از این خط را به شدّت کاهش داده است. لذا ما یک آرامشی پیدا میکنیم و در مواجهه با انواع جریانات سیاسی که احیاناً بخواهند خطایی بکنند، (چه در قدرت باشند یا نباشند) با یک طمأنینهای عمل خواهیم کرد و نگرانی ما به شدّت نسبت به قبل کاهش پیدا میکند. البته الان هم مثل گذشته امکان خیانت وجود دارد و ما هم باید مراقب باشیم ولی جای نگرانی کمتر از گذشته است.
سؤال اول: آیا الان که شرایط به نفع حق پیش میرود اگر ما تلاشی نکنیم اشکالی ندارد؟/ پاسخ: چرا باید اجازه دهیم در کنار ما ظلم رخ دهد؟/خانمهای اسیر در زندانهای بحرین چه تفاوتی با دختران ما دارند؟ /سخن آیت الله بهجت(ره)
- در اینجا دو سؤال مطرح میشود: سوال اول این است؛ حالا که شرایط دارد به نفع حق پیش میرود اگر ما تلاشی نکنیم اشکالی ندارد؟ آیا تکیه به نصرت الهی که خداوند متعال دارد در تنظیم شرایط عالم، ایجاد میکند ما را در انجام وظیف سُست نمیکند؟ چرا، ما در قبال مظلومین عالم، مسئولیت داریم. ما برای قدرتمند شدن و انگیزهمند شدن و سختکوشی در انجام وظایف الهی و تأثیرگذاری بیشتر در امور جامعه و جهان، به سرهای بریدهای باید فکر کنیم که در خط مقدم مقاومت دارند مظلومانه از بدنها جدا میشوند.
- کسانی که همه روزه در جریان حملات تروریستی در عراق کشته میشوند و جوانهایی که در سوریه دارند از ناموس خودشان دفاع میکنند چه فرقی با جوانان ما دارند؟ خانمهایی که در بحرین در زندانها اسیر هستند با خانمهای ما و دختران ما چه تفاوتی دارند؟ چرا باید اجازه دهیم در کنار ما ظلم رخ دهد؟ چرا نباید مشکلات کشور خود را بهگونهای حل کنیم که از اقتدار ملی خودمان برای رفع ظلم در عالم استفاده کنیم؟ ضمن اینکه این دشمن به چیزی کمتر از «نوکری مطلق» راضی نخواهد شد. این سخنی است که آقای بهجت(ره) میفرمودند.( دشمنان خارجی، به هیچ حدّی از نوکری، قانع نیستند؛ بلکه نوکر مطلق میخواهند.... بنابراین، با دشمنان، مطلقاً نمیتوان سازش کرد؛) زمزم عرفان(یادداشتهای آقای ریشهری از سخنان آیت الله بهجت)، ص291)
ما نگران پیروزی دشمن نیستیم بلکه از شدّت مظلومیت دوستان انقلاب در جهان ناراحت هستیم
- ما نگران پیروزی دشمن نیستیم-زیرا دشمن در حال نابودی است- بلکه از شدّت مظلومیت دوستان انقلاب در جهان ناراحت هستیم. یعنی بحث این نیست که ما بلند شویم از انقلاب دفاع کنیم تا مبادا انقلاب ما از بین برود، چون انقلاب ما دیگر از بینرفتنی نیست، ولی ما شب و روز باید تلاش کنیم تا بتوانیم اوضاع جامعه را بهبود ببخشیم و هیبت جمهوری اسلامی در منطقه صدبرابر شود. باید تلاش کنیم این مظلومینی که دارند سربریده میشوند و نوامیسی که دارد به آنها تجاوز میشود فقط به این اتهام که در خط مقدم مقاومت قرار دارند و فقط به اتهام اینکه دارند راه امام را طی میکنند، نجات پیدا کنند.
مظلومیت مردم سوریه را به جامعۀ دانشگاهی خودتان منعکس کنید/ حوادث، بطلان سخن منتظری و حقانیت امام را روشن کرد
- امروز شما دانشجویان و تشکلهای دانشجویی امکانات بسیار خوبی برای خدمت کردن در اختیار دارید که یک درصد آن هم در دهههای اول و دوم در اختیار دانشجویان قرار نداشته است. باید از این امکانات در دفاع از حق استفاده کنید و اگر این کار را انجام دهید، احدی از سیاسیون موجود در کشور از هر گروهی که باشند، نمیتوانند یک سخن باطل را در میان جامعه رواج دهند.
- به عنوان نمونه، در متن مظلومیت مردم سوریه وارد شوید، و آن را به جامعۀ دانشگاهی خودتان منعکس کنید. جامعۀ دانشجویی اعم از دانشجویان شیعه و سنی، زن و مرد، انقلابی و غیرانقلابی وقتی با این صحنهها مواجه میشوند چه قضاوتی خواهند داشت و چه موضِعی خواهند گرفت؟ این کار برای شما دانشجویان هزینۀ چندانی ندارد. یک زمانی اگر یک دانشجو میخواست از انقلاب دفاع کند باید به جبهه میرفت و قطعهقطعه میشد و یا با مظلومیت بسیار زیاد کار میکرد. در برخی دورانهای دفاع مقدس دانشجویان انقلابی در دانشگاه مجبور بودند در مقابل کسانی که میگفتند «چرا باید جوانان ما بیهوده کشته شوند؟!» از حقانیت جنگ و دفاع مقدس دفاع کنند. ولی آیا الان کسی میتواند چنین سؤالی را مطرح کند؟
- شما فکر میکنید، آقای منتظری در آن مصاحبۀ خود چه گفته بودند که امام آرزوی مرگ کردند؟(صحیفۀ امام/ج21/ص330) امام(ره) سعۀ صدر بالایی داشت و اگر کسی یک اشتباهی میکرد خیلی با او مدارا میکردند و در ارتباط با بسیاری از خیانتها و جنایتهای افراد مختلف از جمله بنیصدر، با آرامش و سعۀ صدر برخورد میکردند. اما چرا در مقابل سخنان آقای منتظری، آرزوی مرگ کردند؟ مگر سخنان او چقدر اهمیت داشت که امام به خاطرش آرزوی مرگ کردند و در انتهای نامۀ خود به منتظری گفتند: «از خدا مىخواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد.»(صحیفۀ امام/ج21/ص332)
- حتماً سخنان آقای منتظری، در آن زمان به قدری خطرناک بود که امام(ره) برای اینکه زشتی این حرف را نشان دهد تنها چاره را در این میبیند که آروزی مرگ کند. در حالی که آن سخنان، امروز آنقدر سخیف است که حتی نیاز ندارد کسی به آن جواب دهد، چون شرایط عوض شده و اتفاقات و حوادث موجب شده حقانیت مسیر ما و خط امام خیلی بهتر از گذشته دیده شود؛ اینها کمکهای تقدیری خداست. اگر آن موقع کسی میخواست در مقابل سخن آقای منتظری بایستد و بطلان آن حرف را برای مردم جابیاندازد و حقانیت موضع امام را برای مردم توضیح دهد، خیلی سخت بود.
امروز تنها مشکلی که داریم، کمکاری ما در نشان دادن حقّ است / امثال اوباما چیزی بیش از یک عده عروسکهای خیمهشببازی دروغگو نیستند
- امروز تنها مشکلی که داریم، کمکاری ما در نشان دادن حقّ است. امروز حقّ و حقیقت نمایشگاههای بزرگی در اطراف جامعۀ ما ایجاد کرده است، این نمایشگاهها را باید ببینیم. مثلاً در چند روز اخیر، آقای اوباما دربارۀ سوریه سخنانی گفته است. آنقدر سخنان او برای یک انسان منصف و کمی هوشمند، سخیف است که شکّی باقی نمیگذارد که اینها چیزی بیش از یک عده عروسکهای خیمهشببازیِ دروغگو نیستند و اصلاً نمیشود به آنها حتی به چشم یک عنصر سیاسی نگاه کرد. در پشت پرده یک کسانی هستند که تصمیم میگیرند و اینها فقط باید جلوی دوربینها نقش بازی کنند و تمام استعدادهای عالَم را در خدمت قدرتهای پشت پرده قرار دهند. فقط کافی است سخنان یک هفتۀ اخیر وزیر خارجه و رئیس جمهور آمریکا را ملاحظه کنید و به مردم نشان دهید؛ تا شخصیت سیاسی آنها برای همه مشخص شود. اینها نه تنها نمیتوانند به عنوان رهبران دنیا مطرح باشند بلکه به عنوان انسانهای متعادل هم نمیتوانند مطرح شوند و اگر هم متعادل باشند چون مأمورِ قدرتهای پشت پرده هستند اینهمه در رفتار و گفتارشان تناقض دیده میشود.
- مثلاً یکی از کارهای سخیف و خندهدار غربیها که دیگر هیچ آدم عاقلی فریب آن را نمیخورد این است که به تروریستها بمب شیمیایی میدهد تا علیه مردم سوریه استفاده کنند و بعد دولت سوریه را متهم به استفاده از بمب شیمیایی میکند! این یعنی دیگر باطل نمیتواند مانند گذشته به راه خود ادامه دهد و چارهای غیر از این دلقکبازیها و کارهای سخیف ندارد و این نصرت الهی برای جبهۀ حق و یکی از مقدمات ظهور است. اینها نمونههایی از حقّهایی است که در مقابل چشمان ما قرار دارد ولی متاسفانه ما در برخورداری از اینهمه حقّ، درست استفاده نمیکنیم و نمیتوانیم با بهرهگیری از آن، ظلم و مظلومیت را از عالم برطرف کنیم.
از گویندۀ «ما در حال تمرین دموکراسی هستیم» بپرسید «آیا هنوز از دموکراسی غربی دفاع میکنید؟!»/ آیا مردم فرانسه و آمریکا رأی دادهاند که اینقدر جنایت بشود؟!
- در شرایط سیاسی جامعۀ ما نیز اتفاقهایی افتاده است که میتوانیم از این اتفاقها بهترین استفاده را برای رشد جامعه انجام دهیم و اگر ضربه بخوریم تنها برای این است که از این امکانات خودمان برای رشد جامعه استفاده نکردهایم. شما دانشجویان، راحت میتوانید از طریق یک سایت، یک نشریۀ سادۀ دانشجویی، به سراغ افرادی بروید که در سالهای گذشته دیدگاههای نادرستی داشتند؛ باید کلمات قبلی آنها را برایشان بازگو کنید و بپرسید امروز نظرتان راجع به سخنان چهار، یا هشت سال پیش خودتان چیست؟ مثلاً از آن آقایی که میگفت «ما داریم به سوی دموکراسی حرکت میکنیم» و «ما در حال تمرین دموکراسی هستیم» بپرسید: الان نظرتان راجع به سخنان ده سال پیش خودتان چیست؟ آیا هنوز هم از آن دفاع میکنید؟ آیا این دموکراسی در کشورهای غربی جواب داده است؟ این جنایتهایی که امروز در جهان شاهدش هستیم، نتیجۀ این دموکراسی نیست؟ این کشور فرانسه و آمریکا که اینقدر جنایت میکنند، آیا مردم فرانسه و آمریکا رأی دادهاند که اینقدر جنایت بشود؟ آیا کسانی که در رأس قدرت هستند، نمایندگان واقعی مردم آن کشورها هستند؟ شما که داشتید مملکت ما را هم به آن سمت میبردید حالا امروز راه حل شما چیست؟
- خداوند متعال رشد حقیقیِ جامعه را میخواهد نه اینکه یک موجی به سمت دین و دیانت و حزباللهیگری و انقلابیگری راه بیافتد و بخواهیم با همین موج، کار را تمام کنیم و به نتیجه برسیم. خدا خودش موج را به هم میزند تا درست پیش برویم نه اینکه سوار بر امواج گذرا بخواهیم پیش برویم. مسأله باید برای تک تک مردم و تک تک خواص و نخبگان جابیفتد.
سؤال دوم: وقتی شرایط به نفع حق پیش میرود، آیا آدمهای بد به آدمهای خوب تبدیل خواهند شد؟!/ حداقل باید مخالفین جبهۀ حق به مرز سکوت و تسلیم برسند
- سؤال دوم این است که وقتی شرایط به نفع حق پیش میرود، آیا آدمهای بد به آدمهای خوب تبدیل خواهند شد؟! آدمهایی که نگرش فاسدی دارند و عقل و درایت دینی ندارند، آیا با تغییر شرایط بیرونی، درست خواهند شد؟ نه، اینطور نیست. کسانی که در قلبشان مرض وجود دارد، خدا مرض آنها را افزوده خواهد کرد. «فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً» (بقره/10)
- وقتی شرایط به نفع حق پیش میرود، یک انسان سیاسیای که مثلاً میخواهد در عرصۀ سیاست جامعه را به سمت باطل ببرد، در مقابل حق، تسلیم میشود و مجبور به سکوت خواهد شد و البته ممکن است کینه به دل بگیرد و خیانتهای بزرگتری بکند. در جریان انقلاب، کم نبودند کسانی که یک زمانی سیاسی و در خط انقلاب بودند ولی بعداً دست به ترور زدند و آدمکشی راه انداختند. چون شرایط و مقدرات به نفع حق جلو رفت و آنها هم که اصلاح نشده بودند، دیدند راه دیگری جز آدمکشی ندارند. لذا باید مراقبت خودمان را از این حیث هم افزایش دهیم. چون فضای تسلط هیمنۀ حق، همه را مؤمن نمیکند، کسانی که مؤمن نیستند، در ظاهر تسلیم حق میشوند و حتی ممکن است در دلشان به راه حق و به مؤمنین ناسزا بگویند، ولی چارهای جز سکوت ندارند. ما حداقل باید کسانی که مخالف جبهۀ حق هستند را به مرز سکوت و تسلیم برسانیم. البته ممکن است گروهی از آنها کینهتوزانه به خیانتهایی دست بزنند، و معلوم است کسی که دنبال خیانتهای عجیب و غریب بیفتد یقیناً گور خود را میکند و زودتر از موعدی که تصور میکند خدا به او مهلت خواهد داد، مهلتش به پایان میرسد.
- کار دیگری که در این شرایط باید انجام دهیم این است که مواظب باشیم خودمان به عنوان نیروهای مذهبی و حزباللهی، به شعارها و به راهمان خیانت نکنیم. این یک نگرانی است و البته هر کسی هم در میان ما به عنوان مدعی راه امام و رهبری، این خیانت را انجام دهد، خدا او را بدتر به زمین خواهد زد. و کسانی بودهاند که این خیانت را مرتکب شدهاند و خدا هم عزت آنها را گرفته است.