سایت جدید بیان معنوی راه اندازی شد برای مشاهده کلیک کنید.
سخنرانی مهم حجت الاسلام و المسلمین پناهیان
چه کسی را باید انتخاب کنیم؟
حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان در میان جمعی از طلاب و ملغین حوزۀ قم، به تحلیل و بررسی مهمترین اولویت در انتخابات ریاست جمهوری پرداخته است. مشروح این سخنرانی به جهت اهمیت آن از نظرتان میگذرد:
بخش اول: مهمترین نقطۀ قوت دولت کنونی + مهمترین نقطۀ ضعف همۀ دولتها
مقدمه: باید پیشرفت کنیم/ پیشرفت در انقلاب، بدون پیشرفت در انقلابی بودن ممکن نیست
· ما نباید به عقب برگردیم. باید رو به جلو حرکت کنیم این لازمۀ پیشرفت است. برای برطرف کردن اشکالاتی که امروز در جامعه ما هست نباید وضعیتهای پیشین را دوباره احیا کنیم. مشکلات جامعۀ ما در شرایط جدیدی شکل گرفته است و راه حلهای جدیدی هم نیاز دارد.
· یکی از وجوه عدم بازگشت به گذشته این است که به کسانی که قبلاً تمام توان و هنر خودشان را برای حل مشکلات به کار بستهاند، برنگردیم. حالا تا چه حد موفق بودهاند کاری نداریم. اقتضای پیشرفت این است که جامعه به افراد و نیروهای تازه نفس و راهحلهای جدیدی مراجعه کند که این راهحلها تا حالا فرصت بروز و ظهور نداشتهاند و این افراد فرصت نقشآفرینی نداشتهاند.
· یکی از لوازم این فرمایش مقام معظم رهبری که «رئیس جمهور آینده باید ضعفهای رئیسجمهورهای گذشته را نداشته باشد و نقاط قوّت رؤسای جمهور گذشته را داشته باشد»؛ همین است که ما نباید از نقاط قوّتی که تا امروز به آن رسیدیم عدول کنیم، بلکه باید راهی برای تکمیل آن پیدا کنیم. باید نقاط ضعف گذشته را برطرف کنیم و لازمۀ برطرف کردن نقاط ضعف گذشته این است که به افرادی که در گذشته بودهاند و تفکر روند گذشته را قبول داشتهاند برنگردیم.
1- نقطه قوت برجستۀ دولت: «احیای گفتمان انقلاب اسلامی»
· در میان همۀ نقاط قوّت دولت کنونی، شاید برجستهترین نقطه قوّت این بود که گفتمان انقلاب اسلامی احیا شد؛ یعنی همان حرفهای حضرت امام و همان حرفهای انقلابی که باید در فضای سیاسی جامعه و در فضای سیاست خارجی مطرح بشود، بعد از یک دورۀ 16 ساله پس از رحلت حضرت امام(دولت سازندگی و اصلاحات)، در دولت نهم دوباره به میدان آمد. مقام معظم رهبری در جایی میفرمودند: «امروز آدم از تریبونهای کشور و نظام حرفهای امام و انقلاب اسلامی را میشنود.»
· البته این دلیل بر آن نمیشود که در تریبون دولت حرف ضعیف گفته نشده، یا حرفهای انقلابی همیشه در اوج قوّت گفته شده، نه. بعضی وقتها افول داشته؛ مثل دوران چند سالۀ اخیر. که باید جبران شود.
· نباید بخاطر مشکلات اقتصادی گفتمان انقلاب فراموش شود. چرا که راه حل مشکلات اقتصادی نیز گفتمان انقلابی است که عدالتگرایی جزئی از آن است؛ البته به اضافۀ برطرف کردن همۀ کمبودهای موجود البته با سرعت دقت و استحکام.
· دورانهای پیشین هم به واسطۀ ورود برخی از راه حلهای غربی و مفاهیم غیرانقلابی مثل توسعه اقتصادی و توسعه سیاسی مملکت را به ضعف کشاندند. الان باید کاندیداها برسر انقلابیتر بودن و اینکه چگونه بهتر میخواهند مفاهیم و آرمانهای انقلاب را محقق کنند با هم رقابت کنند.
2- نقطه ضعف برجسته تمام دولتهای پیشین در زمینۀ «فرهنگ» است
· نقطه ضعف عمدهای که نه تنها در دولت فعلی وجود دارد بلکه در دو دولت گذشته هم بیشتر وجود داشته است، فرهنگ است. مقام معظم رهبری حتی در دولت نهم هم پس از یکی از گزارشهایی که داده شد، فرمودند فرهنگ غریب ماند. انتظارات فرهنگی مقام معظم رهبری در این دولت هم برآورده نشده. برای این معضل باید چارهای اندیشید.
· ما در چه صورتی میتوانیم مشکلات فرهنگی جامعه را که سه تا هشت سال- یعنی 24 سال- پشت سر گذاشته شده برطرف کنیم؟ از زمان دولت سازندگی که مقام معظم رهبری موضوع تهاجم فرهنگی، و بعد از آن شبیخون فرهنگی را مطرح کردند، و بعد هم با تعابیر مختلفی مانند جنگ نرم آن را تکرار فرمودند تا کنون ما نتوانستهایم برای مقابله و مصون سازی جامعه بلکه تقابل و هجمۀ فرهنگی به دشمن راه حلی پیدا کنیم. این نشان میدهد کشور به یک احیاگری و تحول در عرصه فرهنگ نیاز دارد.
· بله گران شدن کالاها در اثر فشار دشمن یا بیتدبیری، مشکلی است که باید صریحتر دیده بشود، و سریعتر حل بشود ولی اساسا مشکلات فرهنگی مهمتر از مشکلات اقتصادی هستند. اگر دقت بفرمایید میبینید که یکی از ریشههای عمده مشکلات اقتصادی جامعه ما هم مشکلات فرهنگی است. واقعاً چه کسی میتواند درک عمیقی از فرهنگ داشته باشد و برنامهریزی برای تحول فرهنگی جامعه را مدیریت کند؟ این هم نیازمند نوعی توانایی در مدیریت است، که در کمتر مدیران اجرایی قوی دیده میشود. مدیریت یک وقت مدیریت عمران و صنعت است، یک وقت مدیریت جنگ است، یک وقت هم مدیریت فرهنگ است.
· توان مدیریت کردن، روند اصلاح، ارتقاء و تحوّل فرهنگی، از درک مبانی و ابعاد گسترۀ فرهنگ آغاز میشود و تا اعتقاد به آرمانها و اهتمام راسخ برای ایجاد تغییر، سپس تا برنامهریزی خُرد و کلان و شناسایی افراد مناسب برای اجرای برنامههای فرهنگی امتداد پیدا میکند. توانایی رئیس جمهور در تدبیر و مدیریت باید شامل فرهنگ هم بشود. بلکه این بُعد از توانایی، مهمتر از توانایی در دیگر ابعاد است. و الا در پیچ و خم امور اجرایی، فرهنگ، فراموش میشود، و یا در زمینۀ فرهنگ توسط جریانهای فکری مختلف فریب میخورد.
بخش دوم: چه کسانی میتوانند به بهترین راهحلها برسند و آن را اجرا کنند؟
حل مشکلات، عِرق انقلابی میخواهد/ اجرای راهحلهای خوب بدون عِرق انقلابی ممکن نیست
· هر کسی یک راهحل یا راهحلهایی برای رفع مشکلات جامعه دارد که امروزه کاندیداها مطرح میکنند، ولی من سؤالم این است که آیا این راه حلها بدون اعتقاد عمیق به انقلاب، بدون درک صحیح از اسلام ناب که مبنای نظری و انگیزه عملی و برنامه عملی این انقلاب است، دستیافتنی و اجرا شدنی است؟
· در زمان دفاع مقدس نیروهای انقلابی که اکثرا سابقۀ نظامیگری هم نداشتند، میرفتند جبهه و به سرعت نظامیگری هم یاد میگرفتند و اتفاقاً طرحهایی به ذهنشان میرسید که بعضا بهتر از طرحهای نظامیهای موفق از آب در میآمد. نمیگویم تخصص نیاز نیست ولی تعهد تخصص آور هم هست و تنها یک انسان متعهد است که میدان را برای انواع متخصصین واقعی باز خواهد کرد.
· شاید این بحث همان بحث تقدم تخصص یا تعهد باشد که از شهید چمران هم نقل شده که تعهد، تخصص هم به دنبال میآورد و اگر کسی بدون تخصص کاری را پذیرفت، او تعهد ندارد. واقعاً اینطور هست و همچنین اگر تعهد به انقلاب نباشد، تخصصها و تواناییها بروز پیدا نمیکند و یا به خوبی به کار گرفته نمیشود. بسیاری از اوقات، بدون تعهد، تخصصها رهزن هستند و ما را گمراه میکنند و راه اصلی ما را از بین میبرند. مگر بعضی از جریانات سیاسی در سالهای قبل دنبال چه بودند؟ ضد انقلاب که نبودند. با تخصص بدون تعهد شروع میکردند و میگفتند اینجا باید واقعبین بود و برای برطرف کردن مشکلات به سراغ راههایی رفت که همۀ مردم دنیا تجربه کردند. بعد کم کم با همین راهحلهای غربی برای خودشان و مشکلات و انحرافهای جدید درست میکردند.
· حل مشکلات عِرق انقلابی میخواهد. این عِرق انقلابی است که گوش شنوا برای یک مسئول ایجاد میکند. گوش شنوا برای شنیدن همۀ پیشنهادها و راهحلها، برای دیدن همۀ تواناییها، برای گیر نکردن در آسیبهای مدیریت. این عِرق انقلابی است که موجب میشود انسان دچار باندبازی و بیتقوایی نشود. این عِرق انقلابی است که موجب میشود انسان بهترین راهحلها و صاحبان بهترین راهحلها را شناسایی کند. این عِرق انقلابی است که انگیزه قوی برای اجرای راهحلها در انسان ایجاد میکند. این عِرق انقلابی است که میتواند بهترین افراد را سازماندهی کند. این عرق انقلابی است که خوش فهمی و بصیرت ایجاد میکند. این عرق انقلابی است که توفیق و مدد الهی را به دنبال میآورد. آیا چیزی وجود دارد که ما بتوانیم به جای این عِرق انقلابی بگذاریم و برای حل مشکلاتمان به آن اتکاء کنیم؟
· واقعاً ادارۀ کشوری انقلابی مثل ایران با اینهمه دشمن و ضد انقلاب، جز توسط انقلابیونی که از یک عِرق انقلابی قوی برخوردار باشند ساخته نیست. به این نکته خیلی باید توجه کنیم. هر کس برای مشکلات کشور راهحلیهایی داشت، بعد از نگاه به برخورداری از تواناییهای اولیه باید اطمینان پیدا کنیم که او یک انقلابیِ حقیقی است، بعد میتوانیم به راهحلها و تواناییهایش هم اعتماد کنیم. بالاخره در زمینههای مختلف تیمهای کارشناسی قوی در کشور وجود دارد که حاضرند به رئیس جمهور کمک کنند، مهم این است که رئیس جمهور با روحیۀ انقلابی از همۀ تواناییها استفاده کند و از نفوذ نیروهای دشمن جلوگیری نماید.
انقلابی بودن به چیست؟ 1- اعتقاد راسخ به آرمانهای انقلاب
· اینجا ممکن است این سؤال پیش بیاید که انقلابی بودن به چیست؟ انقلابی بودن به این است که شما اولاً اعتقاد به آرمانهای انقلاب که حضرت امام همهاش را بیان کردند داشته باشید. اتفاقاً یکی از صحبتهای حضرت امام به مناسبت همین بحثهای مربوط به انتخابات ریاست جمهوری هم بوده که میفرمودند اداره کشور فقط تأمین نان و آب مردم نیست، و در همین صحبت از لزوم کمر بستن مسئولین کشور برای صدور انقلاب به جهان و نجات مستضعفان عالم صحبت میکردند. (صحیفه امام، ج21، ص327) کسی که عمیقاً به این چیزها معتقد باشد، راه و نقشۀ اجرایی شدن این آرمانها را هم میتواند پیدا کند.
· اعتقاد یعنی برای خود حل کرده باشد که تنها راه سعادت همان است که خدا فرمودهاست و انبیاء و اولیاء همه بر آن تاکید کردهاند. دیگر امکان تردید در او وجود نداشته باشد و دقیقهای یکبار به سوی راه حلهای شرقی و غربی و خلاف اعتقادات دینی دست دراز نکند.
انقلابی بودن به چیست؟ 2- علاقۀ شدید به آرمانهای انقلاب
· انقلابی بودن به چیست؟ یک مسئول انقلابی نه تنها باید به انقلاب معتقد باشد بلکه باید به تحقق آرمانهای انقلاب به شدت علاقمند باشد. بعضیها آدمهای معتقدی هستند -یعنی در مقام تحلیل و تفکر به این نتیجه میرسند که باید انقلابی بود و تنها راه نجات همین است- اما حمیت و محبت لازم را ندارند، شخصیت منفعلی دارند. انقلابی بودن آنهم در حد یک مسئول بلند مرتبه، به آن است که عشق به آرمانهای انقلاب داشته باشد.
· این محبت و علاقه به آرمانهاست که به سهولت در بیانات و برخوردهای امام و در مقام معظم رهبری دیده میشود و در بسیاری از سیاسیون به هیچوجه دیده نمیشود. نبودن این علاقه محل آفات و آسیبهای فراوان است که ضربات آن را در طول سالهای فراوان متحمل شدهایم. کسی که به انقلاب و انقلابیون علاقه نداشته باشد نمیتواند عمیقا به سعادت مردم علاقمند باشد.
انقلابی بودن به چیست؟ 3 – درک صحیح مبانی و معارف انقلاب
· نکتۀ دیگر درک عمیق مبانی انقلاب است. ممکن است یک انقلابی که در موقعیت صف قرار دارد، نیاز نداشته باشد از سطح معرفتی بالایی برخوردار باشد، ولی کسی که در سطح رئیس جمهور یا هر موقعیت سیاسی برجستۀ دیگر قرار دارد، باید معارف انقلاب را به صورتی ریشهای درک کرده باشد. معارف انقلاب هم همان معارف دینی است. به همین دلیل در قانون آمده رئیس جمهور باید از میان رجال مذهبی سیاسی باشد و مذهبی بودن مقدم شده است. از رجال مذهبی بودن، بدون درک عمیق دینی داشتن امکان ندارد.
· البته بعضیها ممکن است لباس عالم دینی هم داشته باشند، و معارفی هم اندوخته باشند ولی عالم انقلابی به معنایی که امام میفرمودند نباشند. یعنی از این دین درک انقلابی ندارد و اسلام ناب را نمیشناسد. از طرف دیگر یک انقلابی، اگر عمیقاً با مبانی انقلابیگری آشنا نباشد، طبیعتاً در مسیر منحرف خواهد شد، و این بلایی است بزرگتر از انقلابی نبودن.
انقلابی بودن به چیست؟ 3- برخورداری از شخصیت انقلابی/مقاوم و انعطافپذیر
· انقلابی بودن به چیست؟ به اینکه شایستگیهای شخصیتی لازم برای انقلابیگری را داشته باشد. مهمترین ویژگی یک شخصیت انقلابی برخورداری همزمان از دو ویژگی انعطاف پذیری و سرسختی است. هم باید در جای خود مقاوم باشد و هم در جای خود انعطافپذیر باشد. مثلاً هم بتواند جلوی رفتار غلط رفقایش بایستد، و هم بتواند نسبت به منتقدان و مخالفان خود متواضع باشد، و انعطافپذیری فوقالعاده نسبت به حق داشته باشد.
· در شخصیت یک انقلابی ویژگیهایی بسیار ستودنی هست، که شخصیت او را محبوب دوست و دشمن میکند. مثلاً شهید چمران دیده بود رفقایش دارند از او در مقابل بنیصدر دفاع میکنند، در نامهای نوشته بود «وقتتان را صرف دفاع از من نکنید، مگر من چه اهمّیتی دارم، به امور مهمتر بپردازید» شخصیت یک انقلابی- علیرغم اتهامهایی که به انقلابیون میزنند- یک شخصیت لجوج و عنود نیست؛ متّقی، زاهد، تلاشگر و دقیق است که او کار جامعه را پیش خواهد برد.
انقلابی بودن به چیست؟ 4- اطرافیان و همکاران انقلابی
· ما باید به این نکته توجه کنیم که ادارۀ یک مملکت کار یک شخص نیست. یک تیم قوی و هماهنگ باید به ادارۀ امور بپردازند. برای همین باید وقتی به رئیس جمهور رای میدهیم هواسمان به تیم و اطرافیان او هم باشد. اگر اطرافیان یک رئیس جمهور انقلابی نباشند، و فرضاً ضدانقلاب هم نباشند، کم کم کار به تکنوکراسی خواهد کشید و کمکم جای طرح نظرات لیبرالی و لائیک باز خواهد شد.
· امروز برای نفی تفکر نظام سرمایه داری نیازی به نقد علمی نداریم؛ وضعیت غرب جلوی چشم ماست. مگر وضعیت اقتصادی غرب را همین تکنوکراتها و همین تفکرات لیبرالی به اینجا نرساندهاند؟! غرب را که کسی تحریم اقتصادی نکرده، همۀ عالم را هم غارت کردهاند. چرا نمیتوانند مشکلات خود را حل کنند؟
انقلابی بودن به چیست؟ 5 – سابقۀ عمل و مواضع انقلابی داشته باشد
· دست آخر باید اهل عمل باشد. پا در عرصۀ عمل انقلابی گذاشته باشد. در بحرانها و طوفانها از بصیرت انقلابی خود چیزی نشان داده باشد. انقلابیگری که با عافیت طلبی و حاشیه نشینی جور درنمیآید. شجاعت یک انقلابی در از خود گذشتگی و اعلام مواضع انقلابی دیده میشود. الان بعضی از نامزدهایی که خود را انقلابی میدانند از اینکه مواضع شفاف بگیرند اباء دارند. هرچند بعضی از انقلابیون به طمع رای اندک دیگران به موضع گیریهای نیمه ضدانقلابی هم افتادهاند.
· یک نیروی انقلابی ابایی از اظهار نظر و اعلام مواضع انقلابی خود ندارد. هرچند این موضع گیریها نباید به گونهای باشد که مردم را به برداشت اشتباه بیندازد، ولی صراحت یک انقلابی از امتیازات برجستۀ او محسوب میشود. این یک نمونۀ از خودگذشتگی است که برای مسئولان کلان یک ملت انقلابی لازم و حیاتی است.
· البته سوابق انقلابیگری محدود به مواضع سیاسی نیست. بلکه برخورداری از تقوای سیاسی و سلوک زاهدانه در زندگی شخصی علی رغم امکان زندگی ملوکانه، میتواند ملاکی برای تشخیص انقلابیگری افراد باشد. اساسا از خود گذشتگی یک ویژگی برجستۀ انقلابیون است که آنها را محبوب میکند و اگر کسی روحیۀ از خود گذشتگی نداشته باشد از محبوبیت واقعی او کاسته خواهد شد.
انقلابیها همه در یک نوع و در یک سطح نیستند / رقابت توام با اخلاق ظرفیت میخواهد
· در این انتخابات صرفاً با یک چهرۀ انقلابی و معتقد به انقلاب رو به رو نیستیم و به حمدالله سلائق مختلف انقلابی در این عرصه حضور دارند. سطح انقلابیگرینامزدها هم یکسان نیست. ولی قابل تحمل و قابل قبول است. روشها و توانمندیها هم متفاوت است. اینجا اولا باید به اولویتهایی که آقا تعیین میفرمایند نگاه کنیم. و در نهایت هم باید به مصلحتهایی که پیش میآید توجه کرد.
· من واقعاً امیدوار هستم این دفعه نوعی از انتخابات را تجربه کنیم که اختلاف نظر بین دوستان انقلابی با زیبایی تجلی پیدا کند و این اختلاف نظر نتیجهای جز رشد نداشته باشد و واقعاً آن اخلاق انتخاباتی که انتظار داریم و در شأن یک جامعۀ اسلامی است خود را نشان بدهد. اساساً ما باید به زیبایی با هم اختلاف نظر داشته باشیم و گفتگو کنیم. بالاخره سلایق متفاوت است و خدا ما را اینگونه آفریده است. خدا این اختلاف سلایق را در ما قرار داده است، برای اینکه بتوانیم با کمک همدیگر کارها را جلو ببریم و این اختلافات به زیبایی موجب ارتقاء ما بشود.
· نباید آن فضای گذشته که اصلاح طلبها همه چیز را سیاه و سفید مینمایاندند، تکرار شود. فضای سیاه و سفید، جدا از بحث تخریبی و غیراخلاقیاش، یک هیجان کاذب ایجاد میکند. و موجب رشد مشارکت به معنای رشد سیاسی نمیشود. نباید فضای لجبازی در جامعه درست کرد. برای کشور ضرر دارد. ما باید واقعاً زمینۀ رقابت صادقانه را در جو روانی جامعه ایجاد کنیم. وقتی میخواهی بچهات را عمل کنی، میروی به چندتا پزشک مراجعه میکنی، بعد بالاخره یکی را انتخاب میکنی. اما دیگر شیشۀ مطب آن یکی پزشک را که نمیشکنی! بعدش هم راه بیفتی در جامعه بگویی: «آهای مردم! دکترهای دیگر نامرد هستند.» نه، میگویی «من اینجور ترجیح دادم.»
· خواهش میکنم به این نکته توجّه کنید که سرویسهای امنیّتی و کارشناسان اتاق فکر غربی بعد از انتخابات مجلس گفتند رهبری انقلاب اسلامی ایران توانست با تدبیر خودش علیرغم حذف شدن اصلاحطلبهایی که اصل انتخابات را در ایران زیر سؤال برده بودند، یک رقابت جدی توأم با آرامش ایجاد کند و مردم پای صندوقها بیایند. ببینید آنها در بین خودشان تحسین میکردند. این چه نکتۀ برجستهای است! انتخابات مجلس یک فتحالفتوحی در عرصۀ سیاسی بود. مشارکت بالا بدون نزاعهای بیهوده و چپ و راست کردنهای بیپایه.
· ولی متأسفانه در انتخابات مجلس هم کمی بداخلاقیهایی صورت گرفت. مثلاً بعضیها چون طرفدار آقای مصباح میشدند میخواستند آقای مهدوی را بکوبند و یا چون طرفدار آقای مهدوی شدند فکر میکردند باید آقای مصباح را بکوبند، واقعاً اینها ظلم و بداخلاقی است. بعضیها میآمدند به من میگفتند: آقا! تو اینجا رفتی صحبت کردی، دیگر چرا آنجا میخواهی بروی؟ از آنطرف هم میگفتند: تو اینجا آمدی، آنجا چرا میروی؟! انگار مثلاً یک طرف جهنّم است آنطرف بهشت است. باید ظرفیتها را افزایش داد.
· باید بتوانیم گفتگو کنیم. اینها را ما باید به غربیها یاد بدهیم، غربیها ادعا دارند و ادایش را درمیآورند. و الا آنجا آزادی نیست. آزادی اغواگری وجود دارد. در غرب فرهنگ فریب جا افتاده است، اما اینجا ما میخواهیم از فریب جلوگیری کنیم فضای انتخابات در ایران نقطۀ مقابل غرب است. آنجا مهارتهای مردم فریبی رشد کرده است و اینجا هر روز رو به شفافیت و صداقت بیشتر میرویم. و این را حزب اللهیها باید به دیگران یاد بدهند.
ضرورت تبلیغ برای انتخابات/ایجاد شبکههای اعزام بر اساس فرمایش حضرت امام!
· باید برای انتخابات کار کرد و به میان مردم رفت. حتماً آن جملۀ حضرت امام را شنیدهاید میفرمودند: «در این ایام، که اعلان مىکنند مسئله انتخاب رئیس جمهور [را]، آن اشخاصى که در حوزهها هستند، باید دست از کارها بردارند و راه بیفتند توى شهرها و دهات و روستاها و آن جاهاى دور افتاده و کمک کنند. و اگر نکنند، فردا مسئولاند پیش خدا و اگر مسامحه کنند، فردا مسئولاند پیش خدا. مردم را دعوت کنند به دخالت در امور، به انتخاب یک رئیس جمهور صحیح... شماها مبلغ اسلام هستید .. امروز تبلیغ اسلام براى حفظ خود اسلام. تبلیغ این است که رئیس جمهورتان را خودتان تعیین کنید. اهمیت این همان اهمیتى است که اسلام دارد.»(صحیفه امام/ج15/ص16- سخنرانى در جمع روحانیون تهران)
· چقدر خوب است بر اساس همین فرمایش امام(ره) بشود شبکههای اعزام درست کرد که طلاب و مبلغین محترم به میان مردم بروند و فعالیتهای تبلیغی صورت بگیرد؛ همین که مردم نگاهشان به انتخابات عمیق بشود کافی است. ممکن است مردم از یک طلبۀ مخلص و باصفایی مثل شما، بهتر حرف بپذیرند تا از یک رجل سیاسی. شما بروید صادقانه با لبخند برای مردم توضیح بدهید، رأی مردم دقیقتر خواهد شد و مشارکت هم البته افزایش پیدا خواهد کرد.