علیرضا پناهیان

۱۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امیرالمؤمنین» ثبت شده است

آیا فرمایش امیرالمؤمنین(ع) در مورد «نشاط در عبادت» با «تحمل سختی عبادت» منافات ندارد؟

منبع: کتاب شهرخدا، چاپ هشتم، ص 137

 

اهمیت استمرار و نظم در برنامه‌های تربیت

یکی از لوازم مهم تأثیرگذاری یک برنامۀ تربیتی، طول مدت و ممارستی است که باید در اجرای آن برنامه در نظر گرفت. اینکه ما هرگاه دلمان خواست سری به معنویات بزنیم و تا هر موقع حال داشتیم ادامه بدهیم، و در نهایت بدون نظم و بر اساس تمایل، به برنامه‌های عبادی بپردازیم، روش بسیار نادرستی است. امام باقر(ع) در کلامی شریف که نظیر آن در کلمات معصومین کم نیست، فرموده‌اند: «أَحَبُّ الْأَعْمَالِ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا دَاوَمَ عَلَیْهِ الْعَبْدُ وَ إِنْ قَلَّ؛ محبوب‌ترین اعمال نزد خدای متعال آن اعمالی است که بنده بر آن مداومت ورزد، هرچند عملی اندک باشد.» [1]...

مراحل سه‌گانۀ یک برنامۀ معنوی مستمر

اتفاقاتی که در جریان یک برنامۀ معنوی زمان‌دار و مستمر می‌افتد قابل توجه است. آدم در ابتدا بخاطر جاذبه‌های جدید بودن، از لذت و حظّ معنوی خاصی برخوردار است (مرحلۀ اول). اما بعد به مرور زمان، از زیبایی و حلاوت آن برنامۀ عبادی کاسته می‌شود، انگیزه‌ها رو به تحلیل می‌روند، و حتی کم‌کم خستگی و ملالت پیش می‌آید. که معمولاً این مسیر به‌سرعت طی می‌شود (مرحلۀ دوم).

ما معمولاً از چنین حالتی خرسند نیستیم و دوست داریم از عبادت، لذت ببریم و گاهی هم اگر بتوانیم (شرعاً واجب نباشد) آن برنامۀ عبادی و معنوی را طاقت نمی‌آوریم و ترک می‌کنیم. در خصوص ماه رمضان چون امر واجب الهی است، طبیعی است که آن را رها نخواهیم کرد، اما دیگر آن بهرۀ لازم را نمی‌بریم و احساس معنویت نمی‌کنیم. منتها اگر استقامت بورزیم، و آن‌چنان که باید صبر کنیم و مقابل خستگی‌ها دوام بیاوریم، کم‌کم یک حلاوت جدیدی که حتی از آن حالت اولیه هم دل‌چسب‌تر است پدید می‌آید، و وارد مرحلۀ تازه‌ای می‌شویم (مرحلۀ سوم). کم‌کم با اُنسی که نسبت به اعمال عبادی و تلاش معنوی خود پیدا می‌کنیم، و با عمقی که معمولاً از آن برخوردار می‌شویم، می‌توانیم از لذت عمیق‌تر و حتی ماندگارتری برخوردار شویم.

شرط ورود به این مرحلۀ سوم، رعایت ادبِ عبادت و حفظ حرمتِ امرِ خدا و یا تداوم بخشیدن به برنامه‌ایست که خود را ملزم به اجرای آن می‌دانیم. هرچه در بین دو مرحلۀ شیرینی عبادت (مرحلۀ اول و مرحلۀ سوم)، از غفلت ورزیدن و تبعیت از هوای نفس خودداری کنیم، از مواهب مرحلۀ سوم که به نوعی برخوردار شدن از یک حلاوت اکتسابی است، بیشتر بهره‌مند خواهیم شد.

ریاضتی که باید در عبادت کشید، گاهی به همین معناست که انسان ممکن است لذت مستقیم از یک عبادت نبرد، و یا شیرینی آن را در زمان‌هایی، به‌خصوص به علّت تداوم، درک نکند، ولی به دلیل انگیزه‌های برتر و عاقلانه‌ای که دارد، به آن عبادت مبادرت بورزد و به کمک «تفکر» و «آگاهی از ضرورت‌ها و فواید درازمدت» خود را برای انجام آن انگیزه‌مند سازد.

سوال مشهور: مگر نشاط داشتن، شرط انجام عبادت نیست؟

سؤال مشهوری که ممکن است در اینجا مطرح شود این است که مگر در روایات نفرموده‌اند که عبادات را باید با نشاط انجام داد و اگر انسان تمایل نداشت نباید چیزی را به خود تحمیل کند؟ پس این تحمل دوران میانی و تداوم بخشیدن به عبادت بدون حلاوت، برای چیست؟ آیا زدگی بیشتر نمی‌آورد؟

1. پاسخ خاص (ماه رمضان)

البته این سؤال دربارۀ روزۀ رمضان، که از عبادات واجب است، جای پرسش ندارد. چون در روایات به ما فرموده‌اند که اگر حال عبادت ندارید، به «واجبات» اکتفا کنید. چنان‌که امیرالمؤمنین(ع) در کلمات قصار نهج البلاغه می‌فرمایند:  «إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَی النَّوَافِلِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَی الْفَرَائِضِ؛ دل‌ها اقبال و ادبار (پشت کردن) است پس وقتی دل اقبال کرد به نوافل بپردازید، و هنگامی که پشت کرد، تنها به واجبات اکتفا کنید.»[2]  پس اگر کسی در رمضان از طول ایام روزه دچار ملالت و کسالت شد، طبیعی است که نباید به خستگی خود اعتنا کند. و باید دانست که در بسیاری از اوقات، و برای برخی افراد، درست از هنگامی که روزۀ ماه رمضان توأم با خستگی و عدم حلاوت توأم می‌شود، آثار خود را در سازندگی فرد بروز خواهد داد.

گفته‌اند سیّد مرتضی[3] هنگام احتضار و در آخرین لحظات عمر شریف خود به اطرافیان وصیت کرده بود نمازهایش را قضا کنند. وقتی علت را از ایشان جویا شدند، ایشان فرموده بود: «چون از خواندن نماز خیلی لذت می‌بردم، می‌ترسم انگیزۀ اطاعت از خدا و خلوصِ در نیّتِ قربتاً الی‌الله، خدشه‌دار شده باشد.»[4] لذا اگر گاهی از اوقات عبادت با شیرینی توأم نیست و یا به تلخی انجام می‌شود، در اینکه موجب تقرّب به خداوند است نباید تردید کرد.

2. پاسخ عام (عموم عبادات):

الف. تفاوت عبادات برنامه‌ریزی شده

اساساًً وجود وقوع هر نوع بی‌حالی در انجام عبادت را نمی‌توان دلیل ترک عبادت قرار داد، و در برخی از برنامه‌های معقول عبادی که انسان برای مدت نسبتاً طولانی‌ای به اجرای آنها مبادرت می‌ورزد، نباید به دلیل ادبار دل، آن برنامه را ترک کند. اکتفا کردن به واجبات و ترک عبادات مستحبی در حالت ادبار، مربوط به برنامه‌هایی نمی‌شود که با یک تصمیم‌گیری و درایت، برای مدت طولانی برنامه‌ریزی شده است.

همچنان‌که وقتی می‌فرمایند: «أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا دَاوَمَ عَلَیْهِ الْعَبْدُ وَ إِنْ قَلَّ؛ بهترین اعمال در نزد خدا، عملی است که بنده بر آن مداومت ورزد، اگرچه عمل کمی باشد.»[5] و ما را به دوام در عبادت، هرچند اندک، توصیه می‌کنند، حتماً حساب اِدبار را هم کرده‌اند.

ب. امکان برطرف کردن ادبار قلب با تفکّر و آگاهی

از طرف دیگر، انسان می‌تواند ادبار قلبی خود را در بسیاری از موارد با تفکر و افزایش آگاهی از فواید عبادات برطرف نماید. نشاط در عبادت، همیشه به معنای وجود یک حال معنوی فوق‌العاده نیست که تا اشک و آه و سوز انسان کم شد، بگوید من دچار ادبار قلب شده‌ام و بدون هیچ تلاشی برای برطرف کردن آن ادبار، به ترک آن عبادت اقدام کند.

ج. توجّه به انواع «نشاط» در عبادت

ضمن آنکه در بسیاری از اوقات، تلاش برای برطرف کردن ادبار دل، مؤثر قرار می‌گیرد، باید بدانیم که داشتن یک انگیزۀ قوی و معقول برای عبادت، خود یک نوع نشاطِ در عبادت به حساب آمده و موجبات اقبالِ دل را فراهم می‌کند.

د. عامل بسیاری از ادبارها و راه برطرف کردن آنها

البته باید توجه داشته باشیم، ادبارهایی که برای ما پیش می‌آید، بسیاری از اوقات ناشی از طبیعت ملالت و کسالت نیست، بلکه ناشی از معاصی و غفلت‌های ما و یا توجه‌های بیش از اندازه‌ای است که به امور دنیایی داشته‌ایم؛ که حتماً باید با «استغفار» به برطرف کردن آن «ادبار» بپردازیم؛ و این، خود یک تکلیف معنوی است؛ نه اینکه انسان تا ادبار را مشاهده کرد، فرار را بر قرار ترجیح داده و دیگر بر سجّادۀ عبادت قرار نیابد. کما اینکه از رسول اکرم(ص) نقل است که فرموده‌اند: «إِنَّ لِلْقُلُوبِ صَدَأً کَصَدَإِ النُّحَاسِ، فَاجْلُوهَا بِالِاسْتِغْفَار؛ برای دلها، غبار گرفتن و سیاه‌شدنی است، به‌مانند سیاهی دود، پس دل‌هایتان را با استغفار جلا دهید.»[6] و حتی خود حضرت رسول هم روزی صد مرتبه استغفار می‌فرمودند و در توضیح علت آن فرموده‌اند: «إِنَّهُ لَیُغَانُ عَلَی قَلْبِی حَتَّی أَسْتَغْفِرُ فِی الْیَوْمِ مِائَةَ مَرَّةٍ؛ هر روز بر روی قلبم غبار می‌نشیند، تا اینکه (برای برطرف کردنش)، روزی صد مرتبه استغفار می‌کنم.»[7]؛ هرچند آن غباری که بر قلب نازنین حضرتش می‌نشسته، لطیف‌تر از آن است که برای ما قابل درک باشد.

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

[1]. الکافی، ج2، ص82، باب استواء العمل و المداومة علیه، ح2.

[2]. نهج‌البلاغه، کلمات قصار، شمارۀ 312.

[3]. ابو القاسم، على بن حسین بن موسى، مشهور به «سید مرتضى علم الهدى»، که علامه حلّى او را معلم شیعه امامیه خوانده است، در سال  355 متولد شد و در سن 82 سالگی از دنیا رفت. او پس از شیخ مفید، پیشواى فقهى، متکلم و مرجع امامیه در عصر خویش قلمداد مى‏شد و در زهد و تقوا اسوه‌ای کم نظیر بود.

[4]. گلشن ابرار، ج1، ص70 و نیز: سید مرتضی پرچمدار علم و سیاست، ص63.

[5]. الکافی، ج2، ص82، باب استواء العمل و المداومة علیه، ح2. از امام باقر(ع).

[6]. وسائل الشیعه، ج7، ص176، ح9050.

[7]. مستدرک الوسائل، ج5، ص320، ح5978.

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۳/۲۲
مجید شهشهانی

حدیث | پیامبر(ص): در آخر الزمان جوانان سبکسری خروج میکنند که نماز و عبادتشان بیش از شماست اما ایمانشان از گلوهایشان تجاوز نمیکند

متن روایت

قَالَ عَلِیٌّ ع: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ: یَخْرُجُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ قَوْمٌ أَحْدَاثُ الْأَسْنَانِ، سُفَهَاءُ الْأَحْلَامِ، قَوْلُهُمْ مِنْ خَیْرِ أَقْوَالِ الْبَرِّیَّةِ، صَلَاتُهُمْ أَکْثَرُ مِنْ صَلَاتِکُمْ، وَ قِرَاءَتُهُمُ أَکْثَرُ مِنْ قِرَاءَتِکُمْ، لَا یُجَاوِزُ إِیمَانُهُمْ تَرَاقِیَهُمْ، أَوْ قَالَ: حَنَاجِرَهُمْ، یَمْرُقُونَ مِنَ الدِّینِ کَمَا یَمْرُقُ السَّهْمُ مِنَ الرَّمِیَّةِ، فَاقْتُلُوهُمْ، فَإِنَّ قَتْلَهُمْ أَجْرٌ لِمَنْ قَتَلَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.

لغات و عبارات مشکل

أَحْدَاثُ الْأَسْنَانِ: کم سن و سال

سُفَهَاءُ الْأَحْلَامِ: سبک‌سر

تَرَاقِیَهُمْ: استخوان حنجره

لَا یُجَاوِزُ إِیمَانُهُمْ تَرَاقِیَهُمْ: کنایه از ایمان ظاهری و زبانی است که به قلب رسوخ نکرده

یَمْرُقُونَ: خارج می‌شوند

الرَّمِیَّةِ: صید، هدف

منبع

بحار الانوار، ج33، ص340

شرح نهج البلاغه(ابن ابی الحدید)، ج2، ص267

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۱/۲۰
مجید شهشهانی

حدیث | پیامبر(ص): در آخر الزمان ابتدا و انتهای فتنه ها، علمای بد هستند

متن روایت

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ‏ ع قَالَ: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: سَیَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا یَبْقَى مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا رَسْمُهُ، وَ مِنَ الْإِسْلَامِ إِلَّا اسْمُهُ، یُسَمَّوْنَ بِهِ وَ هُمْ أَبْعَدُ النَّاسِ مِنْهُ، مَسَاجِدُهُمْ عَامِرَةٌ وَ هِیَ خَرَابٌ مِنَ الْهُدَى، فُقَهَاءُ ذَلِکَ الزَّمَانِ شَرُّ فُقَهَاءَ تَحْتَ ظِلِّ السَّمَاءِ، مِنْهُمْ خَرَجَتِ الْفِتْنَةُ وَ إِلَیْهِمْ تَعُودُ.

منبع

کافی، ج8، ص308

ثواب الاعمال(صدوق)، ص253

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۱/۲۰
مجید شهشهانی

حدیث | خداوند هر کس را به اندازه سطح ایمان و معرفتش از دین، امتحان می­ کند

توضیح

بعد از اینکه پیامبر(ص) در لیلة المبیت بنا به دستور خدا، از امیرالمومنین(ع) خواست که در رختخواب ایشان بخوابند، به او این جملات را فرمود:

متن روایت

ثُمَّ إِنِّی أُخْبِرُکَ یَا عَلِیُّ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى یَمْتَحِنُ أَوْلِیَاءَهُ عَلَى قَدْرِ إِیمَانِهِمْ وَ مَنَازِلِهِمْ مِنْ دِینِهِ، فَأَشَدُّ النَّاسِ بَلَاءً الْأَنْبِیَاءُ ثُمَّ الْأَوْصِیَاءُ ثُمَّ الْأَمْثَلُ فَالْأَمْثَلُ، وَ قَدِ امْتَحَنَکَ یَا ابْنَ عَمِّ وَ امْتَحَنَنِی فِیکَ بِمِثْلِ مَا امْتَحَنَ بِهِ خَلِیلَهُ إِبْرَاهِیمَ وَ الذَّبِیحَ إِسْمَاعِیلَ، فَصَبْراً صَبْراً، فَإِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِین‏.

منبع

امالی طوسی، ص466

مناقب آل ابی طالب، ج1، ص183

بحار الانوار، ج19، ص60

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۱/۰۶
مجید شهشهانی

حدیث | نیش عقرب به خاطر رودربایستی در حمایت از سلمان فارسی

متن روایت

قالَ علیُ بنُ الحُسَین ع: دَخَلَ عَلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع رَجُلَانِ مِنْ أَصْحَابِهِ، فَوَطِئَ أَحَدُهُمَا عَلَى حَیَّةٍ فَلَدَغَتْهُ، وَ وَقَعَ عَلَى الْآخَرِ فِی طَرِیقِهِ مِنْ حَائِطٍ عَقْرَبٌ فَلَسَعَتْهُ، وَ سَقَطَا جَمِیعاً فَکَأَنَّهُمَا لِمَا بِهِمَا یَتَضَرَّعَانِ وَ یَبْکِیَانِ، فَقِیلَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع؛

فَقَالَ: دَعُوهُمَا فَإِنَّهُ لَمْ یَحِنْ حِینُهُمَا، وَ لَمْ تَتِمَّ مِحْنَتُهُمَا؛

فَحُمِلَا إِلَى مَنْزِلَیْهِمَا، فَبَقِیَا عَلِیلَیْنِ أَلِیمَیْنِ فِی عَذَابٍ شَدِیدٍ شَهْرَیْنِ؛ ثُمَّ إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع بَعَثَ إِلَیْهِمَا، فَحُمِلَا إِلَیْهِ، وَ النَّاسُ یَقُولُونَ: سَیَمُوتَانِ عَلَى أَیْدِی الْحَامِلِینَ لَهُمَا.

فَقَالَ لَهُمَا: کَیْفَ حَالُکُمَا؛

قَالا: نَحْنُ بِأَلَمٍ عَظِیمٍ، وَ فِی عَذَابٍ شَدِیدٍ.

قَالَ لَهُمَا: اسْتَغْفِرَا اللَّهَ مِنْ ذَنْبٍ أَدَّاکُمَا إِلَى هَذَا، وَ تَعَوَّذَا بِاللَّهِ مِمَّا یُحْبِطُ أَجْرَکُمَا، وَ یُعْظِمُ وِزْرَکُمَا.

قَالا: وَ کَیْفَ ذَلِکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ‏؟

فَقَالَ عَلِیٌ‏ ع: مَا أُصِیبَ وَاحِدٌ مِنْکُمَا إِلَّا بِذَنْبِهِ، أَمَّا أَنْتَ یَا فُلَانُ ـ وَ أَقْبَلَ عَلَى أَحَدِهِمَا ـ فَتَذْکُرُ یَوْمَ غَمَزَ عَلَى سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ رَحِمَهُ اللَّهُ فُلَانٌ، وَ طَعَنَ عَلَیْهِ لِمُوَالاتِهِ لَنَا؟ فَلَمْ یَمْنَعْکَ مِنَ الرَّدِّ وَ الِاسْتِخْفَافِ بِهِ خَوْفٌ عَلَى نَفْسِکَ وَ لَا عَلَى أَهْلِکَ وَ لَا عَلَى وُلْدِکَ وَ مَالِکَ، أَکْثَرَ مِنْ أَنَّکَ اسْتَحْیَیْتَهُ، فَلِذَلِکَ أَصَابَکَ؛ فَإِنْ أَرَدْتَ أَنْ یُزِیلَ اللَّهُ مَا بِکَ، فَاعْتَقِدْ أَنْ لَا تَرَى مُزْرِئاً عَلَى وَلِیٍّ لَنَا، تَقْدِرُ عَلَى نُصْرَتِهِ بِظَهْرِ الْغَیْبِ إِلَّا نَصَرْتَهُ، إِلَّا أَنْ تَخَافَ عَلَى نَفْسِکَ أَوْ أَهْلِکَ أَوْ وُلْدِکَ أَوْ مَالِکَ.

وَ قَالَ لِلْآخَرِ: فَأَنْتَ، أَفَتَدْرِی لِمَا أَصَابَکَ مَا أَصَابَکَ؟

قَالَ: لَا.

قَالَ: أَمَا تَذْکُرُ حَیْثُ أَقْبَلَ قَنْبَرٌ خَادِمِی، وَ أَنْتَ بِحَضْرَةِ فُلَانٍ الْعَاتِی، فَقُمْتَ إِجْلَالًا لَهُ، لِإِجْلَالِکَ لِی؟ فَقَالَ لَکَ: وَ تَقُومُ لِهَذَا بِحَضْرَتِی؟! فَقُلْتَ لَهُ: وَ مَا بَالِی لَا أَقُومُ، وَ مَلَائِکَةُ اللَّهِ تَضَعُ لَهُ أَجْنِحَتَهَا فِی طَرِیقِهِ، فَعَلَیْهَا یَمْشِی؛ فَلَمَّا قُلْتَ هَذَا لَهُ، قَامَ إِلَى قَنْبَرٍ وَ ضَرَبَهُ وَ شَتَمَهُ، وَ آذَاهُ، وَ تَهَدَّدَهُ وَ تَهَدَّدَنِی، وَ أَلْزَمَنِی الْإِغْضَاءَ عَلَى قَذًى، فَلِهَذَا سَقَطَتْ عَلَیْکَ هَذِهِ الْحَیَّةُ. فَإِنْ أَرَدْتَ أَنْ یُعَافِیَکَ اللَّهُ تَعَالَى مِنْ هَذَا، فَاعْتَقِدْ أَنْ لَا تَفْعَلَ بِنَا، وَ لَا بِأَحَدٍ مِنْ مَوَالِینَا بِحَضْرَةِ أَعْدَائِنَا مَا یُخَافُ عَلَیْنَا وَ عَلَیْهِمْ مِنْهُ.

أَمَا إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص کَانَ مَعَ تَفْضِیلِهِ لِی، لَمْ یَکُنْ یَقُومُ لِی عَنْ مَجْلِسِهِ إِذَا حَضَرْتُهُ، کَمَا کَانَ‏ یَفْعَلُهُ بِبَعْضِ مَنْ لَا یَقِیسُ مِعْشَارَ جُزْءٍ مِنْ مِائَةِ أَلْفِ جُزْءٍ مِنْ إِیجَابِهِ لِی، لِأَنَّهُ عَلِمَ أَنَّ ذَلِکَ یَحْمِلُ بَعْضَ أَعْدَاءِ اللَّهِ عَلَى مَا یَغُمُّهُ، وَ یَغُمُّنِی، وَ یَغُمُّ الْمُؤْمِنِینَ، وَ قَدْ کَانَ یَقُومُ لِقَوْمٍ لَا یَخَافُ عَلَى نَفْسِهِ وَ لَا عَلَیْهِمْ، مِثْلَ مَا خَافَ عَلَیَّ لَوْ فَعَلَ ذَلِکَ بِی‏.

لغات و عبارات مشکل

فَوَطِئَ أَحَدُهُمَا عَلَى حَیَّةٍ: یکی از آن دو بر روی یک مار پا گذاشت

فَلَدَغَتْهُ: پس او را گزید

فَلَسَعَتْهُ: پس او را گزید

غَمَزَ عَلَى: به طعنه و کنایه عیب­جویی کرد

فَلَمْ یَمْنَعْکَ مِنَ الرَّدِّ وَ الِاسْتِخْفَافِ بِهِ خَوْفٌ عَلَى نَفْسِکَ وَ لَا عَلَى أَهْلِکَ وَ لَا عَلَى وُلْدِکَ وَ مَالِکَ، أَکْثَرَ مِنْ أَنَّکَ اسْتَحْیَیْتَهُ: آنقدری که حیای از آن شخص او را از دفاع از سلمان منع کرد، خوف بر نفس و مال و عیالش او را منع نکرد.

نه ترس از ضرر جانی و نه از ترس از ضرر به همسر و فرزندان و نه ترس از ضرر مالی نبود که مانع شد از اینکه سخن او را رد کنی و کوچک بشماری، بلکه نهایتش این بود که از او خجالت کشیدی

مُزْرِئاً: عیب­جو، مسخره کننده و خوار کننده

الْعَاتِی: ستمگر

الْإِغْضَاءَ: چشم پوشی(صبر)

قَذًى: خار و خاشاک در چشم، هر چیزی که در چشم باشد و اذیت کند، اینجا کنایه از این مصیبت است.

منبع

بحار الانوار، ج26، ص237

مستدرک الوسائل، ج12، ص335

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۱/۰۶
مجید شهشهانی

حدیث | بدعت‌هایی که امیرالمؤمنین(ع) در مقابل آن‌ها سکوت کردند به خاطر عدم ظرفیت مردم

متن روایت

عَنْ سُلَیْمِ بْنِ قَیْسٍ الْهِلَالِیِّ قَالَ خَطَبَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(ع) فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَیْهِ ثُمَّ صَلَّى عَلَى النَّبِیِّ(ص) ثُمَّ قَالَ أَلَا إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَیْکُمْ خَلَّتَان‏‏ ...

حضرت ابتداء درباره اثر تبعیت از هوای نفس و آرزوها و رابطه دنیا و آخرت و اینکه نباید فرزند دنیا بود صحبت می کند، سپس درباره چگونگی شروع فتنه‌ها و پیرامون آن تذکراتی می‌دهد، تا این قسمت که سلیم بن قیس می‌گوید:

ثُمَّ أَقْبَلَ بِوَجْهِهِ وَ حَوْلَهُ نَاسٌ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ خَاصَّتِهِ وَ شِیعَتِهِ،

فَقَالَ علی ع: قَدْ عَمِلَتِ الْوُلَاةُ قَبْلِی أَعْمَالًا خَالَفُوا فِیهَا رَسُولَ اللَّهِ(ص)، مُتَعَمِّدِینَ لِخِلَافِهِ، نَاقِضِینَ لِعَهْدِهِ، مُغَیِّرِینِ لِسُنَّتِهِ، وَ لَوْ حَمَلْتُ النَّاسَ عَلَى تَرْکِهَا وَ حَوَّلْتُهَا إِلَى مَوَاضِعِهَا وَ إِلَى مَا کَانَتْ فِی عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) لَتَفَرَّقَ عَنِّی جُنْدِی حَتَّى أَبْقَى وَحْدِی أَوْ قَلِیلٌ مِنْ شِیعَتِیَ الَّذِینَ عَرَفُوا فَضْلِی وَ فَرْضَ إِمَامَتِی مِنْ کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ(ص)؛

1. أَرَأَیْتُمْ لَوْ أَمَرْتُ بِمَقَامِ إِبْرَاهِیمَ(ع) فَرَدَدْتُهُ إِلَى الْمَوْضِعِ الَّذِی وَضَعَهُ فِیهِ رَسُولُ اللَّهِ(ص)،

2. وَ رَدَدْتُ فَدَکاً إِلَى وَرَثَةِ فَاطِمَةَ(ع)،

3. وَ رَدَدْتُ صَاعَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) کَمَا کَانَ،

4. وَ أَمْضَیْتُ قَطَائِعَ أَقْطَعَهَا رَسُولُ اللَّهِ(ص) لِأَقْوَامٍ لَمْ تُمْضَ لَهُمْ وَ لَمْ تُنْفَذْ،

5. وَ رَدَدْتُ دَارَ جَعْفَرٍ إِلَى وَرَثَتِهِ وَ هَدَمْتُهَا مِنَ الْمَسْجِدِ،

6. وَ رَدَدْتُ قَضَایَا مِنَ الْجَوْرِ قُضِیَ بِهَا،

7. وَ نَزَعْتُ نِسَاءً تَحْتَ رِجَالٍ بِغَیْرِ حَقٍّ فَرَدَدْتُهُنَّ إِلَى أَزْوَاجِهِنَّ وَ اسْتَقْبَلْتُ بِهِنَّ الْحُکْمَ فِی الْفُرُوجِ وَ الْأَحْکَامِ،

8. وَ سَبَیْتُ ذَرَارِیَّ بَنِی تَغْلِبَ،

9. وَ رَدَدْتُ مَا قُسِمَ مِنْ أَرْضِ خَیْبَرَ،

10. وَ مَحَوْتُ دَوَاوِینَ الْعَطَایَا وَ أَعْطَیْتُ کَمَا کَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) یُعْطِی بِالسَّوِیَّةِ وَ لَمْ أَجْعَلْهَا دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیَاءِ،

11. وَ أَلْقَیْتُ الْمِسَاحَةَ،

12. وَ سَوَّیْتُ بَیْنَ الْمَنَاکِحِ،

13. وَ أَنْفَذْتُ خُمُسَ الرَّسُولِ کَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ فَرَضَهُ،

14. وَ رَدَدْتُ مَسْجِدَ رَسُولِ اللَّهِ ص إِلَى مَا کَانَ عَلَیْهِ،

15. وَ سَدَدْتُ مَا فُتِحَ فِیهِ مِنَ الْأَبْوَابِ،

16. وَ فَتَحْتُ مَا سُدَّ مِنْهُ،

17. وَ حَرَّمْتُ الْمَسْحَ عَلَى الْخُفَّیْنِ،

18. وَ حَدَدْتُ عَلَى النَّبِیذِ،

19. وَ أَمَرْتُ بِإِحْلَالِ الْمُتْعَتَیْنِ،

20. وَ أَمَرْتُ بِالتَّکْبِیرِ عَلَى الْجَنَائِزِ خَمْسَ تَکْبِیرَاتٍ،

21. وَ أَلْزَمْتُ النَّاسَ الْجَهْرَ بِبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ،

22. وَ أَخْرَجْتُ مَنْ أُدْخِلَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص فِی مَسْجِدِهِ مِمَّنْ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَخْرَجَهُ،

23. وَ أَدْخَلْتُ مَنْ أُخْرِجَ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص مِمَّنْ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَدْخَلَهُ،

24. وَ حَمَلْتُ النَّاسَ عَلَى حُکْمِ الْقُرْآنِ وَ عَلَى الطَّلَاقِ عَلَى السُّنَّةِ،

25. وَ أَخَذْتُ الصَّدَقَاتِ عَلَى أَصْنَافِهَا وَ حُدُودِهَا،

26. وَ رَدَدْتُ الْوُضُوءَ،

27. وَ الْغُسْلَ،

28. وَ الصَّلَاةَ إِلَى مَوَاقِیتِهَا وَ شَرَائِعِهَا وَ مَوَاضِعِهَا،

29. وَ رَدَدْتُ أَهْلَ نَجْرَانَ إِلَى مَوَاضِعِهِمْ،

30. وَ رَدَدْتُ سَبَایَا فَارِسَ وَ سَائِرِ الْأُمَمِ إِلَى کِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِیِّهِ(ص)،

إِذاً لَتَفَرَّقُوا عَنِّی.

31. وَ اللَّهِ لَقَدْ أَمَرْتُ النَّاسَ أَنْ لَا یَجْتَمِعُوا فِی شَهْرِ رَمَضَانَ إِلَّا فِی فَرِیضَةٍ وَ أَعْلَمْتُهُمْ أَنَّ اجْتِمَاعَهُمْ فِی النَّوَافِلِ بِدْعَةٌ؛

فَتَنَادَى بَعْضُ أَهْلِ عَسْکَرِی مِمَّنْ یُقَاتِلُ مَعِی: یَا أَهْلَ الْإِسْلَامِ غُیِّرَتْ سُنَّةُ عُمَرَ، یَنْهَانَا عَنِ الصَّلَاةِ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ تَطَوُّعاً.

وَ لَقَدْ خِفْتُ أَنْ یَثُورُوا فِی نَاحِیَةِ جَانِبِ عَسْکَرِی؛ مَا لَقِیتُ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ مِنَ الْفُرْقَةِ وَ طَاعَةِ أَئِمَّةِ الضَّلَالَةِ وَ الدُّعَاةِ إِلَى النَّارِ؟

32. وَ أَعْطَیْتُ مِنْ ذَلِکَ سَهْمَ ذِی الْقُرْبَى الَّذِی قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى‏ عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرْقانِ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ»(انفال/41) فَنَحْنُ وَ اللَّهِ عَنَى بِذِی الْقُرْبَى الَّذِی قَرَنَنَا اللَّهُ بِنَفْسِهِ وَ بِرَسُولِهِ(ص)؛ فَقَالَ تَعَالَى: فَ«لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى‏ وَ الْیَتامى‏ وَ الْمَساکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ» فِینَا خَاصَّةً، کَیْ لا یَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیاءِ مِنْکُمْ.

«وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»(حشر/7) وَ اتَّقُوا اللَّهَ فِی ظُلْمِ آلِ مُحَمَّدٍ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقابِ لِمَنْ ظَلَمَهُمْ، رَحْمَةً مِنْهُ لَنَا وَ غِنًى أَغْنَانَا اللَّهُ بِهِ وَ وَصَّى بِهِ نَبِیَّهُ ص؛ وَ لَمْ یَجْعَلْ لَنَا فِی سَهْمِ الصَّدَقَةِ نَصِیباً، أَکْرَمَ اللَّهُ رَسُولَهُ ص وَ أَکْرَمَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ أَنْ یُطْعِمَنَا مِنْ أَوْسَاخِ النَّاسِ فَکَذَّبُوا اللَّهَ وَ کَذَّبُوا رَسُولَهُ وَ جَحَدُوا کِتَابَ اللَّهِ النَّاطِقَ بِحَقِّنَا وَ مَنَعُونَا فَرْضاً فَرَضَهُ اللَّهُ لَنَا مَا لَقِیَ أَهْلُ بَیْتِ نَبِیٍّ مِنْ أُمَّتِهِ مَا لَقِینَا بَعْدَ نَبِیِّنَا ص وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ عَلَى مَنْ ظَلَمَنَا وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیم

لغات و عبارات مشکل

وَ نَزَعْتُ نِسَاءً تَحْتَ رِجَالٍ بِغَیْرِ حَقٍّ: زنانی که به ناحق در عقد ازدواج با همسرانشان هستند را از شوهرانشان جدا می‌کردم (علامه مجلسی مثال می‌زند به زنانی که در یک مجلس سه‌طلاقه می‌شدند)

وَ اسْتَقْبَلْتُ بِهِنَّ الْحُکْمَ فِی الْفُرُوجِ وَ الْأَحْکَامِ: و با آنها بحکم خدا در باره فروج و مقررات روبرو می‌شدم

وَ سَبَیْتُ ذَرَارِیَّ بَنِی تَغْلِبَ: اسیر می‌گرفتم فرزندان قبیله بنی تغلب را (چرا که این قبیله با اینکه اهل کتاب بودند اما از دادن جزیه سرباز زدند به خاطر اینکه عرب بودند و خلیفه وقت هم قبول کرد به جای جزیه از آنان دو برار زکات بگیرد، و حال آنکه زکات مخصوص مسلمانان است)

وَ مَحَوْتُ دَوَاوِینَ الْعَطَایَا وَ أَعْطَیْتُ کَمَا کَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) یُعْطِی بِالسَّوِیَّةِ: دفاتر حقوق و تقسیمی بیت المال را از بین می‌بردم و همانطور که پیامبر مساوی بین همه تقسیم می‌کرد چنین می‌کردم.

وَ لَمْ أَجْعَلْهَا دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیَاءِ:

وَ أَلْقَیْتُ الْمِسَاحَةَ: در گرفتن خراج مساحت را کنار می‌گذاشتم (یعنی طبق درآمد خراج می‌گرفتم، نه آن‌چنان که خلفای پیشین مرسوم کرده بودند که خراج به اندازه مساحت اراضی باید باشد نه به اندازه درآمد از کشاورزی)

وَ سَوَّیْتُ بَیْنَ الْمَنَاکِحِ: در امر ازدواج برابری و مساوات قرار می‌دادم یعنی فردی از خاندان غیر شریف و طبقه پایین بتواند با فردی از خاندان شریف ازدواج کند (اشاره به بدعتی دارد که شرط کرده بودند غیر قرشی نمی‌تواند با قرشی ازدواج کند)

الْخُفَّیْنِ: کفش و چکمه

وَ حَدَدْتُ عَلَى النَّبِیذِ: بر شارب نبیذ حد می‌زدم (شراب خرما را نبیذ گویند؛ نبیذ در لغت بمعنى آبى است که در آن خرما ریخته شده است و چون آب مدینه در آن تاریخ شور مزه بود پیغمبر براى خوش مزه شدن آن رخصت داده بود چند دانه خرما در مشک آب براى مدت یک شبانه روز بریزند که بحد سُکر نرسد اما از این رخصت پیامبر سوء استفاده کرده بودند و خرما را چند شبانه روز در آب نگه می‌داشتند تا به حد سکر برسد و به این بهانه شراب می‌خوردند)

وَ أَمَرْتُ بِالتَّکْبِیرِ عَلَى الْجَنَائِزِ خَمْسَ تَکْبِیرَاتٍ: مراد نماز میت است که پیامبر پنج تکبیر می‌گفتند که پس از ایشان خلفاء چهار تکبیر می‌گفتند.

وَ عَلَى الطَّلَاقِ عَلَى السُّنَّةِ: چون قرآن دستور می‌دهد در مورد طلاق که باید در حضور دو شاهد عدل باشد و در نکاح وجود شاهد را شرط نمی‌کند و اینان بعکس رفتار کردند.

وَ رَدَدْتُ الْوُضُوءَ: مسح بر گوشها و شستن پاها و امثال این را در وضوء اضافه کردند.

وَ الْغُسْلَ: غسل در مورد التقاء ختانین بدون انزال را برداشتند.

وَ الصَّلَاةَ إِلَى مَوَاقِیتِهَا وَ شَرَائِعِهَا وَ مَوَاضِعِهَا: جمله «حى على خیر العمل» از اذان برداشته و «الصلاة خیر من النوم» بجاى آن قرار دادند، و دست به سینه گرفتن و آمین گفتن بعد از حمد و خواندن نماز نافله را بجماعت و امثال اینها را به نماز اضافه کردند.

وَ رَدَدْتُ أَهْلَ نَجْرَانَ إِلَى مَوَاضِعِهِم: اهل نجران سرزمینشان یمن بود که با بهانه‌ تراشی آنها را به عراق کوچ دادند.

منبع

کافی، ج8، صص 58 ـ 63

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۱/۰۶
مجید شهشهانی

حدیث | امیرالمؤمنین(ع) در مقابل عدم اجرای برخی احکام سکوت می‌کردند به خاطر عدم ظرفیت مردم / تقدم تثبیت ولایت بر اجرای احکام و عدالت

متن روایت

عَنْ مَعْمَرِ بْنِ یَحْیَى قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ(ع) عَمَّا یَرْوِی النَّاسُ عَنْ عَلِیٍّ(ع) فِی أَشْیَاءَ مِنَ الْفُرُوجِ لَمْ یَکُنْ یَأْمُرُ بِهَا وَ لَا یَنْهَى عَنْهَا، إِلَّا أَنَّهُ یَنْهَى عَنْهَا نَفْسَهُ وَ وُلْدَهُ، فَقُلْتُ: وَ کَیْفَ یَکُونُ ذَلِکَ؟

قَالَ: قَدْ أَحَلَّتْهَا آیَةٌ وَ حَرَّمَتْهَا آیَةٌ أُخْرَى.

قُلْتُ: فَهَلْ یَصِیرُ إِلَّا أَنْ تَکُونَ إِحْدَاهُمَا قَدْ نَسَخَتِ الْأُخْرَى أَوْ هُمَا مُحْکَمَتَانِ جَمِیعاً أَوْ یَنْبَغِی أَنْ یُعْمَلَ بِهِمَا؟

فَقَالَ: قَدْ بَیَّنَ لَکُمْ إِذْ نَهَى نَفْسَهُ وَ وُلْدَهُ.

قُلْتُ: مَا مَنَعَهُ أَنْ یُبَیِّنَ ذَلِکَ لِلنَّاسِ؟

فَقَالَ: خَشِیَ أَنْ لَا یُطَاعَ، وَ لَوْ أَنَّ عَلِیّاً(ع) ثَبَتَتْ لَهُ قَدَمَاهُ أَقَامَ کِتَابَ اللَّهِ وَ الْحَقَّ کُلَّهُ.

منبع

کافی ج5، ص556 ـ تهذیب ج7، ص463(با اندکی اختلاف) ـ مسائل ابی جعفر ص144(با اندکی اختلاف)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۱/۰۶
مجید شهشهانی

حدیث | خودت را خسته نکن همان که خدا بخواهد می‌شود

متن روایت

قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(ع): أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى دَاوُدَ ع: یَا دَاوُدُ تُرِیدُ وَ أُرِیدُ ،وَ لَا یَکُونُ إِلَّا مَا أُرِیدُ، فَإِنْ أَسْلَمْتَ لِمَا أُرِیدُ أَعْطَیْتُکَ مَا تُرِیدُ، وَ إِنْ لَمْ تُسْلِمْ لِمَا أُرِیدُ أَتْعَبْتُکَ فِیمَا تُرِیدُ، ثُمَّ لَا یَکُونُ إِلَّا مَا أُرِیدُ.

لغات مشکل

أَتْعَبْتُکَ: خسته ات می کنم.

منبع

توحید صدوق، ص337

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۱/۰۵
مجید شهشهانی

حدیث | پیامبر(ص) به کنایه و تعریض مبعوث شد/ علت عدم تصریح به ولایت امیرالمومنین(ع) / پیامبر با کنایه سخن می‌گوید تا در صورت انکار عذاب نیاید

توضیح روایت

احتجاجات امیرالمؤمنین(ع) بر فرد کافری که ادعای تناقض در آیات قرآن می‌کرد...

متن روایت

جَاءَ بَعْضُ الزَّنَادِقَةِ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ(ع)؛ وَ قَالَ: لَوْ لَا مَا فِی الْقُرْآنِ مِنَ الِاخْتِلَافِ وَ التَّنَاقُضِ لَدَخَلْتُ فِی دِینِکُمْ

فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ(ع): وَ مَا هُوَ؟

(در اینجا این فرد زندیق، ابتدا معنی22 آیه را از امیرالمؤمنین سوال می‌کند که برایش ابهام داشته، سپس حضرت یک به یک آن‌ها را پاسخ می‌دهد؛ بعد دوباره آن فرد معنی چند آیه دیگر را از حضرت سؤال می‌کند به همراه چند تناقض در قرآن که یکی از آن تناقض‌ها این شبهه‌ای است که آورده‌ شده است)

... وَ أَجِدُهُ یَقُولُ «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ»(انبیاء/107) وَ قَدْ أَرَى مُخَالِفِی الْإِسْلَامِ، مُعْتَکِفِینَ عَلَى بَاطِلِهِمْ، غَیْرَ مُقْلِعِینَ عَنْهُ، وَ أَرَى غَیْرَهُمْ مِنْ أَهْلِ الْفَسَادِ مُخْتَلِفِینَ فِی مَذَاهِبِهِمْ یَلْعَنُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً، فَأَیُّ مَوْضِعٍ لِلرَّحْمَةِ الْعَامَّةِ الْمُشْتَمِلَةِ عَلَیْهِمْ؟

فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیٌّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ: سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلَائِکَةِ وَ الرُّوحِ تَبَارَکَ اللَّهُ وَ تَعَالَى هُوَ الْحَیُّ الدَّائِمُ الْقَائِمُ عَلى‏ کُلِّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ؛ هَاتِ أَیْضاً مَا شَکَکْتَ فِیهِ؛

قَالَ: حَسْبِی مَا ذَکَرْتُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ؛

قَالَ ع: سَأُنَبِّئُکَ بِتَأْوِیلِ مَا سَأَلْتَ وَ ما تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ عَلَیْهِ فَلْیَتَوَکَّلِ؛

(حضرت امیرالمؤمنین در این قسمت شروع می کند به بیان معانی یک یک آن آیاتی که سؤال کرده بود آن زندیق، و سپس تناقضاتی را که ادعا کرده بود را پاسخ می‌دهند تا اینکه به پاسخ از این تناقض می‌رسد)

... وَ أَمَّا قَوْلُهُ لِلنَّبِیِّ ص «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ»(انبیاء/107) و َإِنَّکَ تَرَى أَهْلَ الْمِلَلِ الْمُخَالِفَةِ لِلْإِیمَانِ وَ مَنْ یَجْرِی مَجْرَاهُمْ مِنَ الْکُفَّارِ مُقِیمِینَ عَلَى کُفْرِهِمْ إِلَى هَذِهِ الْغَایَةِ، وَ أَنَّهُ لَوْ کَانَ رَحْمَةً عَلَیْهِمْ لَاهْتَدَوْا جَمِیعاً وَ نَجَوْا مِنْ عَذَابِ السَّعِیرِ، فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى إِنَّمَا عَنِى بِذَلِکَ أَنَّهُ جَعَلَهُ سَبِیلًا لِإِنْظَارِ أَهْلِ هَذِهِ الدَّار، لِأَنَّ الْأَنْبِیَاءَ قَبْلَهُ بُعِثُوا بِالتَّصْرِیحِ لَا بِالتَّعْرِیضِ، و کان النَّبِیُّ ص منهم إِذَا صَدَعَ بِأَمْرِ اللَّهِ وَ أَجَابَهُ قَوْمُهُ سَلَّمُوا وَ سَلَّمَ أَهْلُ دَارِهِمْ مِنْ سَائِرِ الْخَلِیقَةِ، وَ إِنْ خَالَفُوهُ هَلَکُوا وَ هَلَکَ أَهْلُ دَارِهِمْ بِالْآفَةِ الَّتِی کَانَتْ نَبِیُّهُمْ یَتَوَعَّدُهُمْ بِهَا، وَ یُخَوِّفُهُمْ حُلُولَهَا وَ نُزُولُهَا بِسَاحَتِهِمْ، مِنْ خَسْفٍ أَوْ قَذْفٍ أَوْ رَجْفٍ أَوْ رِیحٍ أَوْ زَلْزَلَةٍ أَوْ غَیْرِ ذَلِکَ مِنْ أَصْنَافِ الْعَذَابِ الَّتِی هَلَکَتْ بِهَا الْأُمَمُ الْخَالِیَةُ، وَ إِنَّ اللَّهَ عَلِمَ مِنْ نَبِیِّنَا ص وَ مِنَ الْحُجَجِ فِی الْأَرْضِ الصَّبْرَ عَلَى مَا لَمْ یُطِقْ مَنْ تَقَدَّمَهُمْ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ الصَّبْرُ عَلَى مِثْلِهِ، فَبَعَثَهُ اللَّهُ بِالتَّعْرِیضِ لَا بِالتَّصْرِیحِ وَ أَثْبَتَ حُجَّةَ اللَّهِ تَعْرِیضاً لَا تَصْرِیحاً بِقَوْلِهِ فِی وَصِیِّهِ: مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا مَوْلَاهُ وَ هُوَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی، وَ لَیْسَ مِنْ خَلِیقَةِ النَّبِیِّ وَ لَا مِنَ النُّبُوَّةِ أَنْ یَقُولَ قَوْلًا لَا مَعْنَى لَهُ، فَلَزِمَ الْأُمَّةَ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ لَمَّا کَانَتِ النُّبُوَّةُ وَ الْأُخُوَّةُ مَوْجُودَتَیْنِ فِی خِلْقَةِ هَارُونَ وَ مَعْدُومَتَیْنِ فِیمَنْ جَعَلَهُ النَّبِیُّ ص بِمَنْزِلَتِهِ، أَنَّهُ قَدِ اسْتَخْلَفَهُ عَلَى أُمَّتِهِ کَمَا اسْتَخْلَفَ مُوسَى هَارُونَ، حَیْثُ قَالَ لَهُ‏: اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی،‏ وَ لَوْ قَالَ لَهُمْ: لَا تُقَلِّدُوا الْإِمَامَةَ إِلَّا فُلَاناً بِعَیْنِهِ وَ إِلَّا نَزَلَ بِکُمُ الْعَذَابُ، لَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ، وَ زَالَ بَابُ الْإِنْظَارِ وَ الْإِمْهَالِ.

لغات مشکل

مُعْتَکِفِینَ عَلَى بَاطِلِهِمْ: باقی بر باطلشان هستند

غَیْرَ مُقْلِعِینَ عَنْهُ: روی برگردان نیستند از آن

إِنْظَارِ: مهلت دادن

صَدَعَ: صدایش را بلند کرد

الْخَلِیقَةِ: مردم

حُلُولَهَا: آمدن و ظاهر شدن

سَاحَتِهِمْ: منطقه و محل آن ها

خَسْفٍ: فرو بردن زمین هر آنچه رویش هست(رانش زمین)

قَذْفٍ: پرتاب کردن چیزی(سنگباران شدن)

رَجْفٍ: صاعقه و صیحه آسمانی

الْخَالِیَةُ: گذشته

منبع

الاحتجاج، ج1، صص240- 255

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۱/۰۵
مجید شهشهانی

حدیث | امام علی‌‌(ع) درباره کسانی که با ایشان می‌جنگیدند: برادران ما هستند که به ما ظلم کرده‌اند

متن روایت

عَنْ جَعْفَرٍ ع عَنْ أَبِیهِ ع قَالَ: إِنَّ عَلِیّاً لَمْ یَکُنْ یَنْسُبُ أَحَداً مِنْ أَهْلِ حَرْبِهِ إِلَی الشِّرْکِ وَ لَا إِلَی النِّفَاقِ وَ لَکِنَّهُ کَانَ یَقُولُ هُمْ إِخْوَانُنَا بَغَوْا عَلَیْنَا.

لغات مشکل

بَغَوْا: طغیان کردند

منبع

قرب الإسناد، ص94ـ وسائل الشیعه، ج15، ص83

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۱/۰۵
مجید شهشهانی