سایت جدید بیان معنوی راه اندازی شد برای مشاهده کلیک کنید.
خدا چگونه انسان را هدایت میکند؟-5
هدایت نهتنها با اجبار نیست، بلکه با اشاره و امهال است/ هدایت، یک جریان مستمر و فزاینده است نه یک جریان مقطعی/ طبق آیۀ قرآن؛ زیاد نشدن هدایت، نشانۀ نپذیرفتن هدایت است/ اگر مذهبیها دنبال ازدیاد هدایت نباشند به «آدم مذهبیِ بد» تبدیل خواهند شد/ اگر مشغول تمنای ازدیاد هدایت نباشیم، دچار ازدیاد ضلالت و گمراهی خواهیم شد
پناهیان: اگر در جامعۀ اسلامی ما، مذهبیها و حزباللهیها دنبال ازدیاد هدایت نباشند، بوی تعفنِ عُجب از آنها به مشام خواهد رسید و بهجای دیدن تواضع، در آنها تکبر دیده میشود. چون کسی متواضع خواهد شد که محتاج باشد و احساس نیاز داشته باشد. کسی که تمنای ازدیاد هدایت دارد، محتاج خواهد بود و کسی که خودش را محتاج نداند، متواضع نخواهد شد.
حجت الاسلام پناهیان به مناسبت ماه مبارک رمضان 30 شب در مصلی بزرگ امام خمینی با موضوع «خدا چگونه انسان را هدایت میکند؟» سخنرانی میکند. در ادامه گزیدهای از مباحث مطرح شده در جلسه پنجم را میخوانید:
دریافت با کیفیت پایین (6.53 مگا بایت)
دریافت با کیفیت متوسط (23.1 مگا بایت)
کسانی که میگویند نباید کسی را به زور به سمت بهشت بُرد، باید تأکید کنند که نباید کسی را هم به زور به سمت جهنم بُرد
- هدایت سرشار از احترام به انسان است. یکی از وجوه این احترام این است که هدایت اجباری نیست و کسی را با اکراه به سمت بهشت نمیبرند. کسانی که فکر میکنند برای انسان احترام قائل هستند و میگویند نباید انسانها را به زور به سمت بهشت بُرد، یقیناً آنها از زور و اکراه بدشان میآید، پس باید به مراتب تأکید کنند که نباید کسی را هم به زور به سمت جهنم بُرد، نباید کسی را با اغواگری به سمت پلیدیها کشاند و باید زبان اغواگران و فریبکاران را قطع کرد و این کاری است که امام زمان(ع) در حد کاملش انجام خواهد داد، چون این اغواگران و فریبکاران در واقع مردم را به زور به سمت جهنم میبرند.
- هدایت نهتنها با اجبار نیست، بلکه با اشاره و امهال(مهلت دادن) است و همۀ این وجوه هدایت، به خاطر رعایت احترام و کرامت انسان است.
هدایت، یک جریان مستمر است نه یک جریان مقطعی / برای روشن ماندن چراغ، باید جریان برق دائماً وصل باشد
- ویژگی مهم دیگری که در تعریف هدایت وجود دارد این است که هدایت یک جریان مستمر است نه یک جریان مقطعی، یعنی ما همیشه نیاز به هدایت داریم و اینطور نیست که یکبار هدایت شویم و بعد این جریان هدایت قطع شود. امیرالمؤمنین(ع) دربارۀ معنای «اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیم» فرمودند: یعنی توفیق را برای ما ادامه بده و مهلت هدایت را برای ما ادامه بده؛ أَدِمِ لَنَا تَوْفِیقَکَ الَّذِی بِهِ أَطَعْنَاکَ فِی مَاضِی أَیَّامِنَا حَتَّى نُطِیعَکَ کَذَلِکَ فِی مُسْتَقْبَلِ أَعْمَارِنَا»(تفسیر منسوب به امام حسن عسکری(ع)/ص44)
- یکی از علما میفرمود: هدایت مثل جریان برق است. وقتی جایی با جریان برق روشن شد، نمیشود گفت: «خُب دیگر، روشن شد و دیگر نیاز به برق نیست، میتوانید آن را قطع کنید!» جریان برق باید دائماً وصل باشد تا روشنایی چراغ تداوم داشته باشد.
هدایت در هر لحظهای که قطع شود، انسان سقوط خواهد کرد
- خیلیها فکر میکنند هدایت یعنی اینکه من معتقد شوم، و همینکه معتقد شدم، دیگر کافی است! این یکی از مکاید ابلیس است که به انسان القاء میکند که «الحمدلله، تو هدایت شدی و کار تو درست شد! دیگر میتوانی بروی و راحت باشی!» در حالی که هدایت یک جریان مستمر است و هر لحظهای که قطع شود، انسان سقوط خواهد کرد. اگر دیروز هدایت شدی، امروز هم دوباره نیاز به هدایت داری. هدایت در مقام تشبیه، مثل نفس کشیدن است که انسان هر لحظه به آن نیاز دارد.
- هر دفعهای که در نماز میگویید: «اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیم» نباید «اهدنا» را به معنای آغاز هدایت خودتان درنظر بگیرید، و بعد تصور کنید که نیازی نیست هر روز این هدایت را از خداوند تقاضا کنیم. باید «اهدنا» را به معنای ادامۀ توفیق، در نظر بگیریم. این احساس باید در معنای هدایت، در ما ایجاد شود و اگر این احساس در ما ایجاد شود، هم تواضع ما بالا میرود و هم تمنای ما درِ خانۀ خدا زیاد میشود.
هدایت هم باید مستمر باشد و هم باید افزایش پیدا کند / طبق آیۀ قرآن، زیاد نشدن هدایت، نشانۀ نپذیرفتن هدایت است
- بعد از استمرار، یک مسألۀ دیگری هم دربارۀ هدایت وجود دارد که معنای هدایت را برای ما تکمیل میکند و آن اینکه «هدایت باید افزایش پیدا کند». این یک بدبختی بزرگ است که انسان وقتی هدایت شد، احساس کند دیگر نیاز به هدایت و نیاز به افزایش هدایت ندارد. خداوند متعال در قرآن کریم، بحث افزایش هدایت را بیشتر از ادامۀ هدایت تصریح فرموده است.
- خداوند دربارۀ اصحاب کهف میفرماید: «اینها جوانانی بودند که ایمان آوردند(که ایمانشان ناشی از هدایت ما بود) و ما هدایت آنها را اضافه کردیم؛ِ إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدىً»(کهف/13) همچنین میفرماید: «خدا هدایتِ کسی را که هدایت بپذیرد، اضافه میکند؛ وَ یَزیدُ اللَّهُ الَّذینَ اهْتَدَوْا هُدىً»(مریم/76) همچنین میفرماید: «هر کسی از ما هدایت بپذیرد، ما هدایتش را اضافه میکنیم، وَ الَّذینَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً وَ آتاهُمْ تَقْواهُم»(محمد/17) معلوم میشود ما هدایت نپذیرفتهایم که هدایتمان اضافه نمیشود، یعنی اصلاً شروع نکردهایم و تازه داریم به این فکر میکنیم که حرکت را آغاز کنیم یا نه! کسانی که ازدیاد هدایت نمیخواهند، در واقع دارند درجا میزنند.
انسان نیاز به ازدیاد دارد/ اگر برای ازدیاد هدایت غصه نخورید، سراغ ازدیاد مادیات و حبالدنیا خواهید رفت/ هر روز یا هدایت انسان اضافه میشود یا ضلالتش
- کاری کنید که هق هق گریۀ شما در مناجاتتان برای ازدیاد هدایت باشد. یعنی برای ازدیاد هدایت، دلتان بگیرد و غصه در دلتان جمع شود. بروید درِ خانۀ خدا ضجه بزنید و بگویید: «خدایا! ما از اینکه در این حدّ باقی ماندهایم، ناراحت هستیم» ازدیاد هدایت، دِسِر غذای دین نیست، بلکه روند طبیعی جریان هدایت است. در واقع معنای دقیقِ «اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیم» است، همان تداوم هدایت است.
- اگر هدایت انسان اضافه نشود و تعلقش به پروردگار اضافه نشود و در معنویات رشد نکند، به دنبال این میرود که در مادیات رشد کند و در مادیات هم محدودیتها فراوان است و رشد چندانی وجود ندارد، و این باعث میشود اخلاق انسان خراب شود. روحیات فاسد، از همینجا نشأت میگیرد. این انسان باید یک چیزی را اضافه میکرد، ولی اشتباهاً میخواهد یک چیز دیگری را اضافه کند. شما اگر دنبال ازدیاد هدایت و معنویت و نورانیت نباشید، به این مشکل دچار خواهید شد.
- هدایت، خروج از ظلمت به سوی نور است و این یک جریان مستمر است. اگر انسان در نورانیترین وضعیت هم قرار داشته باشد، باید آن را ظلمت بداند و باز به سمت نورانیت بیشتر حرکت کند. و اگر کسی متوقف شود، بهجای اینکه هدایت و نورانیت خودش را اضافه کند، حبّ مقام و حبّالدنیای خودش را اضافه میکند و روز به روز فاسدتر میشود. یا هدایت اضافه میشود و یا ضلالت و گمراهی اضافه میشود. امام صادق(ع) فرماید: «اگر کسی دو روزش مساوی باشد، ضرر کرده است و اگر روز دوم پایینتر از روز اول باشد، ملعون است؛ مَنِ اسْتَوَى یَوْمَاهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ وَ مَنْ کَانَ آخِرُ یَوْمَیْهِ شَرَّهُمَا فَهُوَ مَلْعُون»(امالی صدوق/668)
اگر مذهبیها دنبال ازدیاد هدایت نباشند به «آدم مذهبیِ بد» تبدیل خواهند شد و دچار عُجب میشوند/ اگر مشغول تمنای ازدیاد هدایت نباشیم، دچار ازدیاد ضلالت و گمراهی خواهیم شد
- اگر دنبال این نباشیم که هدایت و نورانیت خود را اضافه کنیم، اتفاق بسیار بدی میافتد و آن اینکه «آدم مذهبیِ بد» درست خواهد شد؛ یعنی کسی که ظاهرش مذهبی است و باطنش خبیث است. اینها بدتر از کافران هستند که نهایتش هم «نفاق» میشود. اینها دچار کفر بعد از ایمان میشوند و به افراد بسیار رذل و پلیدی تبدیل خواهند شد. قاتلان امام حسین(ع) اینگونه بودند.
- اگر در جامعۀ اسلامی ما، مذهبیها و حزباللهیها دنبال ازدیاد هدایت نباشند، بوی تعفنِ عُجب از آنها به مشام خواهد رسید و بهجای دیدن تواضع، در آنها تکبر دیده میشود. چون کسی متواضع خواهد شد که محتاج باشد و احساس نیاز داشته باشد. کسی که تمنای ازدیاد هدایت دارد، محتاج خواهد بود و کسی که خودش را محتاج نداند، متواضع نخواهد شد.
- کسی فکر نکند که وقتی مسلمان و مؤمن شد، مثل این است که یک قرارداد ثابت بسته است و بعد میتواند با خیال راحت، بنشیند و دیگر حرکت نکند و در همان وضعیت باقی بماند. اگر مشغول تمنای ازدیاد هدایت نباشیم، دچار ازدیاد ضلالت و گمراهی خواهیم شد. کسی که مشغولِ ازدیاد ایمان خودش نباشد یا مشغول تداوم و ازدیاد هدایت نشود، طبیعتاً مشغول ازدیاد مادیات (حب الدنیا) خواهد شد و به جای اینکه هدایتش اضافه شود، ضلالتش اضافه خواهد شد.
- کسی که هدایت را پذیرفته است، آنقدر اسیرِ دوام هدایت و افزایش هدایت میشود که دیگر مشغول چیز دیگری نخواهد بود بلکه مدام مشغول افزایش هدایت خودش خواهد بود. خدا، هم به انسان روزی میدهد و هم به او هدایت میدهد ولی این شخص، دیگر به روزی دادن خدا کاری ندارد بلکه فقط به هدایت خدا کار دارد. اما کسی که مشغول هدایت نیست، مدام به رزق و روزیاش گیر میدهد که «خدایا! چرا فلان چیز را به من نمیدهی؟ چرا فلان چیز، کم است؟» یعنی مدام سرِ کم و زیاد شدن رزق و روزی، با خدا چانه میزند. خداوند هم میگوید: «او برای گرفتن هدایت از من هیچ تقاضایی نمیکند و چانهای نمیزند، اما همینکه بر اساس یک مصلحتی، یکمقدار روزیش را کنترل میکنم، چانه میزند و اخلاقش به هم میریزد!»
- باید ببینیم که چقدر از بابت ازدیاد هدایت خودمان، غصه میخوریم و چقدر تمنای ازدیاد هدایت داریم؟ خداوند از بندگانی که تمنای ازدیاد هدایت ندارند، گِله میکند که «ما هدایت او را اضافه نمیکنیم و او غُصه نمیخورَد!»
باید بگویم که صحبت های ایشان دید ما را تغییر داد. روشن میکند انسان را، دید را تغییر میدهد نه اینکه صرفا بر اطلاعاتی بیفزاید. ما در کشور انگلستان زندگی میکنم، کشوری که مهد به اصطلاح پیشرفت و تمدن است در حالیکه آرامش و هدایت یک خلا بزرگ در بین مردمانش می باشد.
امیدوارم پیام مرا به استاد برسانید