سایت جدید بیان معنوی راه اندازی شد برای مشاهده کلیک کنید.
خدا چگونه انسان را هدایت میکند؟-7
هدایت آنقدر پیچیده است که خداوند آن را فقط به خودش نسبت داده
حجت الاسلام پناهیان به مناسبت ماه مبارک رمضان 30 شب در مصلی بزرگ امام خمینی با موضوع «خدا چگونه انسان را هدایت میکند؟» سخنرانی میکند. در ادامه گزیدهای از مباحث مطرح شده در جلسه هفتم را میخوانید:
دریافت با کیفیت پایین (7.32 مگا بایت)
دریافت با کیفیت متوسط (25.9 مگا بایت)
هدایت آنقدر پیچیده است که خدا هدایت انسانها را فقط به خودش نسبت داده و نه حتی به پیامبر(ص)
- هدایت یک امر باعظمت و یک اتفاق بسیار پیچیده است که باید پیچیده بودن آن را درک کنیم. هدایت یک راز و رمزی بین پروردگار عالم و بندگان اوست. همانطور که از ظاهر آدمها نمیتوان باطن آنها را شناسایی کرد، درجات انسانها و علت سعادت و شقاوت انسانها را هم به این سادگی نمیتوان بررسی کرد.
- هدایت آنقدر مرموز و پیچیده است که خداوند متعال، آن را به خودش اختصاص داده و فقط به خودش نسبت داده و بارها فرموده است: هر کسی را که خدا بخواهد، هدایتش میکند «وَ اللَّهُ یَهْدی مَنْ یَشاءُ»(بقره/213) یا «فَإِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدی مَنْ یَشاءُ»(فاطر/8) حتی به پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «تو نمیتوانی هر کسی را که دوست داشته باشی، هدایت کنی؛ إِنَّکَ لا تَهْدی مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ یَهْدی مَنْ یَشاءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدین»(قصص/56)
هدایتهای الهی، شانسی نیست و به ارادههای خودمان بستگی دارد/ لحظات تغییر انسان واقعاً ناشناخته و پیچیده هستند
- هدایتهای الهی، شانسی نیست، بلکه به ارادههای خودمان بستگی دارد. در جریان تحقق یافتن ارادههای پنهان انسان است که یکدفعهای این انسان یک ارزش فوقالعاده پیدا میکند. البته اینکه اراده در وجود انسان، چگونه تحقق پیدا میکند، بحث جداگانه و مفصلی را میطلبد.
- میدانید که رفتارهای انسان بر اساس علاقههای اوست. هر کسی هر علاقهای داشته باشد بر اساس آن علاقه، عمل میکند و تقریباً اراده و توان اینکه جلوی علاقۀ خود را بگیرد، ندارد. مگر اینکه دو تا علاقه در تعارض و تزاحم با هم باشند و یکی از آنها زورش بر دیگری بچربد. آن لحظۀ تزاحم و تعارض دو علاقه، لحظۀ تصمیمگیری انسان است. این لحظهای که انسان تصمیمش را به نفع خوبیها یا به نفع بدیها میگیرد، در وجود انسان، بسیار ناشناخته است. این لحظهای که انسان میتواند تغییر کند و مسیر خود را کج کند، یا تصمیم بسیار خوب و بالایی بگیرد، واقعاً ناشناخته است، در این لحظات، فقط «خدا» حضور دارد و «نهانخانه یا سرّ درونی انسان».
بعضیها فکر میکنند آدم خوبی هستند ولی بدیهایی در نهانخانۀ دل دارند/ ابن ملجم چون بدیهایی در دلش پنهان کرده بود، خدا هدایتش نکرد
- ممکن است یک کسی، آدم بدی باشد ولی در سرّ یا نهانخانۀ دلش، نامردی ندارد. چنین کسی علیرغم بدیهایی که دارد، خداوند یک روزی دستش را میگیرد. و برعکس، آدمهای خوبی هم هستند که یک نامردیهایی در نهانخانۀ دلشان دارند، که خداوند از اینها بدش میآید، اما خودشان هم فکر میکنند واقعاً آدم خوبی هستند. به عنوان مثال، مردی نزد امیرالمؤمنین(ع) آمد و گفت: من شما را دوست دارم. حضرت فرمود: به خدا سوگند، تو مرا دوست ندارى و آن مرد از اینکه حضرت از نهانخانۀ دلش خبر داده بود، خیلی تعجب کرد چون واقعاً خودش فکر میکرد حضرت را دوست دارد (أَنَّ رَجُلًا قَالَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ اللَّهِ إِنِّی لَأُحِبُّکَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَقَالَ عَلِیٌّ ع وَ اللَّهِ مَا تُحِبُّنِی فَغَضِبَ الرَّجُلُ فَقَالَ کَأَنَّکَ وَ اللَّهِ تُخْبِرُنِی مَا فِی نَفْسِی...؛ بصائرالدرجات/1/88) اینها به خاطر پیچیدگیهای روح انسان است.
- ابن ملجم هم فکر میکرد که واقعاً امیرالمؤمنین(ع) را دوست دارد، لذا وقتی حضرت به او خبر داد که قاتل ایشان خواهد بود، به شدت تعجب کرد. (إِنَّ قَلْبِی مُحِبٌّ لَکَ وَ إِنِّی وَ اللَّهِ أُوَالِی وَلِیَّکَ وَ أُعَادِی عَدُوَّکَ...؛ بحارالانوار/42/262) ابن ملجم، چه بدذاتیای داشت که در نهایت، به آن شقاوت رسید؟ چه بدیهایی در نهانخانۀ دلش پنهان کرده بود که خدا هدایتش نکرد؟
- آیا زبیر، خودش میدانست که چه اتفاقی در نهانخانۀ دلش میافتد؟ آیا میدانست که اینهمه عبادت یا کارهای خوبی که انجام داده است، بیفایده بوده و خداوند از او خوشش نیامده است؟
فلسفۀ امتحانات الهی این است که روح پیچیده و پنهان انسان را رو بیاورند/ از پیچیدهترین بخشهای هدایت، دعوت به ولایت است
- انسان خیلی موجود پیچیدهای است و به این سادگی نمیشود از وجود او سردرآورد. فلسفۀ امتحانات الهی نیز این است که این روح پیچیده و پنهان انسان را باز کنند و رو بیاورند. اینکه پیامبر(ص) فرمود: «کسی که خودش را بشناسد، خدا را شناخته است؛ مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه»(مصباحالشریعه/ص13) در واقع عظمت خودشناسی را نشان میدهد. عرفا یک عمر با دقت در مقام عمل تلاش میکنند که به این خودشناسی برسند. وقتی انسان اینقدر موجود پیچیدهای است، هدایت او هم مسألۀ پیچیدهای خواهد بود. از پیچیدهترین بخشهای هدایت، دعوت به ولایت است.
هدایت از دو ناحیه، بسیار مرموز و پیچیده است: 1- به خاطر پیچیده بودن انسان 2- پیچیده و بینهایت بودن خداوند
- هدایت از دو ناحیه، بسیار مرموز و پیچیده است. اولاً از ناحیۀ انسان؛ یعنی چون روح انسان بسیار پیچیده است، طبیعتاً هدایت او هم امر پیچیدهای خواهد بود. و ثانیاً از ناحیه خداوند؛ چون خدا به خودش هدایت میکند و خداوند هم فوقالعاده پیچیده است. بنابراین وقتی بنا باشد این انسان پیچیده به سوی آن خدای بینهایت هدایت شود، قطعاً این امر هدایت کار بسیار سخت و پیچیدهای خواهد بود.
- اینکه میبینید پیغمبری مانند حضرت نوح(ع) از عهدۀ هدایت پسرش برنمیآید (نمیتواند پسرش را از گمراهی نجات دهد) به خاطر پیچیده بودن امر هدایت است. خداوند میفرماید: «یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَی»(یونس/31) یعنی خدا، مرده را از دل زنده بیرون میآورد. گاهی کسی که از نظر معرفتی مرده است، فرزند یک آدمی است که(از نظر معرفتی) سراسر زنده است. و میفرماید: «یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ»(همان) گاهی نیز پدر و مادر(از نظر معرفتی) مرده هستند ولی فرزندشان سراسر زنده است.
- تحقق ارادۀ انسان بحث پیچیده است؛ گاهی خداوند بر ارادۀ شما اثر میگذارد و ارادۀ شما را تغییر میدهد. مثلاً وقتی به دل شما میافتد که به یک سفر زیارتی بروید، چه کسی این را به دل شما انداخته است؟ البته اینکه خدا به دل بیندازد به زیارت بروید، لزوماً باعث نخواهد شد شما به زیارت بروید و ممکن است عوامل دیگری در نهانخانۀ دل شما مانع شوند که شما تصمیم به رفتن بگیرید.
- امام موسی بن جعفر(ع) میفرماید: «خداوند قلوب مؤمنین را خلق کرده است، و خدا ایمان را در یک نهانخانهای از وجود انسان، پنهان کرده است که فقط خودش میتواند آن را پیدا کند و انسان یک کشش درونی به سوی ایمان دارد. وقتی خدا نورانی شدن و تجلی کردن آنچه در قلب مؤمن است را اراده میکند(وقتی خدا بخواهد که آن ایمان پنهان، آشکار شود) آن را با باران حکمت، آبیاری میکند و با بذر علم، زراعت میکند. زارع و قیّم دل مؤمن، پروردگار عالم است؛ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنِینَ مَطْوِیَّةً مُبْهَمَةً عَلَى الْإِیمَانِ فَإِذَا أَرَادَ اسْتِنَارَةَ مَا فِیهَا نَضَحَهَا بِالْحِکْمَةِ وَ زَرَعَهَا بِالْعِلْمِ وَ زَارِعُهَا وَ الْقَیِّمُ عَلَیْهَا رَبُّ الْعَالَمِین»(کافی/2/421) این معنای پیچیدگی هدایت است که خدا میفرماید: هر کسی را که بخواهم، هدایتش میکنم (وَ اللَّهُ یَهْدی مَنْ یَشاءُ؛ بقره/213)
چرا بعضیها حیران و سرگردان هستند و هدایت نمیپذیرند؟
- خداوند میفرماید: «بگو آیا ما کسی را بخوانیم که نه نفعی برای ما دارد و نه ضرری؟ قُلْ أَ نَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَنْفَعُنا وَ لا یَضُرُّنا»(انعام/71) در ادامه میفرماید: «آیا ما مثل کسانی شویم که شیاطین بر آنها سلطه پیدا کردهاند و در زمین، حیران شدهاند. با اینکه این آدم حیران، اطرافیان خوبی دارد که او را به هدایت دعوتش میکنند؛ کَالَّذِی اسْتَهْوَتْهُ الشَّیاطینُ فِی الْأَرْضِ حَیْرانَ لَهُ أَصْحابٌ یَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنا»(همان) در اینجا خداوند متعال هدایت نیافتگان را «حیران و سرگردان» معرفی کرده و میفرماید این آدمِ حیران، یک دوستانی هم دارد که او را به هدایت، دعوتش کنند، مثلاً به او میگویند: بیا برویم هیات، مسجد و... یعنی او را به سوی خوبیها دعوت میکنند ولی او گوش نمیدهد و حیران و سرگردان است چون شیاطین بر او مسلط شدهاند. در ادامه میفرماید: «بگو هر کسی که هدایت الهی نصیبش شود، آن هدایت است، و به ما امر شده است که تسلیم پروردگار عالم شویم؛ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى وَ أُمِرْنا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمین»(همان)
خدا آل ابراهیم(ع) را به عنوان نمونۀ کسانی که هدایتشان کرده، مثال میزند
- خداوند در قرآن کریم فهرستی از کسانی که هدایتشان کرده است را برای ما بیان فرموده است. خدا وقتی میخواهد نمونه بیاورد که چه کسانی را هدایت کرده است، حضرت ابراهیم(ع) و آل ابراهیم(ع) را مثال میزند و میفرماید: «کسانی که ایمان میآورند و ایمانشان را با ظلم، آلوده نمیکنند اینها امنیت خاطر دارند و هدایتیافتگان هستند؛ الَّذِینَ ءَامَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُواْ إِیمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلَئکَ لهَُمُ الْأَمْنُ وَ هُم مُّهْتَدُونَ»(انعام/82) «و ما به ابراهیم، اسحاق و یعقوب دادیم و همۀ آنها را هدایت کردیم، و نوح را هم از قبل هدایت کرده بودیم، و از فرزندان او، داود و سلیمان و ایوب و...؛ وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ کُلاًّ هَدَیْنَا وَ نُوحًا هَدَیْنَا مِن قَبْلُ وَ مِن ذُرِّیَّتِهِ دَاوُدَ وَ سُلَیْمَنَ وَ أَیُّوبَ وَ یُوسُفَ وَ مُوسىَ وَ هَرُونَ وَ کَذَالِکَ نجَْزِى الْمُحْسِنِینَ»(84) در ادامه میفرماید: «ما همۀ اینها را برگزیده کردیم و به صراط مستقیم هدایتشان کردیم؛ اجْتَبَیْنَاهُمْ وَ هَدَیْنَاهُمْ إِلىَ صرَِاطٍ مُّسْتَقِیمٍ»(87) «این هدایت خداست که هر کسی را بخواهد به آن هدایت میکند؛ ذَالِکَ هُدَى اللَّهِ یهَْدِى بِهِ مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ»(88) «آنها کسانی هستند که خداوند هدایتشان کرده است، به هدایت اینها اقتدا کن؛ أُوْلَئکَ الَّذِینَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَئهُمُ اقْتَدِه»(89)
خداوند خیلی اصرار دارد که ما را هم هدایت کند و برایش خیلی هزینه کرده است
- خداوند خیلی اصرار دارد که ما را هم هدایت کند و برای این کار خیلی هزینه کرده است. میدانی خدا چقدر اصرار دارد تو را هدایت کند؟ میدانی خدا چقدر مشتاق است تو سر به راه شوی؟ به تعداد سرهایی که در کوفه بر روی نیزهها کنار محمل زینب(س) آوردند. میدانی خدا چقدر اصرار دارد دست تو را بگیرد؟ به تعداد دستهایی که در راه حسین(ع) قلم قلم شد و نمونۀ اعلای آن هم دستهای اباالفضل العباس(ع) است.
میدانید خداوند چقدر برای هدایت ما هزینه کرده است؟ میدانید که خدا، حسین(ع) خودش را برای هدایت ما هزینه کرده است؟ میدانید مادرمان حضرت فاطمۀ زهرا(س) برای هدایت ما بین در و دیوار قرار گرفت؟ آیا تحمل اینهمه مظلومیت از سوی اولیاء خدا، جز برای هدایت ما بوده است؟