علیرضا پناهیان

۱۱۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ماه رمضان» ثبت شده است

تنها مسیر(راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی)-8

مبارزه با نفس، یعنی ارضاء نفس/کسانی که مبارزه با نفس می‌کنند از افراد هرزه بیشتر لذت می‌برند/ برای کشف علائق عمیق و میل خداپرستی، باید امیال سطحی را قربانی کنیم/مبارزه با لذت یعنی رسیدن به لذت بیشتر/ عقل قدرتی است برای انتخاب بهترین علاقه‌ها

 

حجت الاسلام و المسلمین پناهیان، شبهای ماه مبارک رمضان در اولین ساعات بامداد(حدود ساعت24) در مسجد امام صادق(ع)-جنب میدان فلسطین، به مدت 30 شب و با موضوع «تنها مسیر(راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی)»سخنرانی می‌کند و پایان‌بخش برنامه شبهای این مسجد، دقایقی مداحی و سپس مناجات حجت الاسلام علیرضا پناهیان از ساعت 1تا 1:30بامداد است. در ادامه گزیده‌ای از مباحث مطرح شده در هشتمین جلسه را می‌خوانید:

دریافت در قالب PDF در ابعاد A4

دریافت در قالب PDF در ابعاد A5

دانلود (7.6 مگابایت)

انسان برای یک مبارزه و جنگ درونی، یعنی مبارزه با تمایلات خود آفریده شده است

  • اصلی‌ترین ویژگی انسان که در تعریف او باید لحاظ شود این است: «انسان دارای تمایلات متفاوت و متعارض آفریده شده است که معمولاً بر سر دوراهی بین این تمایلات قرار می‌گیرد، به این دلیل، به او حق انتخاب داده‌اند و برای انتخاب‌های خوبش به او ارزش می‌دهند» سایر ویژگی‌های انسان از جمله اینکه می‌تواند علم و آگاهی به دست بیاورد همه برای این است که بتواند خوب و درست انتخاب کند.
  • انسان وقتی از بین تمایلات متفاوتی که در وجودش هست، انتخاب می‌کند، لاجرم باید بعضی از تمایلات خود را قربانی کند. از اینجاست که بحث مبارزه با نفس شروع می‌شود. لذا مبارزه با نفس در تعریف انسان قرار می‌گیرد؛ یعنی انسان موجودی است که برای یک مبارزه و جنگ درونی، یعنی مبارزه با تمایلات خود آفریده شده است؛ و این جنگ درونی به خاطر تمایلات متعارض و متفاوتی است که درون انسان وجود دارد و اگر غیر از این بود، انسان یا فرشته بود و یا حیوان.

خدا در وجود انسان دو نوع علاقه قرار داده: 1. سطحی، کم‌ارزش ولی آشکار 2. عمیق، ارزشمند ولی پنهان 

  • برای اینکه مبارزۀ انسان با تمایلات خود درست شکل بگیرد، خداوند در وجود انسان دو نوع علاقه قرار داده است: یکی علاقه‌های عمیق و ارزشمند ولی پنهان و دیگری علاقه‌های سطحی، کم‌ارزش ولی پیدا و آشکار. این دو نوع علاقه با هم مساوی نیستند بلکه علاقه‌های خوب و ارزشمند قوی‌تر از علاقه‌های کم‌ارزش یا بی‌ارزش هستند ولی چون پنهان هستند انسان باید از علاقه‌های سطحی و کم‌ارزش خود عبور کند و آنها را قربانی کند تا به علاقه‌های عمیق و خوب خودش برسد.
  • اگر علاقه‌های خوب و عمیق در وجود انسان آشکار بود، چون قوی‌تر بود طبیعتاً انسان همیشه این علاقه‌های خوب را انتخاب می‌کرد و اصلاً مبارزه با نفس شکل نمی‌گرفت. لذا خداوند علاقه‌های خوب را که قوی‌تر هستند در اعماق دل انسان پنهان کرده و علاقه‌های بد را که ضعیف‌تر هستند آشکار قرار داده است.

بعضی‌ها به اشتباه تصور می‌کنند علاقه‌های بد و سطحی آنها قوی‌تر هستند و مبارزه با آنها خیلی سخت است

  • بعضی‌ها تصور می‌کنند که علاقه‌های بد، سطحی و کم‌ارزش در وجودشان قوی‌تر هستند و مبارزه با این تمایلات کار بسیار سختی است. در حالی که اگر مبارزه با این علاقه‌ها را شروع کنند کم‌کم از این مبارزه لذت می‌برند و دیگر برای این تمایلات بد و سطحی ارزشی قائل نخواهند بود. (اگر لذت ترک لذت بدانی، دگر شهوت نفس، لذت نخوانی)
  • مبارزه با نفس به ظاهر سخت است از این جهت که شما یک علاقه و تمایل ظاهری دارید و می‌خواهید با آن مبارزه کنید و چون این تمایل، آشکار است فکر می‌کنید یک تمایل قوی است و این مبارزه را سخت و دشوار تلقی می‌کنید. ولی در اصل این مبارزه برای رسیدن به تمایلات پنهان‌تر و عمیق‌تر و لذت‌بخش‌تر است. لذا وقتی این مبارزه را شروع کردیم و کمی جلو رفتیم و کمی لذت تمایلات عمیق را چشیدیم، می‌فهمیم که اصلاً سخت نیست.
  • ماهیت سختی و رنج این است که چیزی خلاف میل انسان باشد و ماهیت لذت و شادی و خوشی این است که چیزی مطابق میل انسان باشد. بنابراین وقتی کسی با تمایلات بد خودش مبارزه می‌کند و تمایلات خوب خود را بیدار می‌کند و به علاقه‌های عمیق و ارزشمند خودش پاسخ مثبت می‌دهد، چنان لذتی می‌برد که آدم‌های هرزه و هوسران هرگز این لذت را نمی‌برند.
  • خداپرستی یک تمایل بسیار عمیق و لذت‌بخش در وجود انسان است. این تمایل، بسیار قوی‌تر و لذت‌بخش‌تر از تمایل به شهوات است، فقط پنهان‌تر است. لذا کسی که به تمایل خداپرستانۀ خود پاسخ مثبت می‌دهد و خدا را راضی می‌کند، لذتی می‌برد که هرگز کسی که هواس نفس خودش را ارضا می‌کند چنین لذتی نمی‌برد. به عنوان مثال، آیا کسی که برای راضی کردن هوای نفس خودش فُحاشی می‌کند بیشتر لذت می‌برد، یا کسی که فحاشی نمی‌کند تا خدا را راضی کند؟ قطعاً لذتی که دومی می‌برد قابل مقایسه با اولی نیست. آیا کسی که برای راضی کردن هوای نفس خودش تلافی می‌کند و انتقام می‌گیرد، لذت بیشتری می‌برد یا کسی که برای رضای خدا می‌بخشد؟

هر کس در این دنیا از خدا بیشتر لذت ببرد، خدا به او بیشتر پاداش می‌دهد

  • جالب اینجاست آن کسی که از راضی کردن خدا بیشتر لذت می‌برد و در واقع به خاطر لذت بیشتری که می‌برد به خدا بیشتر بدهکار است، خداوند به او پاداش بیشتری هم می‌دهد و او را در درجات بالاتر بهشت جای می‌دهد. این لطف و کَرم خداست که هر کسی بیشتر از خدا بهره ببَرد خدا در بهشت هم نعمات بیشتری به او می‌دهد. یعنی هر کس در این دنیا از خدا بیشتر لذت ببرد و و از دنیا سود بیشتری ببرد، خدا بیشتر به او پاداش می‌دهد.
  • وقتی یک مادر برای فرزندش غذایی درست می‌کند، هرچقدر این فرزند از غذای مادر بیشتر خوشش بیاید و بیشتر بخورد مادر بیشتر خوشحال می‌شود. و خداوندی که همۀ مادرها را خلق کرده است قطعاً از همۀ آنها نسبت به بندگانش مهربان‌تر است.
  • پیامبر گرامی اسلام(ص) در جریان یکی از جنگ‌ها، مادری را دید که در بحبوحۀ میدان نبرد و در گرمای شدید آفتاب، فرزندش را در آغوش گرفته است و فارغ از همه‌جا، دارد به او شیر می‌دهد، در این حال یاران خود را خطاب قرار داد و فرمود: «آیا از مهربانی این مادر نسبت به فرزندش تعجب می‌کنید؟! قطعاً محبت خداوند به شما بندگان از محبت این مادر به طفل شیرخوارش بیشتر است.» (انّه اوقف صبیّ ...... فقال: أعجبتم من رحمة هذه ابنها، إنّ‏ اللّه‏ أرحم‏ بکم‏ جمیعا من‏ هذه‏ بابنها؛ ریاض السالکین/ج‏2/ص172)

کسی که مبارزه با نفس می‌کند کارِ شاقّی نکرده؛ اتفاقاً بیشتر لذت برده و بیشتر بدهکار خدا شده

  • کسی که با هوای نفس خود مبارزه می‌کند نباید تصور کند خیلی هنر کرده و کارِ شاقّی انجام داده است چون لذتی می‌برد که آدم‌های هرزه و عرق‌خود هرگز این لذت را نمی‌برند. او نه تنها از خدا طلبکار نشده، بلکه اتفاقاً بیشتر بدهکار خدا شده است، چرا که خواستۀ عمیق دل خود را ارضا کرده است و لذت بیشتری برده است و به همان چیزی که واقعاً علاقه و تمایل داشته رسیده است و تازه خدا در قبال این کار به او بهشت هم می‌دهد! و این از لطف خداست، ولی ما نباید تصور کنیم کار زیادی انجام داده‌ایم.

کسانی که مبارزه با نفس می‌کنند از افراد هرزه بیشتر لذت می‌برند/ مبارزه با نفس، یعنی ارضاء نفس

  • کسانی که هرزگی می‌کنند به اندازۀ کسانی که ارضاء خواسته‌های عمیق فطری پنهان خود می‌پردازند، لذت نمی‌برند و شاداب نمی‌شوند. چون مبارزه با نفس در واقع یعنی ارضاء نفس، یعنی عبور از علاقه‌های سطحی نفس برای پاسخ دادن به علاقه‌های عمیق و خوب نفس.
  • رسول اکرم(ص) می‌فرماید: هر کس به خاطر خدا (از ترس خدا) چشم از حرام بردارد و دل از حرام ببُرد خداوند لذت معنوی و طعم عبادتی به او می‌چشاند که او را شاداب و مسرور کند. (النَّظِرَةُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیسَ فَمَنْ تَرَکَهَا خَوْفاً مِنَ اللَّهِ أَعْطَاهُ إِیمَاناً یَجِدُ حَلَاوَتَهُ فِی قَلْبِه‏؛ جامع الاخبار/ص145) و (النَّظَرُ إِلَى مَحَاسِن‏ النِّسَاءِ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیسَ فَمَنْ تَرَکَهُ أَذَاقَهُ اللَّهُ طَعْمَ عِبَادَةٍ تَسُرُّهُ: مستدرک الوسایل/ج14/ص271) و اگر کسی از این هوس صرفنظر کرد و به آن لذت عمیق نرسید و طعم عبادت را نچشید بداند که حتماً به خاطر خدا نبوده است و الّا به این لذت می‌رسید.

برای کشف علاقه‌های عمیق و پنهان و میل خداپرستی، باید هوس‌ها و امیال سطحی را قربانی کنیم

  • برای اینکه آن علاقۀ عمیق و پنهان خود (میل به خداپرستی) را کشف کنیم باید با علاقه‌های سطحی و بی‌ارزش خودمان مبارزه کنیم و آنها را قربانی کنیم، یعنی باید جلوی شهوات و هوس‌های خود را بگیریم. لذا باید سر سجادۀ نماز بگوییم: «خدایا! من فعلاً اسیر علاقه‌های سطحی خودم هستم و لذت پرستش تو را درک نمی‌کنم ولی شنیده‌ام خبری هست و سخن پیامبر را قبول کرده‌ام، فعلاً بدون اینکه لذت نماز را بچشم نماز می‌خوانم...»
  • اصلاً همین نماز خواندن یک مبارزه با نفس است. چون در آغاز برای ما جذابیتی ندارد و دوست داریم فقط برای رفع تکلیف، زود نمازمان را بخوانیم و تمام کنیم، ولی برای اینکه حال نفس خودمان را بگیریم و با این هوس مبارزه کنیم باید با آرامش و طمأنینه و بدون عجله نماز بخوانیم.

مبارزه با نفس یعنی رسیدن به نفس و مبارزه با لذت یعنی رسیدن به لذت؛ اما لذتی عمیق و سرشار

  • وقتی انسان به سمت خوبی‌ها و علاقه‌های عمیق خودش حرکت کند و در این راه با علاقه‌های سطحی خود مبارزه کند، قطعاً لذت آن را می‌چشد و خداوند به سرعت این لذت را به ما خواهد چشاند. اساساً مبارزه با نفس یعنی رسیدن به نفس، و مبارزه با لذت یعنی رسیدن به لذت؛ البته یک لذتِ عمیق و سرشار نه یک لذت سطحی و کم. به همین خاطر است که بعضی‌ها حریص عبادت هستند، در خانۀ خدا منتظر می‌نشینند، و با نفس خود مبارزه می‌کنند و اینگونه از زندگی خودشان واقعاً لذت می‌برند.

زندگی انسان یعنی: انتخاب علاقۀ بهتر نسبت به علاقۀ کمتر به وسیلۀ «عقل»/عقل قدرتی است برای انتخاب بهترین علاقه‌ها

  • بنابراین زندگی انسان این‌گونه تعریف می‌شود: «انتخاب علاقۀ بهتر نسبت به علاقۀ کمتر» این انتخاب به وسیلۀ قدرتی در انسان صورت می‌گیرد به نام «عقل». عقل موجودی بود که وقتی خدا آن را آفرید به او فرمود که من انسان را به تو می‌سپارم و من به واسطۀ تو پرستش خواهم شد. (الْعَقْلُ‏ مَا عُبِدَ بِهِ‏ الرَّحْمَنُ‏ وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجِنَان؛ هدایه الامه/ج1/ص4)‏
  • عقل با علم فرق می‌کند. لذا وقتی کسی بدترین انتخاب را انجام دهد می‌گویند تو عقل نداری و وقتی بهترین انتخاب را انجام دهد می‌گویند تو عاقل هستی.
  • وجود انسان آفریده شده است برای انتخاب و الا نمی‌تواند ارزش افزوده تولید کند. انتخاب هم باید بین دو تا علاقه باشد که یکی قوی‌تر ولی پنهان است و دیگری ضعیف‌تر ولی آشکار است. آنچه مانع کشف علاقه‌های عمیق و پنهان است، همین علاقه‌های ضعیف‌تر و آشکار یعنی همین هواها و هوس‌ها هستند. لذا انسان باید مدام با هواهای نفسانی یا علاقه‌های سطحی و آشکار خود مبارزه کند و آنها را قربانی کند تا به علاقه‌های عمیق فطری خود برسید. و انسان این کار را با «عقل» انجام می‌دهد. عقل به ما می‌گوید: فریب این علاقه‌های ظاهری را نخور! علاقه‌ها عمیق‌تر تو لذت بیشتری دارند، از این علاقه‌های سطحی بگذر تا به آن علاقه‌های عمیق خود برسی.

چرا گنهکارها در خانۀ خدا نمی‌روند؟

  • چرا گنهکارها در خانۀ خدا نمی‌روند؟ چون از خدا بدجوری می‌ترسند و فکر می‌کنند خدا می‌خواهد حساب آنها را برسد. خودشان با خدا قهر هستند و فکر می‌کنند که خدا با آنها قهر است.
  • شما وقتی توبه می‌کنید و از خدا می‌ترسید، خدا را چگونه تلقی می‌کنید؟ چرا دلتان می‌گیرد و توبه می‌کنید؟ آیا به خاطر این از خدا عذرخواهی می‌کنید که حرف خدا را گوش نکرده‌اید و حالا می‌ترسید حساب شما را برسد؟! چون می‌ترسید خدا شما را بزند توبه می‌کنید؟ آیا خدا را در طرف مقابل خود می‌بینید؟ در حالی که خدا می‌خواست شما بیشتر لذت ببرید، خدا می‌خواست علاقه‌های فطری خود را شکوفا کنید و بیشتر لذت ببرید، لذا چون شما به خودتان آسیب زده‌اید و بیشتر لذت نبرده‌اید، از شما ناراحت شده است؛ از بس که ما را دوست دارد ناراحت شده است. الان هم نمی‌خواهد شما را بزند، بلکه می‌خواهد شما برگردید.
  • امام باقر(ع) می‌فرماید: وقتی بنده‌ای توبه می‌کند انگار خداوند گمشدۀ خود را پیدا کرده است. خدا می‌فرماید وقتی بندۀ گنهکار من می‌آید و توبه می‌کند، مثل کسی هستم که در بیابان سفر می‌کند و در تاریکی شب آذوقۀ خود را گم کرده است و دارد دنبال آذوقۀ خود می‌گردد که ناگهان در دل تاریکی آذوقۀ خود را پیدا می‌کند، او چقدر خوشحال می‌شود؟! من وقتی بندۀ گنهکارم توبه می‌کند و به سمت من برمی‌گردد همان‌قدر خوشحال می‌شوم (إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَشَدُّ فَرَحاً بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ مِنْ رَجُلٍ أَضَلَّ رَاحِلَتَهُ وَ زَادَهُ فِی لَیْلَةٍ ظَلْمَاءَ فَوَجَدَهَا فَاللَّهُ أَشَدُّ فَرَحاً بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ مِنْ ذَلِکَ الرَّجُلِ بِرَاحِلَتِهِ حِینَ وَجَدَهَا»(کافی/ج2/ص435)
  •  لذا باید برگردیم و از اول خداشناسی، انسان‌شناسی و حیات‌شناسی خود را درست کنیم.

 

دریافت در قالب PDF در ابعاد A4

دریافت در قالب PDF در ابعاد A5

 

مطالب مرتبط:

 

 

منتشر شده در: اینجا و اینجا

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۴/۲۸
مجید شهشهانی

نقش عبادت در سبک زندگی-7

بیشتر جرم‌ها و ظلم‌ها را باید «سبک زندگی ما» کنترل کند، نه پلیس/ سبک زندگی رمضان، جرائم را کاهش می‌دهد/ حضور«عبادت» در سبک زندگی اسلامی، نقش «معلم اخلاق» در رفتارهای ما را دارد/ تفاوت ما با اروپایی‌ها باید در نیاز کمتر به قانون، قوۀ قضائیه و پلیس باشد

حجت الاسلام و المسلمین پناهیان، در دهۀ اول ماه مبارک رمضان، بعد از نماز ظهر و عصر در مسجد امام حسین(ع)-ضلع شمالی میدان امام حسین(ع)- که به امامت حجت الاسلام ابوترابی اقامه می‌شود، به مدت ده روز و با موضوع «نقش عبادت در سبک زندگی» سخنرانی می‌کند. در ادامه گزیده‌ای از مباحث مطرح شده در هفتمین جلسه را می‌خوانید:

دریافت در قالب PDF در ابعاد A4

دریافت در قالب PDF در ابعاد A5

سبک زندگی ما باید به‌گونه‌ای باشد که بی‌احترامی و ظلم به‌یکدیگر آسان نباشد

  • اگر بخواهیم اخلاق را با سبک زندگی، عادات رفتاری و رسوم اجتماعی مرتبط ببینیم و دنبال این باشیم که از سبک زندگی برای اصلاح اخلاق و روحیات اخلاقی و روحیات معنوی خودمان استفاده کنیم، باید کاری کنیم سبک زندگی ما طوری نباشد که در آن، بی‌احترامی کردن یا ظلم کردن آدم‌ها به همدیگر آسان باشد. سبک زندگی و رفتارها و آداب اجتماعی باید به گونه‌ای باشد که افراد جامعه به سادگی نتوانند به هم بی‌احترامی یا ظلم کنند.

تفاوت ما با اروپایی‌ها باید در نیاز کمتر به قانون، قوۀ قضائیه و پلیس باشد

  • قوۀ قضائیه و بخشی از کارهای قوۀ مجریه و مقننه با آن عظمتی که دارند همه برای این هستند که جلوی بدرفتاری‌ها را بگیرند، در حالی که با سبک زندگی خوب می‌توان جلوی بسیاری از درفتاری‌ها را گرفت.
  • ما که نباید مقلّد اروپایی‌ها باشیم و هر کاری آنها انجام دادند، انجام دهیم. آنها قوۀ قضائیۀ بزرگ، زندان‌ها و زندانیان بسیار زیاد دارند؛ پلیس خیلی خشن و با تعداد فراوان دارند، آیا ما هم باید مثل آنها رفتار کنیم؟ آنها قوانین زیادی دارند که خلاف شئون انسانی یک جامعه است، آیا ما هم باید از این جهت مثل آنها باشیم؟
  • تفاوت ما با آنها باید در این باشد که ما برای رسیدن به یک جامعۀ خوب نباید این‌قدر نیازمند قوۀ قضائیه و پلیس و قوانین و نهادهای نظارتی باشیم. البته قانون خوب است، ولی بسیاری اوقات مردم جامعه باید طوری زندگی کنند که نیازشان به قانون نیافتد. خیلی‌ها روز اول ازدواج یک عقدنامه امضاء کرده‌اند و آن را گوشۀ خانه گذاشته‌اند، و کارشان به آن نمی‌افتد. آیا شما هر روز به عقدنامه مراجعه می‌کنید و بر اساس بندهای مندرج در عقدنامه رفتار می‌کنید؟

مردم دوست دارند بر اساس اخلاق و محبت زندگی کنند نه براساس اجبار قانون/اگر براساس محبت و اخلاق رفتار کنیم، نیازی به اجبار قانون نخواهیم داشت

  • مردم دوست دارند بر اساس اخلاق و محبت زندگی کنند نه بر اساس اجبار قانون. البته نه اینکه بخواهند خلاف قانون رفتار کنند یا بی‌قانونی کنند. بلکه اگر ما بر اساس محبت و اخلاق رفتار کنیم نیازی به اجبار قانون و پلیس نخواهیم داشت. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: جزء کسانی نباش که هیچ تغییری در رفتار خودش نمی‌دهد مگر با الزام و اجبار! چهارپایان این‌گونه هستند که جز با زدن، ادب نمی‌شوند. (وَ لَا تَکُونَنَّ مِمَّنْ لَا تَنْفَعُهُ الْعِظَةُ إِلَّا إِذَا بَالَغْتَ فِی إِیلَامِهِ فَإِنَّ الْعَاقِلَ یَتَّعِظُ بِالْآدَابِ وَ الْبَهَائِمَ لَا تَتَّعِظُ إِلَّا بِالضَّرْب‏؛ نهج البلاغه/نامۀ 31)

جامعه‌ای که درآن بدون حضور پلیس مقررات رعایت نمی‌شود، جامعۀ ضعیفی است/ فرهنگ ما باید آن‌قدر بالا برود که نصف قوۀ قضائیه بیکار بشوند

  • نباید به‌گونه باشیم که لازم باشد سر همۀ چهارراه‌های ما پلیس باشد تا مقررات را رعایت کنیم. جامعه‌ای که اگر در آن پلیس نباشد کسی مقررات را رعایت نمی‌کند، یک جامعۀ ضعیف است. جامعه‌ای که زیاد به قوۀ قضائیه مراجعه داشته باشد فرهنگش خراب است. فرهنگ ما باید آن‌قدر بالا برود که نصف قوۀ قضائیه بیکار بشوند. البته قوۀ قضائیه باید مقتدر، منصف و سریع و دقیق باشد ولی برای موارد خاص و برای کسانی که تعدّی می‌کنند. بقیۀ امور جامعه که نباید با قوۀ قضائیه درست شود. قوۀ قضائیه ظلم و جرم را کاهش نمی‌دهد، بلکه برای روز مبادا و موارد خاص است.
  • خیلی از قوانینی که تصویب می‌شود برای این است که جلوی دزدی‌ها را بگیرد. این قوانین غالباً مبتنی هستند بر اینکه همه دزد هستند مگر اینکه عکس آن ثابت شود. حالا اگر کسی دزد نباشد چه؟ طبیعتاً نیازی به این قوانین و این‌همه نهادهای نظارتی برای نظارت، نخواهد بود.

سبک زندگی باید آمار جرم و جنایت را پایین بیاورد/ سبک زندگی معنوی در ماه رمضان، جرائم را کاهش می‌دهد

  • باید زندگی خود را با فرهنگ و سبک زندگی خودمان کنترل کنیم، یعنی اموری در رفتار عموم مردم رواج بدهیم که خود به خود آمار جرم و جنایت را پایین بیاورد. مثلاً آمارها نشان می‌دهد که در ماه مبارک رمضان آمار جرائم کاهش پیدا می‌کند. چون سبک زندگی معنوی مردم در ماه رمضان خود به خود جرائم را کاهش می‌دهد.

بیشترِ جرم‌ها و ظلم‌ها را باید «سبک زندگی ما» کنترل کند، نه پلیس

  • یکی از آثار اخلاقی سبک زندگی سالم این است که جرائم و بی‌احترامی‌ها کم می‌شود. درست این است که خودِ سبک زندگی، بیشتر جرم‌ها و ظلم‌ها را کنترل کند نه اینکه مأمورین نظارتی یا پلیس‌ها بخواهند جامعه را کنترل کنند.
  • در بحث تربیت فرزند هم سفارش شده است که فرزند خود را با بزرگواری و احترام به شخصیتش، او را تربیت کنید نه با کنترل و نظارت شدید. در این صورت اگر احیاناً فرزند ما چند مرتبه از اعتماد ما سوء استفاده کند، وقتی برخورد بزرگوارانۀ ما را ببیند خودش پشیمان خواهد شد.
  • واقعاً تا آنجایی که می‌شود باید بدون نیاز به قانون و ناظر و مجری قانون، رفتارهای افراد جامعه را با فرهنگ و سبک زندگی کنترل کرد. البته قانون، قوۀ قضائیه و پلیس هم بالاخره برای جامعه لازم است، حتی برای همان حداقلی که می‌خواهند دزدی کنند ولی نباید نگاه ما غلبه داشته باشد در اینکه مردم اساساً دین و ایمان درستی ندارند.
  • اگر برای مردم شخصیت و احترام قائل باشیم، برخی از کسانی که خلاف می‌کنند، خودشان پشیمان می‌شوند و برمی‌گردند. اساساً به این شیوه اوضاع جامعه خیلی بهتر سامان پیدا خواهد کرد.
  • یکی از نتایج اسلامی بودن سبک زندگی جامعه این است که از لحاظ اخلاقی ظلم و جنایت را کاهش می‌دهد.

نماز، با تضعیف تکبر، نیاز به پلیس را در جامعه کم می‌کند/ اکثر زندانی‌هایی که واقعاً خلاف‌کار بوده‌اند، اهل نماز نبوده‌اند

  • خداوند متعال بخش‌هایی از زندگی بندۀ خود را تبدیل می‌کند به بخش‌های عبادی. وقتی یک بندۀ خدا، مجبور باشد روزی پنج مرتبه نماز  بخواند، تکبرش تضعیف می‌شود و افتاده‌حال می‌شود. این شخص زیاد برای دیگران قیافه نمی‌گیرد و احتمال اینکه کار خلاف انجام دهد کمتر می‌شود. لااقل اینکه اگر کار خلافی هم انجام داد، به او می‌گویند این کار با نمازی که می‌خوانی جور در نمی‌آید و همین باعث می‌شود کمی به خودش بیاید.
  • بنابر این می‌توان گفت که نماز و عبادت، نیاز به پلیس را کمتر می‌کند. به نظر شما کسی که روزه می‌گیرد و لقمۀ حلال خودش را نمی‌خورد، آیا به سمت لقمۀ حرام خواهد رفت؟ اثر عبادت در سبک زندگی فوق‌العاده است چون عبادت آدم را درِ خانۀ خدا ذلیل می‌کند و تجاوزکننده‌ها و خلافکاران آدم‌هایی هستند که اهل عبادت نیستند. آمارها نشان می‌دهد اکثر زندانیانی که واقعاً خلاف‌کار بوده‌اند و به زندان رفته‌اند اهل نماز نبوده‌اند. (البته نه آنهایی که تصادفاً کارشان به زندان کشیده شده)

عبادت جلوی هوای نفس را می‌گیرد/ کسی که اهل عبادت باشد خود به خود به سمت خلاف‌کاری نمی‌رود

  • در سبک زندگی ما، عبادت جلوی هوای نفس را می‌گیرد. مثلاً همین‌که صبح زود باید بلند شویم و نماز بخوانیم یک مبارزه با هوای نفس است. لذا کسی که اهل نماز و عبادت باشد، خود به خود آدم متینی خواهد شد و به سمت جرم و جنایت و خلاف‌کاری نخواهد رفت.
  • اگر چندتا فیلم برای نشان دادن ارزش‌های تربیتی نماز ساخته شود و به نمایش گذاشته شود که این نماز با انسان چه کار می‌کند، اقبال مردم به نماز چند برابر روشن خواهد شد. چون خیلی‌ها از زیبایی‌ها و آثار و برکات نماز خبر ندارند.
  • بالاخره تکبر و سرکشی انسان یک جایی باید شکسته شود و خداوند با نماز این کار را انجام داده است.
  • کسی که این‌همه در مقابل خدا خم می‌شود و رکوع و سجود می‌کند، از اینکه بخواهد در جامعه گردنکشی کند و برای دیگران قیافه بگیرد فاصله می‌گیرد. خداوند متعال هم طوری نماز را در سبک زندگی ما تعبیه کرده است که نماز جزئی از سبک زندگی ماست و یک عمل دائمی و همیشگی است و تأثیرات گسترده دارد.

عبادتی که در سبک زندگی اسلامی وجود دارد، نقش معلم اخلاق در رفتارهای ما را دارد

  • اگر جامعه‌ای بخواهد سبک زندگی خود را اسلامی-اخلاقی قرار دهد، باید بداند که همین عبادتی که در این سبک زندگی وجود دارد، نقش معلم اخلاق را در کل رفتارها خواهد داشت. مثلاً وقتی شما در یک مهمانی هستید و در جمع دوستان و آشنایان به گپ و گفت مشغول هستید، یک‌دفعه گفته می‌شود: الان وقت نماز است. همین رفتار یک عملیات مبارزه با هوای نفس است و اثر اخلاقی بسیار خوبی بر روی همه خواهد داشت.

در فرانسه بیشترین آمار مسلمان شدن‌ در طول سال در ماه مبارک رمضان است

  • یکی از اساتید دانشگاه‌های فرانسه که مسلمان بود و بازنشستۀ یونسکو بود (و اصالتاً الجزایری بود) می‌گفت: در فرانسه بیشترین آمار مسلمان شدن در طول سال در ماه مبارک رمضان است. آنها وقتی می‌بینند که در این ماه یک عده‌ای روزه گرفته‌اند و از خوراک خودشان به خاطر امر خدا صرفنظر می‌کنند از این دین خوششان می‌آید و می‌آیند مسلمان می‌شوند.

خداوند با عبادت‌هایی مثل نماز و روزه، طغیان‌زدگی انسان‌ها را می‌گیرد و این انسان در جامعه افتاده‌حال خواهد بود

  • ما اگر به عبادت اهمیت بدهیم، نیاز جامعه به قوۀ قضائیه و قوای نظارتی کاسته خواهد شد. خداوند با عبادت‌هایی مثل نماز، روزه و حج، طغیان‌زدگی انسان‌ها را می‌گیرد و این انسان وقتی وارد جامعه می‌شود افتاده‌حال خواهد بود. لذا خداوند می‌فرماید: «بندگان خداى رحمان کسانی هستند که با تواضع و فروتنی بر زمین راه مى‏روند؛ وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً»(فرقان/63)

چارۀ طغیان‌زدگی انسان‌ها پیامبران هستند نه پلیس‌ها

  • چارۀ طغیان‌زدگی انسان‌ها پیامبران هستند نه پلیس‌ها. البته پلیس هم در جای خود لازم است ولی کارکرد خاص خودش را دارد.
  • در اولین آیاتی که به پیامبر اکرم(ص) نازل شد خداوند می‌فرماید: «انسان‌ها طغیان می‌کنند وقتی خودشان را بی‌نیاز می‌بینند؛ کَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى‏* أَن رَّءَاهُ اسْتَغْنى‏»(علق/6و7) یعنی خدا به پیامبر(ص) می‌گوید برو به سمت این مردم که طغیان کرده‌اند. و پیامبر(ص) نیز می‌آید و مردم را به نماز وادار می‌کند. چون نماز جلوی طغیان را می‌گیرد و جلوی سبک زندگی‌ای که در آن طغیان باشد را می‌گیرد. لذا خداوند می‌فرماید: «یقیناً نماز انسان را از کارهاى زشت و ناپسند باز مى‏دارد؛ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر»(عنکبوت/45)

غیر از عبادت عامل دیگری نیز جلوی طغیان ما را می‌گیرد و آن روضۀ اباعبدالله(ع) است

  • در سبک زندگی اسلامی غیر از عبادت به معنای خاص کلمه، یک چیز دیگر نیز وجود دارد که جلوی طغیان انسان را می‌گیرد و روی انسان را کم می‌کند و انسان را متواضع می‌کند و آن هم روضۀ اباعبدالله(ع) است. همین که انسان کنار گودی قتلگاه می‌رود، واقعاً زمین می‌خورد. وقتی تازیانه خوردن بچه‌های امام حسین(ع) را می‌بیند رویش کم می‌شود، دست از دنیا می‌شوید و از دنیا دل می‌کَند.
  • ما در سبک زندگی خودمان یک روضه داریم که آن را سایر مسلمانان ندارند، قدرش را بدانید. روز قیامت خواهید دید که نماز ما هم زیر سایۀ روضه ما بوده، چون روضۀ اباعبدالله(ع) انسان را افتاده حال می‌کند. بدون اینکه بلا و مصیبتی بر سر ما آمده باشد، تنها با شنیدن ذکر مصیبت اباعبدالله(ع) افتاده حال می‌شود.

دریافت در قالب PDF در ابعاد A4

دریافت در قالب PDF در ابعاد A5

 

منتشر شده در: اینجا و اینجا

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۴/۲۷
مجید شهشهانی

تنها مسیر(راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی)-7

بهترین راه برخورد با رنج‌ها، انکار و غفلت نیست؛ بلکه علاقه پیدا کردن به زجر کشیدن در راه خداست/مرحله اول و دوم خداشناسی و ارتباط با خدا چیست؟

 

حجت الاسلام و المسلمین پناهیان، شبهای ماه مبارک رمضان در اولین ساعات بامداد(حدود ساعت24) در مسجد امام صادق(ع)-جنب میدان فلسطین، به مدت 30 شب و با موضوع «تنها مسیر(راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی)»سخنرانی می‌کند و پایان‌بخش برنامه شبهای این مسجد، دقایقی مداحی و سپس مناجات حجت الاسلام علیرضا پناهیان از ساعت 1تا 1:30بامداد است. در ادامه گزیده‌ای از مباحث مطرح شده در هفتمین جلسه را می‌خوانید:

 

دریافت در قالب PDF در ابعاد A4

دریافت در قالب PDF در ابعاد A5

 

دانلود (7.77 مگابایت)

 

راه صحیح متقاعد شدن به دینداری، شناخت واقعیت دنیا و حیات انسان است

  • گاهی از اوقات ما نباید به متقاعد بودن خودمان برای دینداری نگاه کنیم، بلکه باید همه چیز را از نو بسازیم. شاید اشکالی در مراتب متقاعد شدن ما وجود داشته باشد. اگر مراتب متقاعد شدن ما برای دینداری درست انجام نشده باشد، مشکلاتی پیش می‌آید که چنین علائمی دارد: کاهل نمازی، کندی در سیر و سلوک الی‌الله و اطاعت از خدا. یعنی ایمان هست، اما عمیقاً متقاعد نشده‌ایم.
  • بسیاری از کسانی که دینداری برایشان سخت است، به دینداری عمیقاً متقاعد نشده‌اند. این افراد منکر خدا، پیغمبر(ص) و بهشت و جهنم نمی‌شوند ولی هنوز چنین سؤال‌هایی هم در ته دلشان هست که «چرا این دستور و آن دستور به ما داده شده است؟». عدم متقاعد شدن در مورد این سوالها باعث می‌شود به حرف دین درست گوش نکنند.
  • در اینجا ما بحث را از ایمان به خدا و غیب، بایدها و نبایدها و دستورات دینی و به طور کلی از بخش «ایمان به غیب» دین شروع نکرده‌ایم، بلکه از درست دیدن واقعیت شروع کرده‌ایم. توجه به واقعیت‌ها، دارای استناد قرآنی و روایی نیز هست. بعد از توجه و درک درست واقعیات حیات، به ایمان هم می‌رسیم. راه متقاعد شدن این است که حرکت خود را از نقطه درستی آغاز کرده باشیم. نقطه آغاز هم شناخت واقعیت دنیا و حیات انسان در دنیا است.

چرا باید ابتدا از شناخت واقعیت دنیا و حیات انسان باید شروع ‌کنیم؟/ قبل از شنیدن دستورات خدا، تشنۀ دستورات خدا شویم

  • ما می‌خواهیم قبل از اینکه به «ایمان به خدا» برسیم، تشنه «ایمان به خدا» بشویم. قبل از اینکه دستورات خدا را بشنویم، خودمان را محتاج دستورات خدا ببینیم. قبل از اینکه پیامبران خدا با ما حرف بزنند، درد و نیازمندی خودمان به طبیب را درک کرده باشیم. اگر طبیب بیاید و احوال ما را بپرسد، در حالیکه ما هنوز هیچ دردی در خود احساس نمی‌کنیم، ممکن است به طبیب بخندیم و کار او را جدی تلقی نکنیم. اما اگر به تشنگی رسیده باشی، قدر زلال زمزم دین را درک می‌کنی و لذت می‌بری و از آن نوش جان می‌کنی.
  • اگر به کسی که ضرورت و نیاز خودش به دین را نفهمیده، دین را عرضه کنی، می‌گوید من برای چی باید دینداری کنم؟! آنوقت چون سؤال این فرد، معترضانه است؛ اگر جواب صحیح هم بشنود، غالباً دوست ندارد متقاعد شود. اگر به کسی که هنوز با درک رنج‌های دنیا تشنه دین نشده است، بگویی نماز بخوان! می‌گوید: برای چی نماز بخوانم، اصلاً خدا چه نیازی به نماز من دارد؟ انسان باید ابتدا یک دردی پیدا کند و بعد به او بگویند مرهم درد تو، نماز است. او با اشتیاق می‌پرسد: چگونه، چطوری؟ و راحت با جان و دل می‌پذیرد.

شیطان دنیا را شیرین جلوه می‌دهد/اگر انسان دنیا را شیرین ببیند، دین را تلخ می‌بیند

  • این روش می‌گوید ابتدا انسان‌ها را با واقعیت خودشان و واقعیت حیاتشان و با تلخی‌های این واقعیت آشنا کن. اگر کسی این تلخی‌ها را دید، دنبال شیرینی می‌گردد. دین است که این حیات را شیرین می‌کند. روش صحیح و طبیعی آشنایی با دین همین است.
  • نقطه مقابل این روش این است که شیطان اول دنیا را برای شما شیرین جلوه می‌دهد. وقتی تلقی یک انسان از دنیا این شده باشد که انسان در این دنیا می‌توان هرقدر که دلش خواست از دنیا لذت ببرد، دیگر دیندار نخواهد شد. اگر به او بگویی فقط یک قسمت‌هایی از این لذت را دین منع کرده است، به هیچ‌وجه قبول نخواهد کرد. روش شیطان نیز همین است که دنیا را زینت می‌دهد؛ «قالَ رَبِّ بِما أَغْوَیْتَنی‏ لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعین»(حجر/39) ولی امیرالمؤمنین(ع) -بر اساس فرازهای اول نامه31 نهج‌البلاغه - دنیا را پیش چشمت خراب می‌کند.
  • اگر از ابتدا تلقی شما این باشد که دنیا تلخ است، دنبال شیرینی می‌گردی ولی اگر تلقی شما از دنیا این باشد که دنیا شیرین است، آنوقت دین را تلخ می‌بینی. لذا ما بحثمان را با شناخت واقعیت‌ها و تلخی‌های دنیا شروع کردیم. اگر کسی نابینا نباشد، تلخی‌‌های دنیا را می‌بیند. مثلاً آیه شریفه می‌فرماید: ما به هر کس عمر بدهیم، جسم او را می‌پوسانیم(وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَکِّسْهُ فِى الْخَلْقِ اَفَلا یَعْقِلُونَ؛ سوره یس/68) و خدا می‌فرماید من این کار را کرده‌ام.

انتخاب بین علاقه‌‌ها، یعنی کنار گذاشتن یک علاقه به نفع علاقۀ دیگر؛ و این یعنی مبارزه با نفس/ «مبارزه با نفس» جزء لاینفک حیات انسان است و الّا یا حیوان بود یا فرشته

  • خدا دوست دارد تو محکم و سخت تربیت بشوی. بزرگ شدن و آدم شدن انسان که ذیل معرفت‌شناسی انسان است، قبل از آغاز بحث از خدا مطرح است؛ همانطور که رسول خدا(ص) فرمود: «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ.»(مصباح الشریعه/13 وغررالحکم/4637).
  • نگاه «معرفت نفس»ی و انسان‌شناسانه به این بحث این‌گونه است که: «انسان علاقه‌های مختلفی دارد. وقتی می‌خواهد بین علاقه‌هایش انتخاب کند، باید یک علاقه را به نفع علاقه‌ای دیگر کنار بگذارد و مبارزه با نفس از اینجا شروع می‌شود.»
  • علاقه‌های کمتر و بی‌ارزش‌تر، رو هستند و علاقه‌های با ارزش‌‌تر، پنهان هستند. انسان باید از یکسری از علاقه‌ها بگذرد تا بتواند به علاقه‌های عمیق‌تر برسد. (تا اینجا بحث معرفت نفس است و هنوز صحبتی از خدا به میان نیامده.) مبارزه با نفس جزء لاینفک حیات آدمی است و برای همین آفریده شده است و الّا یا حیوان بود یا فرشته. انسان وقتی می‌خواهد خوب بشود، باید بر سر راه خوب شدنش مانع باشد و مانع یعنی اینکه برخی از خوبی‌ها را دوست نداشته باشی و بعضی از بدی‌ها را دوست داشته باشی ولی از آن‌ها عبور کنی.

اگر کسی «به جا» مبارزه با هوای نفس نکند، «بی جا» مبارزه با هوای نفس خواهد کرد

  • تا اینجا به این نتیجه رسیدیم که ابتدا باید سراغ واقعیات تلخ حیات بشر و دنیای انسان برویم. واقعیت حیات انسان به او می‌گوید: ای انسان! تو برای بودن و زندگی کردن مجبوری با خودت(علاقه‌ها و خواسته‌هایت) مبارزه کنی. هیچ انسانی نمی‌تواند به همه خواسته‌های خودش برسد و مجبور است برای زندگی کردن خواسته‌هایی را قربانی کند. بهترین انتخاب و دادن بهترین قربانی، شاداب‌ترین روحیه را برای تو به ارمغان خواهد آورد. در این راه از محبت خدا هم خیلی لذت خواهی برد.
  • انسانیت انسان به مبارزه با هوای نفس است و اگر انسان با برنامۀ دین مبارزه با هوای نفس نکند، در جایی دیگر قطعاً مبارزه با هوای نفس خواهد کرد ولی لجن‌مال و مغبون می‌شود. اگر کسی به جا مبارزه با هوای نفس نکند، بی جا مبارزه با هوای نفس خواهد کرد.

دنیا با ما سازگای ندارد/ همۀ نعمت‌های دنیایی که از خدا گرفته‌ایم، باید پس بدهیم

  • این دنیا هم دنیایی است که با ما سازگاری ندارد. ما چیزهایی که از لذت‌های دنیا را در طول چند سال از خدا گرفته‌ایم، همه را باید پس بدهیم. اینکه قوای جسمانی را کم‌کم از دست می‌دهیم، یک واقعیت است، اگر چه عده‌ای بیان آن را هم تلخ می‌دانند.
  • دشواری این وضعیت وقتی است که جسم پیر شده و توان بسیاری از کارها را ندارد ولی نفس جوان مانده و میل به خیلی از تمایلات داشته باشد. پیامبر اکرم می‌فرمایند: «نفْس آدم همواره جوان است حتى زمانى که استخوان‌هاى ترقوه او از شدّت پیرى سر به هم آورند، مگر کسى که خداوند دل او را با پرهیزگارى خالص کرده باشد و اینها اندک‌اند؛ نَفسُ ابنِ آدَمَ شابَّةٌ و لَو التَقَت تَرقُوَتاهُ مِن الکِبَرِ، إلاّ مَنِ امتَحَنَ اللّه ُ قَلبَهُ لِلتَّقوى، و قَلیلٌ ما هُم» (میزان الحکمه/حدیث20502). وقتی نفس جوان ماند ولی جسم پیر شد، می‌دانی چه بلایی سرت می‌آید؟ اگر تلخی‌ها و سختی‌های پیری را بفهمیم، جوانی کردن و بازی‌های جوانانۀ بی‌فایده در دوران جوانی را کنار خواهیم گذاشت، ولی در عوض در دوران پیری هم جوان خواهیم ماند.

راه فرار از تلخی‌های زندگی، غفلت از این تلخی‌ها نیست/1. باید تلخی دنیا را دید 2. باید از این تلخی غفلت نکرد/غفلت از تلخی‌ها انسان را نابود می‌کند

  • انسان وقتی تلخی‌های وجود خودش، تلخی‌های سرنوشت خودش و تلخی‌های دنیای خودش را ببیند، ممکن است دنیا برایش غیرقابل تحمل و سخت شود، یا زندگی برایش بی‌روح، بی‌فروغ، بی‌نور و بی‌هیجان شود. در اینجا باید به این انسان گفت: بیا و خودت را از این تلخی‌ها غافل نکن. مثلاً مرگ را فراموش نکن. راه فرار از این تلخی‌ها، غفلت از این تلخی‌ها نیست. غفلت از تلخی‌ها، انسان را نابود می‌کند.
  • نه تنها باید نگرش به حیات را با توجه به تلخی‌هایش تصحیح کرد و تلخی‌ها را دید، بلکه از این تلخی‌ها، غفلت هم نباید کرد. روح انسان شیرینی‌طلب و لذت‌طلب است، روح انسان، رهایی‌طلب و عاشق‌پیشه است. اجازه بدهیم یک مدتی دلمان از این دنیا بگیرد، از وضع خودمان و این دنیا دلگیر ‌شود، تا کم‌کم به وضعیت دیگری برسیم.

مرحله «اول» خداشناسی این است که دوست داشته باشیم به خاطر خدا رنج‌ها را بپذیریم/بهترین راه برخورد با رنج‌ها، علاقه پیدا کردن به زجر کشیدن در راه خدا است

  • بهترین راه برخورد با تلخی‌های دنیا، انکار آنها نیست، بلکه یادآوری آنها است و اینکه به عشقی زندگی کنیم که اساساً دوست داشته باشیم به دلیل رسیدن به آن عشق، این تلخی‌ها را بپذیریم. بهترین راه برخورد با رنج‌های دنیا این است که از رنج بردن لذت ببری و بگویی من عشقی را دوست دارم که حاضر باشم به خاطر آن همه این رنج‌ها را پذیرا باشم. نه اینکه بگویی اگر رنج پیش آمد، به خاطر آن عشق، اشکالی ندارد. این مطلب، مرحله اول خداشناسی و ارتباط با خدا است که دوست داشته باشیم به خاطر خدا سختی‌ها را بپذیریم.
  • آدم در مرحله اول به جایی می‌رسد که بگوید: «خدایا آیا می‌شود که من به خاطر تو رنج بکشم؟» بهترین نحوه برخورد با سختی‌هایی که خدا در خلقت بشر قرار داده است؛ انکار، فرار و زرنگی کردن در کاهش رنج نیست، بلکه این است که به زجر کشیدن در راه خدا علاقه پیدا کنی.
  • کسی که دوست ندارد به خاطر خدا زجر بکشد، نه خودش را شناخته است و نه خدا را. کسی که دوست دارد به خاطر خدا زجرها را پذیرا باشد، از رنج راضی است و خدا هم از او راضی است و مدام به خدا نزدیک‌تر می‌شود؛ ولی یک نگرانی وجود دارد و آن هم جهنم است که دستمایه مناجات او می‌شود. امیرالمؤمنین(ع) کسی است که تمام زجرهای دنیا را برده است ولی نگران زجر آخرت هم هست و از ترس آتش جهنم، گریه می‌کند. مرحله اول خداشناسی این است که انسان دوست دارد به خاطر خدا زجر بکشد.

مرحله «دوم» خداشناسی و ارتباط با خدا، «تعیین نوع رنج» توسط خدا است

  •  مرحله دوم این است که خداوند می‌پرسد آیا دوست داری در راه من زجر بکشی؟ بنده می‌گوید بله. خداوند می‌گوید: پس من خودم به تو زجر می‌دهم و زجر را تعیین می‌کنم. مثلاً اگر شما دوست دارید صدقه بدهید، خدا انتخاب کند که چه چیزی را باید صدقه بدهید. اگر قرار باشد خدا نوع زجر را تعیین کند، می‌داند که چه زجری را انتخاب کند که ضدحال باشد. البته خدا مهربان است و ظرفیت‌ها را رعایت می‌کند. عاشق خدا یعنی کسی که حتماً باید در راه خدا زجر بکشد و همه زجرها را باید تا آخر بکشد ولی خدا به هر کسی این اجازه را نمی‌دهد. خداوند در این عالم فقط به یک نفر اجازه داد که این راه را تا آخر برود و آن هم امام حسین(ع) بود...

دریافت در قالب PDF در ابعاد A4

دریافت در قالب PDF در ابعاد A5

 

مطالب مرتبط:

 

 

منتشر شده در: اینجا و اینجا

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۴/۲۷
مجید شهشهانی

نقش عبادت در سبک زندگی-6

عاشق خدا شدن خیلی سخت است/عمل مداوم ازطریق سبک زندگی، بهترین راه دستیابی به عشق خدا

حجت الاسلام و المسلمین پناهیان، در دهۀ اول ماه مبارک رمضان، بعد از نماز ظهر و عصر در مسجد امام حسین(ع)-ضلع شمالی میدان امام حسین(ع)- که به امامت حجت الاسلام ابوترابی اقامه می‌شود، به مدت ده روز و با موضوع «نقش عبادت در سبک زندگی» سخنرانی می‌کند. در ادامه گزیده‌ای از مباحث مطرح شده در ششمین جلسه را می‌خوانید:

دریافت در قالب PDF در ابعاد A4

دریافت در قالب PDF در ابعاد A4

برای به دست آوردن گوهرهای ارزشمندی که واقعاً سخت به دست می‌آیند، باید از اهرم «عمل مداوم» استفاده کنیم

  • یکی از دلایل بسیار مهم برای اهمیت سبک زندگی این است که اساساً رفتار و عمل به خصوص عمل مداوم بر روی انسان خیلی تأثیرگذار است و روحیات و افکار انسان را تنظیم می‌کند. حالا که عمل مداوم این‌قدر تأثیرگذار است باید از اهرم عمل مداوم استفاده کنیم برای به دست آوردن گوهرهای ارزشمندی که واقعاً سخت به دست می‌آیند.

چرا عاشق خدا شدن، خیلی سخت است؟/1. چون خدا در زندگی ما سختی‌هایی قرار داده 2.چون محبت‌های خدا به ما زیاد ملموس نیست 

  • عاشق خدا شدن، خیلی کار سختی است و تقریباً محال است؛ خدایی که او را نمی‌بینیم، خدایی که ما را در دنیایی خلق کرده است که زندگی در آن، با رنج و سختی و اذیت همراه است. خدایی که قرار است بعد از دنیا از ما حسابرسی کند. این عوامل موجب می‌شود که نتوانیم به راحتی پروردگار خود را دوست داشته باشیم. از سوی دیگر هرچند محبت‌های خدا به ما می‌رسد ولی بسیاری اوقات محبت‌های خدا را نمی‌بینیم و نعمات خدا برای ما زیاد ملموس نیست. مثلاً نعمت سلامتی و امنیت را غالباً نمی‌بینیم و به این دو نعمت توجه نمی‌کنیم.
  • از سوی دیگر بر اساس روایات تا یک ذره محبت به دنیا در دل انسان وجود داشته باشد یک ذره محبت به خدا در دل انسان وارد نمی‌شود. (لَا یَجْتَمِعُ لَکُمْ حُبُ‏ اللَّهِ‏ وَ حُبُ‏ الدُّنْیَا ؛ تحف العقول/ص503) از سوی دیگر محبت دنیا را به این سادگی نمی‌توان از دل جدا کرد. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: مردم بچه‌های دنیا هستند و بچه طبیعتاً مادر خود را دوست دارد (النَّاسُ أَبْنَاءٌ الدُّنْیَا وَ الْوَلَدُ مَطْبُوعٌ عَلَى حُبِّ أُمِّه‏؛ غرر الحکم/روایت1873)

با وجود این‌همه موانع در مسیر عشق به خدا، چگونه می‌توانیم عاشق خدا شویم؟/اصلی‌ترین راه برای عاشق خدا شدن، دوام در عبادت است/با وارد شدن عبادت در سبک زندگی، کم کم عاشق خدا می‌شویم

  • در شرایطی که دوست داشتن خدا و عشق ورزیدن به او این‌قدر سخت است، چگونه می‌توانیم این محبت را در دل خودمان داشته باشیم؟ با این‌همه موانعی که برای دوست داشتن خدا وجود دارد ما چگونه می‌توانیم عاشق خدا شویم؟ اصلی‌ترین راه برای عاشق خدا شدن، دوام در عبادت است.
  • ما می‌توانیم از عنصر عبادت در سبک زندگی خود استفاده کنیم و کم‌کم خودمان را عاشق خدا کنیم. دل انسان را نمی‌توان به زور وادار کرد عاشق خدا شود، چون اصلاً دل انسان حرف گوش نمی‌کند و ایجاد تغییر در دل از جابه‌جا کردن کوه سخت‌تر است. امام صادق(ع) می‌فرماید: «جابجا کردن کوه‌ها آسانتر از این است که قلبی بخواهد از جایش تکان بخورد؛ إزالَةُ الجِبالِ أهوَنُ مِن إزالَةِ قَلبٍ عَن مَوضِعِهِ» (تحف العقول/ص358)

هیچ عاملی مثل مداومت در عبادت، انسان را عاشق خدا نمی‌کند

  • برای ایجاد تغییر در قلب خودمان باید عمل مداوم و مستمر انجام دهیم. همان‌طور که اگر کسی بخواهد جسم خودش را تقویت کند و مثلاً با پرورش‌ اندام، بخواهد تغییری در شکل فیزیکی بدن خود ایجاد کند باید ماه‌ها تمرین کند تا عضلاتش تقویت شود، برای تقویت روح و ایجاد تغییر در دل یا قلب نیز باید عمل مداوم و مستمر انجام دهد، آن هم در موضوع مهمی به نام عشق پروردگار متعال.
  • عاشق خدا شدن نیاز به مداومت در عبادت و بندگی دارد. هیچ عاملی مثل مداومت در عبادت، انسان را عاشق خدا نمی‌کند. لذا باید دقت کنیم نمازهای خود را با رعایت ادب و سرِ وقت و تا آن‌جایی که می‌توانیم با رعایت توجه و حضور قلب انجام دهیم تا کم‌کم محبت خدا در دل ما بنشیند. اگر در این کار مداومت داشته باشیم کم‌کم به نماز خواندن هم عشق می‌ورزیم.

چرا از سبک زندگی و عمل مداوم برای رسیدن به بزرگ‌ترین هدف‌ها به نام «عشق به خداوند» استفاده نکنیم؟!

  • چرا از فرصتی مثل سبک زندگی، عمل مداوم و رفتار دائمی داشتن در زمان‌های مخصوص برای رسیدن به بزرگ‌ترین هدف‌ها به نام «عشق به خداوند» استفاده نکنیم؟!
  • کسانی که عارف هستند، غالباً از همین راه رفته‌اند و این‌طور نبوده که یک‌شبه راه صدساله را طی کرده باشند. البته کسانی هم بوده‌اند که موقعیت‌های ویژه‌ای پیدا کرده‌اند و راه صدساله را یک‌شبه رفته‌اند. مانند شهدایی که در جهاد فی ‌سبیل‌الله این فرصت برایشان ایجاد شده است، ولی اغلب خوبان عالم، این مسیر طولانی را با عمل مداوم و تلاش مستمر طی کرده‌اند. نمونه‌اش حضرت امام(ره) بود. اگر می‌دیدیم که ایشان در سن هفتاد سالگی در اوج عشق به خدا بود و کسی غیر خدا را نمی‌دید، از دوران جوانی خود در این مسیر تلاش کرده‌ بود و آن‌قدر مداومت بر عبادت خصوصاً با رعایت آداب عبادت داشت که به چنین مقامی رسید و الا انسان که یک روزه به اینجا نمی‌رسد.
  • امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: اگر خدا به کسی توفیق بدهد که دوام در عبادت داشته باشد، دلیلی بر سعادت و پیروزی او خواهد بود. (دَوَامُ‏ الْعِبَادَةِ بُرْهَانُ‏ الظَّفَرِ بِالسَّعَادَة؛ غررالحکم/ص819)

مراقب باشید اگر دوام در عبادت داشتید آن را رها نکنید و الا به احتمال زیاد دچار بلا می‌شوید

  • از خدا بخواهیم که توفیق دوام در عبادت به ما عنایت کند. ولی باید مراقب باشیم که اگر در یک عبادتی مداومت کردیم، هیچ وقت آن را قطع نکنیم و کنار نگذاریم. در روایات داریم که اگر دوام در عبادت داشتید آن را قطع نکنید. رسول خدا(ص) می‌فرماید: فقر بعد از اینکه انسان ثروتمند بوده، چقدر زشت است و زشت‌تر از این عابدی است که بعد از مدتی عبادت خود را رها کرده باشد. (مَا أَقْبَحَ الْفَقْرَ بَعْدَ الْغِنَى ... وَ أَقْبَحُ مِنْ ذَلِکَ الْعَابِدُ لِلَّهِ ثُمَّ یَدَعُ عِبَادَتَه‏ ؛ کافی/ج2/ص84)  
  • در ورزش هم می‌گویند که اگر کسی مدتی سنگین ورزش کند و در آن مداومت داشته باشد ولی بعداً به طور ناگهانی ورزش را کنار بگذارد یک مشکلاتی برای جسم او پیش می‌آید خیلی از ورزش‌کاران حرفه‌ای بعد از اینکه ورزش را کنار می‌گذارند مشکلاتی در بدن‌شان پیدا می‌شود. اگر انسان ورزش جسمی را رها کند صدمه می‌خورد، حالا ببیند روح انسان بعد از اینکه یک عبادت مداوم را رها کند و کنار بگذارد چقدر صدمه خواهد دید!
  • پس مراقب باشید که اگر دوام در عبادت داشتید، آن عبادت را رها نکنید، و الا به احتمال زیاد دچار بلا و گرفتاری می‌شوید. مثلاً اگر دوام در جلسۀ روضه داشتید و روضۀ ماهیانه یا سالیانه می‌گرفتید، آن را کنار نگذارید و الا گرفتاری‌ها ناگواری برایتان پیش خواهد آمد.

برنامۀ عبادی سنگینی که طاقت مداومت در آن را نداریم برای خود تنظیم نکنیم/در تنظیم برنامه به اوقاتی که طاقت و حوصله نداریم هم توجه کنیم

  • خیلی بد است که انسان دوام در عبادت داشته باشد، ولی بعداً آن را رها کند. پس اگر خواستید عبادتی را شروع کنید با این ملاحظه آغاز کنید و برنامۀ خود را طوری تنظیم کنید که از عهدۀ آن بر آیید و خارج از توان شما نباشد. لذا در موقع تنظیم برنامه به اوقاتی که طاقت و حوصله نداریم را هم توجه داشته باشیم.
  • این‌طور نباشد که یک مدت برنامۀ عبادی سنگینی را برای خود داشته باشید ولی بعداً خسته شوید و آن را ترک کنید. اگر می‌دانید به اینجا خواهید رسید اصلاً آن برنامۀ سنگین را شروع نکنید و یک برنامۀ سبک که مطمئن هستید می‌توانید تا آخر انجام دهید برای خودتان تنظیم کنید. مثلاً اگر می‌بینید که هر روز نمی‌توانید زیارت عاشورا بخوانید، فقط روزی سه بار بگویید «السلام علیک یا اباعبدالله(ع)» یا اگر نمی‌توانید هر هفته زیارت جامعه بخوانید، همان یک جملۀ اول آن را بخوانید که می‌گوید: «السلام علیکم یا اهل بیت النبوه»
  • تا عبادت مداومی را شروع کردیم باید نگران و مراقب باشیم که مبادا آن را قطع کنیم. رسول خدا(ص) می‌فرماید: نفس انسان ملول می‌شود و اگر خواستید عبادتی را شروع کنید ببینید که آیا طاقت انجام آن را دارید یا نه و اگر شروع کردید حتماً بر آن مداومت داشته باشید. (إنَّ النَّفسَ مَلولَةٌ و إنَّ أحَدَکُم لا یَدرى ما قَدرُ المُدَّةِ، فَلْیَنظُرْ مِنَ العِبادَةِ ما یُطیقُ، ثُمَّ لِیُداوِمْ عَلَیهِ؛ میزان الحکمه/14424)
  • رسول خدا(ص) در ادامۀ کلام فوق می‌فرماید: بهترین اعمال نزد خداوند متعال، عمل مداوم است هرچند اگر کم باشد (فإنَّ أحَبَّ الأعمالِ إلَى اللّه ِ ما دِیمَ عَلَیهِ و إن قَلَّ) این مسأله را صریحاً دربارۀ عبادت‌ها و سایر اعمال خوب مانند صدقه دادن نیز فرموده‌اند که بر این خوبی‌ها مداومت داشته باشید حتی مقدارش بسیار کم باشد.

راحت‌ترین عمل برای مداومت داشتن، ذکر ارزشمند «صلوات» است

  • راحت‌ترین عمل برای مداومت داشتن بر آن صلوات بر محمد(ص) و آل محمد(ع) است. این ذکر فوق العاده ارزشمند است و از همۀ دعاهای ما نیز ارزشمندتر است. تصمیم بگیریم بر این ذکر شریف مداومت داشته باشیم که آثار و برکات عجیبی خواهد داشت.
  • یکی از آداب ماه مبارک رمضان که خود پیامبر(ص) فرموده‌اند، این است که زیاد صلوات بفرستیم. و سفارش شده است که با صدای بلند صلوات بفرستید که نفاق دل را از بین می‌برد و آثار مضاعف دارد. انشاءالله این ذکر شریف هرچه بیشتر در سبک زندگی ما وارد شود.

دریافت در قالب PDF در ابعاد A4

دریافت در قالب PDF در ابعاد A4

 

منتشر شده در: اینجا

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۴/۲۶
مجید شهشهانی

تنها مسیر(راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی)-6

درک واقعیت‌های حاکم بر زندگی، ما را آماده دینداری می‌کند/ واقعیت دنیا، همراهی زندگی دنیا با رنج و سختی است/ اولین نتیجۀ درک واقعیت دنیا: «در مشکلات و رنج‌های فردی به دنبال مقصر نباشیم»/بدون رنج نشان دادن زندگی در غرب، دروغ و خیانت فیلم‌های غربی

 

حجت الاسلام و المسلمین پناهیان، شبهای ماه مبارک رمضان در اولین ساعات بامداد(حدود ساعت24) در مسجد امام صادق(ع)-جنب میدان فلسطین، به مدت 30 شب و با موضوع «تنها مسیر(راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی)»سخنرانی می‌کند و پایان‌بخش برنامه شبهای این مسجد، دقایقی مداحی و سپس مناجات حجت الاسلام علیرضا پناهیان از ساعت 1تا 1:30بامداد است. در ادامه گزیده‌ای از مباحث مطرح شده در ششمین جلسه را می‌خوانید:

 

دریافت در قالب PDF در ابعاد A4

دریافت در قالب PDF در ابعاد A5

 

 

دانلود (۷.۴۲ مگابایت)

 

درک واقعیت‌های حاکم بر زندگی، ما را آماده دینداری می‌کند/ واقعیت دنیا، همراهی زندگی دنیا با رنج و سختی است

  • ما قبل از اینکه تصور دقیقی از بندگی داشته باشیم، ضروری است که تصور دقیقی از زندگی داشته باشیم. و قبل از اینکه تصور روشنی از دین داشته باشیم، نیاز است که تصور روشنی از دنیا داشته باشیم. اگر دنیا را دقیق و روشن بشناسیم، دین را مُنجی خود می‌دانیم؛ از دینداری خود مغرور نمی‌شویم و مقابله با دین را احمقانه خواهیم دانست.
  • چرا قرآن در مواجهه با کفار، آنها را کسانی می‌داند که تعقل نمی‌کنند؟ چرا سایر صفات بد کفار این‌قدر مورد سرزنش قرار نگرفته است که عدم تعقل آنها مورد سرزنش است؟ مسلّما یکی از چیزهایی که کفار در مورد آن تعقل نمی‌کنند، شرایط واقعی دنیایی است که در آن قرار داریم. باید واقعیت‌ها را دید؛ واقعیت‌هایی که زندگی ما را احاطه کرده است. دیدن واقعیت‌ها و درک قوانین حاکم بر هستی و درک سنت‌های الهی، ما را آماده دینداری می‌کند. واقعیت دنیا، همراهی زندگی دنیا با رنج و سختی است.

دینداری بدون درک سنت‌های حاکم بر زندگی، آسیب‌های  فراوانی دارد

  • اینکه بدون درک واقعیت‌ها و سنت‌های حاکم بر زندگی بخواهیم دینداری کنیم، آسیب‌های بسیاری دارد. باید واقعیت‌ها را دید و بعد دیندار شد. اگر کسی واقعیت‌های حاکم بر زندگی و حیات بشر را نبیند ولی دیندار شود، در معرض آسیب جدی قرار خواهد داشت. نقطه آغاز حرکت، درک فلسفۀ مبارزه با هوای نفس است و اینکه بدانی در چه دنیایی زندگی می‌کنی. مهمترین ویژگی این دنیا این است که با سختی همراه است و بنا دارد بین شما و دوست‌داشتنی‌هایتان فاصله بیندازد.
  • اگر کسی تصادفاً آدم خوبی شده باشد و نقطه آغاز حرکت او نقطه درستی نباشد، ممکن است بعداً بی‌دین شود و اگر هم به ظاهر بی‌دین نشود، نان خود را در دینداری می‌بیند و دین را در خدمت هوای نفس خود قرار می‌دهد. چنین فردی ضربه بیشتری به دین خواهد زد.
  • دین آمده است تا راه مبارزه با هوای نفس و شیوه دست کشیدن از دوست‌داشتنی‌ها را یاد دهد. گستره هوای نفس و تجلیات آن را ببینید که چقدر فراگیر است. برای این دایره گسترده از هوای نفس برنامه لازم است و دین است که این برنامه را ارائه می‌کند.

دنیا به صورت «ثابت» و «متغیر» رنج‌هایی را برای ما تعریف می‌کند

  • دنیا با واقعیت‌هایی که دارد، شما را در این مبارزه با نفس کمک می‌کند و به صورت ثابت یا متغیر رنج‌هایی را برای شما تعریف می‌کند.
  • 1-رنج‌های «ثابت» دنیا می‌تواند شامل مواردی مانند پیر شدن و قواعدی مانند «الهِجرانُ عُقُوبَهُ العِشق» (میزان الحکمه، حدیث ١٣١٤٣-از امیرالمؤمنین ع) باشد. یعنی شما در این دنیا عاشق هر چیزی بشوید، دچار هجران و دوری از آن خواهید شد.
  • 2-رنج‌های «متغیر» نیز متناسب با شرایط زندگی هر کسی برای او پیش می‌آید.

دنیا برای مؤمن رنج دارد و این رنج به نفع او است

  • شرایط دنیا، رنج را برای همگان تعریف کرده است. اینکه دنیا برای مؤمن رنج دارد و این رنج به نفع او است را می‌توان در روایت‌هایی دید. امام صادق(ع) می‌فرماید: اگر اصرار این مردم شیعه به درگاه خدا براى طلب روزى نبود، خدا آنها را از حالى که داشتند به تنگدستى بیشترى منتقل می‌فرمود. (لَوْ لَا إِلْحَاحُ هَذِهِ الشِّیعَةِ عَلَى اللَّهِ فِی طَلَبِ الرِّزْقِ لَنَقَلَهُمْ مِنَ الْحَالِ الَّتِی هُمْ فِیهَا إِلَى مَا هُوَ أَضْیَقُ مِنْهَا؛کافی/ج2 /264)
  • امام باقر(ع) به نقل از رسول خدا(ص) فرمود: گاهی بندۀ مؤمن ریاست و یا تجارتى را دنبال مى‏کند تا اینکه موفّق مى‏شود بر آن دست یابد، اما خداوند ملَکى را مى‏فرستد و به او مى‏گوید: مانع شوید که او موفق شود و او را نا امید کنید چون اگر به آن دست پیدا کند این موضوع باعث می‌شود که به جهنم برود، لذا آن فرشته با لطف خدا مانع آن بندۀ مؤمن می‌شود. بعد آن مؤمن هم می‌گوید: بیچاره شدم! چه کسى مرا بیچاره کرد؟! حضرت می‌فرماید: او نمى‏داند که خداوند در این کار و برنامه ناظر او بوده است و اگر موفق می‌شد او را وارد دوزخ مى‏کرد. (إِنَّ الْعَبْدَ الْمُؤْمِنَ لَیَطْلُبُ الْإِمَارَةَ وَ التِّجَارَةَ حَتَّى إِذَا أَشْرَفَ مِنْ ذَلِکَ عَلَى مَا کَانَ یَهْوَى ... وَ قَالَ مَا یَدْرِی أَنَّ اللَّهَ النَّاظِرُ لَهُ فِی ذَلِکَ وَ لَوْ ظَفِرَ بِهِ أَدْخَلَهُ النَّار؛ التمحیص/ص56)
  • امام صادق(ع) فرمود: مؤمن از یکى از سه چیز در امان نیست و چه بسا هر سه مورد برایش پیش بیاید: یا آن که به همراه او کسی در خانه‌اش باشد که آزارش دهد. یا همسایه‏اى داشته باشد که اذیّتش کند. یا آن که در مسیر و در راه رسیدن به خواسته‏هایش، چیزى باشد که سبب اذیّت و آزار او شود. چنان‌که حتی اگر مؤمنى بر بالای کوهى باشد، خداوند شیطانى را برایش می‌فرستد تا اذیتش کند؛ ولى ایمانش را انیس و مونس او قرار می‌دهد که از هیچ موجودى ترس نداشته باشد. (مَا أَفْلَتَ الْمُؤْمِنُ مِنْ وَاحِدَةٍ مِنْ ثَلَاثٍ وَ لَرُبَّمَا اجْتَمَعَتِ الثَّلَاثُ عَلَیْهِ إِمَّا بُغْضُ مَنْ یَکُونُ مَعَهُ فِی الدَّارِ یُغْلِقُ عَلَیْهِ بَابَهُ‏ یُؤْذِیهِ أَوْ جَارٌ یُؤْذِیهِ...؛ کافی/ج‏2/250)

هم دنیا و هم آخرت با سختی به دست می‌آیند/عاقل کسی است که آخرت را انتخاب کند

  • امام کاظم(ع) فرمودند: اى هشام! خردمند به دنیا و دنیاپرستان نگاه می‌کند و می‌فهمد که دنیا جز با رنج و مشقّت به دست نمى‌آید و به آخرت نگاه می‌کند و می‌فهمد که آن هم جز با رنج و زحمت به دست نمى‌آید. پس آن چیزی را طلب می‌کند که پاینده‌تر است، یعنی انسان عاقل آخرت را طلب می‌کند (یَا هِشَامُ، إِنَّ الْعَاقِلَ نَظَرَ إِلَى الدُّنْیَا وَ إِلى‏ أَهْلِهَا، فَعَلِمَ أَنَّهَا لَاتُنَالُ إِلَّا بِالْمَشَقَّةِ، وَ نَظَرَ إِلَى الْآخِرَةِ، فَعَلِمَ أَنَّهَا لَاتُنَالُ إِلَّا بِالْمَشَقَّةِ، فَطَلَبَ بِالْمَشَقَّةِ أَبْقَاهُمَا؛ کافی/ج1/37)

یکی از خیانت‌های محصولات رسانه‌ای غرب این است که به دروغ، خودشان(غربی‌ها) را خوشبخت و بدون رنج نشان می‌دهند

  • به دست آوردن دنیا و آخرت برای همه با سختی همراه است، پس باید با پذیرش مشقت‌ها، سراغ آن چیزی برویم که ماندگار است یعنی آخرت. علی‌رغم سختی‌هایی که زندگی دنیا برای همه دارد، یکی از خیانت‌های محصولات رسانه‌ای غرب این است که خودشان را خوشبخت و بدون رنج نشان می‌دهند. در حالی که واقعیت زندگی در غرب این‌طور نیست ولی هجمه سنگین رسانه‌ای غرب باعث شده است که مردم این مشکلات را نبینند و درک نکنند.

اولین نتیجۀ درک واقعیت دنیا: «در مشکلات و رنج‌های فردی به دنبال مقصر نباشیم»

  • یکی از نتایج اخلاقی شناخت واقعیت دنیا این است که باعث می‌شود در رنج‌ها به دنبال مقصر نباشیم. اگر چه در مسایل کلان اجتماعی می‌توان به دنبال مقصر بود (مانند اعلام برائت از آمریکا به دلیل مشکلاتی که برای ملت ایران پیش آورده و دشمنی‌هایی که دارد) ولی در مسایل فردی هنگامی که در رنج و سختی قرار می‌گیریم، باید آن را در ذیل واقعیت‌های دنیا بدانیم و دنبال پیدا کردن مقصر نباشیم. 

دومین نتیجۀ درک واقعیت دنیا: به دلیل فرصت‌های تنفسی که داریم، شاکر خدا می‌شویم

  • نتیجه دوم درک واقعیت دنیا این است که وقتی فهمیدیم دنیا محل زجر کشیدن است، ولی فرصت‌های تنفس و راحتی هم خدا به ما داده است یا وقتی که منفعتی را به دست می‌آوریم، خدا را شکر می‌کنیم. درک می‌کنیم که خدا خیلی مهربان است که در دنیایی که چنین واقعیتی داشته، فرصت‌های تنفس بسیاری هم به ما داده است.
  • اگر کسی فلسفه حیات دنیا را نبیند و آن را درک نکند، هر قدر هم که خدا نعمت و آسایش و راحتی به او بدهد، شاکر خدا نمی‌شود. مثلاً وقتی بیماری او خوب می‌شود، به جای شکر؛ حرفش این است که خدایا اصلاً چرا بیماری دادی؟ برخی از دوستان انتقاد می‌کنند که چرا اینقدر تلخ بحث می‌کنید؟ ما که در این دنیا این‌قدر زجر نمی‌کشیم!! به آنها عرض می‌کنم: خب! شما خیلی باید خدا را به خاطر این شرایط شکر کنید. اگر حقیقت حیات را درک کنید، می‌فهمید که خدا چقدر با ما با مهربانی تا کرده است.

سومین نتیجۀ درک واقعیت دنیا: رنج و ناخوشی نسبت به «گذشته، حال و آینده» پیدا نمی‌کنی

  • وقتی واقعیت دنیا را شناختیم، باعث می‌شود همین که الان در خوشی و راحتی هستیم را قدر بدانیم و آن را نوش جان کنیم. انسان معمولاً گرفتار سه ناخوشی است:
  • 1- غصه خوردن و رنج کشیدن به دلیل ناخوشی‌هایی که در گذشته داشته است.
  • 2- غصه خوردن و رنج کشیدن به دلیل نگرانی که برای خوشی‌های آینده دارد.
  • 3- غصه خوردن و رنج کشیدن برای شرایط امروزش که حسادت نام دارد و نتیجه مقایسه خوشی‌های خودمان با خوشی‌های دیگران است.
  • این سه ناخوشی همگی بد و مذموم هستند. با شناخت و درک صحیح از واقعیت دنیا، می‌توان از این سه ناخوشی دوری کرد. الان که فرصت خوشی کردن داری و فرصت شکر الهی است، چرا آن را با ناخوشی کردن خراب می‌کنی؟ امام حسین(ع) در گودی قتلگاه با آن همه رنج و مصیبتی که داشت، در حال شکر خدا بود و می‌فرمود: الهی رضاً برضائک...

 

دریافت در قالب PDF در ابعاد A4

دریافت در قالب PDF در ابعاد A5

 

مطالب مرتبط:

 

 

منتشر شده در: اینجا و اینجا

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۴/۲۶
مجید شهشهانی

نقش عبادت در سبک زندگی-5

نقش عبادت در سبک زندگی یک مسلمان، مانند نقش اسکلت در ساختمان است/ اثر سفرۀ هفت‌سین در استحکام روح و هویت ما با سفرۀ افطار قابل مقایسه نیست/ اگر مهدکودک‌های ما در کنار مساجد باشد...

حجت الاسلام و المسلمین پناهیان، در دهۀ اول ماه مبارک رمضان، بعد از نماز ظهر و عصر در مسجد امام حسین(ع)-ضلع شمالی میدان امام حسین(ع)- که به امامت حجت الاسلام ابوترابی اقامه می‌شود، به مدت ده روز و با موضوع «نقش عبادت در سبک زندگی» سخنرانی می‌کند. در ادامه گزیده‌ای از مباحث مطرح شده در پنجمین جلسه را می‌خوانید:

 

دریافت در قالب PDF در ابعاد A4

دریافت در قالب PDF در ابعاد A5

نقش عبادت در تنظیم سبک زندگی یک انسان مسلمان، مثل نقش اسکلت در ساختمان است

  •  نقش عبادت در تنظیم سبک زندگی یک انسان مسلمان، مانند نقش اسکلت فلزی یا بتون آرمه‌ای است که در ساختمان به کار می‌رود و سایر اجزاء مانند آجر و در و پنجره، بخش‌های دیگری هستند که در شکل‌گیری ساختمان نقش دارند ولی استحکام ساختمان به اسلکت یا همان بتون‌ آرمه وابسته است. اگر اسکلت ساختمان محکم باشد و این ساختمان صد سال یا بیشتر عمر داشته باشد می‌توان بخش‌های روبنایی را ترمیم کرد و تغییر داد و بازسازی کرد. اما اگر اسکلت ساختمان محکم نباشد، برای بازسازی باید کل ساختمان را خراب کرد.

در همۀ زلزله‌ها و بحران‌های زندگی انسان، نماز است که می‌تواند بخش‌های دیگر زندگی را نگه دارد

  • عبادت فقط بخشی از زندگی ماست و همۀ زندگی ما را شامل نمی‌شود. زندگی ما بخش‌های دیگری مانند خوابیدن، غذا خوردن، کار کردن، تفریح و مهمانی هم دارد. ولی عبادت مستحکم‌ترین بخش زندگی ماست و اگر کسی خوب به عبادت بپردازد مثل این است که یک اسلکت فلزی بسیار محکمی را در بین تمام بخش‌های زندگی‌اش استوار کرده است و اگر مثلاً زلزله بیاید، این بخش سایر بخش‌ها را نگه می‌دارد.
  • در همۀ زلزله‌ها و بحران‌هایی که در زندگی انسان رخ می‌دهد، نماز است که می‌تواند بخش‌های دیگر زندگی ما را نگه دارد و کنترل کند. اگر هم در هر بخشی تغییری صورت بگیرد یا لازم باشد تخریبی صورت بگیرد، اگر این اسلکت محکم باشد انسان هویت شخصیتی خود را از دست نمی‌دهد. لذا می‌بینیم بعضی‌ها دچار آلزایمر می‌شوند ولی آخرین چیزی که فراموش می‌کنند نماز است و همین نماز برای مدت زیادی آنها را نگه می‌دارد.

همۀ روزه‌داران اهل نوروز می‌دانند اثر سفرۀ هفت‌سین در استحکام روح ما با سفرۀ افطار قابل مقایسه نیست/ اثر عبادت در استحکام شخصیت و تثبیت هویت

  • هیچ وقت بخش‌های مختلف زندگی ما از نظر ارزش و اثری که بر استحکام شخصیت یا تثبیت هویت ما دارند با همدیگر یکسان نیستند. نماز به عنوان یک عبادت واجب، در این میان حکم اسکلت فلزی یا بتون آرمۀ ساختمان را دارد که بقیۀ بخش‌ها را نگه می‌دارد. روزۀ ماه مبارک رمضان هم جزء همین بتون آرمه است.
  • همۀ کسانی که مؤمن و روزه‌دار هستند و اهل گرامی داشتن نوروز و بهار هستند خودشان هم می‌دانند که هرچقدر هم به سفرۀ هفت سین مقید باشند، سفرۀ هفت‌سین به گَرد سفرۀ افطار نمی‌رسد و استحکام سفرۀ افطار در روح ما بیشتر است. خیلی‌ها هم که سفرۀ هفت‌سین می‌اندازند با خنده و شوخی دور آن می‌نشینند و احساس نمی‌کنند که متبرّک است ولی وقتی کنار سفرۀ افطار می‌نشینند ذکر می‌گویند و احساس می‌کنند که یک کار مستحب و پُرثواب انجام می‌دهد.

وقتی بناست که بخشی از زندگی ما ثابت باشد، چرا این بخش عبادت ما نباشد؟!

  • ما وقتی به این دنیا می‌آییم طبیعتاً به زندگی کردن مجبور هستیم و باید این زندگی را سامان دهیم. از سویی امکان ندارد همۀ بخش‌های زندگی ما مدام متغیر باشد، چون در صورت تغییر مداوم، انسان احساس بی‌هویتی و سرگشتگی خواهد کرد. لذا بخشی از زندگی ما باید ثابت باشد و شکل و فُرم خاص و مستحکمی داشته باشد که می‌شود سبک زندگی ما.
  • وقتی بناست که بخشی از بخش‌های زندگی ما ثابت باشد، چرا این بخش شکل‌یافته و مستحکم زندگی ما که اتکاء روحی ما به آن زیاد است، عبادت ما نباشد؟

اثر فوری و این‌دنیایی عبادت و نماز برای آرامش روحی ما خیلی بیشتر از اثر اٌخروی آن است

  • عبادت و نماز ما (حتی همین نماز بی‌توجهی که ما می‌خوانیم و معلوم نیست قبول بشود یا نه) اثر فوری و این‌دنیایی‌اش برای آرامش روحی ما خیلی بیشتر از اثر اٌخروی آن است. اصلاً یک آرامش و قراری به انسان می‌دهد که می‌تواند زندگی کند.
  • البته ثابت کردن این واقعیت از نظر تجربی نیاز به دقت و تعمق زیادی دارد و دستگاه‌های سنجش بسیار دقیقی لازم است که بتوان تفاوت زندگی یک انسان نمازخوان با یک انسان بی‌نماز را نشان داد، لذا اگر کسی بخواهد با ظاهربینی و سطحی‌نگری به این مسأله نگاه کند می‌تواند بگوید این‌طور نیست چون آدم‌های بی‌نماز هم دارند خیلی راحت زندگی می‌کنند!

امروز روانشناسان حسّ پرستش را در کنار بقیۀ غریز‌ه‌های انسان یک حسّ مستقل می‌دانند

  • امروز روانشناسان به نکات جالبی دربارۀ حسّ پرستش رسیده‌اند و در کنار بقیۀ غریز‌ه‌های طبیعی انسان، حسّ پرستش را هم یکی از احساسات مستقل می‌دانند و می‌گویند انسان به این حسّ نیاز دارد. اصلاً به دلیلش هم کاری ندارند و کاری ندارند به اینکه پرستش اساساً خوب است یا نه، بلکه این واقعیت را در زندگی انسان‌ها تجربه کرده‌اند و دیده‌اند. می‌گویند این انسانی که ما بررسی کرده‌ایم اگر برنامۀ پرستش داشته باشد آرام‌تر است.
  • روانشناسان از این هم جلوتر رفته‌اند و می‌گویند وقتی شما هفته‌ای یک‌بار یا روزی یک‌بار یک برنامۀ ثابت عبادی دارید سرِ آن ساعتی که می‌خواهید این برنامه را انجام دهید سلول‌های مغزی شما دستور می‌دهند یک موادّی در خون شما ترشّح شود که شبیهِ مواد آرامبخش(مثل نیکوتین) عمل می‌کند و به شما آرامش جسمی و فیزیولوژی می‌دهد. یعنی برنامۀ ثابت عبادی موجب یک نوع آرامش جسمی می‌شود. حالا شما بگویید که چرا خداوند متعال اینقدر بر روی وقت نماز تأکید دارد؟ چرا برای ما برنامه‌های عبادی هفتگی در نظر گرفته‌ است؟ یا اینکه مثلاً چرا ما برای نماز باید رو به خانۀ کعبه بایستیم؟ شاید یکی از دلایلش –بر اساس مقاله‌های برخی از محققین- این باشد که خانۀ کعبه با بدن انسان یک رابطۀ فیزیولوژیک دارد.

عبادت روان انسان را تنظیم می‌کند و زندگی او را سامان می‌دهد

  • عبادت روان انسان را تنظیم می‌کند و زندگی او را سامان می‌دهد. منظور از تنظیم روان، آثار عصبی‌ای است که رفتار انسان بر روان او به جای می‌گذارد. عبادات در بین تمام رفتارهای دائمی‌ و روزانه‌ای که داریم نقش بسیار کلیدی‌ و مهمی در تثبیت زندگی انسان و ثبات روحی و حتی سلامت جسمی او دارند.
  • در رفتارهای ثابت روزانۀ ما جایگاه عبادت اصلی و محوری و مانند ستون‌های یک ساختمان است. لذا نماز در زندگی ما نقش ستون را دارد و کسی که نماز نمی‌خواند بخش‌های مهمی از زندگی و شخصیت او در همین دنیا ایراد پیدا می‌کند.

سبک زندگی به انسان هویت و ثبات می‌بخشد و زندگی او را تنظیم می‌کند/ عبادت در سبک زندگی جایگاه اصلی دارد

  • صرفنظر از آثار اُخروی و آثار معنوی و روحی عبادت و سبک زندگی، در این دنیا سبک زندگی به انسان هویت و ثبات می‌بخشد و زندگی انسان را تنظیم می‌کند. لذا اگر سبک زندگی ما غلط باشد، زندگی ما هم غلط می‌شود و شخصیت انسان خراب و روان او پریشان می‌شود. در سبک زندگی هم عبادت جایگاه اصلی را دارد.
  • همین که انسان وقتی سر نماز ایستاده است بفهمد دارد کار بسیار مهمی انجام می‌دهد خیلی اثر دارد و برکات نماز ما را افزایش می‌دهد. همین که انسان بداند نماز دارد برای ما یک سبک زندگی و یک فُرم و شکل برای زندگی کردن درست می‌کند خیلی اهمیت دارد.

چرا مهد کودک‌های ما نباید در کنار مساجد باشد؟

  • یکی از کارهایی که می‌توانیم انجام دهیم و باعث خواهد شد برنامه‌های زندگی ما را تغییر کند و به ارتقاء سطح زندگی ما کمک کند این است که مهد کودک‌ها را در کنار مساجد بسازیم.
  • امروز مهد کودک‌های ما زیر نظر بهزیستی است و دیوانه‌خانه‌های ما هم زیر نظر بهزیستی است. آیا این درست است؟  یعنی بچه‌های ما که در آغاز طراوت زندگی خود هستند با افراد آسیب‌دیده، هر دو توسط یک سازمان باید اداره شود؟!
  • از سوی دیگر چرا نباید مهد کودک‌های خود را در کنار مساجد قرار دهیم که پدر و مادر وقتی می‌خواهند دنبال کار خود بروند فرزندان خود را در محلی که مجاور مسجد است، قرار دهند؟ می‌دانید اگر نسل آیندۀ این جامعه در کنار فضای نورانی مساجد تربیت شوند چه آثار و برکاتی خواهد داشت؟
  • برخی از مادرها به خاطر اینکه نمی‌دانند بچۀ خود را به چه کسی بسپارند، نمی‌توانند به مسجد بروند و از نماز جماعت یا جلسات مختلفی که در مساجد برگزار می‌شود استفاده کند. اگر مهد کودک‌های ما در کنار مساجد باشند مادرها می‌توانند با خیال راحت فرزند خود را در مهد بگذارند و به مسجد بروند و آموزش‌های معنوی لازم را ببینند.

دریافت در قالب PDF در ابعاد A4

دریافت در قالب PDF در ابعاد A5

 

منتشر شده در: اینجا

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۴/۲۵
مجید شهشهانی

تنها مسیر(راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی)-5

حتی آدم‌های هوسران هم نمی‌توانند از مبارزه با نفس فرار کنند/ اگر در جایی که لازم است، مبارزه با نفس نکنیم، مجبور می‌شویم در جایی که اجری ندارد مبارزه با نفس کنیم / فراگیری «رنج»، کمک خدا برای مبارزه با نفس/مبارزه با هوای نفس مانند نخ تسبیح، تمام معارف دینی و توصیه‌ها را به هم پیوند می‌دهد/ اصلی‌ترین و تنها کار ما در طول زندگی، مبارزه با هوای نفس است +صوت

 

حجت الاسلام و المسلمین پناهیان، شبهای ماه مبارک رمضان در اولین ساعات بامداد(حدود ساعت24) در مسجد امام صادق(ع)-جنب میدان فلسطین، به مدت 30 شب و با موضوع «تنها مسیر(راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی)» سخنرانی می‌کند و پایان‌بخش برنامه شبهای این مسجد، دقایقی مداحی و سپس مناجات حجت الاسلام علیرضا پناهیان از ساعت 1تا 1:30بامداد است. در ادامه گزیده‌ای از مباحث مطرح شده در پنجمین جلسه را می‌خوانید:

 

دریافت در قالب PDF در ابعاد A4

دریافت در قالب PDF در ابعاد A5

 

دانلود (۷مگابایت)

هواپرستی مقابل خداپرستی/اصلی‌ترین و تنها کار ما در طول زندگی، مبارزه با هوای نفس است/ مبارزه با هوای نفس مانند نخ تسبیح، تمام معارف دینی و توصیه‌ها را به هم پیوند می‌دهد

  • اساساً در مقابل خداپرستی، یک پرستش کلیدی وجود دارد که هواپرستی است. لذا مبارزه با هوای نفس، نظام دین است و مانند نخ تسبیح، تمام معارف دینی و توصیه‌ها را به هم پیوند می‌دهد. اصلی‌ترین و تنها کاری که ما همیشه در طول زندگی خود داریم، مبارزه با نفس است. ولی ما غالباً به این مسأله توجه نداریم و بسیاری از انرژی‌های ما به دلیل پرداختن به موارد غیر اولویت‌دار، هرز می‌رود، در حالی که فقط باید یک موضوع را مراقبت کنیم و آن هم مبارزه با نفس است.
  • متاسفانه توجه لازم به مسألۀ جهاد با نفس در اکثر آدم‌ها نیست و تلقی درستی از این معنا وجود ندارد. در حالی که پیامبر اکرم(ص) اوج اعمال خوب را که جهاد در راه خداست و در آن قله رفیعی به نام شهادت هم وجود دارد را «جهاد اصغر» نامیدند و جنگ کردن با تمایلات درونی را جهاد اکبر نام نهادند. (عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّ النَّبِیَّ ص‏ بَعَثَ بِسَرِیَّةٍ فَلَمَّا رَجَعُوا قَالَ: مَرْحَباً بِقَوْمٍ قَضَوُا الْجِهَادَ الْأَصْغَرَ وَ بَقِیَ الْجِهَادُ الْأَکْبَرُ. قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ ص وَ مَا الْجِهَادُ الْأَکْبَرُ؟ قَالَ جِهَادُ النَّفْسِ؛ کافی/5/12)

اینکه همه انسان‌ها اعم از مؤمن و کافر در رنج آفریده شده‌اند، کمک می‌کند رنج‌ها را راحت‌تر تحمل کنیم

  • جهاد بانفس کار سختی است ولی شما که می‌خواهید با دوست‌داشتنی‌های خود مبارزه کنید، در این راه تنها نیستید. خداوند، دنیا و نظام هستی هم شما را در این مبارزه کمک می‌کنند. اینکه همۀ انسان‌ها اعم از خوب و بد، مؤمن و کافر همه در رنج آفریده شده‌اند، کمک می‌کند که شما رنج‌ها را راحت‌تر تحمل کنید.
  • خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی کَبَدٍ»(سوره بلد/4)؛ یعنی همه انسان‌ها در رنج آفریده شده‌اند. اگر کسی بی‌دینی کند، رنج خودش را کاهش نمی‌دهد و اگر کسی دینداری کند، رنج او افزایش نمی‌یابد. سختی و رنج در مسیر زندگی انسان‌ها تا لحظۀ مرگ و ملاقات خدا وجود دارد و این در هستی و خلقت انسان تعبیه شده است؛ خداوند متعال می‌فرماید: «یَا أَیُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَى رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ»(سوره انشقاق/6) یعنی ای انسان! تو پیوسته با تلاش و رنج فراوان به سوی پروردگار خود حرکت می‌کنی و سرانجام او را ملاقات خواهی کرد.

از مبارزه با نفس نمی‌توان فرار کرد/اگر در جایی که لازم است، مبارزه با نفس نکنیم، مجبور می‌شویم در جایی که اجری ندارد مبارزه با نفس کنیم

  • زجر کشیدن قطعاً برای همۀ انسان‌های خوب وجود دارد و هیچ کس نمی‌تواند از مبارزه با نفس فرار کند. حتی آدم‌های هرزه و هوسران هم نمی‌توانند از مبارزه با نفس فرار کنند و بالاخره در مواردی ناچار می‌شوند از برخی از دوست‌داشتنی‌های خود صرفنظر کنند یا با برخی از خواسته‌های دل خود مبارزه کنند.  
  • اگر شما در جایی که لازم بوده مبارزه با نفس کنید، مبارزه نکردید، قطعاً در جای دیگری مبارزه خواهید کرد. اگر شما در جایی خودتان را کنترل نکردید، قطعاً در جایی دیگری مجبور می‌شوید خودتان را کنترل کنید با این تفاوت که دیگر اجر و پاداشی نخواهد داشت. لذا بهتر است که انسان در همان جایی که دستور و تکلیف الهی وجود دارد، مبارزه با نفس کند.

یکی از کمکهای خدا به مؤمنان برای مبارزه با نفس، قرار دادن سختی برای همه(مومن و کافر) است

  • خداوند می‌فرماید: «وَلَوْلَا أَن یَکُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَن یَکْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفًا مِّن فَضَّةٍ وَ مَعَارِجَ عَلَیْهَا یَظْهَرُونَ»(سوره زخرف/33) یعنی خداوند بیان می‌کند که اگر نمی‌خواستم این‌طور باشد که همۀ مردم را به یک چشم نگاه کنم، کاری می‌کردم که سقف خانه‌های کافران از نقره ساخته شود، یعنی کاری می‌کردم که مؤمنان در دنیا سختی بکشند و کافران راحت باشند، به مؤمنان بلا می‌دادم ولی به کافران بلا و گرفتاری نمی‌رساندم. اما خدا این کار را نکرده است و همه را به یک چشم دیده است.  این تعبیر که خداوند در آیۀ فوق می‌فرماید: سقف خانه‌های کفار را از نقره یا طلا می‌ساختم، قابل تأمل است؛ یعنی ببینید اگر سقف خانه‌ای این‌طور باشد، بقیه امکانات رفاهی که در اختیار کفار است، چگونه خواهد بود؟! ولی خدا این کار را نکرده است و رنج را برای همه قرار داده است.
  • تصور کنید اگر رنج و سختی در دنیا، فقط برای مؤمنان بود و کافران زندگی دنیوی راحت و بدون سختی و رنجی داشتند، چند نفر مؤمن باقی می‌ماند؟! امام صادق(ع) در توضیح آیه قبل می‌فرماید: اگر خدا این کار را می‌کرد(سقف خانه‌های کافران را از نقره قرار می‌داد)، تمام مردم کافر می‌شدند؛ لَوْ فَعَلَ لَکَفَرَ النَّاسُ جَمِیعاً(الزهد/47) و در حدیث قدسی می‌فرماید: «اگر بنده مومن من محزون و دل شکسته نمى‏شد، دستارى از طلا به سر کافر مى‏بستم؛ لَوْ لَا أَنْ یَجِدَ عَبْدِیَ الْمُؤْمِنُ فِی نَفْسِهِ لَعَصَّبْتُ الْکَافِرَ بِعِصَابَةٍ مِنْ ذَهَبٍ.»(علل الشرایع/2/604) پس خدا به ما لطف کرده و رنج را برای همه قرار داده است. اینکه رنج برای همه است، کمکی است که راحت‌تر رنج‌های دنیا را تحمل کنیم.
  • یکی از سختی‌های اهل جهنم این است که می‌بینند هم در این دنیا سختی کشیده‌اند و هم در آن دنیا در رنج و عذاب هستند و تحمل این واقعیت برایشان خیلی سخت است.

همراهی نظام هستی، کمک دیگر خدا به مومن برای پذیرش رنج‌های دنیا / توجه به سختی‌های زندگی دنیا، کمکی برای پذیرش رنج‌ها

  • همراهی نظام هستی، کمک دیگری است که برای پذیرش رنج‌های دنیا به مؤمن می‌رسد. نظام خلقت و طبیعت به گونه‌ای است که پذیرش رنج و تحمل آن را ساده می‌کند. حضرت علی(ع) در نامه 31 نهج‌البلاغه که نامه‌ای خطاب به فرزندشان امام حسن مجتبی(ع) است، به حقایقی از دنیا اشاره می‌کنند که فهم دقیق و درست آن‌ها، کمک بسیار عالی و خوبی برای پذیرش رنج‌های دنیا است. این نامه سندی بالادستی محسوب می‌شود که یک دوره معارف دین است.
  • حضرت در این نامه می‌فرماید: «مِنَ الْوَالِدِ الْفَانِ الْمُقِرِّ لِلزَّمَانِ الْمُدْبِرِ الْعُمُرِ الْمُسْتَسْلِمِ [لِلدَّهْرِ الذَّامِ‏] لِلدُّنْیَا السَّاکِنِ مَسَاکِنَ الْمَوْتَى وَ الظَّاعِنِ عَنْهَا غَداً إِلَى الْمَوْلُودِ الْمُؤَمِّلِ مَا لَا یُدْرِکُ السَّالِکِ سَبِیلَ مَنْ قَدْ هَلَکَ غَرَضِ الْأَسْقَامِ وَ رَهِینَةِ الْأَیَّامِ ...»(نهج البلاغه/نامه31) یعنی از پدرى فانى و اعتراف‌کننده به گذشت زمان، کسی که زندگى را پشت سر گذاشته و در سپرى شدن دنیا چاره‏اى نداشته و از پدری که فردا کوچ خواهد کرد به فرزندى که آرزومند چیزى است که به دست نمى‏آید، در دنیا هدف بیمارى‏ها قرار دارد و در تیررس مصائب و گرفتاری‌های دنیاست...
  • کسی که این ویژگی‌ها و صفات را در انسان و دنیا می‌بیند و به این سختی‌های زندگی دنیا توجه می‌کند خود به خود کمکی از بیرون برای پذیرش رنج‌ها دریافت کرده است.

پذیرش رنج‌های دنیا، به معنای عدم برنامه‌ریزی نیست

  • پذیرش رنج‌ها به معنای عدم تلاش و عدم برنامه‌ریزی برای حل مشکلات و برطرف کردن رنج‌ها نیست. برای برطرف کردن رنج، باید تلاش و برنامه‌ریزی کرد ولی اگر این برنامه‌ریزی را خدا به هم ریخت و به نتیجه نرسیدی، باز هم باید لبخند بزنی و راضی باشی.
  • حتی برای رسیدن به علاقه‌ها هم باید برنامه‌ریزی کرد؛ خداوند می‌فرماید: «بهرۀ خودت از دنیا را فرامش نکن؛ وَلَا تَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا»(سوره قصص/77) ولی اگر خدا حالت را گرفت و برنامه‌هایت را به هم زد، باز هم باید خوشحال و راضی باشی. از برخی رنج‌ها باید فرار کرد و بعضی از رنج‌ها را باید انتخاب کرد ولی در این میان اگر خدا برنامه‌ات را به هم زد، باز هم لبخند بزن. برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری لازم است ولی اگر خدا آنها را به هم زد، باید رضایت داشت. حضرت علی(ع) می‌فرماید: «من خدا را آنجایی شناختم که تصمیم‌هایم را خراب می‌کرد؛عَرَفْتُ اللهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ؛ نهج البلاغه/حکمت247)

یکی از علائم خودخواهی و هواپرستی این است که اگر زندگی سخت شد، از روی لج بازی، زندگی را سخت‌تر کنی

  • یکی از علائم خودخواهی و هواپرستی این است که اگر زندگی سخت شد، از روی لج‌بازی، زندگی را سخت‌تر کنی. مثلاً کسی که خودکشی می‌کند، رنج و ناراحتی را نپذیرفته است و چون زندگی‌اش سخت شده، از روی لج‌بازی آن را به شدت بر خودش سخت‌تر می‌کند.
  • اگر یک بخشی از تابلویی که کشیده‌اید، خراب شود؛ نباید کل آن را بشکنید و خراب کنید؛ چون فقط یک قسمت آن خراب شده بود، نه همۀ آن، ولی شما با این کار تمام آن را نابود کرده‌اید. این کار، یکی از علائم خودپرستی و هواپرستی و لج‌بازی با خدا است که انسان کل زندگی را خراب کند. باید قواعد بازی دنیا را پذیرفت.
  • در راه خدا باید رنج‌ها را پذیرفت و از دوست‌داشتنی‌ها چشم‌پوشی کرد. اگر انسان از دوست داشتنی‌هایش به خاطر خدا بگذرد، کم‌کم نوبت خودش می‌رسد و باید از خودش هم بگذرد. و در زمان قربانی کردن«خود» بود که حوادث عاشورا رقم خورد...

دریافت در قالب PDF در ابعاد A4

دریافت در قالب PDF در ابعاد A5

 

مطالب مرتبط:

 

 

منتشر شده در: اینجا و اینجا

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۴/۲۵
مجید شهشهانی

نقش عبادت در سبک زندگی-4

کسانی برای عادات، سبک لباس، غذا خوردن، سخن گفتن و روابط ما برنامه‌ریزی می‌کنند / از بین بردن عادت‌های بد، بافضیلت‌ترین عبادت است/ گرسنگی، روح انسان را در مبارزه با عادت‌ها قوی می‌کند/ کنار گذاشتن وعدۀ نهار؛ یکی از عادت‌های خوب رمضان/ خاطرۀ علاقۀ امام(ره) به قورمه سبزی+صوت

حجت الاسلام و المسلمین پناهیان، در دهۀ اول ماه مبارک رمضان، بعد از نماز ظهر و عصر در مسجد امام حسین(ع)-ضلع شمالی میدان امام حسین(ع)- که به امامت حجت الاسلام ابوترابی اقامه می‌شود، به مدت ده روز و با موضوع «نقش عبادت در سبک زندگی» سخنرانی می‌کند. در ادامه گزیده‌ای از مباحث مطرح شده در چهارمین جلسه را می‌خوانید:

دریافت در قالب PDF در ابعاد A4

دریافت در قالب PDF در ابعاد A5

اینکه می‌گویند «من نمی‌خواهم فلان کار خوب برایم عادی بشود» صحیح نیست/اتفاقاً کار خوب باید برای ما عادت بشود

  • این‌طور نیست که عادت اساساً چیز بدی باشد لذا اینکه بعضی‌ها می‌گویند «من نمی‌خواهم فلان کار خوب برایم عادی بشود یا برایم عادت بشود» سخن درستی نیست. اتفاقاً طبق روایات، کار خوب باید برای ما عادت بشود و انسان باید خودش را به خوبی‌ها عادت بدهد. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «خودتان را به کارهای خوب عادت بدهید؛ عَوِّدُوا أَنْفُسَکُمْ‏ الْخَیْرَ»(الخرائج و الجرائح/ج2/ص596)
  • البته واضح است که باید از عادت‌های بد پرهیز کنیم، ضمن اینکه عادت‌ کردن به خوبی‌ها نیز می‌تواند آسیب‌هایی داشته باشد، که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهیم کرد.

کسانی دارند برای عادت‌های ما، سبک لباس، غذا خوردن، سخن گفتن و روابط ما برنامه‌ریزی می‌کنند

  • اگر ما برای عادت‌های خودمان برنامه‌ریزی نکنیم، یک کسانی پشت پرده نشسته‌اند و برای عادت‌های ما برنامه‌ریزی می‌کنند. از ابلیس رجیم گرفته است تا صهیونیست‌ها و شیطانک‌های فرهنگی‌ای که در عالَم هستند و دارند برای عادت‌های رفتاری ما و سبک زندگی ما برنامه‌ریزی می‌کنند.
  • در خیلی از فیلم‌ها می‌خواهند ما را به رفتارهای پوچ، غلط و بدی عادت بدهند که دونِ شأن مردم ماست، و به شیوه‌های مختلف سعی می‌کنند برای عادت‌های ما برنامه‌ریزی می‌کنند. دارند به صورت جدی برنامه‌ریزی می‌کنند که ما به پوشیدن چه نوع لباس‌هایی عادت کنیم، به خوردن چه غذاهایی عادت کنیم، چه نوع روابطی داشته باشیم و به چه طرزی از سخن گفتن عادت کنیم.
  • ما اگر خودمان برای عادت رفتاری خودمان که یکی از وجوه سبک زندگی است، برنامه‌ریزی نکنیم کسانی هستند که این کار را برای ما انجام دهند و اگر آنها را هم در نظر نگیریم، و صهیونیست‌هایی که دارند برای سبک زندگی مردم دنیا برنامه‌ریزی می‌کنند را هم در نظر نگیریم، بالاخره نفس ما، ما را به یک‌سری از بدی‌ها عادت می‌دهد.

دائماً باید در حال مبارزه با شکل‌گرفتن عادت‌های بد در وجود خود باشیم

  • ما دائماً باید در حال مبارزه با شکل‌گرفتن عادت‌های بد در وجود خود باشیم. چون خود به خود یک عادت‌هایی در ما شکل می‌گیرد که بعداً دیگر حریف آنها نخواهیم بود و اسیر و گرفتار آنها می‌شویم. اگر انسان خودش را رها کند، عادت در وجودش خود به خود شکل می‌گیرد. اگر مراقبت نکنیم بعد از مدتی می‌بینیم که تعداد زیادی از عادت‌های بد و غلط وجود ما را فراگرفته و دارد شخصیت ما را شکل می‌دهد.
  • خیلی‌ها هستند که اصلاً نمی‌توانند جلوی خمیازۀ خود را بگیرند چون عادت کرده‌اند و دیگر نمی‌توانند خودشان را کنترل کنند. ولی می‌گویند هیچ وقت دیده نشد که حضرت امام(ره) جلوی کسی خمیازه بکشد، یعنی ایشان حتی خمیازه کشیدن خودشان را هم کنترل کرده بود.

عادت بد مانع توبه درست می‌شود، چون دوباره به ان بدی برمی‌گردد/ترک عادت شبیه معجزه است

  • گاهی اوقات به خاطر ضرر اخروی بدی‌ها و گاهی به دلیل ترس از آبروریزی، از بدی‌ها فاصله می‌گیریم که هر دوی اینها خوب است، ولی گاهی اوقات از بدی‌ها جلوگیری می‌کنیم تا مبادا به آن بدی‌ها عادت کنیم. چون وقتی کسی به یک بدی‌ عادت کرد، توبه‌اش نمی‌تواند توبۀ درستی داشته باشد و اگر توبه کند دوباره به گناه باز می‌گردد، چون به آن عادت کرده است.
  • زندگی ما سرشار از عادت‌های مختلف است و خیلی باید مراقب باشیم که عادت‌های بد پیدا نکنیم چون ترک عادت بسیار سخت و تقریباً مثل معجزه است (رَدُّ الْمُعْتَادِ عَنْ‏ عَادَتِهِ‏ کَالْمُعْجِزِ؛ تحف العقول/ص489) در ضرب‌المثل فارسی نیز می‌گوییم: «ترک عادت موجب مرض است» یعنی آدم وقتی می‌خواهد عادت خود را ترک کند بیمار می‌شود.

برخی از عادت‌های فراگیر

  • یکی از عادت‌هایی بدی که خیلی از ما دچارش هستیم این است که عادت کرده‌ایم این‌قدر غذا بخوریم تا سیر شویم. یا عادت کرده‌ایم هر سخنی را بشنویم، یعنی گوش خودمان را رها کرده‌ایم. یا بعضی‌ها عادت کرده‌اند هر فیلم و سریالی را ببینند. در حالی که انسان باید ببیند این فیلم مناسب است و به دردش می‌خورد یا نه، آیا دیدنش لازم است، آیا کار واجب‌تری ندارد، آیا وقت سرگرمی اوست و بسیاری از این ملاحظه‌ها را باید در نظر بگیریم.

از بین بردن عادت‌های بد، بافضیلت‌ترین عبادت است/ باید برای از بین بردن عادت‌های بد، برنامه‌داشته باشیم

  • امیرالمؤمنین(ع) دربارۀ اهمیت مبارزه با عادت‌های بد می‌فرماید: «بافضیلت‌ترین عبادت این است که بر عادت‌های بد خود غلبه کنید؛ أَفْضَلُ‏ الْعِبَادَةِ غَلَبَةُ الْعَادَةِ»(غررالحکم/ص187/حدیث45) یعنی باید تلاش کنیم عادت‌های غلط خودمان را بشکنیم. پس همان شکستن عادت که فرمودند مثل معجزه است (و خیلی سخت است)، افضل عبادت‌هاست.
  • باید برای از بین بردن عادت‌های بد خودمان برنامه‌داشته باشیم. باید ببینیم چه عادت‌های بدی داریم و بعد سعی کنیم با این عادت‌های بد مبارزه کنیم و آنها را تغییر دهیم. مثلاً خانم‌ها و آقایان از همسران خود کمک بگیرند تا عادت‌های بد خود را ترک کنند. و فرزندان هم از پدر و مادر خود برای کنار گذاشتن‌ عادت‌های بد خود کمک بگیرند.
  • امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «با سوءِ عادت خودت مخالفت کن، نفست تزکیه می‌شود؛ خَالِفْ سُوءَ عَادَتِکَ‏ تَزْکُ نَفْسُک‏» (غررالحکم/ص338/حدیث44) و می‌دانید که تزکیۀ نفس از اهداف بلند رسالت انبیاء الهی است. و اگر کسی با عادت‌های بد خودش مخالفت نکند و تهذیب نفس نکند، عادت‌های بدش او را مفتضح می‌کنند و آبرویش را می‌برند. (مَنْ لَمْ یُهَذِّبْ نَفْسَهُ فَضَحَهُ‏ سُوءُ الْعَادَة؛ غررالحکم/ص666/حدیث1517)

گرسنگی کشیدن کمک بسیار خوبی برای غلبه بر عادت و مهار نفس است/در ماه رمضان راحت‌تر می‌توانیم عادات‌ و اخلاق بد خود را عوض کنیم

  • حالا می‌خواهیم ببینیم که نقش عبادت (و به خصوص روزه) در عادت‌ها و سبک زندگی ما چیست؟ امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: گرسنگی کشیدن کمک بسیار خوبی است برای اینکه شما بر عادت‌های خودتان غلبه پیدا کنید و بتوانید نفس خودتان را مهار کنید (نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَى أَسْرِ النَّفْسِ وَ کَسْرِ عَادَتِهَا التَّجَوُّع‏؛ عیون الحکم/ص494)
  • روزه یک قدرتی به انسان می‌دهد که می‌تواند عادت‌های خود را عوض کند. لذا در ماه مبارک رمضان راحت‌تر می‌توانیم عادت‌ها و اخلاق بد خود را عوض کنیم.
  • گرسنگی ماه رمضان (و ضعف ناشی از گرسنگی) به انسان کمک می‌کند که عادت‌های خود (مانند عادت‌های گفتاری و رفتاری خود) را تغییر دهد. علاوه بر گرسنگی، ویژگی‌های دیگر ماه رمضان نیز در این زمینه به ما کمک می‌کند، مثلاً اینکه غذا خوردن ما را در اول شب (بعد از غروب آفتاب) قرار می‌دهد، خیلی مطلوب است، چون غذا خوردن در آخر شب بسیار مضرّ است. چه خوب است که بعد از ماه مبارک نیز این عادت (خوردن شام در اول شب) را حفظ کنیم.

کنار گذاشتن وعدۀ نهار؛ یکی از عادت‌های خوبی است که ماه رمضان به ما می‌دهد/طبق روایات، دو وعده غذای صبح و شب برای بدن کافی است

  • یک عادت خوب دیگری که ماه رمضان به ما می‌دهد این است که نمی‌گذارد ظهرها غذا بخوریم، چه خوب است این عادت را بعد از ماه مبارک نیز ادامه دهیم و نهار را حذف کنیم و به جای آن، ظهرها مثلاً مقداری میوه بخوریم. چون در روایات توصیه شده است فقط دو وعده (صبحانه و شام) غذا بخورید (شَکَوْتُ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع مَا أَلْقَى مِنَ الْأَوْجَاعِ وَ التُّخَمِ فَقَالَ لِی تَغَدَّ وَ تَعَشَّ وَ لَا تَأْکُلْ بَیْنَهُمَا شَیْئاً فَإِنَّ فِیهِ فَسَادَ الْبَدَنِ أَ مَا سَمِعْتَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ- لَهُمْ‏ رِزْقُهُمْ‏ فِیها بُکْرَةً وَ عَشِیًّا؛ کافی/ج6/ص288  همچنین: توضیح المسائل امام خمینی(ره)- مسأله 2636 : «...پانزدهم: در اول روز و اول شب غذا بخورد و در بین روز و در بین شب غذا نخورد.») متاسفانه ما عادت کرده‌ایم سه وعده غذا بخوریم و به نهار خوردن عادت کرده‌ایم و فکر می‌کنیم بدن ما به آن نیاز دارد.
  • یکی دیگر از عادت‌های خوبی که ماه رمضان به ما هدیه می‌دهد، بیدار شدن سحر است. البته ممکن است در ماه رمضان بیشتر به خاطر خوردن سحری بیدار شویم ولی چه خوب است که این بیدار شدن سحر را هم بعد از ماه رمضان ادامه دهیم که آثار و برکات زیادی برای ما خواهد داشت.

آدم پُرخور در تغییر عادت‌های رفتاری خودش، آدم ضعیفی است/نفس گرسنگی روح انسان را در مبارزه با عادت‌ها قوی می‌کند 

  • ماه مبارک رمضان با تغییر در برنامۀ روزانۀ ما مستقیماً برخی از عادت‌های غلط ما را اصلاح می‌کند، اما علاوه بر این آثار، نفسِ گرسنگی (چه گرسنگی روزه و چه گرسنگی غیر آن) روح انسان را قوی می‌کند و انسان می‌تواند عادت‌های خود را بشکند. آدم پُرخور در تغییر عادت‌های رفتاری خودش، آدم ضعیفی است.
  • گرسنگی قدرت روحی انسان را افزایش می‌دهد و کمک می‌کند انسان بتواند عادت‌های خودش را تغییر دهد. یک مدتی کم غذا بخورید و آثارش را در وجود خود ببینید. در اسلام دو تا سفارش فوق‌العاده پیشرفته در زمینۀ کم‌غذایی داریم که می‌فرماید: تا وقتی گرسنه نشده‌اید غذا نخورید و تا سیر نشده‌اید دست از غذا بکشید. (امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: لَا تَجْلِسْ عَلَى الطَّعَامِ إِلَّا وَ أَنْتَ جَائِعٌ وَ لَا تَقُمْ عَنِ الطَّعَامِ إِلَّا وَ أَنْتَ تَشْتَهِیهِ ؛ وسائل الشیعه/ج24/ص245)

بعضی‌ها آن‌قدر به سیر بودن، عادت کرده‌اند که موقع گرسنگی عصبانی می‌شوند!

  •  کسی که حاضر نیست گرسنگی بکشد نمی‌تواند عادت‌های اخلاقی، رفتاری و گفتاری خودش را هم تغییر دهد. متأسفانه بعضی‌ها آن‌قدر به سیر بودن شکم، عادت کرده‌اند که موقع گرسنگی، عصبانی می‌شوند! گویا اصلاً در عُمر خودشان بنا نداشته‌اند گرسنگی بکشند و آن را تحمل کنند. در حالی که انسان باید از گرسنگی استقبال کند و از خدا ممنون باشد که در ضیافت ماه رمضان به او گرسنگی می‌دهد.

گرسنگی بسیاری از سموم بدن را دفع می‌کند

  • جدای از آثار و برکاتی که گرسنگی بر روح انسان دارد، بر جسم انسان نیز بسیار مفید است و خصوصاً در روزهای تابستان که طولانی‌تر است بسیاری از سموم بدن را دفع می‌کند و بدن انسان از خیلی از ضایعات پاک‌سازی می‌شود. برخی از اطبا می‌گویند این بوی بد دهان روزه‌دار علامت دفع بسیاری از سموم بدن است. رسول گرامی اسلام می‌فرماید: «روزه بگیرید تا سالم بمانید؛ صُومُوا تَصِحُّوا»(دعوات راوندی/ص76) پزشکان همواره و به‌ویژه در سالهای اخیر در زمینۀ فواید گرسنگی برای «جسم» انسان مطالب فراوانی گفته‌اند.

کاملاً تحقیق کند تا مطمئن شوید که آیا واقعاً روزه برای بیماری شما ضرر دارد یا نه/ چه بسا روزه موجب برطرف شدن بسیاری از بیماری‌ها شود

  • هر کسی بیماری‌ای دارد و دکتر به او گفته است روزه نگیرد، خوب است کاملاً تحقیق کند تا مطمئن شود که آیا واقعاً روزه برایش ضرر دارد یا نه. چون در بسیاری از موارد گرسنگی و روزه گرفتن نه تنها برای بیمار، ضرر ندارد بلکه مفید است و چه بسا روزه موجب برطرف شدن بسیاری از بیماری‌ها شود. امام رضا(ع) می‌فرماید: «کم‌خوری و پرهیز، راس هر دوا و دارو است؛ الْحِمْیَةُ رَأْسُ کُلِّ دَوَاء»(فقه الرضا340) لذا اگر اطباء به شما گفتند به خاطر بیماری‌تان روزه نگیرید، یک‌ مقدار بیشتر بررسی کنید، شاید پزشک دیگری به شما بگوید روزه برای شما ضرر ندارد بلکه بهتر است روزه بگیرید.
  • حتی برخی از اطباء می‌گویند که مشکل کلیه به خاطر کم خوردن آب یا تشنگی نیست بلکه دلایل دیگری دارد. البته اگر پزشکی به شما گفت روزه نگیرید و فهمیدید که سخن او درست است شرعاً نباید روزه بگیرید و این دستور اسلام است. انشاء الله خدا به همۀ ما سلامتی بدهد و اگر کسی بیماری یا ناراحتی جسمی دارد بتواند با روزه گرفتن این بیماری خود را برطرف کند.

کسی که در گرسنگی ناشی از روزه، نتوانسته عادت‌های بد خود را ترک کند آیا با شکم سیر می‌تواند عادت‌های خود را ترک کند؟

  • همان‌طوری که گرسنگی روزه کمک می‌کند انسان از نظر جسمی سالم و قوی بشود، به انسان کمک می‌کند از نظر روحی نیز قوی ‌بشود و در مقام تغییر عادت‌های رفتاری خودش قدرت پیدا کند.
  • کسی که در ماه مبارک رمضان، سی روز تمام روزه گرفته است (آن هم در تابستان) و بعد در این فرصت استثنایی نتواند اخلاق خود را عوض کند آیا در غیر ماه مبارک می‌تواند خود را تغییر دهد؟ کسی که در گرسنگی ناشی از روزه، نتوانسته است عادت‌های بد خود را ترک کند آیا با شکم سیر می‌تواند عادت‌های خود را ترک کند؟

برای ترک کردن عادت‌های بد مبارزه و مجاهده لازم است

  • اساساً باید برای خودمان برنامه‌ریزی کنیم که عادت‌های خود را تغییر دهیم. یکی از عادت‌های بد این است که انسان عادت کند کارهای خودش را تکمیل نکند و کامل انجام ندهد. مثلاً دانش آموزان و دانشجویان خوب است عادت کنند که درس‌ها و نوشته‌ها و تکالیف درسی خود را کامل انجام دهند و از همان ابتدا سعی کنند این عادت بد (ناقص رها کردن کارها) در آنها ایجاد نشود.
  • برای ترک کردن عادت‌های بد لازم است انسان سختی بکشد و مبارزه کند. امام صادق(ع) می‌فرماید: «به وسیلۀ مبارزه، درگیری و مجاهدت است که انسان می‌تواند بر عادت‌های بد خودش غلبه کند؛ بِالْمُجَاهَدَةِ یُغْلَبُ سُوءُ الْعَادَة» (مجموعه ورام/ج2/ص119)

آیت الله بروجردی(ره): اگر این‌بار عصبانی شدم نذر می‌کنم سه روز روزه بگیرم

  • یکی از رفتارهایی که اولیاء خدا دارند این است که وقتی می‌خواهند عادتی را ترک بدهند با برخی از تنبیه‌هایی که برای خودشان قرار می‌دهند آن عادت را ترک می‌کنند. مثلاً حضرت آیت الله العظمی بروجردی(ره) گاهی اوقات وقتی شاگردان ایشان سؤال‌های بی‌ربط می‌پرسیدند عصبانی می‌شد. برای ترک این عادت، نذر می‌کند که «اگر این‌بار عصبانی شدم سه روز روزه بگیرم» و این کار را هم انجام می‌دهد.

ترک شهوت را زیباترین عادت خود قرار دهیم

  • امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «ترک شهوات بافضیلت‌ترین عبادت و زیباترین عادت است؛ تَرْکُ الشَّهَوَاتِ أَفْضَلُ عِبَادَةٍ وَ أَجْمَلُ عَادَةٍ»(غررالحکم/ص320/حدیث65). چه خوب است ترک شهوت را زیباترین عادت خود قرار دهیم، یعنی عادت کنیم به اینکه شهوات و آنچه خوش‌مان می‌آید را ترک کنیم. نه اینکه برعکس، عادت کنیم به دنبال دوست‌داشتنی‌ها و جذابیت‌ها برویم.

حضرت امام(ره): اتفاقاً چون قورمه‌سبزی دوست دارم، نمی‌خورم!

  • هستند کسانی که مثلاً از موسیقی سنتی خوششان می‌آید و البته موسیقی حلال نیز هست ولی چون خوششان می‌آید گوش نمی‌دهند و این خیلی زیباست. در خاطر حضرت امام(ره) نقل شده است که ایشان قرمه‌سبزی خیلی دوست داشتند. یک‌بار برایشان قرمه‌سبزی آوردند، سرِ سفره نان و ماست هم بود. ایشان قرمه‌سبزی نخوردند و مشغول شدند به خوردن نان و ماست. گفتند شما که قرمه‌سبزی دوست دارید چرا نمی‌خورید؟ گفتند اتفاقاً چون دوست دارم نمی‌خورم! (فرزند حضرت آیت الله بهجت(ره) می‌گوید: پدرم با حضرت امام(ره) خیلی دوست بودند. یکبار از پدرم خواستم مطلبی از ایشان بگویند. پدرم فرمود: یک دفعه منزل ایشان مهمان بودیم و خورشت قورمه سبزی آورده بود و خودش نخورد. من پرسیدم برای چه نمی‌خوری؟ گفت: خیلی دوست دارم، می‌خواهم نخورم. چون خیلی این غذا را دوست دارم، می‌خواهم نخورم.(مصاحبه حجت الاسلام علی بهجت با خبرگزاری فارس در چهارمین سالگرد رحلت) )

کسی که ترک شهوات را عادت خود قرار دهد، خدا زندگی‌ او را شیرین‌تر قرار می‌دهد

  • اگر انسان ترک شهوات را عادت خود قرار دهد خود به خود از شیرینی‌ها و جذابیت‌ها فرار می‌کند، اتفاقاً این آدم زندگی‌اش شیرین‌تر می‌شود. چون خداوند مقدر فرموده است زندگی این انسان را شیرین‌تر کند منتها خداوند از راه خودش زندگی او را شیرین می‌کند. مثلاً یک وقت می‌بینید که از باب مناجات خودش زندگی او را شیرین می‌کند. همان‌گونه که در سحرهای ماه مبارک رمضان می‌خوانیم: «مَوْلَایَ‏ بِذِکْرِکَ‏ عَاشَ‏ قَلْبِی»(مصباح المتهجد/ج2/ص592)

دریافت در قالب PDF در ابعاد A4

دریافت در قالب PDF در ابعاد A5

 

منتشر شده در: اینجا

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۴/۲۴
مجید شهشهانی

تنها مسیر(راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی)-4

مبارزه با هوای نفس، محور اصلی همۀ دستورات دین/ باید فرزندان خود را طوری تربیت کنیم که پذیرای دردها و رنج‌ها باشند/ انتخاب نوع رنج؛ تنها راه پیش پای انسان/رنج خوب عامل شکوفایی +صوت

حجت الاسلام و المسلمین پناهیان، شبهای ماه مبارک رمضان در اولین ساعات بامداد(حدود ساعت24) در مسجد امام صادق(ع)-جنب میدان فلسطین، به مدت 30 شب و با موضوع «تنها مسیر(راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی)» سخنرانی می‌کند و پایان‌بخش برنامه شبهای این مسجد، دقایقی مداحی و سپس مناجات حجت الاسلام علیرضا پناهیان از ساعت 1تا 1:30بامداد است. در ادامه گزیده‌ای از مباحث مطرح شده در چهارمین جلسه را می‌خوانید:

دریافت در قالب PDF در ابعاد A4

دریافت در قالب PDF در ابعاد A5

 

دانلود (7.5 مگابایت)

 

عموماً نگاه مردم به «خوب بودن، هدف خلقت و مسیر بندگی» نگاه درستی نیست

  • موضوعاتی که معمولاً در جلسات و محافل معنوی مورد توجه و اهتمام قرار می‌گیرند؛ یا جزء موضوعاتی هستند که مورد غفلت هستند و نیاز به تذکر، یادآوری و موعظه دارند و یا موضوعاتی هستند که مخاطبین قبلاً از آن موضوعات آگاهی نداشته‌اند که در این صورت این جلسات، نوعی اطلاع‌رسانی محسوب می‌شود. البته این صورت دوم بسیار کم پیش می‌آید.
  • موضوع مورد توجه این جلسه، نه از جنس موعظه و تذکر است و نه اطلاع‌رسانی محسوب می‌شود بلکه از جنس تغییر نگرش و اصلاح فضای ذهنی است. تغییر نگرش و اصلاح فضای ذهنی، البته کار ساده‌ای نیست و غیر از اطلاع‌رسانی و موعظه است. یکی از آسیب‌هایی که جامعۀ خوب و در حال رشد ما امروزه با آن مواجه است، این است که نگاه اکثر مردم به زندگی و فلسفه زندگی درست نیست. نگاهشان به خوب بودن و هدفِ متعالی حیات انسان، درست نیست. نگاه عمومی نسبت به مسأله تربیت، مسیر عبودیت و سیر و سلوک الی‌الله، نگاه درستی نیست. لااقل می‌توان گفت بسیاری از نگاه‌ها در این موارد، دقیق نیستند.

بسیاری از اطلاعات پراکندۀ ما از معارف دین، درست است ولی در ترکیب نهایی، برداشت درستی از آن‌ها نداریم

  • وقتی شما در تاریکی مطلق به اجزاء مختلف بدن یک فیل دست می‌کشید، طبیعتاً با یک نگاه جزء‌نگرانه حدس‌هایی در مورد آنچه لمس کرده‌اید، می‌زنید. وقتی به شکم فیل دست می‌زنید، آن را سقفی محکم می‌پندارید. وقتی پاهای آن را لمس می‌کنید، فکر می‌کنید به ستون‌هایی محکم دست زده‌اید. وقتی به پشت فیل دست می‌زنید، تصور می‌کنید دیواری بلند است. اگر فضا روشن شود و شما هم از کمی دورتر فیل را ببینید، نگاه شما تغییر خواهد کرد و نگاهی درست از تمام فیل پیدا می‌کنید؛ نگاهی که دیگر جزئی نیست و در تاریکی هم نبوده است.
  • بسیاری از اطلاعات پراکنده ما از معارف دینی، صحیح است، ولی در ترکیب نهایی برداشت درستی از آن‌ها نداریم. مثلاً نمی‌دانیم ارتباط میان این‌همه آیات و روایات، با یکدیگر چگونه است؟ از کجا و از کدام دستور باید شروع کرد؟ آیا می‌توان عموم معارف دینی را در یک نخ اصلی مانند تسبیح قرار داد و سرنوشت همه را تعیین کرد؟ چگونه می‌توان نگاه درستی به مجموعه معارف دینی و پیوند بین آن‌ها، پیدا کرد؟ مهمترین فایده چنین تغییر نگاهی این است که تکلیف خودمان را تشخیص می‌دهیم.

ما در زندگی یک تکلیف بیشتر نداریم و فقط باید مراقب یک چیز باشیم نه صدها چیز

  • کسی که نگاه درستی به مجموعه معارف دینی پیدا می‌کند، تکلیف خودش را تشخیص می‌دهد و می‌فهمد که ما در زندگی یک تکلیف بیشتر نداریم و فقط باید یک چیز را مراقبت کنیم، نه اینکه مراقب صدها بدی و صدها خوبی باشیم. باید دید آن یک تکلیفی که در همه دستورات خوب هست، کدام است؟
  • خداوند در قرآن کریم یکی از کارهای پیامبر(ص) را آموزش حکمت به بندگان خدا ذکر کرده و می‌فرماید: «وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ»(سوره آل عمران/164). در مورد کتاب و حکمت شاید بت کتاب(قرآن) از بیرون می‌آید و از طریق وحی می‌رسد، ولی حکمت یک جوشش درونی است. اگر کسی حکیم شود، درک درستی از کل دین پیدا کرده است و چنانچه روایتی را هم نشنیده باشد؛ وقتی آن روایت را می‌شنود، تصدیق و تأییدش می‌کند که باید همین‌طور باشد که روایت می‌گوید و من هم چنین نگاهی داشته‌ام. حکیم کل این حقیقت را شهود کرده است. اگر کسی دین را این‌گونه دیده باشد، می‌تواند تصویر درستی از دین پیدا کند و آن را به دیگران هم منتقل کند.

مبارزه با هوای نفس، محور اصلی همۀ تکالیف و دستورات دین است/دین، برنامه مبارزه با هوای نفس است

  • انسان طوری آفریده شده است که می‌تواند خودش را تغییر و تکامل دهد و ارزش افزوده تولید کند. بهتر شدن و ایجاد ارزش افزوده به این نیست که یک آگاهی جدید پیدا کنیم، یا عمل بیشتری انجام دهیم. خوب شدن یا بهتر شدن به این است که به چیزهایی علاقه داشته باشیم و در نبرد بین این علاقه‌ها، از یک علاقه سطحی بگذریم و به علاقه‌ای عمیق‌تر برسیم. خوبی را در جریان یک تغییر باید به دست آورد.
  • انسان به این دنیا آمده است تا چیزهایی را دوست باشد ولی به برخی از آن‌ها دست نزند و برخی از چیزهایی را که دوست دارد، نداشته باشد. در این مسیر، «علم» خدمتگذار این مبارزه است و «عمل» انسان هم وقتی ارزش دارد که در نتیجه این مبارزه باشد و دین هم برنامه مبارزه با هوای نفس است؛ یعنی برنامه مبارزه با برخی از علاقه‌هاست. مبارزه با هوای نفس، محور اصلی تعریف هویت انسان و فلسفه خلقت انسان است و سایر نگاه‌ها به فلسفه حیات و زندگی انسان را باید اصلاح کرد. در واقع مبارزه با هوای نفس محور همۀ تکالیف و دستورات دین است.

باید فرزندان خود را طوری تربیت کنیم که پذیرای دردها و رنج‌ها باشند/ هر چهل روز، یک رنج و بلایی به مؤمن می‌رسد

  • خداوند صراحتاً می‌فرماید: «ما انسان را در رنج و سختی آفریده‌ایم؛ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی کَبَدٍ»(سوره بلد/4) معنای رنج چیست؟ رنج یعنی اتفاقی که مطابق دوست داشتنی‌های انسان نیست. لذا این آیه می‌خواهد به ما بگوید در این دنیا اتفاق‌هایی می‌افتد که مطابق میل شما نیست. این نگاه در تربیت فرزند هم نقش دارد.
  • اگر کسی چنین نگاهی به حیات داشته باشد وقتی فرزندش را تربیت می‌کند، در واقع او را پذیرای رنج می‌کند و برای مرد شدن در عرصۀ دردها و رنج‌ها آماده‌اش می‌کند. در احادیث هم ذکر شده است که هر چهل روز یک‌بار بلایی به مؤمن می‌رسد. امام صادق(ع) می‌فرماید: چهل شب بر مؤمن نمى‏گذرد، جز آنکه برایش مشکلى پیش می‌آید که او را محزون می‌کند و متذکرش می‌سازد. (الْمُؤْمِنُ لَا یَمْضِی عَلَیْهِ أَرْبَعُونَ لَیْلَةً إِلَّا عَرَضَ لَهُ أَمْرٌ یَحْزُنُهُ وَ یَذَّکَّرُ بِه‏؛ کافی/2/254)
  • حضرت در جای دیگری می‌فرماید: هیچ مؤمنی نیست مگر اینکه هر چهل روز که می‌گذرد، بلائی به او می‌رسد که این بلا یا به مال، یا به فرزندش یا به خودش می‌رسد و خدا در ازای تحمل آن بلا، به او اجر می‌دهد، و یا  اینکه (اگر بلایی به او نرسد) غم و غصه‏اى که نمى‏داند از کجاست‏ نصیبش می‌شود. (مَا مِنْ‏ مُؤْمِنٍ‏ إِلَّا وَ هُوَ یُذْکَرُ فِی کُلِّ أَرْبَعِینَ یوم یَوْماً یُصِیبُهُ بِبَلَاءٍ إِمَّا فِی مَالِهِ أَوْ فِی وَلَدِهِ أَوْ فِی نَفْسِهِ فَیُؤْجَرُ عَلَیْهِ أَوْ هَمٍّ لَا یَدْرِی مِنْ أَیْنَ هُوَ؛ جامع الاخبار/ص114) لذا این نگاه که تمام تلاش ما را برای بر طرف کردن درد و رنج معطوف ساخته است، نگاه اشتباهی است.

انتخاب نوع رنج؛ تنها راه پیش پای انسان/ رنج‌های خوب عامل شکوفایی ما می‌شود

  • در مقابل رنج‌هایی که در دنیا وجود دارد، فقط یک کار می‌توانیم انجام دهیم و آن هم اینکه نوع رنج را خودمان انتخاب کنیم و با این انتخاب، رنج را بپذیریم و از آن استقبال کنیم. از رنج نمی‌توان فرار کرد، پس چه خوب است که خودمان به استقبال رنج و سختی‌ها برویم و با انجام تکالیف و طاعت‌ها این سختی را به جان بخریم. اگر خوب رنج ببریم و رنج‌های خوب را انتخاب کنیم، عامل شکوفایی ما می‌شود.
  • در مقابل رنج‌هایی که در دنیا هست، فقط یک کار می‌توانیم انجام دهیم و آن هم اینکه نوع رنج را خودمان انتخاب کنیم و با این انتخاب، رنج را بپذیریم و از آن استقبال کنیم. ما از حکومت خدا نمی‌توانیم فرار کنیم و یکی از وجوه حکومت خدا، سنت‌های خداست و یکی از سنت‌های خدا، همین رنج است. ما در رنج خواهیم بود و در آن باقی می‌مانیم ولی می‌توانیم تلاش کنیم تا بهترین رنج‌ها را ببریم.
  • به عنوان مثالی از رنج بد، اگر شما حسادت کنی در واقع رنج حسادت را پذیرفته‌ای، که این رنج انسان را مریض می‌کند.  یا اگر انسان حسرت آنچه را که از دست داده بخورد، رنجی را انتخاب کرده که منشأش چیزی شبیه کفر است.
  • چند رنج خوب را هم می‌توان معرفی کرد: شما محبت کرده‌ای و قدر تو را ندانسته‌اند و از این قدرنشناسی رنج می‌کشی. یا کار خوبی انجام داده‌ای، ولی افتخار آن به نام دیگران ثبت شده است.
  • انسان می‌تواند انتخاب کند که از حسادت کردن رنج ببرد یا از اینکه دیگران کار خوب شما را به نام خودشان ثبت کرده‌اند، رنج ببرد. کدام رنج را انتخاب می‌کنید؟ رنج دوم بهتر است، چون امکان اگر کسی آدم باشد و اهل انسانیت باشد، امکان ندارد حقش را نخورند. اگر کسی اینقدر مراقب باشد که هیچ‌وقت کسی حقش را نخورد و همیشه انرژی خودش را برای دفاع از خود و تأمین منافع خودش صرف کند، او اصلاً آدم نیست. به محض اینکه آدم خوبی بشوی، کسانی سر راهت قرار می‌گیرند که حق تو را می‌خورند. حتی آن زمانی که امام زمان(عج) در اوج اقتدار خواهند بود و غربت ائمۀ دیگر را ندارند، از شدت اذیتی که می‌شوند، جگرشان خون می‌شود؛ آدم خوب هیچ‌گاه از رنج مظلومیت فارغ نمی‌شود.
  • کدام رنج بهتر است؟ رنج حسرت خوردن برای از دست دادن دنیا؟ یا رنج شرمندگی پیش خدا؟ دومی بهتر است. چون کسی که حسرت از دست دادن دنیا را در دل دارد، هیچ‌وقت نمی‌تواند بابت رنج از دست دادن فرصت‌های با خدا بودن گریه کند.
  • از رنج نمی‌توان فرار کرد. اما اگر خوب رنج ببریم و رنج‌های خوب را انتخاب کنیم، این رنج عامل شکوفایی ما می‌شود. اولیاء خدا مراقبت می‌کرده‌اند که حتی یک لحظه هم رنج بد به قلبشان وارد نشود و حتی یک لحظه هم از رنج خوب خالی نباشند. امام حسین(ع) هم روز عاشورا هر قدر رنج‌هایش بیشتر می‌شد، صورت مبارکشان بیشتر گل می‌انداخت و نورانی‌تر می‌شد...

 

دریافت در قالب PDF در ابعاد A4

دریافت در قالب PDF در ابعاد A5

 

مطالب مرتبط:

 

 

منتشر شده در: اینجا و اینجا

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۴/۲۴
مجید شهشهانی

تنها مسیر(راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی)-3

انسان تنها موجود توانمند درایجاد ارزش افزوده/«افزایش علم»و«عمل تنها»، ارزش افزوده تولید نمی‌کند/ ارزش افزوده با عمل برخلاف «دوست‌داشتنی‌ها» تولید می‌شود/ ما برای یک مبارزۀ دائمی با دوست‌داشتنی‌ها خلق شده‌ایم/دین برنامۀ این مبارزه را داده+صوت

 

حجت الاسلام و المسلمین پناهیان، شبهای ماه مبارک رمضان در اولین ساعات بامداد(حدود ساعت24) در مسجد امام صادق(ع)-جنب میدان فلسطین، به مدت 30 شب و با موضوع «تنها مسیر(راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی)» سخنرانی می‌کند و پایان‌بخش برنامه شبهای این مسجد، دقایقی مداحی و سپس مناجات حجت الاسلام علیرضا پناهیان از ساعت 1تا 1:30بامداد است. در ادامه گزیده‌ای از مباحث مطرح شده در سومین جلسه را می‌خوانید:

دریافت در قالب PDF در ابعاد A4

دریافت در قالب PDF در ابعاد A5

 

دانلود (8.5 مگا بایت)

 

انسان تنها موجودی است که توان ایجاد ارزش افزوده دارد/ با تولید ارزش افزوده، نوع حیاتمان را در آخرت تعیین می‌کنیم

  • ما برای این آفریده شده‌ایم که در خودمان تغییر و تفاوت ایجاد کنیم و از آن در جهت تولید ارزش افزوده کمک بگیریم. انسان تنها موجودی است که برای ایجاد ارزش افزوده توانمند شده است. مثلاً در حیات مادی خودش از گیاهان خشک و بلااستفاده، برخی صنایع دستی مانند سبد را درست می‌کند، که نوعی تولید ارزش افزوده است.
  • اما تولید ارزش افزوده در بررسی هدف نهایی و آخرت انسان، چه جایگاهی دارد؟ ما با خلق ارزش افزوده، نوع حیات خودمان را در آخرت تعیین می‌کنیم. ما در تعیین چگونگی دنیای خود تأثیر زیادی نداریم و بسیاری از امور دنیوی ما از قبل تقدیر شده است، ولی در انتخاب نوع حیات اخروی خود و کیفیت آن، اختیار و آزادی داریم و با تولید ارزش افزوده است که نوع این حیات اخروی را تعیین می‌کنیم.
  • یکی از دلایل هولناک بودن روز قیامت این است که انسان می‌فهمد چه مقدار در تعیین جزئیات حیات آخرتش نقش مستقیم و مؤثر داشته است. قرار است ما با تولید ارزش افزوده در این دنیا، بر میلیاردها میلیارد سال که انتهایی ندارد و ابدی است، تأثیر مستقیم بگذاریم.

ما بیشتر دنبال حل مشکلات زندگی دنیوی خود هستیم، در حالی که «اختیار» ما برای انتخاب چگونگی حیات آخرتی ماست

  • خلقت ما در این دنیا برای تولید ارزش افزوده است و این ارزش افزوده، نوع حیات ما را در آخرت تعیین می‌کند. ما به اشتباه مدام دنبال حل مشکلات زندگی دنیوی خود هستیم، در حالی که اختیار ما برای انتخاب چگونگی حیاتمان در آخرت است و بسیاری از مشکلات دنیایی ما اصلاً حل نمی‌شود.
  • حیات واقعی و اصیل، در آخرت است چرا که حیات در این دنیا همراه با ممات است، نیمی از آن را در خواب می‌گذرانیم، گاهی حال انجام کارها را داریم و گاهی بی‌حوصله‌ایم؛ ولی در حیات اخروی همیشه سرحال هستیم و انرژی داریم. فلسفه حیات و خلقت انسان، تولید ارزش افزوده برای حیات اخروی است و البته پاداش و اجر گرفتن یکی از نتایج این تولید ارزش افزوده است. تولید ارزش افزوده به قدری مهم است که اگر چه ممکن است عده‌ای در این دنیا از آزادی و اختیار خود سوء استفاده کنند و دست به فساد و خرابی بزنند ولی بازهم به احترام آن ارزش افزوده، خلقت انسان این‌طور صورت گرفته است.
  • اگر معاد و زندگی آخرت را در نظر نداشته باشیم، همه چیز بی‌معنی خواهد بود. معاد، اصل حیات است. لازم است آن‌قدر معاد را مهم بدانیم که گویی آن را دیده‌ایم؛ چنانچه امیرالمؤمنین علی(ع) در خطبه متقین می فرمایند: «آنان با بهشت چنانند که گویى آن را دیده و در فضایش غرق نعمتند، و با عذاب جهنم چنانند که گویى آن را مشاهده نموده و در آن معذبند؛ فَهُمْ وَ الْجَنَّةُ کَمَنْ‏ قَدْ رَآهَا فَهُمْ‏ فِیهَا مُنَعَّمُونَ‏ وَ هُمْ وَ النَّارُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُعَذَّبُونَ»(نهج البلاغه/خطبه193)

چگونه می‌توان ارزش افزوده تولید کرد؟/ افزایش علم و آگاهی، ارزش افزوده تولید نمی‌کند

  • با توجه به نقش تولید ارزش افزوده در تعیین نوع زندگی اٌخروی ما، این سؤال مطرح می‌شود که چگونه می‌توان ارزش افزوده تولید کرد؟ آیا علم ارزش افزوده تولید می‌کند؟ خیر. اگر کسی بر آگاهی‌های خودش بیافزاید، آیا ارزش افزوده تولید کرده است؟ خیر. افزایش معلومات و آگاهی‌ها، ارزش افزوده تولید نمی‌کند، بلکه علم و آگاهی فقط می‌تواند به خلق ارزش افزوده «کمک» کند.
  • قرآن در مورد کسانی که علم دارند ولی ارزش افزوده تولید نمی‌کنند، می‌فرماید: «مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوها کَمَثَلِ الْحِمارِ یَحْمِلُ أَسْفاراً»(سوره جمعه/آیه5). پس افزایش علم و آگاهی، ارزش افزوده تولید نمی‌کند.

عملِ تنها هم ارزش افزوده ایجاد نمی‌کند

  • عمل صرف هم ارزش افزوده ایجاد نمی‌کند. مثلاً برخی از موجودات هستند که عمل مداوم دارند و خستگی ناپذیرند مانند مورچه‌ها، و با اینکه سخت‌کوشی آنها بسیار بیشتر از انسان است، اما ارزش افزوده‌ای تولید نمی‌شود. پس اصالتاً ارزش افزوده نه با علم و نه با عمل تولید می‌شود.

ارزش افزوده وقتی تولید می‌شود که انسان بر خلاف میل و دوست‌داشتنی‌هایش عمل کند/ارزش افزوده در مبارزه با نفس ایجاد می‌شود

  • چیزی که ارزش افزوده تولید می‌کند و علم و عمل را هم به کار می‌گیرد، نوع مواجهه انسان با دوست‌داشتنی‌ها و تغییر در دوست‌داشتنی‌ها است. وقتی ارزش افزوده تولید می‌شود که بر خلاف میل و دوست داشتنی‌ها عمل شده باشد. وقتی با مقاومت در مقابل گرایش‌های سطحی، از آنها عبور می‌کنی و به گرایش‌های اصیل و عمیق توجه ‌می‌کنی، ارزش افزوده تولید می‌شود و این مقاومت در مقابل گرایش‌های سطحی چیزی نیست جز مبارزه با نفس.
  • اصلاً انسان برای مبارزه با نفس و ایجاد ارزش افزوده و مقاومت و ایستادن در مقابل برخی از تمایلات خود انسان شده است.

«کنار گذاشتن برخی از دوست داشتنی‌ها» موضوع اصلی زندگی است که هر روز و هر لحظه با آن درگیر هستیم/ «نه» گفتن به دوست داشتنی‌ها باعث درک هویت انسانی است

  • موضوع اصلی زندگی این است که برخی از دوست داشتنی‌هایت را کنار بگذاری. کنار گذاشتن برخی از دوست داشتنی‌ها، یک مسأله نیست که یک‌بار آن را حل کنی و تمام شود؛ بلکه موضوع اصلی زندگی است که هر روز و هر لحظه با آن درگیر هستیم. مبارزه با نفس را باید در جای جای زندگی و لحظه به لحظه آن دید و تشخیص داد. «نه» گفتن به دوست داشتنی‌ها باعث درک هویت انسانی است.
  • گاهی نه گفتن به نفس اینطور است که چیزی را دوست داری و به تو نمی‌دهند که باید صبر کنی و رضایت داشته باشی. گاهی هم اینطور است که چیزی را دوست داری، آن را به تو داده‌اند ولی نباید به آن دست بزنی که در اینجا باید اطاعت کنی. گاهی «تکلیف» تو به دست نزدن به یک دوست داشتنی تعلق گرفته است که باید اطاعت کنی و گاهی «تقدیر» تو، به نداشتن یک دوست داشتنی تعلق گرفته است که باید رضایت داشته باشی. این اطاعت و رضایت؛ همان مبارزه با نفس را شکل می‌دهد که موضوع اصلی زندگی بشر است.

ما برای یک مبارزۀ دائمی با دوست‌داشتنی‌ها خلق شده‌ایم/این مبارزه نیاز به برنامه‌ای دارد که دین آن را ارائه کرده

  • ما برای نبردی مداوم با دوست داشتنی‌ها آفریده شده‌ایم و این مبارزه نیاز به برنامه‌ای دارد که دین آن را ارائه کرده است. اهمیت مبارزه با نفس را در برخی روایات به وضوح می‌توان دید؛ حضرت علی علی(ع) فرمودند: «رشد نفس در مخالفت با اوست؛ فِی‏ خِلَافِ‏ النَّفْسِ‏ رُشْدُهَا»(تحف العقول/ص91) و در روایت دیگری می‌فرماید: «رشد انسان در مخالفت با شهوت است؛ الرُّشْدُ فِی‏ خِلَافِ‏ الشَّهْوَة»(تحف العقول /214)
  • همچنین از امام جواد(ع) نقل شده است که میفرماید: «بنده، هرگز حقیقتِ ایمان را به کمال نمى‌رساند، مگر آنکه دینش را بر هوس خود ترجیح دهد، و هرگز به هلاکت نمى‌افتد، مگر زمانى که هوس خود را بر دینش ترجیح دهد؛ لَن یَسْتَکمِلَ العبدُ حقیقةَ الإیمانِ حتّى یُؤْثِرَ دِینَهُ على شَهْوَتِهِ، و لَن یَهْلِکَ حتّى یُؤْثِرَ شَهْوَتَهُ على دِینهِ» (کشف الغمه/ج2/ص348).

تنها عاملی که ما را در مبارزه با دوست‌داشتنی‌ها کمک میکند، خوف است

  • خداوند متعال می‌فرماید: «و اما کسى که از موقعیت پروردگارش ترسیده و از هواى نفس جلوگیرى کرده است، جایگاهش بهشت است؛ وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى‏ * فَإِنَّ الجَْنَّةَ هِىَ الْمَأْوَی»(نازعات/40 و41)
  • متأسفانه خیلیها اهمیت و ضرورت ترس از خدا را نمیدانند و یا از کنار آیات مربوط به ترس از خدا و عذاب جهنم، به راحتی عبور می‌کنند؛ در حالی که موضوع اصلی زندگی ما مخالفت با دوست داشتنی‌ها است و تنها عاملی که ما را در مبارزه با دوست‌داشتنی‌ها کمک میکند، خوف است. ترس از جهنم و ترس از مقام ربوبی بیشترین کمک را برای مبارزه با نفس به انسان می‌رساند. در روایتی امام صادق(ع) میفرمایند: «هیچ چیزی غیر از خوف مؤمن را اصلاح نمی‌کند؛ الْمُؤْمِنُ لَا یُصْلِحُهُ إِلَّا الْخَوْف‏»(کافی/ج2/ص71).

دریافت در قالب PDF در ابعاد A4

دریافت در قالب PDF در ابعاد A5

 

مطالب مرتبط:

 

 

منتشر شده در: اینجا و اینجا

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۴/۲۴
بیان معنوی