علیرضا پناهیان

۲۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کلیپ صوتی» ثبت شده است

کلیپ صوتی

چرا ما نمی‌توانیم زیباییهای دین را منتقل کنیم؟

شناسنامه:

متن کلیپ:

زیبایی‌های دین، فوق‌العاده زیبایی‌های عمیق، فراوان، دلنشین و لذّت‌بخش هستند. این زیبایی‌ها را ما چه‌جوری می‌توانیم به دیگران منتقل بکنیم؟ چه‌جوری می‌توانیم دیگران را در معرض این زیبایی‌ها و مشاهدۀ این زیبایی‌ها قرار بدهیم؟ این الان بزرگترین رسالتی است که ما به دوش داریم برای نجات بشریت، انسان زیبایی را دوست دارد و اسیر زیبایی‌هاست. حاضر است زیبایی‌ها را پرستش کند.

انتقال زیبایی دین به دیگران، واجبتر است از انتقال منطق دین به دیگران. چون دلبری بیشتری دارد. و وقتی دل آمد، اندیشه هم پشت سرش می‌آید، دلها را جلب نکردیم که فکرها جلب نمی‌شوند. لازم نیست همه مثل شما مرید علی‌بن ابیطالب(ع) باشند، ولی باید بگویند اینها یک آقایی دارند خیلی زیباست، به کسی عشق می‌ورزند که واقعاً خیلی می‌شود بهش عشق ورزید. طرف لازم نیست معتقد باشد، ولی به زیباییِ دین شما، مرام شما، اعتراف بکند. همین بس است. چرا اعتراف نمی‌کنند؟ چون خودِ ما زیباییِ دین را درک نکردیم؛ بی‌تعارف.

آنها زیباییِ دنیای خودشان را می‌توانند منتقل کنند، نه نه! ببخشید، آنها می‌توانند دنیایشان را زیبا جلوه بدهند، به دروغ «لاُزَیِنَنَّ لَهُم ما فِی الأرض» ابلیس گفت، گفت من هرچی روی زمین باشد زیبا جلوه می‌دهم برای بندگان تو، فریب بخورند. همین کار را، همین عملیات را آنها دارند انجام می‌دهند. ما چی؟ ما نمی‌توانیم زیباییِ ایمان‌مان، حسین‌مان، علی‌مان، زیبایی‌های معنوی‌مان را منتقل کنیم، چرا؟

دلیلش این است؛ وقتی آن‌طرف کسی می‌خواهد زیباییِ دروغین دنیا را منتقل بکند، شیطان به عنوان اربابش سخت نمی‌گیرد. شیطان به دیوار اتاق کارش زده، هر کی آمد تحویل بگیرید. هرکی قبلاً آدم خیلی خوبی هم بود خواست به ما خدمت کند بلافاصله تحویل بگیرید. اما خدا توی اتاق کارش زده، ملائکه! هر کسی را تحویل نگیرید، هر امّ قمری بیاید نمی‌تواند برای حسین من کار بکند. تیکه تیکه‌ات می‌کند تا بهت پذیرش بده، لیاقت بدهد بهت کار بکی. ولی همین الان تصمیم بگیر برای شیطان کار بکنی، بزرگترین توفیقات را بهت می‌دهد، تا حقیقت زیباییِ دین را خودت نچشیده باشی، اصلاً بهت اجازه نمی‌دهد کار بکنی.

اصلاً خدا ذهن ما را هدایت نمی‌کند. زاویۀ دید قشنگ به ما نمی‌دهد، چرخش قلم به ما نمی‌دهد. می‌گوید باید در این آتش سوخته باشی، ریاضت کشیده باشی، شما زیبایی‌های دین را درک کردید؟ بارک‌الله، «کرَّهَ إلَیکمُ الکفر والفسوقَ والعصیان» را هم درک کردید؟ کراهت نسبت به کفر و فسوق و عصیان را هم فهمیدید؟ نفرت از آنها دارید؟ نفرت از گناه پیدا کردید؟ با یک بال نمی‌شود پرواز کرد در این آسمان. «ولکنّ الله حبَّبَ إلَیکمُ الإیمان و زیَّنَهُ فِی قلوبکم» ایمان زیبا بشود یک بالش، کراهت نسبت به کفر و فسوق و عصیان، یک بال دیگرش است.

خیلی از مؤمنین هستند زیباییِ امام حسین را فهمیدند، زشتی شمر را نفهمیدند هنوز. مثلاً شما زشتی بی‌نمازی را برای من توضیح بده ببینم. اینکه با یک بی‌نماز مهربان باشی حرفی نیست، ولی نسبت به بی‌نمازی باید احساس تنفر داشته باشی، حالت به‌هم بخورد. به اینجا رسیدند مؤمنین ما؟ این نفرت باید پدید بیاید از این‌طرف، این کراهت باید از این‌طرف پدید بیاید. چرا ما نمی‌توانیم فیلم بسازیم زیبایی‌های خودمان را نشان بدهیم؟ چون ما زیبایی‌ها را درک نکردیم، درک کرده باشیم، زیبایی‌های نقطۀ مقابل دین‌مان را درک نکردیم. این دوتا باید درک بشود، درک که شد، اولاً خودت لذّت می‌بری از دین‌داری‌ات، ثانیاً این لذّت را به دیگران می‌چشانی. هنر آنی است که تو انجام بدهی.


برای اطلاع از نحوه ارسال کلیپ و آشنایی با برخی نکات ضروری در این زمینه، اینجا را مشاهده کنید.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۳/۰۳
مجید شهشهانی

کلیپ صوتی

پاره های عکس پیامبر(ص)

شناسنامه:

متن کلیپ:

من می‌‌‌خواهم به امام حسین بگویم یا ابا عبدالله ازت خواهش می‌کنم دشمنان‌ها دارند نگاه می‌کنند. با علی اکبر خداحافظی کردی ها ما دلِ تو را خبر داریم مثل باران اشک نریز دنبالش، مثل ابر بهاری گریه نکن.

ما که تو را می‌شناسیم تو از قربانی دادن در راه خدا لذت می‌بری! صورت روی صورت علی گذاشتی بردار! دشمن دارند نگاه می‌کنند. این روضه را برای اولین بار است جرئت می‌کنم در عمرم بگویم. به خدا شب‌های ماه رمضان کمک می‌شود. تا حالا سؤال پیش برایت نیامده، مگر امام حسین بهترین قربانی‌اش علی اکبر نبود؟ پس چرا آنقدر گریه کرد؟ «سپه شام همه اِستاده به تماشای شه و شهزاده، همه گفتند حسین جان داده» در آن روایت نوشته هفت مرتبه از پردۀ دل صدا زد «ولدی علی.»

ماه رمضان ماه رحمت است دیگر، ماه رحمت یعنی همین که شب‌ها برویم روضه. من یک جمله می‌گویم دیگر بیشتر از این توضیح ندهم شما با زمزمه‌ها ادامه بدهید. مگر علی اکبر قربانیِ امام حسین نبود؟ خب فدایت بشوم از نظر عرفانی قربان دادی دیگر اینقدر پایش نایست گریه کن! می‌دانی علّت گریه‌های حسین چی بود؟ بگویم بهتان؟ یک کسی جلوی شما تصویر یا عکس زیبای پیغمبر اکرم را پاره کند جگرتان پاره‌پاره نمی‌شود؟ آمد دید تصویر پیغمبر را پاره کردند!


برای اطلاع از نحوه ارسال کلیپ و آشنایی با برخی نکات ضروری در این زمینه، اینجا را مشاهده کنید.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۲/۲۰
مجید شهشهانی

اخبار ما | 3 نکته به بخش راهنمای ساخت کلیپ اضافه شد

- هدف از ساخت یک کلیپ تهیه یک بسته کاربردی، اثر گذار و کوتاه برای انتقال یک پیام واضح و مشخص می‌باشد. بنابراین توجه به این نکته بسیار مهم است که کلیپ دارای یک بدنه شفاف و بدون زوائد باشد و از هر گونه اضافه گویی هرچند جذاب و مهم پرهیز شود چون به شدت از برندگی و اثرگذاری کار کم می‌کند. انتقال یک مطلب مفید و کوتاه بسیار بهتر از پراکنده کردن و هدر دادن چند موضوع مهم است.

- به شروع یک کلیپ بسیار دقت کنید. آغاز یک کلیپ باید همراه با جذابیت و سوال بر انگیزی باشد، برای این کار راه‌های مختلفی وجود دارد از جمله استفاده از یک یا چند جمله و یا اشاره و یا حدیث، آیه، مثال، سوال و ... از هر قسمت کلیپ که به عنوان یک تلنگر اولیه بکار رود.

- پایان بندی کلیپ را فراموش نکنید و مخاطب را سرگردان رها نکنید. پایان یک کلیپ نقطه نهایی اثرگذاری کار شماست و باید همراه با یک حس فرود، جمع بندی و تاکید باشد.


برای اطلاع از نحوه ارسال کلیپ و مشاهده همۀ نکات ضروری در این زمینه، اینجا را مشاهده کنید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۲/۱۴
مجید شهشهانی

کلیپ‌های شما

حد محبت زوجین چقدر است؟

شناسنامه:

* انتشار کلیپهای صوتی تولیدی توسط کاربران بیان معنوی، بر اساس سیاست سایت در راستای توجه به نقش فعال کاربران در رشد معنویت و ایجاد هم‌افزایی از طریق سایت بیان معنوی می‌باشد. لذا انتشار کلیپ‌های رسیده به منزلۀ تایید کیفیت هنری کلیپ تولید شده نیست. بازخوردهای کاربران می‌تواند تا حدی به ارزیابی و بهبود کلیپ‌های ساخته شده کمک کند.

متن کلیپ:

محبت بین زن و شوهر چگونه مورد سوء استفاه قرار می‌گیرد؟

  • یکی از بحث‌های بسیار مهم در موضوع خانواده موضوع محبّت است. اما باید دید که از این محبت، چگونه سوء‌ استفاده می‌شود؟ از این محبت به انواع و اقسام مختلف سوء‌ استفاده می‌شود؛ بازار پیدا می‌‌کند، محل غفلت قرار می‌گیرد و این مسألۀ مادی محل بی‌‌توجهی به معنویات قرار می‌گیرد، مشغلۀ آدم‌ها قرار می‌گیرد و بالاخره خیلی محل سوء استفاده است. البته چیز بدی نیست ولی از آن سوء استفاده می‌کنند.

  • رابطۀ عاطفی چگونه مورد سوء استفاده قرار می‌گیرد؟ به این صورت که یک‌دفعه‌ای عشق و عاطفۀ بین زن و مرد را زیادی بزرگش می‌کنند، به آن توّرم می‌‌دهند، آن را به‌صورت سرطانی رشد می‌دهند؛ همان‌طوری که غدۀ سرطانی در بدن، زیادی رشد می‌کند و دیگر نمی‌شود کنترلش کرد. یک‌دفعه‌ای عاطفه و محبّتی که بین زن و مرد در یک حدّ معقولش حیات‌بخش است، به‌صورت سرطانی رشد می‌کند و آدم‌ها را خفه می‌کند.

  • دوستان من! «خیلی همدیگر را دوست داشتن» معنایش چیست؟! مثلاً اینکه می‌گویند: «همسرم باید همه‌چیز من باشد! به طور مطلق نقطۀ اتّکاء من باشد!» اینکه «همه‌چیز من باشد» یعنی چه؟! ببخشید، پس رابطۀ تو با پروردگار عالم چه می‌شود؟ چرا مبالغه می‌کنیم؟ چرا منطقی‌تر نگاه نمی‌کنیم؟

در دنیا همه‌ چیز مرز دارد؛ غیر از حب‌الله

  • اگر از محبّت زن و مرد انتظار زیادی داشته باشی، این محبت تبدیل به کینه می‌شود! تبدیل به کُدورت می‌شود! شما در این دنیا برای لذائذ عاطفی هم باید مرز بگذاری. اصلاً در دنیا همه‌‌چیز مرز دارد! همه‌چیز محدودیت دارد؛ غیر از حب‌الله! حتی وقتی در خانۀ اهل‌بیت(ع) هم می‌روی - در زیارت جامعه- می‌گویی: «الهی فدایتان بشوم، اگر کسی از شما به خدا نزدیک‌تر بود من به درِ خانۀ او می‌رفتم»(اللَّهُمَّ إِنِّی لَوْ وَجَدْتُ شُفَعَاءَ أَقْرَبَ إِلَیْکَ مِنْ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ الْأَخْیَارِ الْأَئِمَّةِ الْأَبْرَارِ لَجَعَلْتُهُمْ شُفَعَائِی؛ عیون اخبار الرضا(ع)/2/277) فرازهای پایانی زیارت جامعه را بخوانید؛ یعنی بعد از اینکه آن‌همه از امامان معصوم(ع) تعریف کردی، آخرش می‌گویی که اگر کسی از شما به خدا نزدیک‌تر بود من الان در خانۀ آنها بودم. حالا نه اینکه به همسرت بگویی اگر کسی دیگر بهتر از تو بود، من می‌رفتم او را انتخاب می‌کردم، نه! شبیه این نه!

می‌دانید چرا محبّت کم است؟ چون شما زیادی از محبّت توقع داری

  • گاهی محبت این‌قدر کم است که به من می‌گویند: «آقا! محبّت که الان خیلی کم است، تو هم با این حرف‌هایی که می‌گویی، انگار می‌خواهی محبّت را از همین مقداری که هست، کمتر بکنی!» نه! می‌دانی چرا محبّت کم است؟ چون شما از محبّت توقع زیادی داری، به این دلیل نایاب شده است. اگر از محبت، انتظار معقول داشته باشی، محبّت زیاد می‌شود.

  • محبّت بین زن و مرد یک حدی و یک ظرفی دارد. یک ظرفی هم برای محبّت بین فرزند و پدر و مادر وجود دارد. یک ظرفی هم برای محبّت بین خواهر و برادر وجود دارد. یک ظرفی هم برای محبّت دیگر انسان‌ها وجود دارد. هر کدام یک ظرفی دارند و هیچ‌کدام هم جای همدیگر را نمی‌گیرند! نترسید!

محبت بین زن و شوهر چقدر باید باشد؟

  • ببخشید‌! این غربتی‌بازی‌ها چیست که سرِ موضوع محبّت در می‌آورید؟! بله، محبّت خوب است ولی قاطی نکنید! خدا هر ارتباطی که ‌قوی‌تر از ارتباط بنده‌اش با خودش باشد، قطع می‌کند. همسر آدم فقط «یک‌مقدار» انسان را از تنهایی در می‌آورد، «یک‌مقدار» تسکین می‌دهد، «یک‌مقدار» موّدت، «یک‌مقدار» رحمت بین زن و شوهر باید باشد. حالا چقدر باشد؟ آن‌قدر که «آیه» باشد؛ یعنی خدا را نشان دهد، ولی ارتباط تو را با خدا قطع نکند. و اگر بتواند ارتباط تو را با خدا تقویت هم بکند، که دیگر خیلی بهتر است. خانوادۀ پیامبر گرامی اسلام(ص) وقتی موقع اذان و نماز، به ایشان نگاه می‌‌کردند، احساس می‌کردند که پیغمبر دیگر آنها را نمی‌شناسد.

  • البته مراقب باش از این حرف‌ها، اشتباه برداشت نکنی...

  • حالا چرا اخم‌هایت را باز نمی‌کنی؟

  • «خُب دیگر برایش بس است! چقدر محبت کنم؟ همین‌قدر محبت بَسْ است دیگر!»

  • درست است که گفتیم محبت حدّی دارد، اما نه اینکه این‌قدر سنگ‌دل بشوی و سرد بشوی و سخت بشوی! مثل اینکه شما خیلی عاشق خدا شده‌ای؟! باید لطف و رحمت تو، نسبت به بچه‌هایت، نسبت به خانواده‌ات و نسبت به اطرافیانت برقرار باشد، اما باید ته‌ دلت هم یک تنهایی و خلوتی با خدا داشته باشی.

همسرت نمی‌‌تواند همۀ دل‌گرفتگی‌های تو را برطرف کند؛ فقط کمی به تو تسکین می‌دهد/ بعضی‌ها رسماً می‌خواهند خدایی کنند

  • ببینید بحث‌مان سر چیست؟ محبّت بین زن و مرد حدّ دارد و نباید از آن سوء استفاده کنیم. به همسرش می‌گوید: دلم گرفته آقا! می‌خواهم بروم درِ خانۀ خدا. دلم گرفته خانم! می‌خواهم بروم درِ خانۀ خدا. اما همسرش می‌گوید:

  • «وای! مگر من مُرده‌ام که دلت گرفته؟!»

  • نه عزیزم! تو نمی‌‌توانی همۀ دل‌گرفتگی‌های من را برطرف کنی.

  • «مگر من نتوانسته‌ام به تو تسکین بدهم؟»

  • عزیز من! تو یک حدّی داری، آخر تو هم یک انسانی مثل خودم هستی.

  • این تسکین‌ها و محبت‌های ما نسبت به هم، در واقع کمک است؛ ما برای همدیگر کمک هستیم. ما بنا است یک ذره به همدیگر تسکین بدهیم تا معنای چیزی به نام «تسکین» را بفهمیم، تا برویم اصلش را از خدا بگیریم.

  • نمی‌شود این بحث‌ها را جلو بُرد چون مبانی فرهنگی نگاه‌ها را خراب کرده‌اند و از بین رفته است. می‌گوید: «فقط من و تو باشیم، فقط به من نگاه کن» آقا! تو داری خدایی می‌کنی، چون فرعون هم همین‌ را می‌گفت. فرعون هم می‌گفت «أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلی»(نازعات/24)  و شما هم در واقع داری همین را می‌گویی: «أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلی» می‌گوید: من کِی گفتم که من خدا هستم؟ تو داری می‌گویی فقط به من نگاه کن. خُب، خدا هم همین را می‌گوید دیگر. خدا هم می‌فرماید: «فقط به من نگاه کن» پس تو چه فرقی با خدا داری؟!

  • بعضی‌ها رسماً می‌خواهند خدایی کنند! همان‌طور که خدا توقع دارد تو فقط دلت را از محبت خدا پُر کنی، بعضی‌ها هم دقیقاً همین انتظار را دارند. بابا یک‌دفعه‌ای بگو «أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلی» دیگر!

انتظار زیادی در محبت، مقدمۀ ایجاد نفرت و جدایی است/ چرا آمار طلاق خیلی بالا است؟

  • محبت حدّی دارد. انتظار زیادی در محبت، سوء استفاده از محبّت است، مقدمۀ ایجاد نفرت است. می‌گوید: «ببین چقدر همدیگر را دوست دارند، برای همدیگر می‌میرند!» وقتی شما از این محبّت بین زن و شوهر، زیادی توقّع داشته باشید؛ یا از خودتان یا از طرف‌تان، این مقدمۀ جدایی و نفرت است. «الْهِجْرَانُ عُقُوبَةُ الْعِشْق‏»)بحارالانوار/57/11) جدایی، عقوبت عشق است، این روایت امیرالمؤمنین علی(ع) است.

  • می‌گویند: محبّت بین زن و مرد، خیلی مهم است. از آن‌طرف می‌بینیم که آمار طلاق خیلی بالا است، چرا؟ چون به این محبّت زیادی پرداخته شده و توقعات دوطرف بالا رفته است، لذا (وقتی این توقعِ بی‌جا در طول زندگی مشترک برآورده نمی‌شود) توی ذوقشان می‌خورد و برمی‌گردد. اما وقتی آدم‌ها در اثر محبت خدا رشد کنند، همسرشان را هم دوست دارند. حالا اگر کسی هنوز رشد نکرده است، لااقل باید اصلِ دلش را برای محبت خدا بگذارد، و بخش‌های دیگر دلش را هم بگذارد برای اهالی خانواده.

  • بعضی‌‌ها هستند که این محبت بی‌حدّ را نسبت به بچۀشان دارند. بنده در مینی‌بوس ایستاده بودم. یک خانم چادری میان‌‌سال با صدای بلند داشت غُر می‌زد و فحش می‌داد. معمولاً آدم‌ها این‌طور بی‌هوا رفتار نمی‌‌کنند. اول پیش خودم گفتم: حتماً از برخی مسئولین ناراحت است. چون به نظر می‌آمد که دارد به آدم‌‌حسابی‌ها فحش می‌دهد. بعد یک کمی جلوتر رفت، فهمیدم که ایشان دارد به اولیاء خدا بد و بیراه می‌گوید. گفتم: خانم یک کمی مراعات کنید؛ آخر این چه وضع حرف زدن است؟ شما حجاب دارید؟ حجاب را همین اولیاء خدا دستور داده‌اند؛ آخر زشت است! چرا فحش می‌دهی؟ بعد این آقایی که آنجا ایستاده بود، به من گفت: آقا، این خانم ناراحت است، الان به او خبر داده‌اند که بچه‌اش تصادف کرده است. حالا آمده و می‌گوید: یا حضرت معصومه!  مگر من بچه‌ام را به تو نسپرده‌ بودم؟ و بعد حرف‌هایی که می‌زد...

  • آن خانم، خیلی آن‌طرفی غَش کرده بود؛ آدم بچه‌ا‌ش را این‌قدر دوست ندارد که به خاطر مرگش، حتی به اهل‌بیت(ع) هم ناسزا بگوید. حتی اگر ابراهیم خلیل الرحمن هم باشی و پسرت، اسماعیل عزیز الرحمن باشد. می‌دانید ابراهیم چقدر بچه‌اش را دوست دارد! فعلاً تنها گُل‌پسرش همین اسماعیل است. (بعد خدا دستور می‌دهد:) ابراهیمِ من! خودت سر پسرت را بِبُر! - خدایا! لااقل شهیدش کن، و بعد بگو تحمل کن! - نه؛ باید خودت چاقو بگذاری و اسماعیلت را قربان کنی.

  • الهی که همۀ ما به این ظرفیت برسیم که اسماعیل‌مان را دوست داشته باشیم و به قربان‌گاه هم بِبَریم. آقا نمی‌شود! بگو حداقل اسماعیل یک خیانتی به من بکُند، بعد ببرمش به قربان‌گاه. یک بی‌ادبی‌ای بکند، یک جنایتی بکند. آخر من این‌جوری دلم نمی‌آید؛ چون این پسر خیلی ناز است! باید بدانیم که قصۀ زندگی همۀ ما، قصۀ ابراهیم است و اسماعیل‌هایی که ذبح نکردیم و خدا هم وقتی دید که ظرفیتش را نداریم، این دستور را به ما نداد.


برای اطلاع از نحوه ارسال کلیپ و آشنایی با برخی نکات ضروری در این زمینه، اینجا را مشاهده کنید.

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۲/۰۶
مجید شهشهانی

کلیپ صوتی

حاجت من از عباس(ع)

شناسنامه:

متن کلیپ:

بیایید برویم الآن کربلا همۀمان، فکر کنید داریم می‌‌رویم کربلا. بله برای مؤمن هر چی نیت کند همان است دیگر. خب آداب زیارت کربلا چه‌جوری است؟ اول می‌رویم حرم ابالفضل العباس! حاجت‌هایمان را به عباس می‌گوییم، گرفتاری‌هایمان را به عباس می‌گوییم، درست است؟ لا اله الا الله، کفش‌‌هایمان را هم به عباس تحویل می‌دهیم، کفش‌دار حسین است! پا برهنه حرکت می‌کنیم می‌رویم حرم حسین، دیگر حرم حسین فقط حسین! فقط حسین...

چرا اباالفضل حاجت می‌‌دهد؟ برای اینکه می‌‌خواهد بهت پیام بدهد ها! حاجت داری بیا پیش من، پیش حسین می‌روی برای عالم باید دلت بسوزد! این عباس است، مشکل دارید بروید پیش عباس...

حالا من یک مشکل شخصی دارم بگویم، شما مشکل‌هایتان نمی‌دانم چه‌جوری است، من سعی می‌کنم سطح خودم را بیاورم بالا، در سطح شما این مشکل مهم را بگویم. یا اباالفضل العباس ما رفتیم یک جایی استخدام بشویم کار سخت گیر می‌آید، خودت می‌‌دانی، خصوصاً کار باارزش. قبول نکردند، گزینش رد شدیم، کجا رفتی؟ رفتم خیمۀ مهدی فاطمه گفتم من سربازت بشوم؟ گفتند تو به درد نمی‌خوری؟ «به طواف کعبه رفتم، به حرم رهم ندادند، که تو در برون چه کردی؟ که درون خانه آیی!»

عباس می‌‌‌توانی دلش را بدست بیاوری برایم؟

شنیدم شما برادرزاده‌‌هایت را خیلی دوست داری؟ شنیدم ایشان هم به شما می‌گویند عمو! عموجانم! عباسم! عباسم، عباسم. دیوانه‌وار یک روضه برایت بخوانم؟ عباس خیلی جگرش کباب شد، خیلی دوست داشت از هستی انتقام بگیرد در مظلومیت حسین، دست‌هایش خورد به آب، دست‌هایش سرد شد، آنقدر از دست‌هایش خجالت می‌کشید، خَُنک شده بود دست‌‌هایش، لب‌های بچه‌‌های حسین خشکیده بود.

یک‌جوری دوست داشت از شرّ این دست‌‌ها خلاص بشود! ها همین‌جور داد بزنی من خجالت نکشم ها! یک چیز دیگر هم بگویم؛ پس چشم‌هایش را چرا از دست داد؟ چشم‌هایش، هی به چشم‌هایش می‌گفت تو خجالت نکشیدی؟ زینب جلوی چشم‌‌های تو رفت تو نامحرم‌ها!


برای اطلاع از نحوه ارسال کلیپ و آشنایی با برخی نکات ضروری در این زمینه، اینجا را مشاهده کنید.

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۲/۰۱
مجید شهشهانی

کلیپ‌های شما

اهل دعوت باشید!

شناسنامه:

* انتشار کلیپهای صوتی تولیدی توسط کاربران بیان معنوی، بر اساس سیاست سایت در راستای توجه به نقش فعال کاربران در رشد معنویت و ایجاد هم‌افزایی از طریق سایت بیان معنوی می‌باشد. لذا انتشار کلیپ‌های رسیده به منزلۀ تایید کیفیت هنری کلیپ تولید شده نیست. بازخوردهای کاربران می‌تواند تا حدی به ارزیابی و بهبود کلیپ‌های ساخته شده کمک کند.

متن کلیپ:

در جهان اسلام متأسفانه الآن اوضاع ناامن شده. واقعاً محبین حقیقی پیامبر گرامی اسلام(ص) در جهان امنیت ندارند. همه‌جا برایشان ناامن شده، ان‌شاءالله خدا امنیت را برای همۀ این خوبان به ارمغان بیاورد. ولی شما که دیگر امنیت دارید دست از دعوت برندارید. بخشی از زندگی‌ات، بخشی از مالت، بخشی از وقتت را، بخشی از روابطت را، بخشی از مطالعاتت را، بخشی از حرف‌هایت را برای دعوت بگذار.

امروز چند نفر را دعوت کردی؟ ساکت نباش، زشت است برای مؤمن ساکت باشد! خوددانی... عمار یاسر وقتی که از جنگ احد برگشته بودند یهودی‌ها جلویشان را گرفتند، یعنی حالا چند وقت بعدش، رفیق عمار هم بود، گفتند: خب آقای عمار، چی شد پس وعده‌‌های الهی؟ پیامبرتان که اینقدر شکست خورده، قهرمانان‌تان را هم کشتندو ... ؟!

رفیق عمار گفت: من با شما بحث نمی‌کنیم، ایمانم ضعیف می‌شود، شما ایمان آدم را از بین می‌بَرید، رفت.

عمار گفت: من با شما بحث می‌کنم. پیامبر ما به ما وعده داده بود. ما اگر حرفش را گوش کنیم، کوه‌ها به دست ما جابجا بشود! -نمی‌خواست مبالغه کند! واقعاً پیامبر اکرم این را بهش گفته بود.- ما گوش نکردیم شکست خوردیم، تقصیر خود ما است. جواب دندان‌شکنی به آنها داد.  بهشان گفت: شرطش این بود که ما یاری کنیم: «إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ» ما حرف پیغمبر را گوش نکردیم»

ایستاد تحلیل کرد! بارک الله عمار!

بعد عمار آمد پیش پیغمبر اکرم گزارش داد که این‌جوری شد. رسول خدا(ص) فرمود: آن رفیق تو آدم خوبی است، ولی تو مجاهد فی سبیل الله بودی! جهاد فی سبیل الله کردی که ایستادی جواب دادی! آفرین.

الآن گروه‌هایی درست شده در اینترنت با این وسائل ارتباط‌جمعی در انواع برنامه‌ها، مردم سرگرم می‌خواهند بشوند. وقت داری، یکی‌، دوتایشان را می‌توانی داخل بشوی و بالاخره دعوت کنی، دعوت کن! بعد ببین با چه استدلال‌های غلط، با چه فهم‌های ضعیفی مواجه می‌شوی. سطح‌شان را بالا ببر! کمکشان کن! خدا می‌پذیرد ازت.

غرض اینکه اهل دعوت باشید! عناصر فرهنگی باشید. بنده که واالله هر موقع با جوان‌ها صحبت می‌کنم همیشه فکر می‌کنم اینها همۀشان یکی، دو، سه‌تا وبلاگ و سایت و اینها دارند. من همیشه این‌جوری فکر می‌کنم! اشتباه فکر می‌کنم؟ همیشه فکر می‌کنم اینها کلی شبکۀ اجتماعی زیر دستشان هست و کلی...، حالا هر کدام هر...، فیزیک می‌خواند، ریاضی می‌خواند، زبان می‌خواند، هر چی می‌خواند.

اصلاً همیشه این‌جوری فکر می‌کنم، در مورد شماها همیشه این‌جوری فکر می‌کنم. می‌گویم الآن می‌روم بین یک عده‌ای از عناصر فرهنگی می‌نشینیم با هم صحبت می‌کنیم. چقدر خوب است این عناصر فرهنگی تاریخ اسلام اینقدر دقیق مورد مطالعه قرار می‌دهند و اینها و اینها و...

اصلاً من نمی‌‌توانم تصور کنم شما عناصر ساکتی هستید. و خدا شاهد است اگر عناصر ساکتی یک‌جایی جمع باشند من ترجیح می‌‌دهم نروم، وقتم را به کارهای مفیدتر بگذرانم. بعضی‌ وقت‌ها بنده را دعوت می‌کنند برای یک جلساتی...، حالا من که اکثر دعوت‌ها را توفیق ندارم بروم، ولی مثلاً آن‌وقت‌هایی که دیگر وظیفه‌ای است بروم، نگاه می‌کنم ببینم آنجا بالاخره کدام یکی از این جلسات عناصر مفیدتری هستند.

اینها آخر اهل دعوت هستند! اینها فعال هستند! اینها عنصر فرهنگی هستند! شما باید همان جوان‌هایی باشید که مقام معظم رهبری به صورت کاملاً جدی و بسیار عمیق با تأکید فوق‌العاده ظریف در کلامشان؛ فرمودند: جوان‌های انقلابی، نیروهای انقلابی به فعالیت‌های فرهنگی‌شان محکم ادامه بدهند. شما جزء آن جوان‌ها هستید یا نه؟

این یک راهبرد فوق‌العاده مهم است! فوق‌العاده مهم! از هر چیزی مهم‌تر است! یعنی شما را با بمب اتم نمی‌شود نابود کرد! اثر کارهایتان را با هزاران کار تبلیغی، ماهواره‌ای، دشمن، دوست نادان نمی‌شود از بین بُرد. شماها بین مردم باشید و دعوت بکنید.


برای اطلاع از نحوه ارسال کلیپ و آشنایی با برخی نکات ضروری در این زمینه، اینجا را مشاهده کنید.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۱/۲۵
مجید شهشهانی

کلیپ‌ صوتی

راحت طلبان مانند حیوانند اگرچه نماز بخوانند

شناسنامه:

 


برای اطلاع از نحوه ارسال کلیپ و آشنایی با برخی نکات ضروری در این زمینه، اینجا را مشاهده کنید.

۱۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۱/۱۸
مجید شهشهانی

کلیپ‌های شما

بگردید در باغهای بهشت

شناسنامه:

 

دریافت با کیفیت پایین (330 کیلو بایت)

دریافت با کیفیت متوسط (1012 کیلو بایت)

دریافت با کیفیت خوب (1.46 مگا بایت)

 

* انتشار کلیپهای صوتی تولیدی توسط کاربران بیان معنوی، بر اساس سیاست سایت در راستای توجه به نقش فعال کاربران در رشد معنویت و ایجاد هم‌افزایی از طریق سایت بیان معنوی می‌باشد. لذا انتشار کلیپ‌های رسیده به منزلۀ تایید کیفیت هنری کلیپ تولید شده نیست. بازخوردهای کاربران می‌تواند تا حدی به ارزیابی و بهبود کلیپ‌های ساخته شده کمک کند.

متن کلیپ:

بنا نیست در یک منبر فقط کار آموزشی شود. چند اتفاق دیگر هم می افتد. در مجلسی مثل چنین مجالسی یکی از کارهای نورانی که اتفاق می افتد تفکر هست .همدیگر را کمک می کنند به فکر کردن. یکی دیگر ذکر است. یکی دیگر موعظه است. ادم پخت و پز می شود وقتی بیرون می رود! لذا اگر خواستید یک سخنرانی را جایی گوش دهید ، محیطش را برای خودتان فراهم کنید.

در اینجا کلی نور ، کلی همت ، کلی انگیزه در کنار هم نشسته اند . بغل دستی تو یک آرزوی بلند نورانی می کند ، این بر تو اثر وضعی قطعی خواهد گذاشت. فرق می کند با وقتی که تنهایی نشسته ای و داری یک مبحثی را گوش می کنی. همه ی پیشرفت ها با عزم و اراده ی تو نیست. همه ی پیشرفت ها با دانایی تو نیست. همه ی پیشرفت ها به علاقه های خوب تو نیست. فرمود: ارتعوا فی ریاض الجنه بروید در باغ های بهشت بگردید . پرسیدند باغ های بهشت کجاست؟ فرمود مجالس ذکر.(1) مجلس ذکر مهم است.

(1): أَحْمَدُ بْنُ فَهْدٍ فِی عُدَّةِ الدَّاعِی عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص‏ أَنَّهُ خَرَجَ عَلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ ارْتَعُوا فِی‏ رِیَاضِ‏ الْجَنَّةِ قَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ- وَ مَا رِیَاضُ الْجَنَّةِ قَالَ مَجَالِسُ الذِّکْرِ - وسائل الشیعة ؛ ج‏7 ؛ ص231


برای اطلاع از نحوه ارسال کلیپ و آشنایی با برخی نکات ضروری در این زمینه، اینجا را مشاهده کنید.

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۱/۱۶
مجید شهشهانی

کلیپ‌های شما

دلیل عدم تاثیر گذاری تشویق و تنبیه والدین

شناسنامه:

 

* انتشار کلیپهای صوتی تولیدی توسط کاربران بیان معنوی، بر اساس سیاست سایت در راستای توجه به نقش فعال کاربران در رشد معنویت و ایجاد هم‌افزایی از طریق سایت بیان معنوی می‌باشد. لذا انتشار کلیپ‌های رسیده به منزلۀ تایید کیفیت هنری کلیپ تولید شده نیست. بازخوردهای کاربران می‌تواند تا حدی به ارزیابی و بهبود کلیپ‌های ساخته شده کمک کند.

متن کلیپ:

شما چرا شادی من را می‌بخشی؟ وقتی عصبانی هستی من را ببخش! شما وقتی شادی من را نبخش. رفتار منطقی با من داشته باش نه رفتاری که دلت می‌خواهد. این را علمای اخلاق فقط نمی‌فهمند، این بچۀ هفت سالۀ ما هم می‌فهمد. مثلاً پدرها دیدید موقع عصبانی شدن بچه‌هایشان را تنبیه یا موعظه می‌کنند. دیگر بچه‌ها می‌فهمند این عصبانی شد الآن به هم ‌می‌ریزد و بالاخره موعظه و خیلی از تحقیرها یا هر چی...، رفتاری.

بچه‌‌ها می‌دانند مثلاً مجلس عروسی یا بابا خیلی شاد است الآن هر خطایی بکنم بابایم می‌گوید بخشیدمت. این بخشش و آن توبیخ مطابق هوای نفس است. شما چرا شادی من را می‌بخشی؟ وقتی عصبانی هستی من را را ببخش! شما وقتی شادی من را نبخش! رفتار منطقی با من داشته باش نه رفتاری که دلت می‌خواهد. این را علمای اخلاق فقط نمی‌فهمند، این بچۀ هفت سالۀ ما هم می‌فهمد.

می‌گویی پس من گیرم هوای نفس بابایم است. البته او نمی‌تواند انشاء بنویسد ها! گیرم این است که ایشان عصبانی نباشند. ایشان شاد باشند هر کاری بکنم ایشان راحت می‌بخشند. یعنی این شخصیت شده یک شخصیت هوای نفسی. بعد از این پدر، مادر بپرسی می‌‌گوید نه من هم تشویقش کردم هم بخشیدم. اثر بخششت را و توبیخت را از بین بردی! این بسته به هوای نفس تو بوده.

یادمان نمی‌رود آن شعری که گفت «او خدو انداخت بر روی علی» وقتی که عمرو بن عبدود آب دهان به صورت امیرالمؤمنین پرتاب کرد حضرت بلند شد درنگی کرد. البته حضرت اهل غضب نیست. تفسیرش خیلی عمیق‌تر از این حرف‌ها است. ولی او وقتی که عصبانی شد کار تلخی را که باید انجام می‌داد انجام نداد. که بدانند همۀ این حساب‌ها جدا است.

نمی‌شود ما یک...، اگر یک وقتی بنا شد که بچۀمان را موعظه کنیم یا چی بکنیم، وقتی خبر بد بهمان رسیده این کار را نکنیم. عصبانی شدیم، بگوییم خب حالا یک لیوان آب بخوریم یا بگذاریم کنار، بگوییم بعداً یک وقتی خوشحال بودیم در این‌باره صحبت می‌کنیم.

آن‌وقت بچه می‌بیند که ما نفسانی باهاش برخورد نمی‌کنیم. بسیاری از برخوردهای خوب ما یک کمی قاطی است با هوای نفسمان. الآن دلم می‌خواهد موعظه کنم چون الآن عصبانی هستم. چون الآن به هم ریختم. الآن دلم می‌خواهد ببخشم چون الآن خوشحالم. ببین هوای نفس که می‌گوییم خیلی ظریف است یک مثال عرض کردم.


برای اطلاع از نحوه ارسال کلیپ و آشنایی با برخی نکات ضروری در این زمینه، اینجا را مشاهده کنید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۲/۲۶
مجید شهشهانی

کلیپ‌های شما

اذان خصوصی

شناسنامه:

 

 

* انتشار کلیپهای صوتی تولیدی توسط کاربران بیان معنوی، بر اساس سیاست سایت در راستای توجه به نقش فعال کاربران در رشد معنویت و ایجاد هم‌افزایی از طریق سایت بیان معنوی می‌باشد. لذا انتشار کلیپ‌های رسیده به منزلۀ تایید کیفیت هنری کلیپ تولید شده نیست. بازخوردهای کاربران می‌تواند تا حدی به ارزیابی و بهبود کلیپ‌های ساخته شده کمک کند.

متن کلیپ:

‌‌‌چقدر خوب است نماز این‌جوری باشد! خدا نگاه بکند به ما ببیند ما کی نیاز داریم نماز بخوانیم! کی نیاز داریم از دنیا بِبُریم! مثلاً‌ ها! خدا ببیند ما داریم عصبانی می‌شویم یک‌‌دفعه‌ای بفرماید مؤذن اذان بگو، الآن با اذان و نماز این باید از این حال در بیاید بیرون. یک‌دفعه‌ای خدا دارد می‌بیند که ما می‌رویم که برای دنیا غش بکنیم بفرماید مؤذن الآن برای این اذان بگو، این دارد غش می‌کند همین‌ الآن باید بیدارش کنی.

بعد آن یکی دارد افسرده می‌شود می‌رود در خیالات واهی غصه‌های دنیا، صدا بزند مؤذن، مؤذن، مؤذن الآن نیم ساعت گذشته ولی برای این الآن اذان بگو. این همین الآن برایش اذان بگو. چقدر خوب بود اذان و نماز و هر یک از ما با دیگری فرق داشت و هر یک از ما متناسب با خود، اذان دریافت می‌کرد.

تو فکر می‌کنی خدای تو عاجز است از اینکه هر کسی را جداگانه برایش زمانی را برای اذان و نماز تعیین کند متناسب آن لحظه‌ای که او نیاز دارد قطع کند و بیاید سر نماز و تمام این زمان‌ها یکسان باشد؟ تو اینقدر نمی‌دانی! من خدا هستم. این اذانی که برای همه از یک مأذنه در یک زمان می‌گویند اذان خصوصی است برای هر کسی! هر کسی در آن لحظه در حالی است که همان لحظه باید از حال خود خارج شود و برود سر سجادۀ نماز بایستد.

تو دیدی من برای همه دارم می‌گویم این یعنی کسی را رعایت نکردم؟ شما فکر کردی اذان عمومی می‌گویند رابطۀ خصوصی من سر اذان مختل شده؟ نمی‌دانی من خدا هستم؟! «یا مَنْ لا یَشْغَلُهُ سَمْعٌ عَنْ سَمْعٍ» ای خدایی که هزاران نفر با تو سخن می‌گویند مشغول نمی‌شوی دیگری را گوش ندهی! اصلاً اذان فقط برای تو یکی است. اینقدر من با تو در حال تعامل هستم.

با خدا زندگی کن. یکی از آثارش این است. وقتی داری می‌خوابی دلت نمی‌آید زیاد بخوابی زود می‌پری از خواب، می‌گویی خدایا ادامه بدهیم؟ فرمود «أنا جَلیسّ مَن ذَکَرَنی» من همنشین کسی هستم که به یاد من است. ما با هم هستیم، با هم داریم گفتگو می‌کنیم.

آقازادۀ آقای بهجت می‌فرمود که: بابای من خصوصاً این اواخر دیگر بیشتر شده بود. می‌رفت! گاهی از اوقات می‌آمدم صدا می‌زدم طول می‌کشید تا برگرده، می‌رفت! کجا می‌رفت؟ آنجایی که همۀ ما باید برویم. پیش همان خدایی که خدای من و تو هم است. و همان‌قدر برای من و تو وقت می‌گذارد. و همان‌قدر برای من و تو علاقه دارد که پیشش برویم و همان‌قدر حاضر است به ما لذت بدهد، و همان‌جایی می‌رفت که همه بنا است در بهشت و رضوان الهی آنجا بروند.

خب بله. بعد جزئیاتی را تعریف می‌فرمودند. عرض کردم به ایشان خب بله معلوم است ایشان زمان جوانی‌شان به مرحوم قاضی نامه می‌نوشتند کسی سه روز رفت پیش خدا و در این دنیا نبود و بعد از سه روز برگشت بعد باید نمازهایش را قضا کند؟ حکم شرعی‌اش چی می‌شود؟ بعد مرحوم قاضی به کسی از دوستانش نامه نوشته بوده که آقای بهجت این سؤال را از من کرده، من می‌‌دانم که این سؤال در مورد خودش است ولی ایشان گفته کسی این‌گونه بود چه باید بکند؟! خودش است این‌جوری است!

چرا باید رفت پیش خدا؟ چون لذتش خیلی بیشتر از این حرف‌ها است. حالی‌ات است؟ این کلمۀ حالی‌ات را می‌‌دانی برای چی گفتم؟ برای اینکه دیگر لات و اوباش عالم هم می‌فهمند لذت چیست؟ شما لذت نمی‌خواهی بفهمی یعنی چی؟ اگر آمدی رفتی اصلاً هنر نکردی بگو خدایا من لذتی بردم که همۀ اهل عالم می‌فهمند لذت، لذت است دیگر! اگر نیامدی فقط خودت را سرزنش کن.

 


برای اطلاع از نحوه ارسال کلیپ و آشنایی با برخی نکات ضروری در این زمینه، اینجا را مشاهده کنید.

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۲/۱۹
مجید شهشهانی