علیرضا پناهیان

۲۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کلیپ صوتی» ثبت شده است

کلیپ‌های شما

خودت را آزاد کن

شناسنامه:

 

* انتشار کلیپهای صوتی تولیدی توسط کاربران بیان معنوی، بر اساس سیاست سایت در راستای توجه به نقش فعال کاربران در رشد معنویت و ایجاد هم‌افزایی از طریق سایت بیان معنوی می‌باشد. لذا انتشار کلیپ‌های رسیده به منزلۀ تایید کیفیت هنری کلیپ تولید شده نیست. بازخوردهای کاربران می‌تواند تا حدی به ارزیابی و بهبود کلیپ‌های ساخته شده کمک کند.

متن کلیپ:

"امام از روز اول فرمود: ما مأمور به تکلیفیم؛ این، عین اخلاص است؛ محض اخلاص است؛ فقط براى خدا؛ ذره‏یى قدرت‏طلبى و جلب حطام مادى در این چنین دلى وجود ندارد. مأمور به تکلیفیم، نه به نتیجه" (بیانات مقام معظم رهبری، 84/10/19)

«من اخلص النیة تنزه عن الدنیة» کسی نیّتش را خالص بکند از کم نجات پیدا می‌کند، بالا می‌پرد، بالای بالای بالا می‌پرد. شاخص اینکه ما برای نیّت خودمان بهاء قائل هستیم یک شاخص عمده‌اش این است: نتیجۀ کار خودمان را اهمیت ندهیم، چه اهمیتی دارد؟ گرفت یا نگرفت؟ چه اهمیتی دارد؟ من با انگیزۀ درست این کار را کردم، البته بازی در نیاوریم ها! دیگر شنونده باید عاقل باشد که الحمدلله زیادی هم عاقل هست، دیگر من این حاشیه‌ها را بهش نمی‌پردازم.

کسی که به نیّت بهاء می‌دهد به نتیجه بهاء نمی‌دهد، شما کار را به‌خاطر خدا انجام دادی؟ کارَت هم درست بوده دیگر؟ تردید که در درستی کار نداریم، خب الحمدلله کارت را به‌خاطر خدا انجام دادی؟ تمام شد، نتیجه‌اش چه اهمیتی دارد؟ هیچی!

آقا! حب مقام می‌رود، نصفش رفته، یعنی زدی نصف صورت حب مقام را پراندی، ترس از مردم می‌ریزد، منت‌کشی، احساس ضعف، گرسنگی و نگاه تحسین مردم، تظاهر، اینها همه نمی‌خواهم بگویم کامل از بین می‌رود، زدی همه را لت و پار کردی از نفس انداختی، نتیجه چه اهمیتی دارد؟ آقا! نگرفت کارت ها! خب نگرفت چیکارش کنیم؟ ما دنبال بگیر نگیرش نبودیم، بنا بود از ما کاری با نیّت صادقه صادر بشود، بقیه‌اش بی‌خیال، نمی‌شود که تو هم به نیّتت بهاء بدهی هم به نتیجه، نتیجه چه اهمیتی دارد؟ به‌خدا قسم آدم‌ها از نتیجه خلاص بشوند به اوج رهایی می‌رسند.

یک هنرمندی اثرش را نبینند نپسندند خودِ این استرس خلاقیت را نابود می‌کند، خود نه استرس، عشق تو به اینکه بپسندنت خلاقیت را نابود می‌کند، نابود هم نکند محدود می‌کند. آقا! ما عشق به این داشتیم که بپسندند و عجب کارمان هم گرفت. ببین! اگر این عشق را نداشتی ده برابر بود با این استعدادت، الان نیم برابر هم نبودی.

آزاد کن خودت را، استرس نتیجه همۀمان را نابود کرده رفتیم، با انرژی‌های الکی خودت را تقویت نکن نابود می‌شوی ها! ننشین بگو وای من این طرح را بکشم بعد در جشنواره اول می‌شوم وای می‌روم روی سِن، مردم کف می‌زنند من کِیف می‌کنم کف می‌زنند کف می‌کنم بعد چه خبر می‌شود! هِی به خودت انرژی می‌دهی الکی نابود می‌کنی خودت را به‌خدا، اینها دوپینگی، الکی به خودت انرژی نده ضعیف می‌شوی، ذلیل می‌شوی، خار می‌شوی، زبون می‌شوی، ترسو می‌شوی، پخ بکنند زهره‌ات می‌ترکد، عزرائیل را ببینی قبل از اینکه جانت را بگیرد مُردی، این‌جوری می‌شوی، قوی باش، عزرائیل آمد بگو بله، می‌خواهم جانت را...، گفت اگر گفت می‌خواهم جانت را بگیرم بگو بفرما، یک‌جوری بگو بفرما بزند زود عقب، وای با چه دلیری مواجه شدم، مؤمن قوتش را از کجا می‌گیرد؟ از قلبش می‌گیرد، می‌بینی که همش دارد روزه می‌گیرد، می‌بینی که شب‌ها نمی‌خوابد که.

جبر چیست؟ عقلت بهت بگوید راه فراری نداری، تو یک ذره روزی‌ات را نمی‌توانی اضافی کنی، ریا نکن، تو یک ذره آبرو برای خودت نمی‌توانی کسب کنی، بی‌خیال! بی‌خیال باش، راحت باش عزیزم، عجیب است ها! می‌گوییم ول کن ول نمی‌کند، برای چی گرفتی؟ تو مجبور هستی به اخلاص، جبر را بپذیر، آن‌وقت دلت نرم می‌شود، نرم آهان! ادامه بده همین‌جوری، نرم، نرم.

هر کار خوبی کردی بهت گفتند بابا! ایول دارد تو خیلی کارت، بگو آقا من غلط دیگر نمی‌توانستم بکنم، بابا! پولت را دزدیدند عجب صبری می‌کنی، بگو مال من نبوده ولمان کن تو را به‌خدا، آقا این‌جوری شد آن‌جوری شد، اصلاً تمام فضائل برای شما ردیف می‌شود، حالا شدی نرم، آماده، آهان! خب.

"این درس را هم امام (ره) به ما آموختند که عمل و اقدام، براى نتیجه نیست. نتیجه، در آن نیت خالصى است که شما در حین اقدام دارید. نتیجه با خداست؛ ما تکلیفمان را باید انجام بدهیم." (بیانات مقام معظم رهبری، 69/01/01)


برای اطلاع از نحوه ارسال کلیپ و آشنایی با برخی نکات ضروری در این زمینه، اینجا را مشاهده کنید.

۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۲/۱۷
مجید شهشهانی

برخی نکات و راهنمایی‌ها در تهیۀ کلیپ‌های صوتی و تصویری

در تهیه و ارسال کلیپ به نکات زیر توجه کنید، تا امکان استفاده از کلیپ شما در سایت باشد:

1- برای ساخت کلیپ، از مجموعه حدود 1500 جلسه صوتی و حدود 100 جلسه تصویری عرضه شده توسط موسسه بیان معنوی(عرضه شده از طریق سایت یا دی وی دی) استفاده کنید.

2- در کلیپ ارسالی خود، منبع تهیه کلیپ را مشخص کنید.

3- برای کلیپ خود حتما یک نام مناسب انتخاب کنید. نام مناسب برای کلیپ اهمیت بالایی دارد.

4- برای تهیه کلیپ از فایل‌های با کیفیت بالا استفاده کنید. و فایل با کیفیت بالا را هم برای سایت ارسال کنید.

5- هدف از ساخت یک کلیپ تهیه یک بسته کاربردی، اثر گذار و کوتاه برای انتقال یک پیام واضح و مشخص می‌باشد. بنابراین توجه به این نکته بسیار مهم است که کلیپ دارای یک بدنه شفاف و بدون زوائد باشد و از هر گونه اضافه گویی هرچند جذاب و مهم پرهیز شود چون به شدت از برندگی و اثرگذاری کار کم می‌کند. انتقال یک مطلب مفید و کوتاه بسیار بهتر از پراکنده کردن و هدر دادن چند موضوع مهم است.

6-در هر کلیپی، عملاً بخش‌های زیادی از سخنرانی حذف می‌شود. باید مراقب بود که حذفیات به گونه‌ای نباشد که موجب سوءبرداشت و سوءتفاهم عده‌ای از مخاطبان شود و یا سبب از دست رفتن سیر منطقی بحث و ایجاد اشکال در درک مطلب شود.

7- به شروع یک کلیپ بسیار دقت کنید. آغاز یک کلیپ باید همراه با جذابیت و سوال بر انگیزی باشد، برای این کار راه‌های مختلفی وجود دارد از جمله استفاده از یک یا چند جمله و یا اشاره و یا حدیث، آیه، مثال، سوال و ... از هر قسمت کلیپ که به عنوان یک تلنگر اولیه بکار رود.

8- پایان بندی کلیپ را فراموش نکنید و مخاطب را سرگردان رها نکنید. پایان یک کلیپ نقطه نهایی اثرگذاری کار شماست و باید همراه با یک حس فرود، جمع بندی و تاکید باشد.

9- اگر از موسیقی زمینه استفاده می‌کنید، دقت کنید که صدای موسیقی به گونه‌ای نباشد که شنیدن صدای سخنرانی با مشکل مواجه شود. در صورت امکان نتیجۀ کار خود را با کامپیوتر دیگر یا با موبایل گوش کنید؛ ممکن است کلیپ شما در دستگاه دیگران خوب شنیده نشود.

10- نظرخواهی از اطرافیان می‌تواند به بهبود توانایی شما در ساخت کلیپ کمک کند. درک اینکه چه مطلبی برای چه قشری جذاب و مورد نیاز است، نوعی انسان‌شناسی و مخاطب‌شناسی است که به مرور و با تجربه و تلاش می‌توانید شهود خود در این زمینه را افزایش دهید.

11- برای ساخت کلیپ خوب وقت بگذارید. دامنه و میزان تاثیرگزاری یک کلیپ خوب بسیار بیشتر از 10 کلیپ متوسط است. این قاعده را دست کم نگیرید.

12- تجربیات خود در زمینه ساخت کلیپ را می‌توانید برای ما بفرستید تا برای دیگران به اشتراک گذاشته شود و دیگران هم از تجارب شما استفاده کنند.

13- این نکات به مرور زمان تکمیل می‌شوند. ماهیانه یا هر دوماه یکبار به اینجا سر بزنید و نکات جدید را بخوانید.

کلیپ خود را به آدرس bayan.manavi@gmail.com ارسال کنید. کلیپ‌ها در صورتی که موارد فوق در آنها رعایت شده باشد، منتشر می‌شوند.

به مرور مباحثی که از دیدگاه بیان معنوی برای ساخت کلیپ دارای اولویت هستند، معرفی می‌شود. از جمله:

  • کمی از اسرار ولایت

  • تنها مسیر

  • تربیت فرزند برای حرکت به سمت خدا

  • انتقال مفاهیم دینی به فرزندان

  • خانواده خوب

  • خانواده متعالی

  • نهال ولایت در نهاد خانواده

  • نقش ادب در تربیت اسلامی

  • فرهنگ مهربانی

  • اسلام ناب در مقابله با تحریف دین

  • حجاب، وقتی زن ها مهربان تر می شوند

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۲/۱۳
مجید شهشهانی

کلیپ‌های شما

مثل بقیه

شناسنامه:

* انتشار کلیپهای صوتی تولیدی توسط کاربران بیان معنوی، بر اساس سیاست سایت در راستای توجه به نقش فعال کاربران در رشد معنویت و ایجاد هم‌افزایی از طریق سایت بیان معنوی می‌باشد. لذا انتشار کلیپ‌های رسیده به منزلۀ تایید کیفیت هنری کلیپ تولید شده نیست. بازخوردهای کاربران می‌تواند تا حدی به ارزیابی و بهبود کلیپ‌های ساخته شده کمک کند.

متن کلیپ:

خدایا! ما را واسطۀ آشنایی و عاشقی اهل عالم با خودت و مهدی خودت قرار بده. حریص باشیم آدم‌ها را به سمت تو بیاوریم، این نیت‌ها را داشته باشید، اینها اثر وضعی دارد، آقای من! عزیز من! مقدرات شما توسط خداوند متعال تعیین می‌شود آن‌وقت خداوند متعال می‌فرماید من مقدراتم را متناسب با نیات بندگانم درست می‌کنم، «انما قدرالله عون العباد بقدر نیاتهم» خدا مقدر می‌کند اندازه‌گیری می‌کند کمک خودش را برای بنده‌هایش به اندازۀ نیت‌های شما، دیگر نبینم برگردی یک جایی بگویی که خدا چرا من را کمک نمی‌کند ها! پیامبر اکرم درست می‌فرماید، «انما قدرالله عون العباد بقدر نیاتهم» نیت کن، بگو من می‌خواهم بچۀ خوبی بشوم، من می‌خواهم همۀ عالم را برای تو خراب کنم، خراب یعنی آباد کنم، شاعر می‌گوید خراب یعنی آباد، خراب تو بشوم.

یک روزی یک کاری سر راهت قرار می‌دهد، شروع کن نیت‌های خوب را افزایش بده. مثل بقیه بودن برای انسان باشرف ننگ ابدی است، برای اینکه نیاتت مخلصانه بشود انگیزه‌ات را بتوانی کنترل بکنی این ننگ را به خودت نخر مثل بقیه بشو.

یک حماسه‌گر مثل بقیه نیست و برای اینکه متنفر است که مثل بقیه باشد متفاوت می‌شود، متمایز می‌شود و این یک تاکتیک بزرگ است، تو در روحت هست این انگیزه که دوست نداری مثل بقیه باشی، مثل بقیه زندگی کرد مثل بقیه مُرد، چه سخن ننگینی است، برای تک‌تک شماهایی که در این جلسه نشستید، یک آدم معمولی بود مثل بقیه، هر موقع گرسنه می‌شد غذا می‌خورد مثل بقیه، تا جایی که جا داشت می‌خورد مثل بقیه، خسته می‌شد می‌افتاد می‌خوابید تا مثل بقیه، تا وقتی که جا داشت بخوابد دمر می‌خوابید مثل بقیه، بلند می‌شد حال هیچی را نداشت مثل بقیه، کم‌کم ده یازده صبح به هوش می‌آمد مثل بقیه، به شهواتش وابسته بود مثل بقیه، با تشویق غش می‌کرد مثل بقیه، ذلیل تمسخرها و تشویق‌های دیگران بود مثل بقیه، شهوت‌ران بود مثل بقیه، حسود بود مثل بقیه، بخیل بود مثل بقیه، بدبخت بود مثل بقیه، جهنم رفت مثل بقیه.

من حرف الان را برای دلت می‌زنم، می‌خواهم دلت بکند، دلت جاکن بشود. شهید آوینی مثل بقیۀ هنرمندها نبود، می‌گفت اسمم را پنهان کنید، خوشت آمد یا نه؟ بله؟ شل می‌گویی بله حق هم داری چون وقتی یک نفر مثل بقیه نباشد بین ما باشد ما را ضایع کرده، درست است؟ مثل بقیه نباش متفاوت باش، مثل آدم‌های معمولی نباش.

من به احترام بر و بچه‌های هنر که صفا و عشق آنها بانی این جلسه است یک مثال از هنرمندها بزنم، شهید آوینی رفته بودند پیش مقام معظم رهبری، آقا از حرف‌های حساب شده، حکیمانه و هوشمندانه و هنرمندانه و لطیف آقای آوینی خوششان آمده بود، آقای آوینی قبل از جلسه قبل از اینکه بروند به رفقای همکارش گفته بودند که نگویید من چیکاره هستم در برنامه‌ها، می‌رویم گروه هستیم این کار را کردیم، آقاجان! سر و ته برنامه همش دست خود شماست، کارگردان هستی، نمی‌دانم، خودت هم می‌نشینی پای میز مونتاژ، خودت هم نمی‌دانم متن‌هایش را می‌گویی، نگویید به آقا. آقا به آقا بگو تحویلت می‌گیرد، گفتیم ما نتیجه، ما اهل نیت هستیم.

اینها می‌نشینند آقا می‌فرماید متن‌ها را متن‌هایتان را کی می‌نویسد؟ خیلی خوب می‌نویسد، اینها به هم یک نگاه می‌کنند، آوینی گفته نگو دیگر، نمی‌گویند، بحث را عوض می‌کنند یک کمی می‌روند جلوتر، بابا! رهبر انقلاب است بگو صفایش را ببر، آقا! متن‌هایتان را کی می‌نویسد؟ خیلی خوب می‌نویسد دوباره، بار سوم آقا سؤال می‌کنند من چندبار پرسیدم متن‌هایتان را کی می‌نویسد؟ یک نفر از بچه‌ها می‌گوید آقا! ایشان می‌نویسد، عجب! شما می‌نویسید خیلی آقا! قوی می‌نویسید. آقا! دیگر گفتیم اهل نتیجه نباش نه اینقدر.

تو پاک دست بر و بچه‌های حزب‌اللهی را همه را می‌بندی، این‌جوری که نمی‌شود که، باید بگویی من هستم، اعتباری برای خودت ثبت کنی، بعد دیگر کارت را ندزدند، بعد اعتبارت بتوانی کار بعدی را بکنی، همش که نمی‌شود روی خدا حساب کرد، هان؟ بد می‌گویم آقا؟! خدا که حساب و کتاب ندارد کارش که همش داری با او معامله می‌کنی، خدا کجا بود؟ روی زمین، اینقدر که آدم بنا نیست اهل نیت باشد که، اصلاً تو نرخ را خراب می‌کنی اصلاً، آبروی همۀ بچه مذهبی‌های توی عرصۀ هنر را می‌بری، همه که نمی‌توانند مثل تو باشند، همه را سکۀ یه پولشان کردی، این چه طرز رفتاری است؟ آقا! درست است شما بفرمایید درست است؟ اصلاً درست نیست، هیچی نمی‌گویی ولی معلوم است اصلاً درست نیست، اگر درست بود یک نفر دیگر کار ایشان را ادامه می‌داد، گفتیم حالا ما، ما یک منبر رفتیم ها! گفتیم اهل نتیجه نباش اهل نیت، نه اینقدر که، شما هم چقدر این حرف‌ها را جدی می‌گیرید.

نمی‌دانید چه می‌کند کسی که نیتش قوی است، خدا نکند یک هنرمند مخلص بشود، غوغا می‌کند، عالم را آتش می‌زند، هنرمندها رسالت‌های این‌جوری دارند، بروید هنرمند بشوید بچه‌ها. امیرالمؤمنین برای هنرمندها حساب جداگانه باز می‌کرد، امام صادق حساب جداگانه باز می‌کرد، اصلاً ائمه، بروید هنرمند بشوید، اگر شغل دیگر هم دارید کنارش یک کار هنری بکنید، ببینید دارم بهتان می‌گویم ها! نگویید به ما نگفته بودند، مامانم گفت برو ریاضی بخوان مهندس بشو، مامانت حالا ما هم که حرف‌مان کنار حرف مامانت، ما هم مامانی با شما حرف می‌زنیم دیگر انشاءالله دلسوزانه.

هنرمند آتش بگیرد عالم را آتش می‌زند، هیچکسی را باقی نمی‌گذارد، خبر می‌دهد به همه، بال و پر می‌زند، هنرمند مثل پرندۀ خونینی می‌ماند که یکبار از کربلا عبور بکند بالش را به خون حسین(ع) خوشرنگ می‌کند و می‌رود همۀ عالم را رنگ می‌زند همه را رنگی می‌کند.

«انما قدرالله عون العباد بقدر نیاتهم» خدا مقدر می‌کند اندازه‌گیری می‌کند کمک خودش را برای بنده‌هایش به اندازۀ نیت‌های شما.


برای اطلاع از نحوه ارسال کلیپ و آشنایی با برخی نکات ضروری در این زمینه، اینجا را مشاهده کنید.

۱۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۲/۱۲
مجید شهشهانی

صوت | گزیده صوتی و روضه جلسه سوم دانشگاه امام صادق

گزیده صوتی:

دانلود (2.92 مگابایت)

روضه:

دانلود (1.04 مگابایت)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۸/۱۸
مجید شهشهانی

متن و صوت دعای عرفه با نوای حجت الاسلام پناهیان

صوت قرائت دعای عرفه حجت الاسلام پناهیان در هیئت محبین اهل بیت(ع) قم در ادامه می آید:

 

متن دعای عرفه

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلْحَمْدُ لله الَّذى لَیْسَ لِقَضآئِهِ دافِعٌ وَلا لِعَطائِهِ مانِعٌ وَلا کَصُنْعِهِ صُنْعُ صانِعٍ وَهُوَ الْجَوادُ الْواسِعُ فَطَرَ اَجْناسَ الْبَدائِعِ واَتْقَنَ بِحِکْمَتِهِ الصَّنائِعَ لا تَخْفى عَلَیْهِ الطَّلایِـعُ وَلا تَضیعُ عِنْدَهُ الْوَدائِعُ جازى کُلِّ صانِعٍ وَرائِشُ کُلِّ قانعٍ وَراحِمُ کُلِّ ضارِعٍ وَمُنْزِلُ الْمَنافِعِ وَالْکِتابِ الْجامِعِ بِالنُّورِ السّاطِعِ وَ هُوَ لِلدَّعَواتِ سامِعٌ وَلِلْکُرُباتِ دافِعٌ وَلِلدَّرَجاتِ رافِعٌ،
خداى را سپاس که براى حکمش برگرداننده‌اى،و براى بخشش بازدارنده‌اى و همانند ساخته‌اى ساخته هیچ سازنده‌اى نیست،و او سخاوتمند وسعت‌بخش است،انواع مخلوقات را پدید آورد،و ساخته‌ها را با حکمتش محکم نمود،طلیعه‌ها بر او پوشیده‌ نمى‌ماند،و ودیعه‌ها نزد او ضایع نمى‌شود پاداش‌دهنده‌ هر سازنده،و بى‌نیازکننده هر قناعت‌گر،و رحم‌کننده بر هر نالان،و فرو فرستنده سودها،و نازل‌کننده کتاب جامع‌ با نور درخشان است،او شنونده دعاها،و دورکننده بلاها،و بالابرنده درجات،
وَلِلْجَبابِرَةِ قامِعٌ فَلا اِلهَ غَیْرُهُ وَلا شَىْءَ یَعْدِلُهُ وَلَیْسَ کَمِثْلِهِ شَىْءٌ وَهُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُاللَّطیفُ الْخَبیرُ وَهُوَ عَلى کُلِّشَىْءٍ قَدیرٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَرْغَبُ إِلَیْکَوَاَشْهَدُ بِالرُّبُوبِیَّةِ لَکَ مُقِرّاً بِاَنَّکَ رَبّى وَ اِلَیْکَ مَرَدّى اِبْتَدَاْتَنى بِنِعْمَتِکَ قَبْلَ اَنْ اَکُونَ شَیْئاً مَذْکُورا وَخَلَقْتَنى مِنَ التُّرابِ ثُمَّ اَسْکَنْتَنِى الاَْصْلابَ آمِناً لِرَیْبِ الْمَنُونِ وَاخْتِلافِ الدُّهُورِ وَالسِّنینَ،
و کوبنده گردنکشان است،پس معبودى جز او نیست،و چیزى با او برابرى نمى‌کند،و چیزى همانندش نیست،و اوست شنوا و بینا،و لطیف و آگاه،و بر هرچیز تواناست.خدایا به سوى تو رغبت مى‌نمایم،و به پروردگارى‌ تو گواهى مى‌دهم،اقرارکننده‌ام که تو پروردگار منى،و بازگشت من به سوى تو است،وجودم را با نعمتت آغاز کردى پیش‌ از انکه موجودى قابل ذکر باشم،و مرا از خاک پدید آوردى،سپس در میان صلبها جایم دادى،درحالى‌که از حوادث زمانه و رفت‌وآمد روزگار و سالها،
فَلَمْ اَزَلْ ظاعِناً مِنْ صُلْبٍ اِلى رَحِمٍ فى تَقادُمٍ مِنَ الاَْیّامِ الْماضِیَةِ وَالْقُرُونِ الْخالِیَةِ لَمْ تُخْرِجْنى لِرَاْفَتِکَ بى وَلُطْفِکَ لى وَاِحْسانِکَ اِلَىَّ فى دَوْلَةِ اَئِمَّةِ الْکُفْرِ الَّذینَ نَقَضُوا عَهْدَکَ وَکَذَّبُوا رُسُلَکَلکِنَّکَ اَخْرَجْتَنى لِلَّذى سَبَقَلى مِنَ الْهُدَى الَّذى لَهُ یَسَّرْتَنى وَفیهِ اَنْشَاءْتَنى وَمِنْ قَبْلِ ذلِکَ رَؤُفْتَ بى بِجَمیلِ صُنْعِکَ وَسَوابِـغِ نِعَمِکَ فابْتَدَعْتَ خَلْقى مِنْ مَنِىٍّ یُمْنى وَاَسْکَنْتَنى فى ظُلُماتٍ ثَلاثٍ بَیْنَ لَحْمٍ وَدَمٍ وَجِلْدٍ،
ایمنى بخشیدى همواره کوچ‌کننده بودم از صلبى به رحمى،درگذشته از ایام و قرنهاى پیشین،از باب رأفت و لطف و احسانى که به من داشتى، مرا در حکومت پیشوایان کفر،آنان‌که پیمانت را شکستند،و پیامبرانت را تکذیب کردند،به دنیا نیاوردى،ولى زمانى‌ به دنیا آوردى به خاطر آنچه در علمت برایم رقم خورده بود و آن عبارت بود از هدایتى که مرا براى پذیرفتن آن آماده ساختى،و در عرصه گاهش نشود و نمایم‌ دادى،و پیش از آن هم با رفتار زیبایت،و نعمتهاى کاملت بر من مهر ورزیدى،در نتیجه وجودم را پدید آوردى از نطفه ریخته‌ شده و در تاریکیهاى سه‌گانه میان گوشت و خون و پوست جایم دادى،
لَمْ تُشْهِدْنى خَلْقى وَلَمْ تَجْعَلْ اِلَىَّ شَیْئاً مِنْ اَمْرى ثُمَّ اَخْرَجْتَنى لِلَّذى سَبَقَ لى مِنَ الْهُدى اِلَى الدُّنْیا تآمّاً سَوِیّاً وَحَفِظْتَنى فِى الْمَهْدِ طِفْلاً صَبِیّاً وَرَزَقْتَنى مِنَ الْغِذآءِ لَبَناً مَرِیّاً وَعَطَفْتَ عَلَىَّ قُلُوبَ الْحَواضِنِ وَکَفَّلْتَنى الاُْمَّهاتِ الرَّواحِمَ وَکَلاَْتَنى مِنْ طَوارِقِ الْجآنِّ وَسَلَّمْتَنى مِنَ الزِّیادَةِ وَالنُّقْصانِفَتَعالَیْتَ یا رَحیمُ یا رَحْمنُ حتّى اِذَا اسْتَهْلَلْتُ ناطِقاً بِالْکَلامِ،
و مرا در آفرینش وجودم گواه نگرفتى، و چیزى از کار خلقتم را به من واگذار ننمودى،سپس براى آنچه در علمت از هدایتم گذشته بود مرا کامل میانه به دنیا آوردى،و در حال کودکى و خردسالى در میان گهواره محافظت نمودى،و از بین غذاها شیر گوارا نصیبم کردى،و دل دایه‌ها را بر من مهربان نمودى،و مادران پرمهر را به پرستارى‌ام گماشتى،و از آسیبهاى پریان نگهدارى فرمودى،و از زیادى و کمى سالمم داشتى،پس تو برترى اى مهربان،اى بخشنده،تا آنگاه که آغاز به سخن‌ کردم.
اَتْمَمْتَ عَلَىَّ سَوابغَ الاِْ نْعامِ وَرَبَّیْتَنى زایِداً فى کُلِّ عامٍ حَتّى إ ذَا اکْتَمَلَتْ فِطْرَتى وَاعْتَدَلَتْ مِرَّتى اَوْجَبْتَ عَلَىَّ حُجَتَّکَ بِاَنْ اَلْهَمْتَنى مَعْرِفَتَکَ وَرَوَّعْتَنى بِعَجائِبِ حِکْمَتِکَ وَاَیْقَظْتَنى لِما ذَرَاْتَ فى سَمآئِکَوَاَرْضِکَ مِنْ بَدائِعِ خَلْقِکَ وَنَبَّهْتَنى لِشُکْرِکَ وَذِکْرِکَ وَاَوجَبْتَ عَلَىَّ طاعَتَکَ وَعِبادَتَکَ وَفَهَّمْتَنى ما جاَّءَتْ بِهِ رُسُلُکَ وَیَسَّرْتَ لى تَقَبُّلَ مَرْضاتِکَ وَمَنَنْتَ عَلَىَّ فى جَمیعِ ذلِکَ بِعَونِکَ وَلُطْفِکَ ثُمَّ اِذْ خَلَقْتَنى مِنْ خَیْرِ الثَّرى،
نعمتهاى کاملت را بر من تمام کردى،و مرا در هر سال با افزوده شدن به وجودم پرورش دادى،تا آفرینشم کامل‌ شد،و تاب و توانم معتدل گشت،حجّت را بر من واجب نمودى،چنان‌که معرفتت را به من الهام فرمودى‌ و با شگفتیهاى حکمتت به هراسم افکندى،و به آنچه در آسمان و زمینت از پدیده هاى خلقت پدید آوردى بیدارم نمودى،به سپاسگذارى و یادت آگاهى‌ام دادى،و طاعت و عبادتت را بر من واجب نمودى،و آنچه را پیامبرانت آوردند به من فهماندى،و پذیرفتن خشنودى‌ات را بر من آسان کردى،و در تمام این امور به‌ یارى و لطفت بر من منّت نهادى،سپس وقتى که مرا از بهترین خاک آفریدى،
لَمْ تَرْضَ لى یا اِلهى نِعْمَةً دُونَ اُخرى وَرَزَقْتَنى مِنْ اَنواعِ الْمَعاشِ وَصُنُوفِ الرِّیاشِ بِمَنِّکَ الْعَظیمِ الاَْعْظَمِ عَلَىَّ وَاِحْسانِکَ الْقَدیمِ اِلَىَّ حَتّى اِذا اَتْمَمْتَ عَلَىَّ جَمیعَ النِّعَمِ وَصَرَفْتَ عَنّى کُلَّ النِّقَمِ لَمْ یَمْنَعْکَ جَهْلى وَجُرْاءَتى عَلَیْکَ اَنْ دَلَلْتَنى اِلى ما یُقَرِّبُنى اِلَیْکَ وَوَفَّقْتَنى لِما یُزْلِفُنى لَدَیْکَ فَاِنْ دَعَوْتُکَ اَجَبْتَنى وَاِنْ سَئَلْتُکَ اَعْطَیْتَنى وَاِنْ اَطَعْتُکَ شَکَرْتَنى وَاِنْ شَکَرْتُکَ زِدْتَنى،
برایم نپسندیدى اى معبود من نعمتى‌ را بدون نعمتى دیگر،و از انواع وسایل زندگى،و اقسام بهره‌ها نصیب من فرمودى،و این بخاطر نعمت‌بخشى‌ بزرگ و بزرگتر و احسان دیرینه‌ات بر من بود،تا جایى که همه نعمتها را بر من کامل نمودى،و تمام بلاها را از من بازگرداندى،نادانى و گستاخى‌ام بر تو،بازت نداشت،از این که مرا به آنچه به تو نزدیک مى‌کند راهنمایى کردى، و به آنچه مرا به پیشگاهت مقرّب مى‌نماید توفیق دادى،پس اگر بخوانمت،اجابتم نمایى،و اگر از تو درخواست نمایم،عطایم کنى،و اگر اطاعتت‌ کنم قدردانى فرمایى،و اگر به شکرت برخیزم بر نعمتم بیفزایى،
کُلُّ ذلِکَ اِکْمالٌ لاَِنْعُمِکَ عَلَىَّ وَاِحْسانِکَ اِلَىَّ فَسُبْحانَکَ سُبْحانَکَ مِنْ مُبْدِئٍ مُعیدٍ حَمیدٍ مَجیدٍ تَقَدَّسَتْ اَسْمآؤُکَ وَعَظُمَتْ الاَّؤُکَ فَاءَىَُّ نِعَمِکَ ی ا اِلهى اُحْصى عَدَداً وَذِکْراً اءَمْ اَىُّ عَطـایاکَ اءَقُومُ بِها شُکْراً وَهِىَ یا رَبِّ اَکْثَرُ مِنْ اَنْ یُحْصِیَهَا الْعآدّوُنَ اءَوْ یَبْلُغَ عِلْماً بِهَا الْحافِظُونَ ثُمَّ ما صَرَفْتَ وَدَرَاءْتَ عَنّى اَللّهُمَّ مِنَ الضُرِّ وَالضَّرّآءِ اءَکْثَرُ مِمّا ظَهَرَ لى مِنَ الْعافِیَةِ وَالسَّرّآءِ وَاَنـَا اَشْهَدُ یا اِلهى بِحَقیقَةِ ایمانى،
همه اینها کامل کردن نعمتهایت بر من و احسانت به سوى‌ من است،پس منزّهى تو،منزّهى تو،که آفریننده‌اى،و بازگرداننده‌اى،و ستوده‌اى و بزرگوارى،نامهایت مقدس است،و نعمتهایت بزرگ،خدایا کدامیک از نعمتهایت را به شماره آورم و یاد کنم،یا براى کدمیک از عطاهایت به سپاسگذارى برخیزم درحالى‌که پروردگارا، بیش از آن است که شماره‌گران برشمارند،یا اینکه یاد دارندگان در دانش به آنها برسند،آنگاه اى خدا،آنچه از بدحالى و پریشانى‌ از من بازگرداندى و دور کردى،از آنچه از سلامتى کامل و خوشحالى برایم نمایان شد،بیشتر است،معبودا،من گواهیى‌ مى‌دهم به حقیقت ایمانم،
وَعَقْدِ عَزَماتِ یَقینى وَخالِصِ صَریحِ تَوْحیدى وَباطِنِ مَکْنُونِ ضَمیرى وَعَلائِقِ مَجارى نُورِ بَصَرى وَاَساریرِ صَفْحَةِ جَبینى وَخُرْقِ مَسارِبِ نَفْسى وَخَذاریفِ مارِنِ عِرْنینى وَمَسارِبِ سِماخِ سَمْعى وَما ضُمَّتْ وَاَطْبَقَتْ عَلَیْهِ شَفَتاىَ وَحَرَکاتِ لَفْظِ لِسانى وَمَغْرَزِ حَنَکِ فَمى وَفَکّى،
و باور تصمیمات یقینم،و یکتاپرستى بى‌شائبه صریحم و درون پوشیده نهادم،و آویزه‌هاى راههاى نور چششم،و چینهاى صفحه پیشانى‌ام،و روزنه‌هاى راههاى نفسم،و پرّه‌هاى نرمه تیغه بینى‌ام،و حفره‌هاى پرده شنوایى‌ام،و آنچه که ضمیمه‌ شده و بر ان بر هم نهاده دو لبم،و حرکتهاى سخن زبانم،و جاى فرو رفتگى سقف دهان و آرواره‌ام،و محل‌ روییدن دندانهایم،
وَمَنابِتِ اَضْراسى وَمَساغِ مَطْعَمى وَمَشْرَبى وَحِمالَةِ اُمِّ رَاءْسى وَبُلُوعِ فارِغِ حَباَّئِلِ عُنُقى وَمَا اشْتَمَلَ عَلیْهِ تامُورُ صَدْرى وَحمائِلِ حَبْلِ وَتینى وَنِیاطِ حِجابِ قَلْبى وَاءَفْلاذِ حَواشى کَبِدى وَما حَوَتْهُ شَراسیفُ اَضْلاعى وَحِقاقُ مَفاصِلى وَقَبضُ عَوامِلى وَاَطرافُِ اَنامِلى وَلَحْمى وَدَمى وَشَعْرى وَبَشَرى وَعَصَبى وَقَصَبى وَعِظامى وَمُخّى وَعُرُوقى وَجَمیعُِ جَوارِحى وَمَا انْتَسَجَ عَلى ذلِکَ اَیّامَ رِضاعى وَما اَقلَّتِ الاَْرْضُ مِنّى وَنَوْمى وَیَقَظَتى وَسُکُونى وَحَرَکاتِ رُکُوعى وَسُجُودى ،
و جاى گوارایى خوراک و آشامیدنى‌ام،و بار بر مغز سرم‌ و رسایى رگهایى طولانى گردنم،و آنچه را قفسه سینه‌ام در برگرفته،و بندهاى‌ پى شاهرگم،و آویخته‌هاى پرده دلم،و قطعات کناره‌هاى کبدم،و آنچه را در برگرفته غضروفهاى‌ دنده‌هایم،و جایگاههاى مفاصلم،و پیوستگى پاهایم،و اطراف انگشتانم،و گوشتم،و خونم، و مویم،و پوستم،و عصبم،و نایم،و استخوانم،و مغزم،و رگهایم7و تمام اعضایم، و آنچه در ایام شیرخوارگى بر آنها بافته شد،و آنچه زمین از سنگینى من برداشته،و خوابم و بیدارى‌ام و سکونم،و حرکات رکوع و سجودم،
اَنْ لَوْ حاوَلْتُ وَاجْتَهَدْتُ مَدَى الاَْعصارِ وَالاَْحْقابِ لَوْ عُمِّرْتُها اَنْ اءُؤَدِّىَ شُکْرَ واحِدَةٍ مِنْ اءَنْعُمِکَ مَا اسْتَطَعْتُ ذلِکَ اِلاّ بِمَنِّکَ الْمُوجَبِ عَلَىَّ بِهِ شُکْرُکَ اَبَداً جَدیداً وَثَنآءً طارِفاً عَتیداً اَجَلْ وَلوْ حَرَصْتُ اَنـَا وَالْعآدُّونَ مِنْ اَنامِکَ اءَنْ نُحْصِىَ مَدى اِنْعامِکَ سالِفِهِ وَ انِفِهِ ما حَصَرْناهُ عَدَداً وَلا اَحْصَیناهُ اَمَداًهَیْهاتَ اءنّى ذلِکَ وَاَنْتَ الْمُخْبِرُ فى کِتابِکَ النّاطِقِ،
خلاصه با تمام این امور گواهى مى‌دهم بر اینکه اگر به حرکت مى‌آمدم و طول‌ روزگاران،و زمانهاى بس دراز مى‌کوشیدم،بر فرض که آن همه زمان را عمر مى‌کردم،که شکر یکى از نعمتهایت را بجا آورم نخواهم توانست،جز با منتّت که به سبب آن شکرت بر من واجب مى‌شود،شکرى دایم و نو،و ثنایى تازه و فراهم.آرى‌ اگر من و همه شمارش‌گران از آفریدگانت،حرص ورزیم که نهایت نعمتهایت،از نعمتهاى سابقه‌دار و بى‌سابقه‌ات را برشماریم،هرگز نمى‌توانیم به شماره آوریم،و نه اندازه آن را حصا کنیم،چه دور است چنین چیزى چگونه ممکن است؟و حال آنکه تو در کتاب‌ گویایت،
وَالنَّبَاءِ الصّادِقِ وَاِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ الله لا تُحْصُوها صَدَقَ کِتابُکَ اْللّهُمَّ وَاِنْبآؤُکَ وَبَلَّغَتْ اَنْبِیآؤُکَ وَرُسُلُکَ ما اَنْزَلْتَ عَلَیْهِمْ مِنْ وَحْیِکَ وَشَرَعْتَ لَهُمْ وَبِهِمْ مِنْ دینِکَ غَیْرَ اءَنّى یا اِلهى اَشْهَدُ بِجَُهْدى وَجِدّى وَمَبْلَغِ طاعَتى وَوُسْعى وَاءَقُولُ مُؤْمِناً مُوقِناً اَلْحَمْدُ لله الَّذى لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً فَیَکُونَ مَوْرُوثاً وَلَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فى مُلْکِهِ فَیُضآدَُّهُ فیَما ابْتَدَعَ،
و خبر صادقانه‌ات اعلام کرده‌اى:اگر نعمتهاى خدا را برشمارید،قدرت شمارش آن را ندارید.خدایا کتابت راست گفته، و اخبارت صادقانه است،و پیامبرانت و رسولانت به مردم رساندند،آنچه را از وحیت بر آنان نازل کردى.و براى آنان و به وسیله‌ آنان از دینت شریعت ساختى،معبودا من گواهى مى‌دهم به تلاش و کوششم،و به قدر رسایى طاعت و ظرفیتم،و از باب‌ ایمان و یقین مى‌گویم:سپاس خداى را که فرزندى نگرفته،تا از او ارث برند،و براى او در فرمانروایى‌اش شریکى نبوده‌ تا با او در آنچه پدید آورده مخالفت کند،
وَلا وَلِىُّ مِنَ الذُّلِّ فَیُرْفِدَهُ فیما صَنَعَ فَسُبْحانَهُ سُبْحانَهُ لَوْ کانَ فیهِما الِهَةٌ اِلا الله لَفَسَدَتا وَتَفَطَّرَتا سُبْحانَ الله الْواحِدِ الاَْحَدِ الصَّمَدِ الَّذى لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَدٌ اَلْحَمْدُ لله حَمْداً یُعادِلُ حَمْدَ مَلاَّئِکَتِهِ الْمُقَرَّبینَ وَاَنْبِی آئِهِ الْمُرْسَلینَ وَصَلَّى الله عَلى خِیَرَتِهِ مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِیّینَ وَآلِهِ الطَّیـِبـیـنَ الطـّاهـِریـنَ الْمـُخـلَصـیـنَ وَسـَلَّمَ
و سرپرستى از خوارى برایش نبوده،تا او را در آنچه ساخته یارى دهد،پس منزّه است او،منزّه است او،اگر در آسمان‌ و زمین معبودهایى جز خدا بود،هر آینه هر دو تباه مى‌شدند و متلاشى مى‌گشتند،منزّه است خداى یگانه یکتا،و بى‌نیاز،که نزاده،و زاده‌ نشده و احدى همتایش نبوده است.سپاس خداى را،سپاسى که برابرى کند با سپاس فرشتگان مقرّب،و انبیاى‌ مرسلش را،و درود و سلام خدا بر بهترین برگزیده از خلقش محمّد خاتم پیامبران،و اهل بیت پاک و پاکیزه و ناب گشته او باد.
آنگاه آن حضرت،شروع به درخواست از خدا کرد،و در دعا اهتمام ورزید،و درحالى‌که‌ اشک از دیده‌هاى مبارکش جارى بود،دعا را به این صورت ادامه داد:
اَللّهُمَّ اجْعَلْنى اَخْشاکَ کَانّى اَراکَ وَاَسْعِدْنى بِتَقویکَ وَلا تُشْقِنى بِمَعْصِیَتِکَ وَخِرْلى فى قَضآئِکَ وَبارِکْ لى فى قَدَرِکَ حَتّى لا اءُحِبَّ تَعْجیلَ ما اَخَّرْتَ وَلا تَاْخیرَ ما عَجَّلْتَ اَللّهُمَّ اجْعَلْ غِناىَ فى نَفْسى وَالْیَقینَ فى قَلْبى وَالاِْخْلاصَ فى عَمَلى وَالنُّورَ فى بَصَرى وَالْبَصیرَةَ فى دینى وَمَتِّعْنى بِجَوارِحى وَاجْعَلْ سَمْعى وَبَصَرى اَلْوارِثَیْنِ مِنّى وَانْصُرْنى عَلى مَنْ ظَلَمَنى وَاَرِنى فیهِ ثارى وَمَـاءرِبى وَاَقِرَّ بِذلِکَ عَیْنى اَللَّهُمَّ اکْشِفْ کُرْبَتى وَاسْتُرْ عَوْرَتى وَاْغْفِرْ لى خَطیَّئَتى وَاخْسَاءْ شَیْطانى وَفُکَّ رِهانى،
خدایا چنانم کن که از تو بترسم گویا که تو را مى‌بینم،و با پرهیزگارى مرا خوشبخت گردان،و به نافرمانى‌ات بدبختم مکن،و خیر در قضایت را برایم اختیار کن،و به من در تقدیرت برکت ده،تا تعجیل آنچه را تو به تأخیر انداختى نخواهم،و تأخیر آنچه را تو پیش انداختى میل نکنم.خدایا قرار ده،بى‌نیازى را در ذاتم،و یقین را در دلم،و اخلاص را در عملم، و نور را در دیده‌ام،و بصیرت را در دینم و مرا به اعضایم بهره‌مند کن،و گوش و چشمم را دو وارث‌ من گردان،و مرا بر آن‌که به من ستم روا داشته پیروز فرما،و در رابطه با او انتقام و هدفم را نشانم ده،و چشمم را بدین‌سبب‌ روشن گردان.خدایا گرفتارى‌ام را برطرف کن،و زشتى‌ام را بپوشان،و خطایم را بیامرز و شیطانم را بران‌ و دینم را ادا کن،
وَاْجَعْلْ لى یا اِلهى الدَّرَجَةَ الْعُلْیا فِى الاْ خِرَهِ وَالاُْوْلى اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ کَما خَلَقْتَنى فَجَعَلْتَنى سَمیعاً بَصیراً وَلَکَ الْحَمْدُ کَما خَلَقْتَنى فَجَعَلْتَنى خَلْقاً سَوِیّاً رَحْمَهً بى وَقَدْ کُنْتَ عَنْ خَلْقى غَنِیّاً رَبِّ بِما بَرَاءْتَنْى فَعَدَّلْتَ فِطْرَتى رَبِّ بِما اَنْشَاءْتَنى فَاَحْسَنْتَ صُورَتى رَبِّ بِما اَحْسَنْتَ اِلَىَّ وَفى نَفْسى عافَیْتَنى رَبِّ بِما کَلاَْتَنى وَوَفَّقْتَنى رَبِّ بِما اَنـَعْمَتَ عَلَىَّ فَهَدَیْتَنى رَبِّ بِما اَوْلَیْتَنى وَمِنْ کُلِّ خَیْرٍ اَعْطَیْتَنى رَبِّ بِما اَطْعَمْتَنى وَسَقَیْتَنى رَبِّ بِما اَغْنَیْتَنى وَاَقْنَیْتَنى رَبِّ بِما اَعَنْتَنى وَاَعْزَزْتَنى،
و برایم معبودا در آخرت و دنیا درجه‌اى برتر قرار ده،خدایا تو را سپاس،مرا آفریدى،و شنواوبینا قرار دادى،و تو را سپاس که مرا پدید آوردى،و از روى رحمت،آفریده‌اى‌ متناسب قرار دادى،درحالى‌که از آفرینش من بى‌نیاز بودى،پروردگارا به اینکه مرا پدید آوردى.پس در خلقتم تناسب نهادى،پروردگارا به اینکه‌ آفرینشم را آغاز نمودى،و صورتم را نیکو نمودى،پروردگارا به اینکه به من احسان کردى و در خویشتنم عافیت نهادى،پروردگارا به اینکه‌ محافظتم تمودى و موّفقم داشتى،پروردگارا به اینکه بر من نعمت بخشیدى و راهنمایى‌ام نمودى،پروردگارا به اینکه سزاوار احسانم کردى،و از هر خیرى‌ عطایم کردى،پروردگارا به اینکه مرا خوراندى و نوشاندى،پروردگارا به اینکه بى‌نیازم ساختى و اندوخته‌ام بخشیدى،پروردگارا به اینکه‌ یارى‌ام نمودى و عزّتم بخشیدى،
رَبِّ بِما اَلْبَسْتَنى مِنْ سِتْرِکَ الصّافى وَیَسَّرْتَ لى مِنْ صُنْعِکَ الْکافى صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَعِنّى عَلى بَواَّئِقِ الدُّهُورِ وَصُرُوفِ اللَّیالى وَالاَْیّامِ وَنَجِّنى مِنْ اَهْوالِ الدُّنْیا وَکُرُباتِ الاْ خِرَهِوَاکْفِنى شَرَّ ما یَعْمَلُ الظّالِمُونَ فِى الاَْرْضِ اَللّهُمَّ ما اَخافُ فَاکْفِنى وَما اَحْذَرُ فَقِنى وَفى نَفْسى وَدینى فَاحْرُسْنى وَفى سَفَرى فَاحْفَظْنى وَفى اَهْلى وَمالى فَاخْلُفْنى وَفیما رَزَقْتَنى فَبارِکْ لى وَفى نَفْسى فَذَلِّلْنى وَفى اَعْیُنِ النّاسِ فَعَظِّمْنى وَمِنْ شَرِّ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ فَسَلِّمْنى وَبِذُنُوبى فَلا تَفْضَحْنى وَبِسَریرَتى فَلا تُخْزِنى وَبِعَمَلى فَلا تَبْتَلِنى وَنِعَمَکَ فَلا تَسْلُبْنى وَاِلى غَیْرِکَ فَلا تَکِلْنى. اِلهى اِلى مَنْ تَکِلُنى؟
پروردگارا به اینکه به من پوشاندى،از پوشش با صفایت و بر من آسان نمودى،از رفتار کفایت‌کننده‌ات،بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا بر بلاهاى روزگار،و حوادث شبها و روزها یارى ده،و از هراسهاى دنیا،و گرفتاریهاى آخرت نجات ده،و مرا از شرّ آنچه ستمگران در زمین انجام مى‌دهند کفایت کن،خدایا از آنچه مى‌ترسم مرا بس باش و از آنچه حذر مى‌کنم نگهدارى کن،و در نفسم و دینم از من نگهبانى فرما و مرا در سفرم نگهدار،و در خاندان و مالم جانشین باش،و مرا در آنچه نصیبم فرمودى برکت ده،و در نزد خویش خوارم ساز،و در دیدگان مردم بزرگم کن،و از شرّ جن و انس سالمم بدار و به گناهانم‌ رسوایم مساز،و به باطنم سبکم منما،و به عملم دچارم مکن،و مرا از نعمتایت محروم مفرما،و به غیر خود واگذارم مکن.خدایا،مرا به که واگذار مى‌کنى؟
اِلى قَریبٍ فَیَقْطَعُنى اَمْ اِلى بَعیدٍ فَیَتَجَهَّمُنى اَمْ اِلَى الْمُسْتَضْعَفینَ لى وَاَنْتَ رَبّى وَمَلیکُ اَمْرى اَشْکُو اِلَیْکَ غُرْبَتى وَبُعْدَ دارى وَهَوانى عَلى مَنْ مَلَّکْتَهُ اَمْرى اِلهى فَلا تُحْلِلْ عَلَىَّ غَضَبَکَ فَاِنْ لَمْ تَکُنْ غَضِبْتَ عَلَىَّ فَلا اُبالى سُبْحانَکَ غَیْرَ اَنَّ عافِیَتَکَ اَوْسَعُ لى فَاَسْئَلُکَ یا رَبِّ بِنُورِ وَجْهِکَ الَّذى اَشْرَقَتْ لَهُ الاَْرْضُ وَالسَّمواتُوَکُشِفَتْ بِهِ الظُّلُماتُ.
به نزدیک تا با من به دشمنى برخیزد،یا به بیگانه تا با من با ترش‌رویى برخورد کند یا به آنان‌که خوارم مى‌شمرند؟،و حال اینکه تو خداى من،و زمامدار کار منى.من به تو شکایت مى‌کنم،از غربتم،و دورى‌ خانه آخرتم،و سبکى‌ام نزد کسى‌که اختیار کارم را به او دادى.خدایا غضبت را بر من فرود نیاور،اگر در مقام خشم کردن‌ بر من نباشى،از غیر تو باک ندارم،منزّهى تو،جز اینکه عافیتت بر من گسترده‌تر است،از تو درخواست مى‌کنم پروردگارا به نور جمالت،که زمین و آسمانها به آن روشن گشت،و تاریکیها به آن برطرف شد،
وَصَلَُحَ بِهِ اَمْرُ الاَْوَّلینَ وَالاْ خِرینَ اَنْ لا تُمیتَنى عَلى غَضَبِکَ وَلا تُنْزِلَْ بى سَخَطَکَ لَکَ الْعُتْبى لَکَ الْعُتْبى حَتّى تَرْضى قَبْلَ ذلِک لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ رَبَّ الْبَلَدِ الْحَرامِ وَالْمَشْعَرِ الْحَرامِ وَالْبَیْتِ الْعَتیقِ الَّذى اَحْلَلْتَهُ الْبَرَکَهَ وَجَعَلْتَهُ لِلنّاسِ اَمْناً یا مَنْ عَفا عَنْ عَظیمِ الذُّنُوبِ بِحِلْمِهِ یا مَنْ اَسْبَغَ النَّعْمآءَ بِفَضْلِهِ یا مَنْ اَعْطَى الْجَزیلَ بِکَرَمِهِ یا عُدَّتى فى شِدَّتى یا صاحِبى فى وَحْدَتى یا غِیاثى فى کُرْبَتى یا وَلِیّى فى نِعْمَتى یا اِلـهى وَاِلـهَ آبائى اِبْراهیمَ وَاِسْماعیلَ وَاِسْحقَ وَیَعْقُوبَ وَرَبَّ جَبْرَئیلَ وَمیکائیلَ وَاِسْرافیلَ وَربَّ مُحَمَّدٍ خاتِمِ النَّبِیّینَ وَ الِهِ الْمُنْتَجَبینَ وَمُنْزِلَ التَّوریهِ وَالاِْ نْجیلِ وَالزَّبُورِ وَالْفُرْقانِ وَمُنَزِّلَ کـهیَّعَّصَّ وَطـه وَیسَّ وَالْقُرآنِ الْحَکیمِ
و کار گذشتگان و آیندگان به وسیله آن به اصلاح رسید،که مرا بر خشمت نمیرانى،و ناخشنودى‌ات را بر من فرود نیاورى، خشنودى حق توست،خشنودى حق توست،تا پیش از ان راضى شوى،معبودى جز تو نیست،پروردگار خانه محترم، و مشعر الحرام،و خانه کعبه که برکت را در آن نازل فرمودى،و آن را براى مردم ایمن ساختى،اى‌ آن‌که با بردبارى‌اش از گناهان بزرگ گذشت،اى آن‌که با فضلش نعمتها را کامل ساخت،اى آن‌که با کرمش گسترده و فراوان عطا کرد،اى توشه‌ام در سختیها،اى همراهم در تنهایى،اى فریادرسم در گرفتاریها،اى سرپرستم در نعمتها،اى خداى من و خداى پردانم ابراهیم و اسماعیل و اسحق و یعقوب،و پروردگار جبراییل‌ و میکاییل و اسرافیل و پروردگار محمّد خاتم پیامبران و اهل بیت برگزیده‌اش و نازل‌کننده‌ تورات و انجیل و زبور و قرآن و فروفرستنده کهیعص و طه و یس و قرآن حکیم‌
اَنْتَ کَهْفى حینَ تُعْیینِى الْمَذاهِبُ فى سَعَتِها وَتَضیقُ بِىَ الاَْرْضُ بِرُحْبِها وَلَوْلا رَحْمَتُکَ لَکُنْتُ مِنَ الْهالِکینَ وَاَنْتَ مُقیلُ عَثْرَتى وَلَوْلا سَتْرُکَ اِیّاىَ لَکُنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحینَ وَاَنْتَ مُؤَیِّدى بِالنَّصْرِ عَلى اَعْدآئى وَلَوْلا نَصْرُکَ اِیّاىَ لَکُنْتُ مِنَ الْمَغْلُوبینَ یا مَنْ خَصَّ نَفْسَهُ بِالسُّمُوِّ وَالرِّفْعَهِ فَاَوْلِیآئُهُ بِعِزِّهِ یَعْتَزُّونَ یا مَنْ جَعَلَتْ لَهُ الْمُلوُکُ نیرَ الْمَذَلَّهِ عَلى اَعْناقِهِمْ فَهُمْ مِنْ سَطَواتِهِ خائِفُونَ ،
تو پناهگاه منى زمانى که راهها با همه وسعتشان درمانده‌ام کنند،و زمین با همه پهناورى‌اش بر من تنگ گیرد و اگر رحمت تو نبود،هر آینه من از هلاک شدگان بودم،و نادیده گیرنده لغزشم تویى،و اگر پرده‌پوشى‌ات بر من نبود،هرآینه من‌ از رسواشدگان بودم،و تویى که مرا با پیروزى بر دشمنانم تأیید مى‌کنى،و اگر یارى تو نبود هر آینه من از شکست‌خوردگان بودم،اى که وجودش را به بلندى و برترى اختصاص داده،در نتیجه اولیایش به عزّت او عزیز مى‌شوند،اى‌ آن‌که پادشاهان در برابرش یوغ ذلّت بر گردنهایشان گذاشته‌اند،در نتیجه از حملاتش ترسانند،
یَعْلَمُ خائِنَهَ الاَْعْیُنِ وَما تُخْفِى الصُّدُورُ وَ غَیْبَ ما تَاْتى بِهِ الاَْزْمِنَهُ وَالدُّهُورُ یا مَنْ لا یَعْلَمُ کَیْفَ هُوَ اِلاّ هُوَی ا مَنْ لا یَعْلَمُ م ا هُوَ اِلاّ هُوَ ی ا مَنْ لا یَعْلَمُهُ اِلاّ هُوَ ی ا مَنْ کَبَسَ الاَْرْضَ عَلَى الْمآءِ وَسَدَّ الْهَوآءَ بِالسَّمآءِ یا مَنْ لَهُ اَکْرَمُ الاَْسْمآءِ یا ذَاالْمَعْرُوفِ الَّذى لا یَنْقَطِعُ اَبَداً یا مُقَیِّضَ الرَّکْبِ لِیُوسُفَ فِى الْبَلَدِ الْقَفْرِ وَمُخْرِجَهُ مِنَ الْجُبِّ وَجاعِلَهُ بَعْدَ الْعُبُودِیَّهِ مَلِکاً یا ر ادَّهُ عَلى یَعْقُوبَ بَعْدَ اَنِ ابْیَضَّتْ عَیْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظیمٌ یا کاشِفَ الضُّرِّ وَالْبَلْوى عَنْ اَیُّوبَ وَمُمْسِکَ یَدَىْ اِبْرهیمَ
خیانت‌ چشمها را،و آنچه سینه‌ها پنهان مى‌کنند مى‌داند،و به پنهانیهایى که زمانها و روزگاران مى‌آورد آگاهى دارد،اى آن‌که‌ جز او نمى‌داند او چگونه است،اى آن‌که جز او نمى‌داند او چیست،اى آن‌که جز او او را نمى‌شناسد،اى آن‌که زمین را بر آب انباشت،و هوا را به آسمان بست،اى آن‌که او راست گرامى‌ترین نامها اى صاحب احسانى که هرگز قطع نگردد،اى آماده‌کننده کاروان براى نجات یوسف در سرزمین بى‌آب و گیاه،و خارج‌کننده‌اش از چاه،و قراردهنده‌اش بر تخت پادشاهى پس از دوره بندگى‌ اى برگرداننده یوسف به نزد یعقوب،پس از انکه دو چشمش از اندوه نابینا شد،و دلش آکنده از غم بود،اى برطرف‌کننده بدحالى و گرفتارى از ایوب،اى گیرنده دستهاى ابراهیم
عَنْ ذَبْحِ ابْنِهِ بَعْدَ کِبَرِ سِنِّهِ وَفَنآءِ عُمُرِهِ یا مَنِ اسْتَجابَ لِزَکَرِیّا فَوَهَبَ لَهُ یَحْیى وَلَمْ یَدَعْهُ فَرْداً وَحیداً یا مَنْ اَخْرَجَ یُونُسَ مِنْ بَطْنِ الْحُوتِ یا مَنْ فَلَقَ الْبَحْرَ لِبَنىَّ اِسْرآئی لَ فَاَنْجاهُمْ وَجَعَلَ فِرْعَوْنَ وَجُنُودَهُ مِنَ الْمُغْرَقینَ یا مَنْ اَرْسَلَ الرِّیاحَ مُبَشِّراتٍ بَیْنَ یَدَىْ رَحْمَتِهِ یا مَنْ لَمْ یَعْجَلْ عَلى مَنْ عَصاهُ مِنْ خَلْقِهِ یا مَنِ اسْتَنْقَذَ السَّحَرَهَ مِنْ بَعْدِ طُولِ الْجُحُودِ وَقَدْ غَدَوْا فى نِعْمَتِهِیَاْکُلُونَ رِزْقَهُ،
از بریدن سر فرزندش،پس از سنّ پیرى،و به پایان آمدن عمرش‌ اى که دعاى زکرّیا را اجابت کرد و یحیى را به او بخشید و او را یگانه و تنها وا نگذاشت،اى که یونس را از دل ماهى‌ به در آورد،اى که دریا را براى بنى اسراییل شکافت و آنان را نجات داد،و فرعون و لشگریانش را از غرق شدگان قرار داد اى که بادها را مژده دهندگانى پیشاپیش باران رحمتش فرستاد،اى که بر عذاب نافرمانان از بندگانش شتاب‌ نورزد،اى آن‌که ساحران روزگار موسى را از ورطه هلاکت رهانید،پس از سالیان طولانى که در انکار حق بودند،و در عین حال تنعمّ به نعمت‌ او رزقش را مى‌خوردند،
وَیَعْبُدُونَ غَیْرَهُ وَقَدْ حاَّدُّوهُ وَناَّدُّوهُ وَکَذَّبُوا رُسُلَهُ یا اَلله یا اَلله یا بَدىَُّ یا بَدیعُ لا نِدَّلَکَ یا دآئِماً لا نَفادَ لَکَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ یا مُحْیِىَ الْمَوْتى یا مَنْ هُوَ قآئِمٌ عَلى کُلِّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ یا مَنْ قَلَّ لَهُ شُکْرى فَلَمْ یَحْرِمْنى وَعَظُمَتْ خَطیَّئَتى فَلَمْ یَفْضَحْنى وَرَ انى عَلَى الْمَعاصى فَلَمْ یَشْهَرْنى یا مَنْ حَفِظَنى فى صِغَرى یا مَنْ رَزَقَنى فى کِبَرى یا مَنْ اَیادیهِ عِنْدى لا تُحْصى وَنِعَمُهُ لا تُجازى یا مَنْ عارَضَنى بِالْخَیْرِ وَالاِْحْسانِ وَعارَضْتُهُ بِالاِْسائَهِ وَالْعِصْیانِ یا مَنْ هَدانى لِلاْ یمانِ مِنْ قَبْلِ اَنْ اَعْرِفَ شُکْرَ الاِْمْتِنانِ یا مَنْ دَعَوْتُهُ مَریضاً فَشَفانى،
و براى غیر او بندگى مى‌کردند،با او مخالفت داشتند و براى او شبیه قرار داده بودند،و پیامبرانش را تکذیب کردند،اى خدا،اى خدا، اى آغازگر،اى پدیدآور،براى تو همتایى نیست،اى جاودانگى که پایانى برایت نمى‌باشد،اى زنده وقتى که زنده‌ایى نبود،اى زنده‌کننده مردگان، اى مراقب بر هرکس به آنچه که انجام داده،اى که شکرم براى او اندک است ولى محرومم نساخت،خطایم بزرگ‌ شد،پس رسوایم نکرد،و مرا بر نافرمانیها دید،ولى در بین مردم رسوایم ننمود،اى که در خردسالى‌ حفظم نمود،و در بزرگسالى رزقم داد،اى که عطاهایش نزد من شماره نشود،و نعمتهایش تلافى نگردد، اى که با من به خیر و احسان روبرو شد،و من با بدى و نافرمانى با او روبرو گشتم،اى که به ایمان هدایتم نمود،پیش از آنکه سپاس نعمتهایش را بشناسم،اى که در بیمارى خواندمش،پس شفایم داد،
وَعُرْیاناً فَکَسانى وَجـائِعاً فَاَشْبَعَنى وَعَطْشانَ فَاَرْوانى وَذَلیلاً فَاَعَزَّنى وَجاهِلاً فَعَرَّفَنى وَوَحیداً فَکَثَّرَنى وَغائِباً فَرَدَّنى وَمُقِلاًّ فَاَغْنانى وَمُنْتَصِراً فَنَصَرَنى وَغَنِیّاً فَلَمْ یَسْلُبْنى وَاَمْسَکْتُ عَنْ جَمیعِ ذلِکَ فَابْتَدَاَنى فَلَکَ الْحَمْدُ وَالشُّکْرُ یا مَنْ اَقالَ عَثْرَتى وَنَفَّسَ کُرْبَتى وَاَجابَ دَعْوَتى وَسَتَرَ عَوْرَتى وَغَفَرَ ذُنُوبى وَبَلَّغَنى طَلِبَتى وَنَصَرَنى عَلى عَدُوّى وَاِنْ اَعُدَّ نِعَمَکَ وَمِنَنَکَ وَکَرائِمَ مِنَحِکَ لا اُحْصیها یا مَوْلاىَ ،
و در حال برهنگى‌ پوشاند مرا،و در حال گرسنگى سیرم کرد و در حال تشنگى سیرابم نمود،و در حال خوارى،عزّتم بخشید،و در حال نادانى معرفتم‌ بخشید،و در حال تنهایى افزونم نمود،و در حال غربت،بازم گرداند،و رد حال ندارى،دارایم کرد،و در یارى‌خواهى،یارى‌ام فرمود،و در ثروتمندى محرومم‌ نکرد،و از درخواست همه اینها باز ایستادم،پس او شروع به عنایت بر من نمود،حمد و سپاس توراست،اى که لغزشم را نادیده گرفت‌ و اندوهم را زدود،و عایم را اجابت نمود،و عیبم را پوشاند،و گناهم را آمرزید،و مرا به خواسته‌ام رساند و بر دشمنم‌ پیروز گرداند،اگر نعمتها و عطاها و بخششهاى باارزشت را برشمارم هرگز نمى‌توانم به شماره آرم،اى سرور من،
اَنْتَ الَّذى مَنَنْتَ اَنْتَ الَّذى اَنْعَمْتَ اَنْتَ الَّذى اَحْسَنْتَ اَنْتَ الَّذى اَجْمَلْتَ اَنْتَ الَّذى اَفْضَلْتَ اَنْتَ الَّذى اَکْمَلْتَ اَنْتَ الَّذى رَزَقْتَ اَنْتَ الَّذى وَفَّقْتَ اَنْتَ الَّذى اَعْطَیْتَ اَنْتَ الَّذى اَغْنَیْتَ اَنْتَ الَّذى اَقْنَیْتَ اَنْتَ الَّذى اوَیْتَ اَنْتَ الَّذى کَفَیْتَ اَنْتَ الَّذى هَدَیْتَ اَنْتَ الَّذى عَصَمْتَ اَنْتَ الَّذى سَتَرْتَ اَنْتَ الَّذى غَفَرْتَ اَنْتَ الَّذى اَقَلْتَ اَنْتَ الَّذى مَکَّنْتَ اَنْتَ الَّذى اَعْزَزْتَ اَنْتَ الَّذى اَعَنْتَ اَنْتَ الَّذى عَضَدْتَ اَنْتَ الَّذى اَیَّدْتَ اَنْتَ الَّذى نَصَرْتَ اَنْتَ الَّذى شَفَیْتَ اَنْتَ الَّذى عافَیْتَ اَنْتَ الَّذى اَکْرَمْتَ ،
تویى که عطا کردى،تویى که نعمت دادى،تویى که نیکى کردى،تویى که زیبا نمودى،تویى که افزون‌ نمودى،تویى که کامل کردى،تویى که روزى دادى،تویى که موّفق نمودى،تویى که عطا فرمودى،تویى که بى‌نیاز نمودى،تویى که ثروت بخشیدى،تویى که پناه دادى،تویى که کفایت‌ نمودى،تویى که راهنمایى فرمودى،تویى که حفظ کردى،تویى که پرده‌پوشى نمودى،تویى که آمرزیدى‌ تویى که نادیده گرفتى،تویى که قدرت دادى،تویى که عزّت بخشیدى،تویى که کمک کردى،تویى که‌ مساعدت فرمودى،تویى که تأیید نمودى،تویى که نصرت دادى،تویى که شفا بخشیدى،تویى که سلامت کامل دادى،تویى که گرامى داشتى،
تَبارَکْتَ وَتَعالَیْتَ فَلَکَ الْحَمْدُ دآئِماً وَلَکَ الشُّکْرُ واصِباً اَبَداً ثُمَّ اَنـَا یا اِلهىَ الْمُعْتَرِفُ بِذُنُوبى فَاغْفِرْها لى اَنـَا الَّذى اَسَاْتُ اَنـَاالَّذى اَخْطَاْتُ اَنـَاالَّذى هَمَمْتُ اَنـَاالَّذى جَهِلْتُ اَنـَاالَّذى غَفَلْتُ اَنـَا الَّذى سَهَوْتُ اَنـَا الَّذِى اعْتَمَدْتُ اَنـَا الَّذى تَعَمَّدْتُ اَنـَا الَّذى وَعَدْتُ وَاَنـَاالَّذى اَخْلَفْتُ اَنـَاالَّذى نَکَثْتُ اَنـَا الَّذى اَقْرَرْتُ اَنـَا الَّذِى اعْتَرَفْتُ بِنِعْمَتِکَ عَلَىَّ وَعِنْدى وَاَبوُءُ بِذُنُوبى فَاغْفِرْها لى یا مَنْ لا تَضُرُّهُ ذُنُوبُ عِبادِهِ وهُوَ الَغَنِىُّ عَنْ طاعَتِهِمْ وَالْمُوَفِّقُ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْهُمْ بِمَعُونَتِهِ وَرَحْمَتِهِ فَلَکَ الْحَمْدُ اِلـهى وَسَیِّدى اِلـهى اَمَرْتَنى فَعَصَیْتُکَ وَنَهَیْتَنى فَارْتَکَبْتُ نَهْیَکَ،
بزرگ و برترى،حمد و شکر همیشگى توراست، سپس من معبودا اعتراف‌کننده به گناهانم هستم،پس مرا بیامرز،منم که بد کردم،منم‌ که خطا کردم،منم که قصد گناه کردم،منم که نادانى نمودم،منم که غفلت ورزیدم،منم که اشتباه‌ کردم،منم که به غیر تو اعتماد کردم،منم که در گناه تعمّد داشتم،منم که وعده کردم،منم که وعده شکستم، منم که پیمان‌شکنى نمودم،منم که اقرار کردم،منم که به نعمتت بر خود و پیش خود اعتراف کردم،و به گناهانم‌ اقرار مى‌کنم،پس مرا بیامر،اى آن‌که گناهان بندگانش به او زیانى نرساند،و او بى‌نیاز از طاعت آنان است،و توفیق‌دهنده کسى‌ که از آنان به کمک و رحمتش عمل شایسته بجا آورد،تو را سپاس اى معبود من و آقاى من،و خداى من،فرمان دادى فرمانت‌ نخواندم،نهیم نمودى،مرتکب نهیت شدم،
فَاَصْبَحْتُ لا ذا بَر آءَهٍ لى فَاَعْتَذِرَُ وَلاذا قُوَّهٍ فَاَنْتَصِرَُ فَبِاءَىِّ شَىْءٍ اَسْتَقْبِلُکَ یا مَوْلاىَ اَبِسَمْعى اَمْ بِبَصَرى اَمْ بِلِسانى اَمْ بِیَدى اَمْ بِرِجْلى اَلـَیْسَ کُلُّها نِعَمَکَ عِندى وَبِکُلِّها عَصَیْتُکَ یا مَوْلاىَ فَلَکَ الْحُجَّهُ وَالسَّبیلُ عَلَىَّ یا مَنْ سَتَرَنى مِنَ الاْ باءِ وَالاُْمَّهاتِ اَنْ یَزجُرُونى وَمِنَ الْعَشائِرِ وَالاِْخْوانِ اَنْ یُعَیِّرُونى وَمِنَ السَّلاطینِ اَنْ یُعاقِبُونى وَلَوِ اطَّلَعُوا یا مَوْلاىَ عَلى مَا اطَّلَعْتَ عَلَیْهِ مِنّى اِذاً ما اَنْظَرُونى وَلَرَفَضُونى وَقَطَعُونى فَها اَنـَا ذا یا اِلـهى بَیْنَ یَدَیْکَ یا سَیِّدى،
اکنون چنانم،که نه دارنده زمینه برائتم تا عذرخواهى کنم،و نه داراى قدرتم،تا یارى ستانم،اى مولاى‌ من با چه وسیله‌اى با تو روبرو شوم؟،آیا با گوشم،یا با دیده‌ام،یا با زبانم،یا با دستم،یا با پایم، آیا این همه نعمتهاى تو نزد من نیست؟و من به همه اینها تو را معصیت کردم،اى مولاى من،تو را بر من حجّت و راه است، اى آن‌که مرا از پدران و مادران پوشاند،از اینکه مرا از خود برانند،و از خویشان و برادران،از اینکه مرا سرزنش کنند،و از پادشاهان از اینکه مجازاتم نمایند،مولاى من اگر اینان آگاه مى‌شدند،بر آنچه تو بر آن از من‌ مى‌دانى،در این صورت مهلتم نمى‌دانند،و مرا تنها مى‌گذاردند،و از من مى‌بریدند،هم اینک اى خداى من در برابرت هستم،اى‌ آقاى من،
خاضِعٌ ذَلیلٌ حَصیرٌ حَقیرٌ لا ذُو بَر آئَهٍ فَاَعْتَذِرَُ وَلا ذُو قُوَّهٍ فَاَنْتَصِرَُ وَلا حُجَّهٍ فَاَحْتَجَُّ بِها وَلا قائِلٌ لَمْ اَجْتَرِحْ وَلَمْ اَعْمَلْ سُوَّءاً وَما عَسَى الْجُحُودَ وَلَوْ جَحَدْتُ یا مَوْلاىَ یَنْفَعُنى کَیْفَ وَاَنّى ذلِکَ وَجَوارِحى کُلُّها شاهِدَهٌ عَلَىَّ بِما قَدْ عَمِلْتُ وَعَلِمْتُ یَقیناً غَیْرَ ذى شَکٍّ اَنَّکَ سآئِلى مِنْ عَظایِمِ الاُْمُورِ وَاَنَّکَ الْحَکَمُ الْعَدْلُ الَّذى لا تَجُورُ وَعَدْلُکَ مُهْلِکى وَمِنْ کُلِّ عَدْلِکَ مَهْرَبى فَاِنْ تُعَذِّبْنى یا اِلـهى فَبِذُنُوبى بَعْدَ حُجَّتِکَ عَلَىَّ وَاِنْ تَعْفُ عَنّى فَبِحِلْمِکَ وَجُودِکَ وَکـَرَمـِکَ لا اِلهَ اِلاّ اَنـْتَ سـُبـْحانـَکَ اِنـّى کـُنـْتُ مـِنَ الظّالِمـیـنَ ،
فروتن و خوار،درمانده و کوچک،نه دارنده زمینه برائتم،تا عذرخواهى کنم،و نه نیروى که یارى بطلبم،و نه دلیلى که با آن احتجاج نمایم،و نه گوینده‌اى هستم که گناه و کار بد نکرده باشم،انکار گناه کجا؟بر فرض اگر انکار مى‌کردم، چه سود مى‌داد،چگونه؟و چسان این معنا ممکن شود،و حال آنکه همه اعضایم بر آنچه عمل کردم بر من گواهند به یقین‌ دانستم بدون تردید.که تو از کارهاى بزرگ من پرسنده‌اى،و تو حاکم عدالت‌پیشه‌اى هستى که در حکم‌ و داورى ستم نمى‌کنى،و عدالت تو هلاک‌کننده من است،و من از همه عدالت تو گریزانم،معبودا اگر مرا عذاب کنى،به خاطر گناهان‌ من است پس از حجّتى که بر من دارى،و اگر از من درگذرى،به سب بردبارى و جود و کرم توست،معبودى جز تو نیست من از ستمکارانم،
لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الْمُسْتَغْفِرینَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الْمُوَحِّدینَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الْخـاَّئِفـیـنَ لا اِلهَ اِلاّ اَنـْتَ سـُبـْحانـَکَ اِنـّى کـُنـْتُ مـِنَ الْوَجـِلیـنَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الرَّاجینَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الرّاغِبینَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الْمُهَلِّلینَ لا اِلهَ اِلاّ اَنـْتَ سـُبـْحانـَکَ اِنـّى کـُنـْتُ مـِن السـّـاَّئِلیـنَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الْمُسَبِّحینَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْح انَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الْمُکَبِّرینَ لااِلهَاِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ رَبّى وَرَبُّ اباَّئِىَ الاَْوَّلینَ،
معبودى جز تو نیست من از آمرزش‌خواهانم،معبودى جز تو نیست من از یکتاپرستانم،معبودى جز تو نیست من از هراسندگانم‌ معبودى جز تو نیست،من از بیمناکانم،معبودى جز تو نیست من از امیدوارانم،معبودى جز تو نیست من از مشتاقانم،معبودى جز تو نیست من از «لا اله الّه اللّه»گویانم،معبودى جز تو نیست من از درخواست‌کنندگانم،معبودى جز تو نیست‌ من از تسبیح‌کنندگانم،معبودى جز تو نیست منزّهى تو،من از تکبیرگویانم،معبودى‌ جز تو نیست منزّهى تو پروردگار من و پروردگار پدران نخستین من،
اَللّهُمَّ هذا ثَنائى عَلَیْکَ مُمَجِّداً وَاِخْلاصى لِذِکْرِکَ مُوَحِّداً وَاِقْرارى بِـالائِکَ مُعَدِّداً وَاِنْ کُنْتُ مُقِرّاً اَنّى لَمْ اُحْصِها لِکَثْرَتِها وَسُبُوغِها وَتَظاهُرِها وَتَقادُمِها اِلى حادِثٍ ما لَمْ تَزَلْ تَتَعَهَّدُنى بِهِ مَعَها مُنْذُ خَلَقْتَنى وَبَرَاْتَنى مِنْ اَوَّلِ الْعُمْرِ مِنَ الاِْغْنآءِ مِنَ الْفَقْرِ وَکَشْفِ الضُّرِّوَتَسْبیبِ الْیُسْرِ وَدَفْعِ الْعُسْرِ وَتَفریجِ الْکَرْبِ وَالْعافِیَهِ فِى الْبَدَنِ وَالسَّلامَهِ فِى الدّینِ وَلَوْ رَفَدَنى عَلى قَدْرِ ذِکْرِ نِعْمَتِکَ جَمیعُ الْعالَمینَ مِنَ الاَْوَّلینَ وَالاْ خِرینَ ما قَدَرْتُ وَلاهُمْ عَلى ذلِکَ تَقَدَّسْتَ وَتَعالَیْتَ مِنْ رَبٍّ کَریمٍ عَظیمٍ رَحیمٍ لا تُحْصى الاَّؤُکَ،
خدایا این است ثناى من بر تو براى تعظیم تو،و اخلاصم براى یاد تو.براى یکتاپرستى،و اقرارم به نعمتهایت،در شمارش آنان،اگرچه اعتراف دارم نتوانستم آنها را شماره کنم به خاطر کثرت و کمالش و نمایائى و پیشى جستنش تاکنون،آنچه همواره مرا با آن همراه آنها سرپرستى مى‌کردى، از هنگامى که مرا آفریدى و پدید آوردى،از آغاز عمر،و همه آنچه بر من بخشیدى از:بى‌نیاز گرداندنم از تهیدستى،و برطرف کردن بدحالى‌ و فراهم کردن اسباب راحتى و دفع دشوارى و گشودن گره اندوه،و تندرستى در بدن،و سلامت در دین،اگر همه جهانیان از گذشتگان و آیندگان به اندازه‌اى که نعمتت را ذکر کنم یارى‌ام دهند،نه من‌ قدرت ذکر آن را دارم نه آنها،مقدّسى و برترى،از اینکه پروردگار کریم،بزرگ،مهربانى،عطاهایت‌ به عدد نیابد،
وَلا یُبْلَغُ ثَنآؤُکَ وَلا تُکافى نَعْمآؤُکَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَتْمِمْ عَلَیْنا نِعَمَکَ وَاَسْعِدْنا بِطاعَتِکَ سُبْحانَکَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اَللَّهُمَّ اِنَّکَ تُجیبُ الْمُضْطَرَّ وَتَکْشِفُ السُّوَّءَوَتُغیثُ الْمَکْرُوبَ وَتَشْفِى السَّقیمَ وَتُغْنِى الْفَقیرَ وَتَجْبُرُ الْکَسیرَوَتَرْحَمُ الصَّغیرَ وَتُعینُ الْکَبیرَ وَلَیْسَ دُونَکَ ظَهیرٌ وَلا فَوْقَکَ قَدیرٌ وَاَنْتَ الْعَلِىُّ الْکَبیرُ یا مُطْلِقَ الْمُکَبَّلِ الاَْسیرِ یا رازِقَ الطِّفْلِ الصَّغیرِ یا عِصْمَهَ الْخآئِفِ الْمُسْتَجیرِ یا مَنْ لا شَریکَ لَهُ وَلا وَزیرَ،
ه ثنایت نتوان رسید.نعمتهایت تلافى نگردد،بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و نعمتهایت را بر ما تمام کن‌ و به طاعتت خوشبختان فرما،منزّهى تو،معبودى جز تو نیست.خدایا بیچارگان را پاسخ مى‌دهى،و بدى را برطرف مى‌کنى،و به فریاد گرفتاران مى‌رسى،و بیماران را درمان مى‌کنى،و تهیدست را بى‌نیاز مى‌گردانى،و شکست را جبران مى‌نمایى،و به‌ خردسالان رحم مى‌کنى،و به بزرگسالان کمک مى‌دهى،جز تو پشتیبانى نیست،و فوق تو قدرتمندى وجود ندارد،و تو برتر

ترجمه: استاد حسین انصاریان

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۷/۲۳
مجید شهشهانی

آثار رسیده

کلیپ صوتی | خلوت نمی خواهی؟(ویرایش 3)

کلیپ زیر که برگرفته از گفتارهای حجت الاسلام پناهیان با عنوان «سحرخیزان» است،  توسط یکی از کاربران «بیان معنوی» برای سایت ایمیل شده است. نظرات و ارزیابی های شما می تواند برای سازندۀ کلیپ نقش مشوق و هدایتگری داشته باشد. (ارسال کنندۀ کلیپ ترجیج داده نامشان برده نشود.)

* پس از انتشار این کلیپ، سازندۀ کلیپ، فایل اصلاح شده ای را ایمیل کرد، که جایگزین فایل قبلی شد.(92.5.15)

* پس از انتشار ویرایش دوم، سازندۀ کلیپ، براساس نظرات کاربران مجددا فایل اصلاح شده ای را ایمیل کرد، که جایگزین فایل قبلی شد.(92.5.17)

دانلود (1.83 مگابایت)

 

* کلیپ های رسیده از طریق ایمیل bayanmanavi@gmail.com پس از بررسی در واحد چندرسانه ای بیان معنوی، منتشر می شود. انتشار آثار رسیده، در راستای تشویق و هم افزایی تلاشها برای نشر مطالب معنوی صورت می گیرد.

۱۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۵/۱۴
مجید شهشهانی

برای دردهای دل امیرالمؤمنین(ع)-3

 همۀ غم‌های امیرالمؤمنین(ع)...

  • پناهیان: ارزش هر کس به مسأله‌ای است که دارد.  بعضی‌ها مسأله‌شان ازدواج است، بعضی‌ها مسأله‌شان پول در آوردن است، بعضی‌ها مسأله‌شان انتقام گرفتن است، از خدا بخواهیم مسألۀ ما اینها نباشد، بلکه مسألۀ ما را تقرب به خودش قرار دهد. باید از مسائل دیگری که داریم استغفار کنیم و از آنها رها شویم و بعد این‌قدر تقرب الهی را تمنا کنیم تا کم کم این تقرب برای ما مسأله بشود. ا زخدا بخواهیم رابطۀ با خدا را اصلی‌ترین و تنها مسألۀ زندگی ما قرار دهد.  هر کس نمی‌تواند خدا را تنها مسألۀ زندگی‌اش قرار دهد باید به درِ خانۀ اهل‌بیت(ع) برود و چقدر خوب است که مسألۀ ما اهل‌بیت(ع) باشند. وقتی اهل‌بیت(ع) مسألۀ ما بشوند خدا هم کم کم راهش به قلب ما باز خواهد شد. در ماه رمضان مسأله‌تان غصه‌های دل امیرالمؤمنین(ع) باشد. اصلاً باید ماه رمضان را با علی(ع) سپری کنیم. چرا خداوند شب قدر را شب شهادت علی(ع) قرار داده است؟ برای اینکه با علی(ع) به درِ خانۀ خدا برویم...
  • برای آنها که دوست دارند 10 روز باقیمانه از ماه مبارک رمضان را با دردهای امیرالمؤمنین(ع) سپری کنند، به دردهای حضرت فکر کنند و کم کم دردهای علی(ع) مسأله‌شان بشود، هر روز متن و صوتی که برگرفته از روضه‌های حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان است را تقدیم می‌کنیم(متن و صوت دو مطلب مستقل هستند؛ یعنی متن همان پیاده شدۀ صوت نیست) سومین قسمت از «برای دردهای دل امیرالمؤمنین(ع)» در ادامه آمده است:

بشنوید | زندگی یعنی ...

دانلود (2.96 مگابایت)

 

بخوانید | همۀ غم‌های امیرالمؤمنین(ع)

امشب آخرین شب حیات غمگین‌ترین، غریب‌ترین و مظلوم‌ترین مرد عالم است.

امّا مگر غمهای دل امیرالمؤمنین برای چه بود؟ چه غم‌هایی بر دل علی نشست و دلش را آزار داد؟

چند گونه غم بر دل علی(ع) سنگینی می‌کرد.

غم اول

گونة اول از غمهای امیرالمؤمنین(ع)،درسهای زیادی برای ما دارد. باید هرکداممان مدتها روی این غم علی(ع) تأمل کنیم. معرفی آن غم، نیاز به مقدمه دارد.

امیرالمؤمنین داماد پیغمبر است؛ جانشین پیغمبر است. در کنار رسول خدا بزرگ شده و درواقع پسر پیغمبر محسوب می‌شود؛وقتی علی(ع) کوچک بود، پیامبر غذا را می‌جویدند و از از دهان مبارکشان غذا را درمی‌آوردند به دهان علی می‌گذاشتند.(1)

بزرگ‌تر هم که می‌شود، همواره همراه پیامبر است. وقتی جبرئیل امین وحی را بر پیامبر اکرم نازل می‌کرد، امیرالمؤمنین همه را می‌دید و می‌شنید.(2)

امیرالمؤمنین(ع) همسر فاطمه زهرا(س) بهترین زن عالم است. پدر حسنین است.حسنینی که «سیّدی شباب اهل الجنه؛ سید جوانان اهل بهشت»اند.

علی از فضائل چه کم دارد؟ شجاعت؟ علم؟ قهرمانی؟ سابقه؟ هیچ‌چیز برای علی است؛ هیچ چیزی کم ندارد.

با این حال، امیرالمؤمنین پیش پیغمبر گریه می‌کرد و می‌گفت:یا رسول الله، چرا من شهید نمی‌شوم؟!(3)

علی جان شما که در همین دنیا هم نزد خدایی؛ سر نماز در مقام قرب الهی هستی. دیگر چرا دوست داری شهید بشوی؟ علی جان پیغمبر خیلی به تو نیاز دارد. بعد از پیامبر، اسلام به وجود تو بسته است. این‌قدر وجودت لازم است که فاطمه فدای تو می‌شود! آن‌وقت گریه می‌کنی که چرا من شهید نمی‌شوم؟!

آری علی در فراق شهادت، هق‌هق گریه می‌کرد.

بعدها به مردم کوفه گفت: ای مردم! شما را به عشق وعده شهادتی که پیغمبر به من داده، تحمل می‌کنم.(4)

اولین غم امیرالمؤمنین، شهادت بود.

غم دوم

نوع دوم از غمهای امیرالمؤمنین غمهایی است که به خاطر مردم دارند. امیرالمؤمنین(ع) غم همۀ آدم‌ها را می‌خوردند. امیرالمؤمنین برای تک‌تک آدم‌ها دل می‌سوزاند.

جنگ صفین را طول می‌داد. گفتند: یاعلی چرا شما خودت هم جنگ ر اطول می‌دهی؟ می‌فرمود: به خدا قسم جنگ را طول نمی‌دهم مگر برای اینکه فرصتی بدهم تا برخی از لشکر دشمن پشیمان شوند و به ما بپیوندند! اگر زود بجنگم و اینها کشته شوند، جهنمی خواهند شد! هر جای جنگ هم که می‌دید دشمن دارد شکست می‌خورد، به یارانش می‌فرمود: بسشان است ولشان کنید دیگر حمله نکنید!(5)

آقا دلش نمی‌آید حتی دشمنان خودش را بکشد؛ دلش برای آنها می‌سوخت!

حتی سفارش قاتل خود را هم به فرزندانش می‌کرد.(6)

سومین غم

سومین غم در دل امیرالمؤمنین، به خاطر دوستانش بود. هرکدام از یارانش که در صفین به شهادت می‌رسیدند حضرت گریه‌ای عجیب می‌کرد. علی(ع)در میان کشته‌ها دنبال بدن عمار یاسر می گشت؛ شعری می‌خواندند که مضمونش این بود: ای دنیا تو چقدر بدی! نگاه می‌کنی ببینی من به چه کسی علاقه دارم، زود او را از من می‌گیری؟!(7)

در جای دیگر، وسط خطبه، بالای منبر وقتی به یاد عمار و ذوالتیهان و ذوالشهادتین افتاد، با دست به صورت خود زد و گریۀ طولانی کرد(8)

سخت‌ترین غم

امّا از میان این غم‌ها سخت‌ترین غم او، این بود که مردم هدایت‌نشده باقی ماندند! حضرت امام می‌فرمودند: این سخت‌ترین درد برای امیرالمؤمنین بود.

می‌دانید چرا این درد، سخت‌ترین درد امیرالمؤمنین بود؟ چون علی(ع) همه جا درست عمل می‌کرد؛ چه آنجا که سرباز جان بر کف رسول خدا بود و چه بعد از ایشان که امام بود. هدفش هم این بود که دست مردم را بگیرد و هدایتشان کند.

امّا می‌دید که مردم او را متهم می‌کنند! مردم حرف و عملکرد علی را نمی‌فهمند. وقتی می‌دید که او برای هدایت مردم عمل می‌کند ولی عده‌ای به خاطر عمل علی و البته از روی لجاجتشان به جهنمی می‌شوند، خیلی درد در دل علی(ع) ایجاد می‌شد.

علی مجسمة هدایت است؛ پیامبر می‌فرمود: « أَنَا الْمُنْذِرُ، وَ عَلِیٌّ الْهَاد؛ من کارم انذار است و علی هادی است» (9).یعنی من بیدارباش می‌دهم علی دستها را می‌گیردو به بهشت می‌برد! امّا امیرالمؤمنین می‌بیند مردم دارند به او اتهام می‌زنند. علی دردش به خاطر این اتهام زدن‌ها نبود، دردش این بود که مردم از علی غلط برداشت می‌کنند، و به همین خاطر هم جهنمی می‌شوند.

امیرالمؤمنین از خودش دفاع می‌کرد. می‌فرمود: ای مردم! من به دنیای شما یک‌ذره هم علاقه ندارم!(10)

حضرت امام فرمود: دفاعی که امیرالمؤمنین از خودش می‌کرد، سخت‌ترین کاری بود که انجام می‌داد!

علی خوشش نمی‌آید از خودش دفاع کند! علی دوست دارد غریب باشد؛ اصلاً دوست دارد نباشد! مثل هر آدم مخلصی که دوست دارد خوبی‌هایش را اصلاً کسی خبر نداشته باشد؛ علی(ع) امام مخلص‌هاست.

اما مردم می‌گفتند: یاعلی، تو به خلافت حریصی! تو حریص حکومت کردنی!(11)

اینجا بود که علی مجبور می‌شد از خودش دفاع کند و خودش را به مردم معرفی کند؛ سخت‌ترین کار ممکن.

امّا دفاع علی از خودش هم به خاطر هدایت مردم است.

مظلومیت علی این بود که ...

حضرت خضر بالاتر است یا امیرالمؤمنین؟

- معلوم است که امیرالمؤمنین

حضرت موسی بالاتر است یا مردم کوفه؟

- معلوم است که حضرت موسی.

پس امیرالمؤمنین از حضرت خضر بالاتر است، مردم کوفه از حضرت موسی پایین‌تر است.

حضرت خضر، نتوانست حضرت موسی را تحمل کند؛ گفت: ای موسی، تو نمی‌توانی با من راه بیایی، سر هر ماجرایی مرا متهم می‌کنی؛ برو!(12)

اما علی صدا زد: یا رسول‌الله صبرمی‌کنم؛ من با این مردم می‌سازم! با این‌که مدام علی را متهم می‌کردند.

مظلومیت علی این نیست که با او جنگیدند؛ مظلومیتش این بود که همیشه او را متهم می‌کردند. آن هم نه اتهام از سر دشمنی با دین؛ بلکه اتهام از سر دوستی با دین بود!

مثلاً امیرالمؤمنین را به قتل عثمان متهم می‌کردند! حال آن‌که در تاریخ است که علی تمام سعی خودش را کرد که عثمان کشته نشود.(13)

لذا جای تعجب ندارد که علی می‌رفت و سر به چاه می‌گذاشت!

امشب دیگر علی(ع) برای همیشه از اتهام‌ها راحت می‌شود..

امشب دیگر علی(ع) از همة اتهام‌ها برای همیشه راحت می‌شود.

کم‌کم مدتهای بی‌هوشی مولا طولانی‌تر می‌شود. ولی گاهی هم به هوش می‌آید.

همین که امیرالمؤمنین بیهوش می‌شد، صدای ضجۀ زینب کبری و بچه‌های علی بالا می‌رفت.

خیلی سخت است پدری درخانه جلوی چشم بچه‌هایش جان بدهد و آرام آرام مثل یک شمعی خاموش شود...

 

----

(1) الْفَضْلُ بْنُ عَبَّاسٍ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ سَأَلْتُ أَبِی عَنِ وُلْدِ رَسُولِ اللَّهِ ص الذُّکُورِ أَیُّهُمْ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَهُ أَشَدُّ حَبّاً؟ فَقَالَ: عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع فَقُلْتُ: لَهُ سَأَلْتُکَ عَنْ بَنِیهِ؟ فَقَالَ: إِنَّهُ کَانَ أَحَبُّ إِلَیْهِ مِنْ بَنِیهِ جَمِیعاً وَ أَرْأَفُ مَا رَأَیْنَاهُ زایله یَوْماً مِنَ الدَّهْرِ مُنْذُ کَانَ طِفْلًا إِلَّا أَنْ یَکُونَ فِی سَفَرٍ لِخَدِیجَةَ وَ مَا رَأَیْنَا أَبَا أَبَرُّ بِابْنٍ مِنْهُ لِعَلِیٍّ وَ لَا ابْناً أَطْوَعَ لِأَبٍ مِنْ عَلِیٍّ لَهُ(شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، ج‏13، ص200) و امام سجاد ع : کَانَ رَسُولُ اللَّهِ یَمْضَغُ اللحمة وَ التَّمْرَةَ حَتَّى تُلِینَ وَ یَجْعَلُهُمَا فِی فَمِ عَلِیٍّ ع وَ هُوَ صَغِیرٌ فِی حَجْرِهِ(شرح ابن ابی الحدید، ج13، ص200)

(2) امام علی ع : أَرَى نُورَ الْوَحْیِ وَ الرِّسَالَةِ وَ أَشُمُّ رِیحَ النُّبُوَّةِ وَ لَقَدْ سَمِعْتُ رَنَّةَ الشَّیْطَانِ حِینَ نَزَلَ الْوَحْیُ عَلَیْهِ ص فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا هَذِهِ الرَّنَّةُ فَقَالَ هَذَا الشَّیْطَانُ قَدْ أَیِسَ مِنْ عِبَادَتِهِ إِنَّکَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَى مَا أَرَى إِلَّا أَنَّکَ لَسْتَ بِنَبِیٍّ وَ لَکِنَّکَ لَوَزِیرٌ وَ إِنَّکَ لَعَلَى خَیْر(نهج البلاغه، خطبه 192)

(3) امام علی ع : لَمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ قَوْلَهُ- الم أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ عَلِمْتُ أَنَّ الْفِتْنَةَ لَا تَنْزِلُ بِنَا وَ رَسُولُ اللَّهِ ص بَیْنَ أَظْهُرِنَا فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا هَذِهِ الْفِتْنَةُ الَّتِی أَخْبَرَکَ اللَّهُ تَعَالَى بِهَا؟ فَقَالَ: یَا عَلِیُّ إِنَّ أُمَّتِی سَیُفْتَنُونَ بَعْدِی فَقُلْتُ: یَا رَسُولُ اللَّهِ أَ وَ لَیْسَ قَدْ قُلْتَ لِی یَوْمَ أُحُدٍ حَیْثُ اسْتُشْهِدَ مَنِ اسْتُشْهِدَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ وَ حِیزَتْ‏ عَنِّی الشَّهَادَةُ فَشَقَّ ذَلِکَ عَلَیَّ، فَقُلْتَ لِی أَبْشِرْ فَإِنَّ الشَّهَادَةَ مِنْ وَرَائِکَ؟ فَقَالَ لِی: إِنَّ ذَلِکَ لَکَذَلِکَ فَکَیْفَ صَبْرُکَ إِذاً؟ فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ لَیْسَ هَذَا مِنْ مَوَاطِنِ الصَّبْرِ وَ لَکِنْ مِنْ مَوَاطِنِ الْبُشْرَى وَ الشُّکْرِ. (نهج البلاغه، خطبه156)

(4) فَوَاللَّهِ لَوْ لَا طَمَعِی عِنْدَ لِقَائِی عَدُوِّی فِی الشَّهَادَةِ وَ تَوْطِینِی نَفْسِی عَلَى الْمَنِیَّةِ لَأَحْبَبْتُ أَلَّا [أَبْقَى‏] أَلْقَى مَعَ هَؤُلَاءِ یَوْماً وَاحِداً وَ لَا أَلْتَقِیَ بِهِمْ أَبَداً(نهج البلاغه، خطبه35)

(5) و من کلام له ع و قد استبطأ أصحابه إذنه لهم فی القتال بصفین‏: أَمَّا قَوْلُکُمْ أَ کُلَّ ذَلِکَ کَرَاهِیَةَ الْمَوْتِ فَوَاللَّهِ مَا أُبَالِی دَخَلْتُ إِلَى الْمَوْتِ أَوْ خَرَجَ الْمَوْتُ إِلَیَّ وَ أَمَّا قَوْلُکُمْ شَکّاً فِی أَهْلِ الشَّامِ‏ وَاللَّهِ مَا دَفَعْتُ الْحَرْبَ یَوْماً إِلَّا وَ أَنَا أَطْمَعُ أَنْ تَلْحَقَ بِی طَائِفَةٌ فَتَهْتَدِیَ بِی وَ تَعْشُوَ إِلَى ضَوْئِی وَ ذَلِکَ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أَقْتُلَهَا عَلَى ضَلَالِهَا وَ إِنْ کَانَتْ تَبُوءُ بِآثَامِهَا(نهج البلاغه خطبه 55)

(6) قال للحسن: أبصروا ضاربی أطعموه من طعامی و اسقوه من شرابی.(اعیان الشیعه ج1ص533)

(7) فَلَمَّا کَانَ یَوْمُ صِفِّینَ خَرَجَ عَمَّارُ بْنُ یَاسِرٍ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فَقَالَ لَهُ یَا أَخَا رَسُولِ اللَّهِ أَ تَأْذَنُ لِی فِی الْقِتَالِ قَالَ مَهْلًا رَحِمَکَ اللَّهُ فَلَمَّا کَانَ بَعْدَ سَاعَةٍ أَعَادَ عَلَیْهِ الْکَلَامَ فَأَجَابَهُ بِمِثْلِهِ فَأَعَادَهُ ثَالِثاً فَبَکَى أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فَنَظَرَ إِلَیْهِ عَمَّارٌ فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنَّهُ الْیَوْمُ الَّذِی وَصَفَ لِی رَسُولُ اللَّهِ ص فَنَزَلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ عَنْ بَغْلَتِهِ وَ عَانَقَ عَمَّاراً وَ وَدَّعَهُ ثُمَّ قَالَ یَا أَبَا الْیَقْظَانِ جَزَاکَ اللَّهُ عَنِ اللَّهِ وَ عَنْ نَبِیِّکَ خَیْراً فَنِعْمَ الْأَخُ کُنْتَ وَ نِعْمَ الصَّاحِبُ کُنْتَ ثُمَّ بَکَى ع وَ بَکَى عَمَّارٌ ثُمَّ قَالَ وَ اللَّهِ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ مَا تَبِعْتُکَ إِلَّا بِبَصِیرَةٍ فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ یَوْمَ حُنَیْنٍ یَا عَمَّارُ سَتَکُونُ بَعْدِی فِتْنَةٌ فَإِذَا کَانَ ذَلِکَ فَاتَّبِعْ عَلِیّاً وَ حِزْبَهُ فَإِنَّهُ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَهُ وَ سَتُقَاتِلُ بَعْدِیَ النَّاکِثِینَ وَ الْقَاسِطِینَ فَجَزَاکَ اللَّهُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَنِ الْإِسْلَامِ أَفْضَلَ الْجَزَاءِ فَلَقَدْ أَدَّیْتَ وَ بَلَّغْتَ وَ نَصَحْتَ ثُمَّ رَکِبَ وَ رَکِبَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع ثُمَّ بَرَزَ إِلَى الْقِتَالِ ثُمَّ دَعَا بِشَرْبَةٍ مِنْ مَاءٍ فَقِیلَ مَا مَعَنَا مَاءٌ فَقَامَ إِلَیْهِ رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ فَأَسْقَاهُ شَرْبَةً مِنْ لَبَنٍ فَشَرِبَهُ ثُمَّ قَالَ هَکَذَا عَهِدَ إِلَیَّ رَسُولُ اللَّهِ ص أَنْ یَکُونَ آخِرُ زَادِی مِنَ الدُّنْیَا شَرْبَةً مِنَ اللَّبَنِ ثُمَّ حَمَلَ عَلَى الْقَوْمِ فَقَتَلَ ثَمَانِیَةَ عَشَرَ نَفْساً فَخَرَجَ إِلَیْهِ رَجُلَانِ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ فَطَعَنَاهُ فَقُتِلَ رَحِمَهُ اللَّهُ فَلَمَّا کَانَ اللَّیْلُ طَافَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ فِی الْقَتْلَى فَوَجَدَ عَمَّاراً مُلْقًى فَجَعَلَ رَأْسَهُ عَلَى فَخِذِهِ ثُمَّ بَکَى ع وَ أَنْشَأَ یَقُول‏: أَیَا مَوْتُ کَمْ هَذَا التَّفَرُّقُ عَنْوَةً/ فَلَسْتَ تُبَقِّی لِی خَلِیلَ خَلِیلٍ؛ أَرَاکَ بَصِیراً بِالَّذِینَ أُحِبُّهُمْ/ کَأَنَّکَ تَمْضِی نَحْوَهُمْ بِدَلِیل‏(ای مرگی که مرا ترک نمی کنی بیا و مرا راحت کن چون تمام دوستانم را از دست داده ام؛ ای مرگ چقدر این فراق اجباری ادامه دارد و دو باقی نمی‌گذاری هیچ دوستی را برای دوستی.)

(8) أَیْنَ إِخْوَانِیَ الَّذِینَ رَکِبُوا الطَّرِیقَ وَ مَضَوْا عَلَى الْحَقِّ أَیْنَ عَمَّارٌ وَ أَیْنَ ابْنُ التَّیِّهَانِ وَ أَیْنَ ذُو الشَّهَادَتَیْنِ وَ أَیْنَ نُظَرَاؤُهُمْ مِنْ إِخْوَانِهِمُ الَّذِینَ تَعَاقَدُوا عَلَى الْمَنِیَّةِ وَ أُبْرِدَ بِرُءُوسِهِمْ إِلَى الْفَجَرَةِ قَالَ ثُمَّ ضَرَبَ بِیَدِهِ عَلَى لِحْیَتِهِ الشَّرِیفَةِ الْکَرِیمَةِ فَأَطَالَ الْبُکَاءَ. ثُمَّ قَالَ ع] أَوِّهِ عَلَى إِخْوَانِیَ الَّذِینَ تَلَوُا الْقُرْآنَ فَأَحْکَمُوهُ وَ تَدَبَّرُوا الْفَرْضَ فَأَقَامُوهُأَحْیَوُا السُّنَّةَ وَ أَمَاتُوا الْبِدْعَةَ دُعُوا لِلْجِهَادِ فَأَجَابُوا وَ وَثِقُوا بِالْقَائِدِ فَاتَّبَعُوه‏..(نهج البلاغه/خطبه182)

(9) الأصول الستة عشر، 183 و نیز قال رسول الله: مَعَاشِرَ النَّاسِ أَلَا وَ إِنِّی مُنْذِرٌ وَ عَلِیٌّ هاد. (در خطبه غدیر-احتجاج ج1ص73)

(10) لَأَلْفَیْتُمْ دُنْیَاکُمْ هَذِهِ أَزْهَدَ عِنْدِی مِنْ عَفْطَةِ عَنْز(نهج البلاغه/خطبه3- خطبه شقشقیه)

(11) عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ جُنْدَبٍ عَنْ أَبِیهِ جُنْدَبٍ قَالَ: دَخَلَ عَمْرُو بْنُ الْحَمِقِ وَ حُجْرُ بْنُ عَدِیٍّ وَ حَبَّةُ الْعُرَنِیُّ وَ الْحَارِثُ الْأَعْوَرُ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سَبَإٍ عَلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع بَعْدَ مَا افْتُتِحَتْ مِصْرُ وَ هُوَ مَغْمُومٌ حَزِین‏ فَقَالُوا لَهُ: بَیِّنْ لَنَا مَا قَوْلُکَ فِی أَبِی بَکْرٍ وَ عُمَرَ فَقَالَ لَهُمْ عَلِیٌّ ع: «وَ هَلْ فَرَغْتُمْ لِهَذَا وَ هَذِهِ مِصْرُ قَدِ افْتُتِحَتْ وَ شِیعَتِی بِهَا قَدْ قُتِلَتْ؟ أَنَا مُخْرِجٌ إِلَیْکُمْ کِتَاباً أُخْبِرُکُمْ فِیهِ عَمَّا سَأَلْتُمْ وَ أَسْأَلُکُمْ أَنْ تَحْفَظُوا مِنْ حَقِّی مَا ضَیَّعْتُمْ فَاقْرَءُوهُ عَلَى شِیعَتِی وَ کُونُوا عَلَى الْحَقِّ أَعْوَاناً وَ هَذِهِ نُسْخَةُ الْکِتَابِ: مِنْ عَبْدِ اللَّهِ عَلِیٍّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ إِلَى مَنْ قَرَأَ کِتَابِی هَذَا مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُسْلِمِین‏ یَا مَعْشَرَ قُرَیْشٍ إِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ أَحَقُّ بِهَذَا الْأَمْرِ مِنْکُمْ مَا کَانَ فِینَا مَنْ یَقْرَأُ الْقُرْآنَ وَ یَعْرِفُ السُّنَّةَ وَ یَدِینُ دِینَ الْحَقِّ فَخَشِیَ الْقَوْمُ إِنْ أَنَا وُلِّیتُ عَلَیْهِمْ أَنْ لَا یَکُونَ لَهُمْ فِی الْأَمْرِ نَصِیبٌ مَا بَقُوا فَأَجْمَعُوا إِجْمَاعاً وَاحِداً فَصَرَفُوا الْوَلَایَةَ إِلَى عُثْمَانَ وَ أَخْرَجُونِی مِنْهَا رَجَاءَ أَنْ یَنَالُوهَا وَ یَتَدَاوَلُوهَا إِذْ یَئِسُوا أَنْ یَنَالُوا مِنْ قِبَلِی...حضرت در این نامه کارشکنی های قریش را یاد آور می شوند تا اینجا که می فرمایند :ثُمَّ قَالُوا: هَلُمَّ فَبَایِعْ وَ إِلَّا جَاهَدْنَاکَ فَبَایَعْتُ مُسْتَکْرِهاً وَ صَبَرْتُ مُحْتَسِباً فَقَالَ قَائِلُهُمْ: یَا ابْنَ أَبِی طَالِبٍ إِنَّکَ عَلَى هَذَا الْأَمْرِ لَحَرِیص‏(الغارات ج1ص204)

(12) قالَ هذا فِراقُ بَیْنی‏ وَ بَیْنِکَ سَأُنَبِّئُکَ بِتَأْویلِ ما لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَیْهِ صَبْرا(الکهف/78)

(13) عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ، قَالَ: إِنْ شَاءَ النَّاسُ قُمْتُ لَهُمْ خَلْفَ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ فَحَلَفْتُ لَهُمْ بِاللَّهِ مَا قَتَلْتُ عُثْمَانَ وَ لَا أَمَرْتُ بِقَتْلِهِ، وَ لَقَدْ نَهَیْتُهُمْ فَعَصَوْنِی. (امالی شیخ طوسی، ص269)

 

مطالب مرتبط

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۵/۰۷
مجید شهشهانی

کلیپ حماسی و دیدنی: "دشمن را از دور باید دید" / انتقاد پناهیان از صداوسیما

متن قسمتی از فیلم: «دشمن ما وحشی‌تر شده، هزار برابر، قبلاً دشمن اینقدر نابودیِ خودش را و اینقدر قدرت ما را نمی‌دید. خام نشوید، بعضی‌ها احمقانه حرف نزنند در عرصۀ سیاست. فکر می‌کنند مردم نمی‌فهمند. بابا! مردم بدانند، ما زندگیِ برّه‌وار نمی‌خواهیم. مردم خبر داشته باشند این تروریست‌هایی که آنجا دارند جنایت می‌کنند، آنجا مقابل اینها مقاومت نکنند، نوبت بعدی مال کشور ماست، می‌فهمید این حرف‌ها را؟ نه آقا! نگویید، مردم نگران می‌شوند...

 

این فیلم کوتاه 8 دقیقه ای، ترکیبی از تصاویر مستند و صحبتهای حجت الاسلام علیرضا پناهیان است که با گوشه‌های از فرمایشات حماسی رهبر انقلاب دیدنی‌تر شده است.

بخشهایی از متن این فیلم بعد ار لینک های دانلود آمده است.

 

تذکر: دیدن برخی قسمتهای این فیلم برای بچه ها و بیماران قلبی مناسب نیست.

<iframe src="http://www.aparat.com/video/video/embed/videohash/uoR0X/vt/frame" allowFullScreen="true" webkitallowfullscreen="true" mozallowfullscreen="true" height="360" width="640" ></iframe>
 
  • به دلیل محدودیت ترافیک، در صورت امکان در محلهای دیگر نیز آپلود کرده و لینک کنید.
 

بخش هایی از متن فیلم :

آرامش کاذب-آرامش الهی

در قرآن خداوند متعال فرمود «اَلا بذکرِ الله تَطمَئِنُّ القُلوب» نه به اینکه ان‌شاءالله نمی‌شود، نه به غفلت از رنج‌ها، نه به غفلت از تلخی‌ها، نه به غفلت از ترس‌ها، به چی؟ به ذکر خدا. آقایان! دوستان من! شیطان است که به آدم آرامش بی‌خود می‌دهد، آرامش کاذب‌تان را بریزید دور. آقا! ناآرام می‌شویم. بابا! با خدا آرام باش.

در فضای سیاسی جامعه الان یک مقدار این موضوع وجود دارد، من واقعاً از صداوسیما انتقاد دارم که چرا مشکلات مردم سوریه و عراق را درست برای مردم ما توضیح نمی‌دهد. دشمن ما خیلی وحشی‌تر از گذشته شده، این دشمن ماست. برای اینکه نفوذ ما را در منطقه کاهش بدهد روزانه هفتادتا در عراق دارند می‌کُشند، اینها را نبینیم؛ سرِ انتخابات به‌خاطر پول و ... برویم رأی بدهیم، دیگر فضای انتخابات دارد خیلی غیرانقلابی می‌شود.

دشمن را باید با  ترساند

این دشمن خاک‌ بر سر را فقط باید بترسانی. این آقایان نامزدهای محترم هرکدام بگویند چه‌جوری می‌خواهند دشمن را بترسانند؟ ما امنیّت‌مان فقط از راه «ترساندن دشمن» و «از بین بردن تهدیدهای دشمن» پدید می‌آید، نه از راه دیگر.

رهبر | ما در مقابل تهدید، تهدید می‌کنیم

ما ملّتی نیستیم که بنشینم تماشا کنیم قدرت‌های پوشالیِ مادی که از درون کِرم‌خورده و موریانه‌خورده‌اند، ملّت استوار و پولادین ایران را تهدید کنند. ما در مقابل تهدید، تهدید می‌کنیم.

رهبر | اگر غلطی از آنها سر بزند، ...

گاهی سردمداران رژیم صهیونیستی ما را تهدید هم می‌کنند، تهدید به حملۀ نظامی می‌کنند، اما به نظرم خودشان هم می‌دانند که اگر غلطی از آنها سر بزند، جمهوری اسلامی، تل‌آویو و حیفا را با خاک یکسان خواهد کرد.

زمان جنگ | سؤال خبرنگار: مادر! چرا گریه می‌کنید؟

- مادر! چرا گریه می‌کنید؟

- گریه‌ام از این است که آخر اینها دارند می‌روند جان می‌دهند، ما فکر . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  برای این گریه می‌کنم.

آبادانی فقط در صورت ناامیدی دشمن از ما پدید می‌آید

ما در مقابل غرب باید قدرت مقاومت خودمان را به اثبات برسانیم و ما تنها ابزاری که داریم مقاومت است، هیچ ابزار دیگری نداریم. ما اگر به سمتی برویم که دشمن از ما ناامید بشود، راحت‌تر زندگی خواهیم کرد. آبادانی فقط در صورت ناامیدی دشمن از ما پدید می‌آید.

وقتی دشمن ناامید بشود کوتاه می‌آید، وقتی امیدوار بشود فشار می‌آورد، خودشان صریحاً دارند می‌گویند، در سال‌های گذشته می‌گفتند ما تحریم اینقدر ایجاد می‌کنیم، فشار اینقدر ایجاد می‌کنیم تا کوتاه بیایند. کوتاه بیایند؟ کی کوتاه بیایند؟ مردم کوچه و بازار؟ آنها که می‌دانند مردم کوچه و بازار کوتاه نمی‌آیند، یقیناً دلشان را خوش کردند به برخی از سیاستمدارانی که زمینۀ کوتاه آمدن و سازش در وجودشان هست.

رهبر | محاسبات دنیا این است!

در داخل کشور ما یک مجموعه‌های سیاسی هستند تحلیل‌شان این است، می‌گویند وقتی که طرف خیلی چهرۀ سگی از خودش نشان می‌دهد، شما عقب بنشین. این را قبول دارید شما؟ عقب بنشینیم؟ یا نه؟ معتقد هستید که هرگونه عقب‌نشینی طرف را تشجیع می‌کند، به مجرّدی که دیدند با اخم شما می‌ترسید، می‌گویند آقا! اخم کنید، علاج این آدم اخم است. به مجرّد اینکه دیدند شما تهدید به کتک یا خودِ کتک شما را به عقب‌نشینی وادار می‌کنند می‌گویند دوتا بیشتر بزن تا خوب دیگر از همین حرف‌هایش دست بردارد. طرف این‌جوری است، محاسبات دنیا این است.

از صداوسیما خواهش می‌کنم...

نمی‌دانم آقا به چی دارند نگاه می‌کنند که می‌خواهند دشمن را مأیوس بکنند از کوتاه آمدن ایران اسلامی و این برای ما امنیّت می‌آورد و این برای ما اقتدار می‌آورد. بعد از امنیّت و اقتدار آبادانی پدید می‌آید. این نعمت امنیّت را کی می‌تواند قدر بداند؟ کسی که دشمن را ببیند. من از صداوسیما خواهش می‌کنم این دشمن را نشان بدهد به ما. بله، همین در حد یک خبر، هفتاد نفر امروز با پنج‌تا بمب امروز منفجر شدند. بابا! این یعنی چی آخر هفتاد نفر منفجر شدند؟ مستندساز برود آنجا ببیند اینها زن و بچه نداشتند؟ برود توی خانۀشان. چند نفر امشب گریان شدند؟ ناامنی را دارند باهاش چی‌کار می‌کنند؟ توی امنیّت کاذب باید ما به سر ببریم؟ اینها اصلاً دارند آنها را می‌کشند به‌خاطر وفاداری به انقلاب اسلامی ایران.

دشمن ما وحشی‌تر شده، هزار برابر.../ ما زندگیِ برّه‌وار نمی‌خواهیم...

ببین دشمن چقدر وحشی شده سوریۀ نرم مقابل جریان استکبار و اسرائیل را هم تحمل نمی‌تواند بکند. بعد شما می‌بینید در منطقه چه جنایت‌هایی دارند می‌کنند. واقعاً دشمن ما زخم‌خورده است، دیگر تحمل ندارد. سوریه که بعضی از مسئولینش تا چندوقت پیش به بحث جزایر ایرانی خلیج فارس می‌رسید موضع برخی از این کشورهای عرب را می‌گرفت. او را هم نمی‌توانند دیگر تحمل کنند.

مقابل اینها مقاومت نکنند، نوبت بعدی مال کشور ماست، می‌فهمید این حرف‌ها را؟!

دشمن ما وحشی‌تر شده، هزار برابر، قبلاً دشمن اینقدر نابودیِ خودش را و اینقدر قدرت ما را نمی‌دید. خام نشوید، بعضی‌ها احمقانه حرف نزنند در عرصۀ سیاست. فکر می‌کنند مردم نمی‌فهمند. بابا! مردم بدانند، ما زندگیِ برّه‌وار نمی‌خواهیم. مردم خبر داشته باشند این تروریست‌هایی که آنجا دارند جنایت می‌کنند، آنجا مقابل اینها مقاومت نکنند، نوبت بعدی مال کشور ماست، می‌فهمید این حرف‌ها را؟ نه آقا! نگویید، مردم نگران می‌شوند. یعنی چی مردم نگران می‌شوند؟ مردم ما خیلی بزرگتر از این حرف‌ها هستند. بعد نگران شدند، اتکاء می‌کنند به خدا نگرانی را برطرف می‌کنند. اتکاء می‌کنند به انقلاب اسلامی، نگرانی را برطرف می‌کنند. اتکاء می‌کنند به سپاه و بسیج و امر ولایت و اقتدار جمهوری اسلامی، نگرانی را برطرف می‌کنند.

رهبر | دشمن را از دور باید دید ...

امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود هر جماعتی که در داخل خانۀ خودشان مورد تهاجم دشمن قرار بگیرند، غفلت کنند از اینکه دشمن دارد می‌آید، اینها شکست خواهند خورد، مغلوب خواهند شد، دشمن را از دور باید دید، از دور باید شناخت.

 

 
۳۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۳/۲۱
بیان معنوی

این کلیپ صوتی، مربوط به سخنرانی پناهیان  در آخرین شب مراسم فاطمیه 92 در بیت رهبری ایراد کرده است.

 

بخشی از این کلیپ شنیدنی در ادامه می آید:

  • خوارج، یکی از حرف‌هایی که به علی‌بن ابیطالب(ع) می‌زدند شاید تعجّب بکنید، گفتند یا علی! شما اشتباه کردی در جنگ با معاویه کوتاه آمدی، باید توبه کنی. دوستان من! این حرف حرفِ خوارج‌گونه است، یالّا! آقا! توبه کن؛ تو فلان موقع از کی طرفداری کردی؟ توبه کن.
  • ما در موقعیتی هستیم که در چند جبهه باید مبارزه و مقاومت و روشنگری بکنیم، شبیه شرایطی که امیرالمؤمنین علی(ع) دارد. حضرت با طلحه و زبیر از یک طرف درگیر بود، می‌رفت سمت طلحه و زبیر با اینها بجنگد به نفع معاویه تمام می‌شد. می‌رفت به سمت معاویه، از این‌طرف به نفع یک گروه دیگر تمام می‌شد. تا می‌رفت به سمت خوارج، دوباره معاویه خوشحال می‌شد.
  • اینها گروه‌های متنوعی بودند، امیرالمؤمنین(ع) وسط ایستاده بود، در چند جبهه می‌جنگید، ظاهراً جامعۀ ما هم خیلی دارد پیشرفت می‌کند، آزمایش‌های پیچیده‌ای را داریم باهاش مواجه می‌شویم که شما در این آزمایش‌ها و در این چند جبهۀ درگیری وقتی چند نوع انحراف در جامعه سر بلند کرد، به سمت هر انحرافی بروی بخواهی باهاش مبارزه کنی، به نفع آن یکی انحراف تمام می‌شود. بعد مذمّت‌ها می‌آید، بعد شماتت‌ها می‌آید، حرف‌های بی‌دقت می‌آید
  • ما الان جامعۀمان به اینجا رسیده، اتفاقاً چند نوع انحراف را امیرالمؤمنین علی(ع) در جا باهاشون مبارزه می‌کرد، که اینها با هم هم دشمن بودند، یعنی اگر امیرالمؤمنین می‌آمد کنار، اینها خودشان همدیگر را تیکه تیکه می‌کردند. این‌جوری نبود که خوارج نخواهند معاویه را بکشند. ولی انرژیِ امیرالمؤمنین در جنگ با خوارج گرفته شد، به معاویه نرسید.
  • ما می‌خواهیم در زمان خودمان در چند جبهه جنگیدن را پیروزمندانه ببریم جلو، هر مذمّتی از هر گوشه‌ای بلند بشود که ما نباید بهش توجّه کنیم، ما الحمدلله با انواع و اقسام جریان‌های انحرافی که بتوانند خودشان را سازماندهی بکنند، بیایند مقابل، مقابله خواهیم کرد و به قدر کافی هم منطق داریم که با همۀ آنها درگیر بشویم. درگیری با یکی از اینها موجب تقویت یکی دیگر نباید بشود و تضعیف همۀ آنها را در آنِ واحد باید در دستور کارمان داشته باشیم تا غربت و مظلومیت علی‌بن ابیطالب(ع) تکرار نشود.(تکبیر حضار)

 

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۲/۲۳
بیان معنوی