علیرضا پناهیان

۲۱۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پناهیان» ثبت شده است

صوت | شب قدر از چه چیزی توبه کنیم؟

  • زمان: ماه مبارک رمضان - 93، شب بیست و سوم(شب قدر)
  • مکان: تهران - مصلای امام خمینی(ره)
  • تعداد: 1 جلسه
  • موضوع سخنرانی: شب قدر از چه چیزی توبه کنیم؟

معرفی بحث:

در روایات وعده‌ها و بشارت‌های بسیاری برای شب قدر داده شده است. در کنار این بشارت‌ها، این دغدغه هم جدی است که چگونه می‌توان بیشترین بهره را از چنین شبی برد؟ یعنی باید بدانیم که چه چیزی در این شب بخواهیم و تقاضایش را داشته باشیم؟ در مقام توبه و اظهار ندامت هم باید بدانیم که از چه چیزی می‌خواهیم توبه کنیم؟ آیا تلقی ما از توبه درست است؟ با دانستن اینکه «مهمترین خواسته در این شب چیست؟» و فهم اینکه « از چه چیزی باید توبه کنیم؟»، قطعاً استفاده بسیار بیشتری از شب قدر می‌بریم.

فهرست:

  • وعده‌ها و بشارت‌های بسیار در شب قدر

  • مهمترین خواسته ما در شب قدر چیست؟

  • دین، مهمترین خواسته انسان

    • همه ما «دین» می‌خواهیم، نه دنیا

    • دنیا را بدون دین نمی‌توان اداره کرد

    • روزی‌هایی که پیش‌بینی نشده‌اند

  • از چه چیزی می‌خواهیم توبه کنیم؟

  • توبه از این تصور که می‌توان بدون دین، به نتیجه رسید

  • بررسی علل تمایل به گناه در جوانی و بزرگسالی

  • دین، تنها راه به دست آوردن تمام نیازها

  • تأثیر دین در افزایش عقل و درایت و بهره‌مندی از دنیا

  • گناه کردم یعنی بی‌دینی کردم

  • بی‌دینی، عامل نابودی منافع دنیوی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۰۶
مجید شهشهانی

برنامه تلویزیونی به مناسبت عید سعید فطر

به گزارش بیان معنوی، حجت الاسلام پناهیان به مناسبت عید سعید فطر در شبکه قرآن در برنامه «عید ضیافت» گفتگو خواهند کرد.گفتنی است این برنامه سه شنبه ساعت 11:30 از شبکه تلویزیونی قرآن پخش می شود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۰۶
بیان معنوی

صوت | برخی از شرایط قلبی برای حضور در شب قدر

  • زمان: ماه مبارک رمضان - 93، شب بیست و دوم
  • مکان: تهران - مسجد امام صادق(ع)
  • تعداد: 1 جلسه
  • موضوع سخنرانی: برخی از شرایط قلبی برای حضور در شب قدر

معرفی بحث:

به دلیل اهمیت شب قدر و تأثیر مستقیمی که بر تمام زندگی خواهد داشت، کسب آمادگی برای ورود به شب قدر و بهره‌مندی از فیوضات آن، امری ضروری و اجتناب‌ناپذیر است. کسب این آمادگی بستگی تام به شرایط قلب و دل انسان دارد. برای کسب این آمادگی روحی چه باید کرد؟ دل با صفا چگونه دلی است؟ استاد پناهیان در این جلسه به تبیین 9 شرط به عنوان شرایط قلبی برای حضور در شب قدر پرداخته‌اند.

فهرست:

  • دل با صفا برای حضور در شب قدر، چگونه دلی است؟

    • 1-دلی که از کینه و بدی نسبت به مؤمنین خالی باشد

    • 2-دلی که توأم از رضایت از خداوند باشد

    • 3- دلی که بلند همت است

    • 4-دلی که در گذشته‌اش خوبی برای خود نبیند

    • 5-دلی که برای آینده‌اش تکیه‌گاهی جز خدا نبیند

    • 6-دلی که محبت اولیاء خدا و برائت از دشمنانشان را داشته باشد

    • 7- دلی که در برابر بارگاه ربوبی تعظیم داشته باشد

    • 8-دلی که امید بسیار بالایی به خدا داشته باشد

    • 9-  دلی که خوف از عقاب  شوق ثواب داشته باشد

  • روضه حضرت علی(ع)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۰۶
مجید شهشهانی

صوت | سه وجه اهمیت شب قدر

  • زمان: ماه مبارک رمضان - 93، شب بیست و یکم(شب قدر)
  • مکان: تهران - مصلای امام خمینی(ره)
  • تعداد: 1 جلسه
  • موضوع سخنرانی: سه وجه اهمیت شب قدر

معرفی بحث:

اهتمام به شب 21 و 23 ماه مبارک رمضان، اهمیت بیشتری نسبت به سایر ایام این ماه دارد. در شبی مانند شب 21 ماه رمضان به چه مسایلی باید اندیشید و در چه مواردی باید تفکر کرد؟ شب قدر، شب تولد قرآن است، مهربان‌ترین نامه‌ای که از با عظمت‌ترین جایگاه عالم صادر شده است.  پس اولین موضوع برای تفکر در این شب، تفکر در مناسبت نزول قرآن است. به علاوه در شب قدر است که تمام مقدرات سال آینده رقم خورده و سطح معنویت هر فرد تعیین می‌شود. در کنار این دو مورد، این شب تعلق به وجود مهربان و در عین حال پر عظمتِ حضرت علی(ع) دارد که باید در موردش بسیار اندیشید.

فهرست:

  • تفکر، عبادتی ویژه

  • در شب در چه موضوعاتی تفکر کنیم؟

  • 1- تفکر در مورد نزول قرآن

    • ضرورت توجه به عظمت و جایگاه قرآن در زندگی انسان

  • 2- تفکر در مورد تعیین مقدرات در شب قدر

    • تعیین رزق معنوی و مادی انسان در شب قدر

    • لزوم نگرانی خوب‌ها و سابقه‌دارها از عدم عاقبت به خیری

    • شب قدر، فرصتی مغتنم برای گناهکاران

    • شب قدر و بشارتی برای بدها 

  • 3- تفکر در مورد امیرالمؤمنین علی(ع)

    • محبوبیت و عظمت علی(ع) در عالم خلقت

  • روضه حضرت علی(ع)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۰۶
مجید شهشهانی

به مناسبت روز جهانی قدس

اسرائیل خون‌آشام میوۀ اصلی «لیبرال دموکراسی» است، نه نقطۀ انحراف آن/ مقاومت مظلومان غزّه به نفع تمام کشورهای اسلامی است و همۀ مسلمانان مدیون این مظلومان هستند

پناهیان: تصور نکنیم که دموکراسی غربی و لیبرالیسم چیز خوبی است، اما یک اشتباه مرتکب شده و آن هم حمایت از اسرائیل است! این یک نگاه ساده‌لوحانه است. اسرائیل خون‌آشام نتیجه و میوۀ اصلی لیبرال دموکراسی و تمدن غرب است. نه اینکه لیبرال دموکراسی، میوه‌ها و آثار خوبی داشته و فقط در همین یک مسأله(اسرائیل) اشتباه کرده باشد. مثل یک آدمی که مرامش خوب است ولی در این میان، یک خطای فاحشی مرتکب شده باشد، اینطور نیست. دموکراسی اساساً طراحی‌شده توسط اشرافیت مدرن است. دموکراسی برای این طراحی شده که قدرت‌های ثروتمند و زورگو بتوانند در پوشش به اصطلاح مردم‌سالاری حکومت کنند. این قدرت‌ها در قالب دموکراسی‌های دروغین، مردم را فریب می‌دهند و در نهایت به همین جنایت‌ها می‌رسند. به همین دلیل است که دولت های غربی این‌قدر بی‌چون و چرا از اسرائیل حمایت می‌کنند و به خاطر اسرائیل، حاضرند تمام شعارهای فریبدۀ حقوق بشری و به ظاهر انسان‌دوستانۀ خود را زیر پا بگذارند و خودشان را رسوا کنند.

حجت الاسلام و المسلین پناهیان در نماز جمعۀ روز قدس در مسجد اعظم قلعه نو سخنرانی کرد. در ادامه گزارش مشروح این سخنرانی را می‌خوانید:

فلسفۀ تأسیس رژیم اسرائیل سلطه بر جهان اسلام بود/ رژیم اسرائیل، اتاق فرماندهی جریان‌های تکفیری و مزدوران استکبار در منطقه است

  • مسألۀ اسرائیل غاصب و مسألۀ فلسطین مظلوم، یک مسألۀ مربوط به یک سرزمین نیست که فقط به منطقۀ فلسطین محدود باشد. در سایر کشورهای جهان نیز، کشتارها و ظلم‌های زیادی صورت می‌گیرد و گروه‌هایی به جان یکدیگر می‌افتند ولی موضوع اسرائیل با این درگیری‌ها فرق می‌کند.
  • از ابتدای انقلاب تا کنون، بزرگان انقلاب، حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری، مسألۀ قدس و صهیونیسم را از اصلی‌بودن کنار نزده‌اند، برای اینکه این موضوع اصلاً موضوع داخلی یک کشور نیست. فلسفۀ تأسیس رژیم غاصب و جنایتکار اسرائیل این بوده است که کلّ منطقه و جهان اسلام، تحت ستم و سلطه قرار گیرد.
  • همین الان می‌بینید که جریان‌های تکفیری اسلحۀ خود را از اسرائیل می‌گیرند، مجروحین جریان‌های تروریستی در بیمارستان‌های اسرائیل مداوا می‌شوند و حتی برخی از آنها حقوق خودشان را مستقیماً از اسرائیل دریافت می‌کنند. عناصر دست‌نشاندۀ استکبار در منطقه نیز - که دیکتاتورهایی هستند که به مردم خودشان ظلم می‌کنند و به اسلام خیانت می‌کنند- تمام دستورات خودشان را از اتاق فرماندهی رژیم اسرائیل می‌گیرند.
  • نباید به مسألۀ اسرائیل و فلسطین، ساده‌لوحانه نگاه کرد و تصور کرد که اسرائیل فقط برای گرفتن یک سرزمین است؛ اسرائیل برای تحت سلطه گرفتن کل جهان اسلام در این نقطه تعبیه شده است.

مقاومت مظلومان غزّه، به نفع تمام کشورهای اسلامی است

  • متاسفانه به این مطلب کمتر توجه می‌شود که الان مسلمانان و مجاهدان غزه در خطّ مقدم مقاومت در مقابل دشمن درجۀ یک جهان اسلام می‌جنگند و تمام جهان اسلام از این مقاومت بهره‌مند می‌شوند، و به همین دلیل اگر به خاطر برخی موانع فعلا جهان اسلام نمی‌تواند در این خط مقدم مبارزه حضور پیدا کند، اما همه وظیفه دارند بیشترین کمک‌های خود را به این خط مقدم مقاومت برسانند. اسرائیل دشمن درجۀ تمام مسلمانان است و اگر مقاومت غزّه نباشد مقاومت لبنان باید جلوی اسرائیل بایستد، اگر مقاومت لبنان نباشد، کشورهای بعدی باید جلوی آنها بایستند و بعد هم نوبت به خود ایران می‌رسد. و اکنون که امکان حضور فیزیکی ایران و کشورهای دیگر در این نبرد نیست، باید با حداکثر توان و امکانات به نیروهای خط مقدم کمک کرد، همچنانکه در آنطرف قضیه آمریکا و کشورهای غربی خبیث همین مقدار حمایت را از اسرائیل می‌کنند.
  • مقاومت مظلومان غزّه، به نفع تمام کشورهای اسلامی است و همۀ ملت‌های مسلمان، مدیون این مظلومانی هستند که دارند در مقابل دشمنان، مقاومت می‌کنند. چون مسألۀ رژیم اسرائیل، فقط فلسطین نیست. اگر به لحاظ تاریخی به مسألۀ اسرائیل نگاه کنیم می‌بینیم که آنها رسماً می‌گفتند که «ما باید از نیل تا فرات را بگیریم.» یعنی می‌خواستند تا همین همسایگی ما پیش بیایند. تازه مسألۀ آنها فقط همین سرزمین‌‌گشایی هم نیست. مسألۀ آنها این است که یک پایگاهی درست کنند تا همۀ منطقه را تحت سیطرۀ کفر و استکبار قرار دهند.
  • چرا کشورهای غربی بدون چون و چرا از اسرائیل حمایت می‌کنند؟ اما بعضی‌ها در داخل کشور ما در حمایت از فلسطین تردیدافکنی می‌کنند؟ چون کشورهای غربی می‌دانند اگر اسرائیل را در این منطقه از دست دهند، نفت منطقه را هم دیگر نمی‌توانند این‌طور مجانی ببرند، دیگر نمی‌توانند از دیکتاتورهای منطقه، این‌طور راحت حمایت کنند و از تروریست‌های منطقه به نفع خودشان کار بکِشند. اما برخی سیاسیون ما تمام قد از فلسطین دفاع نمی‌کنند و با تمام وجود علیه اسرائیل سخن نمی‌گویند.
  • این موجب بسی حیرت و تاسف است که سران خبیث کشورهای غربی می‌فهمند که حمایت از اسرائیل حمایت از منافع نامشروع خودشان است و بدون چون و چرا از اسرائیل حمایت می‌کنند، اما برخی از سیاسیون کشورهای اسلامی نمی‌فهمند که هرگونه حمایت و پشتیبانی از مظلومان غزه، غیر از یک وظیفۀ واجب الهی و انسانی یاری مظلوم، در جهت نابودی دشمن درجۀ یک جهان اسلام و تأمین منافع تک تک کشورهای اسلامی است.

اگر اسرائیل از بین برود، انفجارهای عراق و محاصرۀ اقتصادی کشورهای اهل مقاومت و مظلومیت مسیحیان جهان هم از بین خواهد رفت

  • اگر اسرائیل از بین برود، تمام انفجارهای عراق هم از بین خواهد رفت، محاصره های اقتصادی کشورهای اهل مقاومت، از جمله ایران هم از بین خواهد رفت. چون هیمنۀ استکبار فروخواهد ریخت و وقتی هیمنۀ استکبار فرو بریزد، استکبار دیگر قدرتی ندارد که بخواهد زور بگوید.
  • مسألۀ اسرائیل یک مسألۀ محدود به فلسطین یا حتی محدود به ملت عرب و منطقه هم نیست. مسأله‌ای که مربوط به موضوع داخلی یک کشور باشد هم نیست. سال‌ها قبل برخی از افراد نادان، مشکلات فلسطینی‌ها را با برخی از مشکلات مظلومان یا مسلمانان در سایر نقاط جهان مقایسه می‌کردند در حالی که موضوع اسرائیل با یک دعوای داخل یک منطقه فرق می‌کند. ظلمی که در مسألۀ اسرائیل طراحی شده است، ظلم به تمام جهان اسلام است. این یک وجه اهمیت موضوع قدس و نابودی اسرائیل غاصب است.

جهان غرب،جهان تحت سیطرۀ مافیای جهانی صهیونیسم است/ آیا مردم اروپا راضی هستند که مردم غزه قتل عام شوند؟!

  • از جهت دیگر، ما در جهان با یک مشکل بزرگتری مواجه هستیم که دیگر فقط مشکل جهان اسلام نیست، بلکه مشکل تمدن غرب است که دارد کلّ بشریت را تحت ستم قرار می‌دهد. یعنی مردم آمریکا و مردم اروپا هم تحت این ستمِ جهانی قرار دارند.
  • جهان غرب، جهان آزاد نیست، بلکه جهان تحت سیطرۀ استکبار، و تحت سیطرۀ مافیای جهانی صهیونیسم است. آیا مردم اروپا راضی هستند که مردم غزه قتل عام شوند؟! آیا مردم اروپایی راضی هستند که این‌قدر در محرومیت‌های اقتصادی باقی بمانند؟! مردمان دیگر نقاط دنیا مثل ژاپن و سایر کشورها، آیا راضی هستند که صهیونیست‌ها به عنوان سرمایه‌داران بزرگ، سودهای کلان آنها را چپاول کنند و حداکثرش به آنها به عنوان کارمندان مرفّه، یک حقوقی بدهند؟!

مسیحیان دومین گروه عظیم مظلومان جهان، بعد از مسلمانان هستند/ نابودی اسرائیل، نجات تمام ملت‌های اسیر صهیونیست در اروپا و آمریکا را در پی دارد

  • اگر مافیای جهانی صهیونیسم نابود نشود، فساد اقتصادی بیشتر خواهد شد و همۀ عالم را می‌گیرد و فساد فرهنگی، ملت‌ها را بیشتر نابود خواهد کرد. کمااینکه طبق بررسی‌ها و تحقیقات صورت‌گرفته، تا چند سال آینده در اروپا دیگر یک نژاد سالم اروپایی نخواهید دید؛ یعنی فرزندانی که پدر و مادرش هردو اروپایی باشند، دیگر وجود نخواهد داشت. از بس که در اروپا، خانواده به انحطاط رفته است و موضوع نابود شدن نسل‌ها دارد صورت می‌گیرد.
  • جهان مسیحیت نیز تحت ستم این نظام استکباری حاکم بر جهان است. مسیحیان عالم نیز بعد از مسلمانان، دومین گروه عظیم مظلومان جهان هستند که البته این مظلومیت را به صورت دیگری در آنها شاهد هستیم. درست است که در جهان مسیحیت، به ظاهر قتل و کشتار نمی‌شود ولی انواع و اقسام ظلم‌ها، دارد به آنها صورت می‌گیرد که یکی از آنها انحطاط فرهنگی است. نابودی اسرائیل، به عنوان شیشۀ عمر استکبار، نجات تمام ملت‌های اسیر صهیونیست در اروپا و آمریکا را هم در پی دارد.

اسرائیل میوۀ اصلی لیبرال دموکراسی و تمدن غرب است/ دموکراسی غربی برای اشرافیت مدرن طراحی شده است

  • مسألۀ استکبار جهانی که بیش از یکصد سال است پشت سر لیبرال دموکراسی پنهان شده است، در فلسطین حل خواهد شد. چون اسرائیل خون‌آشام، این ولیدۀ نامشروع استکبار جهانی در واقع نتیجه و میوۀ اصلی لیبرال دموکراسی است. وقتی شما بتوانید اسرائیل را از بین ببرید، در واقع شیشۀ عمر استکبار را شکسته‌اید.
  • تصور نکنیم که دموکراسی غربی و لیبرالیسم چیز خوبی است، اما یک اشتباه مرتکب شده و آن هم حمایت از اسرائیل است! این یک نگاه ساده‌لوحانه است. اسرائیل خون‌آشام میوۀ اصلی لیبرال دموکراسی و تمدن غرب است. نه اینکه لیبرال دموکراسی، میوه‌ها و آثار خوبی داشته و فقط در همین یک مسأله(اسرائیل) اشتباه کرده باشد. مثل یک آدمی که مرامش خوب است ولی در این میان، یک خطای فاحشی مرتکب شده باشد، اینطور نیست.
  • دموکراسی اساساً طراحی‌شده توسط اشرافیت مدرن است. دموکراسی برای این طراحی شده که قدرت‌های ثروتمند و زورگو بتوانند در پوشش به اصطلاح مردم‌سالاری حکومت کنند. این قدرت‌ها در قالب دموکراسی‌های دروغین، مردم را فریب می‌دهند و در نهایت به همین جنایت‌ها می‌رسند. به همین دلیل است که دولت های غربی این‌قدر بی‌چون و چرا از اسرائیل حمایت می‌کنند. به همین دلیل است که به خاطر اسرائیل، حاضرند تمام شعارهای فریبدۀ حقوق بشری و به ظاهر انسان‌دوستانۀ خود را زیر پا بگذارند و خودشان را رسوا کنند.

اسرائیل شیشۀ عمر استکبار جهانی است/با نابودی اسرائیل، جهان اسلام و جهان بشریت نجات پیدا می‌کند

  • شما با نابود کردن اسرائیل در واقع دو نتیجۀ بسیار مهم خواهید گرفت: 1- جهان اسلام را از ستم نجات می‌دهید. 2- جهان بشریت را از شرّ استکبار جهانی نجات خواهید داد. نابودی اسرائیل قدم بزرگی برای فروپاشی استکبار است.
  • چرا تمام صهیونیست‌های ثروتمند عالم و هم‌پیمانان غربی‌شان پای دفاع از اسرائیل ایستاده‌اند؟ چرا در حمایت بی‌چون و چرا و نامحدود از اسرائیل، برای خودشان سهمیۀ رسمی قائل هستند و این هزینه‌ها را می‌پردازند؟ چون اسرائیل شیشۀ عمر استکبار جهانی است. اگر اسرائیل نابود شود، حتی مردم آمریکا هم از استکبار جهانی -که به آنها نیز دارد ستم می‌کند- خلاص خواهند شد.

اسرائیل، گرانیگاه ظلم و ستم در جهان است/امیدواریم با نابودی صهیونیسم مقدمات ظهور بیش از پیش فراهم شود

  • مسألۀ اسرائیل، گرانیگاه ظلم و ستم در جهان است. ما امیدواریم صهیونیسم به دست مقاومت و نیروهای مسلمان، نابود شود و از بین برود، و مقدمات ظهور بیش از پیش فراهم شود. ظلم فاحش صهیونیستها واقعاً تنفر برانگیز است. نمایندۀ مجلس رژیم صهیونیستی، رسماً می‌گوید: درست است که ما نمی‌توانیم 200 میلیون عرب را بکُشیم، ولی لااقل می‌توانیم 2 میلیون اهالی غزه را قتل عام کنیم! رئیس دولت صهیونیستی رسماً به وزیر امور خارجۀ آمریکا می‌گوید: شما می‌خواهید دربارۀ خراب شدن بیمارستان‌ها با ما صحبت کنید، ولی ما در این‌باره به شما توضیحی نمی‌دهیم! وزیر خارجۀ آمریکا هم می‌گوید: بله قربان! و سرش را پایین می‌اندازد و می‌رود. همۀ این سیاستمداران غربی، عروسک‌های خیمه‌شب‌بازی هستند و در مقابل مافیای بین الملل صهیونیسم برده و مطیع هستند.

حتی اگر اسرائیل این قتل عام‌ها را انجام نمی‌داد، باز هم باید از بین می‌رفت/ اسرائیل تجلیگاه اصلی صهیونیسم بین الملل است که اساس ظلم را در جهان بنا نهاده/ ریشۀ هر فسادی در منطقه به صهیونیست‌ها برمی‌گردد

  • مسألۀ فلسطین و رژیم صهیونیستی اصلاً مسألۀ ساده‌ای نیست و فراتر از چندتا قتل عام است. حتی اگر اسرائیل این قتل عام‌ها را انجام نمی‌داد، باز هم این غدۀ سرطانی باید از ریشه کنده می‌شد. برای اینکه اساس ظلم و جور در عالم را همان جریان صهیونیسم بین‌المللی بنا نهاده است که تجلیگاه اصلی‌اش همین اسرائیل است. اگر می‌خواهید در تمام جهان، ظلم برچیده شود، باید اول اینجا را درست کنید.
  • امروز در آفریقا گروه‌هایی درست شده‌‌اند که جنایت می‌کنند و انسان‌های مظلوم مسلمان و غیرمسلمان را می‌کُشند. اگر ریشۀ اینها را جستجو کنید خواهید دید که این‌ها نیز در دست صهیونیسم بین‌الملل هستند. ریشۀ هر بدبختی و فقری در عالم، در همین مسأله است. ریشۀ جریانهای تکفیری و هر فسادی در منطقه به صهیونیستها برمی‌گردد.

برای مشاهده خلاصه پیامکی این سخنرانی، اینجا را کلیک نمایید.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۰۵
مجید شهشهانی

دعای وداع با ماه رمضان توسط استاد پناهیان

به گزارش بیان معنوی، مراسم سخنرانی و دعای وداع با ماه مبارک رمضان حجت الاسلام پناهیان در مسجد امام صادق(ع) به شرح زیر می باشد:

  • زمان: یکشنبه و دوشنبه شب (امشب و فرداشب)

    • سخنرانی: ساعت 23:15

    • دعای وداع: ساعت 24:30

  • مکان: میدان فلسطین، مسجد امام صادق(ع)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۰۵
مجید شهشهانی

صوت | نگرانی از عاقبت بخیری، مهمترین مسأله شب قدر

  • زمان: ماه مبارک رمضان - 93، شب نوزدهم(شب قدر)
  • مکان: تهران - مصلای امام خمینی(ره)
  • تعداد: 1 جلسه
  • موضوع سخنرانی: نگرانی از عاقبت بخیری، مهمترین مسأله شب قدر

معرفی بحث:

در شب قدر به چه چیزی باید اندیشید؟ بررسی اتفاقی که در این شب افتاده می‌تواند کمک خوبی برای پاسخ به این سؤال باشد. در شب 19 ماه رمضان بود که به دست ابن ملجم مرادی، ضربتی بر فرق نازنین حضرت علی(ع) فرود ‌آمد. حادثه تأسف‌انگیزی که جزئیاتی تأمل‌برانگیز دارد. آیا ابن ملجم کسی بود که علی(ع) را نشناسد و نداند که علی(ع) مولود کعبه و محبوب دل پیامبر(ص) بوده است؟ آیا ابن ملجم فردی کافر و فاسق بود که سابق بسیار پلیدش او را اشقی الاشقیاء کرده باشد؟ یا بر عکس فردی خوش‌سابقه بود که .......؛ و در طرف مقابل، امیرالمؤمنینی قرار دارد که بعد از سال‌ها مجاهدت در راه حق، متواضعانه خبر عاقبت به خیری خودش را در این شب اعلام کرده و می‌فرماید: فزت و رب الکعبه. توجه به این اتفاقات در شب قدر، یک نگرانی عمیق و به جا را برای هر مؤمنی رقم خواهد زد: آیا من عاقبت به خیر می‌شوم؟ در این جلسه توجه به عاقبت به خیری برای مؤمنین، به عنوان مسأله‌ای مهم برای تفکر در شب قدر، مورد بررسی و تدقیق استاد پناهیان قرار گرفته است.

فهرست:

  • بهترین موضوع برای تفکر در شب قدر چیست؟

  • تحلیلی از ضربت خوردن حضرت علی(ع) در شب قدر

    • چه کسی و با چه سابقه‌ای، قاتل امیرالمؤمنین(ع) شد؟

    • جایگاه ویژه امیرالمومنین(ع)

    • اعلام عاقبت به خیری توسط حضرت علی(ع)

  • لزوم نگرانی از عاقبت به خیری برای مذهبی‌ها و سابقه‌دارها

  • نتیجه نگرانی از عاقبت به خیری

    • گریه و تضرع نیمه شب

    • دعا و مناجات به درگاه الهی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۰۵
مجید شهشهانی

صوت | محبت علی(ع)، معیار پاکی دل

  • زمان: ماه مبارک رمضان - 93، شب بیستم
  • مکان: تهران - مسجد امام صادق(ع)
  • تعداد: 1 جلسه
  • موضوع سخنرانی: محبت علی(ع)، معیار پاکی دل

معرفی بحث:

امتحان الهی، یکی از سنت‌های خداوند در دنیا است که سنجش پاکی و طهارت دل یکی از اهداف آن محسوب می‌شود. در میان کارهای خوب بسیاری که می‌توان انجام داد، محبت به علی بن ابیطالب(ع) بیش از هر چیز دیگری علامت پاکی دل و باطن انسان است. اما این محبت را باید افزایش داد و به حداقل‌های آن بسنده نکرد. اگر کسی محبت علی(ع) را در دل داشته و در امتحان با محبت حضرت علی(ع) قبول شده باشد، خداوند خطاهای دیگر او را راحت‌تر می‌بخشد.

فهرست:

  • اندازه‌گیری پاکی دل در امتحانات الهی

  • دقیق‌ترین امتحان برای سنجش پاکی دل چیست؟

  • محبت علی(ع)، مهمترین معیار پاکی دل

  • ساده‌تر شدن بخشش خطاها در صورت پاک بودن دل

  • محبت بیشتر به امیرالمؤمنین(ع)، نشانه بهتر بودن انسان

  • حداقل‌ها و حداکثرها در محبت حضرت علی(ع)

  • ضرورت افزایش محبت امیرالمومنین(ع)

  • روضه حضرت علی(ع)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۰۵
مجید شهشهانی

دعای وداع با ماه مبارک رمضان با نوای استاد پناهیان

شناسنامه:

  • تولید: بیان معنوی
  • زمان: ماه مبارک رمضان سال 1389
  • مدت زمان: 00:50:07

شناسنامه:

  • تولید: بیان معنوی
  • زمان: ماه مبارک رمضان سال 1392
  • مدت زمان: 00:59:26

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۰۴
مجید شهشهانی

خدا چگونه انسان را هدایت می‌کند؟-15/پایانی

قدرت هدایت‌گر درونی، چهارمین عامل هدایت/اگر قطب‌نمای روح ما فعال شود متحول می‌شویم/نقطۀ مرکزی تربیت، بیدار کردن قدرت هدایت‌گر درونی انسان‌هاست/ سیستم‌های تربیتی ما باید شبیه سیستم‌ هدایت الهی شود/ برای فعال شدن قطب‌نمای درونی چه‌کار کنیم؟

پناهیان: ما یک قطب‌نمای درونی داریم که می‌تواند ما را هدایت می‌کند. این‌ قطب‌نما باید فعال شود. نقطۀ مرکزی تربیت، بیدار کردن آن قدرت هدایت‌گر درونی انسان‌هاست. ولی ما در آموزش و پرورش خودمان به این مسأله توجه نداریم لذا در تربیت انسان‌ها دچار مشکل می‌شویم. معلم‌ها، مربی‌ها و مدیران باید خیلی زحمت بکشند تا این عامل هدایت‌گر درونی در بچه‌ها فعال شود. مثلاً خیلی اوقات باید تغافل کنند یعنی عیوب و ایرادهای بچه‌ها را نادیده بگیرند و آنها را تحمل کنند تا خودِ بچه‌ها متوجه شوند و عامل هدایت‌گر درونی‌شان بیدار شود. در زندگی بسیاری از عرفا و اولیاء خدا هم می‌بینیم که در تربیت فرزندان‌شان زیاد سخت‌گیر نبوده‌‌اند. البته گاهی تذکر می‌دادند و نصیحت می‌کردند ولی این‌طور نبوده که با زور و اجبار بخواهند فرزندشان را به راه حقّ بیاورند. در زندگی ائمۀ هدی(ع) نیز این‌طور بوده.

حجت ‌الاسلام و المسلمین پناهیان به مناسبت ماه مبارک رمضان شبها در مصلی بزرگ امام خمینی با موضوع «خدا چگونه انسان را هدایت می‌کند؟» سخنرانی می‌کند. در ادامه گزیده‌ای از مباحث مطرح شده در آخرین و پانزدهمین جلسه را می‌خوانید:

چهارمین عامل هدایت، «قطب‌نمای روح انسان» یا «قدرت هدایت‌گر درونی» است  

  • در جلسات قبل، سه عامل هدایت را معرفی کردیم: 1-ارتباط مستقیم پروردگار با دلِ بندگان 2-کتاب خدا 3- ولیّ خدا(عترت). در این جلسه، می‌خواهیم دربارۀ چهارمین عامل هدایت بحث کنیم.
  • عامل چهارم هدایت «خودِ انسان» است. قلب انسان مانند یک قطب‌نما عمل می‌کند و این قطب‌نمای روح ما، عامل هدایت ماست. امیرالمؤمنین(ع) در خطبۀ وسیله می‌فرماید: «در قلب انسان گواهانی هستند(عوامل و شواهدی وجود دارند) که نفس انسان را از اهل تفریط(کسانی که کج‌اندیش و کج‌رفتار هستند) جدا می‌کند(نفس انسان می‌فهمد این کارها بد است و انسان را از آنها جدا می‌کند) و یک بینایی‌ای در نفس انسان وجود دارد که او را از رفتن به سوی خطرات باز می‌دارد؛ إِنَّ لِلْقُلُوبِ شَوَاهِدَ تُجْرِی الْأَنْفُسَ عَنْ مَدْرَجَةِ أَهْلِ التَّفْرِیط وَ فِطْنَةُ الْفَهْمِ لِلْمَوَاعِظِ مَا یَدْعُو النَّفْسَ إِلَى الْحَذَرِ مِنَ الْخَطَر»(کافی/8/22)
  • این در واقع همان عامل هدایت درونی انسان است. مگر اینکه انسان غرق گناه شود و این عامل از بین برود. از همان ابتدای قرآن کریم به تعبیری دربارۀ این عامل درونی صحبت شده است. در اوائل سورۀ بقره می‌فرماید: «کر و لال و کورند و از ضلالت باز نمی‌گردند؛ صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَرْجِعُون»(بقره/18) این دربارۀ کسانی است که قدرت هدایتگری درونی خود را از بین برده‌اند.

متاسفانه ما قلب خود را معکوس کرده‌ایم؛ طوری که هوای نفس ما ثابت‌تر از شواهد قلبمان شده است!

  • امیرالمؤمنین(ع) در ادامه می‌فرماید: «البته هوای نفس انسان یک خطوراتی در قلبش دارد و عقولی که در قلب انسان هست او را از هوای نفس، نهی می‌کند؛ وَ لِلْقُلُوبِ خَوَاطِرَ لِلْهَوَى وَ الْعُقُولُ تَزْجُرُ وَ تَنْهَى»(منبع پیشین) نکته‌ای که در اینجا وجود دارد این است که در ارتباط با عوامل هدایت در قلب از کلمۀ «شواهد» استفاده شده ولی دربارۀ هوای نفس از کلمۀ «خواطر» استفاده شده است. یعنی در شرایط طبیعی و عادی، آن چیزی که در قلب ما ثابت است، «قطب‌نماهای نشان‌دهندۀ راه درست» است. و آن ‌چیزی که گاهی به قلب ما خطور می‌کند(و ثابت نیست) هوای نفس است. ولی متاسفانه ما - در اثر گناهان خود- قلب خودمان را معکوس کرده‌ایم؛ طوری که انگار هوای نفس ما ثابت‌تر از شواهد قلبمان شده است!

مؤمن در هر نگاهش یک عبرت می‌گیرد/ امکان ندارد صحنه‌ای در اطراف ما باشد که پیام و عبرتی برای ما نداشته باشد

  • در ادامه این روایت می‌فرماید: «وَ فِی التَّجَارِبِ عِلْمٌ مُسْتَأْنَفٌ وَ الِاعْتِبَارُ یَقُودُ إِلَى الرَّشَادِ»بیرون قلب انسان هم تجربه‌ها به ما آگاهی‌های تازه می‌دهند و به آگاهی‌های اصلی و ابتدایی که در قلب ما بود اضافه می‌شود. گاهی نیز انسان در اثر گوش نکردن به سخن صحیحِ قلب، شکست می‌خورد یا شکست خوردن دیگران را می‌بیند و عبرت می‌گیرد.
  • باید از تجربه‌ها و حوادث اطراف خودمان عبرت بگیریم. یکی از تجربیاتی که باید از آن عبرت بگیریم، این است: وقتی دیدید که در فلان مورد، عصبانی شدید ولی عصبانیت شما نتیجه‌ای نداشت، عبرت بگیرید و دیگر عصبانی نشوید. چرا دوباره عصبانی می‌شوید؟ امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «کسی که به تجربۀ خودش اعتنا نکند، شقی و بدبخت است؛ فَإِنَّ الشَّقِیَّ مَنْ حُرِمَ نَفْعَ مَا أُوتِیَ مِنَ الْعَقْلِ وَ التَّجْرِبَة»(نهج‌البلاغه/نامه 78) امام سجاد(ع) می‌فرماید: «مؤمن در هر نگاهش یک عبرتی، درسی یا الهامی هست؛ الْمُؤْمِنُ نُطْقُهُ ذِکْرٌ وَ صَمْتُهُ فِکْرٌ وَ نَظَرُهُ اعْتِبَار»(ارشادالقلوب/1/83)
  • ما توسط عوامل هدایت و الهامات و نشانه‌های خداوند محاصره شده‌ایم و امکان ندارد صحنه‌ای در اطراف ما باشد که پیام یا عبرتی برای ما نداشته باشد. چون همۀ اتفاقاتی که در اطراف ما رخ می‌دهد، توسط پروردگار عالم طراحی شده است و خداوند هیچ چیزی را بیهوده درست نمی‌کند و قطعاً یک هدفی داشته و می‌خواسته در جهت هدایت ما، یک پیامی به ما بدهد.

آن حقیقتی که قطب‌نمای وجودمان به ما نشان می‌دهد «شوق به لقاء الله» است

  • اینکه- در روایت فوق- امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «قلب انسان، خودش انسان را هدایت می‌کند که به سمت آن‌چیزی که باید، حرکت کند.» آن چیست که باید به سمت آن حرکت کنیم؟ آن حقیقتی که ما باید بفهمیم، چیست؟ آن حقیقتِ مرکزی‌ای که ما با قلب خودمان درک می‌کنیم که همین عامل حرکت ماست، میل به لقاء الله و وصال پروردگار عالم است. ما تا وقتی این حقیقت را نفهمیم و تا وقتی این اشتیاق به ملاقات خدا را نداشته باشیم، کور و نابینا هستیم. امام رضا(ع) می‌فرماید: کسی که خدا را عبادت کند ولی شوق به لقاء الله پیدا نکند، خودش را مسخره کرده است(مَنْ ذَکَرَ اللَّهَ تَعَالَى وَ لَمْ یَشْتَقْ إِلَى لِقَائِهِ فَقَدِ اسْتَهَزَأَ بِنَفْسِه‏؛ مجموعه ورّام/2/111) اهل‌بیت(ع) نیز که در اوج معرفت بودند، برای این ملاقات اشک می‌ریختند و ناله می‌زدند. این چیزی است که فطرت ما و همان قطب‌نمای وجود ما می‌فهمد.
  • وجود انسان هدفمند است. نباید هدفمان را «خوب شدن» قرار دهیم، اصلاً «من خوب باشم» یعنی چه؟! باید از این سطح خیلی بالاتر برویم. باید یک عشق و اشتیاق بسیار قوی در درون ما ایجاد شود. عشق به خوب بودن واقعاً عشق قوی‌ای نیست. البته درست است که انسان می‌تواند خوب بودن را بفهمد کمااینکه خدا می‌فرماید: «خیر و شر آن را به آن الهام کرد؛ فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها»(شمس/8) ولی من چرا باید از بدی‌ها فاصله بگیرم؟ چرا باید به سمت خوبی‌ها بروم؟ خیلی از افراد لاابالی سؤال می‌کنند: «اصلاً چرا من باید آدم خوبی باشم؟»  و این سؤال بسیار مهم و خوبی است.

اگر قطب‌نمای روح ما فعال شود، متحول می‌شویم

  • می‌دانید چرا رزمندگان ما در جنگ، یک‌دفعه‌ای تحول پیدا می‌کردند؟ چون مستقیم با لقاءالله مواجه می‌شدند و خودشان را در معرض ملاقات خدا می‌دیدند و این مسأله واقعاً انسان را متحول می‌کند. قطب‌نمای ما گرد و غبار گرفته است. اگر قطب‌نمای فطرت ما بیدار و فعال باشد همۀ ما در مراتب اولیۀ این اشتیاق زندگی خواهیم کرد و بالاخره یک نیمچه‌ عارفی خواهیم شد. و الا بدون توجه به این حقیقت، خوب بودن سخت است. چشم‌پوشی از این زخارف دنیا و این تزیینات و دغلگری‌ها و فریب‌ها و لذت‌های دنیا سخت است. باید یک هدف و انگیزۀ بسیار قوی داشته باشیم که ما را از این بدی‌ها جدا کند.

سازوکار هدایت بیرونی به گونه‌ای عمل می‌کند که عامل هدایت‌گر درونی انسان بیدار شود/فلسفۀ ابهام‌ها در مسیر هدایت، بیدار کردن عامل هدایت درونی است

  • در درون انسان یک عامل هدایت وجود دارد. ببینید خداوند برای بیدار شدن این عامل درونی هدایت، چه کارهایی انجام داده است! اصول و قواعدی که خداوند برای هدایت ما قرار داده، برای بیدار و فعال شدن همین عامل هدایت‌گر درونی ماست. یعنی سیستم هدایت بیرونی به گونه‌ای عمل می‌کند که عامل هدایت‌گر درونی انسان بیدار و فعال شود.
  • در جلسات قبل دربارۀ اصول هدایت گفتیم که هدایت یک‌مقدار پیچیده و پنهان است. مثلاً هدایت با تبیینِ شفاف همراه نیست. یا اینکه هدایت با تشویق و تنبیه فوری همراه نیست. یعنی وقتی عبادت می‌کنیم بلافاصله به ما جایزه نمی‌دهند یا وقتی گناه می‌کنیم بلافاصله ما را نمی‌زنند. می‌دانید چرا هدایت این‌گونه است؟ برای اینکه آن‌ قطب‌نمای درونی انسان بیدار شود. یعنی خداوند به این عامل هدایت‌گر درونی ما احترام می‌گذارد و می‌خواهد خودمان بفهمیم، لذا همه چیز را واضح و شفاف به ما نمی‌گوید. گاهی اوقات ما باید بچه‌های خود را این‌گونه تربیت کنیم و زیاد از تشویق و تنبیه فوری استفاده نکنیم. در مدارس هم باید همین‌طور باشد.
  • نباید این‌طوری باشد که بچه‌ها هر کار خوب یا بدی انجام دادند بلافاصله تشویق یا تنبیه مشخصی برایش درنظر بگیرند. در این صورت بچه‌ها اسیر تشویق و تنبیه‌ها می‌شوند و آن قطب‌نمایی که در درونشان هست، بیدار و فعال نمی‌شود.

انسان‌ها باید به‌گونه‌ای تربیت شوند که قدرت‌ هدایت‌گر درونی‌شان فعال شود/ بچه‌های ما در مدرسه و دانشگاه، عادت کرده‌‌اند با یک عامل بیرونی کنترل شوند

  • انسان‌ها باید به‌گونه‌ای تربیت شوند که قدرت‌ هدایت‌گر درونی‌شان فعال شود. مثلاً انسان باید خودش بفهمد که لازم است منظم باشد. در این صورت دیگر نیازی نیست با دستگاه کارت‌ساعت‌زنی، کارمندان یک اداره را کنترل کنند، چون خودشان می‌فهمند که باید به موقع بیایند و بروند. این دستگاه‌های کارت‌ساعت‌زنی در جلوی ادارات، یک نوع توهین به شخصیت کارمندان محترم است، و معنایش این است که ما هیچ اعتمادی به شما کارمندان نداریم. حداقل انسانیت یک کارمند، به این است که در قبال کاری که انجام نداده است حقوق نگیرد و متاسفانه این حداقل‌ها نیز در مدارس به بچه‌ها منتقل نمی‌شود.
  • بچه‌های ما در مدرسه و دانشگاه، عادت کرده‌‌اند با یک عامل بیرونی کنترل شوند. یعنی فقط روی هدایت بیرونی کار شده است نه عامل درونی هدایت. لذا این عامل هدایت‌گر درونی بچه‌ها بیدار و فعال نشده است و خودش را نشان نمی‌دهد.

نقطۀ مرکزی تربیت، بیدار کردن قدرت هدایت‌گر درونی انسان‌هاست

  • ما یک قطب‌نمای درونی داریم که می‌تواند ما را هدایت می‌کند. این‌ قطب‌نما باید فعال شود. نقطۀ مرکزی تربیت، بیدار کردن آن قدرت هدایت‌گر درونی انسان‌هاست. ولی ما در آموزش و پرورش خودمان به این مسأله توجه نداریم لذا در تربیت انسان‌ها دچار مشکل می‌شویم.
  • معلم‌ها، مربی‌ها و مدیران باید خیلی زحمت بکشند، تا این عامل هدایت‌گر درونی در بچه‌ها فعال شود. مثلاً خیلی اوقات باید تغافل کنند یعنی عیوب و ایرادهای بچه‌ها را نادیده بگیرند و آنها را تحمل کنند تا خودِ بچه‌ها متوجه شوند و عامل هدایت‌گر درونی‌شان بیدار شود.
  • در زندگی بسیاری از عرفا و اولیاء خدا می‌بینیم که در تربیت فرزندان‌شان زیاد سخت‌گیر نبوده‌‌اند. البته گاهی اوقات تذکر می‌دادند و نصیحت می‌کردند ولی این‌طور نبوده که با زور و اجبار بخواهند فرزندشان را به راه حقّ بیاورند. در زندگی ائمۀ هدی(ع) نیز این‌طور بود. برای اینکه فرصت بدهند تا عامل هدایت‌گر درونی آن فرزند، بیدار و فعال شود. لذا امام صادق(ع) می‌فرماید: پدر و مادر تا چهارده‌سالگی برای تربیت فرزندشان تلاش کنند، اما بعد از آن اگر فرزندشان خوب نشد، دیگر به عهدۀ پدر و مادر نیست(دَعِ ابْنَکَ یَلْعَبُ سَبْعَ سِنِینَ وَ أَلْزِمْهُ نَفْسَکَ سَبْعاً فَإِنْ أَفْلَحَ وَ إِلَّا فَإِنَّهُ مِمَّنْ لَا خَیْرَ فِیه‏؛ کافی/6/46) البته منظور این نیست که بعد از چهارده‌سالگی فرزند خود را رها کنند، بالاخره می‌توانند به او مشورت بدهند، نصیحت کنند ولی بدانند که این فرزند، برای خودش خدایی دارد و زیاد مسئولیتش متوجه پدر و مادر نیست. داستان بسیار شاخص آن هم پسر نوح(ع) است. این‌ها به عامل هدایت‌گر درونی انسان‌ها مربوط می‌شود.

چرا اکثر دانش‌آموزان ما دانشمند نمی‌شوند؟/ اگر هدایت درونی ما فعال شود، هدایت‌های بیرونی را به خوبی دریافت می‌کند و به اوج می‌رسد

  • مدارس ما زیاد به عامل هدایت‌گر درونی بچه‌ها کاری ندارند و می‌خواهند به زور امتحان و نمره و تشویق و تنبیه فوری، یک چیزهایی را در ذهن بچه‌ها جا بدهند تا بچه‌ها یاد بگیرند و دکتر و مهندس و... شوند. این‌گونه است که اکثر دانش‌آموزان ما دانشمند نمی‌شوند. تصور نکنید که برای دانشمند شدن حتماً باید انسان از یک نبوغ فوق‌العاده برخوردار باشد. کمااینکه بسیاری از دانشمندان، نبوغ یا استعداد ویژه‌ای نداشتند.
  • ما باید کاری کنیم که قطب‌نمای درونی‌ و آن عامل هدایت‌گر درونی ما فعال شود. خداوند برای اینکه این اتفاق بیفتد، سیستم هدایت بیرونی را در اکثر موارد بدون تشویق و تنبیه فوری، قرار داده است. خداوند برای اینکه قدرت فهم ما بالا برود، یک‌مقدار غیرشفاف با ما صحبت کرده است تا خودمان تدبر کنیم و مطلب را دریافت کنیم.

سیستم‌های تربیتی ما باید شبیه سیستم‌ هدایت الهی شود

  • اگر هدایت درونی ما فعال شود، می‌تواند هدایت‌های بیرونی را به خوبی دریافت کند و به اوج برسد. ما در سیستم آموزش و پرورش و تعلیم و تربیتی خودمان باید از این سیستم هدایتی خداوند الهام بگیریم. البته ما همیشه در حال تعلیم و تربیت هستیم، مثلاً یک مدیر کارخانه یا اداره هم بر روی کارگران یا کارمندان خودش تأثیر تربیتی دارد. سیستم هدایتی خداوند این‌گونه است که می‌خواهد کاری کند تا قدرت هدایت درونی ما فعال شود. ما هم باید در تعلیم و تربیت، کاری کنیم که قدرت هدایت درونی افراد فعال شود. اگر این اتفاق بیفتد، بدون تشویق و تنبیه در اغلب موارد، اکثر دانش‌آموزان ما تبدیل به دانشمند خواهند شد. ذهن‌شان طوری خواهد شد که دائم دوست دارد مسائل پیچیده را حل کند، نه اینکه فقط مطالب آماده و ساده را دریافت کند. اگر عامل درونی هدایت انسان فعال شود، انسان دیگر نمی‌تواند عاطل و باطل باشد بلکه دوست دارد مدام چیزهای جدیدی بفهمد.
  • سیستم‌های تربیتی ما باید شبیه سیستم‌ هدایت الهی شود. البته منظور این نیست که همۀ تشویق‌ها و تنبیه‌ها را کلاً کنار بگذاریم. گاهی اوقات بنا بر مصالح اجتماعی باید تشویق و تنبیه‌های فوری نیز وجود داشته باشد. مثلاً اگر کسی در کوچه و خیابان با چاقو به مردم حمله کرد و آدم‌کشی کرد، باید خیلی زود مجازات شود. به چنین کسی نمی‌شود فرصت داد تا خودش سرِ عقل بیاید و آدم شود! چون او دارد فرصت‌های دیگران را می‌سوزاند، ما نباید جامعه را فدای این یک نفر کنیم.
  • تشویق و تنبیه فوری هم به جای خودش وجود دارد اما نه در اکثر موارد. نباید سیستم ما تشویقی و تنبیهی باشد که آن هدایت باطنی بیدار نشود.

اگر هدایت باطنی انسان بیدار شود، انسان به اشتیاق ملاقات خدا می‌رسد/ چه می‌شود که عامل هدایت درونی انسان خراب می‌شود؟

  • می‌دانید اگر هدایت باطنی انسان بیدار شود، انسان به کجا می‌رسد؟ به اشتیاق ملاقات خداوند می‌رسد. و چقدر زیباست که جوان‌ها را در همان آغاز دینداری با لقاءالله آشنا کنیم و شوق ملاقات خدا را در آنها بیدار کنیم. این تجربۀ بسیار زیبا را در دوران دفاع مقدس داشتیم.
  • اما چرا در میان عوامل هدایت، عامل هدایت درونی انسان را در مرتبۀ چهارم بیان کردیم؟ چرا در مرتبۀ اول قرار ندادیم؟ یعنی چرا نگفتیم که انسان در مرحلۀ اول، از خودش و از همین عامل هدایت‌گر درونی خودش شروع کند. اولاً دربارۀ انسان‌های مختلف، این وضعیت متفاوت است و ثانیاً اینها با هم قابل جمع هستند. یعنی این‌طور نیست که ابتدا یک مدتی فقط دنبال خداشناسی باشیم(اولین عامل هدایت) و بعد هم یک مدتی دنبال شناخت قرآن و اولیاء خدا برویم و بعد هم یک مدتی برویم و خودشناسی کنیم.
  • عوامل هدایت با همدیگر نیز می‌تواند عمل کنند. و ما زیاد بر سرِ تقدّم و تأخّرش بحث نمی‌کنیم ولی مرتبۀ هدایت باطنی بعد از عوامل هدایت آسمانی(سه عامل اول هدایت) قرار دارد. کمااینکه خداوند می‌فرماید: «مانند کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا هم خود آنان را از یاد خودشان ببرد و اینها همان فاسقانند؛ وَ لا تَکُونُوا کَالَّذینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُون»(حشر/19) یکی از مصادیق مجازات‌های پنهان خداوند همین است.
  • کسی که خدا را فراموش کند، خداوند کاری می‌کند که او خودش را فراموش کند. وقتی خودش را فراموش کند دیگر نمی‌فهمد واقعاً چه می‌خواهد و عشق او به چه چیزی است؟ دیگر نمی‌فهمد چه چیزی برایش خوب است و چه چیزی برایش بد است. یعنی دیگر به نفع خودش کار نمی‌کند بلکه به ضرر خودش کار می‌کند. برای اینکه دیگر عامل هدایت‌گر درونی‌اش خراب شده است.

انسان چگونه به فسق می‌رسد؟/در وجود فاسق هیچ عامل بازدارندۀ درونی وجود ندارد

  • چرا انسان به فسق می‌رسد؟ فاسقین کسانی هستند که گناهان شنیع انجام می‌دهند و از آشکار شدن کارهای زشت خودشان هم هیچ ابایی ندارند. در وجود آنها هیچ چیزی نیست که آنها را به یک «بازدارندگی درونی» وادار کند.
  • فرق فسق با معصیت این است که در فسق، انسان به طور علنی گناه می‌کند و وجدانش هم از این کار اذیت نمی‌شود. یکی از لوازم فاسق بودن «بی‌وجدان بودن» است. اما کسی که گناه می‌کند و وجدان‌درد می‌گیرد، بی‌وجدان نیست. ببینید این تکفیری‌های بی‌وجدان چقدر راحت جنایت می‌کنند؟ مثلاً یک دختربچۀ سه-چهار ساله را به نرده می‌بندند، و جلوی چشم این بچه، سر پدر و مادرش را می‌بُرند و فیلم‌برداری می‌کنند. معلوم نیست اینها با فطرت خودشان چکار کرده‌اند که این‌قدر راحت دست به این جنایت‌ها می‌زنند! یکی از اینها را دستگیر کرده بودند و گفته بود: «من هشتاد آدم مرده را سربریدم، تا بتوانم راحت سرِ آدم زنده را ببُرم.»
  • «فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ» یعنی خدا کاری می‌کند که اینها نفس و جان خودشان را هم فراموش می‌کنند و دیگر به نفع خودشان کار نمی‌کنند. حتی سخن دلِ خودشان را هم نمی‌فهمند چون دیگر آن قطب‌نما و آن عامل هدایت‌گر درونی‌شان نابود شده است. این مجازات خداوند است.

ابلیسیان هم سیستم‌هایی دارند که انسان‌ها را به فسق برسانند/ کاری می‌کنند که قطب‌نمای درونی انسان‌ها از کار بیفتد

  • در مقابل سیستم هدایت الهی، ابلیس و ابلیسیان و از جمله فرهنگ منحط غرب، نیز سیستم‌هایی دارند برای اینکه انسان‌ها را به فسق برسانند. یعنی کاری کنند که انسان‌ها، خودشان را فراموش کنند و خودشان را انکار کنند. یکی از ساده‌ترین روش‌های ابلیسیان این است که با تلقین و تکرار، کارهای زشت و شنیع را رواج می‌دهند و این کارها را خیلی عادی جلوه می‌دهند.
  • مثلاً در یک برنامۀ تلویزیونی، کسانی را دعوت می‌کنند که حشرات کثیفی مثل سوسک را بخورند. هرچند آنها هم در ابتدا مشمئز می‌شوند ولی آن‌قدر تلقین می‌کند که خوردن این چیزها هم مثل سایر خوراکی‌ها عادی است، که در نهایت برای آنها عادی می‌شود و شروع می‌کنند به خوردن سوسک. و بعد هم به آنها جایزه می‌دهند! با ترفندها و شیوه‌های مشابه دیگری نیز کارهای شنیعی مثل همجنس‌بازی را رواج می‌دهند. یعنی با هزاران ترفند مختلف، قبیح‌ترین امور غیرفطری را رواج می‌دهند. ببینید با این انسان بیچاره چکار می‌کنند تا قطب‌نمای درونی‌اش را از کار بیندازند!
  • اگر قطب‌نمای درونی انسان فعال باشد، هیچ‌وقت به سراغ عرق‌خوری و بی‌حجابی و این کارها نمی‌رود چون فطرتش او را از این کارها باز نمی‌دارد حتی قبل از اینکه دین و مذهب او را باز دارد.

برای فعال شدن قطب‌نمای درونی خودمان چه‌کاری کنیم؟/1-محاسبۀ نفس 2-توبه و مناجات

  • برای اینکه عامل هدایت‌گر درونی انسان‌ها بیدار شود، باید نظام تعلیم و تربیت جامعه درست شود. اما تا وقتی که این نظام تعلیم و تربیت بخواهد درست شود، خود ما برای فعال شدن این قطب‌نمای درونی خودمان چه‌کاری می‌توانیم انجام دهیم؟ چه‌کار کنیم که این قطب‌نمای درونی ما بیدار شود؟ به‌طور مشخص دو تا عمل هست که انسان باید انجام دهد. محال است که انسان بدون این دو عمل به جایی برسد:
  • 1-محاسبۀ نفس: انسان برای بیدار کردن آن قدرت هدایت‌گر درونی خود، باید محاسبۀ نفس کند و از خودش بپرسد: «تو چرا این کار را انجام دادی؟ چرا وقت خودت را تلف کردی؟ چرا حرف بیهوده زدی؟ چرا ناراحت و عصبانی شدی؟ ریشۀ این ناراحتی تو چه بود؟ چرا حسادت‌ ورزیدی؟ چرا بخل ورزیدی؟» انسان باید نفس خودش را محاکمه کند، معاتبه کند(به خودش عتاب کند) معاقبه کند(عقوبت کردن) مراقبه کند. همۀ اینها بر محور محاسبۀ نفس است و بدون محاسبه نمی‌شود.امام کاظم(ع) فرمود: «از ما نیست کسی که هر روز محاسبۀ نفس نکند؛ لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِی کُلِّ یَوْمٍ»(کافی/2/453) امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «حَاسِبُوا أَنْفُسَکُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا»(غررالحکم/4741) اگر یک مقدار محاسبۀ نفس کنی، آن وجدان خفته‌شدۀ تو بیدار می‌شود و از زندان بیرون می‌آید و فرصت پیدا می‌کند چیزی بگوید و رشد کند و قطب‌نمای درونی تو فعال می‌شود.
  • 2- توبه و دعا و مناجات: انسان در خلوت خودش با خدا مناجات کند و درِ خانۀ خدا برود و توبه کند و بگوید: «خدایا! من غلط کردم، من اشتباه کردم...» دین ما به‌جای تنبیه، می‌گوید: «توبه کنید.» به‌جای اینکه کسی را توسط تنبیه بیرونی ادب کند، می‌گوید: «برو در خلوت خودت توبه کن!»

باید برنامۀ محاسبۀ نفس و برنامۀ توبه و مناجات داشته باشیم

  • باید برنامۀ محاسبۀ نفس داشته باشیم و باید برنامۀ توبه و مناجات و سحرخیزی و دعا خواندن داشته باشیم. البته گاهی نیز می‌توان این دو برنامه را در یک جلسه اجرا کرد. نباید همه‌اش به نظام تعلیم و تربیتی اتکا کنیم، بلکه خودمان در مملکت وجود خودمان، با این دو کار، می‌توانیم آن عامل هدایت‌گر درونی را بیدار کنیم.
  • وقتی این عامل هدایت‌گر درونی ما بیدار شود غوغا می‌شود چون هم یک عاملی از درون ما را به سوی خدا می‌کشاند و هم از بیرون، آن جاذبۀ مغناطیسی پروردگار عالم، ما را جذب می‌کند. لذا سرعت حرکت ما به سوی پروردگار، فوق‌العاده زیاد خواهد شد. ضمن اینکه جاذبۀ کتاب خدا و جاذبۀ ولیّ خدا نیز وجود دارد. 

یکی دیگر از عوامل هدایت «عمل و تلاش خودمان» است/ کسی که تقوا ندارد در واقع عامل تولید هدایت را در خودش از بین برده است

  • تا اینجای بحث، از عوامل ثابت هدایت‌گر صحبت کرده‌ایم. عوامل ثابت هدایت‌گر یعنی؛ خدا، کتاب خدا، اولیاء خدا، حوادث روزگار، نشانه‌هایی که در عالم خلقت وجود دارد و فطرت الهی انسان(همان عامل هدایت‌گر درونی). اینها عواملی هستند که ما برای آنها کاری نکرده‌ایم و برای به دست آوردنش زحمتی نکشیده‌ایم. اما در ادامۀ بحث به این خواهیم رسید که خودمان هم می‌توانیم یک عامل هدایت به این عوامل اضافه کنیم و آن عمل و تلاش خودمان است. در واقع یکی دیگر از عوامل هدایت «فعالیت خودمان» است، یعنی فعل ما، ما را هدایت خواهد کرد. کمااینکه خدا می‌فرماید: «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا»(عنکبوت/69) و می‌فرماید: «وَ یَهْدی إِلَیْهِ مَنْ أَناب»(رعد/27) یعنی ما در وجود خودمان عامل تولید هدایت داریم. ما خودمان می‌توانیم اسباب هدایت را فراهم کنیم. از اینجاست که فصل دوم هدایت شروع می‌شود. که به بحث مبارزه با هوای نفس و تقوا باز می‌گردد. هر کسی تقوا نداشته باشد در واقع عامل تولید هدایت را در خودش از بین برده است.
  • در روز قیامت هر کسی با نور خودش(نور در واقع همان عامل هدایت است) حرکت می‌کند؛ همان نوری که عمل او را تولید کرده است(یَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ یَسْعى‏ نُورُهُمْ بَیْنَ أَیْدیهِمْ وَ بِأَیْمانِهِمْ... یَوْمَ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَ الْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُّورِکُمْ قِیلَ ارْجِعُواْ وَرَاءَکُمْ فَالْتَمِسُواْ نُورًا؛حدید/ 12و13) اما در دنیا عوامل مختلفی وجود دارند که به انسان نور می‌رسانند تا بتواند راه بیفتد(نوری که با پیامبر(ص) نازل شده؛ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذی أُنْزِلَ مَعَه؛ اعراف/157) و (اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور؛ بقره/257) بعد از اینکه انسان با کمک این انوار متعدد و عوامل هدایت به راه افتاد، من‌بعد با عمل خودش راه می‌رود و خودش را هدایت می‌کند(وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یَمْشی‏ بِهِ فِی النَّاس؛ انعام/122)
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۰۴
مجید شهشهانی